درس طب استاد تبریزیان
95/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث فصد(بیماری هایی که با فصد درمان میشود) – طبابت در حضور شاگردان
بیماری هایی که فصد درمان میکند
فزع در خواب
صحبت راجع به فصد و بیماری هایی است که فصد درمان میکند. یکی از بیماری ها فزع در خواب است. فردی در خواب میترسد و میپرد و جیغ و داد میکند. فصد برای فزع به عنوان درمان و دارو مطرح شده است.
در روایت آمده است:
إِنَّ رَجُلًا قَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَ لِي جَارِيَةً يَكْثُرُ فَزَعُهَا فِي الْمَنَامِ وَ رُبَّمَا اشْتَدَّ بِهَا الْحَالُ فَلَا تَهْدَأُ يَأْخُذُهَا حرز [خَدَرٌ] فِي عَضُدِهَا وَ قَدْ رَآهَا بَعْضُ مَنْ يُعَالِجُ فَقَالَ إِنَّ بِهَا مَسٌّ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَيْسَ يُمْكِنُ عِلَاجُهَا فَقَالَ ع مُرْهَا بِالْفَصْدِ وَ خُذْ لَهَا مَاءَ الشِّبِتِّ الْمَطْبُوخِ بِالْعَسَلِ وَ تُسْقَى ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُعَافِيهَا قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ فَعُوفِيَتْ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل[1]
یعنی مردی به امام صادق(ع) عرض کرد ای فرزند رسول خدا(ص) دختری دارم که در خواب فزع میکند و چه بسا حال او سخت شود و آرام نمیشود و دست او خواب میرود و یکی از طبیبان او را دید و گفته است جن به او آسیب رسانده است و قابل درمان نیست امام (ع) به دخترت بگو فصد کند و آب شوید پخته شده با عسل را سه روز بنوشد زیرا خداوند او را درمان میکند آن شخص میگوید این کار را انجام دادم و دخترم به اذن خداوند متعال خوب شد.
امام (ع) کلام بعض اطباء، درمورد آسیب جن بودن فزع را رد نکرده است. بنابراین فزع معلول مس اهل الارض یعنی اجنه است.
راوی یکی از فزع و دیگری از خواب رفتن دست سوال کرده است و امام(ع) فصد را برای درمان فزع و شوید پخته شده با عسل را برای خواب رفتگی دست ذکر کرده است. به همین جهت به خانم هایی که مبتلا به خواب رفتگی دست هستند به خصوص در زمان قاعدگی، سفارش میکنیم تا شوید پخته شده با عسل مصرف کنند.
به حسب ظاهر هردو درمان برای هردو بیماری تجویز شده است ولی چون کمتر دیده شده است که ائمه(ع) دو درمان برای یک بیماری ذکر کنند میگوییم که درمان اول برای بیماری اول و درمان دوم برای بیماری دوم است. چه بسا خانمی به خواب رفتگی دست مبتلا باشد ولی فزع در خواب ندارد.
به نظر میرسد شوید پخته شده با عسل برای کم خونی و غلظت خون خوب باشد.
البته احتمال دارد که چون بعد از فصد خون کم میشود، مصرف آب شوید پخته شده با عسل، کم خونی را جبران کند مانند مواردی که بعد از حجامت کردن سفارش شده است مانند شکر و کاسنی که برای جبران خون رفته شده است و باعث تولید خون تازه میشود. چون خواب رفتگی دست میتواند از کم خونی یا غلظت خون باشد.
شاید غیر قابل درمان بودن فزع و خواب رفتگی دست در نظر طبیب به این جهت باشد که درمان فزع فصد است ولی چون آن دختر مبتلا به خواب رفتگی دست هم بود نمیتوانست فصد انجام دهد زیرا کم خونی دارد و فصد برای او شاید مناسب نباشد، ولی امام (ع) راه جبران بیان میفرماید و آن مصرف آب شوید پخته شده با عسل است.
شبیه این مطلب درمورد شخصی است که مبتلا به غلبهی دم و صفراء بود. اگر حجامت میکرد صفراء او را اذیت میکرد و اگر حجامت نمیکرد هیجان خون او را تهدید میکرد. امام (ع) به او فرمود حجامت کن و بعد از آن ماهی مصرف کن.
بنابراین قوانین اصولی این مطلب استشعار دارد و یکی از احتمالات است و دلیل محسوب نمیشود.
