درس طب استاد تبریزیان
94/11/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: داروی معده – ادامه بحث درمان با نمک
داروی معده
داروی معده، برای ترش کردن و ورم کردن و درد معده است. برای معده داروهای متعدد داریم مانند مرکب دو و مرکب یک و مرکب سه و جامع با آب زیره و هضم کننده و داروهای دیگر.
ترکیبات داروی معده
● ریشه اِذخر 20گرم
● اُشنه 50گرم
● حب البلسان 50گرم
● بَلیله 100گرم
● بادرنجبویه 50گرم
● خُرفه 50گرم
● هلیله سیاه 100گرم
● هل بویا 30گرم
آسیاب و الک شوند و بعد از غذا یک قاشق مربا خوری مصرف شود.
داروی معده برای درمان رفلکس معده و ترش کردن و برگشت اسید و ورم معده و درد معده مفید است.
مرکب دو دارای مقدار زیادی زنجفیل است بنابراین برای افرادی که معده و بدن گرمی دارند و صفراوی هستند شاید اذیت کننده باشد به همین جهت میشود در این افراد از داروی معده به جای مرکب دو استفاده کرد.
ادامه بحث درمان با نمک
روایات هیچ قصوری در مورد اهمیت نمک ندارند. مقدار زیادی از روایات دلالت بر دارو و درمان بودن نمک دارد. بیشتر این روایات میگویند که درمان هفتاد نوع بلا میباشد.
روایات گاهی دلالت بر پیشگیری نمک از بیماری دارند و گاهی نیز دلالت بر درمان بودن نمک دارند.
روایتی را با سند معتبر از پیامبر (ص) نقل میکند:
قَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ ع يَا عَلِيُّ افْتَتِحْ طَعَامَكَ بِالْمِلْحِ وَ اخْتِمْهُ بِالْمِلْحِ فَإِنَّ مَنِ افْتَتَحَ طَعَامَهُ بِالْمِلْحِ وَ خَتَمَهُ بِالْمِلْحِ رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَيْسَرُهَا الْجُذَام[1] یعنی ای علی طعامت را با نمک آغاز و ختم کن زیرا کسی که غذایش را این چنین مصرف کند خداوند هفتاد نوع بلا را از او رفع میکند که کمترین آن بیماری ها جذام است.
در این روایت رفع آمده است یعنی آنچه که موجود است را بر میدارد. بنابراین از این هفتاد بیماری، هرکدام وجود داشت، نمک آن را برطرف میکند.
روایت دیگر را باز هم برقی نقل میکند:
فَإِنَ فِيهِ شِفَاءً مِنْ سَبْعِينَ دَاءً مِنْهَا الْجُنُونُ وَ الْجُذَامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الْأَضْرَاسِ وَ وَجَعُ الْبَطْن وَ رَوَى بَعْضُهُمْ كُلِ الْمِلْحَ إِذَا أَكَلْتَ وَ اخْتِمْ بِه[2] یعنی همانا در نمک درمانی از هفتاد بیماری است که از آن بیماری ها جنون و جذام و پیسی و گلو درد و دندان درد و درد شکم است و در روایتی آمده است که هنگامی که غذا میخوری نمک بخور و غذایت را با نمک به اتمام برسان.
در این روایت صحبت از داء است. داء به معنای بیماری است.
در روایت دیگری پیامبر (ص) خطاب به حضرت علی (ع) میفرماید:
افْتَتِحْ بِالْمِلْحِ وَ اخْتِمْ بِالْمِلْحِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ دَاء[3] یعنی با نمک آغاز و ختم کن چرا که در نمک (یا در آغاز کردن با نمک) شفاء از هفتاد و دو بیماری است.
