درس طب استاد تبریزیان
94/11/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : داروی صرع – تنبیهات تربت امام حسین ع
معرفی یک دارو
دارویی که معرفی میشود داروی صرع (غش کردن) است.
در این دارو افتیمون صد گرم (دو واحد)حب البلسان پنجاه گرم(یک واحد) انغوزه صد گرم(دو واحد) سعد کوفی پنجاه گرم(یک واحد) جاو شیر پنجاه گرم(یک واحد) اوشق صد گرم(دو واحد) آسیاب و الک شود بجز افتیمون که الک نمیشود.
هر روز ناشتا یک قاشق مربا خوری میشود با عسل هم مخلوط کرد. هر روز بخورند تا خوب بشوند.
افرادی که صرع دارند به همراه خودشان سنگ قمر داشته باشند چون جلوی صرع را میگیرد.
سنگ قمر چون فقط روزی که ماه کامل میشود در آن شب دیده میشود به این نام است. درعربستان زیاد است اما در اینجا کم است.
شب چهارهم ماه این سنگ دیده میشود نوری از خودش ساطع میکند و آن را جمع میکنند به عربی حجر القمر میگویند.
این داروها نوعا هرکدام اثر را دارند و ما آن ها را ترکیب میکنیم تا اثر بخشی آن بیشتر بشود.
تنبیهاتی درباره درمان با تربت امام حسین ع
تنبیه اول
آیا شفاء بودن تربت اختصاص به تربت امام حسین ع دارد یا شامل دیگر معصومین ع نیز میشود؟ دو روایت داریم یک روایت به وضوح دلالت دارد بر شمول دیگر معصومین ع نمیشود و روایت دیگر دال بر این است که شامل دیگر معصومین ع میشود روایت اول را شیخ صدوق با سند خودش از عمربن واقد از امام موسی الکاظم ع نقل میکند:
أَنَّهُ أَخْبَرَهُ بِمَوْتِهِ وَ دَفْنِهِ وَ قَالَ لَا تَرْفَعُوا قَبْرِي فَوْقَ أَرْبَعَةِ أَصَابِعَ مُفَرَّجَاتٍ وَ لَا تَأْخُذُوا مِنْ تُرْبَتِي شَيْئاً لِتَتَبَرَّكُوا بِهِ فَإِنَّ كُلَّ تُرْبَةٍ لَنَا مُحَرَّمَةٌ إِلَّا تُرْبَةَ جَدِّيَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع- فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا شِفَاءً لِشِيعَتِنَا وَ أَوْلِيَائِنَا[1] یعنی امام ع عمرو را به شهادت و محل دفن خود خبر داد و فرمود قبر من را بیشتر از چهار انگشت باز قرار ندهید و چیزی از خاک قبرم بر ندارید برای تبرک به آن چرا که همه ترتبهای ما حرام است مگر ترتب جدم حسین بن علی ع چراکه خداوند تربت او را شفاء برای شیعیان و دوستداران ما قرار داده است.
هرچند صحبت از برداشتن از تربت برای تبرک است اما در آخر صحبت از شفاء میکند بنابراین تبرک شامل شفاء نیز میشود.