شوید چربی ندارد و چربی را جذب میکند. قرص شوید به افراد مبتلا به چربی خون داده میشود تا چربی را جذب کند مانند درست کردن باقلا با شوید که برای جذب روغن باقلا است.
در روایت دیگر فقط فصد ذکر شده است بنابراین این مطلب که در روایت اخیر، دو بیماری به همراه دو درمان ذکر شده است تایید میشود.
در روایت دیگر آمده است:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِرَجُلٍ مِنْ أَوْلِيَائِهِ وَ قَدْ سَأَلَهُ الرَّجُلُ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لِي بِنْتاً وَ أَنَا أَرِقُ لَهَا وَ أُشْفِقُ عَلَيْهَا وَ إِنَّهَا تَفْزَعُ كَثِيراً لَيْلًا وَ نَهَاراً فَإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ لَهَا بِالْعَافِيَةِ قَالَ فَدَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ مُرْهَا بِالْفَصْدِ فَإِنَّهَا تَنْتَفِعُ بِذَلِك[2]
یعنی مردی از دوستان امام صادق(ع) عرض کرد ای پسر رسول خدا(ص) دختری دارم که دلم به حال او میسوزد و او را دوست دارم زیرا در شب و روز حالت ترس و فزع دارد و برای او دعا کن امام (ع) برای او دعا کرد و به او امر کرد تا فصد کند زیرا برای فزع مفید است.
بنابراین فصد به تنهایی درمان از خواب پریدگی میباشد و آب شوید پخته با آب عسل درمان خواب رفتگی دست و پا است.
ما به خانم هایی که در ایام قاعدگی مبتلا به خواب رفتگی دست و پا میشوند سفارش میکنیم تا آب شوید پخته شده با عسل مصرف کنند.
روایات میگویند جن و شیطان در رگ ها جریان پیدا میکند و با گرستگی محل جریان آن ها باید تنگ شود. مقدار خون انسان گرسنه کم میشود و رگ های خونی تنگ میشود و جلوی حرکت شیطان را میگیرد.
بنابراین فرموده اند با گرسنگی مجاری شیطان را تنگ کنید که ما میگوییم با فصد هم مجاری شیطان تنگ میشود. با کم شدن مقدار خون، برجستگی رگ ها هم از بین میرود و مجاری خون تنگ میشود.
خارش
از روایات استفاده میشود که فصد برای خارش هم مفید است.
در روایات آمده است:
أَنَّ رَجُلًا شَكَا إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْحِكَّةَ فَقَالَ لَهُ شَرِبْتَ الدَّوَاءَ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ فَصَدْتَ الْعِرْقَ فَقَالَ نَعَمْ فَلَمْ أَنْتَفِعْ بِهِ فَقَالَ احْتَجِمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فِي الرِّجْلَيْنِ جَمِيعاً فِيمَا بَيْنَ الْعُرْقُوبِ وَ الْكَعْبِ فَفَعَلَ فَذَهَبَ عَنْه[3]
یعنی مردی به امام صادق(ع) از خارش شکایت کرد امام (ع) فرمود آیا دارو مصرف کرده ای؟ عرض کرد بله فرمود آیا فصد انجام داده ای؟ عرض کرد بله ولی مفید نبود فرمود سه مرتبه در هردو پا بین تاندوم و محل مسح در وضو حجامت کن آن مرد این کار را انجام داد و خارش او برطرف شد.
از این روایت استفاده میشود که سه حجامت میتواند از فصد یا کلا حجامت از فصد بهتر باشد زیرا مشکل این شخص با فصد مرتفع نشد بلکه با حجامت درمان شد.
بنابراین بین حجامت و فصد در خواص تفاوت وجود دارد و حجامت گاهی کاری انجام میدهد که فصد نمیتواند آن کار را انجام دهد ولی از اینکه امام (ع) فرمود «آیا فصد انجام داده ای» معلوم میشود که فصد برای خارش خوب است ولی همیشگی نیست.
سوداء
در رساله ذهبیه آمده است:
و من أراد أن يحرق السوداء فعليه بكثرة القى و فصد العروق و مداومة النورة[4]
یعنی کسی که میخواهد سوداء را بسوزاند بر او باد زیاد استفراغ کردن و رگ زدن و مداومت نمودن به نوره کشیدن.
مادهی موها سوداء است.
