درس طب استاد تبریزیان
94/10/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: درمان با نشره – درمان با تمائم – درمان با قرآن
...
• برگ مورد سه مثقال
• تخم مورد سه مثقال
• انغوزه سه مثقال
• غافث سه مثقال
• عود هندی دو مثقال
• عنبر دو مثقال
بهترین ترکیب و بهترین داروی تقویت کننده قلب است. درباره هسته به و خود به و گلابی و گیاهان عطر دار روایات داریم که برای تقویت قلب مفید است. هر کدام از گیاهان به تنهایی نیز مفید هستند اما ترکیب آن ها از جهت های مختلف تقویت کننده قلب میشود.
درباره بعض گیاهان آمده است که مثلا با فلان گیاه خورده نشود اما قانون کلی این است که ترکیب گیاهان دارویی اثر دارویی آن ها را زیاد میکند. مثلا در روایتی به شخص سفارش شده است که با مهریه خانمش عسل و سیاهدانه و آب باران بخرد و با هم ترکیب کند و بخورد درحالیکه هر یک از این داروها درمان کل بیماری ها هستند. تجربه هم این مطلب را تقویت میکند که ترکیب داروها اثر آن ها را چند برابر میکند. در مورد داروی تقویت قلب هم هر دارویی جهتی از قلب را تقویت میکند مثلا یک گیاه عضله قلب را تقویت میکند و یک گیاه عصب قلب را تقویت میکند و یک گیاه رگ های قلب را باز میکند.
ما نظری داریم که اگر کل گیاهان دارویی را باهم ترکیب کنند شاید مفید باشد مانند ترکیب عسل و شیر.
هر شب یک قاشق مربا خوری استفاده کنند.
برای قلب افرادی که با باطری کار میکند حتما موثر خواهد بود.
درمان با نشره
تعبیراتِ مختلف درباره دعاهای درمانی آمده است مانند رقیه و تمیمه یکی از این دعاها نشره است. نشره چه تفاوتی با رقیه یا با دعا دارد؟ در لغت آمده است:
النشره ضرب من الرقية والعلاج يعالج به من كان يظن أن به مسا من الجن، سميت نشرة لانه بها تنشر عنه ما خامره من الداء أي يكشف ويزال[1]
یعنی نشره نوعی رقیه و علاج است. با نشره کسی که از ناحیه جن آسیب دیده است را درمان میکنند و به اسم نشره نامیده شده است چون به وسیله این دعا بیماری شخص که با استخوان های او مخلوط شده است را بهبود میدهد.
گفتیم رقیه کلمه «ارقیک» دارد و عوذه کلمه «اعوذ» دارد. در استعمالات روایات گاهی دعائی کلمه ارقیک دارد ولی به آن نشره میگویند یا کلمه اعوذ دارد ولی به آن رقیه میگویند. بنابراین این کلمات به یکدیگر نیز اطلاق میشود.
اعتقاد بنده این است که نشره اختصاص به بیماری «مس جن» و جنون ندارد. بلکه نشره هر دعائی است که سبب خوشحالی و دلخوشی بشود. دلیل آن این روایت است:
النُّشْرَةُ فِي عَشَرَةِ أَشْيَاءَ الْمَشْيِ وَ الرُّكُوبِ وَ الِارْتِمَاسِ فِي الْمَاءِ وَ النَّظَرِ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ الْأَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ النَّظَرِ إِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ وَ الْجِمَاعِ وَ السِّوَاكِ وَ غَسْلِ الرَّأْسِ بِالْخِطْمِيِّ فِي الْحَمَّامِ وَ غَيْرِهِ و مُحَادَثَةِ الرِّجَال[2]
یعنی نشره در ده چیز است در راه رفتن و سوار شدن و خوطه ور شدن در آن و نگاه کردن به سبزه و خوردن و نوشیدن و نگاه کردن به زن زیبا و همبستر شدن و مسواک شدن و شستن سر با گل ختمی و صحبت کردن با مردان.
پس نشره لازم نیست دعا باشد بلکه عمل و انجام کار نیز میباشد. حالا اگر هم دعائی یا کلامی و ذکری مس جن را برطرف کنند به آن نشره میگوییم هر چند اعتقاد داریم که نشره اختصاص به کلام ندارد و شامل هر چیزی است که سبب خوشحالی میشود.