روایت دوم را ابن قولویه از ابوحمزه ثمالی و او از امام صادق ع نقل میکند:
كُنْتُ بِمَكَّةَ وَ ذَكَرَ فِي حَدِيثِهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي رَأَيْتُ أَصْحَابَنَا يَأْخُذُونَ مِنْ طِينِ الْحَائِرِ لَيَسْتَشْفُونَ [يَسْتَشْفُون] بِهِ- هَلْ فِي ذَلِكَ شَيْءٌ مِمَّا يَقُولُونَ مِنَ الشِّفَاءِ قَالَ قَالَ يُسْتَشْفَى بِمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْقَبْرِ عَلَى رَأْسِ أَرْبَعَةِ أَمْيَالٍ وَ كَذَلِكَ قَبْرُ جَدِّي رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَذَلِكَ طِينُ قَبْرِ الْحَسَنِ وَ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدٍ فَخُذْ مِنْهَا فَإِنَّهَا شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ سُقْمٍ وَ جُنَّةٌ مِمَّا تَخَافُ وَ لَا يَعْدِلُهَا شَيْءٌ مِنَ الْأَشْيَاءِ الَّتِي يُسْتَشْفَى بِهَا إِلَّا الدُّعَاءُ[2] یعنی مکه بودم و در حدیث خود گفت عرض کردم فدایت شوم من اصحاب را میبینم که از خاک حائر حسینی ع و تربت امام حسین ع را برای درمان و شفاء میگیرند آیا واقعا آن تربت شفاء و درمان است؟ فرمود میتوانند خود را درمان کنند از خود قبر تا فاصله چهار میل و همچنین است تربت جدم پیامبر ص تا چهار میل و همچنین است تربت امام حسن ع و امام سجاد ع و امام باقر ع از آنها بردار چراکه درمان هربیماری است و زرهای از چیزی است که میترسی چیزی با آن برابری نمیکند مگر دعا.
دو روایت متضاد یکدیگر و هر دو روایت ضعیف السند است مگر توثیق اجمالی ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات را بپذیریم. در اینجا شک میکنیم. البته روایت اول مویداتی دارد یکی از آن مویدات روایاتی است که میفرماید:
كُلُ طِينٍ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ[3] یعنی هرخاکی حرام است مگر تربت قبر امام حسین ع.
این مورد موید روایت اول است وشاید استفاده شود که استشفاء با تربت ائمه دیگر ع جائز نباشد. تقیه شامل تربت امام حسین ع هم میشود تربت پیامبر ص هم که تقیه ندارد.
شاید تربت تردید به وجود بیاید فقط خصوص تربت پیامبر ص اگر تربت امام حسین ع شفاء است تربت پیامبر ص اولی است به شفاء بودن. تربت کعبه هم همینطور چون هر روز هفتاد هزار ملک به کعبه میآیند.
شاید بشود تصور کرد برخی از ائمه ع خصوصیتی داشته باشد که حتی پیامبر ص هم آن خصوصیت را نداشته باشد. در برخی روایات آمده است که کربلا امتیاز دارد بر کعبه و مدینه چون همسایگان امام حسین ع مومنین هستند ولی همسایگان پیامبر ص ناصب هستند و کافر. پس میتواند تربت امام ع امتیازی نسبت به تربت پیامبر ص داشته باشد اگر دلیل داشته باشیم.
بنابراین اگر تربت امام حسین ع شفاء است به جهت همسایگان قبر او ولی تربت پیامبر ص شفاء نیست به جهت وجود همسایگان منافق و کافر.
تنبیه دوم
در بعض اخبار استفاده میشود که اگر تربت یک بار استفاده بشود کافی است. بنابراین برای استشفاء یک مرتبه جائز است و تکرار نیاز نیست. از روایت جابر این معنا استفاده میشود.
اما از روایت محمد بن مسلم استفاده میشود که باید چند مرتبه استفاده شود. امام ع تربت به ابن مسلم میدهد و فرمود چه کار میکنی برای مرتبه دوم و سوم؟ ابن مسلم گفت در لباسهایم قرار میدهم حضرت میفرماید نه و سالم به مقصد نمیرسی همین جا بمان و استفاده کن . مستفاد از این روایت این است که یک مرتبه کافی نیست.
روایت ابی حمزه از امام باقر ع که در آن یک مرتبه امام به او تربت داد استفاده میشود که یک مرتبه کافی است اما در روایت محمد بن مسلم، امام ع چند بار به او تربت میدهد.
جمع بین روایات به این شکل است که یک مرتبه باید مصرف بشود بعد اگر خوب نشد از روایات مستفاد است که بیشتر از یک مرتبه نیز میتوان مصرف کرد.
