درس طب استاد تبریزیان
94/09/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اعتقاد در درمان – روش های ایجاد اعتقاد
اگر قرار است روحانی درمان کند، یک نفر با تبلیغ و معروفیت و کتاب کار درمان را شروع کند، بعد از آن بین مردم شایع میشود که روحانیت درمان و طب اسلامی میداند و به طب اسلامی و روحانیت اعتقاد پیدا میکنند و درمان میشوند.
بیان اثر دارو
یکی از اموری که باعث تقویت اعتقاد مردم میشود تعریف و تمجید از دارو است. اثر دارو به نحو احسن بیان بشود. این روش در طب های دیگر رایج نیست. ائمه و پیامبر از این روش برای ایجاد اعتقاد استفاده میکردند. گاهی با اصرار، گاهی با تاکید و گاهی با چیزهای ارزش دار از دارو تعریف میکردند.
اصرار بر مصرف دارو
در روایتی آمده است:
إِنَّ أَخِي اسْتَطْلَقَ بَطْنُهُ فَقَالَ ص اسْقِهِ عَسَلًا فَسَقَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ قَدْ سَقَيْتُهُ فَلَمْ يَزِدْ إِلَّا اسْتِطْلَاقاً فَقَالَ ص اسْقِهِ عَسَلًا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ جَاءَ فِي الرَّابِعَةِ فَقَالَ اسْقِهِ عَسَلًا قَالَ قَدْ سَقَيْتُهُ فَلَمْ يَزِدْهُ إِلَّا اسْتِطْلَاقاً فَقَالَ ص صَدَقَ اللَّهُ وَ كَذَبَ بَطْنُ أَخِيكَ اسْقِهِ عَسَلًا فَسَقَاهُ فَبَرَأَ انْتَهَى[1]
یعنی روای میگوید برادرم مبتلا به اسهال شد پیامبر فرمود به او عسل بنوشان. آن شخص این کار را انجام داد و دوباره نزد پیامبر برگشت و عرض کرد به برادرم عسل نوشاندم اما اسهال او شدید تر شد پیامبر فرمود به او عسل بنوشان و این رفت و آمد سه مرتبه تکرار شد در مرتبه چهارم پیامبر فرمود به او عسل بنوشان آن شخص عرض کرد این کار را کردم ولی اسهال او شدید تر میشود پیامبر فرمود خداوند راست گفت و شکم برادرت دروغ گفت به او عسل بنوشان و آن شخص این کار را کرد و برادرش خوب شد.
منظور از اینکه فرمد شکم برادرت دروغ گفت، عدم اعتقاد و باور غلط او است. آن شخص و برادرش به طبابت پیامبر و به درمان بودن عسل باور نداشتند و پیامبر با اصرار این باور را در آن ها به وجود آورد.
مقابله کردن دارو با اشیاء با ارزش
روش دیگر پیامبر و ائمه در به وجود آوردن اعتقاد بین مردم استفاده از چیزهای با ارزش است. در روایتی آمده است:
فَلَوْ دَفَعَ شَيْءٌ الْمَوْتَ لَدَفَعَهُ السَّنَا وَ تَدَاوَوْا بِالْحُلْبَةِ فَلَوْ تَعْلَمُ أُمَّتِي مَا لَهَا فِي الْحُلْبَةِ لَتَدَاوَتْ بِهَا وَ لَوْ بِوَزْنِهَا مِنْ ذَهَب[2]
یعنی اگر چیزی مرگ را دفع میکرد آن چیز سنا بود و با شنبلیله درمان کنید پس اگر امت من میدانست چه در شنبلیله است همانا با آن درمان میکرد اگر چه هم وزن آن طلا میپرداخت.
پیامبر از قدرت مرگ استفاده میکنند برای معتقد کردن مردم به سنای مکی. سنا قدرتی دارد که جلوی مرگ را میگیرد. مرگی که نه پول، نه قدرت و نه ارتش نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
پیامبر از ارزش طلایی که در ذهن مردم است استفاده میکند و داروها را معرفی میکند. این روش درمان اسلامی است. طب اسلامی فقط دارو نوشتن نیست. در کنار دارو باید ارزش دارو را ذکر کند تا در مردم اعتقاد ایجاد شود و درمان شوند.
