درس طب استاد تبریزیان

95/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث حجامت – فصد – طبابت در حضور شاگردان

 

ادامه بحث حجامت

شبهه ای در مورد مختص بودن حجامت به مناطق گرمسیر

راجع به حجامت، بعضی ها اشکالی مطرح می‌کنند. حجامت برای مناطق گرمسیر مانند حجاز است. زیرا بیشتر نصوص و روایات حجامت در حجاز بوده است و حجاز منطقه گرمسیر است.

و برای مناطق سردسیر استفاده از فصد مناسب است. افرادی که در مانند مشهد و آذربایجان و مناطق سردسیر هستند خوب است که فصد انجام دهد. زیرا بیشتر روایاتی که از امام صادق(ع) نقل شده است درباره حجامت است ولی روایاتی که از امام رضا(ع) نقل می‌شود بیشتر درباره فصد است.

أَنَّ الرِّضَا ع حُمَّ فَعَزَمَ‌ عَلَى‌ الْفَصْدِ ... وَ رَكِبَ إِلَى الرِّضَا ع فَجَلَسَ حَتَّى فَصَدَ بَيْنَ يَدَيْه‌[1]

یعنی امام رضا (ع) مبتلا به تب شد و عزم فصد کردن داشت پس مامون سوار شد تا اینکه نزد امام (ع) نشست تا اینکه امام (ع) فصد کرد.

عرض کردم بیشتر روایات امام رضا (ع) در مورد فصد است و بیشتر روایات امام صادق (ع) که در مدینه بوده اند راجع به حجامت است.

به نظر می‌رسد که مناطق گرمسیر و سردسیر در حجامت و فصد تفاوتی ندارند زیرا ادله حجامت مطلق است و نفرموده است اهل حجاز یا عراق یا مناطق گرمسیر حجامت کنید بلکه فرموده است:

عَلَيْكُمْ‌ بِالْحِجَامَة[2]

یعنی بر شما باد حجامت کردن.

حجامت برای همه و بدون تقیید و تخصیص آمده است.

ما می‌توانیم به اطلاق روایات تمسک کنیم و بگوییم که حجامت در مناطق سردسیر هم خوب است و فوائد حجامت را دارد.

موید این مطلب در رساله ذهبیه است زیرا بیشتر راجع به حجامت صحبت می‌کند و کمتر راجع به فصد صحبت می‌کند. درباره حجامت قفا و ساقین و نقره و مانند این ها صحبت می‌کند.

روش حجامت و انواع حجامت و قیود و شروط حجامت در رساله ذهبیه آمده است و این درحالی است که این رساله در مشهد و برای مامون نوشته است و منطقه‌ی سرد سیر است واگر حجامت در منطقه سردسیر خوب نبود از حجامت نمی‌نوشت و بیشتر از فصد صحبت می‌کرد. ولی فصد در رساله ذهبیه فقط در دو مورد آمده است.

علاوه بر این هم راه کاری بیان شده است. وقتی منطقه سردسیر باشد یا هوا سرد باشد می‌توان از آبزن و کیسه آب گرم استفاده شود و محل حجامت را گرم کند.

التبه روایت راجع به فصد است. بنابراین اگر فصد نیازمند گرم کردن است پس اختصاص به مناطق سردسیر ندارد.

بنابراین فرقی نمی‌کند درمناطق سردسیر و گرمسیر می‌توان حجامت و فصد انجام داد.

در روایت آمده است:

وَ الْوَاجِبُ تَكْمِيدُ مَوْضِعِ‌ الْفَصْدِ بِالْمَاءِ الْحَارِّ لِيَظْهَرَ الدَّمُ وَ خَاصَّةً فِي الشِّتَاءِ فَإِنَّهُ يُلَيِّنُ الْجِلْدَ وَ يُقَلِّلُ الْأَلَمَ وَ يُسَهِّلُ الْفَصْد[3]

یعنی واجب است با کیسه آب جوش محل فصد را گرم کنید تا خون به طرف ظاهر بدن بیاید به خصوص در فصل زمستان زیرا کیسه آب گرم پوست را نرم می‌کند و از درد فصد می‌کاهد و فصد را آسان می‌کند.

