«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/12/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث تغذیه (مسوخ) – معرفی بیماری آمبولی ریه
صحبت راجع به تئوری داروین بود. این تئوری میگوید انسان میمون بوده است و بحث پزشکی در دنیا بر اساس این تئوری ریخته شده است.
معلوم شد بر اساس تئوری اسلامی میمون انسان بوده است و انسان میمون نبوده است.
بر اساس تئوری مطرح امروزی، حیوان از آب به خشکی منتقل شده است. موجود اول یک سلول بوده است که به حیوان آبزی تبدیل شد و بعد از آن به حیوان دو زیست تبدیل شد و بعد از آن هم به حیوانی که در خشکی زندگی میکند تبدیل شد و بعد به انسان تبدیل شده است.
تئوری اسلامی برعکس این مطلب را میگوید یعنی انتقال از خشکی به آب است. تئوری داروین فرض میکند که همه چیز ناقص خلق شده است و به مرور زمان کامل و کامل تر شده است.
در تئوری اسلامی گفته میشود خداوند همه چیز را کامل و بدون نقص خلق کرده است و همه چیز را در خشکی خلق کرده است و یک سری حیوانات مانند ماهی جری و کوسه و دلقین از خشکی به آب منتقل شده اند.
ماهی جری و کوسه و دلقین انسان بوده اند که به آب منتقل شده اند.
میگویند حیوان دو زیست یک موجود ناقص است زیرا آن ها انسان را یک موجود کامل میدانند.
سوالی که مطرح است و در اذهان بعضی تشویشی به وجود آورده است این است که افرادی که به صورت حیوان مسخ شده اند آیا باقی ماندند؟
سوال دیگر این است که حیواناتی که امروزه موجود هستند مانند فیل و خرس و میمون و مانند آن آیا فرزندان همان مسخ شده ها هستند؟
خیلی ها میگویند که انسان هایی که مسخ شده اند از بین رفته اند.
روایتی را شیخ صدوق نقل میکند:
رُوِيَ أَنَّ الْمُسُوخَ لَمْ تَبْقَ أَكْثَرَ مِنْ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فَإِنَّ هَذِهِ مُثِّلَ بِهَا فَنَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ أَكْلِهَا[1]
یعین روایت شده است که مسوخ بیشتر از سه روز باقی نمیماندند ...
شاید از این روایت استفاده بشود که حیواناتی که الان به آن شکل هستند از قبل بوده اند.
درست این است که حیوانات موجود فرزندان همان مسخ شده ها هستند. مسوخ نمردند بلکه باقی ماندند و زاد و ولد کردند و این حیوانات امروزی فرزندان آن ها هستند.
روایت شیخ صدوق ممکن است در روایات دیگر مویداتی داشته باشد مبنی بر اینکه حیواناتی که امروزه هستند همان انسان های مسخ شده نیستند بلکه فرزندان آن ها هستند.
درست این است که این حیوانات فرزندان همان انسان های مسخ شده هستند زیرا آن ها نمردند و زاد و ولد کرده اند.
بر فرض اینکه آن انسان های مسخ شده بعد از سه روز مرده اند، حداقل حیواناتی که در آن سه روز متولد شده اند باقی هستند زیرا آن ها مسخ نشده اند بلکه متولد شده اند.
در هر حال روایات ما ثابت میکنند که حیوانات موجود فرزندان همان انسان های مسخ شده هستند.
در قرآن آمده است:
﴿وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئين﴾[2]
یعنی به طور قطع از حال كسانى از شما، كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند، آگاه شدهايد! ما به آنها گفتيم: «به صورت بوزينههايى طردشده درآييد.
همهی هستی با یک کلمهی «کن» خلق شده است:
﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون﴾[3]
یعنی فرمان او چنين است كه هر گاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مىگويد: «موجود باش!»، آن نيز بىدرنگ موجود مىشود
چیزی که نیست با کلمهی «کن» بود میشود، تغییر ماهیتی که در مسخ انجام شده است کمتر از ایجاد است.
آیهی دیگر میفرماید:
﴿وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازير﴾[4]
یعنی و از آنها، ميمونها و خوكهايى قرار داده
آیا افراد مسخ شده باقی مانده اند یا نه؟ روایت شیخ صدوق مرسل است و فقط در همین حد میگوید که روایت شده مسوخ بعد از سه روز مرده اند. این روایت شاید اسرائیلی باشد یا حداقل عامی است و معلوم نیست روایت درستی باشد.