هرکدام از استفراغ و فصد و نوره کشیدن به تنهایی درمان سوداء است هرچند که با «واو» به هم عطف شده اند زیرا «واو» هم گاهی به معنای «او» میآید. ترکیب این سه نیز اثر بیشتری خواهد داشت زیرا قانون این است که جمع کردن بین داروها اثر مضاعفی خواهد داشت.
گزیدگی جبندگان مانند مار و عقرب
در روایت آمده است:
و قد ينفع من لسع الهوام فصد العرق لا سيما إذا كان الملسوع شابا ممتلئ البدن[5]
یعنی فصد گاهی برای گزش جنبدگان مفید است به خصوص اگر شخص جوان و درشت هیکل باشد.
احتمال دارد مراد از فصد در این روایت همان کاری باشد که امروزه در بیمارستان ها انجام میدهند. محل را با پارچه ای میبندند تا زهر به جای دیگر سرایت نکند و بعد محل گزش را به شکل صلیب با تیغ جراحت میدهند و مکش انجام میدهند.
امروزه میگویند این کار بیهوده است ولی به نظر میرسد این کار مانند کشیدن آب چاه، حدت و شدت زهر را کم میکند زیرا خون جایگزین خواهد آمد و باعث رقیق شدن زهر در بدن میشود.
کیفیت و شروط فصد
رگ فصد عمقی نباشد
جایی برای فصد انتخاب میشود که روی رگ گوشت نباشد و رگ عمقی نباشد زیرا در صورت عمقی بودن رگ باید جراحت زیادی به گوشت وارد میشود و این سبب درد میشود.
فاصلهی رگ با گوشت در دست کم است و به خصوص اگر دست بسته بشود، رگ خیلی زود بالا میآید. ولی در جاهای دیگر مانند ران و ساق پا، رگ در عمق قرار دارد و فصد در آن محل آسیب جدی میزند علاوه بر دردی که دارد.
رگی که در پا است نیز برای فصد خوب است زیرا پا گوشت زیاد ندارد.
در روایت آمده است:
وَ لْيَعْمِدِ الْفَاصِدُ أَنْ يَفْصِدَ مِنَ الْعُرُوقِ مَا كَانَ فِي الْمَوَاضِعِ الْقَلِيلَةِ اللَّحْمِ لِأَنَّ فِي قِلَّةِ اللَّحْمِ مِنْ فَوْقِ الْعُرُوقِ قِلَّةَ الْأَلَمِ وَ أَكْثَرُ الْعُرُوقِ أَلَماً إِذَا كَانَ الْفَصْدُ فِي حَبْلِ الذِّرَاعِ وَ الْقِيفَالِ لِأَجْلِ كَثْرَةِ اللَّحْمِ عَلَيْهَا فَأَمَّا الْبَاسِلِيقُ وَ الْأَكْحَلُ فَإِنَّهُمَا أَقَلُّ أَلَماً فِي الْفَصْدِ إِذَا لَمْ يَكُنْ فَوْقَهُمَا لَحْم[6]
یعنی کسی که فصد میکند رگی را انتخاب کند که در محل کم گوشت قرار گرفته است زیرا کمی گوشت در روی رگ باعث کم شدن درد فصد میشود و بیشترین درد را رگ حبل الذراع و قیفا است زیرا به ماهیچه وصل هستند و پوست روی آن ها سفت و سخت است ولی رگ باسلیق و اکحل درد کمتری دارد زمانیکه روی آن ها گوشت نباشد.
چهار رگی که در این روایت ذکر شد در دست قرار دارند.
بنابراین قانون این است که رگی باید فصد شود که روی آن گوشت کمتری وجود دارد.
از روایت استفاده میشود در فصد جایی باید انتخاب شود که درد کمتری داشته باشد. به همین جهت شاید خون گیری با سوزن و آمپول و سرنگ مناسب باشد مگر اینکه سر سرنگ تنگ و باریک است و اجازه خروج شیطان از بدن را ندهد ولی اگر از روایات صرف خارج کردن خون به دست بیاید و کمترین جراجت و درد مطلوب باشد، میتوان گفت که خروج خون با سرنگ بهتر است.
خروج خون با سرنگ نیز جهش دارد.
عدم همبستری تا دوازده ساعت قبل از حجامت
در روایت آمده است:
و يجب في كل ما ذكرناه من اخراج الدم اجتناب النساء قبل ذلك باثنى عشر ساعة[7]
یعنی در تمام موارد خارج کردن از همبستری تا دوازده ساعت قبل باید اجتناب شود.
