«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
96/02/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث غذاهای وارد شده در روایات(حبوبات) – ادامه معرفی بیماری اتروفی(ضعف عضلات)
نخود
صحبت راجع به حبوبات است. یکی از حبوبات «نخود» است که در روایات مدح شده است.
ائمه(ع) از نخود پخته شده هم قبل از غذا و هم بعد از غذا استفاده میکردند. این مسئله نشان میدهد که نخود اهمیت و فوائد فراوانی دارد.
خوردن نخود «بوداده» در ایران مرسوم است و عادت خوبی هم هست ولی فرهنگ خوردن نخود «پخته» در کشورهای دیگر مانند عراق وجود دارد و نخود پخته جزء تنقلات آن ها محسوب میشود و بین وعده های غذایی نخود پخته میخورند.
در روایتی از امام کاظم آمده است:
كَانَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَأْكُلُ الْحِمَّصَ الْمَطْبُوخَ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَه[1]
یعنی امام کاظم (ع) قبل و بعد از غذا نخود پخته میخورد.
در روایتی از امام رضا (ع) آمده است:
الْحِمَّصُ جَيِّدٌ لِوَجَعِ الظَّهْرِ وَ كَانَ يَدْعُو بِهِ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَه[2]
یعنی نخود برای کمر درد خوب است و همیشه قبل و بعد از غذا نخود درخواست میکرد.
بنابراین نخود درمان کمر درد است. بر اساس این روایت یکی از داروهای ما برای کمر درد سویق نخود است.
در روایت دیگر میفرماید:
ذُكِرَ عِنْدَهُ الْحِمَّصُ فَقَالَ هُوَ جَيِّدٌ لِوَجَعِ الصَّدْر[3]
یعنی نخود برای درد سینه خوب است.
امروز هم معروف است که نخود برای مشکلات سینه و ریه مفید است و این روایت تایید این مطلب است.
بعضی میگویند کمر درد کنایه از جماع است و تجربه نشان داده است که نخود تقویت کنندهی جنسی هم میباشد، یعنی نخود برای کمر دردی که از ناحیه زیادی جماع پیش میآید مفید است.
بنابراین نخود تقویت کنندهی نیروی جنسی است و احتمال دارد کمر درد و ضعف جنسی، هر دو را درمان کند.
به همین جهت بیشتر مردم دنیا نخود به صورت قیمه یا نخود بو داده مصرف مصرف میکنند و در غذاهایی مانند آبگوشت حتما نخود هم قرار میدهند و این ها معلول سفارشات ائمه(ع) میباشد.
«لپه» هم نوعی نخود است.
باقلا
باقلا هم منافع متعددی دارد. شایع است که باقلا قساوت و فراموشی میآورد و باد زا است ولی روایات ما برعکس این مطالب را بیان میکنند.
در روایت صحیح السند از امام صادق(ع) در کتاب کافی و محاسن آمده است:
أَكْلُ الْبَاقِلَّى يُمَخِّخُ السَّاقَيْنِ وَ يَزِيدُ فِي الدِّمَاغِ وَ يُوَلِّدُ الدَّمَ الطَّرِيَّ.[4]
یعنی خوردن باقلا استخوان را مغز دار میکند و مغز را زیاد میکند و خون تازه تولید میکند.
از این روایت استفاده میشود که ارتباطی بین مغز استخوان و تولید خون در بدن است. چیزی که امروزه هم گفته میشود تولید خون در مغز استخوان است و باقلا مغز استخوان را تقویت میکند.
بعید نیست که تقویت مغز استخوان سبب زیاد شدن مغز هم بشود.
برای افرادی که مشکل مغز استخوان دارند و سرطان خون دارند و در انتظار پیوند مغز استخوان هستند، باقلا بخورند زیرا باعث تقویت مغز استخوان میشود.
باقلا میتواند درمان سرطان خون باشد به همین جهت میگوییم این افراد داروی جامع با آب باقلا بخورند.
مراد از باقلا، باقلا بومی بدون کود شیمیایی باشد. مشکل باقلاهای امروزی این است که کود شیمیایی داده میشود و همین کود شیمیایی سرطان زا است.
باقلا باید بومی باشد و اصلاح ژنتیکی نشده باشد و کود شیمیایی هم نخورده باشد.
