«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث سلامتی در زینت (ادامه بحث مسکن)

 

روشن کردن چراغ ها قبل از غروب

با اینکه می‌دانیم اسلام روی مسئله‌ی اقتصاد و عدم اسراف تاکید دارد ولی در خصوص این مورد اسراف نیست و برای انسان نفع دارد.

روشن کردن چراغ ها قبل از غروب حتما منافعی دارد.

لَيْسَ فِيمَا يَنْفَعُ‌ الْبَدَنَ‌ إِسْرَافٌ‌ إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِيمَا أَتْلَفَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن‌[1]

یعنی در چیزی که برای بدن نافع است اسراف نیست همانا اسراف در چیزی است که مال را تلف کند و به بدن ضرر برساند.

با اینکه هوا روشن است، چراغ ها باید روشن شود و این کار اسراف نیست.

البته روایات به مسئله‌ی فقر اشاره می‌کند و می‌فرماید روشن کردن چراغ ها قبل از غروب فقر را از بین می‌برد.

جَصِّصِ الدَّارَ وَ اكْسَحِ الْأَفْنِيَةَ وَ نَظِّفْهَا وَ أَسْرِجِ السِّرَاجَ قَبْلَ مَغِيبِ الشَّمْسِ كُلُّ ذَلِكَ يَنْفِي‌ الْفَقْرَ وَ يَزِيدُ فِي الرِّزْق‌[2]

یعنی خانه را گچ کن و حیاط خانه را جارو و تمییز کن و قبل از غروب خورشید چراغ روشن که هر یک از این کارها فقر را از بین می‌برد و روزی را زیاد می‌کند.

به طور کلی روشن کردن چراغ مفید است.

در روایت آمده است:

إِسْرَاجُ‌ السِّرَاجِ‌ قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ يَنْفِي الْفَقْر[3]

یعنی روشن کردن چراغ قبل از غروب آفتاب فقر را از بین می‌برد.

بر خلاف آنچه متصور است که روشن کردن چراغ، به جهت هزینه داشتن‌ شاید سبب فقر شود ولی ائمه(ع) می‌فرمایند نه تنها باعث فقر نیست بلکه روزی را زیاد می‌کند.

در مقابل سفارش شده است موقع خواب چراغ ها خاموش بشود. این سفارش مخصوص است و علت آن این است که «فویسقه» یعنی موش چراغ ها را می‌اندازد و خانه آتش می‌گیرد.

اگر علت خاموش کردن چراغ در شب موش و اتش گرفتن خانه باشد، امروزه با وجود لامپ های امروزی، این علت وجود ندارد. بنابراین شاید امروزه اگر چراغ موقع خواب روشن باشد، مشکلی نداشته باشد ولی از آنجایی که در گذشته امکان محافظت چراغ از موش وجود داشته است و با این حال امر به خاموش کردن چراغ شده است، بعید نیست که خاموش بودن چراغ هنگام خواب مطلوب باشد. این صرفا یک استشعار و برداشت است.

موش به علت انجام دادن کارهای بد مانند نجس کردن غذاها و انداختن چراغ ها، «فویسقه» یعنی فاسق و مخرب نامیده می‌شود.

کلاغ هم «فویسقه» نامیده می شود.

در روایت آمده است:

أَطْفِئُوا سِرَاجَكُمْ‌ فَإِنَّ الْفُوَيْسِقَةَ تُضْرِمُ الْبَيْتَ عَلَى أَهْلِه‌[4]

یعنی چراغ ها را خاموش کنید زیرا موش خانه را بر اهل خانه آتش می‌زند.

 

بستن درب ها

تا جایی که امکان دارد، در خانه نباید باز باشد. علت آن وارد شدن شیطان و میکروب و ویروس به خانه است. همانگونه که در جلد اول مفصل خواندیم، خود شیطان یکی از علل و اسباب بیماری است.

شاید گمان کنیم بستن درب خانه مانع از ورود میکروب و ویروس نشود ولی روایات می‌فرمایند بستن درب خانه از ورود شیطان جلوگیری می‌کند زیرا شیطان قدرت باز کردن درب ندارد.

البته احتمالاتی در مسئله مطرح است. چگونه بستن درب مانع ورود شیطان می‌شود به هرحال قانون کلی بسته شدن درب خانه است مگر در موارد ضروری که درب می‌تواند باز باشد.