عرض کردیم احتیاط این است که یک روز کامل از همبستری اجتناب شود و بعد از آن اقدام به فصد یا حجامت کند.
روغن مالی محل فصد
در روایت آمده است:
و يمسح الموضع الذى يفصد فيه بالدهن فإنه يقلل الالم[8]
یعنی موضعی را که میخواهی فصد کنی با روغن بمال زیرا درد را کم میکند.
گرم کردن محل فصد
در روایت آمده است:
وَ الْوَاجِبُ تَكْمِيدُ مَوْضِعِ الْفَصْدِ بِالْمَاءِ الْحَارِّ لِيَظْهَرَ الدَّمُ وَ خَاصَّةً فِي الشِّتَاءِ فَإِنَّهُ يُلَيِّنُ الْجِلْدَ وَ يُقَلِّلُ الْأَلَمَ وَ يُسَهِّلُ الْفَصْد[9]
یعنی گرم کردن موضع فصد با آب داغ واجب است تا خون ظاهر شود مخصوصا در زمستان زیرا گرم کردن موضع فصد پوست را نرم میکند و از درد میکاهد و فصد را آسان میکند.
روغن مالی کردن وسیلهی فصد و حجامت
در روایت آمده است:
وَ كَذَلِكَ يُلَيِّنُ الْمِشْرَاطَ وَ الْمِبْضَعَ بِالدُّهْنِ وَ يَمْسَحُ عَقِيبَ الْحِجَامَةِ وَ عِنْدَ الْفَرَاغِ مِنْهَا الْمَوْضِعَ بِالدُّهْنِ[10]
یعنی همچنین تیغ و آلت فصد را با روغن چرب کن
چون نوعا تیغ از جنس آهن و فلز است با روغن نرم نمیشود بنابراین شاید مراد محل فصد و حجامت باشد مگر اینکه بگوییم مراد از نرمی تیغ، چرب و لیز شدن باشد.
روغن ریختن روی محل فصد بعد از فصد
افرادی که فصد انجام میدهند میدانند که با ریختن روغن در محل فصد به خصوص در پا، خون سریع قطع میشود. بنابراین برای اینکه خون به اندازه خارج شود و رگ سریع بسته نشود باید قطره قطره روی محل ریخته بشود.
در روایت آمده است:
وَ لْيُنَقِّطْ عَلَى الْعُرُوقِ إِذَا فُصِدَتْ شَيْئاً مِنَ الدُّهْنِ كَيْلَا تَلْتَحِمَ فَيَضُرَّ ذَلِكَ المقصود [الْمَفْصُودَ][11]
یعنی هنگامی که فصد انجام شد، قطره قطره روی رگ ها روغن کمی ریخته شود تا جلوی خروج خون گرفته نشود و مقصود محقق نشود.
رعایت سفارشات حجامت در فصد
خوردن انار قبل و بعد از حجامت، خوردن ماهی قبل و بعد از حجامت، و نخوردن شوری قبل و بعد از حجامت از سفارشاتی است که باید رعایت شود.
اجتناب از خوردن گوشت شور و خشک و اجتناب از ماهی شور(ماهی دودی)
در روایت آمده است:
وَ اللُّحْمَانِ الْمَمْلُوحَةِ وَ أَكْلُ السَّمَكِ الْمَمْلُوحِ بَعْدَ الْحِجَامَةِ وَ الْفَصْدِ لِلْعُرُوقِ يُوَلِّدَانِ الْبَهَقَ وَ الْجَرَب[12]
یعنی گوشت شور و خشک شده و ماهی دودی بعد از فصد و حجامت نخورید زیرا سبب سفیدی پوست و گری میشود.
گوشت خشک مانند قرمه خورده نشود.
