«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث تغذیه (غذاهای مضر و ممنوع) – بحث گوشت – معرفی بیماری آنفولانزا و بیماری برونشیت

 

صحبت راجع به غذاهای مضر و ممنوع است. آیا از جهت بهداشت و سلامتی هر غذایی مضر است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود؟ یا هر غذایی مفید است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود؟

مسئله تفصیل دارد ولی از روایات و از قرائن و شواهد استفاده می‌شود هر غذایی مضر است مگر اینکه دلیلی بر خلاف آن داشته باشیم.

اگر غذا ضرر زیاد داشته باشد، حرام است بنابراین صحبت در مورد ضرر اندک است.

غذاها از جهت گرمی و سردی یا از جهت خشکی و تری طبع های مختلفی دارند که به همین ملاک برای افراد با طبع های مختلف، مفید یا مضر است.

از نظر بهداشتی و سلامتی، مصرف غذا باید از روایات مجوز داشته باشد. غذایی که در روایات مجوز برای مصرف آن وجود ندارد محکوم به ضرر داشتن است.

یکی از قرائن و شواهد بر این مدعا، دعاء پیامبر(ص) هنگام مصرف غذاها است.

در روایت آمده است:

لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ ص يَأْكُلُ طَعَاماً وَ لَا يَشْرَبُ شَرَاباً إِلَّا قَالَ اللَّهُمَّ بَارِكْ‌ لَنَا فِيهِ‌ وَ أَبْدِلْنَا بِهِ خَيْراً مِنْهُ إِلَّا اللَّبَنَ فَإِنَّهُ كَانَ يَقُولُ اللَّهُمَّ بَارِكْ‌ لَنَا فِيهِ‌ وَ زِدْنَا مِنْه‌[1]

یعنی پیامبر(ص) هر غذا و نوشیدنی که می‌خورد می‌فرمود خداوندا در آن برکت بده و بهتر از آن را بدل بفرما مگر شیر که بعد از نوشیدن آن می‌فرمود خداوندا برکت به آن بده و برای ما زیادتر کن.

«ابدلنا خیرا منه» درخواست بدل خیر از جهت طعم و مزه و قیمت نیست زیرا پیامبر(ص)‌در نهایت زهد بوده است و دنبال دنیا نبوده است بلکه به جهت این است که هر غذایی ضرری دارد.

در روایت دیگر آمده است:

قَالَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنِّي أَكَلْتُ لَبَناً فَضَرَّنِي فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا وَ اللَّهِ مَا ضَرَّ شَيْئاً قَطُّ وَ لَكِنَّكَ أَكَلْتَهُ مَعَ غَيْرِهِ فَضَرَّكَ الَّتِي أَكَلْتَهُ مَعَهُ وَ ظَنَنْتَ أَنَّ ذَلِكَ مِنَ اللَّبَن‌[2]

یعنی شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد شیر نوشیدم و به من ضرر زد فرمود به خدا قسم شیر هیچ ضرری ندارد شاید چیز دیگری با شیر خوردی و به تو ضرر زده است و گمان کردی ضرر از شیر است.

معلوم می‌شود حکمت فرمایش پیامبر (ص)‌که موقع خوردن شیر می‌فرمود خدایا برکت بده و بیشتر به ما بده، چه بوده است. چون شیر اصلا ضرر ندارد پیامبر(ص) می‌فرمود خدایا به ما بیشتر بده، ولی غذاهای دیگر چون ضرر هرچند اندک دارند، پیامبر(ص) می‌فرمود خدایا به ما بهتر از آن بده.

بله، شیر اگر آلوده باشد ضرر دارد.

در روایت آمده است:

لا أخاف على أمتي إلا اللبن فإن الشيطان بين الرغوة و الضرع [3]

یعنی برای امتم نمی‌ترسم مگر از شیر زیرا شیطان(میکروب و ویروس) مابین کف شیر و پستان حیوان است.

شیری که آلوده نداشته باشد یا اگر گرم بشود مشکلی ندارد.

معلوم نیست علت «تب مالت» شیر باشد زیرا طب امروزی می‌گوید علت تب مالت، شیر آلوده است. وقتی روایت می‌فرماید شیر هیچ ضرری ندارد ما در گفته‌ی پزشکان امروزی باید شک کنیم.