شاید بسته بودن درب اصلی خانه کافی باشد ولی شاید هم مطلوب بسته بودن تمام درب ها باشد تا جلوی نقل و انتقال شیطان گرفته شود.

در روایت آمده است:

أَغْلِقْ‌ بَابَكَ‌ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَا يَفْتَحُ بَابا[5]

درب خود را ببند زیرا شیطان نمی‌تواند دربی را باز کند.

عدم باز کردن درب توسط شیطان کنایه از وارد نشدن شیطان است.

بعید نیست بنابراین علت، پنجره ها هم باید بسته باشند زیرا شیطان و میکروب و ویروس می‌تواند از پنجره هم وارد شود. کل منافذ خانه، حتی منفذ «کولر» هم بسته باشد.

طبق این تعلیل، کولری که از بیرون باد وارد کند، کولر مناسبی نیست و کولری خوب است که مانند کولرهای گازی امروزی، از داخل خانه باد بزند. البته این صرف احتمال است.

شاید هم ورود شیطان مخصوص به درب خانه باشد. زیرا پیامبر(ص) به بستن درب ها امر کرد و پنجره ها را با اینکه در آن زمان پنجره بوده است، ذکر نکرد.

بعید نیست که شیطان مانند بشر فقط از درب وارد می‌شود.

در روایت عامه آمده است که پیامبر(ص) تمام درب هایی که به مسجد الحرام باز می‌شد را بست مگر «خوخه ابی بکر» یعنی سوراخی که در دیوار ابوبکر بود.

به خصوص در اول شب و در شب بچه ها باید داخل خانه شوند و درب ها باید بسته باشند و همچنین چهارپایان حبس شود زیرا در این ساعات شیطان فعال می‌شود.

از اول شب تا از بین رفتن تیرگی و سیاهی شب مثلا تا بعد از نصف شب، درب ها باید بسته شوند و از خانه نباید خارج شد.

در روایت آمده است:

احْبِسُوا مَوَاشِيَكُمْ‌ وَ أَهْلِيكُمْ مِنْ حَيْثُ تَجِبُ الشَّمْسُ إِلَى أَنْ تَذْهَبَ فَحْمَةُ الْعِشَاء[6]

یعنی چهارپایان و اهل خانه را در محل خود حبس کنید از زمان غروب آفتاب تا زمانیکه سیاهی عشاء و تاریکی شدید هوا از بین برود.

یعنی تا سحر باید در خانه ماند و درب خانه بسته شود. این یکی از رازهای بیمار نشدن است درحالیکه یکی از زمان هایی که مردم امروز بیرون می‌روند در این ساعات است.

یکی از اسباب و علل شیوع بیماری در این زمان می‌تواند بیرون رفتن در شب باشد.

اگر این موارد جمع شود یک علم خاصی مربوط به آسیب رساندن جن می‌شود و همینطور روش جلوگیری از این نوع آسیب ها می‌تواند بیان شود.

یکی از روش های جلوگیری از آسیب رسیدن، خارج نشدن شب تا سحر است.

قدیم مردم هنگام شب به خانه های خود می‌رفتند ولی امروزه کاسبی ها در اول شب است.

شاید حتی در راه کسب علم هم بیرون رفتن در شب خوب نباشد.

در قدیم چراغ بوده است ولی چراغ روشن کردن راه حل مشکل نیست زیرا در عین حالیکه در قدیم چراغ هم بوده است، از بیرون رفتن نهی شده است.

نماز رفتن استثناء شده است.

بنابراین یکی از نقاط ضعف انسان در برابر جن که باعث آسیب رساندن جن می‌شود بیرون رفتن در اول شب است و عدم رعایت سفارشات پیامبر(ص) در مورد بستن درب خانه و حبس کردن اهالی خانه هنگام شب است.

 

تنها نماندن در خانه و در اتاق

در صورت تنها بودن، جن آسیب می‌زند. امروزه به خصوص در غرب، روابط بشر و خانواده ها سست شده است و هریک در خانه تنها زندگی می‌کنند و دولت به هرکدام خانه می‌دهد، به همین جهت افسردگی و خودکشی و مسائل جن زدگی زیاد شده است.

امروزه شایع شده است که در خانه برای هر نفر یک اتاق می‌سازند که شاید کار خوبی نباشد.

شاید تنها ماندن در اتاق جای تامل باشد ولی تنها ماندن در خانه نهی شده است و نقطه ضعف انسان در مقابل شیطان و جن است.