البته روایت شیخ صدوق مویداتی هم دارد ولی مستفاد از کل روایات این است که انسان های مسخ شده مانده اند.
اذهان امروزی قبول نمیکند که میمون یا فیل امروزی فرزندان همان حیوانات مسخ شده هستند.
حیوانات مسخ شدهی امروزی از نسل همان انسان های مسخ شده میباشند
دلیل اول
روایات خیلی زیاد و خیلی متعدد هستند که در مورد حقیقت حیوانات است و میفرماید فیل پادشاه لواط کار بوده است.
در روایت آمده است:
أَمَّا الْفِيلُ فَكَانَ رَجُلًا لُوطِيّاً لَا يَدَعُ رَطْباً وَ لَا يَابِسا[5]
یعنی فیل پادشاه لواط کاری بود و افراد راضی و ناراضی را رها نمیکرد.
الف و لام در کلمهی «الفیل» یا الف و لام جنس است و یا الف ولام عهد است. اگر الف و لام جنس باشد یعنی جنس فیل در اصل مرد بوده است بنابراین دلیل میشود که فیل امروزی از همان نسل است. اگر الف و لام عهد باشد یعنی فیلی که میشناسید مرد بوده است. در هر دو صورت شامل فیل های امروزی میشود که در اصل مرد بوده است.
نوعا در مسوخات عمل و گناه افراد مسخ شده مجسم میشود. خرطوم فیل مشابه آلت مرد است و دهان فیل مشابه طرف مقابل است و کار گناه خود را هر ساعت تکرار میکند که تجسید عمل گناه او است.
در روایت نفرموده است که فقط آن فیل ها حیوانات مسخ شده هستند بلکه همهی فیل ها را مسخ شده میداند.
بله، شاید خانم آن فرد هم مسخ شده باشد و گناهکار بوده است.
شاید فیلی که به صورت ماده مسخ شده است، مفعول به بوده است. خداوند میتواند مرد را به انسان ماده تبدیل کند.
در روایت دیگر آمده است:
الطَّاوُسُ مَسْخٌ كَانَ رَجُلًا جَمِيلًا فَكَابَرَ امْرَأَةَ رَجُلٍ مُؤْمِنٍ تُحِبُّهُ فَوَقَعَ بِهَا ثُمَّ رَاسَلَتْهُ بَعْدُ فَمَسَخَهُمَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاوُسَيْنِ أُنْثَى وَ ذَكَراً وَ لَا يُؤْكَلُ لَحْمُهُ وَ لَا بَيْضُه[6]
یعنی طاووس مرد زیبایی بوده است و زن مرد مومنی که او را دوست داشت را گمراه کرد ...
در خلقت طاووس هم زیبایی در جنس نر است ولی طاووس ماده اصلا زیبا نیست.
«فکابر» یعنی آن مرد، زن را گول زد، کار طاووس نر هم گول زدن است و بال های خود را باز میکند و بالا و پایین میبرد تا طاووس ماده را گول بزند. همانکاری که آن مرد گناهکار انجام داد، در حیوانی که به شکل آن مسخ شد نیز وجود دارد.
در روایت دیگر آمده است:
الذِّئْبُ مَسْخٌ كَانَ أَعْرَابِيّاً دَيُّوثاً وَ الْأَرْنَبُ مَسْخٌ كَانَتِ امْرَأَةً تَخُونُ زَوْجَهَا وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ حَيْضِهَا[7]
یعنی گرگ، انسان مسخ شده است و مردی اعرابی و دیوث بوده است و خرگوش نر زنی بوده است که به زوج خود خیانت میکرده است ....
روایات به این مضمون زیاد است و سند این روایات صحیح است و قابل انکار نیست.
اگر فیل موجود، انسان مسخ شده نباشد نمیتوان به آن اشاره کرد و گفت ملکی بوده است که لواط میکرده است.
در مورد موش آمده است:
إِنَّ الْفَأْرَ كَانَ سِبْطاً مِنَ الْيَهُودِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ فَمَسَخَهُمْ فَأْرا[8]
یعنی موش نوادگانی از یهود بودند که خداوند بر آن ها غضب کرد و به صورت موش درآمدند.
