«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث تغذیه (مسوخ) – معرفی بیماری پِنوموکونیوز ( نوعی بیماری ریوی)

 

صحبت راجع به مسوخ بود. عرض شد تعداد مسوخ حداقل هفتصد حیوان است. چهارصد حیوان در خشکی و سیصد خشکی در آب است.

بنابر روایات شناخت مسوخ مبتنی بر شباهت آن ها به انسان است. مهمترین شباهت حیوانات مسخ شده هوش حیوان است. وقتی که حیوانی هوشی بالاتر از حیوانات دیگر دارد شباهتی به انسان دارد.

ایستادن روی دو پا یا مدت بارداری مشابه انسان و یا حیض شدن ماده‌ی حیوان هم نشانه هایی بر مسخ بودن حیوان است.

آنچه می‌خوانیم مسوخات منصوص است که در روایات ذکر شده است.

 

مسوخ در حیوانات خشکی

خوک

خوک جزء مسوخات است و تنها حیوانی است که در قرآن حرام شده است. در قرآن حیوان دیگری حرام نشده است.

بعضی علت مسخ شدن بنی اسرائیل را به سبب کافر شدن بعد از نازل شدن مائده‌ی آسمانی بر حضرت عیسی(ع) می‌دانند و برخی سبب های دیگر را مطرح می‌کنند که روایات آن را خواهیم خواند.

در روایت آمده است:

حَرَّمَ‌ الْخِنْزِيرَ لِأَنَّهُ مُشَوَّهٌ‌ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِظَةً لِلْخَلْقِ وَ عِبْرَةً وَ تَخْوِيفاً وَ دَلِيلًا عَلَى مَا مَسَخَ عَلَى خِلْقَتِهِ وَ لِأَنَّ غِذَاءَهُ أَقْذَرُ الْأَقْذَارِ مَعَ عِلَلٍ كَثِيرَة[1]

یعنی خوک حرام شده است چون چهره‌ی آن تغییر کرده و زشت شده است خداوند آن را موعظه ای و درس عبرت و عامل ترس برای بندگان قرار داده است و نشانه ای بر مسخ شدن انسان است و یکی از علت های مسوخ بودن آن غذای کثیف آن است.

بنابراین تحریم خوک فقط به خاطر مسخ بودن نیست بلکه به خاطر غذای کثیف و علت های دیگری هم می‌باشد.

از علت های دیگر می‌شود به بیماری زا بودن گوشت خوک اشاره کرد.

بله در روایت آمده است که در این امت هم مسخ جسمانی خواهد بود و علماء گمراه و عالمان بی عمل مسخ خواهند شد.

میمون

در قرآن به مسخ بودن میمون تصریح شده است.

در روایت آمده است:

حَرَّمَ الْقِرْدَ لِأَنَّهُ مُسِخَ مِثْلُ الْخِنْزِيرِ وَ جُعِلَ عِظَةً وَ عِبْرَةً لِلْخَلْقِ وَ دَلِيلًا عَلَى مَا مُسِخَ عَلَى خِلْقَتِهِ وَ صُورَتِهِ وَ جَعَلَ فِيهِ شِبْهاً مِنَ الْإِنْسَانِ لِيَدُلَّ عَلَى أَنَّهُ مِنَ الْخَلْقِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِم‌[2]

یعنی میمون حرام شده است زیرا مسخ است و موعظه و درس عبرتی برای بندگان قرار داده شده است و نشانه‌ی وجود حیوان مسخ شده است و شباهتی به انسان دارد تا دلیل باشد بر اینکه انسان هایی بوده است که بر آن ها غضب شده است.

میمون فعلی امروزی از نسل همان انسان هایی است که بر آن ها غضب شده بود و به میمون تبدیل شده بودند.

فیل

فیل مقداری هوش و قدرت یادگیری دارد و ممکن است بعضی کلمات را بفهمد.

در روایت آمده است:

أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ لَحْمِ‌ الْفِيلِ‌ فَقَالَ لَيْسَ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ‌.[3]

یعنی از حضرت امیر(ع) در مورد گوشت فیل سوال شد فرمود جزء حیوان لایعقل نیست.