در کشور ما نیز تنهایی درحال شایع شدن است. جوانی که مشکل جن زدگی دارد می‌آید و معلوم می‌شود دانشجویی است که از شهرستان آمده است و در یک خانه تنها زندگی می‌کند.

افراد نباید زیر یک پتو باشند نه اینکه در یک اتاق تنها باشد.

در زمان پیامبر(ص) مردم به دره ای وارد شدند و پیامبر(ص) فرمود دست همدیگر را بگیرید و وارد شوید، یک نفر گفت من نمی‌ترسم و جلو رفت و بعد دیدند غش کرده است.

بچه اگر در یک اتاقی تنها باشد در معرض آسیب است.

در روایت آمده است:

لَا تَشْرَبْ وَ أَنْتَ قَائِمٌ وَ لَا تَبُلْ فِي مَاءٍ نَقِيعٍ وَ لَا تَطُفْ بِقَبْرٍ وَ لَا تَخْلُ فِي‌ بَيْتٍ‌ وَحْدَكَ‌ وَ لَا تَمْشِ فِي نَعْلٍ وَاحِدٍ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ أَسْرَعَ مَا يَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ عَلَى بَعْضِ هَذِهِ الْأَحْوَالِ وَ قَالَ إِنَّهُ مَا أَصَابَ أَحَداً شَيْ‌ءٌ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فَكَادَ أَنْ يُفَارِقَهُ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ[7]

یعنی ... در خانه ای تنها نباش ... زیرا در بعض از این احوالات شیطان بر انسان شتاب پیدا می‌کند ... کسی در این حالات مبتلا نمی‌شود مگر اینکه به سختی از او جدا می‌شود.

در روایت دیگر می‌فرماید:

أَنَّهُ قَالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ أَيْنَ نَزَلْتَ قَالَ فِي مَكَانِ كَذَا وَ كَذَا قَالَ مَعَكَ أَحَدٌ قَالَ لَا قَالَ لَا تَكُنْ وَحْدَكَ تَحَوَّلْ عَنْهُ يَا مَيْمُونُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ‌ أَجْرَأَ مَا يَكُونُ عَلَى الْإِنْسَانِ إِذَا كَانَ وَحْدَه‌[8]

یعنی .... تنها نباش ... زیرا جرات شیطان زمان تنهایی انسان، بیشتر می‌شود.

تنهایی فقط در خانه نیست بلکه تنهایی در سفر، صحراء، کوه و دیگر جاها نیز مشمول این نهی می‌شود.

در روایت آمده است که اگر کسی در تنهایی به او آسیبی نرسید، عقل او قوت دارد و شیطان نمی‌تواند به او آسیب برساند.

شیطان هم آسیب جسمی و هم آسیب روحی و اعتقادی می‌زند.

وقتی شیطان گفته می‌شود، شامل جن هم می‌شود و وقتی جن هم گفته می‌شود می‌تواند شامل شیطان هم باشد.زیرا در قرآن آمده است:

﴿وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِن‌﴾[9]

یعنی به ياد آريد زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» آنها همگى سجده كردند جز ابليس- كه از جن بود.

بنابراین شیطان و جن از یک سنخ هستند.

جن از آتش خلق شده است:

﴿وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُوم‌﴾[10]

یعنی و جن را پيش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق كرديم‌.

تاکید بیشتر در تنها نبودن موقع خواب است ولی تنهایی در موارد دیگر هم نهی شده است.

در روایت آمده است:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَعَنَ ثَلَاثَةً آكِلَ زَادِهِ وَحْدَهُ وَ رَاكِبَ‌ الْفَلَاةِ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِي بَيْتٍ وَحْدَه‌[11]

یعنی پیامبر(ص) سه شخص را لعن کرد کسی که وعده‌ی غذایی اش را تنهایی می‌خورد، کسی که در صحراها تنهایی سفر می‌کند و کسی که در خانه تنهایی می‌خوابد.

در روایت دیگر آمده است:

يَا عَلِيُّ ثَلَاثَةٌ يُتَخَوَّفُ‌ مِنْهُنَ‌ الْجُنُونُ‌ التَّغَوُّطُ بَيْنَ الْقُبُورِ وَ الْمَشْيُ فِي خُفٍّ وَاحِدٍ وَ الرَّجُلُ يَنَامُ وَحْدَه‌[12]

یعنی یا علی برای سه کار سبب جنون می‌شود مدفوع کردن بین قبور و راه رفتن با یک کفش و تنهایی خوابیدن.