برقی از پیامبر(ص) نقل میکند:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ أَنْ ابْدَأْ بِالْمِلْحِ وَ اخْتِمْ بِالْمِلْحِ فَإِنَّ فِي الْمِلْحِ دَوَاءً مِنْ سَبْعِينَ دَاءً أَهْوَنُهَا الْجُنُونُ وَ الْجُذَامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الْأَضْرَاسِ وَ وَجَعُ الْبَطْن[4] یعنی خداوند به حضرت موسی بن عمران وحی فرمود با نمک آغاز کن و به آن ختم کن زیرا در نمک دارویی از هفتاد بیماری است که ساده از آن ها جنون و جذام و پیسی و درد گلو و درد دندان و درد شکم است.
در این روایت میفرماید در خود نمک دارو میباشد.
« فِيهِ شِفَاءً » عبارتی است که درباره عسل نیز آمده است. این عبارت نشان میدهد که نمک ترکیب های متعددی دارد که هر کدام از این ترکیب ها درمان یک بیماری از آن هفتاد بیماری است.
کل فلزات دریا و خواص و ترکیبات دریا در «نمک دریا» جمع شده است. اما در نمک تصفیه شده فقط «کلرید سدیم» وجود دارد بنابراین درمانی در «نمک تصفیه شده» وجود ندارد.
بلغم با نمک یقینا از بین میرود و بلغم منشاء بیماری های تب دار است بنابراین بیماری های تب دار را نیز درمان میکند.
با توجه به کلام پیامبر(ص)، آنچه درباره نمک میگویند که نمک سَمّ است درست نیست.
ائمه میفرماید که اگر مردم بدانند چه چیز در نمک است دیگر نیازی به «تریاق» ندارند:
ابْدَءُوا بِالْمِلْحِ فِي أَوَّلِ طَعَامِكُمْ فَلَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْمِلْحِ لَاخْتَارُوهُ عَلَى التِّرْيَاقِ الْمُجَرَّب[5] یعنی در اول غذا نمک بخورید اگر مردم بدانند در نمک چه چیز وجود دارد آن را بر تریاق امتحان شده مقدم میکنند.
«تریاق» دارویی است که سخت ترین بیماری های دنیا را برطرف میکند مانند «corton» که امروزه در زمان عجز از درمان بیماری، آن را تجویز میکنند.
تریاق درمان دردهای سخت و لاعلاج است. شاید تریاق همان تریاک یا افیون باشد یا شاید تریاک جزئی از داروی تریاق بوده است. این دارو در گزیدگی ها استفاده میشده است.
اما اینکه حقیقت تریاق چیست تحقیقی صورت نگرفته است. اما چیزی که از روایات استفاده میشود ترکیبی است که حالت دارویی دارد.
روایتی را شیخ صدوق از پیامبر(ص) نقل میکند:
مَنْ بَدَأَ بِالْمِلْحِ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعُونَ دَاءً أَقَلُّهَا الْجُذَام[6] کسی که با نمک شروع میکند خداوند از او هفتاد بیماری را برطرف میکند که کمترین آن ها جذام است.
روایت دیگری را برقی از امام صادق(ع) نقل میکند:
مَنِ ابْتَدَأَ طَعَامَهُ بِالْمِلْحِ ذَهَبَ عَنْهُ سَبْعُونَ دَاءً لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّه[7] یعنی کسی که غذایش را با نمک آغاز کند از او هفتاد بیماری برطرف میشود که از آن بیماری ها جز خداوند خبر ندارد.
از این روایت معلوم میشود که نمک درمان بیماری های نهفته نیز میباشد.
روایت دیگر را باز هم برقی نقل میکند:
مَنْ بَدَأَ بِالْمِلْحِ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِينَ دَاءً مَا يَعْلَمُ الْعِبَادُ مَا هُو[8] یعنی کسی که با نمک غذایش را آغاز کند خداوند از او هفتاد بیماری از او برطرف میکند که بندگان نمیدانند آن بیماری ها چیست.
احتمال دارد مراد از اینکه میفرماید «مردم آن بیماری را نمیشناسند»، بیماری های کَمونی یعنی پنهانی باشد.
احتمال دوم این است که مراد این باشد که مردم علت بیماری را نمیشناسند.