بنابراین فصد هم نیازمند گرمی دارد و باید در مناطق گرم صورت پزیرد در حالیکه اینگونه قائل نیستند.

در بادکش کردن روایت را خواندیم که باید به صورت آرام شروع شود و کم کم شدت پذیرد بنابراین بادکش گرم چون یک نواخت بادکشی را انجام می‌دهد خیلی صلاح نیست. در روایت هم آمده است که باید به شکل بادکش باشد نه به شکل آتش و گرم کردن ولی به جای آن می‌توان به جای بادکش گرم از کیسه‌ی آب گرم هم استفاده کرد.

بودن بخاری در پشت انسان هم یک جور گرم کردن است.

درد و حالتی که موقع حجامت برای انسان ایجاد می‌شود

احتمال دارد حالت «چندش» که موقع تیغ زدن به وجود می‌آید، خودش برای بدن مفید باشد زیرا بدن درحال دفع کردن چیزی است و درحال مقابله با یک دردی است و بعید نیست این آمادگی بدن در راستای دفع بیماری موثر باشد که خود یک وسیله برای دفع بیماری است.

این حالت در درمان با داغ کردن هم وجود دارد.

وجه مشترکی بین حجامت و داغ کردن وجود دارد و آن حالت چندش و انتظار درد است. که خود یک جور درمان و تقویت کننده بدن است.

در حقیقت انتظار برای درد، انتظار برای دفع بیماری است.

به نظر بنده آمپولی که به کودکان می‌زنند، درد آن کودکان را درمان می‌کند و گرنه داخل آمپول مواد سمی و شیمیایی است که از خاک و معدن درست شده است.

بعید نیست طب سوزنی هم به همین شکل باشد.

در زالو هم همینطور است زیرا زالو کاری نمی‌کند و بیشتر حرکات و مانند این ها در آن مهم است.

بحث حجامت به کلی تمام شد.

 

فصد

 

درباره فصد روایات زیادی نداریم. تفصیلاتی که راجع به حجامت آمده است، در مورد فصد (مگر موارد کمی) وارد نشده است مگر اینکه بگوییم تمام تفصیلاتی که درمورد حجامت است باید در مورد فصد هم رعایت بشود.

پیامبر (ص) فصد را به عنوان جایگزین عمل جراحی معرفی کرده است.

در روایت آمده است:

إِنَّ خَيْرَ الدَّوَاءِ الْحِجَامَةُ وَ الْفِصَادٌ وَ الْحَبَّةُ السَّوْدَاءُ يَعْنِي الشُّونِيز[4]

یعنی بهترین چیزی که با آن درمان می‌شود حجامت و فصد و سیاهدانه است.

استفاده می‌شود که فصد بهتر از عمل جراحی است و شکی در اهمیت فصد وجود ندارد.

البته باید بدانیم بین حجامت و فصد چیست.

در روایت آمده است:

أَنَّ الْحِجَامَةَ إِنَّمَا تَأْخُذُ دَمَهَا مِنْ‌ صِغَارِ الْعُرُوقِ الْمَبْثُوثَةِ فِي اللَّحْمِ وَ مِصْدَاقُ ذَلِكَ مَا أَذْكُرُهُ أَنَّهَا لَا تُضَعِّفُ الْقُوَّةَ كَمَا يُوجَدُ مِنَ الضَّعْفِ عِنْدَ الْفَصْد[5]

یعنی همانا خون حجامت از رگ های کوچکی است که در گوشت پراکنده هستند و موید این مطلب ضعیف نشدن نیرو است به عکس آن چیزی که در فصد اتفاق میفتد.

به جهت اینکه خون حجامت از مویرگ ها است، می‌گوییم که تیغ زدن در حجامت نباید عمقی باشد.

تفاوت های فصد و حجامت

تفاوت اول

این روایت خیلی از مسائل و تفاوت های بین فصد و حجامت را بیان می‌کند. استفاده می‌شود مقدار خونی که به وسیله‌ی حجامت خارج می‌شود کمتر از خونی است که به وسیله‌ی فصد خارج می‌شود.