بعید به نظر می‌رسد که تب مالت، از شیر باشد. البته اگر تب مالت هم از شیر باشد، شاید از شیر گاوهای اصلاح ژنتیکی شده‌ی هلندی باشد.

در گذشته تب مالت وجود نداشت، از وقتی که گاوهای اصلاح ژنتیکی آمده است این مشکلات به وجود آمده است.

ما می‌دانیم که آنچه پیامبر(ص)‌ و ائمه(ع)‌ می‌گویند راست است و حرف غیر معصوم را قبول نداریم.

به هرحال از مجموع روایات استفاده می‌شود که هر غذایی ضرر دارد هرچقدر فایده هم داشته باشد.

مثلا در مورد انجیر خیلی تاکید شده است و فائده‌ی زیاد دارد ولی در مورد آن آمده است:

أَكْلُ التِّينِ يُقْمِلُ‌ الْجَسَدَ إِذَا أُدْمِنَ عَلَيْه‌[4]

یعنی خوردن مداوم انجیر سبب شپش می‌شود.

در مورد «ماست» آمده است که به همراه زنیان خورده بشود، معلوم می‌شود که ماست به تنهایی ضرر دارد.

بنابراین هر غذایی مضر است مگر اینکه دلیل بر ضرر نداشتن آن داشته باشیم. غذاهای ترکیبی هم مضر است مگر اینکه دلیلی بر خلاف آن داشته باشیم.

البته بعضی از غذاها مانند انار طبایع چهارگانه را تعدیل می‌کند.

انسان نمی‌تواند هر غذای وارداتی مانند پیتزا و سوسیس و کالباس و اسنک را مصرف کند زیرا خوردن غذا مجوز می‌خواهد و نمی‌توان به جهت طعم و مزه غذایی را مصرف کرد.

در روایت آمده است:

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَزُوفَ‌ النَّفْسِ‌ وَ كَانَ يَكْرَهُ الشَّيْ‌ءَ وَ لَا يُحَرِّمُهُ فَأُتِيَ بِالْأَرْنَبِ فَكَرِهَهَا وَ لَمْ يُحَرِّمْهَا.

یعنی پیامبر(ص)‌ بسیار نفس خود را باز می‌داشت و از خیلی چیزها خوشش نمی‌آمد ولی آن ها را تحریم نمی‌کرد ...

در جزیره العرب محرومیت و کم غذایی وجود داشته است. به همین جهت حضرت ابراهیم اینگونه با خداوند مناجات کرد:

﴿ رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‌ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّم‌﴾[5]

یعنی پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بى‌آب و علفى، در كنار خانه‌اى كه حرم توست، ساكن ساختم‌

به همین جهت عرب ها هر جنبنده‌ای مانند ملخ و سوسمار و خرگوش و الاغ و اسب را می‌خوردند ولی پیامبر(ص) در چنین شرائطی هر چیزی را مصرف نمی‌کرد و از خیلی غذاها خوشش نمی‌آمد.

حکمت این کار عجله نکردن در انتخاب غذاها است. ما هم باید برای تامین سلامتی هر غذایی را مصرف نکنیم.

رها کردن غذاها توسط پیامبر(ص)‌حتما حکمت داشته است.

 

غذاهای گیاهی

غذاها به گیاهی و حیوانی تقسیم می‌شود.

از جهت شرعی، هر گیاهی حلال است مگر اینکه دلیل بر حرمت آن داشته باشیم. غذای حرام غذایی است که مضر است و یا کشنده و بیمار کننده است.

ولی از جهت بهداشتی و سلامتی،‌ تمام گیاهان مشمول روایات اخیر است، که مفاد آن ضرر داشتن تمام غذاها است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.

روایت می‌فرماید در زمان پیامبر(ص) همه چیزها بوده است ولی پیامبر(ص) همه را مصرف نکرده است بنابراین ما برای مصرف هرچیزی مجوز نداریم.

اگر چیزی را پیامبر(ص) و ائمه(ع) مصرف کرده باشند، می‌گوییم ضرر اندک دارد مگر اینکه دلیل بر نداشتن ضرر آن داشته باشیم مانند شیر و آنچه که مصرف نکرده اند احتمال دارد ضرر زیاد داشته باشد.