بعید نیست که اگر دستشویی در قبرستان باشد و با قبور احاطه شده باشد، سبب دیوانگی بشود. البته اگر حائل شدن دیوار کراهت را از بین نبرد.

در روایت دیگر آمده است:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَبِيتُ‌ فِي‌ بَيْتٍ‌ وَحْدَهُ‌ فَقَالَ إِنِّي لَأَكْرَهُ ذَلِكَ وَ إِنِ اضْطُرَّ إِلَى ذَلِكَ فَلَا بَأْسَ وَ لَكِنْ يُكْثِرُ ذِكْرَ اللَّهِ فِي مَنَامِهِ مَا اسْتَطَاعَ[13]

یعنی از امام صادق(ع) از مردی که تنهایی در خانه می‌خوابد سوال شد فرمود این کار را نمی‌پسندم و اگر مجبور شد اشکالی ندارد ولی در حالت خواب زیاد خداوند را یاد کند.

آیت الکرسی بخواند یا یس بخواند و زیاد یاد خداوند کند تا آسیبی به او نرسد.

این کراهت اعم از کراهت شرعی و کراهت بهداشتی است. یعنی تنهایی به صلاح نیست زیرا ممکن است بیمار شود یا جن زده بشود.

در روایات کلمه‌ی «رجل» آمده است و شاید تنهایی برای خانم ها اشکالی نداشته باشد.

معلوم می‌شود یکی از اموری که شیطان و جن را دور می‌کند زیاد یاد کردن خداوند است و با یک بسم الله مشکل حل نمی‌شود. گفته می‌شود که مراد از زیاد، حداقل خواندن صد آیه قرآن است.

اگر شخصی تنها زندگی می‌کند و آسیبی به آن نمی‌رسد، نشانه‌ی قوت عقل او است.

در روایت آمده است:

يَا هِشَامُ الصَّبْرُ عَلَى‌ الْوَحْدَةِ عَلَامَةُ قُوَّةِ الْعَقْلِ فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ‌ اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْيَا وَ الرَّاغِبِينَ فِيهَا وَ رَغِبَ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ وَ كَانَ اللَّهُ أُنْسَهُ فِي الْوَحْشَةِ وَ صَاحِبَهُ فِي الْوَحْدَةِ وَ غِنَاهُ فِي الْعَيْلَةِ وَ مُعِزَّهُ مِنْ غَيْرِ عَشِيرَة[14]

یعنی ای هشام صبر کردن بر تنهایی نشانه‌ی قوت عقل است پس کسی که عاقل باشد از اهل دنیا و از کسانی که به دنیا علاقه دارند، کناره گیری می‌کند و در آنچه نزد خداوند است رغبت دارد و خداوند مونس او و یار او در تنهایی می‌شود و بی نیازی او در نیازمندی می‌شود و بدون مدافع و فامیل، عزیز می‌شود.

شاید تنهایی از نظر اعتقادی باشد، مثلا یک شیعه به تنهایی در میان جمعیت سنی زندگی می‌کند، این هم تنهایی محسوب می‌شود در ادامه‌ی روایت می‌فرماید مراد همان تنهایی فیزیکی است.

در روایت دیگر آمده است:

لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ‌ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي وَ كَانَ ع إِذَا قَرَأَ- مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ‌ يُكَرِّرُهَا حَتَّى كَادَ أَنْ يَمُوتَ[15]

یعنی امام صادق(ع) فرمود اگر اهل عالم بمیرند نمی‌ترسم بعد از اینکه قرآن با من باشد ...

بله، وحشت یکی از نقاط ضعف انسان است و اگر کسی قوت عقل داشته باشد، وحشت ندارد. خیلی ها وحشت نمی‌کنند ولی از آسیب زدن جن غفلت دارند و اگر بدانند در معرض آسیب هستند، نمی‌توانند تنها باشند.

در روایت عدم آسیب رسیدن در تنهایی را منوط به شجاعت نکرده است بلکه منوط به قوت عقل کرده است.

صبر بر تنهایی توصیه نشده است بلکه به جهت تنها بودن شیعیان در زمان ائمه، تعبیر از صبر بر تنهایی و قوت عقل بودن آن، یک نوع دلداری است.

