درس طب استاد تبریزیان
94/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: داروی طُرَیفِل – ادامه بحث درمان با خاک
داروی طریفل
داروی طریفل درمان بیماری های سخت مانند رماتیسم و رطوبت بدن و ترشح آب بینی و زیاد بودن آب دهان و تعریق زائد و تکرر ادرار و لَفوس است.
دو گونه داروی طریفل داریم یک طریفل معمولی و دیگری طریفل زرد است. فرق آن دو این است که طریفل زرد در روغن زرد گاوی جوشانده میشود.
طریفل معمولی
طریفل معمول ترکیبی از هلیله سیاه و بلیله و آمله است. به اندازه مساوی آسیاب و الک بشود و در دو برابر وزن مجموع عسل به مدت یک ماه یا چهل روز خوابانیده بشود.
این ترکیب سه گانه در خیلی از ترکیب ها مانند قرص خون آمده است.
طریفل زرد
هلیله و بلیله و آمله در روغن زرد گاوی جوشانده بشود و پخته بشود و بعد به آن دو برابر وزن مجموع عسل اضافه کنند و یک ماه تا چهل روز در عسل خوابانیده بشود.
طریفل زرد قوی تر است و اگر شدت بیماری زیاد باشد از طریفل زرد استفاده میشود ولی در شروع بیماری همان طریفل معمولی کافی است.
طریفل زرد خاصیت بیشتری دارد مانند بلغم زدایی که شاید طریفل معمولی بلغم زدا نباشد.
مقدار مصرف داروی طریفل: صبح ناشتا به اندازه یک فندق استفاده بشود.
در روایات آمده است که طریفل زرد در روغن جوشانده بشود اما این ترکیب سه گانه یعنی هلیله و بلیله و آمله در مرکب سه، صرفا به روغن زرد آغشته میشود. طریفل زرد به جهت جوشانده شدن در روغن زرد، قیمت بالایی دارد. چون روغن زرد زیادی میخواهد قیمت دارو را زیاد میکند.
روغن زرد باید در حدی باشد که مواد با آن بپزند و مواد در روغن زرد بجوشد بنابراین روغن زرد باید روی تمام مواد را بگیرد.
درباره جوشانده شدن ترکیب طریفل زرد در روغن، صدق جوشیدن کافی است. همین که یک بار جوشیده بشود کافی است.
میتوان داروی طریفل را در کنار داروی صفرابر تجویز کرد. چون صفرابر رطوبت را کم نمیکند.
کسی که آب مغز او یا آب ریه او زیاد است یا قلب یا کبد او آب زیاد دارد با صفرابر درمان نمیشود بلکه باید از داروی طریفل استفاده بشود.
ادامه بحث تربت امام حسین(ع)
یکی از شروط استفاده از تربت این است که نباید آلوده بشود.
