درس طب استاد تبریزیان
95/02/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث درمان طبائع چهارگانه ( درمان غلبهی صفراء – درمان غلبهی سوداء)
صحبت راجع به درمان غلبهی مره است.
ماهی
عرض شد ماهی صفراء را درمان میکند. روایتی را خواندیم و به جهت سند آن، دوباره آن را میخوانیم.
روایتی که میخوانیم را کلینی از محمدبن یحیی نقل میکند. محمد بن یحیی از ثقات است.
محمد بن یحیی العطار از ثقات و از اساتید کلینی است. این بالاترین و عالی ترین سند است. محمد بن یحیی میگوید یکی از اصحاب ما به امام عسکری (ع) نامه نوشته است.
گویا محمد بن یحیی نامه را دیده است و خود او این نامه را برای امام (ع) فرستاده است زیرا در غیر این صورت میگفت «قال بعض اصحابنا».
بنابراین خود محمد بن یحیی شاهد نامه نگاری به سوی امام(ع) و همچنین جواب امام(ع) را دیده است.
بعض اصحابنا دخلی در سند ندارد و مهم این است که خود محمد بن یحیی این نامه را و جواب نامه از طرف امام (ع) را دیده است.
كَتَبَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ ع يَشْكُو إِلَيْهِ دَماً وَ صَفْرَاءَ فَقَالَ إِذَا احْتَجَمْتُ هَاجَتِ الصَّفْرَاءُ وَ إِذَا أَخَّرْتُ الْحِجَامَةَ أَضَرَّنِي الدَّمُ فَمَا تَرَى فِي ذَلِكَ فَكَتَبَ ع احْتَجِمْ وَ كُلْ عَلَى أَثَرِ الْحِجَامَةِ سَمَكاً طَرِيّاً كَبَاباً قَالَ فَأَعَدْتُ عَلَيْهِ الْمَسْأَلَةَ بِعَيْنِهَا فَكَتَبَ ع احْتَجِمْ وَ كُلْ عَلَى أَثَرِ الْحِجَامَةِ سَمَكاً طَرِيّاً كَبَاباً بِمَاءٍ وَ مِلْحٍ قَالَ فَاسْتَعْمَلْتُ ذَلِكَ فَكُنْتُ فِي عَافِيَةٍ وَ صَارَ غِذَايَ.[1]
یعنی بعض اصحاب به امام حسن عسکری از غلبهی دم و صفراء شکایت کرد و عرض کرد اگر حجامت کنم صفراء هیجان میکند و اگر حجامت نکنم خون ضرر میرساند چه کنم؟ امام(ع) برای او نوشت حجامت کن و دنبال آن ماهی تازه کباب شده و بریان بخور ... [ تا اینجا سند معتبر است و از اینجا به بعد سند معتبر نیست زیرا از اینجا به بعد قول بعض اصحابنا است و محمد بن یحیی از چیزی که مشاهده کرده است خبر نمیدهد بلکه از آنچه بعض اصحاب گفته است خبر میدهد. چون بعض اصحاب مشخص نیست چه کسی است، روایت مرسله محسوب میشود. روایت از اینجا به بعد مرسله است.] بعض اصحاب میگوید دوباره مسئله را سوال کردم و امام (ع) برای من نوشت حجامت کن و بعد از حجامت ماهی تازهی بریان با آب و نمک بخور و من هم همین غذا خوردم و خوب شدم.
بنابراین از جائیکه قول بعض اصحاب نقل میشود، روایت مرسله است و معتبر نیست و اشکالاتی هم دارد زیرا میفرماید بعد از حجامت ماهی با آب و نمک بخور درحالیکه روایات سفارش میکنند غذای شور و نمک نخورید.
نصف اول از روایت معتبر است و با اطمینان خاطر میتوان به آن عمل کرد ولی شق دوم روایت خالی از خدشه و اشکال نیست.
سفارش شده است که بعد از حجامت به خصوص در صورت وجود صفراء، نباید انسان خودش را خسته کند و فعالیت شدید داشته باشد زیرا مبتلا به فشار خون میشود.
نمیدانم محمد بن یحیی ائمه(ع) را درک کرده است که جزء اصحاب اجماع محسوب شود؟ ثقه بودن محمد بن یحی مسلم است زیرا دربارهی او آمده است «ثقه ثقه» یعنی در بالاترین مرتبه وثاقت است.
استاد شیخ کلینی است و از بزرگان است ولی آیا از اصحاب امام (ع) محسوب میشود؟ این محل بحث است.
اصحاب اجماع، اصحاب ائمه(ع) بوده اند.