در چند روایت که برخی از آن ها معتبر است وارد شده است که پادشاه لواط کار بوده است:

أَمَّا الْفِيلُ فَكَانَ رَجُلًا لُوطِيّاً لَا يَدَعُ رَطْباً وَ لَا يَابِسا[4]

یعنی فیل مردی لواط کار بوده است که با افراد راضی و ناراضی لواط می‌کرده است.

در روایت دیگر آمده است:

الْفِيلُ مَسْخٌ كَانَ مَلِكاً زَنَّاء[5]

یعنی فیل مسخ است و پادشاهی بسیار زنا کار بوده است.

خرس

خرس روی دو پا می‌ایستد و از این جهت به انسان شباهت دارد.

در روایت آمده است:

أَمَّا الدُّبُّ فَكَانَ رَجُلًا مُؤَنَّثاً يَدْعُو الرِّجَالَ إِلَى نَفْسِه‌[6]

یعنی خرس مردی مونث بوده است که مردان را به سوی خود دعوت می‌کرده است.

سوسمار

در روایت آمده است:

وَ أَمَّا الضَّبُّ فَكَانَ رَجُلًا أَعْرَابِيّاً يَسْرِقُ الْحَاجَّ بِمِحْجَنِه‌[7]

یعنی سوسمار مردی صحرا نشین بود که متاع حاجیان را می‌دزدید.

گرگ

در روایت آمده است:

وَ الذِّئْبُ مَسْخٌ كَانَ أَعْرَابِيّاً دَيُّوثا[8]

یعنی گرگ مسخ است و مردی صحرا نشین و دیوث بوده است.

دیوث، دعوت کننده‌ی مردان به سوی خانم خود است.

سگ

در روایت آمده است:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ لَحْمِ الْكَلْبِ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ‌ قُلْتُ هُوَ حَرَامٌ قَالَ هُوَ نَجَسٌ أُعِيدُهَا عَلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ كُلَّ ذَلِكَ يَقُولُ هُوَ نَجَسٌ.[9]

یعنی از امام صادق(ع)‌در مورد گوشت سگ پرسیدم فرمود سگ مسخ است عرض کردم حرام است فرمود نجس است و سه مرتبه این سوال و جواب تکرار شد و هر بار فرمود نجس است.

روایات متعددی داریم که اگر رنگ سگ یک دست باشد و یک نقطه رنگ دیگری نداشته باشد از مسوخ جن است.

سگ نجس است و خوردن آن حرام است.

سگ ها هوش دارند و قابل تعلیم هستند. امروزه زلزله می‌شود سگ هایی را می‌فرستند تا اجساد را پیدا کنند و یا با سگ ها مواد مخدر پیدا می‌کنند، این ها همه نشان از هوشمند بودن سگ ها است.

در روایت نیامده است که علت مسخ شدن انسان به سگ چه بوده است ولی می‌توان از کارهای سگ چیزهایی را بدست آورد.

خرگوش

شباهت خرگوش به انسان حیض شدن آن است.

در روایت آمده است:

حَرَّمَ‌ الْأَرْنَبَ‌ لِأَنَّهَا بِمَنْزِلَةِ السِّنَّوْرِ وَ لَهَا مَخَالِيبُ كَمَخَالِيبِ السِّنَّوْرِ وَ سِبَاعِ الْوَحْشِ فَجَرَتْ مَجْرَاهَا مَعَ قَذَرِهَا فِي نَفْسِهَا وَ مَا يَكُونُ مِنْهَا مِنَ الدَّمِ كَمَا يَكُونُ مِنَ النِّسَاءِ لِأَنَّهَا مَسْخ‌[10]

یعنی خرگوش حرام شده است زیرا مانند گربه است و چنگال دارد مانند چنگال گربه و درنده ها و حکم آن ها پیدا کرده است و کثیف است و حیض می‌شود همانطور که زنان حیض می‌شوند زیرا خرگوش مسخ است.

در روایت فرمود چون مسخ است خون می‌بیند، بنابراین هر حیوانی که حیض می‌شود مسخ است.

روایات متعددی داریم در مورد ماهی جری داریم که نشانه‌ی مسخ بودن آن ها حیض شدن ماده های آنان می‌باشد.

