درس طب استاد تبریزیان
94/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: داروی صاف کننده خون – درمان با رقیه
داروی صاف کننده خون
• کاهو پنج مثقال
• برگ چغندر پنج مثقال
• کاسنی پنج مثقال
• دانه انار شیرین پنج مثقال یک روایتی داریم سفارش به خوردن انار بعد از حجامت میکند
• آلو (آلو بخارا) سه مثقال
• عناب سه مثقال
• ترنجبین دو مثقال
آسیاب بشود و الک بشود بدون اضافه کردن عسل چون تجربه نشان داده است که عسل اثر این دارو را نصف میکند.
مقدار مصرف: یک ساعت قبل از شام یا قبل از ناهار به اندازه یک قاشق مربا خوری مصرف بشود. اگر مشکلات بیمار زیاد است در هر دو وعده مصرف بشود.
مدت مصرف باید طولانی باشد. مانند دو یا سه هفته مصرف بشود. یا اینکه تا برطرف شدن مشکل مصرف بشود. چیز مضری در این دارو وجود ندارد بنابراین مصرف زیاد آن مشکلی ندارد.
چون این دارو مصرف بالایی دارد و شاید پرمصرف ترین دارو باشد خوب است که از آن زیاد درست بشود.
هر کدام از این مواد به تنهایی موثر است اما تجربه نشان داده است که ترکیب کردن آن ها اثر بیشتری دارد.
دلیل ترکیب کردن مواد چیست؟
اولا روایت شرط نکرده است که مثلا اگر کاهو مصرف کردی دیگر نباید برگ چغندر مصرف کنی.
ثانیا از روایات متعددی استفاده میشود که ترکیب خوب است و حتی خود ائمه سعی بر ترکیب کردن داشته اند. مثلا در روایت آمده است که به شخصی فرمود از مهریه زن خود یک درهم هدیه بگیر و با آن عسل و سیاهدانه و آب باران تهیه کن و با هم جمع کن و استفاده کن و بیماری تو خوب میشود.
هر کدام از عسل و سیاهدانه و آب باران به تنهایی درمان تمام بیماری ها است اما باهم ترکیب هم شده اند.
اعتقاد ما این است که داروی صاف کننده خون هرچه بیشتر مصرف شود بهتر است.
چیزی که امروز به عنوان حساسیت مطرح است به جهت آلودگی خون است. امروز حساسیت درمان ندارد اما صاف کننده خون درمان حساسیت است.
یکی از نشانه های غلظت و آلودگی خون خواب رفتگی دست و پا است. این دارو آلودگی خون را هم برطرف میکند و همچنین خون را رقیق میکند.
درمان لکه های صورت و بدن است.
برای درمان جوش صورت و جوش جوانی میشود به این ترکیب سویق عدس نیز اضافه کرد یا اینکه علاوه بر تجویز صاف کننده خون، سفارش به استفاده از سویق عدس بشود.
برخی مواد باید در سایه خشک بشود اما برخی مواد فرقی ندارد. انار باید در آفتاب خشک بشود چون به این راحتی خشک نمیشود.
عناب و ترنجبین به عنوان صاف کننده در روایات وارد نشده است اما مشهور و معروف به صاف کنندگی خون هستند.
شاهتره و زرشک کوهی در روایات ذکر نشده است. زرشک کوهی مضر است حتی گفته اند که سرطان زا است. در عربی به نام «عنبر باریس» است که چنین چیزی در روایات وجود ندارد.
اگر کسی بتواند در فصل آلو سیاه هسته آن را جدا کند و خشک کند آسیاب کردن آن راحت خواهد بود.
استفاده از برگ کاسنی بهتر است و اگر برگ کاسنی نبود از ساقه و یا از تخم آن نیز میشود استفاده کرد.
برگ کاسنی بدون شسته شدن باید خشک بشود چون قطره ای از بهشت روی کاسنی وجود دارد.به استفاده از برگ چغندر قند خیلی سفارش شده است که در عربی به آن سلق میگویند.