استفاده از قدرت های فوق بشری در ایجاد اعتقاد
روش دیگر در ایجاد اعتقاد به درمان و دارو، بیان قدرت های فوق بشری در دارو است:
مَا أَنْبَتَ الْحَرْمَلُ مِنْ شَجَرَةٍ وَ لَا وَرَقَةٍ وَ لَا ثَمَرَةٍ إِلَّا وَ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِهَا حَتَّى تَصِلَ إِلَى مَنْ وَصَلَتْ إِلَيْهِ أَوْ تَصِيرَ حُطَاماً وَ إِنَّ فِي أَصْلِهَا وَ فُرُوعِهَا لَسِرّاً وَ إِنَّ فِي حَبِّهَا الشِّفَاءَ مِنِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ دَاءً فَتَدَاوَوْا بِهَا وَ بِالْكُنْدُر[3]
یعنی یعنی نیست از درخت و برگ و میوه اسپند مگر اینکه ملکی بر آن موکل است تا اینکه به شخصی که آن را مصرف میکند برسد یا تا اینکه آتش بگیرد. و همانا در اصل و شاخه های اسپند سری است. و همانا در دانه های آن درمان است از هفتاد و دو بیماری است پس با آن و با کندر درمان کنید.
پیامبر از قدرت ملائکه و فرشتگان برای معرفی دارو استفاده میکند. پیامبر میفرماید اسپند از پشتیبانی ملائکه برخوردار است.
استفاده از استدلال به قرآن و کلام پیامبر(ص)
بنابراین معصومین به دارو اهمیت و ارزش میدهند و از دارو تبلیغ میکنند. امام صادق (ع) به شخصی میفرماید عسل و سیاهدانه بخور زیرا خداوند در قرآن فرموده است:
﴿يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاس﴾[4]
یعنی از شکم های زنبور شرابی خارج میشود که رنگ های مختلفی دارد و در آن درمان است برای مردم.
چرا امام نفرمود عسل بخور؟ چرا امام دلیل میآورد؟ چون عسل به تنهایی آن قدرت را ندارد و باور مهم است و مردم به قرآن باور دارند که کلام خداوند است و هیچ شک و تردیدی در آن نیست. بعد امام میفرماید پیامبر درباره سیاهدانه میفرماید:
فِي الْحَبَّةِ السَّوْدَاءِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِ دَاءٍ إِلَّا السَّام[5]
یعنی در سیاهدانه درمان از تمام بیماری ها است مگر بیماری سام.
چرا امام دلیل میآورد؟ امام از دارو تعریف میکند تا تاثیر دارو بیشتر بشود. این نکات ظریفی است که بنای جدید در طب است. عرض کردم دکترهای امروزی گاهی این تبلیغ را میکنند مثلا میگوید این دارو آمریکایی است، بخصوص زمانی که بخواهد خود دارو را بفروشد ولی در بیمار اثر میکند. درحالیکه آمریکایی ها از همه بیمارتر هستند. در اروپا از هر هشت نفر یک نفر سرطان دارند و در آمریکا از هر هفت نفر یک نفر سرطان دارد. ولی مردم چون آمریکا را قبول دارند از آن دارو اثر میبینند.
زمانی نزد پیامبر آمدند و عرض کردند یک دکتر یهودی عمل جراحی انجام میدهند و به ما اجازه بده تا همسایه خود را با او درمان کنیم. پیامبر نهی فرمود ولی آن ها سه بار اصرار کردند و پیامبر اجازه داد و بیمار آن ها با جراحی خوب شد. خوب شد چون به آن دکتر یهودی و کار او اعتقاد داشتند ولی پیامبر چونه نهی فرمود معلوم میشودکه این کار به صلاح نیست و ضرر دارد.
ما در تعریف بیماری ها روایات آن ها را بخوانیم. مثلا درمورد بنفشه میگوییم:
إِنَّ فَضْلَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ عَلَى سَائِرِ النَّاسِ كَفَضْلِ دُهْنِ الْبَنَفْسَجِ عَلَى سَائِرِ الْأَدْهَان[6]
یعنی همانا برتری ما اهل بیت بر باقی مردم مانند برتری روغن بنفشه بر باقی روغن ها است.
افرادی که به طبیب مراجعه میکنند و حالت بحرانی دارند، طبیب میتواند به او سنا بدهد و روایتی را که خواندیم برای بیمار بخواند که اگر چیزی مرگ را دفع کند همانا آن چیز سنا خواهد بود.