در روایت دیگر آمده است:

الْأَرْنَبُ‌ مَسْخٌ‌ كَانَتِ امْرَأَةً تَخُونُ زَوْجَهَا وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ حَيْضِهَا [11]

یعنی خرگوش مسخ است و زنی بوده است که به زوج خود خیانت می‌کرده است و بعد از حیض غسل نمی‌کرده است.

یربوع

یربوع از موش بزرگ تر است و داخل شکم آن سفید است و گاهی روی دو پا می‌ایستد. معادل فارسی آن را نمی‌دانم. ممکن است سنور باشد و یا سگ آبی باشد. شاید سنجاب باشد ولی موجودی که ما در عراق می‌دیدیم سر بزرگ و گردی داشت ولی سنجاب سر کوچکی دارد.

این حیوان شبیه به موش نیست و رنگ آن مانند موش است. این حیوان شبیه میمون ولی کوچک تر از آن است.

بعض حیوانات پنج انگشتی هستند و از این جهت شبیه به انسان هستند و در استرالیا و زنلاندنو زیاد هستند.

در روایت آمده است:

فعرض الله علينا ولايتك فقعدنا عنها فمسخنا الله، فبعضنا في البر و بعضنا في البحر، فأما الذين في البحر فنحن الجراري، و أما الذين في البر فالضب و اليربوع‌[12]

یعنی ... خداوند ما را مسخ کرد ... حیوانات مسخ شده در خشکی سوسمار و یربوع هستند.

البته این روایت مرسله است ولی در تفسیر عیاشی آمده است. روایات تفسیر عیاشی ممکن است معتبر باشند.

موش

روایات متعددی است که موش، سبطی از یهود بوده اند.

وَ إِنَّ الْفَأْرَ كَانَ سِبْطاً مِنَ الْيَهُودِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ فَمَسَخَهُمْ‌ فَأْرا[13]

یعنی موش سبطی از قوم یهود بود که خداوند بر آن ها غضب می‌کند و تبدیل به موش می‌شوند.

روایات از موش به «فویسقه» یعنی فاسق تعبیر می‌کنند.

تمساح

اسقنقر که سوسمار آبی کوچک است. در روایت آمده است که اسقنقر برای تقویت باه مفید است. امام (ع)‌در روایت فرموده است اگر اسقنقر پولک یا پوست دارد می‌توان خورده بشود.

شاید امام(ع) می‌خواهد قاعده‌ی کلی به سائل نشان بدهد که اگر حیوان آبزی پولک یا پوسته داشته باشد حلال است.

وَبَر که حیوانی به اندازه‌ی گربه است و در آسیا زندگی می‌کند.

وَرَل که شبیه به سوسمار و بزرگ تر از آن است و دم بلندی دارد. شاید امروزه شبیه تمساح است. احتمال دارد مورچه خوار باشد.

جوجه تیغی

عنقاء

احتمال دارد زرافه باشد. عنقاء از «عنق» یعنی گردن گرفته شده است. البته کبوتری هم وجود دارد و گردن درازی دارد و به آن عنقاء می‌گویند ولی گفته می‌شود حیوان موهومی است و معلوم نیست این پرنده وجود داشته باشد.

در روایت آمده است:

وَ أَمَّا الْعَنْقَاءُ فَمِنْ غَضَبِ اللَّهِ تَعَالَى عَلَيْهِ فَمَسَخَهُ وَ جَعَلَهُ مَثُلَةً فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ غَضَبِ اللَّهِ وَ نَقِمَتِه‌[14]

یعنی عنقاء پس از چیزهایی است که خداوند بر آن غضب کرده است و آن را مسخ کرد و زشت قرار داد...

امروزه می‌گویند که عنقاء وجود داشته است ولی منقرض شده است.

وزغ (مارمولک)

در روایت آمده است:

وَ إِنَّ الْوَزَغَ‌ كَانَ سِبْطاً مِنْ أَسْبَاطِ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَسُبُّونَ أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ وَ يُبْغِضُونَهُمْ فَمَسَخَهُمُ اللَّهُ أَوْزَاغا[15]

یعنی وزغ سبطی از بنی اسرائیل بوده است که اولاد انبیاء را فحش می‌دادند و با آن ها دشمنی می‌کردند و خداوند آن ها را تبدیل به وزغ کرد.

