«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/10/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث سلامتی در زینت ( ادامه بحث کفش – خُف – انگشتر) – معرفی بیماری «لوسمی» (سرطان خون)
رنگ زرد برای کفش
بهترین رنگ برای کفش، زرد است. کفش زرد، کفش زرد، کفش سلامتی و خوشی و خوشحالی است. کفش زرد فوائد متعددی مانند زیاد کردن روزی و برطرف کردن هم و غم و تقویت بینایی و تقویت نیروی جنسی دارد.
در روایت آمده است:
فَقُلْتُ فَمَا أَلْبَسُ مِنَ النِّعَالِ قَالَ عَلَيْكَ بِالصَّفْرَاءِ فَإِنَّ فِيهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ تَجْلُو الْبَصَرَ وَ تَشُدُّ الذَّكَرَ وَ تَدْرَأُ الْهَمَّ وَ هِيَ مَعَ ذَلِكَ مِنْ لِبَاسِ النَّبِيِّين
یعنی عرض کردم پس چه کفشی بپوشم فرمود بر تو باد کفش زرد زیرا سه خصلت در آن است بینایی را جلا میدهد و آلت مرد را تقویت میکند و هم و غم را برطرف میکند و با این همه از لباس انبیاء است.
در روایت دیگر میفرماید:
مَنْ لَبِسَ نَعْلًا صَفْرَاءَ كَانَ فِي سُرُورٍ حَتَّى يُبْلِيَهَا
یعنی کسی که کفش زرد بپوشد در شادمانی است تا اینکه کفش ها کهنه شود.
در روایت دیگر آمده است:
مَنْ لَبِسَ نَعْلًا صَفْرَاءَ لَمْ يَزَلْ يَنْظُرُ فِي سُرُورٍ مَا دَامَتْ عَلَيْهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِين
یعنی کسی که کفش زرد بپوشد همیشه در سرور و خوشی نگاه میکند مادامی که بر آن کفش است زیرا خداوند میفرماید زرد متمایل به سفیدی و یا زرد پررنگ ناظر را خوشحال میکند.
این روایت در خصوص کفش است ولی آیه درمورد گاو آمده است. بنابراین رنگ زرد اگر پر رنگ باشد حالت خوشی میآورد. شاید شامل رنگ لباس هم باشد.
کلمه «فاقع» گاهی به معنای زرد متمایل به سرخی است. مثلا چشم فاقع به معنای چشم سرخ است. به همین جهت برخی کفش نارنجی میپوشند.
من لبس نعلا صفراء لم يبلها حتى يستفيد علما أو مالا
یعنی کسی که کفش زرد بپوشد آن را کهنه نمیکند مگر اینکه علم یا مال به دست میآورد.
برای کفش سفید هم آمده است که مال به دست میآورد. شاید مراد از زرد، زرد متمایل به سفید باشد و دربارهی کلمه «فاقع» عرض کردیم که به معنای زرد سیر است و بعضی میگویند مراد زرد متمایل به قرمز و سرخی است.
ما میگوییم زرد متمایل به سفید موجب به دست آمدن مال و علم میشود و زرد به طور کلی موجب تقویت بصر و آلت میشود و باعث شادی میشود.
بیشتر کفش ها از چرم است و گاهی در زمان پیامبر(ص) از برگ نخل درست میشده است. زمانی که برگ نخل خشک شود به رنگ زرد متمایل به سفیدی در میآمد.
میشود در انتخاب کفش چیزهایی را از طبیعت به دست آورد. پای بیشتر پرندگان به جز طاووس، به رنگ زرد است. میگویند طاووس زمانی که به پای خود نگاه میکند مغموم و افسرده میشود ولی در چهارپایان نوعا سم ها سیاه است.
