درس طب استاد تبریزیان
94/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: لزوم درمان بیماری – زمان و نحوه درمان بیماری
لزوم درمان بیماری ها
آیا شخص بیمار میتواند خود را درمان نکند و بگوید کسی که من را بیمار کرده است، من را درمان میکند؟ در روایات روی درمان تاکید شده است.
پیامبر میفرماید یکی از انبیاء بیمار شد و فرمود خود را درمان نمیکنم تا خداوند من را شفاء دهد. خداوند وحی فرمود تو را شفاء نمیدهم مگر اینکه خود را درمان کنی. بنابراین انسان باید خود را درمان کند و شفاء را به خداوند موکول کنید. پیامبر اکرم در روایتی میفرماید:
تعالجوا ولا تتكلوا، فإن الله الذي أمرض قد خلق الأدوية المتعالج بها بلطيف صنعه، وجعل بعض الحشائش والخشب والصموغ والأحجار أسبابا للشفاء من العلل والأدواء، فهي تدل على عظيم قدرته وواسع رحمته[1]
یعنی خود را معالجه کنید و علاج را موکول به خود نکنید زیرا خداوندی که مریض کرد همانا داروهایی که با آن بیماری درمان میشود را خلق کرد به واسطه لطفی که در خلقتش دارد. خداوند بعض چوب و علف و صمغ و سنگ ها را سبب درمان از معلولیت ها و بیماری ها قرار داده است. پس دلالت کرده است بر قدرت زیاد و رحمت واسع خود.
مصلحت بشر این است که خود را درمان کند. پیامبر (ص) هم وسیله درمان را نشان داده است که گیاهان و چوب ها و صمغ ها و سنگ ها باشد. درمان کردن بیمار ناموس و قانون خلقت است. درمان شدن بیماری علت و سبب میخواهد و گیاهان سبب درمان بیماری ها است.
مراد از احجار شاید مصرف کردن آن ها نباشد بلکه به همراه داشتن سنگ ها است. مانند گیاهان که همه آن ها خوراکی نیست بلکه برخی به وسیله بخور و برخی به وسیله مالیدن استفاده میشود. بنابراین دلیل بر استفاده از داروهای شیمیایی نمیشود که از معادن درست شده است. در روایات ما در مورد خوردن سنگ ها و معادن نیامده است.
انسانی که گرسنه میشود نمیتواند بگوید غذا نمیخورم تا کسی که من را خلق کرده است غذا و آب بنوشاند. در مورد شخص بیمار هم همین مسئله وجود دارد. خیلی از اصحاب میگفتند «الطبیب امرضنی» یعنی خداوند من را مریض کرده است و پیامبر میفرمود نه بلکه باید خود را درمان کنید.
زمان درمان
چه زمانی انسان برای درمان خود اقدام کند؟ دو تئوری متضاد وجود دارد. طب امروزی میگوید که بیماری باید در نطفه خفه بشود. یا اینکه بیماری را باید در ماه های اول و در مراحل اول باید درمان بشود. اگر انسان دیر اقدام کند به او میگویند دیر آمده ای!
اما تئوری اسلامی برعکس این است. ائمه میفرمایند و تاکیدات شدید کرده اند که در معالجه شتاب نکنید. پیامبر(ص) میفرماید:
تَجَنَّبِ الدَّوَاءَ مَا احْتَمَلَ بَدَنُكَ الدَّاءَ فَإِذَا لَمْ يَحْتَمِلِ الدَّاءَ فَالدَّوَاء[2]
یعنی از دارو پرهیز کن مادامی که بدن تو تحمل بیماری دارد پس هنگامی که تحمل بیماری ندارد از دارو استفاده کند.
روایت دیگر میفرماید:
وَ امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِك[3]
یعنی تا وقتی قدرت راه رفتن داری با بیماری خود مدارا کن.
روایت دیگری داریم میفرماید:
مَنْ ظَهَرَتْ صِحَّتُهُ عَلَى سُقْمِهِ فَيُعَالِجُ نَفْسَهُ بِشَيْءٍ فَمَاتَ فَأَنَا إِلَى اللَّهِ مِنْهُ بَرِيء[4]
یعنی کسی که تندرستی او بر بیماریش غلبه دارد و خود را با چیزی معالجه کند و بمیرد من از او بری هستم.