در مورد بنی امیه هم این تعبیرات وجود دارد. زمانیکه تابوت برخی از بنی امیه را باز می‌کردند می‌دیدند که یک وزغ و مارمولکی در آن است.

آفتاب پرست

شاید آفتاب پرست انسان منافقی بوده است زیرا دائما رنگ عوض می‌کند.

 

مسوخ در حیوانات دریا

جری

در روایت آمده است:

رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي شُرْطَةِ الْخَمِيسِ‌ وَ مَعَهُ دِرَّةٌ لَهَا سَبَابَتَانِ يَضْرِبُ بِهَا بَيَّاعِي الْجِرِّيِّ وَ الْمَارْمَاهِي وَ الزِّمَّارِ وَ يَقُولُ لَهُمْ يَا بَيَّاعِي مُسُوخِ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ جُنْدِ بَنِي مَرْوَانَ فَقَامَ إِلَيْهِ فُرَاتُ بْنُ أَحْنَفَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا جُنْدُ بَنِي مَرْوَانَ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَقْوَامٌ حَلَقُوا اللِّحَى وَ فَتَلُوا الشَّوَارِبَ فَمُسِخُوا فَلَمْ أَرَ نَاطِقاً أَحْسَنَ نُطْقاً مِنْهُ ثُمَّ اتَّبَعْتُهُ فَلَمْ أَزَلْ أَقْفُو أَثَرَهُ حَتَّى قَعَدَ فِي رَحَبَةِ الْمَسْجِد[16]

یعنی حضرت علی (ع) را در سربازان خمیس دیدم و چوبی همراه آن بود که دو شاخه داشت و با آن افرادی که جری و مارماهی و زمار می‌فروختند را می‌زد و می‌فرمود ای کسانی که مسوخ بنی اسرائیل و سربازان بنی مروان را می‌فروشید سوال شد سربازان بنی مروان کیستند؟ افرادی که محاسن را تراشیدند و سبیل ها را بلند کردند و مسخ شدند...

«زمار» در رودخانه های بزرگ زندگی می‌کند که ماهی بدون بال است. شبیه کرم است و استخوانی محکم دارد به صورتیکه اگر کسی پا روی آن بگذارد، پا را زخمی می‌کند.این ماهی سبیل دارد و باریک و کشیده است و لجن خوار نیست.

گاهی اوقات هم به آن «زمیر» می‌گویند.

ماهی جری پولک ندارد و دهانی شبیه دهان انسان دارد.

مارماهی

زمار

دلفین

کوسه

ستاره دریایی جانوری که شبیه ستاره است و با باله های خود حرکت می‌کند.

رِق از جانداران و حیوانات آب است و شاید کوروکودیل باشد.

لاک پشت

خرچنگ

سگ آبی سگی که مشابه آن در خشکی مانند خود سگ آبی مسخ شده است. خوک آبی و فیل آبی هم مسخ شده هستند.

قورباغه

بنت یقرض، مشخص نیست.

ارضان، مشخص نیست. قبلا برای این دو حیوان تحقیق کرده بودم ولی الان در خاطرم نیست.

اختاپوس

 

مسوخ در پرندگان

خفاش

در روایت آمده است:

كَانَتِ الْخُفَّاشُ امْرَأَةً سَحَرَتْ ضَرَّةً لَهَا فَمَسَخَهَا اللَّهُ تَعَالَى خُفَّاشاً [17]

یعنی خفاش زنی بود که هووی خود را مسخ کرد و خداوند او را خفاش قرار داد.

خفاش شبیه به زن های جادو گر است.

خداوند می‌تواند از ماده یکی نر و یکی ماده خلق کند یا اینکه زن باردار مسخ شود یا زن با شوهر هر دو جادوگر بودند و مسخ شده باشند.

