99/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اوامر/مقدمه واجب/طهارات ثلاث
اشکال سومی که مرحوم نائینی بر جواب مرحوم آخوند دارند این است[1] که می فرمایند در یک وقت هایی ممکن است خود مکلف غافل باشد از آن امر نفسی و یا معتقد باشد که اینها امر نفسی ندارند، مثلا ممکن است برخی از مردم ندانند وضو مستحب است لذا نه ضمنا و نه تفصیلا امر مستحبی را قصد نمی کنند. جناب استاد سبحانی می فرمایند این اشکال جوابی ندارد و وارد است و ما باید راه حل دیگری را پیدا کنیم تا عبادیت طهارات ثلاث را تصحیح کنیم.
ممکن است با نظر به برخی از فرمایشات اساتید به اشکال مرحوم نائینی جواب داد به اینکه این آقا اشتباه در تطبیق کرده است، یعنی گفته است نیت می کند امر غیری را در حالی که باید می گفت امر نفسی، اشتباهی گفته است. بالاخره اینجا یک امری وجوب دارد و مکلف اسمش را اشتباه گفته است. پس منظور اصلی این است که به خاطر دستور خدا این عمل را انجام می دهم. اشتباه در تطبیق هم نیت را خراب نمی کند لذا عمل صحیح است.
یا جواب بدهیم به این که اصلا این نوع اشتباهات مضر نیست یعنی کسی مثلا فکر می کرد این عمل عنوانش این است که خمس که می داد فکر می کرد همه اش مال سادات است و حال اینکه نمی دانست نصفش مال امام است، این اشکالی ندارد این آقا که وظیفه را انجام داده است، این آقا که واقعا وظیفه را عمل کرده اگرچه در ظاهر عنوان دیگری برایش قرار داده همین کافی است که علش صحیح باشد و عنوان ظاهری که در ذهن او بوده واقع را تغییر نمی دهد. عمل مطابق با واقع است و اشکالی در آن نیست. با این جواب اشکال مرحوم نائینی رد و پاسخ داده می شود.
مرحوم نائینی راه حل دیگری را دارند[2] و آن را بررسی می کنیم. می فرمایند آنچه که موجب عبادیت این طهارات ثلاث می شود همان امری است که بر ذی المقدمه تعلق گرفته است بر خود نماز تعلق گرفته است، می فرمایند آن امر نفسی که بر نماز متوجه شده است مثل مرغی است که زیر بال خود همه اجزا و شرایط نماز را جمع کرده است. امر نفسی همه حصص و اجزا و شرایط نماز را دربرمی گیرد و وجوب بر همه پخش مس شود. اشکالی که بر مرحوم نائینی وارد می شود این است که لازمه این فرمایش این است که همه اجزا و شرایط باید عبادی بشوند حتی لباس شستن. ایشان جواب می دهند که درست است که ما یک مرکبی داریم دارای اجزا و شرایط است ولی همه دارای یک ملاک واحد است، و باید ببینیم دخل اینها در این ملاک واحد چقدر است.
گاهی دخل و تاثیر اینها همراه با قصد امر است، یعنی آن ملاک حاصل نمی شود مگر این جز یا شرط را باقصد امر اتیان کنیم ولی گاهی دخل اینها بذاته و بنفسه است یعنی بدون قصد امر و بدون نیاز به آن، مثل شستن لباس. لذا این اشکال برطرف می شود.
می فرمایند البته ما همه اجزا را دخلش را اینطور می دانیم که باید همراه با قصد امر باشد، ولی شرایط دو قسم است برخی از آنها همراه با قصد امر است و برخی همراه با قصد امر نیستند و بدون آن هم آورده می شوند.
اشکال روشنی که بزرگان بر ایشان مطرح کرده اند باید ببینیم که مرحوم نائینی چطور جواب آن را داده یا جوابش را آقایان قبول نکرده اند، و آن این است که طبق این فرمایش شما، شرایط برمیگردد و می شود اجزا، شرایط هم می آیند زیر چتر امر نفسی، این اشکالی است که مطرح کرده اند. ایشان سعی کرده اند این اشکال را جواب بدهند ولی دیگران جواب ایشان را نمی پذیرند. خودتان جواب ایشان را مراجعه بفرمایید. طبق بیان مرحوم نائینی فرقی بین اجرا و شرایط نمی ماند، بین قید و تقید فرق است، قید خارج از ماموربه است و بحث ما هم در همین قید است. لذا فرمایش مرحوم نائینی هم از این جهت قابل اشکال است.
یک جواب سومی در اینجا مطرح شده است از مرحوم بروجردی ره،[3] ایشان بیان می کنند که اگر ما امر نفسی را داشته باشیم و این آقا که مقدمه را انجام می دهد به خاطر رسیدن به آن امر نفسی انجام بدهد، امر به غایت که داریم، نمی گوییم امر به ذی المقدمه امر به این مقدمه هم است، ولی می گوییم این آقا قصد می کند توصل به امر به ذی المقدمه را، یعنی توصل به آن ذی المقدمه را، می فرمایند یک وقت خود امر نفسی متوجه چیزی است آن وقت مستقلا قصد می کند امر نفسی را، یک وقت امر نفسی متوجه آن نیست این آقا امر نفسی را باز قصد می کند ولی نه به این عنوان که امر متوجه آن شی است بلکه به این عنوان که این شی راه رسیدن به امر نفسی است، یعنی راه رسیدن به امتثال ذی المقدمه است، امتثالا لأمر ذي المقدمه من این مقدمه را اتیان می کنم، به خاطر توصل به ذی المقدمه من این مقدمه را می آورم.
استاد سبحانی بر ایشان اشکال می کنند به اینکه لازمه آن این است که ما وقتی که لباس می شوییم قصد توصل داریم باید بگوییم این هم عبادت است، ما عرض می کنیم این اشکال وارد نیست به اینکه اگر قصد کنیم شستن لباس هم عبادت می شود و این چه اشکالی دارد اگر قصد هم نکنیم مشکلی به وجود نمی آید. پس این فرمایش مرحوم بروجردی تام است و اشکالی به آن وارد نیست.
جواب آخری که در این مساله مطرح است جواب حضرت امام خمینی ره است،[4] می فرمایند این طهارات ثلاث، این اشکالاتی که بر آنها مطرح شده دائر مدار این است که شما تعبدیت را دائر مدار قصد امر بدانید، تعبدیت دائر مدار قصد امتثال امر نیست، بلکه همین که شما این فعل را به حساب خداوند انجام می دهید همین کافی است و نیازی به قصد امر نیست، می گویید چون خداوند این عمل را دوست دارد من آن را انجام می دهم لذا عبادیت دائر مدار قصد امتثال امر نیست بلکه یکی از راه ها قصد امر است، وقتی شما صلاحیت چیزی را برای عبادت بدانید همین که خداوند دوست دارد انجام می دهید و همین برای تحقق عبادیت عمل کافی است و نیازی به قصد امر ندارید. بله قصد امر اجماعی است ولی راه های دیگر اجماعی نیست همچنانکه مرحوم صاحب جواهر فرموده اند.
با این چهار جواب که برخی درست و برخی ناقص بودند اشکالاتی که به طهارات ثلاث وارد بود برطرف می شود و انما الکلام در تطبیق آنها است که بحث آن خواهد آمد.