«فار» اسم جنس است و با «فاره» متفاوت است.
موش یک نفر هم نبوده است زیرا در روایت «سبط» آمده است.
امروزه در علم زیست جانوری گفته میشود کروموزوم های موش نشان میدهد که موش یک روزی بزرگ بوده است و اندازهی یک انسان بوده است ولی امروزه کوچک شده است.
دلیل دوم
ائمه(ع) به حیوانات موجود اشاره میکردند و میفرمودند این ها مسوخ هستند.
در روایت آمده است:
سَأَلْتُهُ عَنْ أَكْلِ الضَّبِ فَقَالَ إِنَّ الضَّبَّ وَ الْفَأْرَةَ وَ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنَازِيرَ مُسُوخٌ.[9]
یعنی از امام صادق(ع) در مورد خوردن سوسمار سوال کردم فرمود سوسمار و موش و میمون و خوک ها مسوخ هستند.
سائل از سوسماری که در زمان امام(ع) وجود دارد میپرسد و امام(ع) میفرماید حیواناتی که الان هستند مسوخ هستند.
دلیل سوم
ائمه(ع) داستان هر حیوانی را بیان کرده اند.
در روایت آمده است:
الْقِرَدَةُ وَ الْخَنَازِيرُ قَوْمٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْتَدَوْا فِي السَّبْتِ وَ الْجِرِّيثُ وَ الضَّبُّ فِرْقَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَمْ يُؤْمِنُوا حَيْثُ نَزَلَتِ الْمَائِدَةُ عَلَى عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع فَتَاهُوا فَوَقَعَتْ فِرْقَةٌ فِي الْبَحْرِ وَ فِرْقَةٌ فِي الْبَرِّ وَ الْفَأْرَةُ فَهِيَ الْفُوَيْسِقَةُ وَ الْعَقْرَبُ كَانَ نَمَّاماً وَ الدُّبُّ وَ الزُّنْبُورُ كَانَتْ لَحَّاماً يَسْرِقُ فِي الْمِيزَان[10]
یعنی میمون ها و خوک ها قومی از بنی اسرائیل بوده اند که در روز شنبه دشمنی کردند و ماهی بدون پولک و سوسمار گروهی از بنی اسرائیل بودند که هنگامی که سفرهی آسمانی بر حضرت عیسی (ع) نازل شد ایمان نیاوردند پس گمراه شدند و بخشی از آن ها سمت دریا رفتند (یعنی جریث) و بخشی از آن ها سمت خشکی رفتند (یعنی سوسمار)
باید بررسی کرد که جریث چیست؟ جریث یک ماهی مخصوصی است و دهانی شبیه دهان انسان دارد.
در روایت دیگر آمده است:
لَا تَأْكُلُوا مِنَ السَّمَكِ إِلَّا مَا كَانَ لَهُ قِشْرٌ وَ مَعَ الْقِشْرِ فُلُوسٌ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَسَخَ سَبْعَمِائَةِ أُمَّةٍ عَصَوُا الْأَوْصِيَاءَ بَعْدَ الرُّسُلِ فَأَخَذَ أَرْبَعُمِائَةٍ مِنْهُمْ بَرّاً وَ ثَلَاثُمِائَةٍ بَحْراً ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ.[11]
یعنی ماهی نخورید مگر آنچه پوست و پولک داشته باشد زیرا خداوند متعال هفتصد امت را مسخ کرد زیرا از امامان خود بعد از رسولان اطاعت نکردند خداوند چهارصد گروه از آن ها را در خشکی و سیصد گروه از آن ها را در دریا قرار داد سپس این آیه را تلاوت کرد آن ها را احادیث قرار دادیم و پخش کردیم.
این روایت را هم کلینی و هم شیخ صدوق نقل کرده اند.
یعنی چهارصد حیوان خشکی و سیصد حیوان دریایی مسخ شده هستند.
بحث انتقال از خشکی به آب زمان نیاز دارد و یک روزه اتفاق نمیافتد و بیشتر از سه روز زمان نیاز دارد.
دلیل چهارم
تعلیلاتی که در بعض روایات وارد شده است.
