درس طب استاد تبریزیان
94/10/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: داروی گوش – آب نیسان – تگرگ – برف – آب زمزم
داروی گوش
در راستای معرفی داروهای طب اسلامی امشب داروهای بیماری گوش معرفی میشود.
روغن سداب
یکی از این داروها به نام روغن گوش یا روغن سداب است. روغن سداب ترکیبی از دو چیز است. یکی خود سداب و دیگری روغن زیتون است.
راجع به سداب: سداب برگ یک جور گیاهی است و نوعا در بازار همراه با هستهی مثلثی شکل است. این هسته سداب را از باقی گیاهان تمییز میدهد.
سداب شاید با آویشن یا گیاهان دیگر اشتباه بشود. مشخصهی آن همین هستهی آن است.
بعضی معتقدند که سداب موجود در بازار، سداب نیست بلکه سداب اصلی برگه های درشت تر دارد.
چیزی که امروزه شناخته شده است و معروف است همانی است که در بازار موجود است و همراه با هسته است.
راجع به روغن زیتون: روغن زیتون باید خوب و اصل باشد و تقلبی نباشد. باید درباره روغن زیتون اطمینان حاصل کرد.
سعی شود جلوی شخص با دستگاه گرفته شود یا از شخص مورد اطمینان گرفته بشود. چون روغن زیتون مخصوصا نوع بی بوی آن قابل غش کردن است.
طرز تهیه: سداب را در یک ظرف میریزیم و روغن زیتون روی آن میریزیم تا روی سداب ها را بگیرد و روی آتش ملایم قرار داده میشود به مدت سه تا چهار ساعت.
آتش باید خیلی ملایم باشد چون اگر زیاد باشد دارو میسوزد. بهترین راه این است که روی بخاری باشد.
اگر آتش کنترل شده باشد و ملایم باشد میتوان شب تا صبح روی آتش قرار بدهید و تبدیل میشود به روغن سداب.
درمان شاخص بیماری های گوش روغن سداب است. برای ضعف شنوایی و برای کثیفی گوش و برای التهاب و عفونت گوش بسیار موثر و مفید است.
هر چقدر سداب در ظرف باشد روغن باید روی آن را بگیرد.
روش استفاده : هرشب دو قطره در گوش راست و چپ ریخته بشود. حداقل سه روز الی یک هفته باید مصرف بشود.
روغن خردل
روغن خردل درمان و داروی گوش است.
روغن تخم خردل و تخم یا خود کنجد بصورت آسیاب نشده باهم گرفته شود.
کنجد 50 تا 55 درصد روغن دارد.
تخم خردل و کنجد به اندازه مساوی و باهم روغن گیری بشود.
اگر دستگاه روغن گیری قدیمی و چوبی باشد شاید بهتر باشد ولی مقدار روغن آن کمتر است نسبت به دستگاه های جدید.
هنگامی که روغن گرفته شد دارو آماده شده است.
روش مصرف : هر شب دو قطره در گوش ریخته بشود.
درمان پارگی پرده گوش
اگر پرده گوش سوراخ باشد و گوش چرک و خون بدهد درمان آن روغن نیست بلکه پنیر کهنه است.
پنیر کهنه را بکوبند و نرم کنند و بعد از آن شیر یک خانم را روی آن بریزند و پنیر را در آن حل کنند و روی آتش بگذارند و وقتی منعقد شد در گوشی که مشکل دارند بریزند.
معروف است که شیر پسر بهتر است از شیر دختر است. چون شیر پسر از دنده ها و شیر دختر از دیوارهی مثانه خارج میشود.
باید به قدری حرارت بدهند تا شیر و پنیر با هم آمیخته بشود.
پنیر هرچه کهنه تر باشد بهتر است.
مقدار مصرف: به اندازه دو سه قطره در گوش بریزند.
آب باران (نیسان)
یک روایتی خواندیم از عبدالله بن عمر. این روایت در منابع شیعه وارد شده است. در الدعوات راوندی نقل شده است. قرائن و شواهد موید این مطلب است که این روایت نمیتواند از غیر معصوم صادر شده باشد علاوه بر اینکه موافق با قرآن است.
