«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/11/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث تغذیه
دیابت، فشارخون، چربی خون، چربی کبد بیماری هایی شایع است که تنظیم میشود. بلکه مستفاد از روایت، تمامی نواقصی که در دستگاه های بدن به وجود میآید به علت معده است. بیماری ها به سبب خوردن سه وعده غذا است. در مرحلهی اول معده فاسد میشود.
در روایت آمده است:
شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ التُّخَمِ فَقَالَ لِي تَغَدَّ وَ تَعَشَّ وَ لَا تَأْكُلْ بَيْنَهُمَا شَيْئاً فَإِنَّ فِيهِ فَسَادَ الْبَدَنِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا[1]
یعنی به امام صادق (ع) از زیاد مبتلا شدن به بیماری ها و دردها و مشکل معده (عدم قدرت هضم غذا) شکایت کردم، امام(ع) فرمود صبحانه و شام بخور و میان این دو، چیزی نخور زیرا در خوردن بین صبحانه و شام، فساد بدن است آیا نشنیده ای که خداوند میفرماید لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا.
«اوجاع» در زبان عرب، هم به درد و هم به بیماری گفته میشود.
در مورد وثاقت «علی بن الصلت» اختلاف است ولی تضعیف نشده است. علامه بهبهانی از فقهائی است که علی بن صلت را توثیق کرده است. بنابراین میشود به این روایت عمل کرد علاوه بر این، کتاب کافی از معتبرترین کتاب های شیعه میباشد.
«لا تاکل بینهما شیئا» نکره در سیاق نهی و دال بر عمومیت است.
از این روایت معلوم میشود که آیهی « لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا» مربوط به دنیا است. علاوه بر این ادلهی متواتر داریم که در قیامت، شب و روز وجود ندارد. درباره قیامت «یوم القیامه» آمده است و ما «شب قیامت» نداریم.
در بهشت، انسان میتواند هر موقع و هرچیزی که خواست بخورد بنابراین دو وعده غذا خوردن در بهشت وجود ندارد.
﴿ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُن ﴾[2]
یعنی در آن (بهشت) آنچه دلها مىخواهد و چشمها از آن لذت مىبرد موجود است.
در آخرت هرچه دل بخواهد، در هر زمان آماده است.
یقینا در قیامت و بهشت، شب وجود ندارد.
اگر در قیامت و در بهشت، فقط در صبح و شام غذا خورده شود، همه از گرسنگی میمیرند، زیرا روز قیامت یک روز است:
﴿ في يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَة﴾[3]
یعنی در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد بسوى او بالا مىرود (و دنيا پايان مىيابد).
هر روز قیامت، هزار سال است.
در بهشت آفتاب وجود ندارد و طلوع و غروب آفتاب نیست.
﴿لا يَرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريرا﴾[4]
یعنی در بهشت بر تختهاى زيبا تكيه كردهاند، و آفتاب و سرما نمیبینند.
«لایرون فیها شمسا» نکره در سیاق نفی است و عمومیت دارد.
اگر بخواهیم صبح و شب برای قیامت تعریف کنیم، خلاف ظاهر آیات و روایات میشود.
امام (ع) در این روایت، آیه را بر این دنیا تطبیق داده است.
نشنیده ایم که در بهشت «خواب» وجود داشته باشد و خواب در بهشت نیست بنابراین اینکه انسان دوست دارد در تاریکی بخوابد دلیل بر وجود شب در بهشت نمیشود. انسان در بهشت «قصد» میکند ولی خواب وجود ندارد.
به هر حال مهم این است که وظیفهی ما در این دنیا خوردن دو وعدهی غذایی است.
اگر کسی میان صبحانه و شام، ناهار یا چیزی بخورد، امام (ع) میفرماید بدن فاسد و خراب میشود. بنابراین هر نقص و مشکلی در اعضاء بدن، معلول خوردن ناهار است. بنابراین خوردن ناهار خطرناک است و این مسئلهی مهمی است.
اگر مردم بیماری میشوند و بیماری شایع شده است و اختلالات کبد و طحال و قلب و شش و ریه و مغز و گوش و بینی و تمام اختلالات زیاد شده است، علت آن خوردن ناهار یا چیزهای دیگر بین صبحانه و شام است.
خواهیم خواند که مراد از «غداه» چیست.
ظاهرا مراد از «شیئا» هر چیزی میباشد ولی شاید آن را حمل بر «وعدهی غذایی» کنیم.
شخص مبتلا به کم کاری معده و انواع بیماری ها میشود و امام(ع) علت این کار را در خوردن بیش از دو وعده میداند. درمان این همه بیماری و مشکلات معده، حذف وعدهی «ناهار» است.
