1400/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المفاهيم/مفهوم الحصر /کلام مرحوم آخوند ره در کفایه
بحث چهارم : مفهوم استثناء
برخی از جملاتی که در محاورات مورد استفاده قرار میگیرد، مشتمل بر إستثناء هستند، مثل: " اکرم العلماء إلّا زیداً " ، " لاتکرم الفساق الّا بکراً " ، " جائنی القوم إلّا زیداً "، " ماجائنی احداً إلّا زیداً " و... و ثبوت حکم ایجابی و یا سلبی در ناحیه مستثنیمنه ازچنین جملاتی إستفاده میشود، فلذا متفاهم از چنین جملاتی این است که: دانشمندان دیگر غیر از " زید " إکرامشان واجب است، إکرام فاسقهای دیگر غیر از " بکر " حرام است.
مراد از بحث مفهومی در اینجا این است که:
آیا چنین جملاتی بر إختصاص و إنحصار حکمی که در منطوق آورده شده، بر مستثنیمنه دلالت میکند تا نتیجه إنحصاری نبودنِ آن حکم در جانب مستثنی، باشد؟
مثل اینکه معنای جمله اوّل مثلاً این باشد که " فقط إکرام بقیّه دانشمندان واجب است و إکرام زید واجب نیست" و یا اینکه چنین جملاتی متعرض حکم مستثنی نیستند و در مقام إثبات یا نفی حکم مستثنی نیستند و حکم مستثنی، مسکوتٌعنه است و مراد متکلم این است که وجوب إکرام سائر علماء را برساند، ولی در صدد بیان وجوب یا عدم وجوب إکرام شخصِ " زید " که یکی از علماء است، نیست و حکم او را خارج از این خطاب باید به دست آورد، همین بیان در مورد جملات إستثنائیه دیگر نیز جاری است، مثل اینکه متفاهم از جمله دوّم ممکن است حرمت إکرام فاسقهای غیر از " بکر " باشد.
حال بنابر قول به مفهومِ عدم حرمت، إکرام " بکرِ فاسق " از این جمله استفاده میشود، ولی بنابر قولِ به عدمِ مفهوم متکلم نسبت به حکم إکرامِ بکرِ فاسق، ساکت است و چیزی نفرموده است و همینطور در مثالهای دیگری که به عنوان جمله إستثنائیه در صدر بحث آوردیم.
مرحوم آخوند ره در کتاب کفایه که مفهوم داشتن جملات شرطیه و وصفیه را قاطعانه ردّ کردهاند، مفهوم داشتن جمله إستثنائیه را قاطعانه پذیرفته و معتقد است که در دلالت جمله إستثنائیه بر حصر و اختصاص حکم مذکور در کلام به مستثنیمنه تردید وجود ندارد، فلذا دارای مفهوم بوده و بر عدم وجود حکم برای مستثنی دلالت میکند، به این معنی که مثلاً در جمله اوّل، " زید " وجوب إکرام ندارد و در جمله دوّم " بکر " حرمت إکرام ندارد.
ایشان معتقد است که در این جهت فرقی میان کلام مثبت و کلام منفی وجود ندارد، معنی جمله إستثنائیه بر حصر حکم ایجابی یا سلبی به مستثنیمنه دلالت میکند که لازمه آن، نفی چنین حکمی از مستثنی است (و این چیزی غیر از مفهوم داری نیست).
دلیلی که آخوند ره بر مدّعای خود (مفهوم داری جمله استثنائیه) إقامه کرده، " انسباق و تبادر " است، یعنی از جملههای استثنائیه همین معنی به ذهن تبادر میکند و گفتار علمای ادبیات را مؤیّد نظر خویش قرار داده که میگویند: نقیض حکم مستثنیمنه برای مستثنی ثابت است. یا در تعبیر دیگری میگوید: إستثناء از کلام منفی، مثبت و از کلام مثبت، منفی است.
نتیجه: اینکه متکلم در کلام إستثنائی متعرض حکم مستثنی نیز هست نه اینکه نسبت به آن ساکت باشد، و چون حصر و إختصاص حکم به مستثنیمنه فهمیده میشود، فلذا چنین جملاتی دارای مفهومند.