علاوه بر این روایت دیگری داریم که علامه مجلسی از شیخ علی بن الحسین بن الجعفر مرزبانی که از علماء بوده است در بحار نقل کرده است:
علامه میفرماید این روایت را با خط شهید اول پیدا کردم. خط شهید شناخته شده و معروف است. کسانی که با نسخه های خطی کار میکنند خط علماء و زمان آن را میشناسند.
بنده با نسخه خطی خیلی کار کردم و وقتی نسخه را میبینم میفهمم برای کدام سده یا کدام نویسنده است.
شیخ انصاری درباره کاشف الغطاء میگوید «بعض الاساطین» یعنی کسی که از اسطوره ها و ستون های فقه و دین است. همچنین شیخ انصاری میفرماید کسی قسمت اصولی کتاب کشف الغطاء را بفهمد پیش من مجتهد است.
حال شهید اول مقام بالایی دارد تا آنجایی که شیخ جعفر کاشف الغطاء درباره شهید اول میفرماید «الفقه علی بکارته ما مسها الا انا و الشهید و ولدی موسی»[1] یعنی فقه هنوز دست نخورده است و کسی به آن دست نزده مگر من و شهید اول و فرزندم. شهید از نظر فقه و علم و برکاتش کم نظیر است. کتاب های او هنوز تدریس میشوند مانند کتاب لمعه.
عَلَّمَنِي جَبْرَئِيلُ دَوَاءً لَا أَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَى طَبِيبٍ فَقَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ نُحِبُّ يَا رَسُولَ اللَّهِ [أَنْ] تُعَلِّمَنَا فَقَالَ ص يُؤْخَذُ بِنَيْسَانَ يُقْرَأُ عَلَيْهِ فَاتِحَةُ الْكِتَابِ وَ آيَةُ الْكُرْسِيِّ وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ وَ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى سَبْعِينَ مَرَّةً وَ الْمُعَوِّذَتَانِ وَ الْإِخْلَاصُ سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ يُقْرَأُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ سَبْعِينَ مَرَّةً وَ اللَّهُ أَكْبَرُ سَبْعِينَ مَرَّةً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ سَبْعِينَ مَرَّةً وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ يُشْرَبُ مِنْهُ جُرْعَةٌ بِالْعِشَاءِ وَ جُرْعَةٌ غُدْوَةً سَبْعَةَ أَيَّامٍ مُتَوَالِيَاتٍ قَالَ النَّبِيُّ ص وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ عَمَّنْ يَشْرَبُ هَذَا الْمَاءَ كُلَّ دَاءٍ وَ كُلَّ أَذًى فِي جَسَدِهِ وَ يُطَيِّبُ الْفَمَ وَ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ لَا يَتَّخِمُ إِذَا أَكَلَ وَ شَرِبَ وَ لَا تُؤْذِيهِ الرِّيَاحُ وَ لَا يُصِيبُهُ فَالِجٌ وَ لَا يَشْتَكِي ظَهْرَهُ وَ لَا جَوْفَهُ وَ لَا سُرَّتَهُ وَ لَا يَخَافُ الْبِرْسَامَ وَ يَقْطَعُ عَنْهُ الْبُرُودَةَ وَ حَصْرَ الْبَوْلِ وَ لَا تُصِيبُهُ حِكَّةٌ وَ لَا جُدَرِيٌّ وَ لَا طَاعُونٌ وَ لَا جُذَامٌ وَ لَا بَرَصٌ وَ لَا يُصِيبُهُ الْمَاءُ الْأَسْوَدُ فِي عَيْنَيْهِ وَ يَخْشَعُ قَلْبُهُ وَ يُرْسِلُ اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ رَحْمَةٍ وَ أَلْفَ مَغْفِرَةٍ وَ يُخْرِجُ مِنْ قَلْبِهِ النُّكْرَ وَ الشِّرْكَ وَ الْعُجْبَ وَ الْكَسَلَ وَ الْفَشَلَ وَ الْعَدَاوَةَ وَ يُخْرِجُ مِنْ عُرُوقِهِ الدَّاءَ وَ يَمْحُو عَنْهُ الْوَجَعَ مِنَ اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ وَ أَيُّ رَجُلٍ أَحَبَّ أَنْ تَحْبَلَ امْرَأَتُهُ حَبِلَتِ امْرَأَتُهُ وَ رَزَقَهُ اللَّهُ الْوَلَدَ وَ إِنْ كَانَ رَجُلٌ مَحْبُوساً وَ شَرِبَ ذَلِكَ أَطْلَقَهُ اللَّهُ مِنَ السِّجْنِ وَ يَصِلُ إِلَى مَا يُرِيدُ وَ إِنْ كَانَ بِهِ صُدَاعٌ سَكَنَ عَنْهُ وَ سَكَنَ عَنْهُ كُلُّ دَاءٍ فِي جِسْمِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى[2] یعنی پیامبر (ص) فرمود جبرئیل دارویی به من آموخت که دیگر نیازمند طبیب نباشم. بعض اصحاب(که در روایت قبل آمده بود که سلمان یا حضرت امیر (ع) بود) عرض کردند که ما دوست داریم این دارو را به ما بیاموزید.
