«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث تغذیه
اسلام سفارشاتی برای جمع شدن برای غذا خوردن و برای اطعام دیگران دارد. در روایات، غذا دادن به دیگران علی الخصوص نیازمندان، تشویق شده است.
ولیمه دادن هم به صورت بردن درب خانه ها و هم به صورت دعوت کردن نیز خیلی سفارش شده است.
در روایات آمده است که ولیمه دادن و اطعام عبادت اهل زمین است و در آسمان ها وجود ندارد و ملائکه غبطه میخورند.
در بعضی موارد مانند عروسی، ختنه فرزند ولیمه دادن سفارش شده است. بعد از ساختن خانه نیز مستحب است گوسفندی گشته شود و بعد از اطعام استخوان های آن دفن شود در اینصورت آن خانه از شر شیطان و اعوان شیطان محفوظ میخواند.
کسی که از سفر بر میگردد نیز مستحب است غذا درست کند و دیگران را دعوت کند. به خصوص در سفر مکه تاکید شده است.
غذا دادن به همسایگان به خصوص همسایهی گرسنه خیلی سفارش شده است.
در روایت آمده است:
مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ قَالَ وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْيَةٍ يَبِيتُ وَ فِيهِمْ جَائِعٌ يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَة[1]
یعنی به من ایمان نیاورده است کسی که شب سیر بخوابد و همسایهی او گرسنه باشد ...
اگر کسی بگردد و گرسنه را پیدا کند، کار ائمه و پیامبر(ص) و انبیاء را انجام داده است. حضرت امیر(ع) و امام صادق(ع) میرفتند و میگشتند و خانه های مستضعفان را و یا در جاهایی که مسافران اطراق میکردند، مسافران را غذا میدادند و خودشان را هم پنهان میکردند.
از روایت استفاده میشود که گشتن لازم نیست و اگر موضوع خود به خود مشخص شد یعنی شخص بفهمد که فلان مسلمان گرسنه است، سزاوار نیست که با شکم سیر بخوابد و آن مسلمان را اطعام نکند.
البته امروز، با این امکانات امروزی، نیازمند و گرسنه لازم نیست حتما داخل شهر یا کشور باشد، ممکن است کشورهای دیگر جنگ باشد یا مشکلی پیش بیاید و مردم گرسنه اند مانند کشور یمن که در فشار هستند و از هر طرف در فشار هستند، اگر کسی سهمی در سیر کردن مومنین و نیازمندان سراسر دنیا داشته باشد چیز خوبی است. امروز وضع دنیا تغییر کرده است و مانند سابق در حد یک همسایه یا یک همشهری یا هم روستایی نیست.
غذای عروسی
روایات اشاره به بعض اموری دارند که قابل درک و فهم نیست. اگر روایات به آن ها اشاره نکند، ما به سادگی به آن نمیرسیم. یکی از آن موارد، خوب بودن طعم و عطر غذای عروسی است که این امر مشهود است. اصحاب از امام(ع) میپرسیدند که چرا غذای عروسی خوشمزه و معطر است؟ ائمه (ع) رازی را بیان کردند.
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا نَتَّخِذُ الطَّعَامَ وَ نُجَيِّدُهُ وَ نَتَنَوَّقُ فِيهِ وَ لَا يَكُونُ لَهُ رَائِحَةَ طَعَامِ الْعُرْسِ قَالَ ذَاكَ لِأَنَّ طَعَامَ الْعُرْسِ تَهُبُّ فِيهِ رَائِحَةٌ مِنَ الْجَنَّةِ لِأَنَّهُ طَعَامٌ اتَّخَذَ لِحَلَال[2]
یعنی به امام صادق(ع) عرض کردم غذا را خوب درست میکنیم و از مواد بیشتر و خوشمزه کننده مانند ادویه به آن اضافه میکنیم ولی عطر و بوی غذای عروسی را نمیدهد امام (ع) فرمود در غذای عروسی عطری از بهشت میوزد زیرا غذایی است که برای حلال درست شده است.
این از رازها است که عطر بهشت از کجاست و چگونه میوزد و چگونه فقط به غذای عروسی میرسد و به غذاهای دیگر نمیرسد؟ این از مواردی است که حتی خیال بشر به بهشت و عطر آن نمیرسد.
شاید اعمال حرامی که در بعضی عروسی ها صورت میگیرد مانع از این عطر بهشتی بشوند زیرا «اتخذ لحلال» آمده است. احتمال دارد که مراد از حلال ازدواج باشد که در مقابل آن زنا میشود ولی احتمال دارد که اگر شخص غذا درست کند تا مردم بیایند و بکوبند و برقصند، معنای «اتخذ لحلال» یعنی درست شدن برای حلال، صدق نمیکند.
