درس اخلاق آیت الله مجتبی تهرانی

91/05/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 چه كسي در شب بيست و سوّم بخشيده نميشود؟!
  أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحيمِ؛
 «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ‌ دُعَائِي‌ إِذَا دَعَوْتُكَ‌ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ» [1]
 مروري بر مباحث گذشته
 در جلسات گذشته عرض کردم ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است چه برای خود و دیگران و چه دنیوی و چه معنوی و اخروی كه به آن ترغیب شده است. به‌خصوص نسبت به لیالی قدر که جلسه گذشته عرض کردم در روایات داریم. جلسة گذشته عرض کردم که ما به عنوان دعا از خداوند در لیالی قدر چه بخواهیم؟ عرض کردم دو چیز: یک؛ ترمیم نسبت به گذشتة خودمان. اينكه گذشتة خوبی نداشتیم و دستمان به خطاها آلوده شده است و خداوند با دعا آن را عفو کند، بیامرزد، ترمیم کند و ندیده بگیرد. دوم؛ مسئلة بهترین ترسیم نسبت به امور آینده‌مان، یعنی سال آینده؛ چون در شب قدر امور آیندة تمام موجودات ترسیم ‌می‌شود.
 دستم پر از گناه، چشمم پر از اميد
 حالا اين دو مطلب را در چه قالبی بریزیم و به خدا عرض کنیم؟ در بین دعاها و روایات که مي‌دیدم، روایتی توجّه من را جلب کرد و چه بسا قبلاً هم در بحث‌ها تنبّه داده باشم. راوی ‌می‌گوید در مسجد الحرام بودم، به حجرالاسود رسیدم. شخصی را دیدم كه مشغول نماز است، دقّت کردم كه ببینم کیست؛ خوب که دقّت کردم دیدم زین‌العابدین(صلوات‌الله‌علیه) امام چهارم است. حضرت را زیر نظر گرفتم تا اینکه از نماز فارغ شد. راوي تعبير مي‌كند كه: «وَ رَفَعَ بَاطِنَ كَفَّيْهِ‌ إِلَى‌ السَّمَاءِ»؛ کف دستانش را دوتایی به آسمان بلند کرد، «وَ جَعَلَ يَقُولُ»؛ شروع کرد و این جملات را فرمود: «سَيِّدِي سَيِّدِي»؛ آقای من! آقای من! «هَذِهِ يَدَايَ»؛ اين‌ها‌ دو دست من است، «قَدْ مَدَدْتُهُمَا إِلَيْكَ»؛ این دست‌ها را به سوی تو دراز کردم، اما یک چیز هست، «بِالذُّنُوبِ مَمْلُوءَةً»؛ دست‌هايم را كه به سوی تو دراز کردم، پر از گناه است، «وَ عَيْنَايَ»؛ با چشم‌هايم هم به سوی تو نگاه ‌می‌کنم، امّا، «بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً»؛ [2] چشم‌هايم پر از امید به توست.
 اين شبها به خدا چه بگويم؟
 امشب به خدا چه بگوییم؟ زین‌العابدین(صلوات‌الله‌علیه) به ما ياد داده است. دست‌هایمان را بلند کنیم و بگوییم: خدا! آقای من! دست‌هایم را به سوی تو دراز کردم امّا پر از گناه است، چشم‌هايم هم به سوی تو دوخته‌ام امّا آن هم پر از رجا و امید من به توست.
 مأيوس نشو! بخشيده ميشوي!
 ‌می‌خواستم این را عرض کنم که در باب دعا و به‌خصوص در ایام قدر، انسان هیچ‌وقت نباید به خودش تردیدی راه بدهد: خدا این‌طور نیست که ما را مأیوس و رد کند. این جزء آیات و معارف حتمی ماست. این را بدانید! یأس از رحمت حق از گناهان کبیره است، فقهايمان هم همه فتوا می‌دهند كه هیچ یأسي به خودتان راه ندهید.
 اي پسرم! ...
 یکی دو تا روایت هست که اين مضمون در تحف‌العقول، در وصایایی که علی‌(عليه‌السّلام) به امام حسین(علیه‌السلام) کرده، موجود است و من یک جمله‌اش را می‌گویم، می‌فرماید: «أَيْ بُنَيَّ لَا تُؤْيِسْ‌ مُذْنِباً»؛ [3] پسرم! هیچ‌وقت گناه‌کارها را مأیوس نکن. این عین معارف ماست.