روایتی در مورد علت تحریم خرگوش آمده است:
وَ مَا يَكُونُ مِنْهَا مِنَ الدَّمِ كَمَا يَكُونُ مِنَ النِّسَاءِ لِأَنَّهَا مَسْخ[12]
یعنی امام رضا(ع)فرمود علت تحریم خرگوش خون دیدن آن است یعنی حیض میشود همانطور که زن ها حیض میشود زیرا مسخ شده است.
خرگوش ماده چون مسخ میشود حیض میبیند.
اگر بگوییم خرگوشی که امروزه وجود دارد و حیض میشود مسوخ نیست و آن خرگوشی که مسخ شده است بعد از سه روز مرده است. افرادی که مسخ شده اند ارتباطی به این خرگوش امروزی ندارند.
مسخ شدن یک عده انسان به صورت خرگوش، آیا سبب میشود که خرگوشی که حیض نمیشود، حیض بشود؟ هیچ ارتباط و مناسبتی بین انسان های مسخ شده به صورت خرگوش با خرگوش های امروزی نیست تا خرگوش های امروزی حیض بشوند.
دلیل پنجم
در روایت آمده است:
رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي شُرْطَةِ الْخَمِيسِ وَ مَعَهُ دِرَّةٌ لَهَا سَبَابَتَانِ يَضْرِبُ بِهَا بَيَّاعِي الْجِرِّيِّ وَ الْمَارْمَاهِي وَ الزِّمَّارِ وَ يَقُولُ لَهُمْ يَا بَيَّاعِي مُسُوخِ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ جُنْدِ بَنِي مَرْوَانَ فَقَامَ إِلَيْهِ فُرَاتُ بْنُ أَحْنَفَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا جُنْدُ بَنِي مَرْوَانَ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَقْوَامٌ حَلَقُوا اللِّحَى وَ فَتَلُوا الشَّوَارِبَ فَمُسِخُوا فَلَمْ أَرَ نَاطِقاً أَحْسَنَ نُطْقاً مِنْهُ ثُمَّ اتَّبَعْتُهُ فَلَمْ أَزَلْ أَقْفُو أَثَرَهُ حَتَّى قَعَدَ فِي رَحَبَةِ الْمَسْجِد[13]
یعنی حضرت علی (ع) را در سربازان خمیس دیدم و چوبی همراه آن بود که دو شاخه داشت و با آن افرادی که جری و مارماهی و زمار میفروختند را میزد و میفرمود ای کسانی که مسوخ بنی اسرائیل و سربازان بنی مروان را میفروشید سوال شد سربازان بنی مروان کیستند؟ افرادی که محاسن را تراشیدند و سبیل ها را بلند کردند و مسخ شدند...
حضرت امیر(ع) به فروشندگان این حیوانات فرمود ای فروشندگان مسوخ! اگر آن انسان های مسخ شده بعد از سه روز مرده اند و حیوانات امروزی، حیوانات دیگری باشند دیگر مسوخ بنی اسرائیل نیستند ولی امام (ع) به ماهی بدون پولک آن زمان میفرمود مسوخ هستند.
بنابراین این روایت دلیل میشود که انسان های مسخ شده باقی مانده اند.
در روایت دیگر آمده است:
فقاموا معه فأتوا شاطئ بحر فتفل فيه تفلة، و تكلم بكلمات، فإذا بجرية رافعة رأسها، فاتحة فاها، فقال له أمير المؤمنين: من أنت الويل لك و لقومك فقالت: نحن من أهل الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إذ يقول الله في كتابه: «إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً» الآية- فعرض الله علينا ولايتك فقعدنا عنها فمسخنا الله، فبعضنا في البر و بعضنا في البحر، فأما الذين في البحر فنحن الجراري، و أما الذين في البر فالضب و اليربوع- قال: ثم التفت أمير المؤمنين ع إلينا فقال: أ سمعتم مقالتها قلنا: اللهم نعم، قال: و الذي بعث محمدا بالنبوة- لتحيض كما تحيض نساؤكم[14]
یعنی .... ماهی جری سر را بالا آورد و عرض کرد ... خداوند ولایت تو را بر ما عرضه کرد و ما قبول نکردیم و خداوند ما را مسخ کرد و برخی از ما در دریا است و برخی دیگر در خشکی است آن هایی که در دریا هستند ما جری ها هستیم و آن هایی که در خشکی هستند سوسمار و یربوع شدند
«یربوع» شبیه موش است ولی از موش بزرگ تر است و داخل شکم آن سفید است. بله، شاید موش خرمایی باشد ولی از موش خرمائی هم بزرگ تر است.
