«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/10/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث سلامتی در زینت (ادامه بحث انگشتر) – معرفی بیماری لمفوما (سرطان بدخیم)
مستفاد از روایات این است که انگشتر هم میتواند درمان بعضی از بیماری ها باشد. البته چون روایات انگشتر در منابع معتبر مانند کافی آمده است، به بحث انگشتر درمانی میپردازیم.
میشود در این زمینه کار کرد، زیرا مردم به انگشتر مختصر اعتقادی دارند.
انگشتر فیروزه
انگشتر فیروزه درمان نازائی است به شرط اینکه آیهی 89 از سورهی انبیاء روی آن نوشته شده باشد:
﴿رَبِّ لا تَذَرْني فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثين﴾[1]
یعنی پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا كن) و تو بهترين وارثان هستی.
درمان بدون دارو در طب اسلامی خیلی مطرح است. میشود کتابی با عنوان «درمان بدون دارو» در طب اسلامی نوشت. درمان با اصلاح سبک زندگی و اصلاح بهداشت و به کار بستن توصیه های معصومین (ع).
در روایت آمده است:
إِنَّهُ ذَكَرَ لِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ لَا يُولَدُ لَهُ فَتَبَسَّمَ- وَ قَالَ اتَّخِذْ خَاتَماً فَصُّهُ فَيْرُوزَجٌ وَ اكْتُبْ عَلَيْهِ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ- قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ فَمَا أَتَى عَلَيَّ حَوْلٌ حَتَّى رُزِقْتُ مِنْهَا وَلَداً ذَكَراً[2]
یعنی صیمری به امام هادی(ع) عرض کرد که بچه دار نمیشود امام(ع) تبسم کرد و فرمود انگشتری با نگین فیروزه بگیر و روی آن بنویس رب لا تذرنی فردا و انت خیر الوارثین صیمری میگوید یکسال طول نکشید که فرزند دار شدم.
حک کردن روی انگشتر، سنت انبیاء بوده است. در روایت آمده است که هر پیامبری(ص) یک چیزی روی انگشتر خود حک کرده بود.
افرادی که بچه دار نمیشوند به این روش متوسل بشوند. نگین بزرگ فیروزه بگیرند و این آیه را روی آن حک کنند.
مدت بارداری نه ماه است، راوی میگوید یکسال نکشید که بچه دار شده است، بنابراین قبل از سه ماه مشکل او حل شده است. این روش سریع جواب میدهد.
در حدیث قدسی آمده است:
قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَأَسْتَحْيِي مِنْ عَبْدٍ يَرْفَعُ يَدَهُ وَ فِيهَا خَاتَمُ فِضَّةٍ [فَصُّهُ] فَيْرُوزَجٌ فَأَرُدُّهَا خَائِبَة[3]
یعنی خداوند فرمود من از ناامید برگرداندن دست بنده ای که بلند میشود در حالیکه انگشتر فیروزه دارد خجالت میکشم.
بنابراین فیروزه برای اجابت دعا نیز موثر است. افرادی که برای برطرف شدن بیماری دعا میکنند، انگشتر فیروزه هم در دست داشته باشند که به استجابت دعا کمک میکند.
در روایت دیگر آمده است:
مَا افْتَقَرَتْ كَفٌ تَخَتَّمَتْ بِالْفَيْرُوزَجِ[4]
یعنی دستی که انگشتر فیروزه به انگشت دارد، فقیر نمیشود.
فیروزه نیشابوری بهتر است ولی در عین حال، روایات مطلق است البته اگر فیروزهی غیر نیشابوری وجود داشته باشد. فیروزه صنعتی زیاد است ولی فیروزهی معدنی کم است.
بله اگر قم هم فیروزه داشته باشد خوب است ولی فیروزهی نیشابور در کل دنیا معروف است.
فیروزهی مصنوعی پلاستیک است.
