درس طب استاد تبریزیان
95/01/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: داروی آمادگی رحم – داروی گرفتگی صدا – داروی سکسکه – ادامه بحث سویق
داروی آمادگی رحم
آنهایی که قصد بارداری دارند جهت آمادگی رحم و برای خانمهایی که نازایی دارند برای درمان آن مفید است. ترکیبی از چهار گیاه گزنه کرفس یا تخم کرفس مُقل اَزرَق بذر کتان بوداده است که همه به مقدار مساوی آسیاب میشوند و سپس الک بشوند و مابین چهل تا هشتاد گرم دارو را بیست دقیقه بجوشانند و در جوشانده آن به مدت نیم ساعت بطوری که آب تا ناف برسد بنشینند. زمان آن یک هفته قبل از بارداری است.کسانی که مشکل نازایی دارند و حتی کسانی که مشکل نازایی ندارند در جوشانده آن بشنینند. برای مشکل سقط و مشکلات رحمی و عدم چسبندگی رحم مفید است. یکبار کافی است اگر مشکل حاد باشد دوبار هم میتوانند انجام بدهند.
داروی گرفتگی صدا
این دارو برای روضهخوانها و مداحها مفید است. ترکیبی از چهارگیاه است نخود (نخود سیاه بهتراست) و کبابه چینی و تخم کلم و مُرّمکی همه به اندازهی مساوی آسیاب شوند و در حلق پاشیده شود وبعد از آن مدتی آب یا غذا نخورند.
داروی سکسکه
در ابتدا چای دم کرده دارچین و بادرنجبویه مصرف شود اگر سکسکه درمان نشد با مومیایی اندازه یک دانه گندم یا برنج به همراه آب تخم کرفس درمان میشود انشاءالله. مومیایی با آب مرزنجوش برای صرع مفید است و اگر به همراه آب مرزه غرغره شود برای لکنت زبان مفید است. مومیایی با آب هریک جوشانده شود و آب آن مصرف شود. مومیایی بیست دقیقه در آب بجوشانده شود و مقدار تخم کرفس و مرزنجوش و مرزه حداقل بیست تا سی گرم است.
ادامه تذکرات بحث سویق
مطلب دوم:
استفاده از سویق برای هر بیماری روش مخصوص دارد. مثلا نسبت به تب و مُره(سودا و صفرا) و تقویت ساق پا سویق باید خشک مصرف شود روایتی داریم میفرماید:
بَعَثَ إِلَيْنَا الرِّضَا ع وَ هُوَ عِنْدَنَا يَطْلُبُ السَّوِيقَ فَبَعَثْنَا إِلَيْهِ بِسَوِيقٍ مَلْتُوتٍ فَرَدَّهُ وَ بَعَثَ إِلَيَّ أَنَّ السَّوِيقَ إِذَا شُرِبَ عَلَى الرِّيقِ وَ هُوَ جَافٌّ أَطْفَأَ الْحَرَارَةَ وَ سَكَّنَ الْمِرَّةَ وَ إِذَا لُتَّ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِك[1] یعنی امام رضا غ پیغام فرستاد زمانیکه در منزل یا محله ما بود و سویق خواستند و ما سویق آغشته به روغن برای او فرستادیم و حضرت آن را پس فرستاد و فرمود همانا اگر خشک مصرف شود حرارت را خاموش میکند و صفرا را ساکن میکند و اگر خشک نباشد این کار را انجام نمیدهد
راجع به همبستر شدن و تقویت جنسی و شفاف کردن پوست سویق باید به روغن آغشته باشد روایتی داریم میفرماید:
شُرْبُ السَّوِيقِ بِالزَّيْتِ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ يَشُدُّ الْعَظْمَ وَ يُرِقُّ الْبَشَرَةَ وَ يَزِيدُ فِي الْبَاه[2] یعنی خوردن سویق با روغن زیتون گوشت را میرویاند و استخوان را محکم میکند و پوست را نازک میکند و در قدرت جنسی میافزاید.
گاهی سویق نیاز به شستن سه یا هفت مرتبه دارد برقی از امام کاظم نقل میکند:
السَّوِيقُ إِذَا غَسَلْتَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ قَلَّبْتَهُ مِنْ إِنَائِهِ إِلَى إِنَاءٍ آخَرَ فَهُوَ يَذْهَبُ بِالْحُمَّى وَ يُنْزِلُ الْقُوَّةَ فِي السَّاقَيْنِ وَ الْقَدَمَيْن[3] یعنی سویق را اگر بشویی هفت مرتبه و از یک ظرف به ظرف دیگر منتقل کنی تب را برطرف میکند و نیرو را در دو ساق پا نازل میکند.