تفاوت دوم

در مورد فصد باید تعیین شود که چه مقدار خون باید خارج شود زیرا با زدن رگ، خروج خون انتهایی ندارد و باید خونریزی قطع شود ولی در حجامت بعد از سه بار حجامت دیگر خونی خارج نمی‌شود.

تفاوت سوم

در فصد خارج کردن خون از رگ های اصلی و بزرگ و شاهرگ ها است ولی در حجامت خون از مویرگ ها خارج می‌شود بنابراین خونی که با فصد خارج می‌شود، خون صاف است ولی در حجامت خون سوخته خارج می‌شود.

تفاوت چهارم

در فصد بادکش وجود ندارد ولی در حجامت عمل بادکش وجود دارد تا اینکه تمام رسوبات خون در مویرگ ها جمع شود و بیماری خارج شود.

تفاوت پنجم

فصد بدن را ناتوان می‌کند چون خونی خارج می‌شود که قرار بوده است به اعضاء برود و انسان را تقویت کند. و جایگزین خونی که از دست رفته است به راحتی صورت نمی‌گیرد. البته ممکن است بعضی ترکیبات خون مانند هموگلوبین خون دوباره برگردد ولی گلبول سفید و گلبول قرمز و پلاکت روندی می‌خواهد تا برگردند.

ولی در حجامت اگر اسلامی و اصولی انجام شود، اصلا خونی خارج نمی‌شود بلکه فقط بیماری و زوائد خون خارج می‌شود.

تفاوت ششم

برای فصد جاهای مشخص و معینی وجود دارد و خونی خارج می‌شود که در تمامی بدن یکسان است بنابراین بعید است که فصد درمان یک بیماری خاص باشد ولی حجامت می‌تواند درمان یک بیماری خاص مانند سردرد و کلیه و رحم باشد.

بنابراین فصد علاجی نداریم یا کم داریم زیرا خونی که خارج می‌شود به صورت یکنواخت در همه جای بدن وجود دارد.

در فصد خون از یک روزنه ای خارج می‌شود مانند جویی که لجن گرفته باشد و برای آن روزنه ای ایجاد می‌کنند تا لجن ها خارج بشود.

وقتی رگ زده می‌شود خون به سرعت و به مقدار زیاد از بدن خارج می‌شود که سبب تیره دیده شدن خون می‌شود ولی همین خون روی یک کاغذ سفید ریخته شود قرمز مشاهده خواهد شد بنابراین زیادی خون سبب تیره دیده شدن خون است وگرنه خون در سرخرگ ها یکی است مانند رودخانه ای که نمی‌شود قسمتی از آن تیره و قسمتی دیگر زلال باشد. بعید است که خون در سرخرگ ها متفاوت باشد.

شاید فرق های دیگری نیز به دست بیاید.

 

انواع فصد

به جهت غایات و محل فصد می‌توان تقسیماتی قائل شد البته شاید از روایات استفاده شود که تفاوتی بین فصد دست و پا و رگ های مختلف وجود داشته باشد.

می‌توان از روایات استفاده کرد که فصد هم می‌تواند به اعتبار محل و یا افراد متفاوت باشد.

در روایت آمده است:

كَانَ غِلْمَانُ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي الْبَيْتِ سَقَالِبَةً وَ روم‌ [رُوماً] فَكَانَ أَبُو الْحَسَنِ ع قَرِيباً مِنْهُمْ فَسَمِعَهُمْ بِاللَّيْلِ يَتَرَاطَنُونَ بِالسَّقْلَبِيَّةِ وَ الرُّومِيَّةِوَ يَقُولُونَ إِنَّا كُنَّا نَفْتَصِدُ فِي بِلَادِنَا فِي كُلِّ سَنَةٍ ثُمَّ لَمْ نَفْتَصِدْ هَاهُنَا فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ وَجَّهَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِلَى بَعْضِ الْأَطِبَّاءِ فَقَالَ لَهُ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ كَذَا وَ كَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ كَذَا وَ كَذَا ثُمَّ قَالَ يَا يَاسِرُ لَا تَفْتَصِدْ أَنْتَ قَالَ فَافْتَصَدْتُ فَوَرِمَتْ يَدِي وَ اخْضَرَّتْ فَقَالَ يَا يَاسِرُ مَا لَكَ فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ أَ لَمْ أَنْهَكَ عَنْ ذَلِكَ هَلُمَّ يَدَكَ فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَيْهَا وَ تَفَلَ فِيهَا ثُمَّ أَوْصَانِي أَنْ لَا أَتَعَشَّى فَكُنْتُ بَعْدَ ذَلِكَ بِكَمْ شَاءَ اللَّهُ أَتَغَافَلُ وَ أَتَعَشَّى فَيَضْرِبُ عَلَي‌[6]

