درس طب استاد تبریزیان
94/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: درمان با حرام – استفاده از حرام در ظاهر بدن
درمان با حرام
ما الان دنبال حکم شرعی نیستیم بلکه فقط میخواهیم بدانیم آیا با حرام درمان محقق میشود یا نه؟
مستفاد از روایات این است که درمان با حرام به خصوص با خمر ممکن نیست. روایاتی داریم که میفرماید انسان ناچار نباید خمر بخورد زیرا به ضرر و تشنگی میافزاید.
در این زمینه سه دسته از روایات وجود داشت:
مفاد یک سنخ از روایات این است که خداوند متعال هر چیز حرامی را در موقع ناچاری حلال کرده است.
سنخ دیگر از روایات میفرماید که خداوند در چیز حرام درمان قرار نداده است.
سنخ سوم از روایات میفرماید که انسان در هر حال نمیتواند خود را با خمر درمان کند.
برای جمع بین این سه دسته از روایات عرض شد قدر متیقن این است که درمان با خمر امکان ندارد یا به علت اینکه خمر اصلا درمان نیست یا اینکه خمر درمان است ولی درمان با آن جائز نیست. و علی ای حال درمان با خمر جائز نیست.
دارویی که الکل و خمر دارد نباید با آن درمان صورت بپذیرد و در پزشکی همین قدر کافی است و نیازی نیست که اثبات کنیم درمان با خمر حرام است و کراهت مفید مضر بودن است و در پزشکی همین قدر کفایت میکند.
به هر حال انسان با وجود این همه دلیل نمیتواند خود را با خمر درمان کند.
استفاده از خمر به عنوان تسکین دهنده
آیا میتوانیم از الکل و خمر به عنوان تسکین دهنده استفاده کنیم؟ الکل حالت تسکین دهنده شدیدی دارد. افرادی که مشروب میخورند اگر با چوب زده بشوند دردی استفاده نمیکنند.
روایتی داریم که تسکین با الکل بلکه با هر تسکین دهنده ای به صلاح نیست. شخص پیری به امام صادق (ع) عرض میکند که زمانی که مبتلا به درد شدید میشوم مقداری از نبیذ میخورم تا درد ساکن شود. امام فرمود این کار را نکن. شخص به کوفه برگشت و درد او دوباره شروع شد و خانواده او بر او اصرار کردند و او خورد و درد او ساکت شد و سال بعد بازهم به مدینه آمد و مطلب را به امام صادق عرض کرد و امام فرمود این کار را نکن:
كَانَ إِذَا أَصَابَتْهُ هَذِهِ الْأَوْجَاعُ فَإِذَا اشْتَدَّتْ بِهِ شَرِبَ الْحَسْوَ مِنَ النَّبِيذِ فَتَسْكُنُ عَنْهُ فَدَخَلَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- إِلَى أَنْ قَالَ فَأَخْبَرَهُ بِوَجَعِهِ وَ شُرْبِهِ النَّبِيذَ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ لَا تَشْرَبْهُ فَإِنَّهُ حَرَامٌ إِنَّمَا هَذَا شَيْطَانٌ مُوَكَّلٌ بِكَ فَلَوْ قَدْ يَئِسَ مِنْكَ ذَهَبَ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَى الْكُوفَةِ- هَاجَ بِهِ وَجَعٌ أَشَدُّ مِمَّا كَانَ فَأَقْبَلَ أَهْلُهُ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ (لَا أَذُوقَنَّ مِنْهُ قَطْرَةً فَيَئِسُوا مِنْهُ) وَ اشْتَدَّ بِهِ الْوَجَعُ أَيَّاماً ثُمَّ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَا عَادَ إِلَيْهِ حَتَّى مَات[1]
زیرا خمر شیطانی است که بر تو موکل شده است. اگر از تو مایوس بشود رفته است سپس زمانی که به کوفه برگشت درد او شدید تر از قبل برگشت و خانواده او اصرار کردند که از خمر بخورد و او گفت قسم به خدا یک قطره از خمر نمینوشم و اهل او مایوس شدند و درد او زمانی ادامه پیدا کرد سپس خداوند درد را برطرف کرد و آن درد بر نگشت تا اینکه از دنیا رفت.
این درسی است که اگر کسی مبتلا به دردی مانند سردرد شود سزاوار نیست که از مسکن استفاده کنند. روایت موید این است که خمر تسکین دهنده درد است ولی مصرف آن حتی در زمان ناچاری به صلاح نیست.
میشود استفاده کرد که اگر انسان برای یک بار درد را تحمل کند و از تسکین دهنده استفاده نکند دیگر درد به او بر نخواهد گشت.