مطلب سوم:
روایاتی داریم که میفرماید سه یا هفت مرتبه سویق را بشویید. روش شستن سویق اینگونه است که روی سویق آب ریخته میشود و بعد از ته نشین شدن سویق آب جداشدهی آن خالی میشود و اینکار تا هفتبار تکرار میشود. البته سویق وقتی تفت داده میشود سریعتر از آب جدا میشود بخصوص سبوس آن سریع جدا میشود. روایتی از امام صادق داریم:
امْلَئُوا جَوْفَ الْمَحْمُومِ مِنَ السَّوِيق يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ يُسْقَى عَنْهُ قَالَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ يُحَوَّلُ مِنْ إِنَاءٍ إِلَى إِنَاء[4] یعنی درون کسی که تب دارد را از سویقی پرکنید که سه مرتبه شسته شده است
در روایتی دیگر روش شستن را بیان میکند از یک ظرف به یک ظرف دیگر منتقل کنید شاید ریختن آب هم نیاز نباشد. شاید صرفا تکان دادن ظرف هم کافی باشد در کتب لغت آمده است الخَضْخَضَةُ: تَحْرِيكُ المَاءِ و السَّوِيقِ و نَحْوِه[5] یعنی حرکت دادن آب همراه با سویق سپس کج کردن و خالی کردن آب آن است. به یکی از دو صورت یا به وسلیه پارچهای آب آن جدا شود یا فقط صرفا آب آن خالی شود.
مطلب چهارم:
سویق غذایی است که میتوان مقدار زیاد آن را به بیمار داد. در روایت قبل خواندیم:
امْلَئُوا جَوْفَ الْمَحْمُومِ مِنَ السَّوِيق[6] یعنی شکم شخصی که تب دارد را از سویق پرکنید
در روایت دیگری آمده است:
مَا أَعْظَمَ بَرَكَةَ السَّوِيقِ إِذَا شَرِبَهُ الْإِنْسَانُ عَلَى الشِّبَعِ أَمْرَأَهُ وَ هَضَمَ الطَّعَامَ وَ إِذَا شَرِبَهُ الْإِنْسَانُ عَلَى الْجُوعِ أَشْبَعَهُ وَ نِعْمَ الزَّادُ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ السَّوِيق[7] چه عظیم است برکت سویق اگر انسان سیر سویق بخورد غذایش را هضم میکند و باعث جذب مواد مفید آن میشود و اگر شخص گرسنه سویق بخورد او را سیر میکند و بهترین توشه در سفر و حضر است.
سویق برای بیمار سنگین نیست و باعث تشدید بیماری نیست بنابراین همه سویقها برای بیمار هم غذا و هم دارو هستند. در روایتی امام صادق ع میفرماید:
اسْقِهِ سَوِيقَ الشَّعِيرِ فَإِنَّهُ يُعَافَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ هُوَ غِذَاءٌ فِي جَوْفِ الْمَرِيض[8] یعنی بنوشانید سویق جو را به کسی که برسام(برسام بیماری التهام پرده دیاگفاگرام است و تب را تشدید میکند) دارد که انشاءالله از بیماری خوب میشود و آن سویق در شکم شخص بیمار غذا است.
مطلب پنجم:
سویق درمان ریشه ای است یعنی سودا و صفرا و بلغم که علت بیماری است را درمان میکند بنابراین سه چهارم بیماریها را درمان میکند.
روایاتی هم دربارهی فوائد انواع سویق نقل شده است. هرسویق یک خصوصیت دارد سویق برنج درمان اسهال است سویق سیب برای مسومیت و گزیدگی خوب است سویق عدس هیجان خون را خاموش میکند و برای صفرا مفید است.
مطلب ششم:
تاکید روایات بر خوراندن سویق بر کودکان است :
اسْقُوا صِبْيَانَكُمُ السَّوِيقَ فِي صِغَرِهِمْ فَإِنَّ ذَلِكَ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ يَشُدُّ الْعَظْمَ[9] یعنی به کودکانتان در کوچکی سویق بنوشانید چراکه گوشت میرویاند و استخوان را محکم میکند.