طاووس

در روایت آمده است:

الطَّاوُسُ مَسْخٌ كَانَ رَجُلًا جَمِيلًا فَكَابَرَ امْرَأَةَ رَجُلٍ مُؤْمِنٍ تُحِبُّهُ فَوَقَعَ بِهَا ثُمَّ رَاسَلَتْهُ بَعْدُ فَمَسَخَهُمَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاوُسَيْنِ أُنْثَى وَ ذَكَراً وَ لَا يُؤْكَلُ لَحْمُهُ وَ لَا بَيْضُهُ.[18]

یعنی طاووس مسخ است مرد زیبایی بوده است که زن مرد مومنی را گول زد و با او زنا کرد سپس زن هم با او رابطه داشت پس خداوند آن ها را به طاووس مذکر و مونث تبدیل کرد و گوشت و تخم آن خورده نمی‌شود.

به نظر می‌رسد روایت از طریق اهل سنت نقل شده است.

حیوانات مسخ شده باید بمانند تا موعظه باشند.

پنگوئن

روی دو پا راه رفتن شباهت پنگوئن به انسان است.

در روایت آمده است:

الْوَطْوَاطُ مَسْخٌ كَانَ يَسْرِقُ تُمُورَ النَّاس‌[19]

یعنی پنگوئن مسخ است و خرمای مردم را می‌دزدید.

 

مسوخ در حشرات

عقرب

در روایت آمده است:

الْعَقْرَبُ كَانَ‌ نَمَّاما[20]

یعنی عقرب مرد خبرچین بوده است.

عقرب از پشت سر می‌زند و کار خبرچین هم همین است.

در روایت دیگر آمده است:

وَ أَمَّا الْعَقْرَبُ فَكَانَ رَجُلًا هَمَّازاً لَا يَسْلَمُ مِنْهُ أَحَد[21]

یعنی عقرب مردی بود که همه را مسخره می‌کرد.

عقرب هم نگاه نمی‌کند شخص مومن یا غیر مومن است و همه را نیش می‌زند. عقرب حتی پیامبر(ص) را هم نیش زده است.

زنبور

در روایت آمده است:

وَ الزُّنْبُورُ كَانَتْ لَحَّاماً يَسْرِقُ‌ فِي‌ الْمِيزَان‌[22]

یعنی زنبور گوشت فروش بوده است که در ترازو دستکاری می‌کرد.

زنبورهای قرمزی که گوشت خوار هستند.

پشه

در روایت آمده است:

وَ إِنَّ الْبَعُوضَ‌ كَانَ رَجُلًا يَسْتَهْزِئُ بِالْأَنْبِيَاءِ ع وَ يَشْتِمُهُمْ وَ يَكْلَحُ فِي وُجُوهِهِمْ وَ يُصَفِّقُ بِيَدَيْهِ فَمَسَخَهُ اللَّهُ تَعَالَى بَعُوضا[23]

یعنی پشه مردی بوده است که انبیاء‌ را مسخره می‌کرده است و آن ها را فحش می‌داده است و حرکات مسخره ای (شبیه حرکات پشه مثلا دستان خود را به هم می‌مالید) روبروی پیامبران انجام می‌داد و دست می‌زد پس خداوند او را پشه قرار داد.

عنکبوت

در روایت آمده است:

وَ أَمَّا الْعَنْكَبُوتُ فَكَانَتِ امْرَأَةً سَحَرَتْ‌ زَوْجَهَا [24]

یعنی عنکبوت زنی بوده است که همسر خود را سحر کرد.

کار عنکبوت هم شبیه جادو است و تور می‌اندازد.

سوسک سیاه

در روایت آمده است:

أَمَّا الدُّعْمُوصُ فَكَانَ رَجُلًا نَمَّاماً يَقْطَعُ بَيْنَ الْأَحِبَّة[25]

یعنی سوسک سیاه مرد خبرچین بود که بین دوستان فاصله می‌انداخت.

شپش

در روایت آمده است:

إِنَّ الْقَمْلَةَ هِيَ مِنَ الْجَسَدِ وَ إِنَّ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ قَائِماً يُصَلِّي إِذْ أَقْبَلَ إِلَيْهِ سَفِيهٌ مِنْ سُفَهَاءِ بَنِي‌ إِسْرَائِيلَ‌ فَجَعَلَ يَهْزَأُ بِهِ وَ يَكْلَحُ فِي وَجْهِهِ فَمَا بَرِحَ مِنْ مَكَانِهِ حَتَّى مَسَخَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى قَمْلَة[26]

یعنی ... پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل نماز می‌خواند و کم خردی از بنی اسرائیل آمد و مسخره می‌کرد ... از جایش تکان نخورد و خداوند او را به شپش تبدیل کرد.