روایتی از کشی نقل شده است. کتاب کشی جزو کتاب های معتبر است چون خود روات اعتبار آن ها از کشی بدست میآید و از کتاب «اختیار معرفه الرجال» که برای کشی است بدست میآید. مفاد روایت این است که برای یک مرتبه درد را تسکین ندهید و تحمل کنید و این درد به طور کلی برطرف میشود.
شاید مفاد روایت این است که اگر مسکن استفاده کردید دائما به این درد مبتلا خواهید شد. تحمل کردن درد در حقیقت درمان آن درد است. شاید حتی دندان درد را شامل بشود. البته در روایتی که خواندیم شخص پیر مرد بود شاید مراد از درد، دردهای پیری باشد.
درمان درد غیر از تسکین دادن درد است
صحبت از تسکین دهنده درد است و درمان درد و بیماری مشکلی ندارد. یعنی تسکین دادن درد بدون درمان بیماری مطلوب نیست. کسی که درد دارد باید درمان کند و با درمان بیماری درد نیز برطرف میشود.
مثلا روغن بنفشه هم درمان میگرن است و هم درد آن را ساکن میکند یا برای معده استفاده از مرکب دو درمان است و درد را برطرف میکند. مشکل جائی است که از تسکین دهنده خالی استفاده بشود. در طب اسلامی ما یک تسکین دهنده نداریم.
مکانیزم درمان بودن تحمل درد
امام میفرماید تسکین دهنده از شیطان است و خود شیطان علت بیماری است. نکته دیگر این است که شیطان و میکروب و ویروس زمانی میتواند انسان را بیمار کند که او از تسکین دهنده استفاده کند.
شخص اگر از تسکین دهنده استفاده کند بدن او قدرت دفع علت درد را نخواهد داشت زیرا بدن تکیه به مسکن میکند و حتی بدن، درد را احساس نمیکند تا در مقابل آن حرکتی انجام دهد.
بدن اگر درد را احساس کند مغز به بدن فرمان دفاع میدهد. بدن نیز به مرور زمان ورزیده میشود و قدرت از بین بردن عامل بیماری را به دست میآورد.
مشکل دیگر این است که مسکن به مرور زمان خاصیت خودش را از دست بدهد. ممکن است بار اول، درد با نصف قرص مسکن ساکت شود ولی در ادامه کارایی خود را از دست میدهد و میکروب و ویروس در مقابل آن مقاوم خواهد شد. ولی اگر از مسکن استفاده نشود بدن شروع به مقاومت میکند و هنر مقابله با آنزیم میکروب و ویروس را به دست میآورد و میتواند علت درد را از بین ببرد.
همانگونه که در روایت خواندیم با تحمل کردن، درد برطرف میشود و دیگر بر نمیگردد. شخصی آمد و گفت به این روایت عمل کردم و دردی که سالیان سال من را رنج میداد برطرف شد و بر نگشت.
برای دل درد هم تسکین دهنده مضر است. این روایتی که خواندیم اختصاص به دردی دارد که عامل آن میکروب و ویروس است شاید دردی که به واسطه ضربه به وجود آمده است تسکین آن مضر نباشد.
دعای تسکین درد
عرض کردیم ما در طب اسلامی یک روایت درباره تسکین دادن درد با دارو نداریم. البته به تریاق اشاره شده است که مذمت شده است و یک روایتی هم از طریق اهل سنت وارد شده است که برای ما حجت نیست. در طب اسلامی دعای تسکین درد داریم:
أَنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ يُنَشِّرُ بِهَذَا الدُّعَاءِ تَضَعُ يَدَكَ عَلَى مَوْضِعِ الْوَجَعِ وَ تَقُولُ أَيُّهَا الْوَجَعُ اسْكُنْ بِسَكِينَةِ اللَّهِ وَ قِرْ بِوَقَارِ اللَّهِ وَ انْحَجِزْ بِحَاجِزِ اللَّهِ وَ اهْدَأْ بِهَدْءِ اللَّهِ أُعِيذُكَ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ بِمَا أَعَاذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَرْشَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ- يَوْمَ الرَّجْفَةِ وَ الزَّلَازِلِ تَقُولُ ذَلِكَ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ لَا أَقَلَّ مِنَ الثَّلَاث[2]
یعنی پیامبر (ص) با این دعا نُشره میخواند: دستت را بر موضع درد بگذار و حفت مرتبه یا حداقل سه مرتبه بگو أَيُّهَا الْوَجَعُ اسْكُنْ بِسَكِينَةِ اللَّهِ وَ قِرْ بِوَقَارِ اللَّهِ وَ انْحَجِزْ بِحَاجِزِ اللَّهِ وَ اهْدَأْ بِهَدْءِ اللَّهِ أُعِيذُكَ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ بِمَا أَعَاذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَرْشَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ- يَوْمَ الرَّجْفَةِ وَ الزَّلَازِلِ.