جزع یمانی
در روایت آمده است:
تَخَتَّمُوا بِالْجَزْعِ الْيَمَانِيِ فَإِنَّهُ يَرُدُّ كَيْدَ مَرَدَةِ الشَّيَاطِينِ[5]
یعنی با جزع یمانی انگشتر درست کنید زیرا مکر شیاطین را برمیگرداند.
جزع عقیق نیست و به نظرم خاکستر است.
جزع یمانی میتواند درمان بیماری هایی باشد که علت آن شیاطین و میکروب و ویروس است زیرا کلمه شیاطین شامل جن هم میشود.
افرادی که آسیبی از ناحیهی جن به آن ها رسیده است و ام اس یا مشابه آن دارند، میتوانند با انگشتر جزع یمانی، مکر شیطان را برگردانند.
حدید چینی
در حقیقت یک جور سنگ است و شبیه آهن است.
در روایت آمده است:
كَانَ لِعَلِيٍّ ع أَرْبَعَةُ خَوَاتِيمَ يَتَخَتَّمُ بِهَا يَاقُوتٌ لِنُبْلِهِ وَ فَيْرُوزَجٌ لِنُصْرَتِهِ وَ الْحَدِيدُ الصِّينِيُّ لِقُوَّتِهِ وَ عَقِيقٌ لِحِرْزِهِ وَ كَانَ نَقْشُ الْيَاقُوتِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ وَ نَقْشُ الْفَيْرُوزَجِ اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ نَقْشُ الْحَدِيدِ الصِّينِيِّ الْعِزَّةُ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ نَقْشُ الْعَقِيقِ ثَلَاثَةُ أَسْطُرٍ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ[6]
یعنی برای حضرت علی (ع) چهار انگشتر بود یکی انگشتر یاقوت برای به دست آوردن چیزی و فیروزه برای یاری شدن و حدید چینی برای قوت و عقیق برای حرز
بنابراین حدید چینی درمان ضعف و ناتوانی است. افرادی که دیسروفی یا نوروپاتی یا مینوپاتی یا دوشن دارند میتوانند با انگشتر حدید درمان کنند.
زمینهی کار در طب اسلامی خیلی زیاد است. شاید یک مورد هم ما برای رفع ضعف استفاده از حدید چینی را سفارش نکرده باشیم بنابراین هنوز این موارد آزمایش نشده است ولی از اطلاق این روایت استفاده میشود که حدید چینی هر نوع ضعف را میتواند درمان کند.
این روایت در دو کتاب معتبر علل الشرائع و خصال آمده است. بنده روایات غیر معتبر مانند روایات مستدرک را نیاوردم. البته روایاتی که در کتب معتبر آمده است هم از نظر سند خیلی معتبر نیست ولی در کتاب معتبر آمده است.
احتمال دارد فیروزه جذب نیروهای علوی و جذب ملائکه میکند تا از انسان محافظت کنند.
در روایت بر «تبلیغ الخواتم» تاکید شده است یعنی انگشتر به انتهای انگشت برسد. سفارش شده است انگشتر برای انگشت بزرگ یعنی وسطی و انگشت سبابه نیست و همیشه انگشت خُنصُر یعنی انگشت کوچک مقدم است و بُنصُر هم که کنار انگشت کوچک است میتواند محل انگشتر باشد.
به نظر میرسد افرادی که در دست راست انگشتر دارند، میتوانند در دست چپ هم انگشتر کنند ولی نباید تنها به دست چپ انگشتر باشد زیرا انگشتر به دست راست کردن نشانهی ایمان است.
زمرد
در روایت آمده است:
قَالَ لِي يَوْماً وَ أَمْلَى عَلَيَّ مِنْ كِتَابٍ التَّخَتُّمُ بِالزُّمُرُّدِ يُسْرٌ لَا عُسْرَ فِيه[7]
یعنی انگشتر زمرد باعث آسانی کارها است و سختی همراه آن نیست.
یاقوت
روایتی خواندیم که یاقوت برای به دست آوردن مطلوب است.