تنبیهات فصد
تنبیه اول
در مواردی فصد ضرر دارد نه از جهت شرائط و زمان ولی ممکن است برای شخصی مضر باشد مانند آنچه در روایت آمده است:
كَانَ غِلْمَانُ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي الْبَيْتِ سَقَالِبَةً وَ روم [رُوماً] فَكَانَ أَبُو الْحَسَنِ ع قَرِيباً مِنْهُمْ فَسَمِعَهُمْ بِاللَّيْلِ يَتَرَاطَنُونَ بِالسَّقْلَبِيَّةِ وَ الرُّومِيَّةِوَ يَقُولُونَ إِنَّا كُنَّا نَفْتَصِدُ فِي بِلَادِنَا فِي كُلِّ سَنَةٍ ثُمَّ لَمْ نَفْتَصِدْ هَاهُنَا فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ وَجَّهَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِلَى بَعْضِ الْأَطِبَّاءِ فَقَالَ لَهُ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ كَذَا وَ كَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ كَذَا وَ كَذَا ثُمَّ قَالَ يَا يَاسِرُ لَا تَفْتَصِدْ أَنْتَ قَالَ فَافْتَصَدْتُ فَوَرِمَتْ يَدِي وَ اخْضَرَّتْ فَقَالَ يَا يَاسِرُ مَا لَكَ فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ أَ لَمْ أَنْهَكَ عَنْ ذَلِكَ هَلُمَّ يَدَكَ فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَيْهَا وَ تَفَلَ فِيهَا ثُمَّ أَوْصَانِي أَنْ لَا أَتَعَشَّى فَكُنْتُ بَعْدَ ذَلِكَ بِكَمْ شَاءَ اللَّهُ أَتَغَافَلُ وَ أَتَعَشَّى فَيَضْرِبُ عَلَي[13]
غلام های حضرت کاظم (ع) از سقالبه و روم بودند و امام (ع) نزدیک آن ها بود شبی از آن ها شنید با زبان سقلبی و رومی میگفتند که در کشور خودمان هر سال فصد انجام میدادیم ولی در اینجا فصد نیست زمانیکه صبح شد امام (ع) به سوی بعض اطباء رفت فرمود فلان شخص را در رگ فلان و فلان، فصد کن و فلان شخص دیگر را در رگ فلان و فلان فصد کن سپس به یاسر خادم فرمود خودت فصد نکن ولی یاسر خادم فصد انجام داد و دستش ورم کرد و عفونی شد امام (ع) فرمود ای یاسر چه شده است؟ و او گفت امام (ع) فرمود مگر تو را نهی نکردم؟ دستت را بیار سپس دست یاسر را مسح کرد و آب دهان روی آن ریخت یاسر خادم میگوید سپس امام (ع) به من وصیت کرد شام نخور و بعد از آن هرموقع از روی غفلت شام میخوردم دستم ورم میکرد.
همینکه امام (ع) میفرماید غیر از خادم امام (ع) بقیه فصد کنند، نشان میدهد شرائط برای حجامت کردن مناسب است ولی فقط شخص خادم نباید فصد کند زیرا یا پلاکت خون او پایین است یا مثلا مشکل انعقاد خون یا مشکلات دیگر دارد.
تنبیه دوم
فصدی وجود دارد که مخصوص حضرت عیسی (ع) و امام رضا (ع) است و کسی از آن فصد اطلاعی ندارد شاید فقط برای آن حضرات مفید باشد و شاید برای بقیه نیز مفید باشد.
روایت این مطلب خیلی معتبر نیست زیرا راوی آن از مسیحیان بوده است. در روایت آمده است:
أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ ع بَعَثَ إِلَيَ يَوْماً فِي وَقْتِ صَلَاةِ الظُّهْرِ فَقَالَ لِي افْصِدْ هَذَا الْعِرْقَ قَالَ وَ نَاوَلَنِي عِرْقاً لَمْ أَفْهَمْهُ مِنَ الْعُرُوقِ الَّتِي تُفْصَدُ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي مَا رَأَيْتُ أَمْراً أَعْجَبَ مِنْ هَذَا يَأْمُرُنِي أَنْ أَفْصِدَ فِي وَقْتِ الظُّهْرِ وَ لَيْسَ بِوَقْتِ فَصْدٍ وَ الثَّانِيَةُ عِرْقٌ لَا أَفْهَمُهُ ثُمَّ قَالَ لِيَ انْتَظِرْ وَ كُنْ فِي الدَّارِ فَلَمَّا