غلام های حضرت کاظم (ع) از سقالبه و روم بودند و امام (ع) نزدیک آن ها بود شبی از آن ها شنید با زبان سقلبی و رومی می‌گفتند که در کشور خودمان هر سال فصد انجام می‌دادیم ولی در اینجا فصد نیست زمانیکه صبح شد امام (ع) به سوی بعض اطباء رفت فرمود فلان شخص را در رگ فلان و فلان، فصد کن و فلان شخص دیگر را در رگ فلان و فلان فصد کن سپس به یاسر خادم فرمود خودت فصد نکن ولی یاسر خادم فصد انجام داد و دستش ورم کرد و عفونی شد امام (ع) فرمود ای یاسر چه شده است؟ و او گفت امام (ع) فرمود مگر تو را نهی نکردم؟ دستت را بیار سپس دست یاسر را مسح کرد و آب دهان روی آن ریخت یاسر خادم می‌گوید سپس امام (ع) به من وصیت کرد شام نخور و بعد از آن هرموقع از روی غفلت شام می‌خوردم دستم ورم می‌کرد.

معلوم می‌شود فصد هم انواعی دارد و به اعتبار افراد مختلف است ولی متاسفانه روایات انواع فصد را بیان نکرده است و آن را به اهل آن واگذار کرده است.

 

منافع فصد

منافع حجامت نقره و اخدعین

بیماری هایی است که فصد برای درمان آن ها ذکر شده است مانند سنگینی سر و صورت و چشم ها و دندان درد است.

در روایت آمده است:

حِجَامَةُ النُّقْرَةِ تَنْفَعُ‌ لِثِقْلِ‌ الرَّأْسِ‌ وَ حِجَامَةُ الْأَخْدَعَيْنِ‌ يُخَفِّفُ عَنِ الرَّأْسِ وَ الْوَجْهِ وَ الْعَيْنِ وَ هِيَ نَافِعَةٌ لِوَجَعِ الْأَضْرَاسِ وَ رُبَّمَا نَابَ الْفَصْدُ عَنْ سَائِرِ ذَلِك‌[7]

یعنی حجامت نقره برای سنگینی سر و حجامت اطراف گردن برای سبک کردن سر و صورت و چشم و دندان درد مفید است و چه بسا فصد جایگزین این دو حجامت باشد.

یعنی فصد خواص دو حجامت نقره و اخدعین را دارد.

ظاهرا فصد دست و پا یکی است زیرا زدن سرخرگ خیلی تفاوت نمی‌کند.

پریدن و ترسیدن در خواب

در روایت آمده است:

إِنَّ رَجُلًا قَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَ‌ لِي‌ جَارِيَةً يَكْثُرُ فَزَعُهَا فِي الْمَنَامِ وَ رُبَّمَا اشْتَدَّ بِهَا الْحَالُ فَلَا تَهْدَأُ يَأْخُذُهَا حرز [خَدَرٌ] فِي عَضُدِهَا وَ قَدْ رَآهَا بَعْضُ مَنْ يُعَالِجُ فَقَالَ إِنَّ بِهَا مَسٌّ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَيْسَ يُمْكِنُ عِلَاجُهَا فَقَالَ ع مُرْهَا بِالْفَصْدِ وَ خُذْ لَهَا مَاءَ الشِّبِتِّ الْمَطْبُوخِ بِالْعَسَلِ وَ تُسْقَى ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُعَافِيهَا قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ فَعُوفِيَتْ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‌[8]

یعنی مردی به امام صادق(ع) عرض کرد ای فرزند رسول خدا(ص) دختری دارم که در خواب فزع می‌کند و چه بسا حال او سخت شود و آرام نمی‌شود و دست او خواب می‌رود و یکی از طبیبان او را دید و گفته است جن به او آسیب رسانده است و قابل درمان نیست امام (ع) به دخترت بگو فصد کند و آب شوید پخته شده با عسل را سه روز بنوشد زیرا خداوند او را درمان می‌کند آن شخص می‌گوید این کار را انجام دادم و دخترم به اذن خداوند متعال خوب شد.