تا به حال شنیده نشده است که ائمه از کسی بیزار باشند ولی در اینجا حضرت میفرماید که از شخصی که خود را معالجه میکند در حالیکه صحتش غلبه دارد بیزار هستم. عجله در درمان انسان را بیمار میکند و میکشد. معنای روایت این است که انسانی که در درمان خود عجله کند انسان خوبی نیست. در روایت دیگر میفرماید:
مَنْ ظَهَرَتْ صِحَّتُهُ عَلَى سُقْمِهِ فَشَرِبَ الدَّوَاءَ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى نَفْسِه[5]
یعنی کسی که تندرستی او بر بیماریش غلبه دارد و دارو مصرف کند پس همانا بر قتل خویش اقدام کرده است.
نکته مهمی است که در تقابل بین دو تئوری وجود دارد. طب جدید میگوید که بیماری باید به سرعت سرکوب بشود. اما طب اسلامی میگوید که با بیماری باید مماشات بشود و تا جائیکه ممکن است درمان صورت نگیرد.
مکانیزم عدم شتاب در معالجه
بدن مدافعانی مانند گلبول های سفید دارد. در روایات مانند جنگ ترسیم شده است که ملائکه با شیاطین مبارزه میکنند. هر چه بیشتر این جنگ ها صورت بگیرد مدافعان ورزیده تر میشوند.
﴿أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبينٍ﴾[6]
یعنی و آيا كسى را كه در ميان زينت و زيور پرورش مىيابد و در مقام جدل و مخاصمه بيانش روشن نيست( را فرزند خدا میخوانید؟)
کسی که در ناز و نعمت بزرگ شده است در جنگ کارآیی ندارد. اگر انسان در مراحل اولیه بیماری دارو مصرف کند، دارو بیماری را دفع میکند و مدافعان بدن در این صورت تنبل میشوند. اما اگر اجازه به بدن داده بشود تا خود در برابر بیماری ها دفاع کند.
حضرت امیر (ع) میفرماید:
یعنی داروی تو در خود تو است ولی نمیفهمی و بیماری تو از خود تو است و آگاه نیستی.
در مقابل طب اسلامی، طب جدید میگوید در مراحل اول، بیماری ضعیف است و اگر در همان مراحل باید سریع سرکوب بشود. ولی اگر بیماری بماند مقاوم میشود و دارو در آن تاثیر نمیکند. مثلا سرطان اگر در بدن پخش بشود دیگر درمان ندارد. ولی روایات ما مقابل این نظریه را بیان میکنند.
باید اجازه به بدن داد تا از خود در برابر بیماری ها دفاع کند.
البته نظریه اسلامی را در طب جدید نیز استفاده میکنند. واکسن ها باکتری های مرده یا تضعیف شده است. به این وسیله مهارت سرکوب باکتری ها را به بدن یاد میدهند.
در طب اسلامی مسئله مهارت دادن به بدن را طور دیگر معرفی کرده است. روشی که در طب اسلامی بیان شده است در برابر تمام بیماری ها میتواند کارآیی داشته باشد ولی واکسن امروزی فقط در برابر یک بیماری کارآیی دارد.
امروز بیماری به شکل فزاینده ای زیاد شده است و کمتر کسی وجود دارد که بیمار نباشد. آمارها نگران کننده است. این به جهت این است که مردم به سمت طب شیمیایی رفته اند و در موقع بیماری به سرعت دارو مصرف میکنند و فرصت ورزیده شدن را از بدن میگیرند.
مثلا در روایات آمده است که درمان سرفه موجب سکته مغزی است. دکتر دانشگاه به من گفت در اروپا داروی آنتی بیوتیک وجود ندارد و این به جهت استفاده بیش از حد از داروهای شیمیایی است. حتی در ابتدا میگفتند هرچند بیمار نیستی آنتی بیوتیک مصرف کنید تا مبادا در بدنتان عفونتی وجود داشته باشد.
تئوری درست آن چیزی است که پیامبر فرمود زیرا:
﴿إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى﴾[7] یعنی صحبت پیامبر فقط وحی است که بر او نازل شده است.
چرا اطفال مبتلا به فلج اطفال میشوند؟ چون از روز اول قطره شیمیایی در دهان او میریزند. از همان روز اول به کودک دارو میدهند. بچه های دارو سازها و دکترها از همه سریع تر بیمار میشوند. روستایی ها چون از دارو کمتر استفاده میکنند کمتر بیمار میشوند.
الان بیشتر مشکلات از واکسن است. واکسن ها نوعا خارجی است و از راه واکسن ما را بیمار کرده اند مثلا ما را به نازایی مبتلا کرده اند. روش اسلامی درست است. در کشور 15 میلیون نازا وجود دارد. سرطان شایع میشود، بیماری ام اس شایع شده است. در اروپا به این رسیده اند که اگر کودک بیمار شد و تب کرد سریع او را درمان نکنید و بگذارید بچه ها با خاک بازی کنند.