مراد از کاهو نیز کاهوی بومی است. اگر برگ کاهو نباشد از تخم کاهو نیز میشود استفاده کرد اما خاصیت خود برگ کاهو را ندارد.
رُقیه و نَشره و تَمائه
رقیه امر مهمی است. در میان درمان ها مانند عسل، آب آسمان و قرآن، رقیه نیز ذکر شده است. خداوند میفرماید:
﴿وَ قيلَ مَنْ راق﴾[1] یعنی و گفته شد چه کسی رقیه میخواند.
رقیه خوانی یک هنر است که در زمان پیامبر (ص) و قبل از آن بوده است و کار هرکسی نبوده است. شاید هنر آن در قدرت انشاء و استفاده از کلمات مناسب و صحبت کردن با بیماری یا علل و اسباب آن باشد.
یک افرادی برای بیمار یک چیزی میخوانند.
در رقیه کلمه «ارقیک» آمده است «بسم الله ارقیک» به همین جهت به آن «رقیه» میگویند مانند «عوذه» که در آن کلمه «اعوذ» آمده است.
تمائه هم نوشتن یک چیزی است که به همراه بیماری قرار میدهند.
در زمان جاهلیت رقیه به زمان عبری یا عربی قدیم یا به زبان هندی بوده است به همین جهت مردم و حتی خود خواننده معنای آن را نمیدانست. به همین جهت پیامبر فرمود اگر معنای رقیه را نمیدانید آن را نخوانید چون مضمون بیشتر آن ها شرک بوده است. مثلا در آن ها کمک گرفتن از بت ها و ماه و آفتاب بوده است.
بنابراین معنای رقیه باید شناخته شده باشد.
رقیه به معنای دعا و تسکین دادن و مستقر شدن و بالا رفتن است.
رقیه یک محدودیتی دارد. اولا اینکه رقیه باید شناخته شده باشد. محدودیت دوم این است که رقیه برای بیماری های خاص است. در روایات ذکر شده است که رقیه برای همه بیماری ها نیست.
در روایتی آمده است که:
أَنَّهُ نَهَى عَنِ الرُّقِيِ بِغَيْرِ كِتَابِ اللَّهِ[2] یعنی پیامبر نهی فرمود از رقیه به چیزی غیر از کتاب الله.
در روایت دیگری حضرت امیر(ع) میفرماید:
مَنْ جَاءَ عَرَّافاً فَسَأَلَهُ وَ صَدَّقَهُ بِمَا قَالَ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ كَانَ يَقُولُ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الرُّقَى وَ تَعْلِيقَ التَّمَائِمِ شُعْبَةٌ مِنَ الْإِشْرَاكِ[3]
یعنی کسی که نزد عراف میرود و حرف های او را باور میکند به آنچه خدا به پیامبر نازل کرده است کافر شده است و میفرمود خیلی از رقیه ها و تمائم شعبه ای از شرک هستند.
در روایت دیگری از امام کاظم (ع) آمده است:
وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرِيضِ أَ يَكْتَوِي أَوْ يَسْتَرْقِي قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا اسْتَرْقَى بِمَا يَعْرِفُ[4]
یعنی از امام پرسیدم که مریض میتواند خود را داغ کند یا رقیه بگیرد؟ فرمود اشکالی ندارد اگر رقیه بخواند به چیزی که میشناسد.
در اسلام مسئله توکل بر خداوند مطرح است و اینکه چیزی از خدا مخفی نیست و چیزی از تحت اراده خداوند خارج نیست. به همین جهت مردم در تاثیر رقیه شک کرده بودند و از آن سوال میکردند.
در روایتی آمده است:
يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ رَأَيْتَ رُقًى نَسْتَرْقِيهَا وَ دَوَاءً نَتَدَاوَى بِهِ هَلْ يَرُدُّ مِنْ قَضَاءِ اللَّهِ شَيْئاً قَالَ هِيَ مِنْ أَقْدَارِ اللَّهِ تَعَالَى[5]
یعنی ای رسول خدا میبینی رقیه هایی که میخوانیم و دارویی که استفاده میکنیم آیا چیزی از قضاء خدا را برمیگرداند؟ فرمود این ها خود از قدر های الاهی است.
