درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 «مسألة4- [1] الماء المطلق بجميع أقسامه يتنجس فيما إذا تغير بسبب ملاقاة النجاسة أحد أوصافه: اللون و الطعم و الرائحة، و لا يتنجس فيما إذا تغير بالمجاورة، كما إذا كان قريبا من جيفة فصار جائفا، نعم إذا وقعت الجيفة خارج الماء و وقع جزء منها فيه و تغير بسبب المجموع من الداخل و الخارج تنجس» [2] .
 ایشان در این مسأله سه فرع را مطرح میکنند؛
 فرع اول: اگر یکی از اوصاف ثلاثه «ماء مطلق» به سبب نجاست تغییرکند، نجس میشود.
 فرع دوم: اگر این تغییر به سبب مجاورت بوده و اتّصال موجب تغییر نباشد، نجس نمیشود.
 فرع سوم: اگر جزئی از جیفهای وارد آب شود و جزئی از آن در خارج باشد و تغییر به سبب هر دو جزء داخلی و خارجی باشد، آب نجس میشود.
 «ماء قلیل» جزء اقسام «ماء مطلق» نیست
 ایشان فرمودهاند: «الماء المطلق بجمیع اقسامه ...» ممکن است تین مطلب در ذهن بیاید که «ماءقلیل» هم جزء اقسام «ماءمطلق» است، فلذا حکمی که در مسأله آمده شامل «ماءقلیل» هم میشود، در حالیکه نجاست «ماء قلیل» نیازی به تغییر احد اوصاف ثلاثه ندارد.
 ما برای رفع این توهّم میگوییم که ایشان در ابتدای فصل که ماء را به مطلق و مضاف تقسیم کردند فرمودند: «و المطلق أقسام: الجاري و النابع بغير جريان و البئر و المطر و الواقف، و يقال له الراكد» و چه بسا الف و لامی که در «الماء المطلق بجمیع اقسامه» آمده است، برای عهد باشد؛ یعنی اشاره به همان تقسیم‏بندی ابتدایی دارد که «ماء قلیل» داخل در آن نبود.
 البتّه شاید این اشکال به مرحوم آقای سیّدمحمّد کاظم در عروة وارد باشد. زیرا ایشان در عروة از یک طرف فرمودهاند: «الماء المطلق بأقسامه حتى الجاري منه ينجس إذا تغير بالنجاسة ‌في أحد أوصافه الثلاثة من الطعم والرائحة و اللون» [3] ، و از طرف دیگر وقتی خواستهاند اقسام «ماءمطلق»را بیان کنند، «ماءقلیل» را هم جزء آن شمردهاند. «الماء إما مطلق أو مضاف كالمعتصر من الأجسام أو الممتزج بغيره مما يخرجه عن صدق اسم الماء و المطلق أقسام الجاري و النابع غير الجاري و البئر و المطر و الكر و القليل...» [4] امّا این اشکال به تحریر وارد نیست.
 مستندات فرع اول
 یکم؛ اجماع محصّل و اجماع منقول:
 در مستمسک هم به اجماع اشاره شدهاست: «إجماعا محصلا و منقولا كاد يكون متواتراً، كما في الجواهر»؛ [5] که در جواهر هم این اجماع ذکر شده است. [6]
 دوم؛ روایات:
 امّا بحث مهم در باب ادله این فرع، مسأله اخبار است. بنده اخبار معتبره و غیرمعتبره این باب را از حیث متن به چند دسته تقسیم میکنم. در یک دسته بحث تغییر اوصاف ثلاثه مطرح شده است. در دسته دوم، تغییر دو وصف مطرح شده که البتّه روایات این بحث، مختلف بوده و با هم همسو نیستند؛ یعنی به وصف‏های مختلف اشاره دارند. در دستة سوم یک وصف مطرح شده که روایات این دسته هم مختلف بوده و همسو نیستند. در دستة چهارم، وصف مطرح شده، امّا تکیه روی وصف نیست و مطلق تغییر به وسیله نجاست مورد بحث قرار گرفته است؛ یعنی در این دسته اخیر، طعم و لون و ریح خصوصیّت ندارد.
