درس طب استاد تبریزیان
94/11/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث درمان با نمک – تربت امام حسین(ع) – گِل ارمنی
ادامه بحث درمان با نمک
در تئوری اسلامی این مسئله مطرح است که با نمک درمان صورت پذیرد. تا به حال روایاتی خواندیم که در آن ها صحبت از درمان هفتاد بیماری با نمک است. روایاتی وجود دارد که در آن شمارِ بیشتری از درمان بیماری ها آمده است.
در کتاب طب النبی مستغفری، در آخر جلد 59 بحارالانوار ذکر شده است:
مَنْ أَكَلَ الْمِلْحَ قَبْلَ كُلِ شَيْءٍ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثِينَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ أَهْوَنُهَا الْجُذَام[1] یعنی هر کس که قبل از هر چیز نمک بخورد خداوند از او سیصد و سی نوع بلا را از او دفع میکند که کمترین آن ها جذام است.
شاید اطلاق این روایت شامل خوردن آب هم بشود اما ظاهر این است که هر چه خوردنی باشد.
تا به حال صحبت از هفتاد بیماری بود اما در این روایت چیزی بیش از هفتاد بیماری ذکر شده است و این روایت موید روایاتی است که در آن ها صحبت از عمومیت درمان با نمک آمده است.
عرض کردیم آن عالم آلمانی قبل و بعد از خوردن میوه نمک میخورد. این اطلاق از این روایت استفاده میشود که قبل و بعد هر چیزی حتی میوه ها نمک استفاده میشود.
با توجه به اینکه جذام بیماری صعب العلاج یا لاعلاج است و نمک درمان جذام است، معلوم میشود که نمک درمان بیماری های صعب العلاج مانند بیماری سرطان است.
شاید شیوع این اندازه از سرطان در میان مردم به جهت تبلیغاتی است که بر ضد نمک انجام میدهند.
سرطان به جهت تصفیه نمک و مصرف داروهای شیمیایی است. این همه بیماری ها بعد از حذف نمک و بعد از مصرف داروهای شیمیایی به وجود آمده است.
امروزه بیماری جذام لاعلاج است. وقتی جذام کمترین بیماری است که نمک آن را درمان میکند، نتیجه گرفته میشود که نمک دیگر بیماری های سخت امروزی را نیز درمان میکند.
روایات برای استفاده از نمک مختلف است. روایتی میفرماید قبل از غذا نمک خورده بشود به طور مستقل و روایت دیگری میفرماید روی لقمه اول و روایت سومی میفرماید روی سه لقمه اول نمک پاشیده شود.
ثَلَاثُ لُقُمَاتٍ بِالْمِلْحِ قَبْلَ الطَّعَامِ تَصْرِفُ عَنِ ابْنِ آدَمَ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ مِنْهُ الْجُنُونُ وَ الْجُذَامُ وَ الْبَرَص[2] یعنی سه لقمه نان به همراه نمک قبل از غذا هفتاد و دو نوع بلا را از آدمی زاد برطرف میکند که از آن بیماری ها جنون و جذام و پیسی است.
مطلب بعدی این است که گاهی نمک در ابتدای غذا به همراه چیز دیگر مصرف میشود. از پیامبر (ص) نقل شده است که قبل از غذا نمک به همراه آویشن مصرف میکردند:
مَا أُبَالِي إِذَا تَغَادَيْتُهُ مَا أَكَلْتُ مِنْ شَيْءوَ يَقُولُ هُوَ يُقَوِّي الْمَعِدَةَ وَ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ هُوَ أَمَانٌ مِنَ اللَّقْوَة[3] یعنی وقتی قبل از غذا آویشن و نمک میخورم اهمیت نمیدهم چه چیز میخورم و میفرمود آویشن و نمک معده را تقویت میکند و بلغم را قطع میکند و پیشگیری از بیماری لقوه و کج شدن صورت است.
