«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/11/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث تغذیه
بحث امروز راجع به تغذیه است که شاید مهمترین بخش در بهداشت اسلامی باشد. عرض شد خداوند تبارک و تعالی راه سلامتی را در تغذیه میداند:
﴿كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا﴾[1]
یعنی بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد.
راه سلامتی و راه بیماری، بحث تغذیه است.
البته در مورد تغذیه اسلامی یک سری قوانین کلی مطرح است.
کم غذا خوردن
قانون اول در طب اسلامی و بهداشت اسلامی کم غذا خوردن است.
حَسْبُ ابْنِ آدَمَ لُقَيْمَاتٌ يُقِمْنَ صُلْبَهُ فَإِنْ كَانَ وَ لَا بُدَّ فَلْيَكُنِ الثُّلُثُ لِلطَّعَامِ وَ الثُّلُثُ لِلشَّرَابِ وَ الثُّلُثُ الْآخَرُ لِلنَّفَس[2]
یعنی برای بنی آدم چند لقمه که کمر او را راست نگه دارد کافی است ...
در روایت دیگر آمده است:
مَنْ قَلَ طَعَامُهُ قَلَّتْ آلَامُه[3]
یعنی کسی که غذایش کم باشد، دردهای او کم تر است.
بدن نیاز به غذای زیاد ندارد. امروز در اروپا مطرح است که اگر کسی دو عدد شکلات بخورد و بعد از آن دو ساعت بدود، کالری و انرژی حاصل از آن تمام نمیشود و در بدن باقی است.
بنابراین غذاهایی که مصرف میکنیم زیادی است و در بدن انباشته میشود و تبدیل به چربی کبد و چربی خون و دیابت و سرطان میشود.
علت سرطان و مشکلات شایع امروزی، زیاد خوردن است. انسان با این بی تحرکی و عدم نیاز بدن به غذا، نباید زیاد بخورد و زیاد خوردن جز ضرر چیز دیگری ندارد.
خوردن را باید تا حد مقدور کم کرد.
زیاد خوردن به معنای خوردن تا حد سیری و خوردن در حال عدم گرسنگی و سیر خوردن است.
مهم بودن نوع غذا
دستور دوم قرآن این است:
﴿فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه﴾[4]
یعنی انسان بايد به غذاى خويش (و آفرينش آن) بنگرد.
انسان مکلف است که به غذای خود از جهت ضرر داشتن یا حلال و حرام بودن نگاه کند.
گندمی که مصرف میکنیم را از چه کسی گرفته ایم. آیا میدانید گندمی که امروزه مصرف میکنیم از دست صهیونیست ها گرفته ایم؟ این گندم ها «اصلاح ژنتیکی» شده اند. این ها را فرستاده اند تا ما را نابود و بیمار کنند.
این گندم ها را به عنوان گندم ها اصلاح ژنتیکی شده به ما دادند و در سایت های خود نوشتند گندم ایران، سم قاتل است. ولی خیلی نیاز به کار کلان دارد تا این گندم های اصلاح ژنتیکی شده را از دست کشاورزان بگیریم و به جای آن گندم بومی بدهیم.
بذری کاشته اند که حل آن و جمع کردن آن به این سادگی نیست.
ما به قرآن نگاه نکردیم که فرمود انسان باید به غذای خود نگاه کند به همین جهت گرفتار شدیم.
غذایی که دستکاری شده است مصداق این آیه است:
﴿وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً﴾[5]
یعنی و آنها را گمراه مىكنم! و به آرزوها سرگرم مىسازم! و به آنان دستور مىدهم كه (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپايان را بشكافند، و آفرينشِ پاك خدايى را تغيير دهند و هر كس، شيطان را به جاى خدا ولى خود برگزيند، زيانِ آشكارى كرده است.
شیطان میگوید من انسان را امر میکنم تا خلقت را تغییر دهند. «اصطلاح ژنتیکی» همین معنا را دارد. اصلاح ژنیتیکی، تغییر خلقت خداوند است گویا خداوند گندم خوب خلق نکرده است و صهونیست ها گندم را اصلاح کردند! ولی در حقیقت صهیونیست ها به ما آسیب زدند و شیوع بیماری ها به علت بی توجهی به این آیه از قرآن است که فرمود:
﴿فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه﴾[6]
یعنی انسان بايد به غذاى خويش بنگرد.