بنابراین در تئوری اسلامی، حداکثر تعداد غذا خوردن، دو وعده است. روش های دیگری در روایات برای غذا خوردن مانند یک روز دو وعده و روز بعد یک وعده یا روزی یک وعده، وجود دارد.
خوردن بیش از دو وعده سبب بیماری میشود.
زمان دو وعده نیز باید در دو طرف روز باشد که بعدا مشخص خواهد شد.
خوردن دو وعده، روشی برای درمان مشکلات معده و بیماری ها است.
برای تمام افراد اعم از کودکان و زن حامله، خوردن دو وعده توصیه شده است.
اگر ما به روایتی که میفرماید هر موقع گرسنه شدی بخور، عمل کنیم، در روز یک وعده خواهیم خورد زیرا افرادی که سه وعده غذا میخورند در هنگام وعدهی ناهار گرسنه میشوند زیرا هرچه انسان بیشتر بخورد، گرسنگی او بیشتر میشود. طبع بشر اینگونه است که هرچه کم تر بخورد، گرسنگی او کمتر میشود.
در این روایت آمده است که میان دو وعده هیچ چیزی حتی آجیل و میوه خورده نشود. تجربه نشان داده است که خوردن در وسط روز، گرسنگی را تحریک میکند.
انسان تا زمانیکه چیزی نخورد، احساس گرسنگی ندارد ولی با خوردن چیزی مانند میوه، گرسنه میشود.
احتمال دارد مراد از خوردن میان صبحانه و شام، وعدهی غذایی مانند همان صبحانه یا شام باشد. بنابراین خوردن چیزهایی مانند آجیل و میوه اشکال ندارد.
ولی به نظر میرسد صلاح در این است که میان دو وعده هیچ چیزی میان دو وعده خورده نشود. دستگاه های گوارش راحت میشوند.
بیماری «دیسفاژی» که همان «عسر البلع» است، در اثر خوردن مداوم است. افرادی نمیتوانند غذا را قورت بدهند که علت آن کار کردن مداوم مری است.
خوردن میوه همیشگی نیست بلکه شاید قبل یا بعد شام و یا همراه با شام باشد که یک وعده میشود.
نوشیدن «مایعات» میان دو وعده اشکالی ندارد زیرا «اکل» به حساب نمیآید. در روایت آمده است «لاتاکل» یعنی نخور و نفرموده است «لاتشرب» یعنی ننوش، در عربی «اکل» با «شرب» متفاوت است.
در صورت عادت به ناهار باید به تدریج و آرام آرام وعدهی ناهار حذف شود. البته اگر ناهار به یکباره هم حذف بشود اشکالی ندارد زیرا در ماه رمضان حذف ناهار به یکباره اتفاق میافتد و هیچ مشکلی هم به وجود نمیآید.
امام (ع) هم در روایت قطع کردن خوردن ناهار را به یکباره توصیه میکنند. امام(ع) نگفته است که ناهار را به تدریج حذف کن.
اگر کسی میخواهد ناهار بخورد، نباید صبحانه و شام بخورد. زیرا نباید بین دو وعده باشد. زمان خوردن ناهار را خواهیم خواند که باید هشت ساعت بعد از طلوع آفتاب باشد.
«غداه» به معنای غذای روز و «عشاء» به معنای غذای شب است. شاید بتوان نتیجه گرفت که انسان باید یک وعده در روز و یک وعده در شب غذا بخورد.
خوردن در روز میتواند در صبح یا ظهر و یا عصر باشد. مهم این است که وعدهی روز باشد.
قدر متیقن از روز، ما بین طلوع آفتاب یا حتی طلوع فجر و بین زوال شمس است.
امروزه عرب به ناهار «غداه» میگوید و به صبحانه «ریوق» و به شام «عشاء» میگویند. بنابراین عرب امروز «غداه» را یک ساعت یا دو ساعت بعد از زوال شمس مانند ناهار امروزی میخورند.
ولی از مجموع روایات و آیات استفاده میشود مراد از «غداه» قبل از ظهر است.
در روایت آمده است:
مَنْ أَرَادَ الْبَقَاءَ وَ لَا بَقَاءَ فَلْيُبَاكِرِ الْغَدَاءَ وَ لْيُجَوِّدِ الْحِذَاءَ وَ لْيُخَفِّفِ الرِّدَاءَ وَ لْيُقِلَّ مُجَامَعَةَ النِّسَاءِ- قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خِفَّةُ الرِّدَاءِ قَالَ قِلَّةُ الدَّيْن[5]
یعنی کسی که جاودانگی میخواهد و البته جاودانگی نیست، پس زود صبحانه بخورد و کفش خوب بپوشد و لباس رویین را سبک بگیرد ...