 دستة اوّل: تغییر اوصاف ثلاثه
 روایت اوّل: در «وسائلالشیعة» باب یکم از ابواب ماء مطلق حدیث نهم آمده است: «خَلَقَ اللَّهُ الْمَاءَ طَهُوراً لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‏ءٌ إِلَّا مَا غَيَّرَ لَوْنَهُ أَوْ طَعْمَهُ أَوْ رِيحَهُ». [7]
 این روایت، نبوی مشهوری است که مستند فقها بوده و به آن عمل کردهاند. این از آن روایاتی است که در آن تغییر هر سه وصف آمده است.
 روایت دوم: «عن علي(علیهالسّلام) أنّه قال: في الماءِ الجاري يمُرُّ بالجيفِ و العذرةِ و الدَّمِ يَتَوَضَّأ منه و يَشرَب وَ لَيسَ يُنَجِّسه شي‏ءٌ ما لَم تَتَغَيَّر أوصافُه لونُهُ و ريحُهُ و طَعمُهُ». [8]
 روایت سوم: «عن الرضا(علیهالسّلام): وَ كُلُّ غَديرٍ فيه مِنَ الماءِ أكثرُ من كرٍّ لا يُنَجِّسه ما يَقَعُ فيه من النجاساتِ... إلّا أن يكونَ فيه الجيفُ فَتَغَيَّرَ لونَه أو طعمَه أو رائحتَه فإذا غَيَّرَته لَم يشرب منه و لَم يَتَطَّهَرمنه». [9]
  این روایات از نظر اوصافی که در آنها ذکر شده است، همسو هستند؛ یعنی در هر سه روایت، طعم و لون و ریح آمده است و تقدیم و تأخیر هم مدخلیّتی ندارد، بلکه مهم ذکر اوصاف ثلاثه است. اینها روایاتی هستند که سه وصف در آنها ذکر شده است.
 دستة دوم: تغییر دو وصف
 روایت اوّل: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الرِّضَا(علیه‏السّلام) قَالَ مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‏ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ فَيُنْزَحُ حَتَّى يَذْهَبَ الرِّيحُ وَ يَطِيبَ طَعْمُهُ لِأَنَّ لَهُ مَادَّةً» [10] در اینجا ریح و طعم ذکر شده است.
 روایت دوم: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ فِي بَصَائِرِ الدَّرَجَاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ يَعْنِي الْبَرْمَكِيَّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ أَتَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) أَسْأَلُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ إِنْ شِئْتَ فَسَلْ يَا شِهَابُ وَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْنَاكَ بِمَا جِئْتَ لَهُ قُلْتُ أَخْبِرْنِي قَالَ جِئْتَ تَسْأَلُنِي عَنِ الْغَدِيرِ يَكُونُ فِي جَانِبِهِ الْجِيفَةُ أَتَوَضَّأُ مِنْهُ أَوْ لَا قَالَ نَعَمْ قَالَ تَوَضَّأْ مِنَ الْجَانِبِ الْآخَرِ إِلَّا أَنْ يَغْلِبَ (الْمَاءَ الرِّيحُ فَيُنْتِنَ) وَ جِئْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَاءِ الرَّاكِدِ (مِنَ الْكُرِّ مِمَّا لَمْ يَكُنْ فِيهِ تَغَيُّرٌ أَوْ رِيحٌ غَالِبَةٌ قُلْتُ فَمَا التَّغَيُّرُ) قَالَ الصُّفْرَةُ فَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ كُلُّ مَا غَلَبَ [عَلَيْهِ‏] كَثْرَةُ الْمَاءِ فَهُوَ طَاهِرٌ». [11]
 غدیر، برکهها وگودالهای بزرگی بوده که در مسیر سیل قرار داشته و هنگام آمدن سیل، آب در آن جمع میشود و در روایت هم «ماء راکد کر» در مقابل غدیر قرار داده شده و معلوم میشود که غدیر آب بسیار زیاد دارای جوانب بوده؛ فلذا «ماءقلیل» نبوده است.
 در این روایت، فقط بو و رنگ مطرح شده است.