در روایت دیگر آمده است:
تَخَتَّمُوا بِالْيَوَاقِيتِ فَإِنَّهَا تَنْفِي الْفَقْر[8]
یعنی یاقوت ها به دست کنید زیرا فقر را از دور میکند.
یاقوت رنگ های مختلفی مانند سیاه و قرمز و آبی دارد به همین جهت پیامبر(ص) «یاقوت ها» فرمود.
احتمال دارد مراد این باشد که چند انگشتر یاقوت به دست شود.
حضرت امیر(ع) چهار انگشتر داشت. مهم در انگشتر حدید چینی این است که تقویت کننده است حال در جنگ یا غیر جنگ باشد.
امکان دارد حضرت (ع) در موارد گوناگون، از انگشترهای مختلف استفاده میکرده است. مثلا در زمان جنگ از حدید چینی و در مواقعی که نیاز به حرز است، از انگشتر عقیق استفاده میکرده است.
بنده روایات ضعیف را در این جا نیاورده ام. مثلا در مورد «دُر نجف» آمده است که نگاه کردن به آن ثواب زیارت حضرت امیر(ع) دارد.
حتی بعضی از این روایات ضعیف در مستدرک هم نیامده است.
انگشتر زیاد کراهت ندارد ولی آنچه به نظر میرسد و چیزی که ساری و جاری است، داشتن یک انگشتر است در نهایت با داشتن انگشترهای مختلف، آن یک انگشتر تعویض شود.
انگشتر داشتن تمام انگشتان، کار جالبی به نظر نمیرسد.
حضرت امیر(ع) چهار انگشتر داشت در حالیکه میتوانست انگشتری داشته باشد که چهار نگین داشته باشد، بنابراین به نظر میرسد ترجیح با داشتن چهار انگشتر جدا است ولی در عین حال معنای آن به دست کردن چهار انگشتر همزمان نیست بلکه هرکدام درجایی و برای هدفی به دست میشود.
هدف خصوص نماز نیست زیرا برای نماز مثلا فیروزه خوب است چون زمان دعا است. بعضی انگشتر را در دست میچرخانند و این استحسانات است و دلیل معتبری ندارد.
دیدم شخصی کتابی راجع به انگشتر نوشته است ولی نود و نه درصد روایات آن از جهت سند خیلی پایهی سستی داشت.
عقیق در سفر به خصوص سفارش شده است.
طلا
پیامبر(ص) از طلا پوشیدن برای مردان نهی فرمود ولی برای خانم ها سفارش کرده است. بنابراین برای مردان مفسده دارد ولی برای خانم ها نه تنها مفسده ندارد بلکه منافعی دارد.
هرچه پوشیدن برای آن صادق است، برای مردان نمیتواند از طلا باشد ولی برای خانم ها مانعی دارد.
طلا برای «پلاتین» صادق نیست بنابراین اشکالی برای مردان ندارد.
در روایت آمده است:
لَا يَلْبَسُ الرَّجُلُ الذَّهَبَ وَ لَا يُصَلِّي فِيهِ لِأَنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ الْجَنَّة[9]
یعنی مرد طلا نمیپوشد و در آن نماز نمیخواند زیرا طلا لباس اهل بهشت است.
لباس اهل بهشت چیز خوبی است بنابراین این تعلیل مورد سوال است.
مراد از لباس بهشتیان بودن، علت نیست حتی نمیتواند تعلیل باشد، بلکه مراد بیان حرمت است یعنی طلا نپوش زیرا اگر طلا بپوشی بهشت نمیروی به عبارت دیگر از باب «انتفاء موضوع» است. یعنی اگر طلا لباس اهل بهشت است و اگر در این دنیا طلا بپوشی به بهشت نمیروی تا طلا بپوشی.