توصیه ها
درآوردن کفش موقع به خانه آمدن و زمان غذا خوردن
در روایت آمده است:
كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- فَدَخَلَ عَلَى رَجُلٍ فَخَلَعَ نَعْلَهُ ثُمَّ قَالَ اخْلَعُوا نِعَالَكُمْ فَإِنَّ النَّعْلَ إِذَا خُلِعَتِ اسْتَرَاحَتِ الْقَدَمَانِ
یعنی به همراه امام صادق(ع) بودم داخل بر مردی شد و کفش های خود را درآورد سپس فرمود کفش های خود را درآورید زیرا اگر کفش درآورده شود پا استراحت میکند.
در روایت دیگر آمده است:
إِذَا أَكَلْتُمْ فَاخْلَعُوا نِعَالَكُمْ فَإِنَّهُ أَرْوَحُ لِأَقْدَامِكُمْ وَ إِنَّهُ سُنَّةٌ جَمِيلَة
یعنی هنگامی که خوردید کفش ها را دربیاورید زیرا پاها راحت ترند و سنت زیبایی است.
بشر امروز به خصوص غربی ها، غذا را درحالی میخورند که کفش به پا دارند، در رستورانها، غذا با کفش خورده میشود.
حتی الامکان باید زمینه به گونه ای فراهم شود که انسان در خانه بدون کفش باشد مانند امروزه که خانه ها «موکت» شده اند. مهم این است که داخل خانه بدون کفش باشیم.
نحوه پوشیدن کفش
اسلام همیشه و برای هرکاری قانون دارد. در کفش پوشیدن باید از پای راست شروع کرد.
در روایت آمده است:
إِذَا لَبِسْتُمْ وَ تَوَضَّأْتُمْ فَابْدَءُوا بِمَيَامِنِكُم
یعنی هنگامی که لباس میپوشید و وضوء میگیرید، از سمت راست خود شروع کنید.
در روایت دیگر آمده است:
إِذَا لَبِسْتَ نَعْلَكَ أَوْ خُفَّكَ فَابْدَأْ بِالْيَمِينِ وَ إِذَا خَلَعْتَ فَابْدَأْ بِالْيَسَارِ
یعنی هنگامی که کفش یا پاپوش پوشیدی از سمت راست شروع کن و هنگامی که درمیآوری از چپ شروع کن.
در روایت اول آمده بود که برای پوشیدن هرچیزی از سمت راست شروع کن، یعنی اگر پیراهن پوشیده میشود از آستین سمت راست شروع شود و بعد از آن آستین سمت چپ پوشیده شود.
در روایت دیگر آمده است با یک کفش راه نباید رفت زیرا کار بد و خطرناکی است.
وَ نَهَى أَنْ يَمْشِيَ الرَّجُلُ فِي فَرْدِ نَعْلٍ أَوْ أَنْ يَتَنَعَّلَ وَ هُوَ قَائِم
یعنی پیامبر(ص) از راه رفتن با یک کفش نهی فرمود و از ایستاده کفش پوشیدن نهی کرد.
بله اگر نتواند یک کفش را بپوشد، مانند اینکه پا شکسته باشد اشکالی ندارد.
در روایت دیگر آمده است:
يَا عَلِيُّ ثَلَاثَةٌ يُتَخَوَّفُ مِنْهُنَ الْجُنُونُ التَّغَوُّطُ بَيْنَ الْقُبُورِ وَ الْمَشْيُ فِي خُفٍّ وَاحِدٍ وَ الرَّجُلُ يَنَامُ وَحْدَه
یعنی ای علی از سه عمل احتمال دیوانگی میرود مدفوع کردن بین قبرها و راه رفتن با یک کفش و خوابیدن مرد به تنهایی.
در روایت دیگر آمده است:
لَا تَمْشِ فِي حِذَاءٍ وَاحِدٍ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِأَنَّهُ إِنْ أَصَابَكَ مَسٌ مِنَ الشَّيْطَانِ لَمْ يَكَدْ يُفَارِقُكَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ.