با این بیان پیامبر (ص) چراغ سبزی برای استفاده از رقیه نشان داده اند.
پیامبر(ص) مبتلا به درد شدند جبرئیل نازل شد و این رقیه را آورد:
حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ فَعَوَّذَهُ فَقَالَ: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ- يَا مُحَمَّدُ- وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يَعْنِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِيكَ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّه[6]
یعنی پیامبر مبتلا به تب شدند و جبرئیل برای حضرت عوذه ای آورد: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ- يَا مُحَمَّدُ- وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يَعْنِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِيكَ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّه
این رقیه معروف به «رقیهی جبرئیل» است. خوب است که حفظ بشود.
رقیه در یک زمانی خیلی کارایی داشت و مردم از این رقیه ها استفاده میکردند ولی الان فراموش شده است.
خود این سَجا و موزونی عبارات و اینکه جبرئیل آن را آورده است یک آرامشی در بیمار به وجود میآورد و کمک در درمان آن میکند اگر نگوییم که خود رقیه درمان است.
در روایت دیگر آمده است:
وَ قِيلَ عَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَرِيضاً فَقَالَ أَرْقِيكَ رُقْيَةً عَلَّمَنِيهَا جَبْرَئِيلُ فَقَالَ نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ بِسْمِ اللَّهِ يَشْفِيكَ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يَأْتِيكَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد[7]
یعنی پیامبر از مریضی عیادت کرد و فرمود من برای شما رقیه ای میخوانم که جبرئیل به من آموخت: بِسْمِ اللَّهِ يَشْفِيكَ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يَأْتِيكَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد
پیامبر (ص) رقیه میخواند و روایات آن نیز متعدد است. پس چرا ما تردید کنیم؟ ما ماموریم که پیامبر را الگوی خود قرار بدهیم. پس رقیه باد در درمان وجود داشته باشد. نمیخواهیم بگوییم که رقیه اصل درمان است اما باید در کنار دارو باشد تا درمان ما رنگ و بوی اسلامی پیدا کند.
در روایت دیگری میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ مِنْ كُلِّ إِرْبٍ يُؤْذِيكَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد[8]
ارب به معنای مشکل است.
در روایت دیگری آمده است:
أَنَّ جَبْرَئِيلَ ع رَقَى النَّبِيَّ ص وَ عَلَّمَهُ هَذِهِ الرُّقْيَةَ لِلْعَيْنِ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ يَشْفِيَك[9]
یعنی جبرئیل برای پیامبر(ص) رقیه خواند و به او این رقیه را برای چشم زخم آموخت: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ يَشْفِيَك.
چه بیماری هایی که با رقیه درمان میشود؟
خواندیم که جبرئیل برای پیامبر رقیه خواند زمانی که ایشان تب داشت. معلوم میشود رقیه درمان تب است. و تب نماینده هفتاد بیماری است. چون از روایات استفاده میشود که بیماری های همراه با تب هفتاد بیماری است.
یک موارد دیگری هم در روایات ذکر شده است ولی در عین حال هم روایاتی داریم که میفرماید رقیه موارد خاصی را درمان میکند.
روایتی داریم میفرماید:
و روي أن رسول الله ص كان يرقي فيقول- بسم الله أرقيك و الله يشفيك من كل داء هو فيك من عين عائن و نفس نافس و حسد حاسد[10]
یعنی روایت شده است که پیامبر رقیه میخواندند و میفرمود: بسم الله أرقيك و الله يشفيك من كل داء هو فيك من عين عائن و نفس نافس و حسد حاسد
«نفس» یک جور چشم زخم است و تفاوتی با چشم زخم هم دارد. میگویند این شخص منفوس است. نفس شخص اگر به غذایی خورد آن را نمیخورند چرا چون این شخص منفوس است. مثلا کسی آمده است و غذا را بو کرده و خوشش آمده است و به او از آن غذا داده نشده است. میگویند این غذا منفوس است.
