«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/12/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث تغذیه – معرفی بیماری عقیمی مردان
خوردن غذای داغ
صحبت راجع به شروط و آداب و توصیه هایی است که از پیامبر(ص) و ائمه(ع) در مورد تغذیه وارد شده است.
یکی از سفارشات، نخوردن غذای داغ است. در روایات از غذای داغ به «نار» یعنی آتش تعبیر شده است. یعنی خوردن غذای داغ مساوی با خوردن آتش است و این برای بدن ضرر دارد.
آسیب دیدن مری
یکی از آسیب های خوردن غذای داغ، متورم شدن مری است. ممکن است این ورم در مرور زمان تبدیل به توده بشود و موجب به وجود آمدن مشکل در خوردن میشود.
ممکن است سوزشی که در اثر داغ بودن غذا به وجود میآید سبب شود در ابتدا یا وسط و یا انتهای مری و هر جایی که غذا بیشتر میمامند تومور به وجود بیاید.
آسیب دیدن معده
طبع معده گرم است و اسید دارد. خود اسید یک جور آتش است زیرا در روایات داریم آتش انسان در معده است. اگر غذای گرم وارد معده بشود موجب اختلال در کار معده و به وجود آمدن ورم معده و زخم معده و بیماری های دیگر در معده بشود.
آسیب دیدن مغز و سکتهی مغزی
گرمی غذا از راه سقف دهان به مغز هم میرسد و چه بسا موجب لخته شدن خون در مغز بشود زیرا غذا گرم است و خون را میپزد و تبدیل به لخته میکند و سبب سکتهی مغزی میشود.
یکی از علت های سکتهی مغزی هم خوردن غذای داغ است.
خوردن غذای داع میتواند سبب بیماری های دیگر هم بشود.
در روایت آمده است:
أَقِرُّوا الْحَارَّ حَتَّى يَبْرُدَ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قُرِّبَ إِلَيْهِ طَعَامٌ حَارٌّ فَقَالَ أَقِرُّوهُ حَتَّى يُمْكِنَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْعِمَنَا نَاراً وَ الْبَرَكَةُ فِي الْبَارِدِ.[1]
یعنی غذای گرم را نگه دارید تا سرد شود زیرا غذای داغی را نزدیک پیامبر(ص) آوردند فرمود آن را نگه دارید تا ملایم شود خداوند آتش را غذای ما قرار نداده است...
بنابراین خوردن غذای داغ مساوی با خوردن آتش است.
در روایت دیگر آمده است:
مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُطْعِمَنَا النَّارَ أَقِرُّوهُ حَتَّى يَبْرُدَ وَ يُمْكِنَ فَإِنَّهُ طَعَامٌ مَمْحُوقُ الْبَرَكَةِ وَ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ نَصِيبٌ.[2]
یعنی خداوند آتش را غذای ما قرار نداده است غذا را نگه دارید تا سرد بشود زیرا غذای داغ برکت ندارد و شیطان در غذای داغ سهم دارد.
برکت نداشتن غذای گرم همان قانون نسبیت اسلام است.
اگر انسان غذای داغ بخورد، هم غذا زود تمام میشود و هم انسان سیر نمیشود هرچند این مقدار غذا، به طور معمول برای یک انسان کافی باشد و همچنین شیطان در غذای داغ سهم دارد یعنی انسان همهی غذای داغ را مصرف نمیکند.
زمانیکه انسان غذای سرد مصرف میکند، خوردن غذا با آرامش و جویدن بیشتری همراه میشود ولی هنگام خوردن غذای داغ انسان مجبور میشود که باعجله فقط غذا را قورت بدهد تا از داخل دهان خارج کند.
از این مسئله ظاهر میشود که سیری در مقدار غذا خوردن نیست بلکه سیری در مقدار جویدن است. انسان هرچه بیشتر غذا را بجود، بیشتر احساس حالت سیری میکند.