یعنی در یک کفش راه نرو عرض کردم چرا فرمود اگر ضرری از شیطان به تو برسد خوب نمیشوی مگر اینکه خداوند بخواهد.
در روایت دیگر آمده است:
لَا تَشْرَبْ وَ أَنْتَ قَائِمٌ وَ لَا تَبُلْ فِي مَاءٍ نَقِيعٍ وَ لَا تَطُفْ بِقَبْرٍ وَ لَا تَخْلُ فِي بَيْتٍ وَحْدَكَ وَ لَا تَمْشِ فِي نَعْلٍ وَاحِدٍ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ أَسْرَعَ مَا يَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ عَلَى بَعْضِ هَذِهِ الْأَحْوَالِ وَ قَالَ إِنَّهُ مَا أَصَابَ أَحَداً شَيْءٌ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فَكَادَ أَنْ يُفَارِقَهُ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
یعنی ایستاده ننوش و در آب پاکیزه ادرار نکن و گرد قبر نگرد و تنها در خانه نباش و در یک کفش راه نرو زیرا سریع ترین چیزی که شیطان از آن راه به انسان است هنگامی است که در این حالات باشد و فرمود اگر چیزی از این حالات به انسان ضرر برساند از او جدا نمیشود مگر اینکه خداوند بخواهد.
یکی از نقاط ضعف انسان این است که با یک کفش راه برود. شیطان همیشه همراه انسان وجود دارد ولی نمیتواند به انسان آسیب برساند مگر اینکه انسان در نقطهی ضعف قرار بگیرد.
تخلی در قبرستان و تنها در خانه بودن و با یک کفش راه رفتن از حالاتی است که میتواند به انسان ضرر برساند.
«مس» به معنای اختلال در راه رفتن است.
با توجه به این روایت میتوانیم بگوییم اگر انسان با یک کفش راه برود مبتلا به یک بیماری حاد و لاعلاج مانند سرطان، میوپاتی، ام اس، ای ال اس، میشود. شاید یکی از علت های بیماری های لاعلاج امروزی سهل انگاری در این حالات است.
البته بیشتر آسیب ها در مغز است مانند جنون و ای ال اس و ام اس، زیرا بحث از جنون و مس است.
امروزه این مسئله در اروپا زیاد است زیرا زن و مرد به تنهایی در یک خانه زندگی میکنند و همه هم دیوانه هستند.
در گذشته با یک کفش راه رفتن مبتلا به بوده است زیرا کفش های خوبی نداشته اند زیرا مثلا با برگ نخل درست میشده است و هر ساعتی از پا جدا میشده یا خراب میشده است و مجبور به راه رفتن با یک کفش میشده است.
احتمال دارد که اگر کسی در این حالات به یک بیماری مبتلا بشود، این بیماری صعب العلاج و لاعلاج میشود حتی اگر آن بیماری مانند سرماخوردگی، ساده باشد.
خواندیم، اگر کسی در تنهایی آسیب ندید عقلش زیاد است. همچنین خواندیم که اگر جایی تنها بود زیاد یاد خداوند بکند و آیت الکرسی بخواند ولی به هرحال در معرض آسیب میباشد.
پیامبر(ص) از ایستاده کفش پوشیدن نهی کرده است. امروزه اثری از این سفارش نیست و همه ایستاده کفش میپوشند.
از آنجایی که عقل بشر به این مسائل نمیرسد، آسیب میبیند و بیماری ها درمان ناپذیر میشوند و یا علت بیماری را متوجه نمیشوند.
چرا انسان مبتلا به ام اس یا میوپاتی یا نوروپاتی یا دوشن و تحلیل عضلات میشود؟ بشر نمیداند و علت آن در چیزهایی است که عقل بشر به آن ها نمیرسد.
ارتباط ایستاده کفش پوشیدن با بیماری ها از درک بشر خارج است و چیزی نیست که به راحتی به دست بیاید ولی ما ملزم به رعایت کردن این دستورات هستیم زیرا میدانیم پیامبر(ص) بدون علت از چیزی نهی نمیکند.
