1400/06/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مساةل مستحدثه/ماهیت پول و احکام آن /روشن بحث
دو روش بحث در باره مسائل پول
أ. استخراج و بحث روی مسائل پول در کتب فقهی
درباره فهرست مباحث، دو روش به ذهن بنده رسید:
یک روش این است که آنچه در کتب فقهی درباره پول مطرح شده؛ مانند کتاب بیع کتاب دين و قرض و کتاب ضمان، درباره اینها بحث اجتهادی انجام دهیم. مثلاً در مسأله بیع صرف در کتاب بیع بحث میشود که آیا بیع صرف شامل پول های اعتباری میشود یا نه[1] و همچنین در کتاب قرض این بحث مطرح میشود که اگر پول افت ارزش پیدا کند آیا جبران آن در بازپرداخت قرض لازم هست یا نه.[2] و در کتاب ربا هم بحثهایی در این رابطه وجود دارد و همچنین در کتاب غصب، بحث مثلی یا قیمی بودن مطرح میشود.[3] یک شیوه بحث این است که ما آنچه در کتابهای فقهی درباره پول و نقدین مطرح شده را مورد بحث قرار دهیم. اینها دستمایهای میشوند برای مباحثی که درباره پول مورد بحث قرار نگرفته است. برخی از مسائل مربوط به پول هم در آخر تحریر الوسیله آمده است؛ مثلاً مسأله بانک و مالکیت بانکها و ماهیت سپردهها در آنجا مورد بحث قرار گرفته است.
ب. ساماندهی فصول طبق سوالات و نیاز های موجود
شیوه دیگر این است که مباحث را خودمان سازماندهی کنیم و فصولی را مطرح کنیم و در ذیل آنها این مباحث را پیگیری کنیم. عناوینی که به ذهن بنده رسیده این مباحث است: «ماهیت پول اعتباری»، «حق نشر پول و مسئله رمز ارزها»، «بحث توزیع پول»، «ضمان کاهش ارزش پول»، «خرید و فروش پول اعتباری به نقد و نسیه»، «رشد نقدینگی و مالیات غیر مستقیم»، «خلق پول توسط بانکها» و سوالات واقعی که ممکن است در جامعه مطرح باشد که اینها را باید فصلبندی کنیم.
گرایش اصلی بحث
به نظر بنده گرایش اصلی بحث باید پاسخ به سوالات واقعی باشد. ما به بحثهای تجریدی هم نیاز داریم؛ به این معنا که نظریهپردازی شود؛ مثلاً وقتی که ماهیت پول را شناختیم بتوانیم جایگزینی برای آن ارائه کنیم، یا مثلاً بررسی کنیم آیا میتوان پول را از بعضی از کارکردها تجرید کرد یا نه؟ یعنی از سه خصوصیتی که دارد یک خصوصیت را از آن بگیریم؛ مثلاً میزان سنجش ارزش نباشد یا وسیله ذخیره ارزش نباشد. برخی از دانشمندان غربی هم این نظریه را مطرح کردهاند که پول وسیله مبادله باشد ولی وسیله ذخیره ارزش نباشد. اینها مباحث تجریدی است که به آنها نیاز داریم، اما گرایش بحث باید بیشتر به سمت مسائل واقعی باشد که در متن جامعه وجود دارد.
اگر بخواهیم شیوه دوم را به کار بگیریم باید چند جلسه درباره سیر مباحثی که میخواهیم انجام دهیم بحث کنیم و مسائلی را که در متن جامعه با آن مواجه هستیم بررسی کنیم تا در یکی از فصل ها قرار گیرد یا فصل جدیدی برای آن اختصاص داده شود.
لوازم و مزایای نظریه پردازی
نظریه پردازی تولید علم است یعنی اینکه شما چیز جدیدی را کشف میکنید و وقتی چیز جدیدی را کشف کردید باید نام جدیدی برای آن انتخاب کنید. پس تا چیز جدیدی کشف نشود نظریه به وجود نمیآید. نظریه این نیست که نسبت به مسائل موجود نظر بدهیم بلکه نظریه عبارت است از کشف روابط جدید و حقیقتی جدید که باعث جعل اصطلاحات جدید خواهد شد. بنابراین باید در مسائلی که با آن مواجه هستیم دغدغه مند باشیم تا راههای جدیدی را کشف کنیم که این مرحله سختی است، اما انسان میتواند با اعتماد به نفس و در سایه آنچه از اهل بیت (ع) به ما رسیده در این زمینه قدم بر دارد.
در این عرصه باید ابتدا مشکلات را بهخوبی شناخت. مثلاً باید بدانیم که نظام سرمایهداری در مسائلی به بنبست رسیده است. باید بررسی شود چرا این بن بست ها به وجود آمده است و ریشه مشکلات چیست؟ مانند سیستم های ربوی و لیبرالیسم و مباحث توسعه اقتصادی که مشکلات زیادی را برای کشورهای سرمایهداری به وجود آورده است. ما باید ابتدا مشکلات را بشناسیم و بعد ببینیم آیا میتوانیم سیستمی را طراحی کنیم که این مشکلات را نداشته باشد؛ مثلاً اگر میخواهیم روشهای توسعه غربی را کنار بگذاریم چه روش جایگزینی میتوانیم ارائه کنیم.
موضوعات مهم نيازمند نظریه پردازی
مثلاً می دانیم باید ربا را از سیستم بانکی حذف کرد، اما باید راهکاری ارائه داد تا تجهیز منابع و تخصیص منابع به خوبی انجام شود. در نظام ربوی با دادن بهره، منابع را به سمت بانکها جذب میکنند اما در سیستم بانکداری اسلامی باید روش جایگزینی برای جذب منابع و سپرده گذاری مردم در بانکها طراحی شود و در مرحله تخصیص منابع هم باید روشی اتخاذ شود که پول برگردد. ما باید روشهای صحیح و شرعی را در این رابطه پیدا کنیم. این سوالات به ظاهر ساده است ولی پاسخ دادن به آن مشکل است و نیاز به فکر و جستجو برای یافتن پاسخ دارد.
به نظر بنده باید مشکلاتی را که در رابطه با پول وجود دارد رتبهبندی کرد؛ مثلاً مسأله توزیع پول یکی از مشکلات مهم است. دولت میتواند با یک تصمیم، ثروت ایجاد کند. باید بحث شود که این ثروت را چگونه توزیع نماید؛ آیا برای رسیدن به توسعه باید ابتدا پول به سرمایهداران برسد تا تولید و اشتغال رونق یابد و بعد اقشار دیگر جامعه از آن بهرهمند گردند یا باید روش دیگری برای توزیع پول و ثروت اتخاذ شود تا جامعه پیشرفت کند؟ یکی از نظریههای توزیع پول، نظریه یارانه مستقيم است؛ یعنی هر بچهای که متولد میشود بخشی از پولی که توسط بانک مرکزی چاپ میشود به حساب او واریز گردد تا پول به صورت مساوی در جامعه توزیع شود. باید بررسی کنیم آیا این نظریه درست است و در کدام کشورها عملی شده است و چه پیامدهایی داشته است؟ باید نظریات مطرح شده در این زمینه را بررسی کنیم و نظریه خود را در این رابطه ارائه کنیم. پس باید سؤالات اصلی و کلیدی که در اقتصاد اثرگذاری بیشتری دارند را برجسته کنیم و بیشتر به آنها بپردازیم.