 من رفيقت ميشوم!
 در روایت دیگری است: «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى دَاوُدَ(علیه‌السّلام) أَهْلُ‌ طَاعَتِي‌ فِي‌ ضِيَافَتِي‌ وَ أَهْلُ شُكْرِي فِي زِيَادَتِي وَ أَهْلُ ذِكْرِي فِي نِعْمَتِي»؛ بعضی اهل طاعت‌اند، بعضی اهل ذکرند و بعضی اهل شکرند، «وَ أَهْلُ مَعْصِيَتِي لَا أُويِسُهُمْ مِنْ رَحْمَتِي»؛ من هیچ‌وقت گناه‌کارها را از رحمت خودم مأیوس نمی‌کنم، «إِنْ تَابُوا»؛ اگر توبه کنند، «فَأَنَا حَبِيبُهُمْ»؛ من دوستشان می‌شوم. اگر توبه کني، من رفیقت می‌شوم؛ «وَ إِنْ دَعَوْا فَأَنَا مُجِيبُهُمْ»، اگر درخواست کنند، من جواب آن‌ها را می‌دهم. به درخواستشان عنايت مي‌کنم، «وَ إِنْ مَرِضُوا فَأَنَا طَبِيبُهُمْ»؛ [4] و اگر بیمار بشوند، خودم آن‌ها را معالجه ‌می‌کنم. در این باب تعبیرات عجیبی داریم.
 خدا اينگونه است!
 در روایتی دیدم که پیغمبراکرم بر روی منبر نشسته بودند و صحبت ‌می‌کردند و این جملات را مي‌فرمودند: «لَا يَحْسُنُ‌ ظَنُ‌ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ‌ بِاللَّهِ إِلَّا كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ»؛ هیچ بنده‌ای گمان نیک به خدا نمی‌‌برد، مگر اینکه خدا هم به همان گمان نیکش عمل ‌می‌‌کند. یعنی امشب امید دارم كه از من بگذرد، پس همین امشب ‌می‌گذرد، «لِأَنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ بِيَدِهِ الْخَيْرَاتُ»؛ چون خدا کریم است و در دست قدرتش خیرات است، «يَسْتَحْيِي أَنْ يَكُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ يُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ»؛ «نعوذبالله»، خداوند شرم ‌می‌کند، «أَنْ يَكُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ»؛ از اينكه بندة مؤمنش به او حسن ظنّ داشته باشد که دعایش را قبول ‌مي‌کند و بعد بر خلافش عمل كند. خدا این‌گونه نیست، «فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَيْهِ»؛ [5] شما به خدا گمانِ نیک ببرید، به خدا رغبت داشته باشید یعنی رو به سوی او کنید، از او طلب کنید و به او امید ببندید. دقّت كنيد! در اينجا از هر دو سو مطرح مي‌كند یعنی هم از نظر مسئلة یأس نهی می‌کند و هم از نظر امید می‌گوید: امید ببند.
 زندگيِ من در دست امام زمان
 این را می‌خواستم در باب لیالی قدر عرض کنم. [6] اشاره كرديم شب نوزدهم لیة التقدیر و شب بررسی امور است، شب بیست و یکم شبی است که امور آینده یعنی سال آینده نسبت به هر موجود و فردي ثبت و ضبط ‌می‌شود و شب بیست و سوم، شب لیله الامضاء است، یعنی امور، خدمت امام زمان(صلوات‌الله‌علیه) عرضه ‌می‌‌شود و ایشان امضا ‌می‌کنند. در اینجا ‌می‌‌بینیم كه در روایات ما نسبت به شب بیست و یکم و شب بیست و سوم سفارش بیشتری شده.