در این روایت دارد «از هر بیماری» یعنی کل بیماری ها را شامل میشود. میتوان از این روایت عمومیت را استفاده کرد. یا در روایت قبل فرمود «من کل ارب».
اما شاید جملات اخیر در این روایت «کل داء» را تقیید بزند. موید آن روایاتی است که رقیه را محصور میکند.
روایتی از پیامبر میفرماید:
لَا رُقًى إِلَّا فِي ثَلَاثَةٍ فِي حُمَةٍ أَوْ عَيْنٍ أَوْ دَمٍ لَا يَرْقَأ[11] یعنی رقیه نیست مگر در سه مورد گزیدگی، چشم زخم و خونریزی
انکه فرمود «رقیه نیست»، یا نفی وجود رقیه است و یا نفی اثر رقیه در غیر این سه مورد است.
شاید این روایت عمومیت روایات قبل را تخصیص میزند.
روایت دیگری میفرماید:
لَا رُقْيَةَ إِلَّا مِنْ حُمَةٍ أَوْ عَيْن[12] یعنی رقیه نیست مگر در گزیدگی و چشم زخم.
اما روایاتی داریم که در آن ها رقیه درباره دندان درد و تب وارد شده است. معلوم میشود رقیه در موارد دیگر هم خوانده میشود.
روایتی داریم میفرماید:
لَا بَأْسَ بِالرُّقَى مِنَ الْعَيْنِ وَ الْحُمَّى وَ الضِّرْسِ وَ كُلِّ ذَاتِ هَامَّةٍ لَهَا حُمَةٌ إِذَا عَلِمَ الرَّجُلُ مَا يَقُولُ لَا يُدْخِلُ فِي رُقْيَتِهِ وَ عُوذَتِهِ شَيْئاً لَا يَعْرِفُه[13]
یعنی اشکالی ندارد رقیه خواندن از چشم زخم و تب و دندان درد و هر چیزی که زهر دارد هنگامی که بداند که در چیزی که نمیداند داخل رقیه نمیکند.
روایتی داریم که پیامبر به شخص فرمود آیا برای شما رقیه ای که جبرئیل به من آموخت بخوانم شاید استفاده بشود که برای خواندن رقیه باید از بیمار اجازه گرفت اما روایات دیگر این معنا را ندارد.
این طور که از روایات استفاده میشود افراد خاصی باید رقیه بخوانند و هر کس رقیه بخواند بیمار خوب نمیشود.
شخصی که رقیه میخواند باید مهارت داشته باشد تا با لحن و با الفاظ و معانی، تاثیر عمیقی در روحیه بیمار ایجاد کند. چون عرض شد که بیشتر درمان روحی و روانی است. کار دکتر این است که دل های بیماران را خوش میکند.
با چه عباراتی رقیه خوانده بشود؟
اولین مورد قرآن است.
وَ هَلْ شَيْءٌ أَبْلَغُ فِي هَذِهِ الْأَشْيَاءِ مِنَ الْقُرْآنِ أَ لَيْسَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَيْسَ يَقُولُ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ سَلُونَا نُعَلِّمْكُمْ وَ نُوقِفْكُمْ عَلَى قَوَارِعِ الْقُرْآنِ لِكُلِّ دَاء[14]
یعنی و آیا چیزی در این موارد ابلغ از قرآن است؟ آیا خداوند نیست که میفرماید وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ آیا خداوند نیست که میفرماید لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ از ما بپرسید تا قوارع قرآن را برای هر بیماری به شما یاد بدهیم.
در روایت دیگر آمده است:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ محمد [مُحَمَّداً] الْبَاقِرَ ع أَ نَتَعَوَّذُ شيء [بِشَيْءٍ] مِنْ هَذِهِ الرُّقَى؟ قَالَ إِلَّا مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ عَلِيّاً كَانَ يَقُولُ: إِنَّ كَثِيراً مِنَ الرُّقَى وَ التَّمَائِمِ مِنَ الْإِشْرَاك[15] یعنی از امام باقر پرسیدم آیا خود را با رقیه تعویذ کنیم؟ فرمود نه مگر از قرآن حضرت امیر (ع) فرمود همانا بیشتر رقیه ها شرک است.