در این روایت فصد آمده است البته به تنهایی درمان کامل نیست و آب شوید و عسل هم به آن اضافه شود. البته فصد چون موجب کم شدن خون می‌شود، برای تولید خون و درمان کم خونی هم مناسب باشد.

 

طبابت در حضور شاگردان

 

بیمار اول

تقریبا از نه روزگی فرزندم شب تا صبح مداوم گریه می‌کرد و از اول شیر و غذا نمی‌خورد و رفلاکس معده دارد و حساسیت به شیر گاو دارد و شب ها از خواب می‌پرد و انواع آزمایش و سونوگرافی انجام داده است و گفته اند هیچ مشکلی ندارد.

استاد:

به احتمال زیاد مشکل آسیب جن باشد. درمان آن قطره سداب سرکه و بخور حضرت مریم(س) و به جهت سیر نشدن به خواب نمی‌رود و برای رفلکس معده آب به و آب سیب داده بشود و سویق گندم و جو داده شود.

بیمار:

آب سیب به او داده ایم ولی مشکل حل نشده است.

استاد:

آب به، بدهید زیرا معده را بزرگ می‌کند. معده کوچک است و غذا برمی‌گردد.

به نظر می‌رسد که گرمایی هم هست زیرا ریز مانده است. دم کرده ای داریم به نام دم کرده‌ی کودک که برای اعصاب و برای گرمی خوب است و میل او به غذا و شیر را باز می‌کند.

چون شیرخشک می‌خورد معلوم می‌شود شیر شما بد مزه بوده است و باید مالیدن عسل بچه را تشویق به خوردن شیر می‌کردید.

شیر پاستوریزه بدهید زیرا اشکال آن از شیر خشک و شیر گاو کمتر است.

بهترین روش برای تغذیه این کودک دایه است زیرا اسلام توصیه کرده است ولی اگر دایه نبود شیر پاستوریزه که اشکال آن کمتر است که چربی شیر گاو را گرفته اند.

 

بیمار دوم

هفده سال است خانم ام اس دارد و تعادل در حرکت و کنترل ادرار ندارد و پنج سال است که ماهی یکبار یک عضو از بدن بی حس می‌شود و پنج روز باید بخوابد و کرتون درمانی کند.

استاد:

برای درمان ام اس یکی قطره مرزنجوش جامع است زیرا ام اس یک نوع فلجی است و شافیه با آب مرزنجوش که درمان فلج است البته شرط آن مالیدن پا ها با روغن زیتون و نمک است و دیگری جامع با آب مرزنجوش پنج عدد و یکی داروی حضرت محمد(ص) هفت عدد، قطره سداب سرکه که شاید معلول آسیب جن باشد، بخور حضرت مریم(س) و یکی تقویت عصب و سویق جوی شسته برای تقویت پاها و یکی خوردن گوشت پخته شده با شیر و دعایی برای فلج است.

با برطرف شدن بیماری، عدم کنترل ادرار هم درمان می‌شود ولی برای درمان عدم کنترل ادرار یکی داروی ابن مسعود و جریان اسپند که شش مرتبه با آب سرد و دو مرتبه با آب گرم بشورند و در سایه خشک کنند و با روغن گل سرخ مخلوط کنند و صبح به صبح یک قاشق چایخوری بخورد.


[1] عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج1، ص267.
[2] الخصال، شیخ صدوق، ج2، ص637.
[3] طب الرضا، امام رضا ع، ص59.
[4] دعائم الاسلام، قاضی نعمان، ج2، ص144.
[5] بحارالانوار، مجلسی، ج59، ص318.
[6] الاختصاص، شیخ مفید، ص290.
[7] طب الرضا، امام رضا ع، ص55.
[8] طب الائمه، ابن سابور الزیات نیسابوری، ص110.