درس طب استاد تبریزیان
95/01/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: داروی صفرابر – درمان با استفراغ – درمان با مسهل – درمان با خورده نانهای بیرون سفره
داروی صفرا بر
داروی خوبی است مقدار صفرا در بدن را کم میکند، غلبه صفرا را برطرف میکند، حدّت و شدّت صفرا را از بین میبرد، صفرا تند و تیز و گرم وخشک است و شاید بیشترین خلطی که در بدن خودش را نشان میدهدغلبه صفرا باشد. صفرا به شکل گُر گرفتگی و عصبانیت شدید، به شکل بیخوابی و خواب صبح، به شکل زردی صورت خود را نشان میدهد.
درمان صفرا
سویق عدس یا سرکه نیز میتواند درمان صفرا باشد. داروی صفرابر یک داروی ترکیبی از چند گیاه است اولین آنها خرفه است (دو واحد) شاید خرفه بهرتین درمان صفرا است زیرا صفرا گرم و خشک است و خرفه سرد و مرطوب است. تخم خرفه (دو واحد) تخم خرفه هم خاصیت برگ آنرا دارد. هلیله زرد (دو واحد) هلیله زرد صفرا بر است و هلیله سیاه سودابر است.کاسنی (سه واحد) صغمونیا (یک چهارم واحد). همه مواد آسیاب و سپس الک شوند.
این ترکیب خواص زیادی دارد یکی درمان صفرا، یکی درمان گرمی بدن، تکرّر ادرار، آب ریزش دهان، آب ریزش بینی، استرس، عصبانیت، درمان خشکی بدن، خشکی دهان، درمان تلخ شدن، و درمان کل بیماریهایی که مترتب بر غلبه صفرا میباشد.
در بعض شهرها بخصوص قم غلبه صفرا زیاد است درشهرهای جنوب مانند خوزستان غلبه صفرا زیاد است بنابراین مصرف صفرابر زیاد است. شاید بعد از داروی صافی خون و داروی جامع، صفرا بر مصرف زیادی داشته باشد.
صفرا چون گرم وخشک است شاید درابتدا خشکی دهان بیاورد اما چون دراین حالت آب زیاد خورده میشود رطوبت دهان را زیاد میکند.
در این دارو چند چیز وجود دارد یکی هلیله زرد که درمان صفرا است و یکی صغمونیا که صفرا را خارج میکند. صغمونیا ملین شدید است و یکی از درمانهای صفرا مشی(اسهال) است و گیاه دیگر خرفه است. خرفه استفاده میشود از باب اینکه سردی درمان گرمی است.
مقدار مصرف: شب موقع خواب اندازهی یک قاشق مربا خوری مصرف شود.
درمان با قِی (استفراغ)
یکی از راههای درمان استفراغ کردن است. استفراغ یک جور درمان است و در طب اسلامی مطرح است بلکه بعنوان درمان و داروی عمومی معرفی شده است. امروزه استفراغ به عنوان یک درمان مطرح نیست شاید در طب سنتی این درمان وجود داشته باشد اما در طب جدید مطرح نیست و در طب اسلامی و در طب عرب مطرح است. شاید یک چهارم بیماری ها را درمان کند.
روایتی از پیامبر ص داریم میفرماید:
الدَّوَاءُ فِي أَرْبَعَةٍ الْحِجَامَةِ وَ الْحُقْنَةِ وَ النُّورَةِ وَ الْقَيْء[1] یعنی درمان در چهار چیز است: حجامت و تنقیه و نوره و استفراغ.
یعنی درمان کل بیماریها در این چهار چیز است و معنایش این است که قِی میتواند یک چهارم بیماریها را درمان کند. شیخ صدوق از امام صادق ع نقل میکند:
الدَّوَاءُ أَرْبَعَةٌ الْحِجَامَةُ وَ السُّعُوطُ وَ الْحُقْنَةُ وَ الْقَيْء[2] یعنی درمان چهار چیز است: حجامت و دارویی که در بینی ریخته میشود و تنقیه و استفراغ.