مثلا در مورد میوه حضرت امیر(ع) قانون کلی بیان می‌کنند که اگر میوه شیرین است بخورید و اگر شیرین نیست مصرف نکنید. بنابراین هر میوه ای با این ملاک سنجیده می‌شود، چه در زمان ائمه وجود داشته است یا وجود نداشته است.

در صورتیکه نجاست بر گیاهان یا مشتقاتی که از گیاهان گرفته می‌شود مانند روغن، عارض شود خوردن آن ها نهی شده است.

در روایت آمده است:

اعْلَمْ يَرْحَمُكَ اللَّهُ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُبِحْ أَكْلًا وَ لَا شُرْباً إِلَّا لِمَا فِيهِ الْمَنْفَعَةُ وَ الصَّلَاحُ وَ لَمْ يُحَرِّمْ إِلَّا مَا فِيهِ الضَّرَرُ وَ التَّلَفُ وَ الْفَسَادُ فَكُلُّ نَافِعٍ مُقَوٍّ لِلْجِسْمِ فِيهِ قُوَّةٌ لِلْبَدَنِ فَحَلَالٌ وَ كُلُّ مُضِرٍّ يَذْهَبُ بِالْقُوَّةِ أَوْ قَاتِلٍ فَحَرَامٌ[6]

یعنی بدان خداوند خوردن و نوشیدن را در چیزی حلال نکرده است مگر اینکه در آن منفعت و مصلحت بوده است و چیزی را حرام نکرده است مگر اینکه در آن ضرر و تلف و فساد باشد پس هر چیزی که نافع باشد و مقوی بدن باشد حلال است و هر چیزی که ضرر داشته باشد و نیروی انسان را از بین می‌برد و کشنده است حرام است مانند سم ها ...

طبق این روایت حلال منفعت دارد و تقویت کننده است و در مورد ضرر داشتن آن چیزی نفرموده است و ممکن است ضرر هم داشته باشد.

از روایات استفاده می‌شود ضرری موجب حرمت است که زیاد باشد و سبب تلف شود.

گوشت گاو حلال است ولی روایت می‌فرماید ضرر دارد، در روایات آمده است پنیر هم بیماری است ولی حلال است.

در روایت آمده است:

وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْكَلْبِ إِذَا أَكَلَا مِنَ الْخُبْزِ وَ شِبْهِهِ، أَ يَحِلُّ أَكْلُهُ؟ قَالَ:يُطْرَحُ‌ مِنْهُ‌ مَا أُكِلَ‌، وَ يُؤْكَلُ الْبَاقِي‌[7]

یعنی از امام در مورد حلال بودن نان و چیزی که موش و سگ از آن خورده باشند سوال کردم فرمود آنچه خورده شده دور ریخته بشود و باقیمانده حلال است.

استفاده می‌شود خوردن آنچه با نجاست برخورد داشته و متنجس است حلال نیست.

همچنین از این روایت استفاده می‌شود که موش جزء نجاسات است ولی در فقه موش جزء نجاسات نیست. روایات متعددی می‌فرماید غذایی که موش از آن بخورد باید دور ریخته بشود یا جایی از پیراهن که موش روی آن راه رفته است را باید شست.

بنابراین باید بگوییم موش نجس بهداشتی است ولی از جهت شرعی پاک است. مانند آهن که همه‌ی علماء می‌گویند پاک است ولی از جهت بهداشتی نجس است.

در روایت دیگر آمده است:

وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَأْرَةٍ أَوْ كَلْبٍ شَرِبَا مِنْ‌ زَيْتٍ‌ أَوْ سَمْنٍ أَوْ لَبَنٍ، قَالَ:إِنْ كَانَ جَرَّةً أَوْ نَحْوَهَا فَلَا يَأْكُلْهُ، وَ لَكِنْ يُنْتَفَعُ بِهِ بِسِرَاجٍ أَوْ نَحْوِهِ، وَ إِنْ كَانَ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَلَا بَأْسَ بِأَكْلِهِ، إِلَّا أَنْ يَكُونَ صَاحِبُهُ مُوسِراً يَحْتَمِلُ أَنْ يُهَرِيقَهُ فَلَا يَنْتَفِعَ بِهِ فِي شَيْ‌ء[8]

یعنی از امام از حلال بودن روغن زیتون یا روغن زردی که موش یا سگ از آن خورده باشد سوال کردم فرمود اگر روغن اندازه‌ی یک کوزه باشد آن را نخور ولی از آن در چراغ یا مانند آن استفاده کن ولی اگر روغن از یک کوزه بیشتر بود خوردن آن اشکال ندارد مگر اینکه صاحب روغن از جهت مالی بی نیاز باشد و می‌تواند آن روغن را دور بریزد از آن استفاده نکند.