روایاتی که از خوردن شور نهی میکنند، مراد از شور نمک نیست بلکه چیزی است که به آن نمک اضافه میکنند و مدت ها میماند مانند ترشی شور یا ماهی خشک و شور و فکر نمیکنم خوردن نمک اشکال داشته باشد و این روایت هم دال بر این است که خوردن نمک بعد از حجامت اشکال ندارد.
بعید نیست که بعض اصحاب معتبر باشد زیرا محمد بن یحیی میگوید بعض اصحاب ما.
آب سرد
قبلا خواندیم آب مره ها را خاموش میکند و روایتی وجود دارد که میفرماید صفراء را خاموش میکند.
وَ أَرْوِي فِي الْمَاءِ الْبَارِدِ أَنَّهُ يُطْفِئُ الْحَرَارَةَ وَ يُسَكِّنُ الصَّفْرَاءَ وَ يَهْضِمُ الطَّعَامَ وَ يُذِيبُ الْفَضْلَةَ الَّتِي عَلَى رَأْسِ الْمَعِدَةِ وَ يَذْهَبُ بِالْحُمَّى[2]
یعنی آب سرد گرمی را خاموش میکند و صفراء را تسکین میدهد و غذا را هضم میکند و موادی را که در سر معده جمع میشود را از بین میبرد و تب را برطرف میکند.
در روایت دیگر آمده است:
وَ كَانَ إِذَا اعْتَلَ إِنْسَانٌ مِنْ أَهْلِ الدَّارِ قَالَ انْظُرُوا فِي وَجْهِهِ فَإِنْ قَالُوا أَصْفَرُ قَالَ هُوَ مِنَ الْمِرَّةِ الصَّفْرَاءِ فَيَأْمُرُ بِمَاءٍ فَيُسْقَى وَ إِنْ قَالُوا أَحْمَرُ قَالَ دَمٌ فَيَأْمُرُ بِالْحِجَامَة[3]
یعنی هنگامی که فردی از اهل خانه بیمار میشد امام صادق(ع) میفرمود به صورت او نگاه کنید اگر زرد بود میفرمود از مرهی صفراء است و امر میکرد به او آب بدهند و اگر صورت او قرمز بود به حجامت امر میکرد.
معلوم میشود آب سرد درمان صفراء است.
دو سفارش برای درمان صفراء
دو سفارش در رسالهی ذهبیه درمورد درمان صفراء آمده است.
سفارش اول
(حزيران) ثلثون يوما يذهب فيه سلطان البلغم و الدم و يقبل زمان المرة الصفراوية و نهى فيه عن التعب و اكل اللحم داسما و الاكثار منه و شم المسك و العنبر و ينفع فيه اكل القبول الباردة كالهندباء او تقلبة الحمقاء و اكل الخضر كالخيار و القثاء و الشيرخشت و الفاكهة الرطبة و استعمال الممحضات و من اللحوم لحم المعز الثنى و الجذع و من الطيور الدجاج و الطيهوج و الدراج و الالبان و السمك الطرى[4]
یعنی حزیران سی روز است سلطهی بلغم و دم برطرف میشود و زمان صفراء رو میکند و برای کسی که غلبهی صفراء دارد خسته کردن خود، خوردن گوشت های چرب و زیاد خوردن گوشت، بوئیدن مشک و عنبر نهی شده است و در فصل صفراء و تابستان سبزیجات سرد و خنک مانند کاسنی یا خرفه و خوردن سبزها مانند خیار و خیار چنبر و شیرخشت و میوه های مرطوب و خوردن ترشیجات توصیه میشود و گوشت های سرد مانند گوشت بز دو ساله و سه ساله و از پرندگان مرغ و تیهوج (کبوتر آبی که پاها بلندی دارد و رنگ آن به سبزی میخورد) و دراج (شاید بلدرچین باشد) و خوردن لبنیات و ماهی تازه مطلوب است.
سبزی خرفه معروف به سبزی حضرت زهرا(س) است و بنی امیه اسم آن را به جهت دشمنی با حضرت زهرا(س)، سبزی احمق گذاشته اند.
احتمال دارد این نامگذاری در این روایت از کسانی باشد که روایت را مینویسند زیرا آن ها «بقله الزهراء» یعنی سبزی حضرت زهرا (س) را نمیشناسند و به اسم «بقله الحمقاء» میشناسند.
بله، در روایت دیگر آمده است کاسنی «حار لین» یعنی گرم و نرم است. ممکن است کاسنی در تابستان سرد و در زمستان سرد باشد. بله، شاید جمع بین این دو روایت نشانهی معتدل بودن کاسنی باشد.