فرمود آب باران در ماه نیسان رومی (آبریل) و سوره حمد و آیت الکرسی و سوره کافرون و سوره اعلی هفتاد مرتبه و معوذتان (سوره فلق و ناس) و سوره توحید هفتاد مرتبه و لااله الا الله هفتاد مرتبه و الله اکبر هفتاد مرتبه و صلی الله علی محمد و آل محمد هفتاد مرتبه و سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله والله اکبر هفتاد مرتبه به آن خواند شود.
سپس جرعهای در شب و جرعهای در صبح در هفت روز متوالی خورده بشود.
فرمود قسم به کسی که من را به حق به پیامبری مبعوث کرد کسی که این آب را بنوشد تمامی بیماریها و هر اذیتی در بدنش را از بین میبرد و دهان را خوشبو میکند و بلغم را قطع میکند و مبتلا به رودل نمیشود و بادهم او را اذیت نمیکند و مبتلا به فلج و کمر درد و درون درد و ناف درد نمیشود و ترسی از بیماری برسام (التهاب پرده دیافاگرام) نخواهد داشت و سردی اعضای بدن را رفع میکند و مبتلا به پروستات و خارش و آبله و طاعون و جذام و پیسی و آب سیاه چشم نمیشود.
و قلبش خاشع میشود و خداوند بر او هفتاد هزار رحمت و هزار مغفرت میفرستد و از قلب انکار و شرک و عجب و کسل و تنبلی و عدم موفقیت و دشمنی خارج میشود. و از تمامی رگ های بدنش بیماری را خارج میکند و دردی که در لوح محفوظ نوشته شده باشد را پاک میکند
و هرکسی مردی دوست دارد که خانمش باردار شود خدا به او فرزند خواهد داد و اگر زندانی باشد با خوردن این آب از زندان آزاد میشود و به هرچه بخواهد میرسد و اگر میگرن داشته باشد و هر دردی در بدن ساکن میشود به اذن خداوند متعال.
خیلی مهم است که این طب اسلامی از ائمه (ع) است و آنها از پیامبر(ص) آموختند و پیامبر نیز میفرماید جبرئیل به من آموخت.
بنابراین این طب، طب خدایی است. اگر این تبدیل به باور مردم باشد ما هیچ مشکلی نداریم.
دیروز گزارش آمد که با همین داروهای اسلامی چند نفر سرطانی خوب شدند. داروی پیامبر، داروی موسی بن عمران و داروی جامع امام رضا (ع) و حتی عسل درمان همه بیماری ها است. نیاز به باور و اعتقاد دارد.
داروهای اسلامی در مقابل هیچ بیماری عاجز نیست اما در مقابل بیمار عاجز است. ممکن است عالمی از علماء چون باور ندارد خوب نشود اما ممکن است یک روستایی وقتی دو روایت میشنود سریع درمان بشود. مهم اعتقاد و باور مردم است.
شیخ حسنعلی نخودکی با یک انجیر مردم را درمان میکرد. شخص میآمد میگفت خانم من بیمار است. شیخ حسنعلی نخودکی میگفت این انجیر را بخور خانمت خوب میشود.
این باور باید بوجود بیاید برای نجات مردم.
پزشکی شیمیایی پزشکی کفار است که متاسفانه حاکم بر دنیا است. چرا در کشور اسلامی طب کافر حاکم است.