از این روایت استفاده می‌شود که موش نجس شرعی نیست ولی نجس بهداشتی است. زیرا فرموده است اگر روغن زیاد باشد انسان می‌تواند بخورد زیرا ضرر زیادی به انسان وارد می‌شود.

در روایت دیگر آمده است:

وَ إِنْ كَانَ شَيْئاً مَاتَ فِي الْإِدَامِ وَ فِيهِ‌ الدَّمُ‌ فِي‌ الْعَسَلِ‌ أَوْ فِي زَيْتٍ أَوْ فِي السَّمْنِ وَ كَانَ جَامِداً جُنِّبَ مَا فَوْقَهُ وَ مَا تَحْتَهُ ثُمَّ يُؤْكَلُ بَقِيَّتُهُ وَ إِنْ كَانَ ذَائِباً فَلَا يُؤْكَلُ يُسْتَسْرَجُ بِهِ وَ لَا يُبَاع‌[9]

یعنی اگر حیوانی که خون جهنده دارد در خورشت یا در عسل یا روغن زیتون یا روغن زرد بمیرد و جامد باشد اطراف آن را دور بریز و باقیمانده خورده باشد ولی اگر مایع باشد خورده نمی‌شود و در چراغ استفاده شود و فروخته نشود.

 

غذاهای حیوانی

انواع گوشت ها، شیرها، تخم ها حتما تابع قانون بهداشتی است و شاید تابع قانون تحریم هم باشد یعنی از جهت بهداشتی، اصل حرمت است مگر اینکه ضرر نداشتن آن با دلیل ثابت شده باشد.

خوردن متنجسات از گوشت، جائز نیست مگر اینکه دلیل داشته باشیم.

استثنائات

موش در دیگ خورشت

در روایت آمده است:

إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع سُئِلَ عَنْ قِدْرٍ طُبِخَتْ‌ فَإِذَا فِي الْقِدْرِ فَأْرَةٌ قَالَ يُهَرَاقُ مَرَقُهَا وَ يُغْسَلُ اللَّحْمُ وَ يُؤْكَلُ.[10]

یعنی از حضرت امیر(ع) در مورد افتادن موش در قابلمه‌ی خورشت سوال شد، فرمود آب خورشت دور ریخته می‌شود و گوشت شسته می‌شود خورده می‌شود.

البته این مورد استثناء‌ نیست بلکه طرز تطهیر گوشت متنجس بیان شده است.

 

خون در دیگ آبگوشت

در روایت دیگر آمده است:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قِدْرٍ فِيهَا جَزُورٌ وَقَعَ فِيهَا مِقْدَارُ أُوقِيَّةٍ مِنْ دَمٍ أَ يُؤْكَلُ فَقَالَ ع نَعَمْ لِأَنَّ النَّارَ تَأْكُلُ الدَّمَ‌.[11]

یعنی از امام صادق(ع) درباره‌ی ریخته شدن اندازه‌ی دویست یا سیصد گرم خون در قابلمه‌ای که در آن یک شتر کامل پخته شده است، سوال شد آیا خورده می‌شود فرمود بله زیرا آتش خون را می‌خورد.

خون را می‌خورد یعنی خون را از بین می‌برد و اثر آن را پاک می‌کند.

در کتاب علی بن جعفر آمده است:

وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قِدْرٍ فِيهَا أَلْفُ‌ رِطْلِ‌ مَاءٍ فَطُبِخَ فِيهَا لَحْمٌ وَقَعَ فِيهَا أُوقِيَّةُ دَمٍ هَلْ يَصْلُحُ أَكْلُهُ قَالَ إِذَا طُبِخَ فَكُلْ فَلَا بَأْس‌[12]

یعنی درباره‌ی دیگی که در آن گوشت با هزار رطل آب (اندازه‌ی کر هزار و چهارصد رطل است) پخته است و در آن سیصد گرم خون ریخته است، آیا خوردن آن جائز است؟ فرمود اگر پخته بشود اشکالی ندارد.