باقلای بومی ریز است و دانه های ریز دارد. باقلاهای درشت و پوست کلفت با کود شیمیایی پرورش پیدا میکنند. بیشتر باقلا در شمال کشور تولید میشود و چون در شمال زیاد از خاک استفاده میکنند مجبور به استفاده از کود شیمیایی هستند تا ضعف خاک جبران بشود و استفاده از کود شیمیایی باقلا را سمی میکند.
«فاویسم» که حساسیت به باقلا هست به جهت استفاده از کود شیمیایی است و ارتباطی با خود باقلا ندارد. باقلا درمان فاویسم است زیرا فاویسم از کم خونی است و از غلبهی صفراء است و اگر باقلا سالم و ارگانیک باشد، تقویت کنندهی مغز استخوان و تولید خون است.
وقتی خون زیاد بشود فاویسم درمان میشود.
درمان بیماری فاویسم داروی صفرابر و داروی قرص خون است.
هستهی سنجد و برگ چغندر خود استخوان و دیوارهی آن را درمان میکند.
در روایت صحیح السند دیگری آمده است:
أَكْلُ الْبَاقِلَّى يُمَخِّخُ السَّاقَيْنِ وَ يُوَلِّدُ الدَّمَ الطَّرِي[5]
یعنی خوردن باقلا مغز استخوان را زیاد میکند و تولید خون تازه میکند.
در این روایت ما بین زیاد شدن مغز استخوان و تولید خون تازه فاسله نیفتاده است بنابراین احتمال ارتباط بین مغز استخوان و تولید خون زیاد است.
در روایت دیگر از امام صادق(ع) آمده است:
كُلُوا الْبَاقِلَّى بِقِشْرِهِ فَإِنَّهُ يَدْبُغُ الْمَعِدَةَ.[6]
یعنی باقلا را با پوست آن بخورید زیرا معده را دباغی میکند.
البته قدر متیقن از پوست باقلا، پوست دوم و پوست نازک آن است ولی به نظر میرسد که پوست سبز و کلفت آن را نیز شامل بشود زیرا «قشر» اطلاق دارد و مردم پوست کلفت آن را معمولا نمیخورند به همین جهت امام (ع) سفارش به خوردن آن کرده است.
در روایت آمده است:
كَانَ طَعَامُ عِيسَى ع الْبَاقِلَّى حَتَّى رُفِعَ وَ لَمْ يَأْكُلْ عِيسَى ع غَيْرَهُ حَتَّى رُفِعَ وَ لَمْ يَأْكُلْ عِيسَى ع شَيْئاً غَيَّرَتْهُ النَّار[7]
یعنی غذای حضرت عیسی باقلا بوده است تا زمانیکه به آسمان رفت و حضرت عیسی چیزی را که با آتش پخته شده بود را نمیخورده است.
حضرت عیسی(ع) طبیب بوده است و تمام بیماری ها را درمان میکرده است و حتما غذای او بهترین غذا است.
شاید مسئلهی خام خواری از این روایت بوده است.
شاید خوردن باقلای خام فوائدی دارد و شاید خام خواری به طوری کلی فوائدی داشته باشد ولی ما از روایات استفاده کردیم که خوردن گوشت ضروری است و گوشت سید غذا ها است و فوائد زیادی دارد.
حضرت عیسی حتی جو را نپخته مصرف میکرد.
اگر کسی بخواهد با خام خواری درمان کند، کار بدی نیست.
در روایت آمده است غذای حضرت عیسی از سبزی زمین بود به طوری که شکم او از خوردن سبزی زیاد، سبز میشده است.
بله، برای درمان موهای زائد بدن، پوست اول باقلا را له کنند و بمالند.
لوبیا
لوبیا هم یکی از حبوبات شناخته شده است. معروف است که لوبیا بادزا است ولی ائمه(ع) میفرمایند لوبیا بادزا نیست و باد را طرد میکند و بادشکن است.
در روایت آمده است:
اللُّوبِيَاءِ يَطْرُدُ الرِّيَاحَ الْمُسْتَبْطِنَةَ.[8]
یعنی لوبیا بادهای پنهان را طرد میکند.
اگر بخواهیم دارویی درست کنیم که بادشکن باشد و باد را از شکم خارج کند و یا برای نفخ شکم مفید باشد میتوانیم لوبیا را در ترکیب آن دارو قرار بدهیم.
در مورد زیتون هم اصحاب عرض میکردند باد زا است ولی پیامبر(ص) میفرمود نه چیز دیگر باد تولید میکند و زیتون باد را طرد میکند.