روایت مفصلی است که مسئله قداست و حرمت تربت امام حسین (ع) را بیان میکند:
خَرَجْتُ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ أَنَا وَجِعٌ فَقِيلَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَجِعٌ فَأَرْسَلَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ ع شَرَاباً مَعَ غُلَامٍ مُغَطًّى بِمِنْدِيلٍ فَنَاوَلَنِيهِ الْغُلَامُ وَ قَالَ لِي اشْرَبْهُ فَإِنَّهُ قَدْ أَمَرَنِي أَنْ لَا أَبْرَحَ حَتَّى تَشْرَبَهُ فَتَنَاوَلْتُهُ فَإِذَا رَائِحَةُ الْمِسْكِ مِنْهُ وَ إِذَا بِشَرَابٍ طَيِّبِ الطَّعْمِ بَارِدٍ فَلَمَّا شَرِبْتُهُ قَالَ لِيَ الْغُلَامُ يَقُولُ لَكَ مَوْلَاكَ إِذَا شَرِبْتَهُ فَتَعَالَ فَفَكَّرْتُ فِيمَا قَالَ لِي وَ مَا أَقْدِرُ عَلَى النُّهُوضِ قَبْلَ ذَلِكَ عَلَى رِجْلِي فَلَمَّا اسْتَقَرَّ الشَّرَابُ فِي جَوْفِي فَكَأَنَّمَا نَشَطْتُ مِنْ عِقَالٍ فَأَتَيْتُ بَابَهُ فَاسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ فَصَوَّتَ بِي صَحَّ الْجِسْمُ ادْخُلْ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ أَنَا بَاكٍ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَ قَبَّلْتُ يَدَهُ وَ رَأْسَهُ فَقَالَ لِي وَ مَا يُبْكِيكَ يَا مُحَمَّدُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَبْكِي عَلَى اغْتِرَابِي وَ بُعْدِ الشُّقَّةِ وَ قِلَّةِ الْقُدْرَةِ عَلَى الْمُقَامِ عِنْدَكَ أَنْظُرُ إِلَيْكَ- فَقَالَ لِي أَمَّا قِلَّةُ الْقُدْرَةِ فَكَذَلِكَ جَعَلَ اللَّهُ أَوْلِيَاءَنَا وَ أَهْلَ مَوَدَّتِنَا وَ جَعَلَ الْبَلَاءَ إِلَيْهِمْ سَرِيعاً وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنَ الْغُرْبَةِ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا غَرِيبٌ وَ فِي هَذَا الْخَلْقِ الْمَنْكُوسِ حَتَّى يَخْرُجَ مِنْ هَذِهِ الدَّارِ إِلَى رَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ بُعْدِ الشُّقَّةِ فَلَكَ بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أُسْوَةٌ بِأَرْضٍ نَائِيَةٍ عَنَّا بِالْفُرَاتِ وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ حُبِّكَ قُرْبَنَا وَ النَّظَرَ إِلَيْنَا وَ أَنَّكَ لَا تَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ فَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قَلْبِكَ وَ جَزَاؤُكَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِي هَلْ تَأْتِي قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع قُلْتُ نَعَمْ عَلَى خَوْفٍ وَ وَجَلٍ فَقَالَ مَا كَانَ فِي هَذَا أَشَدَّ فَالثَّوَابُ فِيهِ عَلَى قَدْرِ الْخَوْفِ وَ مَنْ خَافَ فِي إِتْيَانِهِ آمَنَ اللَّهُ رَوْعَتَهُ- يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ وَ انْصَرَفَ بِالْمَغْفِرَةِ وَ سَلَّمَتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ وَ زار [زَارَهُ] [وَ رَآهُ] النَّبِيُّ ص وَ مَا يَصْنَعُ وَ دَعَا لَهُ انْقَلَبَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُ سُوءٌ وَ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ لِي كَيْفَ وَجَدْتَ الشَّرَابَ فَقُلْتُ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَهْلُ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَ أَنَّكَ وَصِيُّ الْأَوْصِيَاءِ وَ لَقَدْ أَتَانِي الْغُلَامُ بِمَا بَعَثْتَهُ وَ مَا أَقْدِرُ عَلَى أَنْ أَسْتَقِلَّ عَلَى قَدَمَيَّ وَ لَقَدْ كُنْتُ آيِساً مِنْ نَفْسِي فَنَاوَلَنِي الشَّرَابَ- فَشَرِبْتُهُ فَمَا وَجَدْتُ مِثْلَ رِيحِهِ وَ لَا أَطْيَبَ مِنْ ذَوْقِهِ وَ لَا طَعْمِهِ وَ لَا أَبْرَدَ مِنْهُ فَلَمَّا شَرِبْتُهُ قَالَ لِيَ الْغُلَامُ إِنَّهُ أَمَرَنِي أَنْ أَقُولَ لَكَ إِذَا شَرِبْتَهُ فَأَقْبِلْ إِلَيَّ وَ قَدْ عَلِمْتُ شِدَّةَ مَا بِي فَقُلْتُ لَأَذْهَبَنَّ إِلَيْهِ وَ لَوْ ذَهَبَتْ نَفْسِي فَأَقْبَلْتُ إِلَيْكَ فَكَأَنِّي نَشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَكُمُ رَحْمَةً لِشِيعَتِكُمْ وَ رَحْمَةً عَلَيَّ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ الشَّرَابَ الَّذِي شَرِبْتَهُ فِيهِ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع وَ هُوَ أَفْضَلُ مَا اسْتُشْفِيَ بِهِ فَلَا تَعْدِلْ بِهِ فَإِنَّا نَسْقِيهِ صِبْيَانَنَا وَ نِسَاءَنَا فَنَرَى فِيهِ كُلَّ خَيْرٍ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا لَنَأْخُذُ مِنْهُ وَ نَسْتَشْفِي بِهِ فَقَالَ يَأْخُذُهُ الرَّجُلُ فَيُخْرِجُهُ مِنَ الْحَائِرِ وَ قَدْ أَظْهَرَهُ فَلَا يَمُرُّ بِأَحَدٍ مِنَ الْجِنِّ بِهِ عَاهَةٌ وَ لَا دَابَّةٍ- وَ لَا شَيْءٍ فِيهِ آفَةٌ إِلَّا شَمَّهُ فَتَذْهَبُ بَرَكَتُهُ فَيَصِيرُ بَرَكَتُهُ لِغَيْرِهِ وَ هَذَا الَّذِي يُتَعَالَجُ بِهِ لَيْسَ هَكَذَا وَ لَوْ لَا مَا ذَكَرْتُ لَكَ مَا يُمْسَحُ بِهِ شَيْءٌ- وَ لَا شَرِبَ مِنْهُ شَيْءٌ إِلَّا أَفَاقَ مِنْ سَاعَتِهِ وَ مَا هُوَ إِلَّا كَحَجَرِ الْأَسْوَدِ أَتَاهُ صَاحِبُ الْعَاهَاتِ وَ الْكُفْرِ وَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ كَانَ لَا يَتَمَسَّحَ بِهِ أَحَدٌ إِلَّا أَفَاقَ وَ كَانَ كَأَبْيَضِ يَاقُوتَةٍ فَاسْوَدَّ حَتَّى صَارَ إِلَى مَا رَأَيْتَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ بِهِ فَقَالَ تَصْنَعُ بِهِ مَعَ إِظْهَارِكَ إِيَّاهُ مَا يَصْنَعُ غَيْرُكَ تَسْتَخِفَّ بِهِ فَتَطْرَحُهُ فِي خُرْجِكَ وَ فِي أَشْيَاءَ دَنِسَةٍ فَيَذْهَبُ مَا فِيهِ مِمَّا تُرِيدُهُ لَهُ فَقُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ لَيْسَ يَأْخُذُهُ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ جَاهِلٌ بِأَخْذِهِ وَ لَا يَكَادُ يَسْلَمُ بِالنَّاسِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ كَيْفَ لِي أَنْ آخُذَهُ كَمَا تَأْخُذُهُ فَقَالَ لِي أُعْطِيكَ مِنْهُ شَيْئاً فَقُلْتُ نَعَمْ- قَالَ إِذَا أَخَذْتَهُ فَكَيْفَ تَصْنَعُ بِهِ فَقُلْتُ أَذْهَبُ بِهِ مَعِي فَقَالَ فِي أَيِّ شَيْءٍ تَجْعَلُهُ فَقُلْتُ فِي ثِيَابِي- قَالَ فَقَدْ رَجَعْتَ إِلَى مَا كُنْتَ تَصْنَعُ اشْرَبْ عِنْدَنَا مِنْهُ حَاجَتَكَ وَ لَا تَحْمِلْهُ- فَإِنَّهُ لَا يَسْلَمُ لَكَ فَسَقَانِي مِنْهُ مَرَّتَيْنِ فَمَا أَعْلَمُ أَنِّي وَجَدْتُ شَيْئاً مِمَّا كُنْتُ أَجِدُ حَتَّى انْصَرَفْتُ[1] یعنی به مدینه رفتم درحالیکه بیمار بودم به امام عرض شد محمد بن مسلم بیمار است امام باقر(ع) برای من شرابی به دست یک جوانی فرستاد که روی آن نوشیدنی پارچه ای بود و غلام به من گفت این را بنوش و امام (ع) امر کرد از شما جدا نشوم تا اینکه این شربت را بنوشی محمد بن مسلم میگوید من هم آن را نوشیدم و آن نوشیدنی عطر مشک داشت و خوشمزه و سرد بود وقتی شربت را خوردم غلام به من گفت ملایم امام باقر(ع) به من فرمود هنگامی که این شربت را خوردی نزد من بیا من هم در آنچه امام فرمود فکر کردم زیرا من بیمار بودم و توانایی نداشتم به ایستم زمانی که شربت درونم مستقر شد سبک شدم پس بلند شدم و خدمت امام رسیدم و اذن گرفتم و امام فرمود داخل شو خوب شدی و فرمود شربت را چگونه دیدی؟ عرض کردم شهادت میدهم شما خاندان رحمت و وصی اوصیاء هستید. غلام آمد و شربت را به من داد درحالیکه نمیتوانستم روی قدمم به ایستم و از زندگی میئوس بودم و غلام شربت را به من داد و من تا به حال چنین عطری و مزه ای و سردی ندیده بودم و هنگامی که شراب را خوردم غلام به من گفت شما امر کردید که نزد شما بیایم و میدانستم ضعف شدید داشتم و گفتم من سمت شما میآیم اگر چه جان من خارج بشود و نزد شما آمدم درحالیکه سبک شدم و سپاس خداوند را که شما را رحمت برای شیعیان قرار داد.
امام فرمود شرابی که نوشیدی در آن از تربت امام حسین(ع) بود و آن بهترین دارویی است که بیمار با آن درمان میشود و بر آن چیز دیگر را مقدم نمیکنیم و از شربت امام حسین(ع) به فرزندان و زنان خود میدهیم و آن ها را با آن درمان میکنیم و در آن خیر کامل میبینیم
عرض کردم ما نیز همین کار را انجام دهیم؟ فرمود شخص تربت را از محل قبر خارج میکند اما در ظرفی پنهان نکرده است و آن را ظاهر کرده است در این هنگام جنیان و جنبدگان در هر منطقه خودشان را به آن تربت میمالند و خود را با آن تربت درمان میکنند و برکت این خاک به این وسیله از بین میرود و برکت آن برای غیر میشود. ولی تربتی که ما خود را با آن درمان میکنیم اینگونه نیست و آن را پنهان میکنیم.
اگر مردم آن را ظاهر نمیکردند از آن خورده نمیشود مگر اینکه شفاء مییافتند. قبلا تربت کربلا سفید مانند یاقوت بود ولی الان سیاه شده است
عرض کردم چه کنم تا از تربت استفاده کنم؟ فرمود اگر بدون پنهان کردن تربت را حمل کنی یا آن را بی احترامی کنی و در خورجین آن را حمل کنی یا همراه چیزهای آلوده حمل کنی خاصیت تربت از بین میرود.عرض کردم همینطور است فدایت شوم.
فرمود مردم با تربت نمیدانند چه بکنند و سالم به مقصد نمیرسند عرض کردم چگونه با تربت عمل کنم؟
فرمود آیا مقداری تربت به تو بدهم؟ عرض کردم بله فرمود اگر از من بگیری چه میکنی؟ عرض کردم همراه خودم میبرم فرمود کجا قرار میدهی؟ عرض کردم در لباس هایم قرار میدهم. فرمود در این صورت کار مناسبی نکرده ای و به همان کار قبل برگشتی فرمود همین جا مصرف کن و همراه خود نبر زیرا سالم به مقصد نمیرسی
راوی میگوید دو مرتبه از تربت به من داد و بیماری من باز نگشت.