معلوم می‌شود آتش موش یا خون را پاک می‌کند.

خون اگر بیشتر از دویست یا سیصد گرم هم باشد اشکالی ندارد زیرا در روایت تعلیل آمده است. وقتی خون و موش در آتش قرار گرفت مشکل آن از بین می‌رود.

ما در اینجا حکم بهداشتی را می‌گوییم.

 

خوردن گوشت

 

خداوند در قرآن حرام ها را معین کرده است.

﴿قُلْ لا أَجِدُ في‌ ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‌ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحيم‌﴾[13]

یعنی بگو: «در آنچه بر من وحى شده، هيچ غذاى حرامى نمى‌يابم بجز اينكه مردار باشد، يا خونى كه (از بدن حيوان) بيرون ريخته، يا گوشت خوك- كه اينها همه پليدند- يا حيوانى كه به گناه، هنگام سر بريدن، نام غير خدا [نام بتها] بر آن برده شده است.» اما كسى كه مضطر (به خوردن اين محرمات) شود، بى آنكه خواهان لذت باشد و يا زياده روى كند (گناهى بر او نيست) زيرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است‌

خداوند به پیامبر(ص)‌ آموزش می‌دهد چگونه در مقام استدلال، با یهود مناظره کند.

بنابراین فقط چهار چیز حرام است. عدم وجدان پیامبر(ص) مساوی با عدم وجود است.

بنی اسرائیل خیلی چیزها مانند شتر و چیزهای دیگر را حرام کرده بودند ولی پیامبر(ص) می‌فرماید من چیزی غیر از چهار چیز را حرام پیدا نکرده ام ولی می‌بینیم، در کنار این چهار چیز، صدها مورد مانند فیل و خرگوش و مار و تمامی درندگان حرام است.

اگر قرار است تمام درندگان و تمام خبائث و تمام مسوخات و تمام محرمات شرع از این عام خارج بشود، تخصیص اکثر لازم می‌آید. زیرا فقط گوسفند و گاو و شتر باقی می‌ماند.

اگر ملتزم به ظاهر این آیه باشیم، گوشت انسان حلال می‌شود درحالیکه گوشت انسان حرام است.

زبان این آیه آبی از تخصیص است یعنی تخصیص بردارد نیست.

بنابراین در این آیه رازی وجود دارد.

در روایت صحیح السند آمده است:

أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ سِبَاعِ‌ الطَّيْرِ وَ الْوَحْشِ‌ حَتَّى ذُكِرَ لَهُ الْقَنَافِذُ وَ الْوَطْوَاطُ وَ الْحَمِيرُ وَ الْبِغَالُ وَ الْخَيْلُ فَقَالَ لَيْسَ الْحَرَامُ إِلَّا مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ خَيْبَرَ عَنْ أَكْلِ لُحُومِ الْحَمِيرِ وَ إِنَّمَا نَهَاهُمْ مِنْ أَجْلِ ظُهُورِهِمْ أَنْ يُفْنُوهُ وَ لَيْسَتِ الْحُمُرُ بِحَرَامٍ ثُمَّ قَالَ اقْرَأْ هَذِهِ الْآيَةَ- قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‌ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ‌.[14]

یعنی از امام باقر(ع) در مورد پرندگان درنده و حیوانات وحشی سوال شد و برای او جوجه تیغی و پنگوئن و الاغ و قاطر و چهارپایان را ذکر کردند فرمود چیزی حرام نیست مگر آنچه در قرآن حرام شده است و پیامبر(ص) از خوردن الاغ نهی کرده است به جهت استفاده از سواری آن ها است و الاغ ها حرام نیستند سپس این آیه را قرائت کرد قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‌ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ

حضرت امیر(ع)‌ می‌فرماید:

لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ‌ ذُو وُجُوهٍ‌ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ ... وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصا[15]

یعنی به وسیله‌ی قرآن با خوارج جدال نکن زیرا قرآن بر خیلی چیزها حمل می‌شود و توجیه می‌شود ...