سوسک قرمز

مورچه

با معلوم شدن این تعداد از مسوخ باز هم علم اجمالی به وجود حیوانات مسخ شده داریم و باید بررسی کنیم که با توجه به علائمی که در روایات آمده است، کدام حیوانات مسخ شده هستند.

باید در اطراف علم اجمالی باید احتیاط کرد و امام(ع) هم فرمود دقت کنید که حیوانات مسخ شده مصرف نکنید.

 

بیماری پنوموکونیوز (Pneumoconiosis)

بیماری ریوی که بر اثر استنشاق گرد و غبار به وجود می‌آید. امروزه در خوزستان و در غرب کشور زیاد است و در قدیم معلم ها به خاطر گرد کچ به این مشکل مبتلا بودند. اطباء طب اسلامی هم به این بیماری مبتلا می‌شوند زیرا داروها را آسیاب می‌کنند و گرد داروها داخل حلق آن ها می‌رود و افرادی از این قبیل مانند افرادی که در آسیاب کار می‌کنند نیز به این مشکل گرفتار هستند.

کسی که بنائی می‌کند یا کسی که سنگ کار است یا نقاش است و یا افرادی که سیگاری هستند هم ممکن است به این مشکل مبتلا بشوند.

علت

تجمع اجسام خارجی به صورت ذرات ریز داخل ریه در سلول های مخاطی که در قسمت فوقانی دستگاه تنفسی می‌چسبند و و گاهی هم زیاد می‌شوند و داخل ریه می‌شوند و در عقده های لمفاوی داخل می‌شوند.

تجمع این ذرات سبب سفت شدن ریه می‌شود. بدنه سفت می‌شود و ریه آزرده می‌شود که منجر به حساسیت می‌شود و با اندک چیز سرد یا گرمی سرفه های شدید شروع می‌شود.

درمان

در روایات کاشم یعنی انجدان رومی به عنوان پالایش ریه آمده است که البته ما یک داروی ترکیبی داریم به نام کاشم که شاید روزی در اینجا گفته ام.

گاهی اگر با کاشم مشکل حل نشود با ادرار و شیر شتر صد در صد درمان می‌شود.


[1] عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج1، ص101.
[2] عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج1، ص101.
[3] المحاسن، برقی، ج2، ص472.
[4] مسائل علی بن جعفر، علی بن جعفر، ص333.
[5] الکافی، کلینی، ج6، ص246، ط اسلامیه.
[6] مسائل علی بن جعفر، علی بن جعفر، ص333.
[7] مسائل علی بن جعفر، علی بن جعفر، ص334.
[8] الکافی، کلینی، ج6، ص246، ط اسلامیه.
[9] الکافی، کلینی، ج6، ص245، ط اسلامیه.
[10] عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج1، ص100.
[11] الکافی، کلینی، ج6، ص246، ط اسلامیه.
[12] تفسیر عیاشی، عیاشی، ج2، ص35.
[13] علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2، ص487.
[14] علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2، ص487.
[15] علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2، ص487.
[16] الکافی، ‌کلینی، ج1، ص346، ط اسلامیه.
[17] علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2، ص487.
[18] الکافی، کلینی، ج6، ص247، ط اسلامیه.
[19] الکافی، کلینی، ج6، ص246ُ، ط اسلامیه.
[20] الکافی، کلینی، ج6، ص246، ط اسلامیه.
[21] مسائل علی بن جعفر، علی بن جعفر، ص335.
[22] الکافی، کلینی، ج6، ص246، ط اسلامیه.
[23] علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2، ص487.
[24] مسائل علی بن جعفر، علی بن جعفر، ص335.
[25] مسائل علی بن جعفر، علی بن جعفر، ص335.
[26] علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2، ص487.