انسان وقتی غذا را میجود، تمام بدن فعالیت میکند. معده آنزیم ترشح میکند، روده آمادهی استقبال غذا میشود و مری هم آماده میشود.
هرچه جویدن بیشتر باشد، آنزیم های معده بیشتر ترشح میشود تا جائیکه آنزیم های معده تمام میشود و آنزیم های معده به روده ها منتقل میشود به همین خاطر احساس گرسنگی برطرف میشود.
اسیدها و آنزیم های موجود در معده باعث احساس گرسنگی هستند.
اگر انسان با عجله غذا بخورد، مقدار غذایی که دارد را مصرف میکند در حالیکه هنوز معده به ترشح آنزیم ادامه میدهد و انسان احساس گرسنگی میکند.
شیطان در زبان عربی به معنای آسیب رساندن چیزی از راه مخفی است.(ما یورد الضرر علی الانسان من طرف خفی)
این تعریف بر میکروب و ویروس هم صادق است زیرا میکروب و ویروس از جائیکه دیده نمیشود به انسان آسیب میزنند.
آیا شیطان خود میکروب و ویروس است و یا میکروب و ویروس سربازان و فرزندان شیطان هستند بحث مفصلی است که در جلد اول کتاب آورده ایم.
ترجیح این است که شیطان و میکروب و ویروس با هم تفاوتی ندارند و از یک سنخ هستند.
ابلیس میگوید:
أَنْهَى عَنِ الِاعْتِصَامِ وَ آمُرُ بِإِفْسَادِ الطَّعَام[3]
یعنی از انسانی که حالت عصمت نسبت به گناه دارد، به گناه وادار میکنم و غذاها را فاسد میکنم.
معلوم می شود شیطان همان میکروب و ویروس است که با روح و جسم انسان مبارزه میکند.
خداوند میفرماید:
﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حين﴾[4]
یعنی پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد. و (در اين هنگام) به آنها گفتيم: «همگى (به زمين) فرود آييد! در حالى كه بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود. و براى شما در زمين، تا مدت معينى قرارگاه و وسيله بهره بردارى خواهد بود.
مراد از «بعضکم لبعض» آدم و حوا و مار و شیطان است.
دشمن کسی است که قصد جان یا سلامتی شما را می کند. شیطان هم قصد سوء نسبت به جان و ایمان انسان دارد.
به هر حال فرموده اند که غذای گرم برکت ندارد و انسان احساس سیری نمیکند و غذای گرم زود تمام میشود و موجب میشود تا انسان با آرامش نخورد و شیطان یعنی میکروب و ویروس به غذای گرم علاقه دارند و از آن میخورند.
البته شیطان مگر در موارد خاص با انسان غذا نمیخورد. انسان اگر ابتدای غذا خوردن سم الله نگوید، شیطان در غذا مشارکت میکند ولی اگر بسم الله گفته شود، شیطان نمیتواند مشارکت کند.
غذای گرم هم از مواردی است که شیطان در آن مشارکت میکند. اگر انسان غذای گرم بخورد شیطان در غذا مشارکت می کند.
گرمای ملایم
مراد از غذای گرم غذایی است که شدیدا گرم باشد. اگر غذا ملایم باشد و گرمای شدید نداشته باشد مطلوب و مستحب است.
در روایت آمده است:
بَعَثَ إِلَيْنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِطَعَامٍ سُخْنٍ فَقَالَ كُلُوا قَبْلَ أَنْ يَبْرُدَ فَإِنَّهُ أَطْيَبُ.[5]
یعنی امام صادق(ع) برای ما غذای گرم آورد و فرمود قبل از سرد شدن بخورید زیرا خوشمزه تر است.
در روایت دیگر آمده است:
السُّخُونُ بَرَكَة[6]
یعنی غذای گرم برکت دارد.
غذای داغ و شدیدا گرم برکت ندارد ولی غذایی که گرم است ولی داغ نیست برکت دارد.
این ترغیب در مصرف غذای گرم و تحذیر در مصرف غذای داغ نشان میدهد مصرف غذای سرد هم تعریف زیادی ندارد و غذا باید گرم باشد.