محمد بن مسلم جزو بزرگان و علما و جزو اصحاب اجماع است امام صادق (ع) میفرماید:
مَا أَجِدُ أَحَداً أَحْيَا ذِكْرَنَا وَ أَحَادِيثَ أَبِي ع إِلَّا زُرَارَةُ وَ أَبُو بَصِيرٍ الْمُرَادِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدُ بْنُ مُعَاوِيَة[2] یعنی کسی را احیا کننده احادیث پدرم امام باقر ندیدم مگر زراره و ابابصیر و محمد بن مسلم و برید بن معاویه.
این افراد دین و تشیع را حفظ کرده اند. اما محمد بن مسلم با این همه جلالت نمیدانست چگونه با تربت عمل کند.
راه حمل تربت این است که در ظرفی باشد محکم مانند شیشه تا موجودات دیگر به آن راه پیدا نکنند. حتی روی آن را با پارچه بپوشانند.
بنابراین حمل و رفتار با تربت شرائطی دارد تا اثر دارویی آن حفظ بشود. پس باید سالم به مقصد برسد و از جن و موجودات دیگر محفوظ بماند.
تربت یا باید در کربلا مصرف بشود و یا اینکه باید با شرائطی که گفته شد حمل بشود تا خاصیت دارویی آن از بین نرود.
پیشنهاد من این است که مسئولین حرم امام حسین(ع) میتوانند جایی از حرم را حفر کنند و تربت را به شکل قرص درآورند و آن را در ظروف استریل و پاکیزه قرار دهند تا میکروب و ویروس به آن نرسد و به دست بیماران برسانند.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است:
وَ لَا يَعْدِلُهَا شَيْءٌ مِنَ الْأَشْيَاءِ الَّتِي يُسْتَشْفَى بِهَا إِلَّا الدُّعَاءُ وَ إِنَّمَا يُفْسِدُهَا مَا يُخَالِطُهَا مِنْ أَوْعِيَتِهَا وَ قِلَّةُ الْيَقِينِ لِمَنْ يُعَالِجُ بِهَا فَأَمَّا مَنْ أَيْقَنَ أَنَّهَا لَهُ شِفَاءٌ إِذَا يُعَالِجُ بِهَا كَفَتْهُ بِإِذْنِ اللَّهِ مِنْ غَيْرِهَا مِمَّا يُعَالَجُ بِهِ وَ يُفْسِدُهَا الشَّيَاطِينُ وَ الْجِنُّ مِنْ أَهْلِ الْكُفْرِ مِنْهُمْ يَتَمَسَّحُونَ بِهَا وَ مَا تَمُرُّ بِشَيْءٍ إِلَّا شَمَّهَا وَ أَمَّا الشَّيَاطِينُ وَ كُفَّارُ الْجِنِّ فَإِنَّهُمْ يَحْسُدُونَ بَنِي آدَمَ عَلَيْهَا فَيَتَمَسَّحُونَ بِهَا لِيَذْهَبَ عَامَّةُ طِيبِهَا وَ لَا يُخْرَجُ الطِّينُ مِنَ الْحَائِرِ إِلَّا وَ قَدِ اسْتَعَدَّ لَهُ مَا لَا يُحْصَى مِنْهُمْ وَ أَنَّهُ لَفِي يَدِ صَاحِبِهَا وَ هُمْ يَتَمَسَّحُونَ بِهَا وَ لَا يَقْدِرُونَ مَعَ الْمَلَائِكَةِ أَنْ يَدْخُلُوا الْحَائِرَ وَ لَوْ كَانَ مِنَ التُّرْبَةِ شَيْءٌ يَسْلَمُ مَا عُولِجَ بِهِ أَحَدٌ إِلَّا بَرَأَ مِنْ سَاعَتِهِ فَإِذَا أَخَذْتَهَا فَاكْتُمْهَا وَ أَكْثِرْ عَلَيْهَا مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ قَدْ بَلَغَنِي أَنَّ بَعْضَ مَنْ يَأْخُذُ مِنَ التُّرْبَةِ شَيْئاً يَسْتَخِفُّ بِهِ حَتَّى إِنَّ بَعْضَهُمْ لَيَطْرَحُهَا فِي مِخْلَاةِ الْبَغْلِ وَ الْحِمَارِ وَ فِي وِعَاءِ الطَّعَامِ وَ مَا يُمْسَحُ بِهِ الْأَيْدِي مِنَ الطَّعَامِ وَ الْخُرْجِ وَ الْجُوَالِقِ فَكَيْفَ يَسْتَشْفِي بِهِ مَنْ هَذَا حَالُهُ عِنْدَهُ وَ لَكِنَّ الْقَلْبَ الَّذِي لَيْسَ فِيهِ يَقِينٌ مِنَ الْمُسْتَخِفِّ بِمَا فِيهِ صَلَاحُهُ يُفْسِدُ عَلَيْهِ عَمَلَهُ[3] یعنی هیچ دارویی با تربت امام حسین(ع) برابری نمیکند مگر دعا و چیزی که تربت را فاسد میکند چیزهایی است که در ظرف با آن مخلوط میشود و شیاطین و جنیان کافر آن را فاسد میکنند و خود را به تربت میمالند. و تربت از چیزی مرور نمیکند مگر اینکه تربت را بو میکنند. و شیاطین و جنیان کافر به انسان حسادت میورزند و خود را به تربت میمالند تا عطر آن از بین برود. و تربت از اطراف حرم خارج نمیشود مگر اینکه افراد بیشماری از شیاطین و جن هستند که برای فاسد کردن آن تربت خود را آماده کرده اند. تربت در دست صاحبش است و آن ها خود را به آن تربت میمالند.
و جنیان و شیاطین در کربلا با وجود ملائکه این توانایی را ندارند که تربت را فاسد کنند و اگر چیزی از تربت سالم به دست بیمار برسد معالجه نشود مگر اینکه در همان ساعت خوب میشود
اگر تربت را گرفتی آن را پنهان کن و خدا را زیاد ذکر کن
و به من خبر رسیده است که افرادی به تربت بی احترامی میکنند تا جائیکه در پشگل گاه حمار و قاطر قرار میدهند و در ظرف غذا و دستمال و خورجین قرار میدهند پس چگونه خود را با آن درمان میکنند؟
مسئله آلودگی توسط میکروب و ویروس در این روایت بیان شده است. میکروب و ویروس خاصیت دارو را از بین میبرند.
تربت تا زمانی که در کربلا وجود دارد آلوده نمیشود. این مسئله عمیق و قابل بررسی است که میکروب و ویروس به جهت وجود ملائکه در کربلا اثر ندارد.
بنده روزی در کربلا نزد مدیر حرم امام حسین(ع) بودم. عده ای از وزارت بهداشت آمدند و از حرم آزمایشاتی برای بررسی وجود آلودگی انجام دادند. گفتند با اینکه عده زیادی از زائران به حرم مشرف میشوند اما حرم هیچگونه آلودگی ندارد.
علت این مسئله وجود ملائکه میباشد. ملائکه امکان فعالیت به جن و شیطان و میکروب و ویروس را نمیدهند.
شرط بعدی این است که تربت امام حسین (ع) به جهت لذت و شهوت خورده نشود. بعض افراد میل به خوردن خاک دارند و مزه خاک را دوست دارند بنابراین اگر به جهت میل به مزه، تربت را بخورند اثر درمانی ندارد.