احتمال سوم این است که مراد این باشد که مردم آن زمانه آن بیماری را نمیشناسند. که این احتمال ضعیف است.
بنابراین طب اسلامی درمان هایی دارد که بیماری را ریشه ای درمان میکند. حتی بیماری هایی را که ظاهر نشده است را برطرف میکند.
معلوم میشود که عوارض مشاهده شده بیماری نیست، بلکه ریشه بیماری و اصل بیماری چیزی است که ظهور ندارد و نمک آن را برطرف میکند.
مکانیزم درمانی نمک
نمک بلغم را برطرف میکند و میکروب کش و آنتی باکتریال و آنتی ویروس است. نمک رطوبت زائد بدن را میگیرد. بنابراین بعید نیست بیماری هایی را که میکروبی باشد یا بیماری هایی که همراه با بلغم و تب است را برطرف کند.
روایات دیگری داریم که میفرمایند:
مَنْ ذَرَّ عَلَى أَوَّلِ لُقْمَةٍ مِنْ طَعَامِهِ الْمِلْحَ ذَهَبَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَمَشِ الْوَجْه[9] یعنی کسی که در اولین لقمه غذای خود نمک بپاشد خداوند از او کک و مک صورت را بر طرف میکند.
بنابراین داروی برطرف کننده «کک و مک» این است که روی لقمه اول یا روی سه لقمه اول نمک ریخته بشود.
روایاتی داریم که میفرماید:
فَإِنَ فِي الْمِلْحِ شِفَاء[10] یعنی در نمک شفاء وجود دارد.
تعلیل در این روایت عمومیت میآورد. یعنی در خود نمک درمان وجود دارد نه در آغاز کردن با آن شفاء باشد.
با این همه سفارش برای آغاز کردن غذا با نمک دیگر جای تردید باقی نمیماند. بیشتر روایات استفاده از نمک را «امر» میکنند.
اگر استفاده از نمک تبلیغ بشود و در جامعه نهادینه بشود جلوی بیماری ها گرفته میشود و در عین حال درمان هم میباشد و بعد از آن شاهد جامعه سالم خواهیم بود. اما نمک مورد غفلت قرار گرفته است.
نمک دریا برای فشار خون ضرر کمتری دارد و بلکه نمک دریا فشار خون را تنظیم میکند چون نمک طبیعی «کلرید سدیم» نیست.
اگر روایتی فرمود در نمک دارو وجود دارد معلوم میشود که مصرف زیاد آن مشکلی ندارد اما شاید روایتی وجود داشته باشد که بفرماید نمک باید کم مصرف شود.
روایات میفرماید که غذای خود را با غذا شروع کنید بنابراین نمک غذا محسوب میشود.
اگر نمک نباشد غذا را نمیتوان خورد. روایتی داریم از امام رضا (ع) که میفرماید:
لَقَدْ خَرَجْنَا إِلَى نُزْهَةٍ لَنَا وَ نَسِيَ الْغِلْمَانُ الْمِلْحَ فَمَا انْتَفَعْنَا بِشَيْءٍ حَتَّى انْصَرَفْنَا[11] یعنی برای تفریح خارج شدیم و غلامان نمک را فراموش کردند پس هیچ نفعی از غذا نبردیم تا اینکه برگشتیم.
معلوم میشود غذا باید نمک داشته باشد و اگر نمک داشته باشد مشکلی ندارد.
پس حکم طب اسلامی این است که آغاز کردن و ختم غذا با نمک لازم و ضروری است.
وقتی پیامبر(ص) میفرماید نمک بخور نمیتوان گفت نمک نمیخورم. بابراین شاید خوردن نمک یک «حکم ایمانی» نیز باشد. یعنی ما به تمام گفته های پیامبر (ص) ایمان داریم و همه آن ها را مطابق وحی میدانیم. بنابراین به حکم همین ایمان باید در خوردن غذا از نمک استفاده کنیم.
