«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
96/01/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث شکار با حیوانات
شکار با حیوانات
در قرآن آمده است:
﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْه﴾[1]
یعنی از آنچه اين حيوانات براى شما (صيد مىكنند و) نگاه مىدارند، بخوريد و نام خدا را (به هنگام فرستادن حيوان براى شكار،) بر آن ببريد.
این آیه در مورد «جوارح» و «مکلبه» آمده است. کلمهی جوارح از «جرح» به معنای زخم میآید. حیوانی که به شکار زخم وارد میکند و از بین میبرد. حیواناتی که آموزش داده میشوند تا به شکار برای انسان بپردازند.
کلمهی «جوارح» شامل تمام درندگان مانند پلنگ و یوزپلنگ و گرگ و سگ و حتی عقاب و باز و شاهین میشود.
بعض از روایات میفرماید غیر از سگ به خصوص یوزپلنگ، در مورد خوردن شکار آن ها مانند سگ هستند که اگر برای شکار آموزش داده شوند، میشود از شکار آن ها استفاده کرد.
قانون کلی این است که باید شکار حیوان برای انسان باشد نه اینکه برای خودش شکار کرده باشد.
در بعض روایات آمده است که فقط سگ برای صاحب خود شکار میکند و باقی حیوانات برای خودشان شکار میکنند.
اینکه غیر از سگ برای خود شکار میکند یا برای صاحب خود، اختلاف موضوعی است.
سگ تعلیم دیده، نوعا برای صاحب خود شکار میکند ولی غیز از سگ، نوعا برای خود شکار میکند و در قرآن آمده است که از آنچه درندگان شکار میکنند نخورید.
بیشتر روایات میفرماید شکار یوزپلنگ حلال نیست.
جمع بین روایات این است که اگر حیوان برای خود شکار میکند، شکار آن حلال نیست و اگر برای صاحب خود شکار کند، شکار آن حلال است ولی یوزپلنگ نوعا برای خود شکار میکند و مواردی که برای صاحب خود شکار میکند معدود است و «النادر کالمعدوم» یعنی موارد نادر و معدود به حساب نمیآید. به همین جهت روایات میفرماید غیر از سگ برای خود شکار میکند.
بنابراین شکار غیز از سگ نباید خورده بشود. ولی اگر در همان موارد معدود، غیز از سگ برای صاحب خود شکار کند، استفاده از شکار آن مانعی ندارد.
ملاک «شکار برای صاحب» به عنوان تعلیل است و خدشه ای به آن وارد نمیشود و عمومات با این تعلیل تخصیص زده میشود.
آیه قرآن که میفرماید:
﴿وَ ما أَكَلَ السَّبُع﴾[2]
یعنی از آنچه درندگان شکار میکنند نخورید.
به این ملاک تخصیص میخورد.
عموماتی که میگوید از شکار درندگان نخورید با تعلیلی که میفرماید «چون برای خود شکار میکند» تخصیص میخورد زیرا «العله تعمم و تخصص» یعنی تعلیل میتواند عمومات را تخصیص بزند ولی عمومات نمیتواند تعلیل را تخصیص بزند.
در روایت آمده است:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَمَّا قَتَلَهُ الْكَلْبُ وَ الْفَهْدُ فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع الْكَلْبُ وَ الْفَهْدُ سَوَاءٌ فَإِذَا هُوَ أَخَذَهُ فَأَمْسَكَهُ فَمَاتَ وَ هُوَ مَعَهُ فَكُلْ فَإِنَّهُ أَمْسَكَ عَلَيْكَ وَ إِذَا أَمْسَكَهُ وَ أَكَلَ مِنْهُ فَلَا تَأْكُلْ فَإِنَّهُ أَمْسَكَ عَلَى نَفْسِهِ[3]
یعنی از امام کاظم(ع) در مورد شکار سگ و یوزپلنگ پرسیدم فغرمود سگ و یوزپلنگ مانند هم هستند اگر شکار را بگیرند و شکار بمیرد از آن بخور زیرا برای تو صید کرده است ولی اگر شکار را بگیرد و از آن بخورد از آن شکار نخور زیرا برای خود صید کرده است.