بنابراین استفراغ یک چهارم درمانها است. روایت دال بر این است که قی درمان است فی الجمله و عمومیت هم تا حدودی از آن استفاده میشود. البته تئوری اسلامی درباره استفارغ اینطور نیست که کل انواع آن درمان باشد بلکه استفراغ عمدی درمان است اگر خود بخود حاصل بشود نمیتوان گفت درمان است روایتی از امام باقر ع بر این مطلب اشاره دارد:
مَنْ تَقَيَّأَ قَبْلَ أَنْ يُتَقَيَّأَ كَانَ أَفْضَلَ مِنْ سَبْعِينَ دَوَاءً وَ يُخْرِجُ الْقَيْءُ عَنْ هَذَا السَّبِيلِ كُلَّ دَاءٍ وَ عليلة [عِلَّةٍ][3] یعنی اگر کسی عمدا استفراغ کند قبل از اینکه استفراغ خود بخود حاصل شود بهتر از هفتاد دارو است و استفراغ به این شکل یعنی به شکل عمدی هرنوع بیماری و معلولیت را از بدن خارج میکند.
البته از این روایت استفاده میشود که انسان باید در معرض استفراغ باشد یعنی حالت تهو داشته باشد. البته در مورد بعضی بیماریها مانند تب شاید استفراغ غیر عمدی هم موثر باشد کلینی از امام صادق ع نقل میکند:
الْحُمَّى تَخْرُجُ فِي ثَلَاثٍ فِي الْعَرَقِ وَ الْبَطَنِ وَ الْقَيْءِ[4] یعنی تب با سه چیز از بدن خارج میشود عرق کردن، اسهال و استفراغ.
این روایت اطلاق دارد و شامل هرنوع استفراغ میشود چه عمدی یا غیر عمدی و چه حالت تهو باشد یا نباشد.
البته استفراغ درمورد درمان غلبه سودا باید عمدی باشد به دلیل این روایت:
و من أراد أن يحرق السوداء فعليه بكثرة القى و فصد العروق و مداومة النورة[5] یعنی هرکس میخواهد سودا را بسوزاند باید زیاد استفراغ کند و باید فصد کند و مدام نوره بکشد.
عليه تکلیف است بنابراین برای خارج کردن سودا باید استفراغ کند و فصد کند و نوره زیاد بکشد. "علی" دال بر تکلیف و وجوب است بنابراین استفراغ اختیاری است چون تکلیف به امور غیر اختیاری معنا ندارد پس یعنی حالت تهو هم نمیخواهد و باید قی کند در هر حالتی که دارد.
استفراغ چون سودا را درمان میکند و یک چهارم بیماریها معلول سودا است بنابراین استفراغ یک چهارمِ درمان است. معلوم میشود استفراغ ضرر هم ندارد و اگر داشته باشد خیلی کم است. بنابراین استفراغ در همه حالات خوب است و هرکس بیماری دارد میتواند با استفراغ اختیاری درمان بشود. البته روایتی بود که دلالت میکرد که فقط برای افرادی که به جهت بیماری حالت تهو دارند مفید است.
استمشاء(مشی و اسهال)
بحث بعدی استمشاء است. مشی یک سومِ درمان است بخاطر روایتی که از پیامبر خوانده شد:
الدَّاءُ ثَلَاثَةٌ وَ الدَّوَاءُ ثَلَاثَةٌ فَأَمَّا الدَّاءُ فَالدَّمُ وَ الْمِرَّةُ وَ الْبَلْغَمُ فَدَوَاءُ الدَّمِ الْحِجَامَةُ وَ دَوَاءُ الْبَلْغَمِ الْحَمَّامُ وَ دَوَاءُ الْمِرَّةِ الْمَشِيُ[6] یعنی بیماری و درمان هرکدام سه چیز است. اما بیماری همانا غلبه خون و غلبه صفرا و سودا و غلبه بلغم است و داروی غلبه خون حجامت و داروی بلغم حمام رفتن و داروی صفرا و سودا اسهال است.
مراد از الْمَشِيُ استفاده از مسهل و ملین است. بنابراین استفاده از ملین درحقیقت درمان یک سموم بیماریها است.
چون انسان مدت طولانی در غلبه مره است چون تا چهل سالگی در غلبه صفرا است و تا پنجاه یا شصت سالگی در غلبه سودا است. (از پانزده سالگی تا پنجاه یا شصت سالگی) پس مسهل میتواند درمان کل بیماریهایی باشد که در این فاصله از زندگی به وجود میآید. به عبارت دیگر مسهل درمانِ سالهای متمادی میباشد، مدتی که درحدود چهل و پنج سال است.
روایات دیگری داریم که در آنها روی سنا تاکید شده است. روایتی از پیامبر اکرم ص داریم:
تَدَاوَوْا بِالسَّنَا، فَإِنَّهُ لَوْ كَانَ شَيْءٌ يَرُدُّ الْمَوْتَ لَرَدَّهُ السَّنَا[7] یعنی با سنا مداوا کنید چرا که اگر چیزی مرگ را برگرداند همانا آن چیز سنا است.
سنا به چه علت درمان محسوب میشود؟ چون مسهل است چون سبب مشی است درمان است. دلیل آن روایات دیگری است :
بماذا كنت تَسْتَمْشِينَ؟ قلت بالشُّبْرُم. قال: حارّ حارّ، ثمّ اسْتَمْشَيْتُ بالسّنا[8] یعنی پیامبر به اسماء بنت عمیس فرمود با چه چیز شکمت را راه میاندازی عرض کرد با گیاه شبر فرمود آن شدیدا گرم است و امر فرمود که با سنا شکم را بکار اندازد.
معلوم میشود به کار افتادن شکم درمان است و سنا هم درمان است چون شکم را کار میاندازد. روایت دیگری که از طرق سنت است:
خَيْرُ مَا تَدَاوَيْتُمْ بِهِ المَشِي[9] یعنی بهترین دارویی که با آن درمان میکنید مشی است.
این روایت و روایت قبلی از کتب عامه نقل شده است به همین جهت نمیتوانیم به آن استدلال کنیم اما از روایتی که فرمود الدَّاءُ ثَلَاثَةٌ وَ الدَّوَاءُ ثَلَاثَةٌ[10] میتوان عمومیت را استفاده کرد.
درمان با خورده نان
بحث بعدی راجع به درمان با خوردن ریزغذاهایی است که از ظرف بیرون میافتد. این عمل درروایات به عنوان یک درمان عمومی است ولی این خلاف آنچه میان مردم شایع است میباشد چون میگویند که غذایی که روی زمین میافتد بیمار کننده است. ولی روایات میفرمایند آنها را بخورید که این درمان است و روی آن تاکید شده است. در روایتی آمده است:
رَأَى النَّبِيُّ ص أَبَا أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيَّ يَلْتَقِطُ نُثَارَةَ الْمَائِدَةِ فَقَالَ ص بُورِكَ لَكَ وَ بُورِكَ عَلَيْكَ وَ بُورِكَ فِيكَ فَقَالَ أَبُو أَيُّوبَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِغَيْرِي قَالَ نَعَمْ مَنْ أَكَلَ مَا أَكَلْتَ فَلَهُ مَا قُلْتُ لَكَ[11] یعنی پیامبر ص ابوایوب انصاری را درحال جمع کردن خورده نان سفره دید و فرمود برکت برای تو و بر تو و در تو باد ابو ایوب عرض کرد دیگران چه؟ حضرت فرمود هرکه بخورد آنچه را که تو خوردی برای او است هرآنچه برای تو گفتم.
طب امروز میگوید چیزی از روی زمین برندارید.
پیامبر ص خودشان هم از این نانها میخوردند چون این عمل احترام به نعمتهای خداوند است و سبب میشود فقر برطرف بشود و سبب میشود اسراف نباشد البته اگر قذر و کثیف باشد باید شسته بشود.
در ورایت دیگری پیامبر ص میفرماید:
مَنْ تَتَبَّعَ مَا يَقَعُ مِنْ مَائِدَتِهِ فَأَكَلَهُ ذَهَبَ عَنْهُ الْفَقْرُ وَ عَنْ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ إِلَى السَّابِع[12] یعنی هرکس آنچه از سفره میافتد را بخورد فقر از او و از فرزندانش تا هفت نسل فقیر نمیشوند. در ورایت دیگری پیامبر ص میفرماید:
مَنْ وَجَدَ كِسْرَةً أَوْ تَمْرَةً مُلْقَاةً فَأَكَلَهَا لَمْ تَقِرَّ فِي جَوْفِهِ حَتَّى يَغْفِرَ اللَّهُ لَه[13] یعنی کسی که تکه نانی یا خرمایی را از زمین بردارد و بخورد، هنوز در درون او مستقر نشده است که خداوند گناهان او را میآمرزد.
در روایتی از امام صادق ع آمده است:
أَكَلْنَا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا رُفِعَ الْخِوَانُ تَلَقَّطَ مَا وَقَعَ مِنْهُ فَأَكَلَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ يَنْفِي الْفَقْرَ وَ يُكْثِرُ الْوَلَد[14] یعنی نزد امام صادق ع غذا خوردیم و هنگام جمع کردن سفره آنچه که از آن افتاده بود را خوردند و فرمود این عمل فقر را برطرف و فرزند را زیاد میکند.