تنبیه سوم
از روایات استفاده میشود که چیزی درکنار تربت باید استفاده بشود و تربت به تنهایی کافی نیست. و از روایات استفاده کردیم به صورت یک قانون کلی که ترکیب چند دارو با هم اثر بیشتری دارد. کلینی وغیر کلینی از اصحاب نقل میکنند:
دَفَعَتْ إِلَيَ امْرَأَةٌ غَزْلًا فَقَالَتِ ادْفَعْهُ بِمَكَّةَ لِيُخَاطَ بِهِ كِسْوَةُ الْكَعْبَةِ فَكَرِهْتُ أَنْ أَدْفَعَهُ إِلَى الْحَجَبَةِ وَ أَنَا أَعْرِفُهُمْ فَلَمَّا صِرْتُ بِالْمَدِينَةِ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ امْرَأَةً أَعْطَتْنِي غَزْلًا وَ أَمَرَتْنِي أَنْ أَدْفَعَهُ بِمَكَّةَ لِيُخَاطَ بِهِ كِسْوَةُ الْكَعْبَةِ فَكَرِهْتُ أَنْ أَدْفَعَهُ إِلَى الْحَجَبَةِ فَقَالَ اشْتَرِ بِهِ عَسَلًا وَ زَعْفَرَاناً وَ خُذْ طِينَ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ اعْجِنْهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ اجْعَلْ فِيهِ شَيْئاً مِنَ الْعَسَلِ وَ الزَّعْفَرَانِ وَ فَرِّقْهُ عَلَى الشِّيعَةِ لِيُدَاوُوا بِهِ مَرْضَاهُم[4] راوی میگوید خانمی به من نخ ریسیده شده داد و به من گفت این را بده تا با آن پرده کعبه درست کنند و من دوست نداشتم به خادمان حرم بدهم چون آنها را مشناختم و زمانیکه به مدینه رسیدم بر امام باقر ع وارد شدم و عرض کردم خانمی به من نخی داد و برای او کلام آن خانم را نقل کردم و دوست نداشتن من اینکه به خادمان کعبه بدهم فرمود زعفران و عسل بخر و از تربت امام حسین ع بردار و با آب آسمان خمیر کن هرکدام دارو است امام ترکیب آنها اثرشان را بیشتر میکند. و در آن زعفران و عسل قرار بده و به شیعیان بده تا آنها بیماران خود را با آن درمان کنند.
درمان شیعیان مهمتر از پرده کعبه است. کسانی که کربلا میروند تربت امام حسین ع بیاورندو این دارو را درست کنند وبه کسانی بدهند که بیماریهای صعب العلاج دارند.
معلوم است که تربت به تنهایی کافی است ولی برای تقویت ایمان و اعتقاد شخص و همچنین برای بیشتر کردن اثربخشی آن موارد دیگری نیز به آن اضافه کردند.
ما از این روایات استفاده کردیم که مفردات داروها را که به تنهایی هم موثر هستند با یکدیگر ترکیب کنیم. بنابراین جمع کردن بین داروها باعث تقویت اثر آن داروها میشود.
این قانون طب اسلامی است. در جلد سه میخوانیم که به یا انار یا سیاهدانه یا عسل برای معده خوب است ما میگوییم همهی اینها را باهم جمع کنیم که اثر بخشی آن مضاعف بشود. یا مثل داروی صاف کنندهی خون دانه انار و آلو و ایرساء و کاسنی و کاهو که هرکدام صاف کننده خون است ما آنها را ترکیب کردیم تا اثر آن زیادتر بشود.
اگر زمانی برای مصرف تربت معین بشود ما به همان زمان مقید هستیم ولی اگر زمانی مشخص نشود میگوییم مطلق است و در هر زمانی میتوان استفاده کرد. اما در این روایت اگر کسی از من بپرسد من میگویم باید ناشتا خورده بشود چون سفارش شده است که عسل ناشتا خورده شود.
مقدار مصرف تربت اندازه یک نخود است. راجع به عسل اندازه یک قاشق مربا خوری باشد و راجع به اندازه آب آسمان اندازه خمیر شدن دارو است و اندازه زعفران در روایات یک هفتم مثقال آمده است و بیشتر نباید باشد. شناخت این اندازهها و زمانها نیازمند کار بیشتر است.
بنابراین تربت به تنهایی کافی است و ترکیبها رازی است برای تقویت درمان.