معلوم میشود که درد یا عامل درد شعور دارد زیرا امام با درد صحبت میکند. بنابراین شیطان شعور دارد و خطاب را میفهمد و باعث میشود که شیطان از انسان دور شود.
بنابراین دو راه برای دور کردن شیطان داریم یکی همانطور که خواندیم صبر کردن در برابر درد است و دیگری خواندن دعا است.
پس استفاده از تسکین دهنده صلاح نیست و مشکل باید اساسی و ریشه ای درمان بشود.
عرض کردیم که شیطان باعث درد میشود. از قرآن هم به دست میآید که شیطان باعث درد است:
﴿ مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ﴾[3]
یعنی شیطان سبب خستگی و شکنجه من شده است.
در هیچ طبی مسئله صبر کردن برای دفع میکروب و ویروس نیامده است.
درمان با خمر در مواردی غیر از خوردن
استفاده از خمر برای سرمه کشیدن
امروزه با الکل زخم ها را درمان میکنند. شاید قطره ای برای گوش یا چشم درست شود که در آن خمر وجود داشته باشد. مالیدن روی بدن شاید ایرادی نداشته باشد. روایاتی هم داریم که خمر و الکل نجس نیست. راجع به الکل همه فقها میگویند که نجس نیست ولی درباره خمر بیشتر فقها اعتقاد دارند که نجس است.
اعتقاد بنده این است که خمر نجس نیست و روایاتی هم به نجس نبودن خمر دلالت دارد. الکل و خمر منافعی نیز دارد:
﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس﴾[4]
یعنی از تو درباره خمر و میسر سوال میکنند بگو گناه آن دو بزرگ است و منافعی نیز برای مردم دارند.
یکی از منافع خمر استفاده غیر خوراکی برای ضد عفونی کردن است. یا اینکه به صورت قطره در چشم و گوش استفاده کنند. از جهت حرمت حرام نیست و از نظر استفاده هم شاید ایرادی نداشته باشد. البته روایات متفاوت است:
مَنِ اكْتَحَلَ بِمِيلٍ مِنْ مُسْكِرٍ كَحَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمِيلٍ مِنْ نَار[5]
یعنی کسی که با خمر سرمه بکشد خداوند با آتش برای او سرمه میکشد.
از این روایت به وضوح حرمت استفاده از خمر برای چشم استفاده میشود.
روایت دیگر میفرماید:
سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ دَوَاءٍ عُجِنَ بِالْخَمْرِ نَكْتَحِلُ مِنْهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا حَرَّمَ شِفَاءً[6]
یعنی مردی از امام صادق(ع) از دارویی که با خمر درست میشود پرسید که آیا با آن سرمه بکشیم؟ امام فرمود خداوند در چیزی که حرام کرد شفاء قرار نداده است.
این روایت از حرام نفی موضوعِ درمان کرده است.
روایت دیگری میفرماید:
فِي رَجُلٍ اشْتَكَى عَيْنَيْهِ فَنُعِتَ لَهُ كُحْلٌ يُعْجَنُ بِالْخَمْرِ فَقَالَ هُوَ خَبِيثٌ بِمَنْزِلَةِ الْمَيْتَةِ فَإِنْ كَانَ مُضْطَرّاً فَلْيَكْتَحِلْ بِه[7]
مردی در چشمانش درد داشت اطباء برای او سرمه ای که از خمر درست شده بود برای او تجویز کردند امام فرمود سرمه ای که خمر درست شده است خبیث است و مانند میته است که اگر اضطرار پیش آید استفاده از آن مانعی ندارد.
یزید بن اسحاق که در سند این روایت آمده است توثیق نشده است. فقط آمده است که او در اسناد کامل الزیارات واقع شده است و بنابر نظر آقای خوئی افرادی که در اسناد کامل الزیارات آمده اند موثق هستند. البته آقای خوئی در اواخر عمر از این نظر برگشت.
استفاده خمر در ظاهر بدن
شاید کسی بگوید احتمال دارد که خمر از چشم به دهان سرایت کند. اما استفاده از خمر در ظاهر بدن چه حکمی دارد؟ گفتیم خداوند میفرماید که منافعی نیز دارد. اما روایتی داریم که میفرماید در ظاهر بدن هم نباید استفاده کرد:
لَا يُتَدَاوَى بِالْخَمْرِ وَ لَا الْمُسْكِرِ وَ لَا تَمْتَشِطُ النِّسَاءُ بِهِ فَقَدْ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ عَلِيّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ فِي رِجْسٍ حَرَّمَهُ شِفَاء[8]
یعنی با خمر و مسکر درمان صورت نمیپذیرد و زن ها با آن ها شانه نزنند پدرم از جدم به من خبر داد که حضرت امیر فرمود خداوند در رجسی که حرام فرموده شفاء قرار نداده است.