مطلب بعدی این است که از کل اخبار استفاده میشود خوردن نمک قبل و بعد از غذا باید همیشگی باشد. اما یک روایتی داریم که از آن استفاده میشود که اگر خوردن نمک قبل و بعد از غذا یک بار هم انجام بشود پیشگیری از هفتاد بیماری است. امام صادق (ع) میفرماید:
مَنِ افْتَتَحَ طَعَاماً بِالْمِلْحِ وَ خَتَمَهُ بِالْمِلْحِ دُفِعَ عَنْهُ سَبْعُونَ دَاء[4] یعنی کسی که غذایش را با نمک آغاز و ختم کند از او هفتاد بیماری را دفع میکند.
طَعَاماً دلالت بر وحدت دارد.
احتمال دارد مراد این باشد که هفتاد بیماری را از شخص تا وعده غذای بعدی دفع میکند. بنابراین منافاتی با لزوم استفاده از نمک قبل و بعد از غذا در هر وعده غذایی ندارد.
احتمال اشتباه راوی نیز در این روایت وجود دارد. یعنی به جای اینکه بگوید «الطعام»، گفته است «طعاما».
اگر استفاده کردیم که استفاده از نمک قبل و بعد از غذا در یک وعده هفتاد بیماری را دفع میکند، این اشکال وجود دارد که مفهوم آن این شود: «اگر در دو وعده غذایی، قبل و بعد از غذا از نمک استفاده کردیم موجب بیماری میشود» که این مفهوم قابل پذیرش نیست.
مکانیزم دفع و رفع بیماری توسط نمک چیست؟
چگونگی درمان نمک جزو اسرار است و خیلی برای ما معلوم نیست. البته شاید چون بلغم را برطرف میکند موجب درمان بیماری است.
شاید از بعض روایات استفاده میشود که بلاهایی را که نمک دفع میکند در خود غذا وجود دارد. نمک موجب برطرف شدن بیماری های درون غذا است.
شاید علت درمان نمک این باشد که نمک به هضم غذا کمک میکند. نمک مانند زنگ خطر عمل میکند و به بدن هشدار میدهد که غذا وارد بدن میشود. کل بدن نمک را احساس میکند بنابراین کل بدن آماده ورود غذا میشود.
اما اگر غذا بدون آمادگی وارد بدن بشود موجب ضرر رساندن به بدن و معده میشود. معده خانه بیماری است و اگر آماده دریافت غذا را نداشته باشد کل بدن بیمار میشود.
خوردن نمک باید به مقدار صدق باشد. اگر یک ذره نمک بخورد کسی نمیگوید که شخص نمک خورده است.
یک روایت میگوید هفت بیماری را دفع میکند و یک روایت دیگر میگوید هفتاد بیماری را دفع میکند و روایت دیگر میفرماید سیصد و سی بیماری را دفع میکند. همه این روایات چون مثبتات هستند همدیگر را نفی نمیکنند.
روایاتی که میفرماید قبل از غذا و بعد از غذا نمک بخورید میگوید هفتاد بیماری را دفع میکند و روایات دیگر ممکن است قیدهای دیگری داشته باشد.
«جَریش» یعنی درشت. چرا قید کردند به «جریش» چون درشت است. مجروش و جریش در زبان عربی به گندم یا برنج نیمه میگویند. یک حالت درشتی دارد و مانند آرد نباشد. و این خصوصیت نمک دریا است و در هیچ نمک دیگری چنین خصوصیتی وجود ندارد.
جریش دو معنا دارد یکی اینکه درشت باشد و دیگری اینکه یکسان نباشد درشت و ریز دارد.
نهی از نمک را جایی ندیدم بلکه به خوردن نمک تشویق شده است. معلوم میشود میل انسانها به خوردن نمک کم است. به همین جهت سفارش به خوردن نمک زیاد است. شاید میل مردم چه در زمان ائمه و چه در حال حاضر به نمک وجود ندارد. بنابراین استفاده از نمک باید بیش از آن باشد که به آن میل داده میشود.
اصحاب به پیامبر (ص) عرض کردند که چرا اندازه ای که به آخرت سفارش میکنید به دنیا سفارش نمیکنید؟ پیامبر فرمود دنیا سفارش کردن نمیخواهد چون خودتان به دنبال دنیا هستید.