علاوه بر این در ترکیب و پخت و روش درست کردن غذاها باید دقت کنیم. غذاهایی که از گذشته به ما رسیده است از روی حکمت و بنابر سفارش ائمه(ع) و حکماء است. ولی هر دستکاری که ما انجام دادیم غذا را خراب کردیم.
رب گوجه که در همهی غذاها اشتباه است. غذاهای اسلامی مانند حلیم، آب گوشت، کله پاچه یا فسنجان را خواهیم خواند.
در فسنجان مغز گردوی خیلی گرم و رب انار خیلی سرد وجود دارد که همدیگر را خنثی میکنند. بنابراین غذاهای اسلامی روی حساب هستند.
در غذاهای امروزی و وارداتی، فقط طعم لحاظ شده است. همه چی را با هم قاطی میکنند و یک چیزی درست میکنند. آموزش های آشپزی همه اشتباه هستند که غذاهای اروپایی و خارجی هستند.
اسلام هم غذا و روش برای پختن دارد. اسلام، ظروف خاص به خود را دارد ولی کارهای ما اسلامی نیست و به آیه قرآنی که میفرماید انسان به غذای خود بنگرد، نگاه نکردیم. اسنک و پیتزا و سوسیس و کالباس و امثال این ها را که همه سم هستند و وزارت بهداشت هم میداند، مصرف میکنیم.
غذاهای امروزی بر اساس حکمت و سلامتی بدن درست نشده است و فقط بر اساس طعم درست شده اند که اشتباه بزرگی است.
بنابراین باید در تغذیه دقت کرد.
اسلام که دین جامع برای دنیا و آخرت است، هم ماده و هم معنا را در نظر میگیرد:
﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار﴾[7]
یعنی پروردگارا! به ما در دنيا (نيكى) عطا كن! و در آخرت نيز (نيكى) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار.
دین یهود فقط نگاه به مادیات دارد و مسیحیت فقط نگاه به معنویات دارد ولی اسلام نگاه جامع دارد به همین جهت اسلام سفارشاتی برای دنیا دارد. غذا خوردن و نحوهی غذا خوردن و زمان غذا خوردن همه بیان شده است.
تغذیه، شروط و قوانینی دارد که اگر رعایت شوند بیمار نمیشویم.
اگر ما به دستورات اسلام در مورد تغذیه عمل کنیم، داستانی که صدر اسلام اتفاق افتاد، الان هم اتفاق میافتد.
یک طبیبی نصرانی به مدینه آمده و ماه ها در مدینه ماند ولی کسی به او مراجعه نکرد، نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد که آیا شما مردم را از مراجعه به من نهی کردید؟ فرمود نه من کسی را نهی نکردم. عرض کرد پس چگونه است که کسی به من مراجعه نمیکند؟ فرمود من به این مردم یاد دادم چه کنند تا بیمار نشوند.
ما اگر به توصیه های اسلام و توصیه های پیامبر(ص) و اهل بیت علیهم السلام عمل کنیم، کسی بیمار نمیشود و نیاز این مقدار دارو و دکتر نخواهیم بود.
بنابراین نیازمند بررسی منابع و روایات هستیم تا نتیجهی نهایی به دست بیاید.
آیا تنوع غذایی مطلوب است یا نه؟
آیا یک نوع غذا خوردن در طول زندگی مطلوب است یا صلاح، استفاده از غذاهای متنوع است؟ جواب این سوال نیازمند تفصیل است.
اصل تنوع در تغذیه ظاهرا مسلم است. حتما باید در تغذیه تنوع داشته باشد.
از سفارشات پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بدست میآید که تئوری اسلامی، وجود تنوع در تغذیه است. بدن نیاز دارد و هر غذایی خاصیتی دارد که شاید در غذای دیگر وجود نداشته باشد. بدن کارایی های مختلف مانند عصبی و عروقی و خونی و عضلانی و ماهیچه ای و استخوانی و همه انواع فعالیت ها را دارد و هر غذایی در یک فعالیت تاثیر دارد. به همین جهت باید تنوع غذایی وجود داشته باشد.
اهل بیت(ع) همواره به خوردن به، بادمجان، انجیر، خرما، سیب و باقی چیزها مانند سبزیجات و غذاهای دیگر امر میکردند.