 دستة سوم: تغییر یک وصف
 روایت اوّل: «وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ بِالْمَاءِ وَ فِيهِ دَابَّةٌ مَيْتَةٌ قَدْ أَنْتَنَتْ قَالَ: إِذَا كَانَ النَّتْنُ الْغَالِبَ عَلَى الْمَاءِ فَلَا يَتَوَضَّأْ وَ لَا يَشْرَبْ». [12]
 در این روایت فقط بحث تغییر بو آمده و تغییر رنگ یا طعم مطرح نشدهاست. چون «جیفه» فقط میتواند بوی آب را تغییر دهد و مثل خون نیست که رنگ آب را عوض کند و یا مثل عذره نیست که طعم را تغییر دهد و بوی آن، اثری در تغییر بوی آب نداشته باشد. بنابراین نباید در فهم روایات ذهن عرفی را از دست بدهید.
 روایت دوم: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) عَنِ الْحِيَاضِ يُبَالُ فِيهَا قَالَ: لَا بَأْسَ إِذَا غَلَبَ لَوْنُ الْمَاءِ لَوْنَ الْبَوْلِ». [13]
 در این روایت هم که مسأله تغییر رنگ آب مطرح شده به دلیل این است که چون رنگ بول زرد است و بو یا مزه ندارد، فقط میتواند رنگ آب را عوض کند و بو ندارد تا بوی آن را تغییر دهد. لذا بول از این جهت، با جیفه متفاوت است.
 دستة چهارم: مطلق تغییر
 «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَاسِينَ الضَّرِيرِ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‏السّلام) أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمَاءِ النَّقِيعِ [14] تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ فَقَالَ: إِنْ تَغَيَّرَ الْمَاءُ فَلَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تُغَيِّرْهُ أَبْوَالُهَا فَتَوَضَّأْ مِنْهُ. وَكَذَلِكَ الدَّمُ إِذَا سَالَ فِي الْمَاءِ وَ أَشْبَاهُهُ». [15]
 بخش اوّل روایت مربوط به آب مضاف است؛ چون بول کردن دوابّ در آب منجر به مضاف شدن آب می‏شود. لذا کاری با آن نداریم. امّا بخش دوم روایت مربوط به مسألة تغییر است و لحن روایت در بخش دوم، معیار نجاست آب را مسأله تغییر میداند.
 جمع میان روایات
 صرف نظر از اصناف، اگر بخواهیم بین روایات جمع کنیم، آنچه در جمع بین روایات متعارف است حمل مطلق بر مقیّد میباشد. فلذا در جمع میان روایاتی که در آنها سه وصف ذکر شده با روایاتی که در آنها یک وصف ذکر شده، می‏گوییم آن روایاتی که در آنها یک وصف ذکر شده، نفی غیر نمیکند و روایاتی هم که در آنها دو وصف ذکر شده، یک وصف کم دارد، که با توجّه به روایاتی که در آنها هر سه وصف ذکر شده است، یک وصف دیگر را هم به آنها اضافه میکنیم و در جمع میان کلّ روایات، هر سه وصف را در نظر گرفته و میگوییم که ملاک، تغییر یکی از اوصاف ثلاثه است.
 انحصار یا عدم انحصار اوصاف ثلاثه
 حالا روایت آخر میماند که در آن «مطلق‏التغییر» مطرح شده بود. در اینجا این بحث مطرح میشود که آیا از روایاتی که اوصاف را ذکر میکنند، انحصار به دست میآوریم یا خیر؟ یعنی آیا تغییر باید منحصراً در یکی از همین اوصاف ثلاثه رخ دهد یا اینکه منحصر در این سه وصف نیست؟ اگر انحصار را به دست بیاوریم مطلق التغییر را هم مقیَّد به اوصاف ثلاثه میکنیم و میگوییم که ملاک تغییر همان اوصاف ثلاثه است؛ و اگر نتوانستیم انحصار را به دست بیاوریم، نمیتوانیم میان آنها جمع کنیم.
 برای نفی انحصار دو تقریب میتوان بیان کرد.
 تقریب اوّل: این‏که بگوییم ذکر اوصاف ثلاثه از باب مثال است و به همین دلیل در یک دسته روایات یک وصف، در دسته دیگر دو وصف و در دسته آخر سه وصف مطرح شده است. علاوه بر اینکه در آن دسته روایاتی که یک وصف یا دو وصف آمده، وصفها مختلف بوده و همسو نیستند. فقط آن دسته روایاتی که در آنها سه وصف ذکر شده، هرسه وصف همسو هستند. لذا نتیجه این است که ملاک مطلقالتغییر می‏باشد.