شکسته بندی فن مستقلی است و جزء طب اسلامی نیست.
بنابراین دو دیدگاه در برخورد با بیماری ها وجود دارد. بعد از وجود نهی از ائمه در مورد تعجیل بر درمان بیماری شایسته نیست انسان این کار را انجام بدهد.
ما فکر میکنیم که طبیب ها جلوی مرگ را میگیرند. درحالیکه این تفکر اشتباه است. چرا خود دکترها بیش از 60 سال عمر ندارند. اگر میتوانند جلوی مرگ را بگیرند بگذار جلوی مرگ خودشان را بگیرند.
زمان و نحوه درمان بیماری
دو راه برای درمان وجود دارد. اولین راه این است که در ابتدا داروی ضعیف استفاده بشود. این راه در طب جدید وجود دارد. در تئوری اسلامی استفاده از داروی قوی از همان ابتدا سفارش شده است.
انسان در ابتدا باید صبر کند تا زمانی که بیماری بر صحت غلبه پیدا کند و بعد از آن باید داروی قوی استفاده بشود:
اجْتَنِبِ الدَّوَاءَ مَا لَزِمَتْكَ الصِّحَّةُ فَإِذَا أَحْسَسْتَ بِحَرَكَةِ الدَّاءِ فَاحْزَمْهُ بِمَا يَرْدَعُهُ قَبْلَ اسْتِعْجَالِه[8]
یعنی از دارو پرهیز کند مادامی که تندرست هستی و سلامتی احساس میکنی ولی هنگامی که حس کردی بیماری حرکت میکند آن را ریشه کن قبل از این که نوبت به معالجه برسد.
بعضی بیماری ها تدریجی شروع میشود. بعض بیماری ها به مرحله شتاب میرسند که در این هنگام باید ریشه کن بشود. وقتی احساس میشود بیماری از حالت عادی خارج شده است و آسیب جدی به بدن میزند باید از قوی ترین دارو استفاده بشود و بیماری را سرکوب کند.
انسان باید تشخیص بدهد که در چه زمانی باید درمان صورت پزیرد. بنابراین مراحل استفاده از داروهای ضعیف تا استفاده از داروهای قوی درست نیست.
سوال: بچه بیست ماهه ای تب کرده است و بدن او مخملک زده است و از پایین به بالا بدن زرد شده است و دو چشم او قرمز شده است و بعد از مراجعه به دکتر تب او پایین نیامده است. گفته اند که تب کاوازاکی گرفته است. پلاکت ها و گلبول سفید هم بالا رفته است و هموگلوبین پایین آمده است و عفونت خون 90% شده است. به او داروهای بیماری ام اس داده اند تا تب او پایین آمده است. گفته اند که این بیماری به قلب آسیب میزند و هشت روز در بیمارستان بستری بوده است.
جواب: به نظر میرسد که یک جور ویروس جدید باشد. درمان آن درمان تب است. داروهایی که در درمان تب خواندیم موثر است مانند عسل و سیاهدانه و داروی جامع با آب عسل و همچنین داروی پیامبر هم موثر است.
سوال: بیماری «پِسترویازی» چیست و درمان آن چیست؟
جواب: پسترویازی داخل در تعریف «جَرَب» یعنی «گُری» است. در طب جدید شاید از گری به این اصطلاح نام میبرند و شاید تفاوتی هم به نظر آن ها وجود داشته باشد. ما تابع تعریف بیماری هستیم و همه این بمیاری ها داخل در تعریف جرب است. این بیماری معلول بخار کبد است. روایات میفرمایند یا باید در پای راست فصد انجام بشود یا در هر دو مچ پا سه بار حجامت بشود. ما این تجربه را داشتیم که وقتی برای این افراد حجامت انجام میدهیم اول کف در میآید و بعد از آن خون خارج میشود. و این معلول بخار کبد است. دوازده عدد مرکب یک باید استفاده کنند و در این مدت هر سه تا چهار روز یک بار حجامت مچ پا انجام بدهند تا بیماری پاک بشود البته استفاده از صاف کننده خون هم موثر است.
مچ پا ما بین محل مسح و تاندوم پشت پا است.
فصد در سمت راست پا صورت میگیرد.
سوال: درمان فشار خون چیست؟
جواب: درمان اول داروی فشار خون است که عمده آن پودر سیر است و حجامت نیز به شرط اینکه اصولی و اسلامی باشد درمان اساسی فشار خون است.