این دستورهای مختلف نشان میدهد، مصرف همه برای بدن کافی است. اگر یک طعام کافی بود، پیامبر(ص) میفرمود فقط نان بخورید.
سفارشات معصومین(ع) به میوه ها و سبزیجات و غذاها یا به صیفهی امر آمده است و یا از خواص آن ها فرموده اند که تک تک آن ها را خواهیم خواند.
به طور کلی غذاهای ما باید تنوع داشته باشد و اکتفا به یک نوع غذا به صلاح نیست.
تنوع غذایی در یک وعده
اما در یک وعده آیا تنوع غذایی در یک وعدهی غذایی مطلوب است؟ مستفاد از روایات تنوع غذایی در یک وعده، مطلوب نیست.
به تنوع در یک وعدهی غذایی «الوان» گفته میشود که از آن نهی شده است و ضرر دارند.
در روایت آمده است:
الْأَلْوَانُ يُعَظِّمْنَ الْبَطْنَ وَ يُخَدِّرْنَ الْأَلْيَتَيْن[8]
یعنی غذاهای رنگی شکم را بزرگ و باسن را آب میکند.
در روایت دیگر آمده است:
أكلت عند أبي عبد الله عليه السلام فاتي بلون فقال: كل من هذا فأما أنا فما شئ أحب إلي من الثريد ولوددت أن الاسفاناجات حرمت[9]
یعنی نزد امام صادق (ع) غذا خوردم و یک رنگی از غذا آوردند امام فرمودند از این غذا بخور، چیزی نزد من محبوبتر از ثرید (سرکه و روغنزیتون که در آن نان میریزند) نیست و دوست داشتم که غذاهای رنگارنگ حرام میشد.
امروزه ثابت شده است که بدن انسان برای هضم هر غذایی نسخه دارد. مثلا با خوردن نان مقدار خاصی از اسید و مادهی هضم کننده ترشح میشود و با به هم خوردن این محاسبات، اسید داخل مری میآید که به آن «رفلکس» میگویند و اگر کمتر از حد نیاز اسید ترشح شود، نان و غذا هضم نمیشود. اگر صفراء به اندازهی کافی ترشح شود، غذا هضم میشود ولی اگر بیش از حد نیاز صفراء ترشح شود، انسان مبتلا به غلبهی صفراء میشود.
اگر چند غذا با هم مصرف شود، بدن در محاسبات هضم غذا به مشکل برمیخورد. ابتلا به ترش کردن، رفلکس معده و نفخ و ورم معده و زخم معده و باقی مشکل ها به جهت خوردن غذاهای متنوع در یک وعده است.
ما خبر نداریم در بدن چه اتفاقی میافتد، خوردن چند غذا باهم خلل در کار بدن به وجود میآید.
ام کلثوم دختر حضرت امیر(ع)، برای حضرت(ع) نان را با نمک و شیر آورد. حضرت (ع) فرمود تا به حال دیده ای که پدرت دو خورشت بخورد؟
پرهیز از تنوع در یک وعدهی غذایی، تئوری و قانون اسلام است و بشر باید خیلی پیشرفت کند تا به این مسائل برسد.
امروزه با به نمک و شیر، اصلا خورشت نمیگوییم. امروزه باید پیش از غذا سوپ و بعد از غذا دسر مصرف کنند. نمک و شیر و فالوده و حلوا را به حساب نمیآورند ولی امام (ع) هرکدام را یک خورشت میداند.
تنوع در غذا باید باشد ولی در یک وعده، تنوع ممنوع است. غذا در یک وعده باید یک نوع باشد تا بدن بداند با این غذا چه کند.
قانون این است که هرچه با نان خورده شود خورشت است.
عرب یک «طعام» مانند نان جو و نان گندم و برنج دارد و یک «ادام» دارد و آن چیزی است که با نان خورده شود که امروزه به «اِدام» خورشت میگویند.
اگر امام(ع) چند خورشت با هم نمیخورد معلوم میشود ضرر دارد.
الان یک پیتزا بیست نوع ماده غذایی درون آن وجود دارد در حالیکه نهایتا سه چیز میتواند در غذا باشد. مثلا سه نوع حبوبات بیشتر در غذا نباید باشد.