در آیهی قرآن آمده است:
﴿ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا﴾[6]
یعنی و در آنجا هر صبحگاه و شامگاه، روزى آنان آماده است.
«بکره» به معنای زوال و بعد از زوال یعنی بعد از ظهر نیست بلکه به معنای اول روز است. کلمه «غداه» نیز به معنای «طعام الغداه» است. «غداه» به معنای غذایی است که مابین طلوع آفتاب و ظهر باشد.
نماز غداه که سنی ها میخوانند در ساعت نه یا ده صبح میباشد. زمانی که آفتاب وسط راه و ما بین طلوع و زوال برسد و در حال چهل و پنج درجه است.
بنابراین غداه باید اول روز باشد و یا اینکه ما بین طلوع آفتاب و زوال شمس (ظهر) باشد.
فاصلهی زیاد بین صبحانه و شام در تابستان مشکلی ندارد زیرا میل به غذا در تابستان کمتر است زیرا هوا گرم است و میل به غذا وجود ندارد.
«عشاء» در تئوری اسلامی، غذای شب است و به طور کلی غذای شب بهتر از غذای روز است. آنچه معمول است، مهم بودن ناهار یا صبحانه است. جملهی معروفی است که میگویند «لقمه الصباح مسمار البدن» یعنی صبحانه و خوردن در اول روز میخ بدن است ولی روایات میفرمایند که اصل شام است. تاکید در اسلام روی خوردن شام است و بهترین غذا شام است.
در روایت آمده است:
طَعَامُ اللَّيْلِ أَنْفَعُ مِنْ طَعَامِ النَّهَار[7]
یعنی غذای شب از غذای روز مفید تر است.
غذایی که بعد از آمدن شب مصرف بشود، «عشاء» نامیده میشود ولی کلمهی عشاء از «عشی» گرفته شده است و مراد از «عشی» یک ساعت اول شب است. از غروب آفتاب تا از بین رفتن سرخی مغرب «عشی» است. در عربی بعد از زمان «عشی» یعنی بعد از تاریکی آسمان و از بین رفتن سرخی مغرب «عتمه» نامیده میشود.
در روایات آمده است:
عَشَاءُ الْأَنْبِيَاءِ بَعْدَ الْعَتَمَةِ فَلَا تَدَعُوا الْعَشَاءَ فَإِنَّ تَرْكَ الْعَشَاءِ خَرَابُ الْبَدَن[8]
یعنی انبیاء بعد از سرخی غروب شام میخورند ...
مراد از «لا تاکل بینهما شیئا» این است که اگر سرخی مغرب از بین رفت و آسمان تاریک شد، چیزی نخور یعنی اگر در وقت عشاء و در یک ساعت اول شام خوردی خوب است ولی بعد از آن نباید چیزی خورده بشود.
زمان بعد از عُتمه، زمان سحری است. در ماه رمضان تاکید شده است سحری بخورید.
چیزی که ساعت یازده خورده میشود، «عشی» نیست بلکه نباید خورده بشود.
بلافاصله بعد از نماز عشاء شام خورده بشود.
در روایت آمده است:
لَا سَمْرَ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ إِلَّا لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ مُصَلٍّ أَوْ مُسَافِر[9]
یعنی صحبت کردن بعد از وقت عشاء به صلاح نیست ...
خواب خوب در زمان بعد از عشاء است.
امروزه دکترها تاکید بر نخوردن شام دارند ولی در مقابل، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بر خوردن شام تاکید دارند.
در روایت آمده است:
تَرْكُ الْعَشَاءِ مَهْرَمَة[10]
یعنی شام نخوردن مساوی با پیری است.
شام نخوردن سبب پیری زود رس است. پیری زود رس به معنای خلل وارد شدن به کل دستگاه های بدن است.
در صورت نخوردن شام، کار کرد اعضاء بدن ضعیف میشود، رشد مو متوقف میشود و بدن ناتوان میشود.
شخصی که شام نمیخورند تمام صفات انسان پیر را پیدا میکند. الان جوان ها مبتلا به بیماری های افراد پیر مانند کمر درد و پا درد شده اند که به علت سفارش دکترها بنابر نخوردن شام است.