در این روایت تمام چیزهای سرد را برای فصل صفراء جمع کرده است. این قانون درمان گرم با سرد و سرد با گرم است.
صفراء چون گرم و خشک است درمان آن غذاهای سرد و مرطوب است. شیرخشت شدیدا سرد است یا ماهی سردی بی نهایت دارد و گوشت بز یقینا سرد است و در این روایت چیزهای سرد جمع شده است.
بله، باید بعد از خوردن ماهی خرما خورده شود زیرا موجب ابتلاء به فلج میشود زیرا سردی ماهی زیاد است و با خوردن چند خرما حل نمیشود.
سفارش دوم
و من أراد أن يطفى لهب الصفراء فليأكل كل يوم شيئا رطبا باردا و يتروح بدنه و يقل الحركة و يكثر النظر الى من يحب[5]
یعنی کسی که میخواهد زبانه های صفراء را خاموش کند هر روز یک چیز سرد و مرطوب بخورد و به بدن استراحت بدهد و کمتر حرکت کند و به کسی که دوست دارد نگاه کند.
زیاد حرکت کردن و خسته کردن بدن، مره را زیاد میکند و باعث برانگیختن صفراء میشود چون خود صفراء سوخت و سوز در حرکت و توان بدن است به همین جهت دستور به تولید صفراء بیشتر در بدن میکند.
شافیهی سه ماهه
در روایت آمده است:
فَإِذَا أَتَى عَلَيْهِ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ فَهُوَ جَيِّدٌ مِنَ الْمِرَّةِ الصَّفْرَاءِ وَ الْبَلْغَمِ الْمُحْتَرِقِ وَ هَيَجَانِ كُلِّ دَاءٍ يَكُونُ مِنَ الصَّفْرَاءِ يَأْخُذُهُ عَلَى الرِّيق[6]
یعنی هنگامی که داروی شافیه سه ماهه شد برای مرهی صفراء و بلغم سوخته خوب است و برای هیجان تمام بیماری های صفراوی مفید است و باید ناشتا مصرف کند.
بلغم سوخته یعنی سبز شده است. نشانهی بلغم خلط سینه است.
شافیهی هشت ماهه
وَ إِذَا أَتَى عَلَيْهِ ثَمَانِيَةُ أَشْهُرٍ يَنْفَعُ مِن الْمِرَّةِ الصَّفْرَاءِ وَ الدَّاءِ الَّذِي يُخَافُ مِنْهُ الْآكِلَةُ يُشْرَبُ بِمَاءٍ وَ تَدَّهِنُ بِأَيِّ دُهْنٍ شِئْتَ وَ تَصْنَعُ الدَّوَاءَ وَ ذَلِكَ عَلَى الرِّيقِ مَعَ طُلُوعِ الشَّمْس[7]
یعنی هنگامی که از داروی شافیه هشت ماه بگذرد برای مرهی صفراء مفید است و برای بیماری خوره مفید است که باید با آب مصرف شود و روغن مالی هم باید بشود ....
شافیهی ده ماهه
وَ إِذَا أَتَى عَلَيْهِ عَشَرَةُ أَشْهُرٍ، فَإنَّهُ جَيِّدٌ لِلْمِرَّةِ الصَّفْرَاءِ الَّتِي يَأْخُذُ بِالْبَلْبَلَةِ وَ الْحُمَّى الْبَاطِنَةِ وَ اخْتِلَاطِ الْعَقْلِ، يُؤْخَذُ مِنْهُ مِثْلُ الْعَدَسَةِ بَخَلٍّ وَ بَيَاضِ الْبَيْضِ تَشْرَبُهُ عَلَى الرِّيقِ بِأَيِّ وَجْهٍ شِئْتَ عِنْدَ مَنَامِكَ.[8]
یعنی هنگامی که از داروی شافیه ده ماه بگذرد برای مرهی صفراء خوب است آثار صفراء حدیث نفس و وسوسه و تب درون دارد به اندازهی یک عدس با سرکه و سفیدی تخم مرغ که در ناشتا و به هر صورتی موقع خواب مصرف شود.
سرکه و سفیدی تخم مرغ و روغن ترکیبات سس است. به اندازهی دو قاشق غذاخوری
درمان غلبهی سوداء
هر ماده ای تیره ای که تلخ و باز و قلیایی در بدن سوداء است.
سوداء یقینا در خون است و ممکن است در سلول ها هم وجود داشته باشد.
مرکز سوداء در قسمت پایین شکم و منجر به یبوست و تیرگی مدفوع و ادرار میشود و علائم دیگر دارد و سر ریز سوداء طحال است.