در آبگوشت نخود و لوبیا و پیاز و لیمو امانی و رب گوجه وجود دارد. در ساده ترین غذا شش، هفت جور ترکیب وجود دارد درحالیکه فقط وجود سه چیز مجاز است. پیاز و نمک و بقیه چیزها هرکدام یک ترکیب هستند.
پیامبر(ص) هر موقع غذای سنگین میخورد، «هاضوم» طلب میکرد. اینگونه نبود که بعد از هر وعدهی غذایی از هاضوم استفاده کند.
البته در سفر داریم که غذاهای متنوع بخورید و شاید در سفر تنوع در غذا استثناء شده باشد.
امام صادق (ع) در سفره های رنگی، غذاهایی مثل گوشت به مردم میداد و هنگامی که غذای مردم تمام میشد میفرمود غذای من را بیاورید که همان سرکه و روغن زیتون بوده است. امام(ع) از غذاهای دیگر نمیخورد.
بله داریم که برای هر نوع غذا بسم الله بگویید.
استفاده از غذاهای رنگی حرام نیست ولی در فعل امام(ع) همهی جهات و از جمله سلامتی، رعایت شده است. معصومین(ع) در سلامتی هم الگو هستند.
بیشتر روایاتی که سفارش به خوردن چند چیز میکند، غذاهای گیاهی است ولی مثلا در مورد گوشت هیچ موقع تنوع سفارش نشده است بلکه محدودیت وجود دارد مانند اینکه گوشت باید سالم باشد.
یک سری غذاها تامین کنندهی کل نیازهای بدن هستند. شیر میتواند به تنهایی برای بدن کافی باشد. بچه با همان شیر تنها، رشد میکند.
«من و سلوی» که برای بنی اسرائیل نازل میشد برای تمام نیازها کافی بودند ولی بنی اسرائیل گفتند ما بر یک طعام صبر نمیکنیم و عدس و پیاز و باقلا و چیزهای دیگر میخواهیم. و خداوند فرمود:
﴿أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذي هُوَ أَدْنى بِالَّذي هُوَ خَيْر﴾[10]
یعنی آيا غذاى پستتر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مىكنيد؟
«من» یک قارچی است که زیر زمین میروید یا یک شیرینی است که روی سنگ ها میبندد که شبیه عسل است.
«سلوی» یک نوع کبوتر مانند بلدرچین است.
هردو از آسمان برای آن ها میآمده است. زیرا قارچ از باران به وجود میآید. افرادی که در منطقهی آن ها قارچ میروید میدانند که برای روییدن قارچ هم باران و هم رعد و برق نیاز است. آن چیزی هم که روی سنگ مانند عسل درست میشود از آسمان میریزد. مثلا روی سنگ چیزی نیست ولی فردا چیزی شبیه عسل روی سنگ بسته است.
اگر حقیقت «من و سلوی» را بدانیم شاید برای تمامی نیازهای بدن کافی باشد.
لحاظ کردن طعم و خوشمزگی در غذا
از روایات استفاده میشود که خوب درست کردن غذا و داشتن طعم خوب، مطلوب است. در عین رعایت رنگی نبودن، غذا باید خوشمزه باشد به خصوص زمانیکه کسی دعوت میشود باید بهترین غذا آماده شود.
«تنویق» به معنای خوب و خوشمزه درست کردن است.
لَيْسَ فِي الطَّعَامِ سَرَف[11]
یعنی نوع اسراف نیست.
نوع خوب و بی ضرر غذا باید انتخاب شود.
در روایت دیگر آمده است:
اعْمَلْ طَعَاماً وَ تَنَوَّقْ فِيهِ وَ ادْعُ عَلَيْهِ أَصْحَابَك[12]
یعنی غذایی درست کن و خوب و خوشمزه درست کن و دوستانت را دعوت کن.
بنابراین از ما خواسته شده است که غذای خوب درست کنیم. برنج کته و خمیر نباید درست شود و نان خمیر نباید درست شود.