در روایت دیگر آمده است:
أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ لِعَلِيٍّ ع إِنِّي أُحِبُ لَكَ مَا أُحِبُ لِنَفْسِي وَ أَكْرَهُ لَكَ مَا أَكْرَهُ لِنَفْسِي فَلَا تَتَخَتَّمْ بِخَاتَمِ ذَهَبٍ فَإِنَّهُ زِينَتُكَ فِي الْآخِرَة[10]
یعنی پیامبر(ص) به حضرت امیر(ع) فرمود آنجه برای خود دوست میدارم برای تو دوست دارم و آنچه برای خود ناپسند میدانم برای تو هم نمیپسندم پس انگشتر طلا به دست نکن زیرا زینت تو در آخرت است.
روایاتی که از انگشتر طلا متعدد است.
امروزه در دنیا ثابت شده است که طلا برای مردان موجب کاهش گلبول قرمز میشود ولی دربارهی خانم ها گلبول قرمز را افزایش میدهد.
در روایت دیگر آمده است:
فِي الْحَدِيدِ أَنَّهُ حِلْيَةُ أَهْلِ النَّارِ وَ الذَّهَبَ حِلْيَةُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ جَعَلَ اللَّهُ الذَّهَبَ فِي الدُّنْيَا زِينَةَ النِّسَاءِ فَحَرَّمَ عَلَى الرِّجَالِ لُبْسَهُ وَ الصَّلَاةَ فِيهِ وَ جَعَلَ اللَّهُ الْحَدِيدَ فِي الدُّنْيَا زِينَةَ الْجِنِّ وَ الشَّيَاطِينِ فَحَرَّمَ عَلَى الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ يَلْبَسَهُ فِي الصَّلَاةِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ قِبَالَ عَدُوٍّ فَلَا بَأْسَ بِهِ قَالَ قُلْتُ لَهُ فَالرَّجُلُ فِي السَّفَرِ يَكُونُ مَعَهُ السِّكِّينُ فِي خُفِّهِ لَا يَسْتَغْنِي عَنْهُ أَوْ فِي سَرَاوِيلِهِ مَشْدُوداً وَ الْمِفْتَاحُ يَخْشَى إِنْ وَضَعَهُ ضَاعَ أَوْ يَكُونُ فِي وَسَطِهِ الْمِنْطَقَةُ مِنْ حَدِيدٍ قَالَ لَا بَأْسَ بِالسِّكِّينِ وَ الْمِنْطَقَةِ لِلْمُسَافِرِ أَوْ فِي وَقْتِ ضَرُورَةٍ وَ كَذَلِكَ الْمِفْتَاحُ إِذَا خَافَ الضَّيْعَةَ وَ النِّسْيَانَ وَ لَا بَأْسَ بِالسَّيْفِ وَ كُلِّ آلَةِ السِّلَاحِ فِي الْحَرْبِ وَ فِي غَيْرِ ذَلِكَ لَا يَجُوزُ الصَّلَاةُ فِي شَيْءٍ مِنَ الْحَدِيدِ فَإِنَّهُ نَجَسٌ مَمْسُوخٌ[11]
یعنی امام صادق(ع) در مورد آهن فرمود زینت اهل جهنم است و طلا زینت اهل بهشت است و خداوند طلا را در دنیا زینت خانم ها قرار داد و برای مردان پوشیدن طلا و نماز خواندن با طلا را حرام کرد.
بنابراین بحث حرمت است و صحبت از تعلیل نیست. چون در دنیا حرام است نباید پوشیده شود و اگر بپوشد از پوشیدن آن در آخرت محروم خواند شد.
در روایت دیگر آمده است:
نَهَانَا أَنْ نَتَخَتَّمَ بِالذَّهَبِ وَ عَنِ الشُّرْبِ فِي آنِيَة الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ قَالَ مَنْ شَرِبَ فِيهَا فِي الدُّنْيَا لَمْ يَشْرَبْ فِيهَا فِي الْآخِرَة[12]
یعنی پیامبر(ص) ما را از انگشتر طلا و نوشیدن در ظرف طلا و نقره نهی کرد و فرمود کسی که در ظرف طلا و نقره بنوشد در آخرت از آن ها نمینوشد.