برقی از امام صادق(ع) نقل میکند:
إِنَ فِي الْمِلْحِ شِفَاءً مِنْ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْأَوْجَاعِ ثُمَّ قَالَ لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْمِلْحِ مَا تَدَاوَوْا إِلَّا بِه[12] یعنی همانا در نمک درمانی از هفتاد نوع از انواع درد و بیماری سپس فرمود اگر مردم بدانند در نمک چه چیزی است خود را فقط با نمک درمان میکردند.
از این روایت علاوه بر درمان بودن نمک، عمومیت درمان با نمک را نیز اثبات میکند.
نمک بهترین درمان درد است. افرادی که زانو درد یا پا درد و یا دست درد دارند، هرچند که درد زیادی داشته باشند روی آن نمک بگذارند. افرادی که زخم دیابتی دارند نمک آن را درمان میکند. افرادی که زانو درد دارند دور زانو را با نمک ببندند. و دلیل آن روایتی است که خواندیم.
روایت دیگر را کلینی به سند خودش از امام علی (ع) نقل میکند:
ابْدَءُوا بِالْمِلْحِ فِي أَوَّلِ طَعَامِكُمْ فَلَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْمِلْحِ لَاخْتَارُوهُ عَلَى الدِّرْيَاقِ الْمُجَرَّب[13] یعنی با نمک غذا را آغاز کنید اگر مردم بدانند در نمک چه خصوصیتی وجود دارد همانا آن را بر تریاق آزمون شده برتری میدادند.
این روایت را شیخ صدوق در خصال نیز آورده است.
در اول روایت صحبت از شروع کردن غذا با نمک است اما در ادامه حضرت خود نمک را دارای خصوصیت درمانی معرفی میکنند.
کلینی با سند معتبر نقل میکند:
إِنَ الْعَقْرَبَ لَسَعَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَعَنَكِ اللَّهُ فَمَا تُبَالِينَ مُؤْمِناً آذَيْتِ أَمْ كَافِراً ثُمَّ دَعَا بِالْمِلْحِ فَدَلَكَهُ فَهَدَتْ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْمِلْحِ مَا بَغَوْا مَعَهُ دِرْيَاقا[14] یعنی همانا عقرب پیامبر (ص) را گزید. پیامبر فرمود خدا تو را لعنت کند که اهمیت نمیدهی که مومن را اذیت کرده ای یا کافر را سپس فرمود نمک بیاورند و با آن روی محل گزیدگی مالیدند و درد آن ساکت شد و امام باقر (ع) فرمود اگر مردم بدانند چه خصوصیتی در نمک وجود دارد دیگر نیازمند تریاق نخواهند بود.
خود من درمان با نمک را تجربه کردم. زنبوری دست من را گزید و نمک را در محل گزیدگی قرار دادم و فورا درد آن را برطرف کرد. معلوم میشود نمک زهر را میکِشد.
از روایات دو نوع استفاده از نمک استفاده میشود: یکی اینکه به صورت خشک روی زخم مالیده بشود و دیگری اینکه نمک با آب حل شود و روی محل بیماری مالیده بشود.
آیا جمله شرطیه «لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْمِلْحِ مَا بَغَوْا مَعَهُ دِرْيَاقا» مفهوم دارد؟
شاید بشود گفت که چون مردم نسبت به فوائد نمک جهل دارند بنابراین نیازمند تریاق خواهند بود. البته الان که با این روایات حداقل یک عده ای از مردم از فوائد نمک آگاه شدند دیگر نیازمند تریاق نخواهند بود.