ولی روایت واضح است و جای بحثی ندارد. روایات به این معنا خیلی متعدد است.

در روایت معتبر دیگر آمده است:

إِنَّ أَكْلَ‌ الْغُرَابِ‌ لَيْسَ بِحَرَامٍ إِنَّمَا الْحَرَامُ مَا حَرَّمَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ لَكِنَّ الْأَنْفُسَ تَتَنَزَّهُ عَنْ كَثِيرٍ مِنْ ذَلِكَ تَقَزُّزاً.[16]

یعنی خوردن کلاغ حرام نیست حرام آن است که خداوند در قرآن حرام کرده است ولی نفس انسانی از خیلی چیزها دوری می‌کند زیرا از آن ها چندش می‌گیرد.

 

بیماری آنفولانزا

آنفولانزا شبیه سرماخوردگی است. ویروس آنفولانزا مشابه ویروس سرما خوردگی است و عامل هر دو ویروس است. تنها تفاوت شدیدتر بودن و تب دار بودن و سرفه دار بودن آنفولانزا است.

«تب یونجه» هم شبیه آنفولانزا و سرماخوردگی است.

درمان

استراحت، داروهایی که تب را درمان می‌کند مانند مالیدن روغن بنفشه با کاسنی یا سیب کال یا عناب و چیزهای دیگری که در روایات وارد شده است.

اگر بقیه چیزهای آنفولانزا درمان نشود بهتر است و ما فقط برای درمان تب آنفولانزا مجوز داریم. تب گرمای جهنم است و پیش برنده به سمت مرگ است و باید آن را با آب سر و مصرف سیب خاموش کرد.

 

بیماری برونشیت

التهاب یک قسمتی از مجاری تنفسی به نام «برونشیولیت» ها است. بیشتر بر اثر گرد و خاک و مواد شیمیایی و غلبه‌ی بلغم است.

عفونی در دستگاه تنفسی به وجود می‌آید و به دنبال آن سرفه‌ی مکرر و عود کننده و همراه با دفع خلط است. بعد از عفونت های خفیف ریه، آثار و علائم نارسایی ریه دارد.

عدم کفایت خون در جریان ریه، مختل شدن تغذیه‌ی نسوج ریه

علائم

علائم زکام، کوفتگی، بی قراری، احساس سرما و لرزش زیرا بلغم غلبه می‌کند، تب، کمی کمر درد، گلو درد، درد عضلات و سرفه‌ی خشک و با خلط را دارد.

در برونشیت مزمن، سرفه های شدید به همراه خلط غلیظ است که با تنگی نفس و عفونت مجاری فوقانی تنفسی همراه است.

این علائم در زمستان شدت بیشتری دارد.

درمان

درمان های تب، درمان بلغم با داروی بلغم زدا، حمام گرم، پشت به آفتاب نشستن، خوردن غذاهای گرم و نخوردن غذاهای سرد، داروی طریفل و مانند آن.

اگر دارویی با هم تعارض داشت یا داروها به ترتیب مصرف بشود یا داروهایی را که باهم تنافی ندارند استفاده کند مانند داروی بلغم یا طریفل که هم برای تب خوب است و هم بلغم را از بین می‌برد.


[1] المحاسن، برقی، ج2، ص491.
[2] المحاسن، برقی، ج2، ص493.
[3] حیاه الحیوان الکبری، الدمیری، ج2، ص277.
[4] طب الرضا، امام رضا ع، ‌ص29.
[5] سوره ابراهیم، آیه37.
[6] فقه الرضا، امام رضا ع، ص254.
[7] قرب الاسناد، ‌حمیری، ص274.
[8] قرب الاسناد، حمیری، ص274.
[9] الجعفریات، ابن اشعث، ص26.
[10] الکافی، کلینی، ج6، ص261، ط اسلامیه.
[11] الکافی، ‌کلینی، ج6، ص235، ط اسلامیه.
[12] مسائل علی بن جعفر، علی بن جعفر، ص197.
[13] سوره انعام، آیه145.
[14] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج9، ص42.
[15] نهج البلاغه، محمد دشتی، ص317.
[16] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج9، ص18.