بنابراین صحبت از تعلیل نیست بلکه مراد این است که اگر شخصی طلا بپوشد مرتکب گناه شده است و وارد بهشت نمیشود و در نتیجه از نعمات بهشت که ظرف های طلا از آن است، نمیتواند استفاده کند.
بنابراین مراد تعلیل نیست بلکه مراد تقسیم است یعنی مثلا انگشترهای جائز برای دنیا هستند و انگشتر طلا برای آخرت است.
مانند خمر که در دنیا حرام است ولی در آخرت نهرهای خمر وجود دارد، اینجا نمیتوانیم بگوییم چون خمر برای بهشت است در دنیا حرام شده است بلکه مراد این است که خمر برای بهشت است و اگر کسی اینجا خمر بخورد از خمر بهشت محروم میشود به جهت گناهی که انجام داده است.
آهن
آهن برای بدن ضررهای زیادی دارد. یکی از ضررهای آن نجاست آن است.
پلاتین، طلا و نقره و آهن نیست به همین جهت به «اصاله البرائت» تمسک میشود حتی از جهت طبی هم برائت جاری میکنیم.
در روایت آمده است:
مَا طَهُرَتْ كَفٌ فِيهَا خَاتَمُ حَدِيد[13]
یعنی دستی که انگشتر آهن داشته باشد طهارت ندارد.
فقهاء حکم به نجاست نکرده اند بنابراین نجاست آهن، بهداشتی است. یعنی دستی که در آن آهن باشد تمییز نیست بلکه آلوده است و مواد سمی و میکروب دارد.
طب های جدید قطرهی آهن میدهند و طب سنتی، آبِ آهن تاب میدهند که هر دوی آن ها خطرناک است.
حدید چینی، سنگ است و فقط اسم آن حدید یعنی آهن است زیرا شبیه به آهن است.
فولاد و استیل و چدن هر سه آهن هستند.
بعد از استفاده از چاقوی آهنی باید غذا شسته بشود. تماس با آهن کلا خوب نیست زیرا روایت میفرماید نجس است.
دربارهی میوه سفارش شده است که با چاقو برید نشود حتی خربزه که باید با دندان خورده شود زیرا باعث سفیدی دندان میشود.
من دیدم بعضی در کشورهای دیگر با مشت خربزه را میکوبند بعد میخورند.
در روایت دیگر آمده است:
جَعَلَ اللَّهُ الْحَدِيدَ فِي الدُّنْيَا زِينَةَ الْجِنِّ وَ الشَّيَاطِينِ فَحَرَّمَ عَلَى الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ يَلْبَسَهُ فِي الصَّلَاةِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ قِبَالَ عَدُوٍّ فَلَا بَأْسَ بِهِ قَالَ قُلْتُ لَهُ فَالرَّجُلُ فِي السَّفَرِ يَكُونُ مَعَهُ السِّكِّينُ فِي خُفِّهِ لَا يَسْتَغْنِي عَنْهُ أَوْ فِي سَرَاوِيلِهِ مَشْدُوداً وَ الْمِفْتَاحُ يَخْشَى إِنْ وَضَعَهُ ضَاعَ أَوْ يَكُونُ فِي وَسَطِهِ الْمِنْطَقَةُ مِنْ حَدِيدٍ قَالَ لَا بَأْسَ بِالسِّكِّينِ وَ الْمِنْطَقَةِ لِلْمُسَافِرِ أَوْ فِي وَقْتِ ضَرُورَةٍ وَ كَذَلِكَ الْمِفْتَاحُ إِذَا خَافَ الضَّيْعَةَ وَ النِّسْيَانَ وَ لَا بَأْسَ بِالسَّيْفِ وَ كُلِّ آلَةِ السِّلَاحِ فِي الْحَرْبِ وَ فِي غَيْرِ ذَلِكَ لَا يَجُوزُ الصَّلَاةُ فِي شَيْءٍ مِنَ الْحَدِيدِ فَإِنَّهُ نَجَسٌ مَمْسُوخٌ[14]
خداوند آهن را در دنیا زینت جن و شیاطین قرار داده است پس بر مرد مسلمان پوشیدن آهن حرام است و نماز همراه آهن جایز نیست مگر اینکه در برابر دشمن باشد .... نجس و مسخ شده است.