بنابراین اگر معنای رقیه شرک آلود نباشد از همین روایت استفاده میشود که مشکلی ندارد.
در روایت دیگری آمده است:
إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَرْقِيَ الْجُرْحَ يَعْنِي مِنَ الْأَلَمِ وَ الدَّمِ وَ مَا تَخَافُ مِنْهُ عَلَيْهِ فَضَعْ يَدَكَ عَلَى الْجُرُوحِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ بِسْمِ اللَّهِ الْأَكْبَرِ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِيدِ وَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ النَّابِ الْأَسْمَرِ وَ الْعِرْقِ فَلَا يَنْعَرُ وَ الْعَيْنِ فَلَا تَسْهَرُ تُرَدِّدُهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ[16]
یعنی هنگامی که خواستی برای زخم از درد و خون و آنچه میترسی رقیه بخوانی دستت را روی زخم قرار بده و سه مرتبه بگو بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ بِسْمِ اللَّهِ الْأَكْبَرِ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِيدِ وَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ النَّابِ الْأَسْمَرِ وَ الْعِرْقِ فَلَا يَنْعَرُ وَ الْعَيْنِ فَلَا تَسْهَرُ تُرَدِّدُهُ
از روایات استفاده میشود که رقیه هایی که از معصومین وارد شده است مقدم هستند. اما هرچه که بر زبان جاری بشود خوب است و اختصاص به کلمات خاصی ندارد.
روایت دیگری میفرماید:
كان ناس من أصحاب رسول الله ص في سفر فمروا بحي من أحياء العرب فاستضافوهم فلم يضيفوهم و قالوا لهم هل فيكم من راق فإن سيد الحي لديغ فقال رجل منهم نعم فأتاه فرقاه بفاتحة الكتاب فبرأ فأعطي قطيعا من الغنم فأبى أن يقبلها حتى يأتي رسول الله ص فذكر ذلك لرسول الله ص و قال و عيشك ما رقيته إلا بفاتحة الكتاب فقال ما أدراكم إنها رقية خذوا منهم و اضربوا لي معكم بسهم[17]
یعنی عده ای از اصحاب پیامبر در سفر به منطقه ای رسیدند و از اهالی آنجا خواستند که مهمان آن ها شوند و آن اهالی قبول نکردند و اهالی گفتند کسی در میان شما هست که رقیه بخواند زیرا بزرگ ما گزیده شده است مردی گفت من میخوانم پس رقیه خواند و بیمار خوب شد قطعه گوشتی به رقیه خوان داند گفت قبول نمیکنم تا اینکه از پیامبر بپرسم پس برای پیامبر تعریف کرد و پیامبر فرمود از کجا دانستی که سوره حمد رقیه است؟ گوشت را از آن ها بگیر و سهمی هم برای من بیاور.
از روایات استفاده میشود که رقیه خوان میتواند غیر ماثور را نیز بخواند.
رقیه خواندن نیاز به مقدماتی دارد. مثلا باید «ارقیک» در ابتدای آن باشد. یا «اشفیک» به آنچه خوانده میشود اضافه شود. بنابراین باید شخص رقیه خوان به این مسائل آگاه باشد.