روایتی نداریم که ذکری نقل کنند و بگوید این نشره است و مس جن را برطرف میکند.
در روایتی آمده است:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ النُّشْرَةِ لِلْمَسْحُورِ فَقَالَ مَا كَانَ أَبِي ع يَرَى بِهِ بَأْسا[3] یعنی از امام صادق(ع) درباره خواندن نشره برای کسی که سحر شده است پرسیدم فرمود پدرم در این کار مشکلی نمیدید.
امام بیان نفرمود که نشره چیست و معنا و مفهوم آن چیست. بلکه کلمه نشره در کلمات ائمه(ع) برای غیر مسحور هم وارد شده است.
کلینی در کافی نقل میکند:
أَنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ يُنَشِّرُ بِهَذَا الدُّعَاءِ تَضَعُ يَدَكَ عَلَى مَوْضِعِ الْوَجَعِ وَ تَقُولُ أَيُّهَا الْوَجَعُ اسْكُنْ بِسَكِينَةِ اللَّهِ وَ قِرْ بِوَقَارِ اللَّهِ وَ انْحَجِزْ بِحَاجِزِ اللَّهِ وَ اهْدَأْ بِهَدْءِ اللَّهِ أُعِيذُكَ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ بِمَا أَعَاذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَرْشَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ- يَوْمَ الرَّجْفَةِ وَ الزَّلَازِلِ تَقُولُ ذَلِكَ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ لَا أَقَلَّ مِنَ الثَّلَاثِ[4]
یعنی پیامبر با این دعا نشر میخواند: دستت را روی محل درد قرار میدهی و هفت مرتبه یا حداقل سه مرتبه میگویی أَيُّهَا الْوَجَعُ اسْكُنْ بِسَكِينَةِ اللَّهِ وَ قِرْ بِوَقَارِ اللَّهِ وَ انْحَجِزْ بِحَاجِزِ اللَّهِ وَ اهْدَأْ بِهَدْءِ اللَّهِ أُعِيذُكَ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ بِمَا أَعَاذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَرْشَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ- يَوْمَ الرَّجْفَةِ وَ الزَّلَازِلِ.
این نشره کلمه اعوذ دارد و معلوم میشود این اصطلاحات به جای یکدیگر استعمال میشود. در این روایت با درد صحبت شده است و علم امروز به این موضوع نرسیده و شاید مسخره کند که آیا درد فهم دارد که با آن صحبت میشود؟ مانند خواندن روی آب که البته امروزه فهمیده اند که اثر دارد.
در لغت آمده بود که نشره برای مس جن است ولی در این روایت دیدیم که نشره برای درد نیز خوانده شده است. آیا میتوانیم بگوییم که افراد جن زده دچار درد میشوند؟ امکان دارد اما ثابت نشده است.
درمان با تمائم
تمائم جمع تمیمه است. چیزهایی که مینویسند و آویزان میکنند. در آن زمان بوده است که مثلا دندان خرس را آویزان میکنند برای قدرت یا مهره مار آویزان میکنند برای خوش شانسی. برخی چنین اعتقادی دارند. اما پیامبر(ص) در زمان بعثت این کارها را نفی فرمود:
أَنَّهُ نَهَى عَنِ التَّمَائِمِ وَ التِّوَلِ فَالتَّمَائِمُ مَا يُعَلَّقُ مِنَ الْكُتُبِ وَ الْخَرَزِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ وَ التِّوَلِ مَا يَتَحَبَّبُ بِهِ النِّسَاءُ إِلَى أَزْوَاجِهِنَّ كَالْكِهَانَةِ وَ أَشْبَاهِهَا وَ نَهَى عَنْ السَّحَرِ- قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع وَ لَا بَأْسَ بِتَعْلِيقِ مَا كَانَ مِنَ الْقُرْآن[5]
یعنی پیامبر از نوشته ها و چیزهایی که آویزان میکنند نهی فرمود زیرا خیلی از این نوشته ها و چیزها داخل در شرک است.
روایت دیگر میفرماید:
إِنَّ كَثِيراً مِنَ الرُّقَى وَ تَعْلِيقَ التَّمَائِمِ شُعْبَةٌ مِنَ الْإِشْرَاك[6] یعنی بیشتر از رقیه ها و آویزان کردن تمائم شعبه ای از شرک هستند.