الطِّينُ حَرَامٌ كُلُّهُ كَلَحْمِ الْخِنْزِيرِ وَ مَنْ أَكَلَهُ ثُمَّ مَاتَ فِيهِ لَمْ أُصَلِّ عَلَيْهِ إِلَّا طِينَ الْقَبْرِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ مَنْ أَكَلَهُ لِشَهْوَةٍ لَمْ يَكُنْ لَهُ فِيهِ شِفَاءٌ[4] یعنی تمام گل ها حرام است مانند گوشت خوک اگر کسی خاک بخورد و بمیرد من بر او نماز نمیخوانم مگر تربت امام حسین(ع) چون در تربت امام حسین(ع) درمان از همه بیماری ها است. و کسی که بخاطر علاقه او به خاک آن را بخورد برای او درمان نیست.
شرط بعدی این است که تربت باید کم مصرف بشود.
كُلُ طِينٍ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ لَكِنْ لَا يُكْثَرُ مِنْهُ وَ فِيهِ أَمَانٌ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ[5] یعنی همه خاک ها حرام است مانند مردار و خون و گوشت خوک مگر تربت امام حسین(ع) زیرا در آن درمان برای همه درد ها است اما زیاد از آن نخورند و در آن امان از هر ترسی است.
در روایت دیگر میفرماید مقدار مصرف تربت به اندازه سر انگشت است:
لَوْ أَنَ مَرِيضاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ يَعْرِفُ حَقَّ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ حُرْمَتَهُ وَ وَلَايَتَهُ أَخَذَ مِنْ طِينِ قَبْرِهِ مِثْلَ رَأْسِ أَنْمُلَةٍ كَانَ لَهُ دَوَاءً[6] یعنی اگر بیماری از مومنین قدر و حرمت و امامت امام حسین(ع) را بداند و از خاک قبر او اندازه سر انگشت بگیرد برای او درمان است.
روایات دیگر مقدار مصرف را به اندازه یک نخود تفسیر میکنند که فردا بیان میشود.
سوال: فاویسم و درمان آن چیست؟
جواب: افرادی که نمیتوانند آرد گندم و جو یا باقلا بخورند نوعا معلول صفرا است و باید از صفرابر و قرص خون استفاده کنند و همچنین استفاده از داروهای معده و روده مانند جامع با آب زیره، مرکب دو، هضم کننده و استفاده از کاسنی برای آن ها مفید است.
در مرحله اول این افراد باید مدتی سویق گندم و جو بخورند زیرا سویق ضرر ندارد تا معده و روده آن ها به گندم و جو عادت کنند
فاویسم حساسیت به بعضی از غذاها مانند گندم و جو و باقلا میباشد.
سوال: دختر بچه ای سه و نیم ساله که دائما بدن خود مانند چشم و سر و بینی و مقعد و کف پاها را میخاراند. دکترها پیشنهاد پیوند کبد یا درمان صفرا داده اند. درمان چیست؟
جواب: اگر خارش در حد معمول باشد درمان آن صاف کننده خون اما اگر از حد معمول تجاوز کند در این صورت در روایات آمده است که معلول بخار کبد است و درمان این است که یا در پای راست «فَصد» کنند یا در هر دو پا سه مرتبه در ناحیه مچ پا یعنی ما بین تاندوم و کعب پا حجامت کنند. در روایت آمده است سه مرتبه حجامت کند ولی به نظر میرسد حجامت را ادامه بدهند تا بخار کبد به طور کامل خارج بشود.
ظرف ده روز از دهم تا بیستم ماه سه مرتبه حجامت باید انجام بشود.
اگر خارش از قاچ باشد با داروی پوستی مالیدنی درمان میشود. ناحیه هایی که پوست های سفیدی وجود دارد و خارش دارد علامت قارچ است.
سوال: درمان میخچه چیست؟
جواب: اگر میخچه گوشتی باشد درمان آن داروی پوستی مالیدنی است که باید شب تا صبح بمالند تا برطرف بشود.
اگر میخچه استخوانی باشد از تراکم استخوان در بدن است که باید از کلسیم دارها مانند ماست و شیر و لبنیات و کنجد و کرفس پرهیز کند و در مقابل هم مغز گردو زیاد بخورند چون مغز گردو تراکم استخوانی را کم میکند.