روایاتی میفرماید که وقتی دارو مصرف میکنید اولی دارو را تربت امام حسین ع قرار بدهید. ابن قولویه از امام صادق ع نقل میکند:
مَنْ أَصَابَتْهُ عِلَّةٌ فَبَدَأَ بِطِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع شَفَاهُ اللَّهُ مِنْ تِلْكَ الْعِلَّةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ عِلَّةَ السَّامِ[5] یعنی کسی که مرضی به او رسید و ابتدا کرد درمان خود را با تربت حسین ع خداوند او را از آن مرض شفا میدهد مگر اینکه مرض موت باشد.
بنابراین حتی الامکان تربت باید اولین دارو باشد. البته ترکیب کردن آن با داروهای دیگر برای اثربخشی بیشتر آن مفید است.
تنبیه چهارم
روایات روی تربت امام حسین ع تاکید دارند و مفاد آن این است که بهترین درمان است. در روایت محمد بن مسلم چنین آمده است:
يَا مُحَمَّدُ إِنَ الشَّرَابَ الَّذِي شَرِبْتَهُ فِيهِ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع وَ هُوَ أَفْضَلُ مَا اسْتُشْفِيَ بِهِ فَلَا تَعْدِلْ بِهِ فَإِنَّا نَسْقِيهِ صِبْيَانَنَا وَ نِسَاءَنَا فَنَرَى فِيهِ كُلَّ خَيْر[6] یعنی ای محمد همانا امام باقر ع یا امام صادق ع اول به محمد بن مسلم شربتی میدهد معلوم میشود که تربت در آب حل شده است و احتمالا عسل هم داشته است و احتمالا زعفران هم داشته چون وقتی محمد آن را میخورد بوی عطر از آن استشمام کرده است. این شربتی که نوشیدی در آن تربت امام حسین ع است و آن بهترین چیزی است که انسان خود را با آن درمان میکند و چیزی با آن برابری نمیکند و از آن عدول نکن.
در روایت دیگری ابن قولویه با سند خودش از امام صادق ع نقل میکند:
فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع الشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَر[7] یعنی در تربت امام حسین ع درمانی است برای هر بیماری و آن داروی اکبر و بزرگترین درمان و دارو است.
در روایت ابی حمزه آمده است:
وَ لَا يَعْدِلُهَا شَيْءٌ مِنَ الْأَشْيَاءِ الَّتِي يُسْتَشْفَى بِهَا إِلَّا الدُّعَاء[8] یعنی چیزی با تربت امام حسین ع برابری نمیکند مگر دعا.
تنبیه پنجم
از روایات استفاده میشود که تربت را میتوان برای اموری غیر از استشفاء مصرف کرد. مثلا میتوان برای برکت برای روز عید و افطار و برای بچه مصرف کرد. شیخ صدوق از نوفلی و او از امام کاظم ع نقل میکند:
إِنِّي أَفْطَرْتُ يَوْمَ الْفِطْرِ عَلَى طِينِ الْقَبْرِ وَ تَمْرٍ فَقَالَ لَهُ جَمَعْتَ بَيْنَ بَرَكَةٍ وَ سُنَّة[9] من روز عید فطر را با تربت امام حسین ع و خرما افطار کردم فرمود جمع کردی مابین تربتی که برکت است و خرمایی که سنه پیامبر ص یا انبیاء است.
روایت دیگر را ابن قولویه از امام صادق ع نقل میکند:
حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّهُ أَمَان[10] یعنی فرزندانتان را با تربت امام حسین ع تحنیک کنید چرا که آن امان است.
تحنیک کاری است که قابله انجام میدهد کسانی که متصدی زایمان خانمها هستند تحنیک اولین چیزی است که داخل دهان بچه میکنند قبل از شیر مادرش. تحنیک به شیره خرما یا آب فرات یا تربت امام حسین ع است. انگشت باید به تربت آغشته شود و در دهان بچه گذاشته بشود.
روایتی داریم میفرماید:
مَا أَظُنُّ أَحَداً يُحَنَّكُ بِمَاءِ الْفُرَاتِ إِلَّا أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ[11] یعنی گمان نمیکنم کسی تحنیک با آب فرات بشود مگر اینکه ما اهل بیت را دوست میدارد.