در روایات مستفیضه آمده است:
لَا تَدَعُوا الْعَشَاءَ وَ لَوْ عَلَى حَشَفَةٍ إِنِّي أَخْشَى عَلَى أُمَّتِي مَنْ تَرَكَ الْعَشَاءَ الْهَرَمَ فَإِنَّ الْعَشَاءَ قُوَّةُ الشَّيْخِ وَ الشَّاب[11]
یعنی شام خوردن را ترک نکنید هرچند نان خشکی باشد من بر امت خود از پیر شدن آن ها بر اثر ترک شام میترسم زیرا شام خوردن نیروی پیر و جوان است.
در روایت دیگر آمده است:
مَا تَقُولُ أَطِبَّاؤُكُمْ فِي عَشَاءِ اللَّيْلِ قُلْتُ إِنَّهُمْ يَنْهَوْنَّا عَنْهُ قَالَ لَكِنِّي آمُرُكُمْ بِهِ[12]
یعنی طبیبان شما درباره خوردن شام چه میگویند عرض کردم آن ها ما را از خوردن شام نهی کرده اند امام(ع) فرمود ولی من شما را به آن امر میکنم.
امر به شام به این معنا است که در خوردن شام مصالح زیادی است و همچنین در نخوردن شام مفاسد زیادی وجود دارد.
در طب یونانی از شام خوردن نهی شده است و طب امروزه و دکترهای امروزی هم به تبع آن از خوردن شام نهی میکنند.
امروزه پیر و جوان فرقی ندارد. اگر جوان ها بیماری های افراد مسن مانند بیماری های قلبی و سرطان را دارند، شاید یک علت آن نخوردن شام باشد.
خواهیم خواند که مقدار غذا خوردن چقدر است. مثلا در روایت داریم که اگر شام نمیخوری حداقل یک چیزی مانند یک مشت خرمای خشک بخور.
در روایات صحیحه و حسنه آمده است:
أَوَّلُ خَرَابِ الْبَدَنِ تَرْكُ الْعَشَاء[13]
یعنی شروع خرابی بدن شام نخوردن است.
خراب شدن بدن به معنای خراب شدن دستگاه های بدن و خراب شدن کل بدن و خراب شدن اعضاء بدن و ضعیف شدن اعضاء بدن و مختل شدن کار دستگاه های بدن است.
در روایت دیگر آمده است:
تَرْكُ الْعَشَاءِ خَرَابُ الْبَدَن[14]
یعنی شام نخوردن مساوی با خراب شدن بدن است.
در روایت دیگر آمده است:
أَوَّلُ انْهِدَامِ الْبَدَنِ تَرْكُ الْعَشَاءِ[15]
یعنی شروع منهدم شدن بدن شام نخوردن است.
بدن منهدم و لاغر و کوچک میشود. اعضاء بدن و دستگاه های بدن منهدم میشوند.
در روایت معتبر آمده است:
مَنْ تَرَكَ الْعَشَاءَ نَقَصَتْ مِنْهُ قُوَّةٌ وَ لَا تَعُودُ إِلَيْه[16]
کسی که یک شام نخورد نیرویی از بدن او کم میشود که هیچگاه جایگزین نمیشود.
شام نخوردن اثر ژنتیکی دارد.
در روایت آمده است:
إِنَ فِي الْجَسَدِ عِرْقاً يُقَالُ لَهُ الْعَشَاءُ فَإِنْ تَرَكَ الرَّجُلُ الْعَشَاءَ لَمْ يَزَلْ يَدْعُو عَلَيْهِ ذَلِكَ الْعِرْقُ إِلَى أَنْ يُصْبِحَ يَقُولُ أَجَاعَكَ اللَّهُ كَمَا أَجَعْتَنِي وَ أَظْمَأَكَ اللَّهُ كَمَا أَظْمَأْتَنِي فَلَا يَدَعَنَّ أَحَدُكُمُ الْعَشَاءَ وَ لَوْ بِلُقْمَةٍ مِنْ خُبْزٍ أَوْ شَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ[17]
یعنی در بدن ژنی وجود دارد که به آن «عشاء» (شام) گفته میشود اگر کسی شام خوردن را ترک کند آن ژن تا صبح نفرین میکند و میگوید خداوند تو را گرسنه کند همانطور که من را گرسنه کرده ای و خداوند تو را تشنه نگه دارد همانطور که من را تشنه کرده ای پس هیچ کس شام خوردن را ترک نکند هر چند یک لقمه نان یا نوشیدن آب باشد.
ژن زبان ندارد بلکه عمل دارد بنابراین اگر کسی شام خورده نشود، ژن آسیب میبیند و به طور عملی نفرین میکند و انسان مبتلا به گرسنگی و تشنگی و دیابت میشود. یکی از علل ابتلاء به دیابت شام نخوردن یا کم خوردن شام است.