«مستبطنه» یعنی بادهایی است که انسان وجود آن ها را احساس نمیکند.
«الریاح» هم شامل باد به معنای یکی از طبائع چهارگانه و هم شامل باد به معنای نفخ میشود.
ماش
ماش هم یکی از حبوبات مدح شده است و برای آن در روایات فوائدی مانند درمان بهک و سفیدی پوست ذکر شده است.
بهک با پیسی تفاوت دارد. بهک سطحی است و اگر تیغ زده بشود خون جاری میشود ولی پیسی عمقی است و اگر تیغ زده بشود آب سفید خارج میشود.
در روایت آمده است:
شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع الْبَهَقَ فَأَمَرَهُ أَنْ يَطْبُخَ الْمَاشَ وَ يَتَحَسَّاهُ وَ يَجْعَلَهُ فِي طَعَامِهِ.[9]
یعنی مردی به امام کاظم(ع) از بهک شکایت کرد امام(ع) امر کرد تا ماش را به صورت سوپ درست کند و در غذای خود قرار بدهد.
یعنی یکی از غذاها سوپ ماش قرار بدهد یا اینکه ماش را در همهی غذاها استفاده کند. مثلا اگر برنج درست میکند ماش را هم قرار دهد و پلو ماش بخورد.
جاوورس
در فارسی به آن «گارس» یا «گاورس» گفته میشود. ارزن های ریزی است که در برنج زیاد است. قدیم زیاد بوده است ولی الان چون سم پاشی میکنند جاورس از بین میرود.
خانم ها در قدیم جاورس را از لابلای برنج ها جدا میکردند از ارزن ریز تر است و براق است.
الان جاورس به عنوان غذا یا دارو معروف نیست ولی در قدیم به عنوان غذا یا حداقل به عنوان دارو استفاده میشده است
در روایت آمده است:
حَدَّثَنِي مَنْ أَكَلَ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع هَرِيسَةً بِالْجَاوَرْسِ وَ قَالَ أَمَا إِنَّهُ طَعَامٌ لَيْسَ فِيهِ ثِقَلٌ- وَ لَا لَهُ غَائِلَةٌ وَ إِنَّهُ أَعْجَبَنِي فَأَمَرْتُ أَنْ يُتَّخَذَ لِي وَ هُوَ بِاللَّبَنِ أَنْفَعُ وَ أَلْيَنُ فِي الْمَعِدَةِ.[10]
یعنی شخصی که با امام رضا(ع) حلیم جاورس میخورد برای من نقل کرد امام(ع) فرمود حلیم جاورس غذایی است که سنگینی ندارد و هیچ آسیب و ضرری ندارد و از این غذا خوشم آمد و دستور دادم تا این غذا را برایم درست کنند و اگر جاورس با شیر درست شود نفع آن بیشتر و نرم تر در معده خواهد بود.
حلیم جاورس به جای گندم در آن جاورس به کار رفته است.
اگر جاورس به جای گوشت با شیر پخته بشود به نظر میرسد بهتر باشد.
در روایات از سویق جاورس به عنوان درمان اسهال آمده است.
در روایت آمده است:
مَرِضْتُ بِالْمَدِينَةِ فَانْطَلَقَ بَطْنِي فَوَصَفَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سَوِيقَ الْجَاوَرْسِ وَ أَمَرَنِي أَنْ آخُذَ سَوِيقَ الْجَاوَرْسِ وَ أَشْرَبَهُ بِمَاءِ الْكَمُّونِ فَفَعَلْتُ فَأَمْسَكَ بَطْنِي وَ عُوفِيتُ.[11]
یعنی در مدینه مبتلاء به اسهال شدم امام صادق(ع) فرمود سویق جاورس را با آب زیره مصرف کنم و این کار را انجام دادم و عافیت پیدا کردم.
ممکن است بین روایات به طور پراکنده در مورد حبوبات دیگر مطالبی وجود داشته باشد.
سبزیجات
ائمه(ع) روی مسئلهی سبزی تاکید داشتند و روی بودن سبزی در سفره حرص و ولع داشتند به گونه ای که ائمه(ع) غذا نمیخوردند تا سبزی سر سفره بیاید.
تمام ائمه(ع) بر خوردن سبزی تاکید داشتند و حتی حضرت امیر(ع) که نان و نمک میخورد همراه آن سبزی مصرف میکرد.