 تقریب دوم: بگوییم ذکر این اوصاف در روایات از باب تغلیب است؛ چون غالباً اگر یکی از اوصاف آب بخواهد تغییر کند، یا بدبو شده، یا رنگش عوض میشود و یا طعمش تغییر میکند؛ فلذا اینکه فقط این اوصاف ذکر شده از همین باب تغلیب است؛ که البتّه این دو تقریب نزدیک به هم است.
 امّا از روایت نبوی استشمام حصر میشود؛ زیرا در آن آمده بود «خَلَقَ اللَّهُ الْمَاءَ طَهُوراً لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‏ءٌ إِلَّا مَا غَيَّرَ لَوْنَهُ أَوْ طَعْمَهُ أَوْ رِيحَهُ» و از نظر ادبی از این استثناء، استشمام حصر میشود؛ و از آنجایی که این روایت مورد اتکاء ما بوده و فقها نیز به همین روایت عمل کردهاند، میگوییم که از روایات استفاده حصر میشود و از طرف دیگر اجماع بر انحصار نیز داریم.
 تفاوت دو مفهوم «فهم» و «فتوای» اصحاب
 نکتهای در مورد فهم اصحاب از ادلّه عرض کنم؛ گاهی میگوییم فتاوای فقهاء همسو است و گاهی می‏گوییم فهم آنها همسو است. اینها دو مطلب است؛ چون فتوا ممکن است نحوه استنباط را به شما ارائه نکند، اگرچه از جمع این فتاوا اجماع حاصل میشود. امّا گاهی از فهم فقهاء نحوه استنباط را به دست می‏آوریم. در ما نحن فیه وقتی به اقوال فقهاء مراجعه میکنیم، میبینیم که نحوه استنباط آنها از این نبوی اینگونه است که از آن حصر را فهمیدهاند. همه اصحاب روایت را مطرح کرده و همه هم از آن حصر فهمیدهاند. فلذا فهم اصحاب، غیر از فتاویشان میباشد و با اجماع هم متفاوت است؛ و برای ما هم همین فهم اصحاب مؤیِّد این است که روی این انحصار تکیه کرده و از این استثناء، انحصار را استشمام کنیم.
 فلذا نتیجه فرع اوّل در مسأله چهارم این شد که اگر هر یک از اقسام «ماءمطلق» با نجاست ملاقات کرده و یکی از اوصاف ثلاثه آن تغییر کند، آب مطلق نجس میشود.


[1] . این مطلب در عروة مسألة نهم است.
[2] . تحرير الوسيلة؛ ج ‌1، ص 13
[3] . العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج 1، ص 30
[4] . همان؛ ج ‌1، ص 26
[5] . مستمسك العروة الوثقى؛ ج ‌1، ص 119
[6] . جواهر الكلام؛ ج1، ص 75
[7] . وسائل‏الشيعة؛ ج 1، ص 135 ؛ وفی مستدرك‏الوسائل؛ ج1، ص202 «عن عَوَالِي اللآَّلِي، عَنِ الْفَاضِلِ الْمِقْدَادِ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ بِئْرِ بُضَاعَةَ خَلَقَ اللَّهُ الْمَاءَ طَهُوراً لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‏ءٌ إِلَّا مَا غَيَّرَ لَوْنَهُ أَوْ طَعْمَهُ أَوْ رِيحَهُ»
[8] . دعائم‏الإسلام؛ ج 1، ص 111 ؛ مستدرك‏الوسائل؛ ج1، ص 188
[9] . فقه‏الرضا(ع)؛ ص 91. مستدرك‏الوسائل؛ ج1، ص189
[10] . وسائل‏الشيعة؛ ج 1، ص141
[11] . وسائل‏الشيعة؛ ج 1، ص 162و161
[12] . همان؛ ج 1، ص 139
[13] وسائل‏الشيعة؛ ج 1، ص 140
[14] . آب را کد
[15] . وسائل‏الشيعة؛ ج 1، ص 138