در موردی، پیامبر کلام بسیار مهمی میفرماید:
مَنْ لَمْ يَشْفِهِ الْحَمْدُ فَلَا شَفَاهُ اللَّه[7] یعنی کسی که سوره حمد او را درمان نکند خداوند او را درمان نکند.
مراد پیامبر این است که اگر کسی اعتقاد به سوره حمد دارد حتما خوب میشود ولی کسی که اعتقاد به سوره حمد ندارد سزاوار خوب شدن ندارد.
اگر این مسئله تبلیغ بشود که پیامبر نفرین کرده است مردم معتقد میشوند.
مسئله اعتقاد کل درمان است. اگر کسی یقین دارد که دارو او را خوب میکند واقعا خوب میشود. ما در روایت دیدیم که وقتی پیامبر از عملی نهی فرمود ولی با این حال فرد با آن عمل خوب شد. این به جهت این است که اعتقاد داشتند که با آن عمل خوب میشود.
اگر میبینیم امروز مردم دارو مصرف میکنند و خوب نمیشوند به جهت این است که اعتقاد ندارند. پیامبر فرمود:
إِنَ الَّذِي خَلَقَ الْأَدْوَاءَ خَلَقَ لَهَا دَوَاء[8] یعنی کسی که بیماری ها را خلق کرد برای آن ها دارو نیز خلق کرده است.
بنابراین عمل جراحی نیاز نیست وقتی که با خوردن دارو درمان حاصل میشود.
آیا اعتقاد کامل به تنهایی کافی است؟ بله چون وقتی اعتقاد باشد، چیزی که دارو نیست با اعتقاد دارو میشود. مانند موردی که شیخ علی نخودکی برای درمان همسر فردی به شوهر او انجیر داد و همسرش خوب شد یا زنی که با لمس لباس حضرت عیسی خوب شد به جهت اعتقادی که حضرت عیسی داشت. حضرت عیسی به او فرمود اعتقاد تو، تو را درمان کرد.
شاید اعتقادی که امروز مردم دارند اعتقاد ناقص است. اگر مردم اعتقاد کامل به طب اسلامی داشته باشند، طب اسلامی در تمام دنیا حاکم میشود.
وظیفه ما در برابر عدم تاثیر دارو چیست؟
در مورد درمان مسئله ای وجود دارد. شخصی میگوید دارو برای من موثر واقع نشده است. ما چه جوابی باید بدهیم؟
یک راه این است که چون ما اعتقاد کامل به داروهای معصومین داریم به او میگوییم که مصرف دارو را ادامه بدهد و راه دوم این است که دارو را عوض کنیم. هر دوی این راه ها در روایات وارد شده است.
جائیکه امید هست که در شخص اعتقاد پیدا شود باید دارو، دوباره تجویز بشود. مانند موردی که ذکر کردیم پیامبر سه مرتبه به شخص بیمار دستور به استفاده از عسل داد:
إِنَّ أَخِي اسْتَطْلَقَ بَطْنُهُ فَقَالَ ص اسْقِهِ عَسَلًا فَسَقَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ قَدْ سَقَيْتُهُ فَلَمْ يَزِدْ إِلَّا اسْتِطْلَاقاً فَقَالَ ص اسْقِهِ عَسَلًا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ جَاءَ فِي الرَّابِعَةِ فَقَالَ اسْقِهِ عَسَلًا قَالَ قَدْ سَقَيْتُهُ فَلَمْ يَزِدْهُ إِلَّا اسْتِطْلَاقاً فَقَالَ ص صَدَقَ اللَّهُ وَ كَذَبَ بَطْنُ أَخِيكَ اسْقِهِ عَسَلًا فَسَقَاهُ فَبَرَأَ انْتَهَى[9]
یعنی شخص به پیامبر عرض کرد برادرم مبتلا به اسهال است پیامبر فرمود به او عسل بنوشان دوباره آمد و عرض کرد به او عسل نوشاندم ولی بیماری او افزون شد پیامبر فرمود به او عسل بنوشان و این کار سه مرتبه تکرار شد پیامبر فرمود خداوند راست گفت و شکم برادرت دروغ گفت به او عسل بنوشان، او این کار را کرد و بیماری او برطرف شد.