در روایت آمده است:
كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى الْمَائِدَةِ فَمَالَ عَلَى الْبَقْلِ وَ امْتَنَعْتُ أَنَا مِنْهُ لِعِلَّةٍ كَانَتْ بِي فَالْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ يَا حَنَانُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع لَمْ يُؤْتَ بِطَبَقٍ إِلَّا وَ عَلَيْهِ بَقْلٌ قُلْتُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ لِأَنَّ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ خَضِرَةٌ وَ هِيَ تَحِنُّ إِلَى أَشْكَالِهَا.[12]
یعنی به همراه امام صادق(ع) سر سفره بودم امام(ع) شروع به سبزی خوردن کرد و من سبزی به جهت مشکلی که داشتم سبزی نخوردم امام(ع) رو به من کرد و فرمود ای حنان آیا نمیدانی که برای حضرت امیر(ع) هیچ سفره و سینی غذایی نمیآوردند مگر اینکه سبزی داشته است عرض کردم چرا فدایت شوم؟ فرمود زیرا قلب های مومنین سبز است و به هم رنگ خود میل دارد.
حضرت امیر(ع) که هیچ چیزی مصرف نمیکرد به خوردن سبزی مقید بود، بنابراین خوردن سبزی اهمیت دارد.
بنابراین طبع سالم، به سبزی میل پیدا میکند.
ما قلب باطنی را «بستهی ژنتیکی» تفسیر میکنیم. احتمال دارد مراد همان قلب صنوبری باشد که البته شاید رنگ آن سبز نباشد و مراد از سبز شدن قلب صنوبری، طراوت قلب صنوبری باشد.
پیاز و خیار جزء سبزیجات نیست بلکه جزء تره بار است که خواهیم خواند.
ما گفته بودیم که طبع سالم اگر چیزی را نپسندد غذای انسانی نیست ولی چیزی که طبع سالم آن را میپسندد غذای انسانی و مطلوب است. یعنی انسان طوری خلق شده است که آن چیز برای او مناسب است.
در روایت آمده است:
بَعَثَ إِلَيَّ الْمَاضِي ع يَوْماً فَأَجْلَسَنِي لِلْغَدَاءِ فَلَمَّا جَاءُوا بِالْمَائِدَةِ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهَا بَقْلٌ فَأَمْسَكَ يَدَهُ ثُمَّ قَالَ لِلْغُلَامِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنِّي لَا آكُلُ عَلَى مَائِدَةٍ لَيْسَ فِيهَا خُضْرَةٌ فَأْتِنِي بِالْخُضْرَةِ قَالَ فَذَهَبَ الْغُلَامُ فَجَاءَ بِالْبَقْلِ فَأَلْقَاهُ عَلَى الْمَائِدَةِ فَمَدَّ يَدَهُ ع حِينَئِذٍ وَ أَكَلَ.[13]
یعنی امام کاظم(ع) دنبال من فرستاد و من را برای صبحانه نشاند و روی سفره سبزی نبود و امام(ع) دست نگه داشت و به غلام فرمود آیا نمیدانی روی سفرهای که سبزی ندارد غذا نمیخورم برای من سبزی بیاور غلام رفت و سبزی آورد و دستش را دراز کرد و خورد.
خیلی مهم است که امام(ع) از سفره ای که سبزی نداشته باشد، غذا نمیخورد بنابراین سبزی برای سلامتی ضروری است و برای سلامتی مفید است.
در روایت آمده است:
لِكُلِّ شَيْءٍ حِلْيَةٌ وَ حِلْيَةُ الْخِوَانِ الْبَقْل[14]
یعنی برای هرچیزی زینتی وجود دارد و زینت سفره سبزی است.
بودن سبزی روی سفره فوائد دارد اگر چه سبزی خورده نشود. به همین جهت در روایت آمده است:
خَضِّرُوا مَوَائِدَكُمْ بِالْبَقْلِ فَإِنَّهُ مَطْرَدَةٌ لِلشَّيْطَانِ مَعَ التَّسْمِيَةِ وَ فِي رِوَايَةٍ زَيِّنُوا مَوَائِدَكُم[15]
یعنی سفره های خود را با سبزی سبز کنید به همراه بسم الله گفتن شیطان(میکروب و ویروس) را طرد میکند و در روایت دیگر آمده است سفره های خود را با سبزی زینت دهید.
بیشتر مراد سبزی خام است زیرا سبزی پخته غذا محسوب میشود.