 دعا، دعا، دعا، نماز
 در باب شب بیست و یکم و شب بیست و سوم این مطلب را داریم. در روایتی هست که فضیل‌بن‌یسار نقل ‌می‌‌کند: «قَالَ: كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه‌السّلام) إِذَا كَانَتْ‌ لَيْلَةُ إِحْدَى‌ وَ عِشْرِينَ وَ لَيْلَةُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ أَخَذَ فِي الدُّعَاءِ حَتَّى يَزُولَ اللَّيْلُ» یعنی امام باقر(صلوات‌الله‌علیه) این دو شب را همين‌طور دعا ‌می‌‌کرد. خوب دقت کنید! شب بیست و یکم و بیست و سوم تا شب تمام ‌می‌‌شد همه‌اش دعا ‌می‌کرد. این همان معنایی است که عرض کردم: در ماه مبارک رمضان و به خصوص لیالی قدر دعا مستجاب ‌می‌شود و به آن سفارش شده است. در روايت ندارد كه امام باقر(علیه‌السّلام) از سر شب نماز ‌می‌‌خواندند. [7] «أَخَذَ فِي الدُّعَاءِ حَتَّى يَزُولَ اللَّيْلُ»؛ یعنی شب كه تمام ‌می‌شد، «فَإِذَا زَالَ اللَّيْلُ صَلَّى»؛ [8] بعد از آنكه شب تمام ‌می‌شد ‌می‌رفتند سراغ نافلة نماز صبح و نماز ‌می‌خواندند.
 دو شبِ دعا
 این تعبیر هست که بعضی از بزرگان ما شب بیست و سوم را لیله قدر ‌می‌دانند. امّا راجع به روایت فضیل ‌می‌خواهم بگویم: شب بیست و یکم مقدّرات ثبت و ضبط ‌و نگاشته ‌می‌شود و شب بیست و سوم امضا ‌می‌شود، كه حضرت این دو شب را دعا ‌می‌کردند.
 تقديرت را عوض كن
 امّا راجع به شب بیست و سوم؛ این را قبلاً هم گفته‌ام و چه بسا تکراری باشد ولی تذکّرش خوب است. ممکن است به ذهن بیاید که شب بیست و یکم را رد کردیم و هرچه که بنا بود برای ما نوشتند و سرنوشت ما نوشته شد، چون امور را در بیست و سوم امضا مي‌كنند، يعني آقا توشیح مي‌كند. جواب: خیر. این‌طور نیست که نتوان در نوشتة بیست و یکم تصرف نكرد. قبول داریم كه شب بیست و سوم شب امضا است امّا مي‌شود در آن تغييراتي ايجاد كرد. «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ»؛ [9] در اینجا هیچ اشکالی ندارد و تقدير را عوض ‌می‌‌کنند. در شب بیست و سوم اگر ديدي كه سال آینده‌ شرايط خوبي نداشت، در خانه خدا برو، پافشاری کن و به خدا بگو كه شرايط به بهترین وجه باشد، اين را عوض ‌خواهند كرد.
 دعا، بلا را از بين ميبرد
 روایت از امام هفتم‌(عليه‌السّلام) است: «عَلَيْكُمْ‌ بِالدُّعَاءِ فَإِنَ‌ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ يَرُدُّ الْبَلَاءَ»، بر شما باد به اینکه دعا کنید، از خدا درخواست و طلب کنید كه این، بلا، بدی‌ها و هر نوع گرفتاری را رد مي‌كند، «يَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِيَ وَ لَمْ يَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُهُ»؛ [10] دعا بلا را رد ‌می‌کند. اين همان بلایی است كه تقدیر شده و به عنوان قضا و قدر نوشته شده ، ولی هنوز امضا نشده است.
 شبِ سرنوشتساز
 بدانید كه امشب، شب سرنوشت است. چون اگر شب بیست و یکم، آنچنان که دلمان ‌می‌خواست، از لحاظ تمام ابعاد دنیوی و اخروی، آن‌طور كه بايد نوشته نشده بود؛ امشب مي‌تواني در خانه خدا بروی و دعا کنی كه: خدايا! تقديرم را بر‌گردان و برای من همه را خوب کن؛ او قبول ‌می‌کند. لذا بزرگان ما بر روی شب بیست و سوم‌ بیشتر تکیه ‌می‌‌کردند. توجه کنید! ‌می‌‌گفتند شب بیست و سوم است که شب سرنوشت‌ساز است.
 دعايي كه فراموش ميكنيم
 ‌تذکّر دیگري بدهم و آن اینكه موقعی که راه می‌افتیم تا در این مجالس شرکت کنیم یا در همین جایی که خودمان هستيم، چیزهاي بسياري در ذهنمان است که از خدا راجع به خودمان و راجع به دیگران مي‌خواهيم. مثلاً به ما التماس دعا گفتند و ما هم در ذهنمان است که برای آن‌ها‌ هم دعا کنیم و البته همه‌مان هم مبتلا هستیم. چیزهایی در نظر گرفته‌ایم امّا موقع دعا همه‌اش یادمان نمي‌ماند. کمتر کسی است که همه‌اش را به ياد داشته باشد. حالا اینجا چه کار کنیم؟ این از لحاظ ظاهر مشکلي است. دو تا روایت می‌خواهم بخوانم و بعد به دو امر معرفتی اشاره می‌کنم.