روایاتی که خواندیم در مطلق آب باران موید این روایت است. موید دیگر از خود قرآن است:
﴿وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكا﴾[3] یعنی و از آسمان آبی مبارک نازل کردیم.
بنده فکر میکنم با وجود این آیه نباید یک ذره در این روایت شک کرد. هرچند سند نداشته باشد.
روایت اول بخاطر عبدالله عمر ضعیف السند است و این روایت بخاطر اینکه سندش ذکر نشده است مرسل است. مگر اینکه ما روی شهید اول حساب کنیم و بگوییم شهید بدون دقت و بدون بررسی روایت نقل نمیکند.
خداوند اهل مبالغه نیست وقتی میگوید مبارک یعنی درنهایت اثر و فایده است.
این دارو خیلی نیاز است چون یک داروخانه است که در دنیا بی نظیر است. باید این دارو را تهیه کرد. یه قدری سخت است. در این زمانی که این همه آلودگی و مشکلات و کم بارانی وجود دارد تهیه این دارو سخت است.
در شهرهای شمالی باران زیاد است. میتوانند یک تانکر پر کنند بیاورند و حتی بفروشند تا مردم استفاده کنند و از این مشکلات و بیماری های امروزی و از نیاز به داروهای غربی بی نیاز شویم.
بَرَد (تگرگ)
یخ هایی که از آسمان نازل میشود خاصیت باران را دارد؟ از آیات و روایات استفاده میشود که خاصیت آب باران را ندارد. چون در قرآن کلمه «فَيُصيب»[4] آمده است. خداوند با این تگرگ هر که میخواهد را اصابت میکند.
کلمه «اصاب» در عرب بیشتر درباره بیماری استفاده میشود. این معنا در روایت هم آمده است:
الْبَرَدُ لَا يُؤْكَلُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاء[5] یعنی تگرگ خورده نمیشود زیرا خداوند میفرماید ضرر میرساند به وسیله آن هرکه را بخواهد.
ولی یک روایت دیگری هم داریم که از آن استفاده میشود درمان آپسه دندان است:
وَ كَانَ ص يَأْكُلُ الْبَرَدَ وَ يَتَفَقَّدُ ذَلِكَ أَصْحَابَهُ فَيَلْتَقِطُونَهُ لَهُ فَيَأْكُلُهُ وَ يَقُولُ إِنَّهُ يَذْهَبُ بِأَكِلَةِ الْأَسْنَانِ وَ كَانَ ص يَغْسِلُ يَدَيْهِ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى يُنَقِّيَهُمَا فَلَا يُوجَدَ لِمَا أَكَلَ رِيحٌ[6] یعنی پیامبر تگرگ میخورد و اصحاب برای او جمع میکردند و او میل میفرمود و میفرمود پوسیدگی دندان را از بین میبرد.
ما دو راه داریم. یکی اینکه بگوییم این روایت سند ندارد و توان مقابله با روایت قبل که از کلینی است را ندارد. یا اینکه تقیید یا تخصیص بزنیم و بگوییم که تگرگ را نباید خورد مگر برای پوسیدگی دندان.
مانند گوشت گاو. در مورد گوشت گاو روایات زیادی داریم که میگوید بیماری است. اما روایتی هم داریم که میگوید شخص مبتلا به پیسی گوشت گاو را با برگ چغندر بپزد و بخورد.
بنابراین به عنوان دارو میتوان مصرف کرد علی رغم عوارضی که دارد.
برف
برف میتواند مفید باشد و حداقل فایده آن این است که پوسیدگی و کرم دندان را برطرف میکند.
آب زمزم
در روایت داریم:
خَيْرُ مَاءٍ نَبَعَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مَاءُ زَمْزَم[7] یعنی بهترین آبی که روی زمین جوشید آب زمزم است.
یک رازهایی در این آب وجود دارد. درمان هم هست. در آداب نوشیدن آب زمزم آمده است که این دعا را بخوانید:
اللَّهُمَ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ[8] یعنی خدایا آن را علم نافع قرار بده و روزی واسع قرار بده و درمان از هر بیماری و درد قرار بده.
معلوم میشود که آب زمزم میتواند درمان همه بیماری ها باشد.