در روایت دیگر آمده است:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَسْرَحُ كَلْبَهُ الْمُعَلَّمَ وَ يُسَمِّي إِذَا سَرَحَهُ فَقَالَ يَأْكُلُ مِمَّا أَمْسَكَ عَلَيْهِ فَإِذَا أَدْرَكَهُ قَبْلَ قَتْلِهِ ذَكَّاهُ وَ إِنْ وَجَدَ مَعَهُ كَلْباً غَيْرَ مُعَلَّمٍ فَلَا يَأْكُلُ مِنْهُ فَقُلْتُ فَالْفَهْدُ قَالَ إِذَا أَدْرَكْتَ ذَكَاتَهُ فَكُلْ وَ إِلَّا فَلَا قُلْتُ أَ لَيْسَ الْفَهْدُ بِمَنْزِلَةِ الْكَلْبِ فَقَالَ لِي لَيْسَ شَيْءٌ مُكَلَّبٌ إِلَّا الْكَلْبُ[4]
یعنی ... غیر از سگ حیوانی نیست که معلم باشد و شکار آن خورده بشود.
این روایت عام است و قابل تخصیص میباشد. اختلاف در مصداق است یعنی آیا غیر از سگ آیا برای خود شکار میکند یا برای صاحب خود؟
در روایت آمده است:
كُلُّ شَيْءٍ مِنَ السِّبَاعِ تُمْسِكُ الصَّيْدَ عَلَى نَفْسِهَا إِلَّا الْكِلَابَ الْمُعَلَّمَةَ فَإِنَّهَا تُمْسِكُ عَلَى صَاحِبِهَا وَ قَالَ إِذَا أَرْسَلْتَ الْكَلْبَ الْمُعَلَّمَ فَاذْكُرِ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ فَهُوَ ذَكَاتُهُ[5]
یعنی همهی درنده ها برای خود شکار میگیرد مگر سگ های آموزش دیده زیرا برای صاحب خود شکار میگیرد.
به همین جهت درمورد یوزپلنگ اختلاف شده است زیرا یوزپلنگ برای خود شکار میکند. بنابراین روایاتی که میفرماید شکار یوزپلنگ را نخورید به جهت این است که به دلیل این روایت، برای خود شکار میگیرد ولی روایاتی میفرماید که شکار یوزپلنگ اشکالی ندارد و روایات عامه را تخصیص میزند علاوه بر آن ملاکی که گفتیم مبنی براینکه درنده باید برای صاحب خود شکار را بگیرد.
گاهی «کلب» به تمام درندگان گفته میشود ولی در این روایات به معنای سگ آمده است. زیرا در روایات فهد به همراه سگ آمده است بنابراین اگر کلب به معنای درنده باشد، فهد لغو میشود.
اگر سگ یا یوزپلنگ از حیوان شکار شده بخورد دیگر از شکار نمیتوان خورد زیرا این نشانهی این است که سگ یا یوزپلنگ برای خود شکار کرده است.
بعضی میگویند گاهی سگ شکار میکند و بعد به خاطر گرسنگی از شکار میخورد مانند حیوان ذبح شده ای میماند که حیوان درنده از آن بخورد که موجب حرمت حیوان ذبح شده نمیشود.
امکان دارد گرسنگی سگ، باعث شود که بعد از شکار کردن برای صاحب خود، از شکار بخورد.
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَمَّا قَتَلَهُ الْكَلْبُ وَ الْفَهْدُ فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع الْكَلْبُ وَ الْفَهْدُ سَوَاءٌ فَإِذَا هُوَ أَخَذَهُ فَأَمْسَكَهُ فَمَاتَ وَ هُوَ مَعَهُ فَكُلْ فَإِنَّهُ أَمْسَكَ عَلَيْكَ وَ إِذَا أَمْسَكَهُ وَ أَكَلَ مِنْهُ فَلَا تَأْكُلْ فَإِنَّهُ أَمْسَكَ عَلَى نَفْسِهِ[6]
یعنی از امام کاظم(ع) در مورد شکار سگ و یوزپلنگ پرسیدم فغرمود سگ و یوزپلنگ مانند هم هستند اگر شکار را بگیرند و شکار بمیرد از آن بخور زیرا برای تو صید کرده است ولی اگر شکار را بگیرد و از آن بخورد از آن شکار نخور زیرا برای خود صید کرده است.