ماهی که در زمان حضرت امیر(ع) وجود دارد میگوید ما آدم بودیم و ما تبدیل به ماهی شدیم. بنابراین این ماهی ها هم همین است.
دلیل هفتم
روایت معروف حضرت امیر (ع) که با یک ماهی بدون پولک صحبت کرد:
فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَبَيِّنْ قِصَّتَكَ وَ مِمَّنْ كُنْتَ وَ مَنْ مُسِخَ مَعَكَ قَالَ نَعَمْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كُنَّا أَرْبَعاً وَ عِشْرِينَ طَائِفَةً مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ تَمَرَّدْنَا وَ اسْتَكْبَرْنَا وَ طَغَيْنَا وَ تَرَكْنَا الْمُدُنَ وَ لَا نَسْكُنُهَا أَبَداً فَسَكَنَّا الْمَفَاوِزَ رَغْبَةً فِي الْبُعْدِ عَنِ الْمِيَاهِ فَأَتَانَا آت ... ً ثُمَّ صَاحَ بِنَا صَيْحَةً وَ قَالَ لَنَا كُونُوا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى مُسُوخاً كُلُّ طَائِفَةٍ جِنْسا... قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَدَقْتَ أَيُّهَا الْجِرِّيُّ فَمَا فِيكُمْ مِنْ طَبْعِ الْإِنْسَانِيَّةِ وَ خَلْقِهَا قَالَ الْجِرِّيُّ أَفْوَاهُنَا وَ الْبَعْضُ لِكُلِّ صُورَةٍ وَ كُلُّنَا تَحِيضُ مِنَّا الْإِنَاث[15]
یعنی حضرت امیر(ع) به جری گفت داستان خود را بیان کن و اصل شما چیست و چه کسی با شما مسخ شد؟ عرض کرد ما بیست و چهار طائفه از بنی اسرائیل بودیم که تمرد کردیم و تکبر کردیم و طغیان کردیم و شهرها را ترک کردیم و ساکن شهر نشدیم کسی آمد و فریادی کشید و گفت به اذن خداوند مسخ شوید و هر طائفه ای یک نوع مسخ شد حضرت فرمود چه صفاتی از انسان دارید؟ عرض کرد دهان های ما شبیه دهان انسان است و هر کدام یک وجه تشابهی با انسان داریم و همهی ماده های ما حیض میبینند
دلیل هشتم
در روایت آمده است:
فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَسَخَ قَوْماً فِي صُوَرٍ شَتَّى شِبْهِ الْخِنْزِيرِ وَ الدُّبِّ وَ الْقِرْدِ وَ مَا كَانَ مِنَ الْأَمْسَاخِ ثُمَّ نَهَى عَنْ أَكْلِ الْمَثُلَةِ نَسْلِهَا لِكَيْلَا يَنْتَفِعَ النَّاسُ بِهَا وَ لَا يُسْتَخَفَّ بِعُقُوبَتِه[16]
یعنی خداوند متعال قومی را در صورت های گوناگون مسخ کرد مانند خوک و خرس و میمون و آنچه از مسوخات است سپس از خوردن آن و نسل آن نهی کرد تا مردم از آن ها نفع نبرند و این عقوبت را سبک نشمارند.
این روایت در اینکه مسوخات ادامه پیدا کرده اند و نسل دارند صراحت دارد.
خواندیم که طبق روایاتی که خواندیم، حیوانات از خشکی به آب رفته اند.
کدام حیوانات مسوخ هستند
طبق روایات حداقل هفتصد حیوان مسخ شده داریم. چهارصد حیوان در خشکی و سیصد حیوان در دریا مسخ شده هستند.
نمونه هایی را بنده از روایات جمع کردم ولی به طور کلی برای شناخت مسوخ، شباهتی به انسان دارند. یا در زمان بارداری و مدت بارداری آن ها یا شباهت در اعضاء مانند دهان یا حیض شدن و مانند آن با انسان شباهت دارند.