در روایات از غذای شدیدا گرم به آتش تعبیر شده است بنابراین غذایی نهی شده است که خیلی گرم باشد.
فوت کردن در غذا
در غذا خوردن و در نوشیدنی و در محل سجود فوت کردن نهی شده است. بین مردم متعارف است که غذا و نوشیدنی گرم را فوت میکنند تا خنک بشود.
در جایی که غذا و نوشیدنی مشترک است، انسان نباید فوت کند زیرا سبب چندش آمدن طرف مقابل میشود و سبب میشود طرف مقابل از غذا یا نوشیدنی مصرف نکند.
اگر انسان به غذای اختصاصی خود فوت کند اشکالی ندارد معلوم میشود که این سفارش به جهت سلامتی نیست بلکه به خاطر رعایت اخلاق است.
در روایت آمده است:
فِي الرَّجُلِ يَنْفُخُ فِي الْقَدَحِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنَّمَا يُكْرَهُ ذَلِكَ [إِذَا كَانَ] مَعَهُ غَيْرُهُ كَرَاهِيَةَ أَنْ يُعَاقِبَهُ وَ عَنِ الرَّجُلِ يَنْفُخُ فِي الطَّعَامِ قَالَ أَ لَيْسَ إِنَّمَا يُرِيدُ يُبَرِّدُهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَا بَأْس[7]
یعنی در مورد فوت کردن در لیوان سوال شد امام صادق(ع) فرمود اشکالی ندارد این کار زمانی خوب نیست که شخص دیگری وجود داشته باشد و به سبب فوت کردن آن غذا را ترک میکند و در مورد فوت کردن در غذا سوال شد فرمود آیا میخواهد غذا را سرد کند؟ عرض شد بله، امام(ع) فرمود اشکالی ندارد.
بنابراین فوت کردن در غذا اشکال ندارد و مسئلهی دی اکسید کربن در بازدم و میکروب های بازدم ضرری ندارد زیرا آن ها داخل بدن انسان بوده است و ضرری نزده است و اگر برگردد هم مشکلی ندارد.
بله، پیامبر(ص) زمانیکه آب میخورد و موقع نفس تازه کردن لیوان را از دهان دور میکرد، البته در روایت آمده است:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَتَنَفَّسُ فِي الْإِنَاءِ ثَلَاثَةَ أَنْفَاسٍ يُسَمِّي عِنْدَ كُلِّ نَفَسٍ وَ يَشْكُرُ اللَّهَ فِي آخِرِهِن[8]
یعنی پیامبر(ص) موقع آب خوردن سه مرتبه در ظرف نفس میکشید ....
میشود بین این روایات جمع کرد ولی در مورد فوت کردن واضح است که برای سرد کردن غذا اشکالی ندارد و اگر اشکالی دارد به جهت چندش آمدن طرف مقابل در استفاده از غذا است.
بله، احتمال دارد میکروب های خارج شده از دهان شخص با بدن شخص مقابل سازگاری نداشته باشد علاوه بر این امکان دارد با هوای خارج شده مقداری آب دهان هم روی غذا یا نوشیدنی پاشیده بشود.
تغییر ندادن روش غذا خوردن
هر عادتی که در غذا خوردن وجود دارد، نباید تغییر داده بشود زیرا تغییر ناگهانی عادت سبب بیماری میشود.
هر تغییری حتی اگر برای عادت بد باشد نباید به صورت دفعی باشد.
مثلا عادت بر مصرف نان خاصی وجود دارد، تغییر این نان نباید دفعی صورت پذیرد بلکه باید به صورت تدریجی باشد.
از روایات به دست میآید که اگر شخص بیمار شد، نگاه کند چه تغییری در روش زندگی او ایجاد شده است، اگر بفهمد چه تغییر ناگهانی در زندگی داشته است، میتواند علت بیماری را به دست بیاورد. اگر تغییر را اصلاح کند، بیماری او درمان میشود.