احتمال دارد نفسِ عملِ آویزان کردن، شاخه ای از شرک است و احتمال قوی تر این است که چیزهایی که آویزان میکردند محتوی مطالب شرک آمیز داشته اند.
شاید از مجموع روایات به دست میآید که نهی از رقیه و تمائم به ترویج استفاده از قرآن است:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ ع عَنِ الْمَرِيضِ هَلْ يُعَلَّقُ عَلَيْهِ تَعْوِيذٌ وَ شَيْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ؟ فَقَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهِ إِنَّ قَوَارِعَ الْقُرْآنِ تَنْفَعُ فَاسْتَعْمِلُوهَا[7]
یعنی از امام صادق(ع) سوال کردم از مریض که آیا به او تعویذ یا چیز دیگری از قرآن آویزان بشود؟ فرمود بله اشکالی ندارد زیرا قوارع قرآن مفید و موثر است پس از آن ها استفاده کنید.
روایت دیگری از امام باقر(ع) است:
فِي الرَّجُلِ يَكُونُ بِهِ الْعِلَّةُ فَيُكْتَبُ لَهُ الْقُرْآنُ فَيُعَلَّقُ عَلَيْهِ أَوْ يُكْتَبُ لَهُ فَيَغْسِلُهُ وَ يَشْرَبُهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ كُلِّهِ[8]
یعنی درباره مردی که بیمار است برای او قرآن نوشته میشود و به او آویزان میشود یا نوشته میشود و شسته میشود و نوشیده میشود فرمود هیچ کدام اشکالی ندارد.
روایت دیگر میفرماید:
سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ نُعَلِّقُ شَيْئاً مِنَ الْقُرْآنِ وَ الرُّقَى عَلَى صِبْيَانِنَا وَ نِسَائِنَا فَقَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ فِي أَدِيمٍ تَلْبَسُهُ الْحَائِضُ وَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فِي أَدِيمٍ لَمْ تَلْبَسْهُ الْمَرْأَة[9]
یعنی از امام صادق(ع) پرسیدم آیا چیزی از قرآن و رقیه ها بر گردن بچه ها و زنان خودمان آویزان کنیم؟ فرمود بله اگر در یک پوستی قرار بدهی و اگر در پوسته ای نباشد زن او را نپوشد.
روایت دیگری میفرماید:
وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الْمَرِيضِ هَلْ يُعَلَّقُ عَلَيْهِ شَيْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ التَّعْوِيذِ؟
فَقَالَ: لَا بَأْسَ، قِيلَ: رُبَّمَا أَصَابَتْهُ الْجَنَابَةُ، قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيْسَ يَنْجَسُ، وَ لَكِنَّ الْمَرْأَةَ لَا تَلْبَسُهُ إِذَا لَمْ يَكُنْ فِي أَدِيمٍ، وَ أَمَّا الرَّجُلُ وَ الصَّبِيُّ فَلَا بَأْس[10]
یعنی از امام صادق(ع) پرسیده شد از مریض که آیا بر او چیزی از قرآن یا تعویذ آویزان بشود؟ فرمود اشکالی ندارد عرض شد چه بسا شخص جنب شود فرمود مومن نجس نمیشود ولی خانم نمیتواند آویزان کند مگر اینکه در چرم باشد و مرد و کودک اشکالی ندارد.
بحث از مُماسّه نیست بلکه بحث از آویزان کردن است. اگر بدن شخص جنب با قرآن تماس پیدا کند اشکال دارد بنابراین روایت میفرماید آویزان کردن قرآن اشکالی ندارد. روایت میفرماید مومن نجس نمیشود که با آن حال آویزان کردن قرآن بی احترامی به حساب بیاید.
شاید از روایات قبلی استفاده بشود که میشود به غیر از قرآن نیز به عنوان تمیمه استفاده کرد.
درمان با قرآن
از روایاتی که وارد شده است استفاده میتوان کرد که اصل درمان، درمان با قرآن است:
مَنْ لَمْ يَشْفِهِ الْقُرْآنُ فَلَا شَفَاهُ اللَّه[11] یعنی کسی که قرآن او را شفاء ندهد خداوند او را شفاء نمیدهد.