اما اگر امیدی به داروی اسلامی ندارد در این مورد باید دارو عوض بشود:
كنا عنده فسأله شيخ فقال: بي وجع و أنا أشرب له النبيذ و وصفه له الشيخ، فقال له:ما يمنعك من الماء- الذي جعل الله منه كل شيء حي قال: لا يوافقني، قال له أبو عبد الله ع: فما يمنعك من العسل قال الله «فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ» قال: لا أجده، قال: فما يمنعك من اللبن- الذي نبت منه لحمك و اشتد عظمك قال: لا يوافقني فقال له أبو عبد الله: أ تريد أن آمرك بشرب الخمر لا و الله لا آمرك[10]
یعنی نزد امام بودیم که پیرمردی گفت من دردی دارم که برای درمانش نبیذ یعنی مشروب میخورم و خمر را برای امام بیان کرد امام فرمود چرا آب نمیخوری که خداوند همه چیز را با آب زنده کرد؟ عرض کرد برای من خوب نیست امام فرمود چرا خود را با عسل درمان نمیکنی؟ خداوند فرمود در عسل درمان است برای مردم عرض کرد عسل پیدا نمیکنم امام فرمود چرا شیر استفاده نمیکنی زیرا گوشت و استخوان تو از شیر است عرض کرد برای من خوب نیست امام فرمود آیا میخواهی تو را به نوشیدن خمر امر کنم به خدا قسم این کار را نخواهم کرد.
مسئله استدلالِ امام برای داروها در این روایت مشاهده میشود. مثلا آب میتواند اعضاء مرده را زنده کند. وقتی امام معصوم میفرماید آب بخور معلوم میشود درمان بیماری او خوردن آب است. ولی شخص نپذیرفت. معلوم میشود انتظار دارد که امام شرب خمر را برای او تجویز کند زیرا از نوشیدن خمر لذت میبرد و به آن معتاد شده است.
بنابراین در مورد داروها حساسیت وجود دارد که حتما اعتقاد وجود داشته باشد.
روایت دیگر میفرماید که شخصی در صفین دست او قطع شد و دست خود را خدمت حضرت امیر آورد و حضرت چیزی خواند و دست او در جایش چسبید. آن شخص عرض کرد چه خواندی؟ حضرت فرمود سوره حمد خواندم، آن شخص این کار را کوچک شمرد و دست او دوباره قطع شد.
روایت دیگری از ابوحمزه خواندیم که برای دست شکسته پسرش دعایی خواند و دستش خوب شد و طبیب گفت به من هم این دعا را آموزش بده اما ابوحمزه گفت بعد از چیزهایی که در مورد ساحر بودن شیعیان گفتی نمیتوانم به تو این دعا را آموزش بدهم.
روایت دیگری درباره درمان با ادرار وجود دارد. امام فرمود با ادرار درمان نکن و اگر اعتقاد به این دارو داری ادرار خودت را بنوش و ادرار غیر خودت را مصرف نکن.
چرا امام اجازه به خوردن بول داد درحالیکه ادرار نجس و حرام است؟ چون شخص اعتقاد دارد که فقط ادرار او را درمان میکند.
در مورد نبیذ روایت داریم که اصلا درمان نیست حتی در صورتی که به درمان بودن نبیذ اعتقاد وجود داشته باشد. امام میفرماید حتی اگر از تشنگی بمیرد نباید خمر بخورد زیرا عطش را زیاد میکند. منافعی که در قرآن برای نبیذ و شراب ذکر شده است منافع غیر خوراکی نبیذ است.
سوال: آیا افرادی که درمان اسلامی دارند و داروهای اسلامی میسازند تاثیر دارد؟
جواب: افرادی که درمان های جزئی انجام میدهند و خود یا خانواده خود را با داروهای اسلامی درمان میکنند مشکلی نیست اما افرادی که در سطح وسیع میخواهند فعالیت داشته باشند مورد تایید ما نیست چون شاید این فعالیت ها و داروهایی که درست میشود به طب اسلامی ضربه بزند.
سوال: درمان اسپاسم عضلانی چیست؟
جواب: داروی صاف کننده خوب است زیرا گرفتگی عضله معلول غلظت خون است.
سوال: در ماه آخر بارداری بچه در داخل رحم نچرخیده و پای او به سمت دهانه رحم است و دستور سزارین داده شده است آیا در اینصورت سزارین را تجویز میفرمایید؟
جواب: بنده به دنبال تهیه دارویی هستم که مسئله زایمان را آسان کند. انجدان رومی که همان داروی کاشم مسئله زایمان را راحت میکند و در ماه آخر راه بروند.