دَخَلَتْ عُثَيْمَةُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ مَعَهَا ابْنُهَا أَظُنُّ اسْمُهُ مُحَمَّداً فَقَالَ لَهَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا لِي أَرَى جِسْمُ ابْنِكَ نَحِيفاً قَالَتْ هُوَ عَلِيلٌ فَقَالَ لَهَا أَسْقِيهِ السَّوِيقَ فَإِنَّهُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ يَشُدُّ الْعَظْم[10] زنی به نام عثیمه وارد بر امام صادق ع شد و همراه او فرزندش بود حضرت به او فرمود چرا فرزند تو لاغر و کوچک است؟ زن گفت فرزندم علیل و بیمار است حضرت به امر فرمود به او سویق بده چون گوشت میرویاند و استخوان را تقویت میکند.
از این روایت استفاده میشود که سویق هم درمان است برای معلولیت و هم باعث چاقی میشود.
روایاتی سفارش به مصرف سویق قبل از بارداری میکند:
يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يُولَدُ الْوَلَدُ فَيَكُونُ فِيهِ الْبُلْهُ وَ الضَّعْفُ فَقَالَ مَا يَمْنَعُكَ مِنَ السَّوِيقِ اشْرَبْهُ وَ مُرْ أَهْلَكَ بِهِ فَإِنَّهُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ يَشُدُّ الْعَظْمَ وَ لَا يُولَدُ لَكُمْ إِلَّا الْقَوِي[11] یعنی مردی به امام صادق ع عرض کرد فرزندی که از ما متولد میشود کودن است و ضعیف هم معلولیت ذهنی و هم معلولیت بدنی دارد حضرت فرمود چه چیزی تو را از سویق منع میکند خودت و اهلت از سویق بخورید چراکه گوشت میرویاند و استخوان را محکم میکند و متولد نمیشود از شما مگر فرزند قوی.
کسانی که ازدواج فامیلی دارند و کسانی که ترس از تولد فرزند معلول دارند به آنها سفارش میکنیم سویق بخورند دلیل ما این روایات است. لَا يُولَدُ لَكُمْ نکره در سیاق نفی است یعنی فرزند حتما قوی و سالم میشود.
مطلب هفتم:
حلوا و سمنو آیا خاصیت سویق را دارد یا خیر؟ روایات در این زمینه مختلف است روایتی از امام سجاد است:
كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِذَا سَافَرَ إِلَى مَكَّةَ لِلْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ تَزَوَّدَ مِنْ أَطْيَبِ الزَّادِ مِنَ اللَّوْزِ وَ السُّكَّرِ وَ السَّوِيقِ الْمُحَمَّضِ وَ الْمُحَلَّى[12] یعنی امام سجاد ع هنگامی که برای حج و عمره می رفتند از بهترین زاد به همراه میبردند بادام شکر سویق ترش و سویق شیرین. محلی یعنی سویقی که شکر یا عسل به آن اضافه شده است.
در روایت دیگری آمده است:
كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ ع مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْمَدِينَةِ لَا تَسْقُوا أَبَا جَعْفَرٍ الثَّانِيَ السَّوِيقَ بِالسُّكَّرِ فَإِنَّهُ رَدِيٌّ لِلرِّجَال وَ فَسَّرَهُ السَّيَّارِيُّ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ أَنَّهُ يُكْرَهُ لِلرِّجَالِ فَإِنَّهُ يَقْطَعُ النِّكَاحَ مِنْ شِدَّةِ بَرْدِهِ مَعَ السُّكَّر[13] یعنی امام رضا ع از خراسان به مدینه نامه نوشت به امام جواد سویق همراه با شکر ندهید زیرا برای مردان بد است سیاری هم این روایت را تفسیر کرده است که اگر سویق همراه با شکر باشد عمل همبستر شدن را قطع میکند.
روایت دیگری داریم از ابوهاشم:
كُنْتُ فِي مَجْلِسِ الرِّضَا ع فَعَطِشْتُ عَطَشاً شَدِيداً وَ تَهَيَّبْتُهُ أَنْ أَسْتَسْقِيَ فِي مَجْلِسِهِ فَدَعَا بِمَاءٍ فَشَرِبَ مِنْهُ جُرْعَةً ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ اشْرَبْ فَإِنَّهُ بَارِدٌ طَيِّبٌ فَشَرِبْتُ. ثُمَّ عَطِشْتُ عَطَشَةً أُخْرَى فَنَظَرَ إِلَى الْخَادِمِ وَ قَالَ شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ وَ سَوِيقٍ وَ سُكَّرٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ بُلَّ السَّوِيقَ وَ انْثُرْ عَلَيْهِ السُّكَّرَ بَعْدَ بَلِّهِ. وَ قَالَ اشْرَبْ يَا أَبَا هَاشِمٍ فَإِنَّهُ يَقْطَعُ الْعَطَشَ.[14] در مجلس امام رضا بودم سپس شدیدا تشنه شدم و در محضر امام رضا ع نتوانستم آب بطلبم حضرت آب خواستند و جرعه ای از آن نوشید و به من نوشاند و فرمود بنوش چراکه آب خنک و گوارا است سپس تشنه شدم حضرت به خادم فرمود آب و سویق و شکر بیاور (معلوم میشود ابوهاشم بیماری داشته است) بعد از خیس کردن سویق روی آن آب بپاش سپس برآن شکر اضافه کن و فرمود بنوش یا اباهاشم چراکه عطش را قطع میکند.