عراقیها در اربعین خودشان را فراموش میکنند بخاطر خاصیت آب فرات است. بنابراین بهتر است که تربت را در آب فرات حل کنیم و بچه را تحنیک کنیم.
آب فرات شفاء بودن خود را از دست داده به جهت کثافاتی که داخل آن کردهاند اما برای تحنیک روایات میفرمایند خوب است.
تنبیه ششم
به کسی که اعتقادی به امام حسین ع ندارد نباید تربت امام ع را داد چون برای او فاید ندارد. در روایت آمده است:
إِنَّ طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع مِسْكَةٌ مُبَارَكَةٌ مَنْ أَكَلَهُ مِنْ شِيعَتِنَا كَانَتْ لَهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ مَنْ أَكَلَهُ مِنْ عَدُوِّنَا ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الْأَلْيَة[12] یعنی همانا تربت امام حسین ع در دست گرفته شدنی مبارک است کسی از شیعیان ما که آن را بخورد برای او شفاء از هر دردی است و اگر دشمن ما بخورد بدنش نابود و آب میشود همانطور که دنبه را روی آتش آب میکنند.
بنابراین شفاء بودن تربت نیازمند اعتقاد است. و قدر متیقن آن این است که اگر اعتقاد نباشد از شیعیان اثر کامل را ندارد ولی ضرر نخواهد داشت. همه باغهای اطراف حرم شامل چهار میل میشود. مهرهای کربلا شامل تربت نمیشود. مهرهایی که قطور است شاید بعد از تراشیدن پوسته آن داخل آن محفوظ باشد. هر میل پنج کیلومتر است.
تنبیه هفتم
لازم نیست خود شخص اعتقاد داشته باشد. قانون طب هم همین است. کسی که دارو را به شخص میدهد اعتقاد داشته باشد کافی است. دکتر یا نسخه نویس اگر اعتقاد داشته باشد کافی است.
در روایت ابوحمزه ثمالی دیدیم که وقتی دارو را مصرف کرد چون اعتقادش ضعیف بود اثر نکرد ولی وقتی خود امام ع به او داد اثر کرد. امام ع فرمود میدانی این چیست؟ عرض کرد نمیدانم فرمود همان چیزی است که تردید در شفاء بودن آن داشتی.
میفرماید:
فَقُلْتُ: يَا مَوْلَايَ مَا هَذِهِ الَّتِي اسْتَعْمَلْتُهَا فَعُوفِيتُ لِوَقْتِي، فَقَالَ: هَذِهِ الَّتِي ذَكَرْتَ أَنَّهَا لَمْ تُنْجِحْ فِيكَ شَيْئا[13] یعنی ای مولای من این چه بود که به من خوراندی و من خوب شدم؟ فرمود این همان چیزی است که گفتی اثر نمیکند.
در روایت دیگری فرزند شیخ طوسی در کتاب امالی از محمد ازدی نقل میکند:
صَلَّيْتُ فِي جَامِعِ الْمَدِينَةِ وَ إِلَى جَانِبِي رَجُلَانِ عَلَى أَحَدِهِمَا ثِيَابُ السَّفَرِ، فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ: يَا فُلَانُ، أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ، وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ بِي وَجَعُ الْجَوْفِ فَتَعَالَجْتُ بِكُلِّ دَوَاءٍ فَلَمْ أَجِدْ فِيهِ عَافِيَةً، وَ خِفْتُ عَلَى نَفْسِي وَ أَيِسْتُ مِنْهَا، وَ كَانَتْ عِنْدَنَا امْرَأَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ عَجُوزٌ كَبِيرَةٌ، فَدَخَلَتْ عَلَيَّ وَ أَنَا فِي أَشَدِّ مَا بِي مِنَ الْعِلَّةِ، فَقَالَتْ لِي: يَا سَالِمُ، مَا أَرَى عِلَّتَكَ كُلَّ يَوْمٍ إِلَّا زَائِدَةَ فَقُلْتُ لَهَا: نَعَمْ. قَالَتْ: فَهَلْ لَكَ أَنْ أُعَالِجَكَ فَتَبْرَأَ بِإِذْنِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) فَقُلْتُ لَهَا: مَا أَنَا إِلَى شَيْءٍ أَحْوَجَ مِنِّي إِلَى هَذَا، فَسَقَتْنِي مَاءً فِي قَدَحٍ، فَسَكَتَتْ عَنِّي الْعِلَّةُ، وَ بَرِئْتُ حَتَّى كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بِي عِلَّةٌ قَطُّ.
فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ أَشْهُرٍ دَخَلَتْ عَلَيَّ الْعَجُوزُ فَقُلْتُ لَهَا: بِاللَّهِ عَلَيْكِ يَا سَلَمَةُ- وَ كَانَ اسْمُهَا سَلَمَةَ- بِمَا ذَا دَاوَيْتِنِي فَقَالَتْ: بِوَاحِدَةٍ مِمَّا فِي هَذِهِ السُّبْحَةِ- مِنْ سُبْحَةٍ كَانَتْ فِي يَدِهَا- فَقُلْتُ: وَ مَا هَذِهِ السُّبْحَةُ فَقَالَتْ: إِنَّهَا مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ). فَقُلْتُ لَهَا: يَا رَافِضِيَّةُ دَاوَيْتِنِي بِطِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ، فَخَرَجَتْ مِنْ عِنْدِي مُغْضَبَةً وَ رَجَعَتْ وَ اللَّهِ عِلَّتِي كَأَشَدِّ مَا كَانَتْ وَ أَنَا أُقَاسِي مِنْهَا الْجَهْدَ وَ الْبَلَاءَ، وَ قَدْ وَ اللَّهِ خَشِيتُ عَلَى نَفْسِي، ثُمَّ أَذَّنَ الْمُؤَذِّنُ فَقَامَا يُصَلِّيَانِ وَ غَابَا عَنِّي[14] یعنی من در مسجد مدینه یعنی مسجد النبی نمازخواندم و درکنار من دو مردی بودند که یکی از آن ها لباس سفر بود یکی به دیگری میگفت میدانی تربت امام حسین ع درمان همه بیماریها است من مبتلا به دل درد بودم و درمان کردم با هر دارویی اما اثر نداشت و ترسیدم و مایوس شدم و نزد ما خانمی از اهل کوفه بود پیرزنی مسن بود و بر من داخل شد و من خیلی بیمار بودم به من گفت ای سالم بیماری تو روز به روز سخت تر میشود گفتم بله گفت دوست داری تو را درمان کنم گفتم من چیزی که لازم دارم همین است پس آبی به من داد فورا خوب شدم گویا اصلا بیمار نبودم چندماه بعد پیرزن آمد و گفتم قسمت میدهم بگو چه بود که من را خوب کرد گفت یک دانه از این تسبیح خودم که از تربت امام حسین ع بود. گفتم به او ای رافضی من را با تربت امام حسین ع درمان کردی؟ این پیرزن عصبانی شد و رفت. بخدا این بیماری برگشت بدتر از قبل و تا حالا رنج میبرم.
راوی این روایت نماز میخواند و درکنار او دونفر سنی بودند و یکی از آن ها میگوید و اعتراف میکند که تربت امام حسین ع دارو است.
بنابراین مشخص میشود که اعتقاد خود مصرف کننده لازم نیست.
سوال
هنگام خواب حالت خفگی و کم خونی دست میدهد.
جواب
معلوم نیست همینجور باشد. چون کسی که خون به مغز او نمیرسد در حالت خواب خوب به مغز او میرسد. کسانی که صفراوی هستند موقع حجامت حالت غش به آن ها دست میدهد و باید بخوابند تا خون به مغز برسد.
احتمال دارد که قلب او مشکل دارد چون در موقع خواب معده روی قلب فشار میآورد و کارکرد قلب دچار مشکل میشود. احتمال هم دارد که خون صفرای زیاد دارد و در حالت خواب صفرا بیشتر به مغز میرود و دچار بیخوابی میشود.