 

تعداد مطلوب

در روایات آمده است که دو نفر کافی است و سه نفر بهتر است:

الْبَائِتُ‌ فِي‌ الْبَيْتِ‌ وَحْدَهُ وَ السَّائِرُ وَحْدَهُ شَيْطَانَانِ وَ الِاثْنَانِ لُمَّةٌ وَ الثَّلَاثَةُ أَنَس‌[16]

یعنی کسی که تنهایی در خانه می‌ماند شیطان است و دو نفر در معرض آسیب رساندن شیطان هستند یا صاحب و همراه هستند و سه نفر مونس هم هستند (یعنی از وحشت و آسیب و نقطه‌ی ضعف خارج هستند)

مراد این است که شیطان بر انسان تنها مسلط می‌شود و کارهای او در سلطه‌ی شیطان صورت می‌گیرد و کنترل او به دست شیطان می‌افتد.

افرادی که جن زده هستند کارهای عجیب انجام می‌دهند. وقتی از آن ها درباره‌ی علت آن می‌پرسیم می‌گویند دست خودم نیست. کارهایی انجام می‌دهد که از انجام آن راضی نیست.

دختر لاغری را آوردند که مادر خود را به زمین می‌کوبید و از او می‌پرسیدم که چرا این کار را انجام می‌دهی؟ می‌گفت دست خودم نیست و در آن لحظه، قدرت ده مرد را دارم. این قدرت مال شیطان و جن است زیرا خودش قدرت بلند کردن مادر را نداشت.

«لمه» گاهی به معنای اجتماع و گاهی به معنای صاحب و گاهی به معنای نزدیک شدن شیطان و گاهی به معنای گام شیطان و گاهی به معنای جنون نزدیک یا مس از شیطان آمده است.

بنابراین درباره‌ی دو نفر بودن تردید وجود دارد، بنابر بعضی معانی، دو نفر بودن خوب است و مانع آسیب رساندن جن می‌شود، ولی بنابر بعض معانی دیگر، دو نفر بودن هم کافی نیست و احتمال کمی برای آسیب رساندن جن وجود خواهد داشت.

شاید به همین جهت خداوند فرموده است:

﴿فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباع‌﴾[17]

با زنان پاك (ديگر) ازدواج نمائيد، دو يا سه يا چهار همسر.

دو همسر با مرد سه نفر می‌شوند.

قانون این است که حداقل یک زن و یک مرد و یک بچه با هم باشند.

 

خانه به چه معنا است؟

خانه به معنای محل سکونت است، هرچند اتاق های زیادی داشته باشد.

آیا «اتاق» خانه و بیت محسوب می‌شود؟ در قدیم و در روستا ها به اتاق، خانه گفته می‌شده است. مثلا گفته می‌شود ما خانه زیاد داریم یا خانه‌ی خالی داریم، مراد اتاق زیاد یا اتاق خالی است.

الان در زندگی شهری به اتاق تنها، خانه گفته نمی‌شود بنابراین احتمال دارد اتاق، خانه محسوب نشود.

در آپارتمان های امروزی وحشت قابل ملاحظه‌ای وجود ندارد به خصوص اگر صدای همسایه را بشنود، ولی احتیاط در این است که در آپارتمان هم تنها نباشد.

ممکن است شرائطی به وجود بیاید که در یک اتاق هم حالت وحشت وجود داشته باشد مانند اینکه شخص با اهل خانه قهر اصت و با کسی صحبت نمی‌کند و داخل اتاق می‌رود و در را می‌بندد. تجربه ثابت کرده است که این افراد در معرض آسیب جن هستند.


[1] مکارم الاخلاق، طبرسی، ص57.
[2] فقه الرضا، امام رضا ع، ص354.
[3] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص532.
[4] هدایه الامه، شیخ حرعاملی، ج2، ص221.
[5] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص532.
[6] علل الشرائع، شیخ صدوق، ج2، ص582.
[7] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص534.
[8] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص534.
[9] سوره کهف، آیه50.
[10] سوره حجر، آیه27.
[11] فقه الرضا، امام رضا ع، ص355.
[12] من لایحضرالفقیه، شیخ صدوق، ج4، ص359.
[13] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص533.
[14] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج1، ص17.
[15] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج2، ص602.
[16] المحاسن، برقی، ج2، ص356.
[17] سوره نساء، آیه3.