1400/08/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/المخصص المجمل /نظریه دوّم: عدم جواز تمسک به عام در شبهه مصداقیه مخصِص منفصل لفظی
نظریه دوّم: عدم جواز تمسک به عام در شبهه مصداقیه مخصِص منفصل لفظی:
قائلین به عدم جواز تمسک به عام به سه دلیل تمسک کردهاند:
دلیل اوّل: همان دلیلی است که آخوند ره در ردّ نظریه قائلین به جواز تمسک مطرح نمود و مورد قبول ما نیز قرار گرفت که هر چند به محض صدور عام "اکرم العلماء" ظهور آن در عموم منعقد میشود و إصالة الظهور نیز قابل جریان است ولی با وجود دلیل خاص منفصل لفظی که شبهه مصداقیه دارد (" لاتکرم الفساق من العلماء " که دارای مفهوم روشنی است ولی از ناحیه انطباق بر فرد یا افرادی مورد تردید است) جائی برای جریان إصالة التطابق بین إراده استعمالی و إرده جدی نمیماند و معلوم میشود که إراده جدی مولا به اکرام علمایِ فاسق، تعلق نگرفته است و دائره مراد جدی مولا در خطاب عام به عالم غیر فاسق محدود میشود و مصادیق مشکوک را که عدم فسقشان إحراز نشده، شامل نمیشود.
دلیل دوّم: فرمایش محقق عراقی ره: مرحوم آقاضیاء الدین عراقی ره، دلیل دیگری به عنوان دلیل دوّم بر عدم جواز تمسک به عام در مانحن فیه نیز مطرح کرده و فرموده است: حجیت هر کدام با دلالت تصدیقیه آن در إرتباط است؛ زیرا دلالت تصدیقیه عبارت است از، نسبت دادن مفاد ألفاظ صادر شده از یک متکلم به اوست، یعنی میتوان گفت که متکلم چنین معنائی را از کلام اراده کرده است، و روشن است که دلالت تصدیقیه برای کلام صادر شده از مولا، در جائی است که مولا از این کلام با اراده جدی تفهیم مخاطب را قصد کرده باشد و گرنه اگر کلامی را در مقام " هَزل " و در مقام تفهیم مراد گرفته باشد، از آنجا که چنین کلامی دلالت تصدیقیه نداشته و حجیت نیز در رابطه با دلالت تصدیقیه کلام است، لذا حجیت نیز برای چنین کلام صادر شده از مولا تحقق پیدا نمیکند.
ایشان در ادامه میفرمایند: مولا در صورتی میتواند مراد خود را تفهیم کند که آن را تصوّر کرده باشد، بنابراین ریشه حجیت کلام مولا این است که مفاد دو مدلول کلام خویش را تصور کرده باشد.
آنچه گفتیم توضیح پاراگرافی از فرمایش مرحوم عراقی ره است که فرموده: الذي ينبغي أن يقال هو أن الحجية بعد ما [ كانت منحصرة ] بالظهور التصديقي المبني على كون المتكلم في مقام الافادة والاستفادة فانما يتحقق مثل هذا المعنى في فرض تعلق قصد المتكلم بابراز مرامه باللفظ وهو فرع التفات المتكلم بما تعلق به مرامه والا فمع جهله به واحتماله خروجه عن مرامه [ كيف ] يتعلق قصده [ بلفظ ] كشفه وابرازه، ومن المعلوم أن الشبهات الموضوعية طرا من هذا القبيل.... ومرجع هذا الوجه الى منع كون المولى في مقام افادة المرام بالنسبة الى ما كان هو بنفسه مشتبها فيه فلا يكون الظهور حينئذ تصديقيا كي يكون واجدا لشرائط الحجية لا الى منع شمول دليل الحجية للظهور من حيث كونه أمارة لتعيين الموضوع كما توهم.[1]
نتیجه فرمایش محقق عراقی ره: مولائی که عالم بودن "زید" را نمیداند و نسبت به آن تردید وارده نمیتواند وجوب اکرام وی را تصور نماید و وقتی مرحله اوّل که مرحله تصور است با مشکل مواجه باشد، نوبت به مرحله بعدی که تصدیق نسبت به وجوب اکرام زید در خطاب عامِ اکرام علماء است، نمیرسد و وقتی دلالت تصدیقیه که ریشه حجیت است، مشکل گرفته باشد، مسلّماً نوبت به حجیت که منوط به دلالت تصدیقیه است نمیرسد، بنابراین در صورتی که شبهه مصداقیه در مخصص منفصل لفظی وجود داشته باشد تمسک به خطاب عام برای روشن شدن حکم مصداقی که مورد تردید هستند، جائز نخواهد بود.
البته در ادامه بحث، دلیل مرحوم عراقی ره را مورد نقد قرار داده و اشکالات وارد بر آن را مطرح خواهیم کرد.