اگر همه دنبال نمک هستند به مقداری که ائمه میخواهند دیگر سفارشی به خوردن نمک نیازی نیست پس معلوم میشود استفاده از نمک توسط مردم کمتر از آن مقداری است که ائمه میخواهند.
درمان با خاک
درمان با خاک شاید در بعضی از طب ها وجود داشته باشد. قانون اولیه درمورد خاک این است که مورد نهی است. خوردن خاک مانند خوردن گوشت مردار و مانند گوشت امام (ع) حرام است:
مَنْ أَكَلَ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع غَيْرَ مُسْتَشْفٍ بِهِ فَكَأَنَّمَا أَكَلَ مِنْ لُحُومِنَا[5] یعنی اگر کسی از خاک قبر امام حسین(ع) برای غیر درمان بخورد گویا از گوشت ما خورده است.
همچنین خوردن خاک برای انسان ضرر دارد:
مَنْ أَكَلَ الطِّينَ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ عَلَى قَتْلِ نَفْسِه[6] یعنی هر کس خاک بخورد گویا بر کشتن خود کمک کرده است.
گل اعم از خشک و مرطوب است. خاکی که به هم چسبیده باشد گل است. بنابراین ملاک خود خاک است. روایت «تُراب» هم داریم. اما بیشتر مردم میل به گل دارند.
از این قانون کلی سه خاک استثناء شده است :گل ارمنی و تربت امام حسین (ع) و گل باغ ها
گل ارمنی، خاک قبر «ذی القرنین» است.
تربت امام حسین(ع)
شاید بهترین درمان و دارو تربت امام حسین (ع) است.
چگونه خاک تبدیل به دارو میشود؟ قرآن مطلبی دارد در مورد اینکه ممکن است خاک بخاطر قدم گذاشتن فردی روی آن به یک چیز ارزشمند تبدیل بشود.
در داستان سامری گفته شد که سامری چیزی دید که دیگران آن را ندیده بودند:
﴿قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُول﴾[7] یعنی گفت: من چيزى ديدم كه آنها نديدند من قسمتى از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افكندم، و اينچنين (هواى) نفس من اين كار را در نظرم جلوه داد!
جبرئیل خدمت حضرت موسی(ع) آمد. جبرئیل هر قدم که میگذاشت، خاک جای پای او زنده میشد و سامری این را دید. زنده کردن خاک خیلی سخت تر از زنده کردن مرده است.
سامری میگوید یک مشت از این خاک را برداشتم و روی طلا ها ریختم و تبدیل به گوساله ای که صدا میداد شد.
﴿قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَكَذلِكَ أَلْقَى السَّامِرِي فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِي﴾[8] یعنی حضرت موسی بنی اسرائیل را سرزنش کرد که چرا گوساله را پرستش کردید؟ گفتند ما به اختیار خودمان خلف وعده نکردیم اما طلاها و زینت های خود را آوردیم و سامری چیزی روی طلاها انداخت و آن ها را به گوساله ای که فریاد میزند تبدیل کرد. و گفتند این خدای شما و خدای موسی است.
اگر کسی امروز چند حلبی را به گوساله تبدیل کند مردم او را رها نمیکنند. بنابراین کار ساده ای نیست.
روایات ما میفرماید که این گوساله حرف میزده است.
در آیات دیگر میفرماید:
﴿قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِي قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لي نَفْسي﴾[9] یعنی حضرت موسی به سامری میفرماید چگونه این کار را کردی؟ عرض کرد من چيزى ديدم كه آنها نديدند من قسمتى از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افكندم، و اينچنين (هواى) نفس من اين كار را در نظرم جلوه داد!
این بحث درست کردن مجسمه و با لوله دمیدن نیست. روایات را مراجعه کنید که وقتی جبرئیل راه میرفت زیر پای او زنده میشد. بنابراین کار خارق العاده ای بوده است.