از کلمه آخر استفاده میشود که استفاده خانم ها از خمر به عنوان درمان موها جائز نیست. بعضی میگویند که الکل نجس نیست و در اوائل جلد چهارم خواهیم خواند که درست هم این است که الکل نجس نیست. در روایت داریم:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنْ أَصَابَ ثَوْبِي شَيْءٌ مِنَ الْخَمْرِ أُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ أَغْسِلَهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ إِنَّ الثَّوْبَ لَا يَسْكَر[9]
یعنی به امام صادق(ع) عرض کردم مقداری خمر به لباسم ریخته است آیا در آن لباس قبل از شستن آن نماز بخوانم؟ امام فرمود اشکالی ندارد زیرا لباس مست نمیشود.
یعنی اگر خوردن آن حرام است به خاطر سکر آوری آن است اما لباس که حالت مستی ندارد. اما در عین حالی که نجس نیست امام میفرماید با آن درمان نکنید حتی برای ظاهر بدن و موها درمان نیست.
یک روایتی داریم که فرمود در صورت ناچاری برای ظاهر بدن و سرمه استفاده کند ولی از روایات دیگر استفاده میشود که استفاده از خمر حتی برای ظاهر بدن و سرمه کشیدن هم به صلاح نیست.
سوال: دختری که دچار زگیل آلت تناسلی شده است آیا مُسری است و آیا میتوانند ازدواج بکنند و درمان آن چیست؟
جواب: زگیل به طور کلی در روایات درمان های متعددی دارد.
مثلا جوئی را دور زگیل بگردانید و در تنور بیاندازید یا زیر ناودان دفن کنید که اگر سبز شد زگیل برطرف میشود.
موثرتین درمان چوب نخود است. سر چوب نخود را گداخته کنند و روی زگیل بگذارند و زگیل میسوزد و از بین میرود و دیگر رشد نمیکند و درد هم ندارد.
درمان دیگر شیر انجیر است. زمانی که انجیر یا برگ انجیر از درخت کنده میشود قطره ای سفید رنگ بیرون میآید که برای زگیل موثر و مفید است.
اگر زگیل داخل واژن است میتوان با تزریق شیر انجیر آن را برطرف کرد.
مالیدن دائمی خرفه به زگیل آن را برطرف میکند. شاید آب خرفه هم تاثیر داشته باشد.
زگیل مانع ازدواج نیست و به نظر میرسد که زگیل مسری نیست. اگر زگیل غیر اصولی برطرف بشود زگیل در بدن پخش میشود. ولی به بدن فرد دیگر سرایت نمیکند.
سوال: علت به وجود آمدن بیماری «باد فتق» و درمان آن چیست؟
جواب: علت باد فتق شاید متعدد باشد و علتی که در روایت آمده است خوردن ماهی با تخم مرغ است و دیگری نشستن زیاد در بیت الخلاء است. همچنین احتمال دارد مواردی همچون پردین از ارتفاع زیاد باعث این بیماری بشود. افرادی که دچار یبوست هستند نیز شاید به این بیماری مبتلا بشوند. یا برداشتن بار سنگین احتمال به وجود آمدن فتق را به همراه دارد. بعید نیست که اگر باد روده زیاد باشد همانطور که به آن باد فتق میگویند باعث فتق بشود. البته بعضی نیز به صورت ژنتیکی زمینه بروز فتق دارند.
درمان آن داروی فتق است.
سوال: درمان کیستی که در خانم ها به وجود میآید چیست؟
جواب: علت کیست خانم ها آلودگی خون است و بیشتر مشکلات خانم ها معلول عدم زایمان و عدم بارداری است. اگر خانم ها به صورت مداوم بچه بیاورند مبتلا به هیچ بیماری نخواهند شد. چون موقع بارداری تخم دان ها و رحم فعال تر میشوند و خون به مقدار زائد به آن ها میرسد تا این وظیفه انجام بشود علاوه بر آن هرمون ها تولید میشود. سینه ها نیز اگر در بچه داری استفاده بشوند مبتلا به آسیب مانند فیبروم و توده های سینه و کسیت و تخم دان و میوم نمیشود.
درمان کیست هم تباشیر هندی با داروی اذخر است که باید بجوشانند و در آب پز آن بنشینند.