أَمْسَى دَعَانِي وَ قَالَ لِي سَرِّحِ الدَّمَ فَسَرَّحْتُ ثُمَّ قَالَ لِي أَمْسِكْ فَأَمْسَكْتُ ثُمَّ قَالَ لِي كُنْ فِي الدَّارِ فَلَمَّا كَانَ نِصْفُ اللَّيْلِ أَرْسَلَ إِلَيَّ وَ قَالَ لِي سَرِّحِ الدَّمَ قَالَ فَتَعَجَّبْتُ أَكْثَرَ مِنْ عَجَبِيَ الْأَوَّلِ وَ كَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ قَالَ فَسَرَّحْتُ فَخَرَجَ دَمٌ أَبْيَضُ كَأَنَّهُ الْمِلْحُ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِيَ احْبِسْ قَالَ فَحَبَسْتُ قَالَ ثُمَّ قَالَ كُنْ فِي الدَّارِ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ أَمَرَ قَهْرَمَانَهُ أَنْ يُعْطِيَنِي ثَلَاثَةَ دَنَانِيرَ فَأَخَذْتُهَا وَ خَرَجْتُ حَتَّى أَتَيْتُ ابْنَ بَخْتِيشُوعَ النَّصْرَانِيَّ فَقَصَصْتُ عَلَيْهِ الْقِصَّةَ قَالَ فَقَالَ لِي وَ اللَّهِ مَا أَفْهَمُ مَا تَقُولُ وَ لَا أَعْرِفُهُ فِي شَيْءٍ مِنَ الطِّبِّ وَ لَا قَرَأْتُهُ فِي كِتَابٍ وَ لَا أَعْلَمُ فِي دَهْرِنَا أَعْلَمَ بِكُتُبِ النَّصْرَانِيَّةِ مِنْ فُلَانٍ الْفَارِسِيِّ فَاخْرُجْ إِلَيْهِ قَالَ فَاكْتَرَيْتُ زَوْرَقاً إِلَى الْبَصْرَةِ وَ أَتَيْتُ الْأَهْوَازَ ثُمَّ صِرْتُ إِلَى فَارِسَ إِلَى صَاحِبِي فَأَخْبَرْتُهُ الْخَبَرَ قَالَ وَ قَالَ أَنْظِرْنِي أَيَّاماً فَأَنْظَرْتُهُ ثُمَّ أَتَيْتُهُ مُتَقَاضِياً قَالَ فَقَالَ لِي إِنَّ هَذَا الَّذِي تَحْكِيهِ عَنْ هَذَا الرَّجُلِ فَعَلَهُ الْمَسِيحُ فِي دَهْرِهِ مَرَّةً[14]
یعنی روزی حضرت عسکری (ع) هنگام نماز ظهر به دنبال من فرستاد و به من فرمود این رگ را بزن و به من رگی نشان داد که آن را به عنوان رگ فصد نمیشناخت پیش خودم گفتم چیزی عجیب تر از این ندیده ام به من امر میکند تا ظهر فصد کنم در حالیکه ظهر زمان فصد نیست و رگی را به من نشان داد که آن را نمیشناختم سپس فرمود در خانه منتظر باش وقتی شب شد فرمود خون را خارج کن و من هم خارج کردم سپس فرمود خون را قطع کن و من هم چنین کردم سپس فرمود در خانه باش زمانیکه نصف شد دنبال من فرستاد و فرمود خون را خارج کن و من هم بیشتر تعجب کردم و نخواستم از این مطلب سوال کنم و خون را خارج کردم و خونی سفید مانند نمک خارج شد و فرمود قطع کن و من هم قطع کردم سپس فرمود در خانه باش زمانیکه صبح شد به خادم فرمود سه دینار به من بدهد و گرفتم و خارج شدم تا نزد بختیشوع طبیب نصرانی رفتم و قصه را تعریف کردم به من گفت به خدا قسم چیزی نمیفهمم و نمیشناسم و در کتابی هم نخواندم و کسی را از فلان شخص فارسی آگاه تر به کتب مسیحی نمیشناسم و نزد او برو من هم قایقی را تا بصره کرایه کردم و به اهواز آمدم و به شیراز رفتم نزد آن طبیب ایرانی و خبر را به او رساندم او گفت به من مهلت بده و نزد او رفتم به من گفت این حکایتی که گفتی حضرت مسیح این کار را یک بار در عمر خود انجام داد.
بنابراین این فصد از اسرار حضرت مسیح (ع) و حضرت عسکری است.
احتمال دارد که این فصد برای دفع زهر خاصی است زیرا ائمه (ع) در معرض ترور با زهر بوده اند و با این نحوه از فصد آن زهر را خارج میکرده اند. احتمال دارد آن خون سفید زهر بوده باشد.
احتمال دارد موادی مانند بلغم در رگ وجود دارد که جلوی حرکت خون را گرفته است و امام (ع) با این فصد خاص آن را خارج کرده است.