بین این روایات تنافی وجود ندارد چراکه سویق را میتوان در سفر استفاده کرد چون تشنگی را برطرف میکند و در سفر بحث همبستری وجود ندارد اما مردانی که در شهر هستند و قصد همبستر شدن دارد و قصد فرزند دارد نباید مصرف کنند اما کسی که در گرما میخواهد سفر کند مانعی از مصرف ندارد. سویق عدس شدیدا سرد است و تشنگی را برطرف میکند.
بحثی راجع به تلبینه
تلبینه غذایی از آرد و سبوس است آرد را به مدت طولانی مثلا صبح تا شب میپزند شبیه شوربا و سوپ است اما شیرین است گاهی به آن شیر هم اضافه میشود هر غذایی که به آن شیر اضافه شود تلبینه گفته میشود مانند شیربرنج ممکن است عسل هم به آن اضافه شود
غذای تلبینه دارو هم هست. روایت مرسل از رسول خدا ص داریم:
لَوْ أَغْنَى عَنِ الْمَوْتِ شَيْءٌ لَأَغْنَتِ التَّلْبِينَةُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا التَّلْبِينَةُ قَالَ الْحَسْوُ بِاللَّبَن[15] یعنی اگر چیزی بخواهد جلوی مرگ را بگیرد آن چیز تلبینه است گفته شد یا رسول الله ص تلبینه چیست؟ فرمود سوپی که با شیر پخته بشود.
معلوم میشود این غذا اسلامی است و پیامبر ص آن را معرفی کرده است و منبع وحیانی دارد.
این غذا اگر جلوی مرگ را میگیرد پس جلوی بیماری را به طریق اولی میگیرد هم درمان بودن آن و هم عمومیت آن برای تمام بیماریها از این روایت استفاده میشود. اما این یک روایت است و لااقل باید سند آن معتبر باشد هرچند در دو کتاب معتبر شیعه یعنی محاسن و کافی وارد شده است
اما بنده در این موارد توقف میکنم و با ضرس قاطع این روایت را نمیپذیریم. علاوه بر مخدوش بودن سند اختلاف متنی بین نسخههای آن وجود دارد و به سه نحو نقل شده است. در کافی آمده لبینه در بحار آمده مثلثه (یعنی آش) آمده است.
معنای "الحسو باللبن"
حسو دو معنا دارد حسو یعنی سوپ بنابراین حسو باللبن یعنی سوپی که شیر دارد یعنی سوپی که از آرد گندم و جو و سبوس آنها درست میشود البته شاید امروزه با بلغور درست میشود و همراه باشیر است. معنای دیگر آن خوردن آرام آرام است بنابراین الحسو باللبن یعنی جرعه جرعه خوردن شیر میشود. البته احتمال اول قوی تر است. دلیل آن هم میتواند لغت باشد. جوهری: الحسو غذاء معروف تلبینه را در لغت به همان غذایی معنا کرده اند که از آرد و سبوس درست میشود امام صادق ع میفرماید:
إِنَ التَّلْبِينَ يَجْلُو الْقَلْبَ الْحَزِينَ كَمَا تَجْلُو الْأَصَابِعُ الْعَرَقَ مِنَ الْجَبِينِ. همانا تلبین قلب انسان ناراحت و غصه دار را جلی می دهد همانگونه که انگشت عرق پیشانی را میزداید.
روایاتی از عائشه وجود دارد که در آن آمده است: مادامی که بیمار در خانه وجود داشته باشد تلبین را روی آتش میگذاریم معنایش این است که هرچه بیشتر پخته شود بهتر است و دائما باید به بیمار بدهیم
بنابراین کسانی که بیماریهای صعب العلاج دارند و میخواهند رژیم بگیرند خوب است که از این غذا مصرف کنند.