در روایتی آمده است:
حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ يُعَلِّمُ رَجُلًا مِنْ أَوْلِيَائِهِ رُقْيَةَ الْحُمَّى فَكَتَبْتُهَا مِنَ الرَّجُلِ قَالَ يَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ ثُمَّ يُكْتَبُ عَلَى جَنْبَيِ الْمَحْمُومِ بِالسَّبَّابَةِ اللَّهُمَّ ارْحَمْ جِلْدَهُ الرَّقِيقَ وَ عَظْمَهُ الدَّقِيقَ مِنْ سَوْرَةِ الْحَرِيقِ يَا أُمَّ مِلْدَمٍ إِنْ كُنْتَ آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا تَأْكُلِي اللَّحْمَ وَ لَا تَشْرَبِي الدَّمَ وَ لَا تَنْهَكِي الْجِسْمَ وَ لَا تَصْدَعِي الرَّأْسَ وَ انْتَقِلِي عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ إِلَى مَنْ يَجْعَلُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ عُلُوّاً كَبِيرا[18]
یعنی نزد امام صادق (ع) رفتم درحالیکه به مردی از دوستدارانش رقیه تب تعلیم میفرمود پس آن را از زبان آن مرد نوشتم گفت سوره حمد و توحید و قدر و آیت الکرسی خوانده میشود سپس در دو طرف شخص محموم با انگشت اشاره بنویسد اللَّهُمَّ ارْحَمْ جِلْدَهُ الرَّقِيقَ وَ عَظْمَهُ الدَّقِيقَ مِنْ سَوْرَةِ الْحَرِيقِ يَا أُمَّ مِلْدَمٍ إِنْ كُنْتَ آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا تَأْكُلِي اللَّحْمَ وَ لَا تَشْرَبِي الدَّمَ وَ لَا تَنْهَكِي الْجِسْمَ وَ لَا تَصْدَعِي الرَّأْسَ وَ انْتَقِلِي عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ إِلَى مَنْ يَجْعَلُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ عُلُوّاً كَبِيرا.
این روایت نشان میدهد که رقیه اختصاص به قرآن ندارد. میشود با بیماری صحبت کرد. بنابراین دست رقیه خوان تا حدودی باز میشود.
همچنین از این روایت استفاده میشود که رقیه خوان میتواند با بیماری صحبت کند.مثلا برای سرطان بگوید ای سرطان از بدن این شخص خارج شو و به بدن کافران و حیوانات منتقل شو. چنین چیزی در روایات داریم.
اگر روایات صحیح السند در زمینه صحبت با بیماری داشته باشیم که به نظر میرسد اینگونه است، یک کشف جدیدی در درمان بیماری باز میشود.
سوال: پسری در سن بیست سالگی بدون هیچ علتی فلج شده است. دکترها گفته اند که تمام پسرهای این خانواده در سن بیست سالگی فلج میشوند آیا چنین حرفی صحت دارد و درمان آن چیست؟
جواب: در تئوری طب اسلامی یا معلول چشم زخم یا معلول آسیب جن است. پریدن در خواب یا خفگی در خواب در او وجود دارد؟ یا اینکه کسی او را دیده و درباره او حرفی زده است؟ باید بررسی بشود.
حرف دکترها تلقینی بیش نیست و آنچه گفته اند اتفاق میافتد چون تلقین میکنند و موثر واقع میشود.
برای پیشگیری اگر خانه جن دارد باید آن را عوض کنند یا کبوتر در خانه نگه دارند. اگر از چشم زخم باشد باید حتی الامکان در معرض چشم زخم قرار نگیرند یا اینکه دعاهای چشم زخم را با خود داشته باشند.
از عسل و سیاهدانه در صبح ناشتا استفاده کنند که جلوی این حالت ها را میگیرد.
سوال: درمان خال گوشتی چیست؟
جواب: خال های گوشتی معلول سودا است. باید از سودا بر استفاده کنند. روش های دیگری مانند استفاده از تخم کتان و سرکه اما ترجیح میدهیم که این کار را نکنند تا خال ساکن تحریک نشود تا به بیماری سخت تبدیل نشود.
سوال: درمان سردردهای زیاد چیست؟
جواب: برای درمان سردرد روغن بنفشه پایه کنجد در بینی بریزند. علت سردرد یا زهر چشم یا یبوست یا بسته شدن بینی یا کم خونی یا فشار خون یا چربی خون یا استفاده زیاد از مغز و یا علت های دیگر است و باید آن را ریشه ای درمان کرد.