کار سامری ساختن مجسمه نبود بلکه یک مشت از جای پای جبرئیل را روی طلاها ریخت و آن ها تبدیل به گوساله شد و با مردم حرف میزد.
جبرئیل به شکل انسان آمد همانطور که برای پیامبر(ص) به شکل انسان میآمده است.
بنابراین یک موجود عظیم وقتی از روی خاک رد میشود، در خاک تغییر ایجاد میکند و آن را تبدیل به یک موجود زنده میکند. روایت مشابهی داریم:
پیامبر(ص) به حضرت امیر(ع) فرمود:
لَوْ لَا أَنْ يَقُولَ فِيكَ الْغَالُونَ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ النَّاسِ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَسْتَشْفُونَ بِهِ [10] یعنی اگر نمیگفتند غالون از امت من درباره تو آنچه که درباره عیسی بن مریم گفته شد، چیزی در حق شما میگفتم که هیچ قومی نمیگذشتند از شما مگر اینکه از خاک زیر پاهایت درمان میطلبیدند.
مردم غافل بودند و قدر ائمه (ع) را نمیدانستند اما حقیقت همین است که خاک پای ائمه بیمار را شفا میداد و مرده را زنده میکرد.
بنابراین مرور و حضور یک انسان بزرگ خاک را تبدیل به درمان میکند. پس درمان بودن خاک امام حسین(ع) چیز مهمی نیست چون حضرت همه هستی خود را در راه خدا داده است. خون امام حسین روی آن خاک ریخته است. روی آن خاک، جای پای امام حسین(ع) و اصحابش بوده است.
گل ارمنی
طبرسی نقل میکند:
سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ طِينِ الْأَرْمَنِيِ فَيُؤْخَذُ لِلْكَسِيرِ وَ الْمَبْطُونِ أَ يَحِلُّ أَخْذُهُ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ أَمَا إِنَّهُ مِنْ طِينِ قَبْرِ ذِي الْقَرْنَيْنِ وَ طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع خَيْرٌ مِنْه[11] یعنی از امام صادق(ع) درباره گل ارمنی سوال شد برای افرادی که شکستگی دارند و اسهال دارند آیا جائز است؟ فرمود اشکالی ندارد و آن خاک قبر ذی القرنین است و خاک قبر امام حسین (ع) بهتر از آن است.
خداوند به جهت کارها و عبادات «ذی القرنین» این ویژگی را در خاک قبر او قرار داد. قبر ذی القرنین در ارمنستان است. در منطقه «قره باغ» که محل اختلاف ارمنستان و آذربایجان است.
گل ارمنی برای زخم هم مفید است و عطارها گل ارمنی میفروشند اما شاید کوهای اطراف بیاورند. کیلویی دو هزار تومان که قرمز رنگ هست. درحالیکه اگر از ارمنستان بیاید فقط باربری آن کیلویی 50 یا 100 هزار تومان میشود.
کلینی در کتاب کافی از امام صادق(ع) نقل میکند:
إِنَ عِنْدَ رَأْسِ الْحُسَيْنِ ع لَتُرْبَةً حَمْرَاءَ فِيهَا شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ قَالَ فَأَتَيْنَا الْقَبْرَ بَعْدَ مَا سَمِعْنَا هَذَا الْحَدِيثَ فَاحْتَفَرْنَا عِنْدَ رَأْسِ الْقَبْرِ فَلَمَّا حَفَرْنَا قَدْرَ ذِرَاعٍ ابْتَدَرَتْ عَلَيْنَا مِنْ رَأْسِ الْقَبْرِ مِثْلُ السِّهْلَةِ حَمْرَاءَ قَدْرَ الدِّرْهَمِ فَحَمَلْنَاهَا إِلَى الْكُوفَةِ فَمَزَجْنَاهُ وَ أَقْبَلْنَا نُعْطِي النَّاسَ يَتَدَاوَوْنَ بِهَا[12] یعنی همانا نزد سر امام حسین خاک قرمز رنگی است که در آن درمان هر بیماری است به غیر از مرگ، راوی میگوید بعد از آنی که این روایت را شنیدیم نزد قبر امام حسین(ع) آمدیم نزد سر قبر حفر کردیم و اندازه یک ذراع(یک یارد) کندیم خاک نرمی قرمز رنگ از طرف قبر سرازیر شد اندازه یک درهم آن را به کوفه بردیم و با خاک دیگر قاطی کردیم و به مردم میدادیم و با آن درمان میکردیم.