غلبهی سوداء منجر به غلبهی ترس و وسواس میشود.
مشی(ملین)
سرکه
اجاص
بادمجان
بر خلاف چیزی که در طب سنتی شایع است، بادمجان درمان سوداء است.
الْبَاذَنْجَانُ جَيِّدٌ لِلْمِرَّةِ السَّوْدَاءِ وَ لَا يُضِرُّ بِالصَّفْرَاء[9]
یعنی بادمجان برای مرهی سوداء خوب است و ضرری به صفراء نمیزند.
این روایت تعدد نقل دارد.
«جید» یعنی باری سوداء مفید است.
در روایات قبلی تقابل بین غلبهی صفراء و دم وجود داشت و شاید از این روایت تقابل بین سوداء و صفراء استفاده بشود که اگر سوداء کم شود، صفراء زیاد میشود.
این نکته در درمان مهم است. مثلا میبینید که اگر به شخصی سودابر بدهید بعد از مدتی مزاج او گرم میشود چون صفراء زیاد میشود.
به همین جهت امام(ع) این مسئله را تدارک میکند.
گویا در اذهان وجود دارد که اگر سوداء کم شود، صفراء غلبه پیدا میکند. امام میفرماید بادمجان علی رغم درمان سوداء به صفراء آسیب نمیرساند.
امام(ع) کتاب طب الائمه را دیده و تایید کرده است به همین جهت میتوان گفت روایات کتاب «طب الائمه» قابل اعتماد است.
طب سنتی میگوید بادمجان سودازا است درحالیکه روایات میفرمایند بادمجان نه تنها سودازا نیست بلکه سودابر است. البته حقیقت این است که هر دو قول درست است زیرا در روایات خواندیم که بادمجان اینگونه است که اگر فکر کنی بیماری زا است، بیماری زا میشود و اگر فکر کنی درمان است، درمان میشود.
در روایات آمده است بادمجان بخورید چه پخته باشد و چه نپخته باشد.
در روایات آمده است طبع بادمجان تغییر میکند زیرا درجائیکه سردی نیاز است بادمجان سرد است و درجائیکه گرمی نیاز است گرم میشود.
قی(استفراغ)
مراد استفراغ عمدی است. قبلا خواندیم:
مَنْ تَقَيَّأَ قَبْلَ أَنْ يُتَقَيَّأَ كَانَ أَفْضَلَ مِنْ سَبْعِينَ دَوَاءً وَ يُخْرِجُ الْقَيْءُ عَنْ هَذَا السَّبِيلِ كُلَّ دَاءٍ وَ عليلة [عِلَّةٍ][10]
یعنی کسی که استفراغ کند قبل از اینکه خودبخود ایجاد شود بهتر از هفتاد دارو است ...
فصد
مداومت بر استفاده از نوره
در روایت آمده است:
و من أراد أن يحرق السوداء فعليه بكثرة القى و فصد العروق و مداومة النورة.[11]
یعنی کسی که دوست دارد سوداء را بسوزاند بر او باد زیاد قی کند و فصد کند و به طور مداوم از نوره استفاده کند.
مکانیزم اثر نوره بر سوداء
نوره زمانیکه موها را زائل میکند، رشد موها را سرعت میبخشد و زمانیکه مو از بدن خارج میکند مادهی سوداء را از بدن خارج میکند.
در روایات آمده است حتما موها را بتراشید تا خروج آن تسریع یابد زیرا اگر تراشیده نشود درجا میزند و متحیر میماند.
در روایت تراشیدن آمده است ولی به نظر میرسد نوره هم این خصوصیت را دارد.
در روایت آمده است هر هفته موها و ناخن را کوتاه کنید تا رشد مو و ناخن سریع تر شود و دردها با رشد این ها خارج شود.