روایات متعددی درمورد درمان بودن آب زمزم داریم. پیامبر (ص) فرمود:
مَاءُ زَمْزَمَ دَوَاءٌ لِمَا شُرِبَ لَه[9] یعنی آب زمزم دارو و درمان است برای آن مرضی که برای آن خورده بشود.
این یک مکانیزمی دارد. آب زمزم داروی همه بیماری ها نیست بلکه داروی آن مرضی است که آن را قصد کردید. درمان های قصدی داریم که در هیچ طبی وجود ندارد. قصد مهم است.
روایت دیگری از امام صادق (ع) داریم :
مَاءُ زَمْزَمَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَظُنُّهُ قَالَ كَائِناً مَا كَانَ لِأَنَ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: مَاءُ زَمْزَمَ لِمَا شُرِبَ لَه[10] یعنی آب زمزم شفاء برای هر بیماری است و گمان میکنم فرمود این بیماری هرچه میخواهد باشد زیرا رسول خدا فرمود آب زمزم برای آن مشکل و مرضی که قصد کردهای است.
امام (ع) از این کلام عمومیت استفاده میکند. یعنی درمان برای همه بیماری ها است چون رسول خدا اینگونه فرمود.
در روایت دیگری میفرماید:
أَسْمَاءُ زَمْزَمَ رَكْضَةُ جَبْرَئِيلَ وَ حَفِيرَةُ إِسْمَاعِيلَ وَ حَفِيرَةُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ زَمْزَمُ وَ بَرَّةُ وَ الْمَضْمُونَةُ وَ الرِّوَاءُ وَ شُبْعَةُ وَ طَعَامٌ وَ مَطْعَمٌ وَ شِفَاءُ سُقْم[11] نام های زمزم: ضرب پای جبرئیل (یعنی جبرئیل با پای خودش این چشمه را حفر کرد) و چاه اسماعیل و چاه عبدالمطلب و زمزم و نیک و ضمانت شده و سیرآب کننده و سیر کننده و رستوران و درمان بیماری ها.
این چاه قبلا پر شده است و توسط عبدالمطلب دوباره حفر شده است.
«زَم» به زبان مصر قدیم به معنای «قِف» یعنی توقف کردن است. این آب زمانی که جوشید خیلی زیاد بود. حضرت هاجر با همان زبان خودش گفت «زم زم» یعنی دیگر بیشتر آب نیاید.
سوال: دختری چهار و نیم ساله قادر به راه رفتن نیست و هنگام ایستادن نوک انگشتان پای او به داخل بر میگردد.
جواب: باید سوال شود این حالت مادر زادی است یا نه؟ و علت آن اگر از مغز باشد باید مغز را درمان کرد. البته احتمالا یک نوع فلجی است و درمان آن داروهای فلج است مانند قطره مرزنجوش جامع و داروی شافیه با آب مرزنجوش و علاوه بر این داروی پیامبر.
سوال: خانمی 27 ساله چهار ماه که پاشنه پای او دچار التهاب است نه میخچه است و نه خارپشته درمان چیست؟
جواب: اگر جوری باشد که التهاب ظاهری است داروی جامع امام رضا با عسل مخلوط کنند و روی آن بمالند ولی اگر التهاب درونی است و ورم داشته باشد یا نه، داروی جامع با آب عسل خورده بشود.
کسانی که زخم پا دارند و زخم دیابت دارند و عفونت پا دارند و پا سیاه شده است و نیاز به قطع کردن است خوب است که جوراب خود را با نمک پر کنند. هر عفونت و هر التهابی را درمان میکند. پیامبر (ص) میفرماید:
لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْمِلْحِ مَا احْتَاجُوا مَعَهُ إِلَى تِرْيَاق[12] یعنی اگر مردم بدانند چه در نمک است به تریاک احتیاجی پیدا نمیکردند.
به بهترین دارو در آن زمان تریاک میگفتند حالا همین تریاک است یا نه؟ نمیدانم.
خود نمک درمان بیماری های سخت است. من امتحان کردم برای کسانی که زخم های دیابتی دارند.
کسی آوردند که صورتش زخم عمیق زده بود به حدی که کرم زده بود. گفتم 24 ساعت روی آن نمک بگذارید دوباره آوردند خیلی بهتر شده بود.
روی التهاب ها، روی عفونت ها در پا یا در دست از نمک میشود استفاده کرد.