سهله یعنی خاک نرم و خاکی که همراه آب میآید.
بنابراین روایت باید از دست یابی به تربت امام حسین(ع) نا امید باشیم چون در زمان امام صادق (ع) که 150 سال بعد از شهادت امام حسین(ع) گذشته است به مقدار خیلی وجود داشته است. بنابراین شاید در این زمان آن تربت پیدا نشود.
روایت دیگر میفرماید:
أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ[13] خوردن خاک مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوک حرام است مگر خاک قبر امام حسین(ع) زیرا در تربت امام حسین(ع) درمانی از هر بیماری است و ایمنی از هر ترس است.
روایات به این معنا متعدد و طرق مختلفی دارد و قابل انکار نیست. اما کدام محل ها تربت محسوب میشود که در جلسه بعد مطرح میشود.
سوال: برای دیسک مهره کمر که به نخاع چسبیده درمان چیست؟
جواب: درمان این حالت یکی داروهایی است که آب کمر را زیاد میکند که در جلد سه خواندیم. مانند انار و پیاز و انجیر. به نظر میرسد که چسبیدن مهره کمر به نخاع
علاوه بر این حجامت مخصوص دارد که باید بادکش بشود از گردن تا انتهای ستون مهره ها و بعد از آن تیغ را در انتهای ستون مهره یعنی چهار مهره آخر (قطنه) حجامت را انجام دهند به نظر میرسد که نخاع را آزاد بکند.
سوال: نوزاد چهارده ماهه ای هنوز دندان نیاورده است و به دکتر گفته است که احتمال دارد ریشه دندان ندارد راه حل چیست؟
جواب: به نظر میرسد استفاده از سویق سنجد و استخوان ساز در این زمینه موثر است. مطلق سویق در زمان بارداری و قبل از بارداری و حتی خوراندن به بچه از اول چهار ماهگی و حتی قبل از آن از این مشکلات جلوگیری میکند.
البته اگر مشکل حاد باشد و بخاطر مشکل ژنتیکی باشد و دندان ریشه و اساسی ندارد در این مورد از داروی پیامبر استفاده کنند مفید است انشاءالله.
سوال: تعداد غده های چربی بیش از اندازه است علت و درمان آن چیست؟
جواب: علت رویش غده های چربی بخاطر چربی و روغنی که مصرف میشود است. در این زمان ها این مسئله زیاد است. روغن های نباتی جامد و مایع سبب به وجود آمدن توده های چربی در بدن میشود.
درمان غده های چربی: آرد جو به مقدار پنج مثقال و انجیر به اندازه سه مثقال و گند کما(ریشه کما) به اندازه سه مثقال و اوشق به اندازه دو مثقال آسیاب بشوند و با شیر پخته بشود و روی توده های چربی تا یک هفته مالیده بشود و هر روز خمیر را عوض کنند. غده های چربی و حتی غده های سخت و سرطانی را آب میکند.
سوال: دچار تیک عصبی شده ام به طوری که صورت کج شده است و دکترها گفته اند نیاز به عمل جراحی است. درمان آن چیست؟
جواب: داروی تقویت عصب و داروی صفرابر در این زمینه مفید است. و چون صورت او کج شده است میخک را به اندازه 25 گرم را در شیشه قرار بدهند و در آن را محکم ببندند و شیشه را گل مالی کنند و دو روز در زمستان و یک روز در تابستان در معرض آفتاب قرار بدهند و بعد از آن خارج کنند و آسیاب کنند و با آب باران حل کنند و به پشت بخوابند و محلول را روی صورت بمالند و صبر کنند تا خشک بشود و این مشکل برطرف میشود انشاء الله.