هم بسم الله و هم بودن سبزیجات سر سفره شیطان را طرد میکند.
تره
مهم ترین و بالاترین سبزی تره است. بلکه از تره نمیتوان بی نیاز شد در حالیکه از سبزی های دیگر میتوان بی نیاز شد. در روایت آمده است که حکم تره، حکم نان است. یعنی غذاها غذاهای دیگر با نان خورده میشود ولی نان را به تنهایی هم خورده میشود.
در روایت آمده است:
ذُكِرَتِ الْبُقُولُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ كُلُوا الْكُرَّاثَ فَإِنَّ مَثَلَهُ فِي الْبُقُولِ كَمَثَلِ الْخُبْزِ فِي سَائِرِ الطَّعَامِ أَوْ قَالَ الْإِدَامِ.[16]
یعنی ... مثل تره در میان سبزیجات مانند نان در سائر غذاها است.
بنابراین سبزی تره ضروری است.
در روایت دیگر آمده است:
لِكُلِّ شَيْءٍ سَيِّدٌ وَ سَيِّدُ الْبُقُولِ الْكُرَّاث[17]
یعنی برای هر چیزی سیدی وجود دارد و سید سبزیجات تره است.
در روایت دیگر آمده است:
ذُكِرَ الْبُقُولُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ سَنَامُ الْبُقُولِ وَ رَأْسُهَا الْكُرَّاثُ وَ فَضْلُهُ عَلَى الْبُقُولِ كَفَضْلِ الْخُبْزِ عَلَى سَائِرِ الْأَشْيَاءِ وَ فِيهِ بَرَكَةٌ وَ هِيَ بَقْلَتِي وَ بَقْلَةُ الْأَنْبِيَاءِ قَبْلِي وَ أَنَا أُحِبُّهُ وَ آكُلُهُ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى نَبَاتِهِ فِي الْجَنَّةِ يَبْرُقُ وَرَقُهُ خُضْرَةً وَ حُسْنا[18]
یعنی نزد پیامبر(ص) صحبت از سبزیجات شد فرمود کوهان (بالاترین نقطه) و سر سبزیجات تره است و برتری تره بر سائر سبزیجات مانند برتری نان بر دیگر غذا ها است و تره سبزی من است و سبزی انبیاء قبل از من است و من تره را دوست دارم و میخورم و گویا به گیاه آن در بهشت نگاه میکنم در حلیکه از سبزی و زیبایی میدرخشد.
اینکه سبزی حضرت زهرا(س) خرفه بوده است، شاید برای خانم ها سبزی خرفه از همهی سبزی ها بهتر است و هر یک از ائمه(ع) سبزی اختصاصی داشته است.
بهترین مدح برای تره آمده است.
خصوصیت طب اسلامی، استفاده از ظرفیت ها برای معرفی غذاها و داروها است. برای تره فرموده اند آن را در بهشت میبینم. در طب اسلامی زمانیکه میخواهند از چیزی تعریف کنند از این روش استفاده میکنند.
ما میتوانیم دارویی را که تره در آن بکار رفته است را بدون هیچ تردیدی داروی بهشتی معرفی کنیم و به بیمار بگوییم این داروی بهشتی است و گویا در بهشت است.
مفاد این روایت برتری تره نسبت به کاسنی است. البته در روایات از کاسنی خیلی تعریف شده است.
در روایتی از یحیی بن سلیمان آمده است:
رأرَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع بِخُرَاسَانَ فِي رَوْضَةٍ وَ هُوَ يَأْكُلُ الْكُرَّاثَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ النَّاسَ يَرْوُونَ أَنَّ الْهِنْدَبَا يَقْطُرُ عَلَيْهِ كُلَّ يَوْمٍ قَطْرَةٌ مِنَ الْجَنَّةِ فَقَالَ إِنْ كَانَ الْهِنْدَبَا يَقْطُرُ عَلَيْهِ قَطْرَةٌ مِنَ الْجَنَّةِ فَإِنَّ الْكُرَّاثَ مُنْغَمِسٌ فِي الْمَاءِ فِي الْجَنَّةِ قُلْتُ فَإِنَّهُ يُسَمَّدُ فَقَالَ لَا يَعْلَقُ بِهِ شَيْء[19]
یعنی امام رضا (ع) را در باغی در خراسان دیدم تره میخورد عرض کردم فدایت شوم چرا تره میخوری؟ مردم میگویند هر روز روی کاسنی یک قطره از بهشت میریزد فرمود اگر یک قطرهی بهشتی هر روز روی کاسنی میریزد، تره در آب بهشت غوطه ور میشود.