مَنْ لَمْ يَشْفِهِ الْحَمْدُ فَلَا شَفَاهُ اللَّه[12] یعنی کسی که سوره حمد او را شفاء ندهد خداوند او را شفاء نمیدهد.
آیا قرآن درمان بیماری های روحی است یا درمان بیماری های بدن نیز میباشد؟
پیامبر(ص) میفرماید:
عَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ الشِّفَاءُ النَّافِعُ، وَ الدَّوَاءُ الْمُبَارَكُ [وَ] عِصْمَةٌ لِمَنْ تَمَسَّكَ بِهِ، وَ نَجَاةٌ لِمَنْ [اتَّبَعَهُ] تَبِعَهُ، لَا يَعْوَجُّ فَيُقَوَّمَ[13]
یعنی بر شما باد قرآن زیرا شفاء موثر و نافع است و داروی مبارک است و کسی که به آن تمسک کند او را حفظ میکند از گناه و نجات دهنده است برای کسی که از آن تبعیت کند و کجی ندارد.
ما دنبال شفاء بدن هستیم و شفاء روح بحث اخلاق است.
روایت دیگری میفرماید:
إِنَ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَةٌ اللَّهِ تَعَالَى فَتَعَلَّمُوا مِنْ مَأْدُبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا اسْتَطَعْتُمْ، فَإِنَّهُ النُّورُ الْمُبِينُ، وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ [فَ] تَعَلَّمُوهُ، فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُشَرِّفُكُمْ بِتَعَلُّمِه[14]
یعنی قرآن سفره خداوند است پس از این سفره یاد بگیرید و تا میتوانید از آن استفاده کنید زیرا نور روشن گر و شفاء نافع است آن را یاد بگیرید زیرا خداوند به وسیله آن به شما شرافت میبخشد.
روایت دیگر میفرماید:
إِنَ هَذَا الْقُرْآنَ حَبْلُ اللَّهِ وَ هُوَ النُّورُ الْبَيِّنُ- وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ [15]
یعنی این قرآن طناب خداوند و نور روشن گر و شفاء نافع و موثر است.
حضرت امیر (ع) میفرماید:
عَلَيْكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِينُ وَ النُّورُ الْمُبِينُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّيُّ النَّاقِعُ [16]
یعنی بر شما باد قرآن زیرا طناب محکم و نور روشن گر و شفاء نافع است و به نحو اتم سیرآب میکند.
شاید ذهن انسان درباره شفاء با قرآن به سمت بیماری های روحی برود مانند نفاق و حسد و کفر و امثال این ها.
اعتقاد ما این است که از شفاء دادن توسط قرآن فقط بیماری های روحی نیست بلکه بیماری های بدن را نیز شامل میشود.
روایت دیگر از امام علی (ع) است:
لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ 19 غِنًى فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ وَ اسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ الدَّاءِ وَ هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَيُّ وَ الضَّلَالُ [17]
یعنی کسی بعد از قرآن نیازی ندارد و کسی که قرآن ندارد بی نیاز نیست پس بیماری های خود را با قرآن درمان کنید و از قرآن کمک بگیرید در مشکلات زیرا در قرآن درمانی است از بزرگ ترین بیماری ها یعنی کفر و نفاق و کجی و گمراهی است.
احتمال دارد بیماری های روحی و بدنی از یک سنخ باشند و احتمال دیگر این است که بگوییم چون درمان بیماری های روحی سخت تر از درمان بیماری های بدنی است بنابراین قرآن که شفاء بیماری های روحی است به طریق اولی بیماری های بدنی را درمان میکند. موید احتمال دوم این آیه است:
﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ﴾[18]
یعنی ای مردم همانا از طرف پروردگارتان موعظه ای آمد که درمان آنچه که در سنیه دارید است.
روایات این آیه را به بیماری های قلبی تفسیر میکند:
وَ تَعَلَّمُوا كِتَابَ اللَّهِ وَ اسْتَضِيئُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ أَشْفَى لِمَا فِي الصُّدُورِ [19]
یعنی قرآن را یاد بگیرید و از نور آن طلب روشنایی کنید زیرا برای آنچه در قلب ها است بهترین درمان است.