اعْلَمْ أَنَّ آلَامَ الْبَدَنِ وَ أَدْوَاءَهُ تَخْرُجُ بِخُرُوجِ الشَّعْرِ فِي مَسَامِّهِ وَ بِخُرُوجِ الْأَظْفَارِ مِنْ أَنَامِلِهَا وَ لِذَلِكَ أُمِرَ الْإِنْسَانُ بِالنُّورَةِ وَ حَلْقِ الرَّأْسِ وَ قَصِّ الْأَظْفَارِ فِي كُلِّ أُسْبُوعٍ لِيُسْرِعَ الشَّعْرُ وَ الْأَظْفَارُ فِي النَّبَاتِ فَتَخْرُجَ الْآلَامُ وَ الْأَدْوَاءُ بِخُرُوجِهِمَا وَ إِذَا طَالا تَحَيَّرَا [تَحَيَّزَا] وَ قَلَّ خُرُوجُهُمَا فَاحْتَبَسَتِ الْآلَامُ وَ الْأَدْوَاءُ فِي الْبَدَن فَأَحْدَثَتْ عِلَلًا وَ أَوْجَاعاً وَ مَنَعَ مَعَ ذَلِكَ الشَّعْرَ مِنَ الْمَوَاضِعِ الَّتِي تَضُرُّ بِالْإِنْسَانِ وَ تُحْدِثُ عَلَيْهِ الْفَسَادَ وَ الضُّر[12]
یعنی دردهاى بدن با خروج مو از منافذ بدن و با خروج ناخن از سر انگشتان خارج مىگردد؛ از اين رو به انسان فرمان داده شده كه هر هفته با نوره ماليدن و مو تراشيدن و كوتاه كردن ناخنها به اين كار اقدام كند. اين كار باعث مىشود كه موى و ناخن با شتاب بيشترى برويند و دردها و بيماريها را سريعتر خارج كنند. اگر شخص چنين نكند، رشد آنها كوتاه و اندك مىشود، در نتيجه، دردها در بدن مىماند و بيماريهاى مختلف پديد مىآيد نيز از رويش مو در چند جاى بدن كه وجود آن براى انسان مايه رنج و زيان است جلوگيرى شده است.
عسل
عسل هر دو مره را درمان میکند.
در روایت آمده است:
مَنْ لَعِقَ لَعْقَةَ عَسَلٍ عَلَى الرِّيقِ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ يَحْسِمُ الصُّفْرَةَ وَ يَمْنَعُ الْمُرَّةَ السَّوْدَاءَ وَ يُصَفِّي الذِّهْنَ وَ يُجَوِّدُ الْحِفْظَ إِذَا كَانَ مَعَ اللُّبَانِ الذَّكَرِ.[13]
یعنی کسی که یک قاشق مربا خوری غذا بخورد بلغم را قطع میکند و سفراء را میکشند و سوداء را قطع میکند ...
بله، عسل و سیاهدانه هم درمان است و عسل با آب و بدون آب فرقی نمیکند و به نظر میشود بدون آب بهتر باشد.
مرکب یک
در روایت مرکب یک آمده است:
إِنَّهَا تَنْفَعُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمِرَّةِ السَّوْدَاءِ وَ الصَّفْرَاءِ وَ الْبَلْغَم[14]
یعنی مرکب یک به اذن خداوند برای مرهی سوداء و صفراء و بلغم مفید است.
افتیمون
درمان شاخص سوداء گیاه افتیمون است.
در کتاب توحید مفضل از امام صادق(ع) وارد شده است:
وَ هَذَا يَنْزِفُ الْمِرَّةَ السَّوْدَاءَ مِثْلَ الْأَفْتِيمُون[15]
و در این گیاهان فکر کن که چه اثری در بیماری ها دارد این دارو در مفاصل داخل میشود و فضولات آن را خارج میکند مانند شیطرج و این گیاه سوداء را مانند خونریزی از بدن خارج میکند مانند افتیمون و این گیاه درد و التهابات را دور میکنند مانند سکبینج و این گیاه ورم های سخت را درمان میکند.
ای کاش امام(ع) این بیان را ادامه میداد و درمان های بیشتری را میدانستیم.
افتیمون حداقل دو الی چهارگرم باید باشد.
مرکب هفتم(داروی شافیهی حضرت موسی بن عمران)
در روایت مرکب هفت آمده است:
وَ إِذَا أَتَى عَلَيْهِ أَحَدَ عَشَرَ شَهْراً فَإِنَّهُ يَنْفَعُ مِنَ الْمِرَّةِ السَّوْدَاءِ الَّتِي أَخَذَ صَاحِبَهَا بِالْفَزِعِ وَ الْوَسْوَاسِ قَدْرَ الْحِمَّصَةِ بِدُهْنِ الْوَرْدِ وَ يَشْرَبُهُ عَلَى الرِّيقِ بِقَدْرِ الْحِمَّصَةِ يَشْرَبُهُ عِنْدَ مَنَامِهِ بِغَيْرِ دُهْن[16]
یعنی اگر از داروی شافیه یازده ماه بگذرد برای مرهی سوداء مفید است مرهای که صاحب آن مبتلا به ترس و وسواس است به اندازهی یک نخود مصرف شود ...
فزع به معنای پریدن و ترسیدن است.
علیل شدن یک سنخی از بیماری ها است و شاید تمام بیماری ها را شامل نشود و به حالت علیلی ونقص در بدن گفته میشود.