روایت دیگری که عمومیت بیشتری دارد را برقی نقل میکند:
لَدَغَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص عَقْرَبٌ وَ هُوَ يُصَلِّي بِالنَّاسِ فَأَخَذَ النَّعْلَ فَضَرَبَهَا ثُمَّ قَالَ بَعْدَ مَا انْصَرَفَ لَعَنَكِ اللَّهُ فَمَا تَدَعِينَ بَرّاً وَ لَا فَاجِراً إِلَّا آذَيْتَهُ قَالَ ثُمَّ دَعَا بِمِلْحٍ جَرِيشٍ فَدَلَكَ بِهِ مَوْضِعَ اللَّدْغَةِ ثُمَّ قَالَ لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِي الْمِلْحِ الْجَرِيشِ مَا احْتَاجُوا مَعَهُ إِلَى تِرْيَاقٍ وَ لَا إِلَى غَيْرِهِ مَعَه[15] یعنی عقربی پیامبر (ص) را درحالیکه به همراه مردم نماز میخواند گزید با نعل خود عقرب را کشت و بعد از فرمود خداوند تو را لعنت کند که انسان خوب و بد را اذیت میکنی و فرمود نمک دریا بیاورید و محل گزش را با نمک مالید و فرمود اگر مردم بدانند در نمک دریا چه خاصیتی وجود دارد نیازمند تریاق یا داروی دیگر نخواهند بود.
این روایت میفرماید مردم با نمک نیازمند هیچ دارویی نخواهند بود.
در روایت دیگری میفرماید:
لَدَغَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص عَقْرَبٌ فَنَفَضَهَا وَ قَالَ لَعَنَكِ اللَّهُ فَمَا يَسْلَمُ مِنْكِ مُؤْمِنٌ وَ لَا كَافِرٌ ثُمَّ دَعَا بِالْمِلْحِ فَوَضَعَهُ عَلَى مَوْضِعِ اللَّدْغَةِ ثُمَّ عَصَرَهُ بِإِبْهَامِهِ حَتَّى ذَابَ ثُمَّ قَالَ لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْمِلْحِ مَا احْتَاجُوا مَعَهُ إِلَى دِرْيَاق[16] یعنی عقربی پیامبر (ص) را گزید پیامبر او را انداخت و فرمود خداوند تو را لعنت کند نه مومن و نه کافر از تو سالم میماند سپس نمک خواستند و بر موضع گذاشت و با انگشت آن را بر محل گزیدگی فشار داد تا اینکه آب شد و سپس فرمود اگر مردم میدانستند که چه چیزی در نمک وجود دارد دیگر نیازمند تریاق نخواهند بود.
نمک این خاصیت را دارد که زهر و عفونت را بیرون میکِشد. نمک تمام چرک و خون زخم را بیرون میکِشد و زخم را خشک میکند.
فردی را آوردند که ظاهرا بخاطر سرطان صورتش زخم شده بود. زخم صورتش وضع خیلی بدی داشت تا جائیکه از صورتش کِرم میافتاد. به آن ها گفتم که سریعا روی زخم او نمک بگذارید. بعد از چند روز صورت او صحیح و سالم بود.
استفاده از نمک در درمان زخم ها سوزش دارد اما به جهت اینکه درمان است و زخم را زود برطرف میکند، ارزش آن سوزش را دارد.
عسل زخم را ترمیم میکند و نمک چرک و خون زخم را میگیرد. نمک قدرت جذب رطوبت بالایی دارد.
احتمال دارد مخلوط نمک با عسل نیز مفید باشد اما نمک خشک امتحان شده است.
آخرین روایتی که میخوانیم این است که :
عَلَيْكَ بِالْمِلْحِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً أَدْنَاهَا الْجُذَامُ وَ الْبَرَصُ وَ الْجُنُون[17] یعنی بر تو باد نمک زیرا نمک درمانی از هفتاد درد که کمترین آن جذام و پیسی و جنون است.
این روایت تشویق به نمک میکند اما امروز از آن نهی میکنند.
نان و نمک غذای حضرت امیر (ع) بوده است. شاید راز قوت و قدرت حضرت علی (ع) در همین بوده است.
وقتی دکتری آمده بود و عرض کرد چیزی از شما باقی نمانده و پاهای لاغری داری و صورت زردی داری. حضرت امیر ستونی با دو اتاق روی آن را برداشت و آن دکتر غش کرد و فرمود درخت صحرایی که در شوره زارها است و جذب نمک آن بیشتر است قدرت و سختی بیشتری دارد.