در صورتیکه سگ از شکار بخورد، حمل آن بر شکار برای خود حمل بر فرد نادر است بنابراین باید بگوییم برای صاحب خود شکار کرده است ولی در مورد یوزپلنگ چون بیشتر برای خود شکار میکند، باید حمل کنیم که برای خود شکار کرده است.
در روایت آمده است:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَيْدِ الْبُزَاةِ وَ الصُّقُورِ وَ الْكَلْبِ وَ الْفَهْدِ فَقَالَ لَا تَأْكُلْ صَيْدَ شَيْءٍ مِنْ هَذِهِ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمُوهُ إِلَّا الْكَلْبَ الْمُكَلَّبَ قُلْتُ فَإِنْ قَتَلَهُ قَالَ كُلْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ ... فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ[7]
یعنی از امام صادق(ع) در مورد صید بازها و عقاب ها و سگ و یوزپلنگ سوال کردم فرمود از شکار این ها مخور مگر اینکه آن را تذکیه کرده باشی مگر سگ عرض کردم اگر سگ شکار را بکشد چه؟ فرمود از آن بخور زیرا خداوند فرمود وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ ... فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ.
در روایت دیگر آمده است:
نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ نَقْرَةِ الْغُرَابِ وَ فَرِيسَةِ الْأَسَدِ[8]
یعنی پیامبر (ص) از چیزی که کلاغ آن را کشته و دریده شدهی شیر نهی کرد.
اگر شکار درندگان زنده گرفته شود و ذبح شود، حلال است در غیر اینصورت برای بدن انسان ضرر دارد.
هرچند یکی دو روایت داریم که میفرمایند شکار شاهین و عقاب اشکال ندارد ولی حمل بر تقیه میشوند.
در روایت آمده است:
كَانَ أَبِي ع يُفْتِي فِي زَمَنِ بَنِي أُمَيَّةَ أَنَّ مَا قَتَلَ الْبَازِي وَ الصَّقْرُ فَهُوَ حَلَالٌ وَ كَانَ يَتَّقِيهِمْ وَ أَنَا لَا أَتَّقِيهِمْ وَ هُوَ حَرَامٌ مَا قَتَل[9]
یعنی پدرم امام باقر(ع) در زمان بنی امیه فتوی به حلیت شکار باز و شاهین میداد زیرا از بنی امیه تقیه میکرد ولی من تقیه نمیکنم و شکار آن ها حرام است.
بنابراین روایات حلیت از روی تقیه است و تعارضی باقی نمیماند.
باید یقین کرد که حیوان برای صاحب خود شکار کرده است ولی در مورد پرندگان کلا شکار آن ها برای بدن انسان ضرر دارد.
نحوهی صید ملاک نیست بلکه ملاک این است که برای صاحب خود شکار کرده باشد.
اگر بالای سر حیوان دو سگ وجود داشت یکی معلم و دیگری غیر معلم، نمیتوان از آن شکار خورد زیرا امکان دارد غیر معلم آن را شکار کرده باشد.
اگر سگ معلم و شکار از نظر غائب باشد نیز باعث حرمت شکار میشود.
سفارشات
حیوانی که سگ معلم خود به خود شکار کرده است را نباید خورد.
موقع فرستادن سگ باید بسم الله گفته شود.
اگر در موقع رسیدن به شکار، حیوان زنده باشد یا آن را باید تذکیه کرد و یا باید به سگ دستور داد تا آن حیوان را بکشد.
شکار تمامی سگ های معلم حلال است مگر سگی که تماما سیاه باشد و اصلا سفیدی نداشته باشد. در روایات آمده است که سگ های کاملا سیاه از مسوخات است و باید کشته بشود.
پیامبر (ص) امر به کشتن سگ های کاملا سیاه داده اند.
کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان باشد.
حکمت این سفارشات را بشر درک نمیکند و شاید بعد از پانصد سال علم بتواند نقش این سفارشات در سلامتی انسان را بفهمد.
قانون این است که حتی الامکان نباید خون خورد و هرچقدر خون از شکار خارج بشود بهتر است زیرا خون برای بدن ضرر دارد.