در روایت دیگر آمده است:
نَهَى عَنِ التَّخَتُّمِ بِخَاتَمِ صُفْرٍ أَوْ حَدِيدٍ[15]
یعنی پیامبر(ص) از انگشتر مس یا حدید نهی کرد.
بطور خلاصه آهن زینت جن و شیطان است و شدیدا به آهن علاقه دارند و هرجا آهن باشد، به آن میچسبند. طلا زینت خانم ها است و چقدر انسان به طلا علاقه دارد و هرجا طلا باشد انسان خودش را میرساند. همین اتفاق نسبت به جن و آهن میافتد به همین جهت میگوییم علت خیلی از بیماری هایی که منشا آن جن است، استفاده از آهن است.
نانی که روی آهن پخته میشود، انگشتر آهنی که در دست باشد و آهنی که در ساختمان ها قرار میدهند، سبب بیماری هایی است که مانند ام اس، پارکینسون، جن زدگی، سی پی، فلج مغزی، معلول جن هستند.
مردم قدیم که در خانه های روستای بدون وجود آهن زندگی میکردند، مبتلا به این بیماری ها نمیشدند.
استرس، افسردگی، ام اس، دیسروفی، میوپاتی از زمانی زیاد شد که نان ها روی آهن پخته شده اند و آهن در زندگی زیاد شد.
اصل ورود آهن خوب نیست زیرا امواج هوا را جذب میکند. نباید در تماس با آهن باشیم مثل اینکه نان را روی آهن میپزند.
در روایت داریم دست به کلید آهنی میزنی، دستت را بشوی.
معرفی بیماری لمفوم ها(سرطان)
در انگلیسی OMA دارد اگر در آزمایشات کلمه ای به این عبارت وجود داشته باشد، علامت سرطان است که نوعی از انواع سرطان است.
این نوع سرطان، بیشتر «لَمف» که از همه بیشتر در گردن و زیر بغل و کشالهی ران ، و در کل بدن وجود دارد را درگیر میکند.
تومور بدخیم که از لمفوسیت ها یا ساختمان های لمفاوی منشا میگیرد.
لمف یک جور رگ های سفیدی است که موازی با رگ های خونی است که باریک تر است و دیده نمیشود.
میکروب بیشتر از طریق لمف ها وارد میشود.
«لمفوسارکوما» یکی از انواع سرطان از این نوع است که تومور بدخیم از عقده های لمفاوی است یا نزج لمفاوی و زیرمخاطی است. ممکن است زیر شکم به وجود بیاید. به خصوص در معده به وجود میآید. در روده هم به وجود میآید.
علائم
تب، عرق کردن، لاغری، ضعف، بزرگ شدن غده های لمفاوی، توده ای کنار گردن زیر بغل یا کشالهی ران و یا در داخل شکم به وجود میآید.
«هاچ کین» بیماری کشنده با علائم بزرگ شدن روز افزون عقده های لمفاوی، طحال، کبد و خارش است که در مراحل پیشرفته تب و کم خونی به همراه دارد که علت آن داروهای شیمیایی، رادیو اکتیو و چشم زخم است و ممکن است مواد شیمیایی در غذاها مانند مواد نگهدارنده علت این بیماری باشند.
تشعشعات هسته ای که بیشتر در مجاورت موسسات هسته ای وجود دارد. دستگاه رادیولوژي هم همینطور است.
درمان آن فردا.