زیاد کردن فرزند به معنای درمان نازایی است. کسانی که بچه نمیآوردند و یا بچه کم دارند این درمان نازایی یا کم زایی است. روایتی دیگری آمده است:
دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى عَائِشَةَ فَرَأَى كِسْرَةً كَادَ أَنْ يَطَأَهَا فَأَخَذَهَا فَأَكَلَهَا وَ قَالَ يَا حُمَيْرَاءُ أَكْرِمِي جِوَارَ نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَيْكَ فَإِنَّهَا لَمْ تَنْفِرْ عَنْ قَوْمٍ فَكَادَتْ تَعُودُ إِلَيْهِم[15] یعنی رسول خدا ص بر عائشه وارد شد و نزدیک بود تکه نانی را پا بگذارد و آن را خوردند و فرمود ای حمیرا همسایگی با نعمتهای الاهی را اکرام کند این نعمتها از قومی کوچ نمیکنند مگر اینکه نزدیک باشد که برنگردند.
تکههای نانی که از ظرف غذا یا سینی و یا سفره افتاده باشند دارو و شفا و درمان عمومی است. در روایت دیگری آمده است:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ يَأْكُلُ فَرَأَيْتُهُ يَتَتَبَّعُ مِثْلَ السِّمْسِمِ مِنَ الطَّعَامِ مَا سَقَطَ مِنَ الْخِوَانِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ تَتَبَّعُ هَذَا فَقَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ هَذَا رِزْقُكَ فَلَا تَدَعْهُ أَمَا إِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاء[16] یعنی نزد امام صادق ع بودم در حالیکه مشغول غذاخوردن بود. او را دیدم که تکه غذاهایی اندازه کنجد را که از سفره افتاده بود را میخورد. عرض کردم فدایت شوم آیا اینها را میخورید؟ فرمود ای عبدالله این روزی تو است پس رهایش نکن آگاه باش که در آن شفاء از هر دردی است.
در روایت دیگری آمده است:
شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا يَلْقَى مِنْ وَجَعِ الْخَاصِرَةِ فَقَالَ مَا يَمْنَعُكَ مِنْ أَكْلِ مَا يَقَعُ مِنَ الْخِوَانِ[17] یعنی شکایت کرد مردی از درد خاصره. امام صادق ع فرمود: چه چیزی مانع میشود از خوردن آنچه از سفره و ظرف غذا که بیرون از آن میریزد؟ در روایت دیگری آمده است:
شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَجَعَ الْخَاصِرَةِ فَقَالَ عَلَيْكَ بِمَا يَسْقُطُ مِنَ الْخِوَانِ فَكُلْهُ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ فَذَهَبَ عَنِّي[18] یعنی شکایت کردم از درد خاصره(ناحیه از پهلو تا لگن) حضرت فرمود برتو باد خوردن آنچه که از ظرف غذا و سفره بیرون میریزد. راوی میگوید آنها را خوردم و درد از من رفت.
مهم این است که صرفا بحث اسراف نیست بلکه دارو و درمان مطرح است کسی بیماری را ذکر میکند و حضرت ریزه نانها را به عنوان داروی آن بیماری بیان میکند. روایاتی که دال بر درمان بودن خوردن ریزه غذا ها است متعدد و زیاد است و قابل انکار نیست.
البته روایتی است که باید قصد درمان وجود داشته باشد. در روایتی آمده است:
كُلُوا مَا يَسْقُطُ مِنَ الْخِوَانِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ بِإِذْنِ اللَّهِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَسْتَشْفِيَ بِه[19] یعنی بخورید آنچه که از سفره میریزد چراکه در آن شفاء از هر درد و بیماری است به اذن خداوند برای آن کسی که از آن اراده شفاء کند.
این روایت عمومیت را ثابت میکند البته برای کسی که از آن اراده درمان کند.
از این روایت و روایات دیگر استفاده میشود کسانی که مشکل سرطان دارند و دچار بیماریهای لاعلاج هستند میتوانند با انجام این کار بهبود پیدا کنند چراکه درمان کل بیماریها است و این عمل هیچ ضرر و هزینهای ندارد.