اگر افعال حرام با مراسم ازدواج قاطی شود، آیا حلال باقی میماند؟ ظاهر این است که مراد از حلال ازدواج مقابل زنا میباشد ولی اگر عروسی همراه با گناه باشد «اتخذ لحلال» خدشه نمیخورد؟ به نظر میرسد اشکالی در حلال به وجود میآید.
مثلا اگر در عروسی خمر خورده شود، عطر بهشتی در آن مجلس میوزد؟ به نظر نمیرسد همچین چیزی باشد.
بله ازدواج یک امر مستقلی است که آثار خود را دارد و در کنار آن فعل حرام صورت میگیرد و ما در اصول گفته ایم فعل حرام خدشه ای به آن کار نمیزند مانند کسی که در نماز نگاه به اجنبیه میکند که هرکدام حکم خاص به خود را دارد و این مسئله بنابر وجوهی مانند نماز خواندن در زمین غصبی نیست.
خلاصه امکان دارد که کارهای حرام مانع از عطر بهشتی در عروسی بشود. مثلا کسی در عروسی گوشت خوک یا گوشت مردار بپزد، آیا این کار عطر بهشتی دارد؟ مثلا در اروپا گوشت خوک میخورند، آیا گوشت خوک میتواند عطر بهشتی داشته باشد؟ این مطلب قابل بررسی است و نمیتوان مطلقا رد یا قبول کرد.
البته در موردی که مثلا غذای عروسی از گوشت خوک باشد، «اجتماع امر و نهی» است ولی در مانند نگاه به اجنبیه در حال نماز، بحث «تقارن» است.
گویا در این روایت خداوند، عطر بهشتی را برای پاداش ازدواج قرار داده است تا مردم تشویق به ازدواج بشوند و از کارهای گناه دور بشوند.
در روایت دیگر آمده است:
قَالَ رَجُلٌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا نَجِدُ لِطَعَامِ الْعُرْسِ رَائِحَةً لَيْسَتْ بِرَائِحَةِ غَيْرِهِ فَقَالَ لَهُ مَا مِنْ عُرْسٍ يَكُونُ يُنْحَرُ فِيهِ جَزُورٌ أَوْ تُذْبَحُ بَقَرَةٌ أَوْ شَاةٌ إِلَّا بَعَثَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَلَكاً مَعَهُ قِيرَاطٌ مِنْ مِسْكِ الْجَنَّةِ حَتَّى يُدِيفَهُ فِي طَعَامِهِمْ فَتِلْكَ الرَّائِحَةُ الَّتِي تُشَمُّ لِذَلِكَ[3]
یعنی مردی به امام صادق(ع) عرض کرد برای غذای عروسی عطری استشمام میکنیم که در غذاهای دیگر نیست امام (ع) فرمود هیچ عروسی نیست که در آن شتر یا گاو یا گوسفندی کشته شود مگر اینکه خداوند فرشته ای میفرستد که با او یک قیراط(گرم) مشک بهشت است تا اینکه در غذای عروسی حل میکند که استشمام میشود.
غذای عروسی خوشمزه و مرئ و زود هضم است وتقویت کنندهی جنسی است، هرکس که عروسی میرود، همان شب هم خودش عروسی میکند.
این خواص غذای عروسی است.
این روایت عمومیت دارد زیرا میفرماید«ما من عرس» و این ترکیب عمومیت دارد و شامل تمام عروسی ها میشود. آن زمان در بیشتر عروسی ها گناه بوده است ولی در عین حال امام (ع) میفرماید غذای همهی عروسی ها عطر بهشتی دارد.
بعید نیست که از این روایت بدست بیاید که ازدواج و نکاح حلال به قدری خاصیت دارد که گناهان مثلا عدم رعایت حجاب و اختلاط زن و مرد و گذاشتن موسیقی در آن تاثیر نمیکند.
اینکه آیا امام در مقام بیان حکم عام هست یا نه در اطلاق بررسی میشود نه در عمومیت لفظی و ترکیب «ما من عرس» عمومیت لفظی دارد. به خصوص «نکره در سیاق نفی» که به حکم عقل دال بر عموم است.
اگر بگوییم مقتضی موجود است ولی مانع هم موجود است، تخصیص اکثر لازم میآید و این احتمال بعید است.
ظاهرا ضرر گوشت گاو با عطری که از بهشت در غذا میآید از بین میرود.
به هرحال از روایات استفاده میشود غذای عروسی نسبت به غذاهای دیگر امتیازاتی دارد و ضرر غذاهای دیگر را ندارد بلکه معطر و مفید است.
غذایی که در مصیبت داده میشود
در مقابل غذای عروسی، غذایی است که در مصیبت مانند مجلس ختم داده میشود. غذای مجلس ختم خوب نیست و ضرر دارد.