باید این مدح ها به مردم انتقال پیدا کند و صرفا خوردن تره تبلیغ نشود.
در روایت دیگر آمده است:
كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى الْمَائِدَةِ فَمِلْتُ عَلَى الْهِنْدَبَا فَقَالَ لِي يَا حَنَانُ لِمَ لَا تَأْكُلُ الْكُرَّاثَ فَقُلْتُ لِمَا جَاءَ عَنْكُمْ مِنَ الرِّوَايَةِ فِي الْهِنْدَبَا قَالَ وَ مَا الَّذِي جَاءَ عَنَّا فِيهِ قَالَ قُلْتُ إِنَّهُ يُقَطَّرُ عَلَيْهِ قَطَرَاتٌ مِنَ الْجَنَّةِ فِي كُلِّ يَوْمٍ قَالَ فَقَالَ لِي فَعَلَى الْكُرَّاثَ إِذاً سَبْعٌ قُلْتُ فَكَيْفَ آكُلُهُ قَالَ اقْطَعْ أُصُولَهُ وَ اقْذِفْ رُءُوسَه[20]
یعنی با امام صادق(ع) سر یک سفره بودم سبزی کاسنی خوردم فرمود چرا تره نمیخوری؟ عرض کردم به جهت روایتی که از جانب شما راجع به کاسنی وارد شده است فرمود چه آمده است؟ عرض کردم روی کاسنی قطره هایی از بشهت در هر روز میریزد فرمود روی تره در هر روز هفت قطره از بهشت میریزد.
فوائد تره
درمان بیماری های خونی است. برای سرطان خون و خونریزی روده مفید است، برای اسهال خونی و برای خونریزی بواسیر ماده خوب است.
حتی الامکان تره نباید شسته بشود. در روایت آمده است که چیز کثیف به تره نمیچسبد.
در روایت آمده است:
اشْتَكَى غُلَامٌ لِأَبِي الْحَسَنِ ع فَسَأَلَ عَنْهُ فَقِيلَ بِهِ طُحَالٌ فَقَالَ أَطْعِمُوهُ الْكُرَّاثَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فَأَطْعَمْنَاهُ فَقَعَدَ الدَّمُ ثُمَّ بَرَأَ.[21]
یعنی یکی از غلامان امام کاظم(ع) بیمار بود امام(ع) از مشکل او پرسید عرض شد بیماری طحال دارد فرمود به او سه روز تره بدهید و ما به او دادیم و خونریزی قطع شد و خوب شد.
سرطان خون هم مربوط به طحال میشود. سرطان خون سبب خونریزی میشود و خون های سالم را از بدن خارج میکند و سبب افت پلاکت و افت خون میشود.
به نظر میرسد تره برای تمام خونریزی ها مناسب باشد و سبب تولید پلاکت بشود زیرا پلاکت جلوی خونریزی را میگیرد. اگر پلاکت کم شود، انسان مبتلا به خونریزی میشود.
به سرطانی ها توصیه کنید که حداقل سه روز صد تا دویست گرم تره بخورند.
درمان بیماری طحال
شَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَوْلِيَائِهِ وَجَعَ الطِّحَالِ وَ قَدْ عَالَجَهُ بِكُلِّ عِلَاجٍ وَ أَنَّهُ يَزْدَادُ كُلَّ يَوْمٍ شَرّاً حَتَّى أَشْرَفَ عَلَى الْهَلَكَةِ فَقَالَ لَهُ اشْتَرِ بِقِطْعَةِ فِضَّةٍ كُرَّاثاً وَ اقْلِهِ قَلْياً جَيِّداً بِسَمْنٍ عَرَبِيٍّ وَ أَطْعِمْ مَنْ بِهِ هَذَا الْوَجَعُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِكَ بَرِئَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى[22]
یعنی یکی از اصحاب امام باقر(ع) از درد طحال شکایت کرد و با همهی داروها درمان کرده بود و هر روز بدتر میشد تا اینکه نزدیک بود بمیرد امام(ع) فرمود یک درهم تره بخر و آن را با روغن زرد گوسفند یا گاو عربی سرخ کن و سه روز استفاده کن زیرا خوب میشود ان شاء الله.