غذاهایی که در دست میماند اگر لیس زده شود و خورده بشود هم مفید است: روایتی میفرماید:
إِذَا أَكَلَ أَحَدُكُمْ طَعَاماً فَمَصَّ أَصَابِعَهُ الَّتِي أَكَلَ بِهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارَكَ اللَّهُ فِيك[20] یعنی اگر کسی از شما غذایی را بخورد و انگشتانی که با آنها غذا خورده را بمکد و لیس بزند خداوند به او میفرماید در تو برکت باد.
ذکر دو نکته
دو مطلب باقی مانده است اول اینکه اگر در خیابان یا درصحرا خورده نان یا غذایی بریزد جمع کردن و خوردن آن مطلوب نیست بلکه تنها سفارش به خوردن خورده غذاهایی شده است که درخانه از سفره میریزد:
أَكَلْتُ بَيْنَ يَدَيْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع حَتَّى إِذَا فَرَغْتُ وَ رُفِعَ الْخِوَانُ ذَهَبَ الْغُلَامُ يَرْفَعُ مَا وَقَعَ مِنْ فُتَاتِ الطَّعَامِ فَقَالَ لَهُ مَا كَانَ فِي الصَّحْرَاءِ فَدَعْهُ وَ لَوْ فَخِذَ شَاةٍ وَ مَا كَانَ فِي الْبَيْتِ فَتَتَبَّعْهُ وَ الْقُطْه[21] یعنی پیش امام جواد ع غذا خوردم بعد از غذا غلام ریزه غذاها را جمع کرد حضرت فرمود در صحرا اگر چیزی بیفتد آن را رها کن اگر چه ران گوسفند باشد و آنچه در خانه از سفره بیرون میریزد آن را دنبال کن و جمع کن و بخور.
در روایت دیگر آمده است:
مَنْ أَكَلَ فِي مَنْزِلِهِ طَعَاماً فَسَقَطَ مِنْهُ شَيْءٌ فَلْيَتَنَاوَلْهُ وَ مَنْ أَكَلَ فِي الصَّحْرَاءِ أَوْ خَارِجاً فَلْيَتْرُكْهُ لِلطَّيْرِ وَ السَّبُع[22] یعنی کسی که درخانه خودش غذایی بخورد و چیزی از آن غذا بیرون بریزد، آن را بخورد. و کسی که در صحرا یا بیرون خانه بخورد آن را رها کند آن روزی پرندگان و درندگان است.
مطلب دوم این است که کثیف و یا خاک داشته باشد نخورد و باید آنرا بشورد. روایتی از پیامبر ص میفرماید:
مَنْ وَجَدَ كِسْرَةً فَأَكَلَهَا كَانَتْ لَهُ سَبْعَمِائَةِ حَسَنَةٍ وَ مَنْ وَجَدَهَا فِي قَذَرٍ فَغَسَلَهَا ثُمَّ رَفَعَهَا كَانَتْ لَهُ سَبْعُونَ حَسَنَة[23] یعنی کسی که تکه نانی را بخورد برای او هفتصد حسنه است و کسی که تکه نانی در جائی کثیف پیدا کند و آن را بشوید و بردارد برای او هفتاد حسنه است.
روایتی داریم که تکه نانی در توالت افتاده بود پیامبر ص به غلام خود فرمود اینرا برای من نگه دار تا زمانیکه از توالت بیرون آمدم آنرا بخورم. بعد از برگشت از غلام پرسید آن تکه نان کجاست؟ غلام عرض کرد آنرا خوردم حضرت فرمود آزادی و فرمود شما اهل بهشتی و اهل بهشت را به بردگی نمیگیرند.
راز درمان تکه غذاهای بیرون سفره در چیست؟
شاید راز درمان تکههای غذای بیرون افتاده از سفره این باشد که یک ذره میکروب و باکتری دارد این باکتری وقتی واردبدن میشود بدن قدرت سرکوب آن را دارد و در مقابل آن میکروب واکسینه میشود.
حکمت دیگر آن این است که غذای میکروب ها همین غذاهایی است که در بیرون سفره میافتد. اگر این ریزه غذا ها را جمع شود غذایی برای میکروبها باقی نمیماند. بنابراین از زیاد شدن میکروب در خانه جلوگیری میشود.
نکته دیگر اینکه طب اسلامی برای ایجاد یک باور درست دربین مردم از همه راهها و از هر بیانی بهره میبرد. چرا که ترویج دارو خود درمان بیماری است. برای ترویج خوردن خورده غذاهای بیرون سفره ثواب و حسنه و برکت ذکر میکند. همچنین بیان میکند که خداوند به یک همچین شخصی میفرماید در تو برکت باد. این روش طب اسلامی است.