در روایت آمده است:
الْأَكْلُ عِنْدَ أَهْلِ الْمُصِيبَةِ مِنْ عَمَلِ أَهْلِ الْجَاهِلِيَّةِ وَ السُّنَّةُ الْبَعْثُ إِلَيْهِمْ بِالطَّعَامِ كَمَا أَمَرَ بِهِ النَّبِيُّ ص فِي آلِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع لَمَّا جَاءَ نَعْيُه[4]
یعنی خوردن نزد اهل مصیبت از کارهای جاهلیت است ...
بنابراین قانون این است که اگر کسی مصیبتی میبیند، همسایهی او برای آن ها سه روز غذا بپزد و برای او بفرستد.
وقتی حضرت جعفربن ابیطالب شهید شد، پیامبر(ص) به حضرت زهرا(ص) دستور داد تا سه روز غذا درست کند و برای اسماء بنت عمیس، همسر جعفر ببرد.
مشهود است که غذای مصیبت سنگین است و به راحتی هضم نمیشود.
الان غذای مجالس ختم رسم شده است ولی کار درستی نیست. باید تبلیغ شود که این کار نباید بشود. سنت این است که غذا دادن به افراد مسافر که برای ختم میآیند توسط دیگران صورت بگیرد.
نسبیت در طعم و خواص غذا
غذایی در حالی خوب است ولی با همان ترکیبات و همان شرائط خوب نیست. غذای عروسی خوشمزه و خوش طعم و مفید است ولی غذای مصیبت خوب نیست.
افرادی که وقت و همت دارند میتوانند تئوری نسبیت در اسلام را بنویسند. چیزی شبیه به تئوری آینشتاین ولی در اسلام وجود دارد. همین برکت یکی از موارد نسبی در اسلام میباشد.
مثلا گوسفند که در سال یک بچه میآورد و گشتار آن زیاد است ولی در عین حال تعداد آن روز به روز بیشتر میشود زیرا پیامبر(ص) فرمود خداوند در گوسفند برکت قرار داده است. ولی سگ در سال دوبار و هر بار شش یا هفت بچه میآورد در عین حال سگی دیده نمیشود.
این معنای برکت و نسبیت اسلامی است.
نسبیت به معنای عدم ثبات و عدم یگانگی و یکنواختی در تمام موارد دنیوی است. یک ساعت که شصت دقیقه است میتواند کمتر یا نصفه باشد. راهی که صد کیلومتر است میتواند پنجاه کیلومتر بشود.
نظریهی نسبیت میخواهد بگوید هیچ چیزی ثابت نیست. عمر هم اینطور است. مثلا در تئوری نسبیت آینشتاین میگوید یکی از دو شخصی که در یک روز متولد میشود را میتوان با طول عمر یکسان، ده سال از دیگری جوان تر نگه داشت. میگوید اگر قطاری به شکل دایره، با سرعت نور حرکت کند و یک نفر وسط دایره بایستد و قطار ده سال بچرخد، شخصی که سوار قطار است، پیرتر از شخصی است که وسط دایره ایستاده میماند زیرا عکس ده سال قبل شخص ایستاده در وسط به چشمان شخص سوار بر قطار میرسد و هر وقت قطار توقف کند، تازه عکس ده سال قبل به او خواهد رسید. بنابراین خود او پیر شده است ولی عکس ده سال قبل را میبیند.
به این نظریه، «تئوری نسبیت» میگویند.
یکی از موارد تئوری نسبیت اسلامی این است که اگر دو نفر غذا درست کنند و یکی سخاوتمند و دیگری خسیس باشد، غذای شخص سخاوتند دارو و غذای شخص خسیس سبب بیماری میشود.
در روایت آمده است:
طَعَامُ الْجَوَادِ دَوَاءٌ وَ طَعَامُ الْبَخِيلِ دَاء[5]
یعنی غذای انسان بخشنده و سخاوتمند دارو و غذای انسان خسیس بیماری است.
شرائط و زمان و حال متفاوت است. غذای اهل مصیبت خوب نیست ولی غذای عروسی خوب است. گفتیم غذای واحد اگر یک دست بر آن باشد طعم و برکت غذایی که دو دست بر آن است را ندارد.
بحث نسبیت در جاهای زیادی وارد شده است. هرجایی که کلمهی برکت آمده است بحث نسبیت مطرح است. مثلا میفرماید صدقه بده، اموالت زیاد میشود و برکت پیدا میکند.
یا مثلا در روایت آمده است، روز در آخر الزمان یک ساعت است یا روز برای کودک طولانی ولی برای پیرمرد یک ساعت است که همه مربوط به مسئلهی نسبیت میشود.