در روایت دیگر آمده است:
كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جَمَاعَةً فَدَعَا بِطَعَامٍ مَا لَنَا عَهْدٌ بِمِثْلِهِ لَذَاذَةً وَ طِيباً حَتَّى تَمَلَّيْنَا وَ أُتِينَا بِتَمْرٍ يَنْظُرُ فِيهِ إِلَى وُجُوهِنَا مِنْ صَفَائِهِ وَ حُسْنِهِ فَقَالَ رَجُلٍ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ عَنْ هَذَا النَّعِيمِ الَّذِي نُعِّمْتُمْ عِنْدَ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ يُطْعِمَكُمْ طَعَاماً فَيُسَوِّغَكُمُوهُ ثُمَّ يَسْأَلَكُمْ عَنْهُ وَ لَكِنَّهُ أَنْعَمَ عَلَيْكُمْ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ص[13]
یعنی نزد امام صادق(ع) بودیم و غذایی برای آورد که به خوشمزگی و خوشبویی آن ندیده بودیم و خرمایی زیبا مانند آیینه آوردند مردی گفت روز قیامت از این نعمت ها و غذاهایی که نزد پسر رسول خدا(ص) خوردیم از ما سوال خواهد شد امام (ع) فرمود خداوند کریم تر و بزرگ تر از آن است که غذایی به شما بخوراند و راحت بخورید و از شما سوال کند ولی از نعمت ولایت محمد(ص) و آل محمد(ع) سوال خواهد کرد.
بنابراین خوب و خوشمزه درست کردن غذا کار مطلوب و کار خوبی است.
دلیل نداریم که ادویه خورشت محسوب شوند.
«زیرباجه» به معنای خورشت میوه مانند آلو و به است.
در روایت دیگر آمده است:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَسْأَلُ عِبَادَهُ عَمَّا تَفَضَّلَ بِهِ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَمُنُّ بِذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ الِامْتِنَانُ بِالْإِنْعَامِ مُسْتَقْبَحٌ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ فَكَيْفَ يُضَافُ إِلَى الْخَالِقِ مَا لَا يَرْضَى الْمَخْلُوقُونَ بِهِ وَ لَكِنَّ النَّعِيمَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مُوَالاتُنَا يَسْأَلُ اللَّهُ عَنْهُ عِبَادَهُ بَعْدَ التَّوْحِيدِ وَ النُّبُوَّةِ وَ لِأَنَّ الْعَبْدَ إِذَا وَافَاهُ بِذَلِكَ أَدَّاهُ إِلَى نَعِيمِ الْجَنَّةِ الَّذِي لَا يَزُولُ الْحَدِيثَ[14]
یعنی خداوند عزوجل از تفضل خود بر بندگان سوال نمیکند و منت بر آن ها نمیگذارد و منت گذاشتن برای نعمت از مخلوق قبیح است، چگونه این کار از خالق سر زند؟ ولی نعمتی که سوال میشوید، دوست داشتن ما و ولایت ما است که بعد از توحید و نبوت سوال میشود.
در روایت دیگر آمده است:
كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع رُبَّمَا أَطْعَمَنَا الْفَرَانِيَ وَ الْأَخْبِصَةَ ثُمَّ يَطْعَمُ الْخُبْزَ وَ الزَّيْتَ فَقِيلَ لَهُ لَوْ دَبَّرْتَ أَمْرَكَ حَتَّى يَعْتَدِلَ فَقَالَ إِنَّمَا تَدْبِيرُنَا مِنَ اللَّهِ إِذَا أَوْسَعَ اللَّهُ عَلَيْنَا أَوْسَعْنَا وَ إِذَا قَتَّرَ قَتَّرْنَا[15]
یعنی چه بسا امام صادق(ع) ما را به انواع شیرینی مانند فرنی و اخمصه [یک نوع حلوا] میداد و بعد نان و روغن زیتون میداد و به او عرض میشد سزاوار است اقتصاد کنید و این همه بذل و بخشش نکنید تا اوضاع مالی شما خوب شود امام(ع) فرمود تدبیر ما به امر خداوند است اگر به ما توسعه دهد ما هم برای دیگران توسعه میدهیم و اگر خداوند بر ما تنگ بگیرد ما هم تنگ میگیریم.
البته خوب است که انسان عادت به خوردن غذاهای خوشمزه نکند به گونه ای که خوردن باقی غذاها برای او رنج آور باشد و غذاهایی مانند نان و ماست و سرکه و روغن زیتون را غذا به حساب نیاورد.
در روایت آمده است که برای پیامبر(ص) فالوذج آورده شد، انگشت خود را درون آن بردند و دست کشیدند. عرض شد حرام است؟ فرمود نه ولی نمیخواهم به این غذاها عادت بدهم. به جهت تواضع در مقابل خداوند این غذا را نخوردم.