طحال، درد سمت چپ است و به سمت سینه و دنده ها میرود.
بله، بعید نیست که تره خشک هم موثر باشد.
نه، افرادی که پلاکت خون آن ها بالا است نباید تره مصرف کنند.
مراد از سمن عربی، روغن زرد گوسفند یا گاوی است که در سرزمین عرب و سرزمین خشک باشد. سرزمینی که گرم و خشک باشد.
نه، مراد از گاو عربی، «گاومیش» نیست، گاومیش گاو هندی است.
تره زردی صورت را برطرف میکند، یعنی باعث تولید خون میشود. افرادی که کم خونی دارند خوب است که تره مصرف کنند.
در روایت آمده است:
اشْتَكَيْتُ بِالْمَدِينَةِ شَكَاةً شَدِيدَةً فَأَتَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع فَقَالَ لِي أَرَاكَ مُصْفَرّاً قُلْتُ نَعَمْ قَالَ كُلِ الْكُرَّاثَ فَأَكَلْتُهُ فَبَرَأَتْ[23]
یعنی در مدینه شدیدا بیمار شدم نزد امام کاظم(ع) آمدم فرمود چه شده تو را زرد رنگ میبینم؟ عرض کردم بله فرمود تره بخور راوی میگوید من هم تره خوردم خوب شدم.
بنابراین تره داروی کم خونی است و اگر کسی میخواهد داروی کم خونی درست کند، یکی از مواد آن تره است.
بله، ممکن است صفراء هم باشد ولی در اینجا بیشتر مراد همان کم خونی است.
درمان بواسیر
در روایتی آمده است:
سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكُرَّاثِ فَقَالَ كُلْهُ فَإِنَّ فِيهِ أَرْبَعَ خِصَالٍ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ يَطْرُدُ الرِّيَاحَ وَ يَقْطَعُ الْبَوَاسِيرَ وَ هُوَ أَمَانٌ مِنَ الْجُذَامِ لِمَنْ أَدْمَنَ عَلَيْهِ.[24]
یعنی .... تره بواسیر را قطع میکند ...
در روایت دیگر آمده است تره خونریزی بواسیر را قطع میکند.
در روایت دیگر آمده است:
عَنْ رَجُلٍ رَأَى أَبَا الْحَسَنِ ع بِخُرَاسَانَ يَأْكُلُ الْكُرَّاثَ مِنَ الْبُسْتَانِ كَمَا هُوَ فَقِيلَ لَهُ إِنَّ فِيهِ السَّمَادَ فَقَالَ ع لَا تَعَلَّقُ بِهِ مِنْهُ شَيْءٌ وَ هُوَ جَيِّدٌ لِلْبَوَاسِيرِ.[25]
یعنی ... تره برای بواسیر خوب است.
بنابراین تره اصل بواسیر را درمان میکند حتی اگر بواسیر نر باشد و خونریزی هم نداشته باشد.
معرفی بیماری «اتروفی»
اتروفی ضعف و سستی عضلات است و گاهی ارثی است و گاهی هم پیشرونده و منشا نخاعی دارد یا همان فلج پیازچه نخاع «فلج بصلی» است.
اختلال در اعصاب نخاعی به وجود میآورد و منطقهی حرکتی و پوستهی نخاعی را آسیب میرساند.
گاهی پوستهی عصب و گاهی پوستهی نخاع را درگیر میکند که بعدا به عضلات ساعد، دست و به کل عضلات سرایت پیدا میکند.
بیماری دیسروفی عضلانی
این بیماری هم ارثی است که ضعف پیشروندهی عضلانی است. دیسروفی عضلات را آب میکند و سبب ضعف عضلانی است و پیشرونده است.
بیماری اتروفی تحیلیل عضلات است ولی معلول غلبهی صفراء است و بیماری دیسروفی هم تحلیل عضلات است ولی معلول بیماری بلغم است.
به همین جهت اتروفی بیشتر در جوان ها اتفاق میافتد و بیماری دیسروفی بیشتر در افراد مسن مشاهده میشود.
درمان
بنابراین باید بلغم و صفراء درمان بشود و از چیزهایی که سبب زیاد شدن گوشت بدن میشود مانند پختن گوشت با شیر، سویق سنجد، یک روز در میان حمام رفتن برای دیسروفی و هر روز حمام رفتن برای اتروفی، و سویق گندم و جو شسته و نشسته استفاده کرد.