شاید پیشرفت طب اسلامی و پیشرفت علم به روشن شدن حقیقت این نوع فصد خاص کمک کند.
کتاب جلد دوم از کتاب «دراسه فی طب الرسول المصطفی» به حمدالله تمام شد و انشاء الله بعد از صفر تصمیم به ادامه خواهیم گرفت.
تا به حال هرچه در این کتاب مطرح شده است ده درصد از طب اسلامی است و مطالب سطحی بیان شده است.
طبابت در حضور شاگردان
بیمار اول
افتادگی پلک سمت راست و یک چشم بزرگ تر از چشم دیگر است.
استاد:
برای بزرگی یک چشم استفاده از سرمه اثمد سفارش میشود. عده ای عقیده دارند که درشتی میل سرمه، چشم را درشت میکند. بنابراین استفاده از سرمه و استفاده از میلهی بزرگ سبب درشتی چشم میشود.
افتادگی پلک چون معلول عصب است استفاده از درمان لقوه سفارش میشود.
در روایت آن آمده است میخک بگیرد پنج مثقال (هر مثقال چهار و ششدهم گرم جمعاً ۲۳ گرم) و آن را در یک شیشه خشک قرار دهد و سر آن را محکم ببندد (طوری که هوا هم ردوبدل نشود) سپس آن را گل مالی کند و در معرض آفتاب قرار دهد، بهاندازه یک روز در تابستان و دو روز در زمستان، سپس آن را خارج کند و خیلی نرم آسیاب (له) کند سپس آن را با آب باران حل کند تا شبیه به خلوق شود سپس به پشت بخوابد و دارو را روی سمت کج صورت بمالد و صبر کند تا میخک خشک شود زیرا اگر خشک شود خداوند بیماری را از او دفع میکند و برمیگردد به حالت عادی به اذن خدای متعال.
این روشی برای ترمیم عصب است و افرادی که لقوه دارند عصب آن ها از کار افتاده است.
البته گاهی افتادگی پلک در بزرگسالان معلول بیماری «میستینی» است یعنی غدهی تیموسی که در سینه وجود دارد بیش از حد ترشح میکند که درمان خاص خود را دارد.
برای گره های عصبی بهتر گیاه «غاریقون» است که خورده میشود و گره های عصبی را از بین میبرد.
درمان فاویسم صفرابر و قرص خون و استفاده از هضم کننده است.
بیمار دوم
شخص 37 ساله، خارش پوستی شدید در قسمت دست ها و پا ها و بازوها و جوش در ناحیه بازو و نشیمن گاه دارد. از نوره و حنی استفاده کرده است که بیشتر شده است. خارش ها به صورت کهیر است و گاهی با خارش و حشکی پوست همراه است و در ناحیه گردن از خیلی وقت پیش هنگام عرق کردن به شدت میخارد و رنگ پوست آن تیره تر میشود.
استاد:
درمان همان چیزی است که در روایات خوانده ایم یعنی باید داروی صاف کننده خون مصرف کند و داروی محلول است که روی محل خارش بمالد و اگر جواب نداد حجامت مچ پا سه مرتبه انجام دهد البته قبل از حجامت، فصد هم ذکر شده است.
بیمار:
خیلی عصبی است و میل جنسی کم دارد و موها سفید شده است.
استاد:
صفراوی است بنابراین صفرابر و تقویت عصب و سرد کننده به همراه داروی دو عدد باه زنان تجویز میشود.
بیمار:
برای عمل لازک یا لیزیک چه کنم؟
استاد:
سرمه اثمد و کافوری به طور مداوم استفاده کند بعد از یک سال عینک را دور میاندازد.
بیمار:
ناحیه لگن درد میگیرد و به کمر میزند و در موقع دراز کشیدن گردن هم نمیتوانم تکان بدهم.
استاد:
این بیماری سیاتیک است که باید ناخن های دست و پا به صورت نامنظم روی ران پا بسته شود.
برای کم خونی داروی قرص خون مصرف شود.
روغن بنفشه پایه زیتون برای ریزش مو و داروی تقویت مو استفاده شود و احتمالا صفراوی هست که صفرابر و تقویت عصب تجویز میشود.
کسی که ریزش مو دارد یا از صفرا و یا از بلغم و یا هردو است که باید درمان شود.
اگزما چون خشکی پوست است معلول یا صفرا و یا سودا و یا هردو است.