روایت دیگر میفرماید:
وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُور[20] یعنی به وسیله نور قرآن طلب درمان کنید زیرا درمانی است برای آنچه در سینه ها است.
از این روایات شاید استفاده بشود که چون قرآن درمان بزرگترین بیماری ها است به طریق اولی درمان بیماری های بدنی است. بیماری های روحی بیماری های شدید هستند و بیماری های بدنی ضعیف هستند.
در روایت دیگر آمده است:
شَكَا رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص وَجَعاً فِي صَدْرِهِ فَقَالَ ص اسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ[21]
یعنی مردی از درد سینه به پیامبر شکایت کرد پیامبر فرمود از قرآن طلب درمان کن زیرا خداون میفرماید و درمانی است برای آنچه در سینه ها وجود دارد.
در این روایت از بیماری بدنی صحبت به میان آمده است. شاید از روایات قبلی به ذهن خطور میکرد که قرآن شفاء بیماری های معنوی و اخلاقی است اما پیامبر در این روایت آیه را به بیماری های بدنی نیز تفسیر کرده است.
اعتقاد بنده این است که بیماری های روحی و بدنی از یک سنخ هستند و پیامبر در روایت قبل این مطلب را بیان کرده است.
سوال: آیا استفاده از زِفت (قیر) برای از بین بردن قارچ های سر و درمان کچلی سر مفید است؟
جواب: قیر دو گونه است یک قیر طبیعی است و به صورت معدن میجوشد و گاهی سفت و گاهی مایع است اما قیر امروز همه اش از نفت است. خود قیر در روایات برای درمان زخم آمده است یک کوزه ای قیر مالی کنید و پارچه ای را قیری کنید و روی زخم بمالید و زخم را استریل میکند بخاطر اینکه مانع از رسیدن هوا به زخم میشود. و درمان با آن بخصوص برای زخم ها مرسوم بوده است. افرادی که مبتلا به گری میشدند از قیر که همان زفت است به آن میمالیدند چون زفت میکروب ها را میکشد. چون مجوز استفاده از زفت در روایات صادر شده است مانعی از استفاده آن برای کچلی نیست خوب است که زفت را در درمان بیماری ها امتحان کنند. زفت با مومیایی متفاوت است.
سوال: خانمی 75 ساله دچار سرطان شده است و توموری از روده شروع شده و به کبد رسیده است و پهلو درد شدید دارد درمان آن چیست؟
جواب: سرطان وقتی در یک ناحیه ظهور میکند سرطان ساده است اما وقتی سرطان از عضو به عضو دیگر سرایت میکند اصطلاحا میگویند «متاساز» شده است و دکترها چنین شخصی را جواب میکنند. این طور برخورد با سرطان باعث شده است که درمان واقعا سخت بشود و سرطان بیماری لاعلاج محسوب بشود. اما مردم باید به این باور برسند که سرطان قابل درمان است.
درمان آن داروی ثفا است که تومورها را آب میکند و داروی پیامبر(ص) است و رقیه ورم هم وجود دارد. چهار آیه آخر سوره حشر به ورم خوانده بشود.
سوال: امروزه در مدارس فلوراید به دندان های بچه ها میزنند آیا چنین کاری مفید است؟
جواب: اعتقاد ما این است که چنین کارهایی مضر است و هر چه استفاده از مواد شیمیایی بیشتر بشود بیماری ها بیشتر میشود. با اینکه مردم مقید هستند به زدن خمیر دندان اما سر دندانسازها شلوغ تر میشود. الان دندان بچه ها هنوز بیرون نیامده خراب و پوسیده شده است.
سوال: کودک چهار ساله ای که بعضی مواقع ناف او درد میکند علت آن چیست؟
جواب: درد ناف مربوط به مشکل روده است حالا یا باد یا ورم یا نفخ و یا چیز دیگری است. البته بعضی اعتقاد دارند که ناف میافتد و با جا انداختن ناف مشکل برطرف میشود. اگر درد درو ناف از سمت راست شروع میشود و بیاید دور ناف تا جائیکه خم بشود این از آپاندیس است و درمان آن استفاده از داروهای مفید برای روده است. مانند کاسنی و جامع با آب زیره و مرکب سه و مرکب دو و امثال این ها و سنای مکی نیز موثر است.