روایت جالب و مهمی وجود دارد:
حَضَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ ع مَجْلِسَ الْمَنْصُورِ يَوْماً وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنَ الْهِنْدِ يَقْرَأُ كُتُبَ الطِّبِ فَجَعَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع يُنْصِتُ لِقِرَاءَتِهِ فَلَمَّا فَرَغَ الْهِنْدِيُّ قَالَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ تُرِيدُ مِمَّا مَعِي شَيْئاً قَالَ لَا فَإِنَّ مَا مَعِي خَيْرٌ مِمَّا مَعَكَ قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ أُدَاوِي الْحَار بِالْبَارِدِ وَ الْبَارِدَ بِالْحَارِّ وَ الرَّطْبَ بِالْيَابِسِ وَ الْيَابِسَ بِالرَّطْبِ وَ أَرُدُّ الْأَمْرَ كُلَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَسْتَعْمِلُ مَا قَالَهُ رَسُولُهُ ص وَ أَعْلَمُ أَنَّ الْمَعِدَةَ بَيْتُ الدَّاءِ وَ الْحِمْيَةَ هِيَ الدَّوَاءُ وَ أُعَوِّدُ الْبَدَنَ مَا اعْتَادَ فَقَالَ الْهِنْدِيُّ وَ هَلِ الطِّبُّ إِلَّا هَذَا فَقَالَ الصَّادِقُ ع أَ فَتَرَانِي عَنْ كُتُبِ الطِّبِّ أَخَذْتُ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا أَخَذْتُ إِلَّا عَنِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ[9]
یعنی امام صادق(ع) در مجلس منصور حاضر شد در حالیکه مردی از هند کتاب های طبی میخواند حضرت صادق(ع) ساکت ماند تا خواندن هندی تمام شود، وقتی شخص هندی خواندن را تمام کرد و عرض کرد آیا از علمی که دارم چیزی میخواهی؟ امام (ع) فرمود نه زیرا آنچه همراه من است بهتر از آنچه تو داری است عرض کرد شما چه دارید؟ امام(ع) فرمود گرم را با سرد و سرد را با گرم درمان میکنم و مرطوب را با خشک و خشک را با مرطوب درمان میکنم و تمامی امور را از خداوند میدانم و آنچه پیامبر(ص) فرموده است را عمل میکنم و میدانم معده خانهی بیماری است و پرهیز دارو است و بدن را به آنچه عادت کرده است نگه میدارم طبیب هندی گفت آیا طب غیر از این است؟ امام(ع) فرمود آیا فکر میکنی این علم را از کتاب های طبی گرفته ام؟ عرض کرد بله فرمود به خدا قسم نه بلکه فقط از خداوند این علم را میگیرم
این روایت نشان میدهد طب یونانی و طب سنتی معروف و طب هندی را امویان و عباسیان آوردند. در اواخر حکومت امویان و بیشتر در زمان حکومت عباسیان این طب ها آورده شد. آن ها دانشگاهی را به نام مدرسهی نظامی تاسیس کردند و در آنجا طب یونانی را تدریس کردند.
آن ها میخواستند طب پیامبر(ص) و طب اهل بیت (ع) در حاشیه قرار بگیرند.
به نظر میرسد منصور یک طبیب هندی آورد و امام صادق(ع) را هم دعوت کرده است تا بگوید طبیب، این شخص هندی است و طب همان طب هندی است و طب اهل بیت(ع) درست نیست.
طب ایرانی همان طب یونانی است. اصلا ایران طب ندارد که طب ایرانی وجود داشته باشد، کتاب «قانون» ابن سینا را نگاه کنید، همه را از دیسقوریدوس و جالینوس و بقراط و مانند آن نقل میکند و چیزی از خود ندارد.