 حاجتِ قبل از دعا!
 روایتي از امام صادق‌(عليه‌السّلام) است كه: «قال: إِنَ‌ الْعَبْدَ لَيَكُونُ‌ لَهُ‌ الْحَاجَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَبْدَأُ بِالثَّنَاءِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّى يَنْسَى حَاجَتَهُ»؛ بنده حاجتي دارد و می‌خواهد در محضر خدا دعا کند. شروع ‌می‌کند به ثنا گفتن و حمد كردن که جزء آداب دعا است، [11] «حَتَّى يَنْسَى حَاجَتَهُ»؛ حاجت‌هایش همه یادش نیست و فراموش مي‌شود. حالا بايد چه كار كند؟ می‌فرماید: «فَيَقْضِيهَا اللَّهُ لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَسْأَلَهُ»؛ [12] قبل از آنکه به زبان جاری کند خدا حاجتش را داده است.
 قبل از توبه بخشيده شدي!
 روایت دیگر از امام صادق‌(عليه‌السّلام) است: «قالَ الله تَعالى: مَن شَغَلَهُ ذِكري عَن مَسأَلَتي أَعطَيتَهُ قَبلَ أَن يَسأَلُني»؛ [13] در بعضی از روایات دارد: «مَنْ‌ شَغَلَهُ‌ ذِكْرِي‌ عَنْ‌ مَسْأَلَتِي‌ أَعْطَيْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِي السَّائِلِينَ»؛ [14] به او تا آن‌ كساني که به زبان گفتند بهتر دادم. اين جزء معارف ما و عین مفاد روایات است. در باب توبه هم همین است که وقتي واقعاً پشیمان شدي، خداوند تو را قبل از آنکه استغفار کنی مي‌آمرزد. ببینید امشب با چه موجودی روبرو هستیم. قبل از آنکه درخواست کند، حاجتش را برآورده کرده است. همین که فهمید عبد آمده و این خواسته را ‌می‌خواهد، مي‌دهد. مثل اینکه شخصي در خانه‌تان را مي‌زند، همان موقعي كه در را زد، مي‌فهميد كه چه مي‌خواهد و می‌دانيد برای چه آمده است. مي‌رويم و آن چيزي كه مي‌خواهد را مي‌دهيم. قبل از آنكه بخواهد به تو رو بياندازد به او مي‌دهي. ما خدايمان را نشناخته‌ایم، به خاطر همين است كه مضطرب مي‌شويم. بدانید كه امشب، هر کس به محضر خدا برود و واقعاً از گناهانش هم پشیمان شده باشد، خدا او را آمرزیده و هر حاجتی داشته باشد، حتّي اگر يادش رفته باشد برآورده مي‌كند.


[1] . بحارألانوار، ج91، ص96
[2] . بحارالأنوار، ج‌75، ص146
[3] . تحف العقول، ص91
[4] . بحارالأنوار، ج‌74، ص42
[5] . الكافي، ج‌2، ص72
[6] . عین عبارتي است كه زراره آورده است.
[7] . اين را هم ‌می‌‌دانید كه فضیل‌بن‌یسار از روات معتبر ما و از اصحاب امام است. ‌می‌گوید: «کان ابو جعفر‌(عليه‌السّلام)...»؛ يعني خودم دیدم و روش آقا این بود. معلوم ‌می‌‌شود كه در شب بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان چندين بار خدمت آقا بوده است.
[8] . الكافي، ج‌4، ص155
[9] . سوره مباركه رعد، آيه39
[10] . الكافي، ج‌2، ص470
[11] . در باب دعا هم گفتیم: آدابش این شکل است که اول صلوات بفرستد و بعد استغفار كند، صلوات بفرستد و بعد دعا كند.
[12] . بحارالأنوار، ج90، ص342
[13] . كنزالعمال، ج1، ص434
[14] . بحارالأنوار، ج‌90، ص323