مهمترین نشانهی دیابت، تشنگی است. اینکه نفرین میکند خداوند تو را تشنه کند به معنای به وجود آمدن خللی است که انسان به دنبال آن تشنه میشود و این همان دیابت است.
اگر رگ خونی مراد باشد، رگ خونی جای مشخصی دارد مانند رگ دست یا رگ سر یا سینه، ولی در جلد اول با دلیل های متعدد ثابت کردیم که مراد از «عرق»، ژن است.
رگ مانند لولهی آب است که کار چندانی نمیکند و کار اصلی را خون میکند. بنابراین مراد از «عِرق» چیزی است که میتواند اثر گذار باشد که همان «ژن» و ژنتیک است.
در روایت دیگر آمده است:
مَنْ تَرَكَ الْعَشَاءَ لَيْلَةً مَاتَ عِرْقٌ فِي جَسَدِهِ وَ لَا يَحْيَا أَبَدا[18]
یعنی کسی که یک شب شام نخورد ژنی در بدنش میمیرد که دیگر زنده نمیشود.
«رگ» مرده است و مردن رگ معنا ندارد بنابراین مراد از «عرق»، ژن است.
بنابراین شام خوردن آثار ژنتیک و آثار «تناسلی» دارد و روی دستگاه تناسلی و جنسی انسان اثر دارد.
در روایت آمده است:
كَانَ أَبُو الْحَسَنِ ع لَا يَدَعُ الْعَشَاءَ وَ لَوْ كَعْكَةً وَ كَانَ يَقُولُ إِنَّهُ قُوَّةٌ لِلْجِسْمِ قَالَ وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ وَ صَالِحٌ لِلْجِمَاعِ[19]
یعنی امام کاظم(ع) شام را ترک نمیکرد هرچند با یک تکه نان خشک باشد و میفرمود شام تقویت کننده و نیروی بدن است و فرمود (راوی میگوید) نمیدانم امام (ع) اینجا چه فرمود و فکر میکنم فرمود که برای جماع خوب است.
معرفی بیماری «نئو پلاسم های مجاری ادرار»
«نئوپلاسم» به معنای توده ها و تومورها و سرطان ها است. کل انواع تومور در مجاری و دستگاه ادراری را شامل میشود مانند تومور های کلیه و مثانه و پیشاب راه.
تومورهای کلیه معمولا با خونریزی و کلیه درد مبهم همراه است. کلیه دردی که علت آن معلوم نیست و مثلا از سنگ نیست. وجود توده ها در پهلو هم از علائم آن است. احساس میشود که در پهلو توده وجود دارد. کم خونی، ضعف، لاغری شدید و در بعضی موارد تب وجود دارد. وجود تومورها در کلیه را مشهود مینماید و گاهی هم عروق کلیه درگیر میشود.
درمان: در طب امروزی درمانی جز عمل و خارج کردن کلیه وجود ندارد ولی در طب اسلامی درمان آن همان درمان سرطان ها یعنی ثفا، سلعه و داروی پیامبر و داوری جامع است به شرط اینکه داروها با آب ترب پخته یا آب سداب پخته خورده بشود تا داروها به سمت کلیه حمل بشوند.
دستور غذایی: علاوه بر آن دستورات غذایی مانند استفاده از ژل رویال با عسل و استفاده از هستهی سیب و گلابی و زردآلو و هلو و امثال این ها است.
دستور دعایی: خواندن چهار آیهی انتهایی سوره حشر «انا انزلنا هذا القرآن ....»
تومور مثانه: تومورهای مثانه ابتدا خوشخیم و سپس تبدیل به بدخیم و تومور مهاجم میشود. اگر عمل بشود دوباره عود میکند و همیشه دارای جوانه ها و زوائدی است که در مثانه برآمده میشود و به صورت زخم های بزرگ و سفت است و به سرعت رشد کرده و به خارج مثانه گسترش پیدا میکند.
علائم تومور مثانه: خونریزی از مجاری ادرار بدون درد یا خونریزی شدید که قطع نمیشود و کشنده است.
تومور پیشاب راه: تومور پیشاب راه مانند مثانه است و فرق آن با تومور مثانه این است که مجاری ادرار را مسدود میکند.
تومور بیضه: بیضه سفت و سنگین و بزرگ میشود و در صورت دست خوردن درد میگیرد.
درمان: درمان تمام تومورها همان درمان سرطان است که حمال آن در مثانه آب اساروون یا آب جوش و در مجاری ادرار آب جوش و در بیضه آب پیاز است.