فالوذج همان فالودهی امروزی است که البته به شکل حلوا است و به شکل بستنی نیست. در کشورهای عربی زیاد مصرف میکنند که معادل آن «فالوته» است. شاید از نشاسته و بادام و رشته فرنگی داخل آن میریزند.
مقدار سرکه و زیتون به حسب مزاج است و اندازهی هر کدام معین نیست.
اجتماع و باهم بودن در خوردن
در تئوری اسلامی سفارش شده است تا جائیکه امکان دارد جمعی غذا خورده شود. اسلام دین مردمی و اجتماعی است و سفارش به جمع شدن میکند. در نماز خواندن و در حج و در روزه گرفتن و اعتکاف سفارش شده است که مردم، دارا و ندار، پادشاه و فقیر با هم جمع شوند.
در غذا خوردن هم تنها نبودن مطلوب است. بلکه تنها غذا خوردن ضرر دارد. البته بودن خانواده سر یک سفره کافی است لازم نیست انسان دیگران را دعوت کند.
در روایت آمده است:
لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ثَلَاثَةً أَحَدُهُمْ الْآكِلُ زَادَهُ وَحْدَه[16]
یعنی پیامبر(ص) سه نفر را لغن کرد که یکی از آن ها کسی است که زاد و توشه و غذای خود را تنهایی بخورد.
کسی که تنها غذا میخورد ملعون است و این به معنای نهایت ضرر است ولی خوردن غذا با همدیگر منفعت دارد و غذا را خوشمزه تر میکند. ملاک در خوشمزگی غذا هرچند نوع درست کردن آن دخل دارد ولی در طب اسلامی ملاک زیاد بودن افراد بر آن غذا است.
اگر انسان به تنهایی غذا بخورد خوشمزه نیست ولی اگر عده ای با هم بخورند خوشمزه است. به همین جهت غذایی که در حسینیه ها یا در عروسی ها پخته میشود خوشمزه میشود.
در روایت آمده است:
أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَا كَثُرَتْ عَلَيْهِ الْأَيْدِي[17]
یعنی دوستداشتنی ترین غذا، غذایی است که دست بر آن زیاد باشد.
روی مسئلهی جمع شدن و ولیمه دادن و شرکت در ولیمه ها تاکید شده است.
در روایت آمده است:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَأْكُلُ كُلَ الْأَصْنَافِ مِنَ الطَّعَامِ وَ كَانَ يَأْكُلُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُ مَعَ أَهْلِهِ وَ خَدَمِهِ إِذَا أَكَلُوا وَ مَعَ مَنْ يَدْعُوهُ مِن الْمُسْلِمِينَ عَلَى الْأَرْضِ وَ عَلَى مَا أَكَلُوا عَلَيْهِ وَ مِمَّا أَكَلُوا إِلَّا أَنْ يَنْزِلَ بِهِمْ ضَيْفٌ فَيَأْكُلَ مَعَ ضَيْفِهِ وَ كَانَ أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَيْهِ مَا كَانَ عَلَى ضَفَف[18]
یعنی پیامبر(ص) همهی انواع غذای حلال میل میکردند و با خانواده و خادمان و هرکه او را دعوت میکرد غذا میخورد و روی زمین مینشست و یا روی فرشی که روی آن مینشست مگر اینکه مهمان میآمد که با مهمان میخورد و میفرمود با هم بخورید و متفرق نشوید زیرا برکت در باهم بودن و جماعت است.
این روایت دلیل دیگری بر مطلوب بودن تنوع غذایی است.
عقیدهی پیامبر(ص) این است که بهترین غذا و سالم ترین غذا، غذایی است دست بسیار روی آن باشد و آن را از کامل بودن غذا میدانست.
در روایت آمده است:
الطَّعَامُ إِذَا جَمَعَ أَرْبَعاً فَقَدْ تَمَّ إِذَا كَانَ مِنْ حَلَالٍ وَ كَثُرَتِ الْأَيْدِي عَلَيْهِ وَ سَمَّى اللَّهَ فِي أَوَّلِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ فِي آخِرِه[19]
یعنی هنگامی که چهار چیز در غذا جمع باشد، غذا کامل است هنگامی که غذا از حلال باشد و دست در آن زیاد باشد و در اول آن بسم الله گفته شود و در آخر آن حمد خداوند شود.