امروزه هم برای ما سوال شخص هندی از امام(ع) مطرح است، آیا طب شیمایی یا طب سنتی یونانی یا طب هندی یا طب سوزنی چینی یا طب همیوپاتی آلمانی را میخواهیم؟ امروزه هم جواب امام صادق(ع) برای این سوالات مطرح است. ما باید به طب های بیگانه نه بگوییم.
ما باید به کل دنیا بگوییم که طب اسلامی بهتر از تمام طب های دنیا است.
امام(ع) طب های دیگر را نفی نکرده است بلکه میگوید طب اهل بیت (ع) بهتر است. طب های دیگر چون مرجوح هستند و چون ضرر و عوارض دارند مورد پذیرش نیستند.
در این روایت درمان با ضد آمده است. درمان با ضد، درمانی است که در کل دنیا و در تمام طب ها غیر از طب «همیوپاتی» وجود دارد.
طب همیوپاتی در آلمان، بیماری را با موافق درمان میکند.
فقط طب اسلامی میگوید بیماری ها از معده است، طب های دیگر قلب یا چیز دیگر را منشاء بیماری ها معرفی میکنند.
معجزهی ائمه(ع) این است که کل طب را در چند کلمه خلاصه میکنند.
در حقیقت امام(ع) در این روایت طب را به دو قسم کرده است. طبی که از کتب طبی گرفته شده است و طبی که از خداوند گرفته شده است.
طب اهل بیت(ع) طب خداوند است. خداوند خالق انسان است و میداند چه دارویی برای انسان موثر است و ضرر و عوارض ندارد.
بله، طب یونانی از تعلیمات حضرت داوود(ع) گرفته شده است. گفته ایم که منشاء طب ها باید انبیاء باشند ولی این طب ها تحریف شده هستند.
طب موجود تحریف شده است. کتاب قانون ابن سینا را نگاه کنید، تمام حرام ها مانند گوشت خوک و مدفوع خوک و مشروب در این کتاب آمده است.
در شصت درصد داروهای کتاب قانون شراب وجود دارد که یقینا در تعالیم انبیاء نبوده است. مانند خود دین مسیحیت که در آن گفته میشود حضرت مسیح فرزند یا خود خداوند است، طب یونانی هم همین مقدار تحریف شده است.
به همین جهت امروزه طب سنتی خیلی جواب نمیدهد. این همه امکانات مانند دانشگاه و عطاری و طبیب سنتی و رسانه دارند ولی پیشرفت ندارند.
طب شیمیایی با طب سنتی کاری ندارد زیرا کاری از دست طب سنتی بر نمیآید ولی طب اسلامی برای طب شیمیایی خطر است زیرا میتواند جایگزین تمام طب ها باشد.
در این روایت اسرار زیادی وجود دارد. در این روایت آمده است که طب اسلامی بهترین طب است. از این روایت استفاده میشود که بیماری ها را میتوان به سرد و گرم تقسیم کرد. باید در این زمینه کار بشود.
امام(ع) به ما راه را نشان داده است. بعضی از بیماری ها گرم است و معلول صفراء و دم میباشد و برخی بیماری ها سرد است و معلول سوداء و بلغم میباشد.
تک تک بیماری ها را باید طبق این تقسیم بندی مرتب کنیم و آن ها را با ضد درمان کنیم.
درمان با موافق که همان طب همیوپاتی آلمان است درست نیست بلکه بیماری ها را باید با ضد آن درمان کرد.
بله، این قانون کلی تخصیص هم دارد.
مطلب دیگر که مرتبط با بحث ما است و در این روایت آمده است تغییر ندادن عادت است. هر عادت و روشی که در تغذیه و خواب و حمام رفتن و مانند آن وجود دارد را نباید به صورت دفعی تغییر داد.
نباید خواب شب را به خواب روز و یا بالعکس تبدیل کرد. عادت را حتی اگر بد باشد نباید به سرعت تغییر داد.
مثلا افرادی که معتاد هستند نباید اعتیاد را به سرعت ترک کنند بلکه باید ترک اعتیاد به تدریج انجام شود.