تغذیه چگونه باشد
غذا یک عنصر اساسی در زندگی است و کسی از غذا مستغنی نیست. در روایات آمده است که انسان «اجوف» است یعنی درونش خالی است و نیازمند به غذا است حتی در جهنم که آتش و شکنجه در جهنم، جلوی غذا خوردن انسان را نمیگیرد. از فرشتگان عذاب میخواهد تا غذا و آب بدهند و فرشتگان «زقوم» میدهند.
بنابراین انسان در هر حال و همیشه نیازمند غذا است.
کارهای بدن و فعالیت های بدن و عبادت انسان نیازمند غذا است.
غذا در اصل و فی نفسه واجب است زیرا واجب مانند نماز خواندن بر غذا خوردن متوقف است.
ولی همین غذا، در صورت عدم رعایت شرائط و اگر به غذا نگاه نشود، میتواند سبب هلاک انسان بشود.
غذا خوردن شرائط و توصیه هایی دارد مانند نوع غذا و زمان و وعده های غذا که باید رعایت بشود.
اینکه نگاه کردن به غذا در روایات تفسیر شده است به اینکه انسان باید نگاه کند که علم را از کجا میآموزد، معنای باطنی آیه است ولی ظاهر و باطن قرآن هردو حجت است.
تعداد وعده های غذایی
طب امروزی میگوید انسان باید شش یا پنج وعده غذای سبک بخورد. ولی بنابر تئوری اسلامی انسان باید دو وعده غذا بخورد.
﴿لَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا﴾[6]
یعنی و هر صبح و شام، روزى آنان در بهشت مقرّر است.
روزی انسان در دو وعده است یکی صبح و یکی شب است. شاید به دهن برخی برسد که این مسئله مربوط به اهل بهشت است و این درست نیست زیرا بهشت صبح و شب ندارد. در بهشت همیشه روز است. مگر اینکه بهشت برزخی را بگویند ولی روایات این آیه را به این دنیا تفسیر میکنند.
ان شاء الله خواهیم خواند که حتی افرادی که کارهای سنگین دارند یا باردارد هستند، صلاح بر این است که دو وعده غذا بخورند.
در روایات آمده است:
إِذَا جُعْتَ فَكُل[7]
یعنی هنگامی که گرسنه شدی بخور...
مراد این نیست که گرسنگی نکشید، گرسنگی خوب است زیرا خدا میفرماید روزه بگیرید، مراد این است که تا گرسنه نشده اید نخورید. انتفاء جزاء هنگام انتفاء شرط است یعنی اگر گرسنه نشدی نخور.
بنابراین اینگونه نیست که هر وقت گرسنه شدیم باید بخوریم بلکه تا گرسنه نشده ایم نباید بخوریم.
جمع روایات این است که حداکثر وعده های غذا، دو بار است.
در روایت آمده است:
شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ التُّخَمِ فَقَالَ تَغَدَّ وَ تَعَشَّ وَ لَا تَأْكُلْ بَيْنَهُمَا شَيْئاً فَإِنَّ فِيهِ فَسَادَ الْبَدَنِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا[8]
یعنی به امام صادق(ع) از دردها و بیماری ها و سیری مفرط(مشکل معده و پوده) شکایت کردم فرمود در صبح و شام غذا بخور و بین آن دو چیزی نخور زیرا در خوردن بین دو وعده فساد بدن(بیماری) است آیا نشنیده ای خداوند میفرماید: لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا
نکره در سیاق نهی دال بر عموم است یعنی هیچ چیزی بین صبحانه و شام نباید خورده شود.
با این روایت معلوم میشود آیه لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا مربوط به اهل زمین است.
اینکه این آیه بین مطالب مرتبط با اهل بهشت آمده است دلیلی بر ارتباط آن با اهل بهشت نمیشود زیرا آیهی
﴿ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا﴾[9]
بین مطالبی است که مربوط به زنان پیامبر(ص) میباشد ولی در عین حال مربوط به زنان پیامبر(ص) نمیشود و مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت است.
روایت میفرماید آیه لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا مربوط به اهل زمین است ما نمیخواهیم دو وعده غذا را در بهشت نفی کنیم ولی الان کاری به بهشت نداریم.
بهشتی که در این روایت آمده است، اگر قبول کنیم، بهشتی است که در این دنیا میباشد زیرا شب دارد و بهشت آخرت به مقتضای خود روایات شب ندارد.
اگر هم بهشت باشد، بهشتی است که در قلب زمین و برای مردگان مومنین در برزخ وجود دارد و بهشت آخرتی مراد نیست.
در بهشت اگر صبح تا شب غذا خورده بشود، ضرری ندارد.