شباهت خرس به انسان روی دو پا ایستادن است.
حیوانات مسوخ از حیوانات دیگر هوشمندتر هستند.
خداوند در قرآن میفرماید:
﴿بَهيمَةِ الْأَنْعام﴾[17]
یعنی حیواناتی که هیچ عقلی ندارند
ولی مانند فیل و میمون بهیمه الانعام نیست زیرا هوش دارد و با او حرف میزنند و آموزش میدهند. سگ هم خیلی خوب تعلیم میبیند و میفهمد.
اسب از مسوخات نیست. اسب هوشی ندارد.
اینکه خداوند از خوردن مسوخات نهی کرده است دلیل بر مولوی بودن نهی نیست، بلکه خداوند هم نهی ارشادی میکند.
خود انسان از خوردن گوشت انسان چندشش میشود بنابراین نهی از خوردن مسوخات نهی ارشادی است.
ما علم اجمالی به مسوخات داریم و باید شباهت مسوخات به انسان را بررسی کرد و شاید بتوانیم از این راه ضرر مسوخات را ثابت کنیم.
از اینکه در روایت قبل خواندیم که حضرت امیر به ماهی جری گفت چه صفاتی از انسان دارید؟ معلوم میشود که مسوخات باید برخی صفات انسان را داشته باشند.
به هرحال بنابر روایات در میان کل حیوانات حداقل هفتصد حیوان مسخ شده داریم که علم اجمالی میشود و ما باید از همهی حیوانات اجتناب کنیم. مگر اینکه این علم اجمالی منحل شود و به «شک بدوی» تبدیل شود.
بعید نیست که طوطی هم مسخ شده باشد ولی روایت فرموده است که مسوخات در خشکی و دریا هستند یعنی در آسمان و بین پرندگان مسوخ نداریم.
البته روایت داریم که خفاش جزء مسوخات است.
قانون طبی این است که همه چی حرام است مگر اینکه با دلیل از این حرمت خارج بشوند. ما در اینجا علم اجمالی داریم به همین جهت همه به عنوان اصل اولی حرام میشوند.
بیماری آمبولی ریه
این بیماری شایع است. آمبولی ریه به معنای گیر کردن لختهی خون در شریان ریه است. مشابه همان اتفاقی که برای قلب میافتد.
آمبولی گاهی گیر کردن لخته است و گاهی تبدیل به آنفارکتوس یعنی سکتهی ریه میشود.
گاهی هم متراکم شدن نسوج ریه همراه با خونریزی در اثر انسداد یکی از عروق خونی است. یک رگ خونی ریه بسته میشود و به دنبال آن نسوج ریه متراکم میشود و خونریزی میکند.
علت
علت این بیماری لخته هایی است که در قسمت پایین بدن به وجود میآید. لخته اول در پا یا در لگن به وجود میآید. رسوبات خون در پاها جمع میشود و بعد در اثر اتفاقی یا حرکتی منتقل به قلب میشود و منجر به سکته میشود.
اگر لخته ها به ریه منتقل شوند سبب آمبولی یا سبب سکتهی ریه میشوند.
علت های وجود لخته مختلف است. گاهی زهر ها و گاهی بعضی از غذاها و غذای داغ سبب ایجاد لخته میشوند.
لخته میتواند از سوداء باشد.
افرادی که کم تحرک هستند بیشتر به لخته خون مبتلا میشوند زیرا خون رکود پیدا میکند و تبدیل به لخته میشوند.
انتقال لخته از پا به قلب یا ریه ممکن است بر اثر حرکات ناگهانی و شدید باشد مثل مسافرت رفتن و سوار هواپیما بشود.
علائم
افزایش درجهی حرارت بدن و افزایش ضربان قلب و افزایش تعداد تنفس، بالا رفتن پردهی دیافراگم، درد طرف راست یا چپ، تنگی نفس، سرفهی همراه با خلط خونی، صلابت و سفت شدن جدار شکم، درد در ناحیهی شانه یا شکم
درمان
داروی لختهی خون، داروی باز کنندهی عروق، داروی جامع با آب رازیانه به مدت سه شب
کاشم لازم نیست زیرا برای پالایش ریه است.