در روایت دیگری آمده است:
أَنَّ أَعْرَابِيّاً أَتَاهُ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي كُنْتُ رَجُلًا ذَكُوراً فَصِرْتُ نَسِيّاً فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «لَعَلَّكَ اعْتَدْتَ الْقَائِلَةَ فَتَرَكْتَهَا»؟ فَقَالَ: أَجَلْ. فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «فَعُدْ يَرْجِعْ إِلَيْكَ حِفْظُكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»[10]
یعنی شخصی اعرابی نزد پیامبر(ص) عرض کرد من حافظهی خوبی داشتم ولی فراموش کار شدم پیامبر(ص) فرمود شاید عادت به خواب قیلوله داشتی و رها کردی عرض کرد بله ...
یک حقیقتی این است که اگر مشکلی در زندگی به وجود میآید شاید به جهت ترک عادت ها باشد.
عادت های بد باید به تدریج اصلاح بشوند.
بیماری سِترونی مردان (نازایی مردان)
ناتوانی نسبی یا مطلق در جنس مذکر در بارور ساختن تخمک که گاهی همراه با ناتوانی جنسی میباشد.
در جلسهی قبل ناتوانی جنسی را خواندیم و این جلسه عقیمی مردان را بررسی میکنیم.
باردار نشدن زن تحت تاثیر عواملی مانند نارسایی اسپرم. ضعف اسپرم یا حرکت کم اسپرم یا تعداد کم اسپرم، پایین نیامدن بیضه یا مسمومیت دارویی، گرم شدن بیش از حد بیضه ها، فشار و تنگی شلوار، اختلال ترشح غدد بدن مانند تیروئید، پیری، انسداد مجاری ناقل اسپرم، انزال زودرس میباشد.
دارو ها سبب نازایی میشوند. امروزه بیست درصد جمعیت نازا هستند.
امروزه جوان ها شلوارهای تنگ میپوشند غافل از اینکه نابارور میشوند.
درمان
از راه تغذیه، باید غذاهایی مصرف شود که اسپرم ها را زیاد و فعال کند مانند تخم مرغ
إِنَّ نَبِيّاً مِنَ الْأَنْبِيَاءِ شَكَا إِلَى اللَّهِ قِلَّةَ النَّسْلِ فِي أُمَّتِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ يَأْمُرَهُمْ بِأَكْلِ الْبَيْضِ فَفَعَلُوا فَكَثُرَ النَّسْلُ فِيهِمْ.[11]
یعنی پیامبری به خداوند از کم بودن نسل در امتش شکایت کرد خداوند فرمود امر کن تخم مرغ بخورند و نسل آن ها زیاد شد.
مصرف کاسنی، آب باران هم سبب درمان ناباروری هستند.
تخم مرغ و پیاز با روغن زیتون در درمان ناباروری موثر است.
شیر با عسل
اگر فعالیت شخص و کار شخص بالا است و دچار ضعف جنسی شده است باید خستگی مداوم را برطرف کند و استراحت کند.
به نظر میرسد ناباروری گاهی به خاطر سردی و گاهی به خاطر گرمی زیاد باشد.
برای همبستری زمان مناسب انتخاب کنند زیرا تخمک خانم در شب چهاردهم پایین میآید. ابتدای حیض، روز اول ماه زن است که شب چهاردهم تخمک پایین میآید و آمادهی باروری است که آن شب برای فرزند دار شدن خوب است.
اسپرم دو روز در رحم زنده میماند و تخمک هم یک یا دو روز در رحم زنده میماند.
داروی پودر تین فیل، داروی کور، داروی کاسنی، مرکب چهار، ژل رویال، از همه بهتر استغفار است:
﴿فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّارا يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا﴾[12]
یعنی به آنها گفتم: «از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است تا بارانهاى پربركت آسمان را پى در پى بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختيارتان قرار دهد.
از این آیه استفاده میشود استغفار و آب باران هردو درمان نازایی و دختر زایی است و اموال را هم زیاد میکنند.