طب اسلامی چقدر کار دارد زیرا باید این معانی را باید فهمید و به مردم انتقال داد. اگر مردم مشکل بیماری سخت و لاعلاج دارند و علت آن معلوم نیست، یکی از علت های آن ایستاده کفش پوشیدن است.
بیشتر این آسیب ها برای کافران است زیرا این چیزها را نمیدانند. در قرآن آمده است:
﴿الَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا﴾
یعنی كسانى كه ربا مىخورند، (در قيامت) برنمىخيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماسّ شيطان، ديوانه شده (و نمىتواند تعادل خود را حفظ كند گاهى زمين مىخورد، گاهى بپا مىخيزد). اين، به خاطر آن است كه گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتى ميان آن دو نيست.)».
بیماری «مس» همان بیماری «سی پی» است.
خُف
در لغت، خف به معنای چیزی است که کف پا را میپوشاند. کلمه «خف» برای کف پا گفته میشود. خف به معنای کف پا است ولی از روایات استفاده میشود مراد از خف چیزی است که همهی پا را میپوشاند به دلیل روایاتی که مسح بر خف را بیان میکنند.
سنی ها پا را میشویند و یا روی خف مسح میکنند. معلوم میشود درآوردن خف سخت است زیرا میگویند اگر خف باشد روی آن مسح شود ولی ائمه(ع) میفرمایند که این کار صحیح نیست و روز قیامت پوست هرچیز به خودش برمیگردد و پوست حیوان و چرم حیوان به حیوان برمیگردد و وضوئی دیگر نخواهد بود.
بنابراین خف چیزی است که روی پا را میپوشاند بلکه استفاده میشود خف، حالت جوراب دارد ولی از چرم ساخته میشود.
شاید خف، به کفشی گفته میشود که داخل خانه پوشیده میشود که به آن «روفرشی» گفه میشود.
بله در سفر مستحب است.
در روایت آمده است:
مَنْ لَمْ يَجِدْ إِزَاراً فَلْيَلْبَسْ سَرَاوِيلَ وَ مَنْ لَمْ يَجِدْ نَعْلَيْنِ فَلْيَلْبَسْ خُفّا
یعنی کسی که سرتاسری نداشت شلوار بپوشید و کسی که کفش پیدا نکرد خف بپوشد.
این روایت دلیل بر این است که «خف» غیر از کفش است.
استفاده میشود که مطلوب اول، کفش و دمپایی است که در صورت نبود آن ها، خف پوشیده میشود.
در روایت دیگر آمده است:
كَانَ ع يَدْخُلُ الْمُتَوَضَّأَ فِي خُفٍ صَغِير
یعنی پیامبر(ص) با یک پاپوش کوچک وارد در وضوء خانه میشد.
در روایات خواص خف با خواص کفش فرق میکند و گاهی باهم مشترک هستند.
در روایات خف مناسب مشکی است ولی کفش نباید مشکی باشد. خف سفید برعکس کفش خوب نیست، هنچنین خف قرمز خوب نیست.
در روایت آمده است:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ عَلَيَّ خُفٌ مَقْشُورٌ فَقَالَ يَا زِيَادُ مَا هَذَا الْخُفُّ الَّذِي أَرَاهُ عَلَيْكَ قُلْتُ خُفٌّ اتَّخَذْتُهُ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْبِيضَ مِنَ الْخِفَافِ يَعْنِي الْمَقْشُورَةَ مِنْ لِبَاسِ الْجَبَابِرَةِ وَ هُمْ أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَهَا وَ الْحُمْرَ مِنْ لِبَاسِ الْأَكَاسِرَةِ وَ هُمْ أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَهَا وَ السُّودَ مِنْ لِبَاسِ بَنِي هَاشِمٍ وَ سُنَّةٌ
یعنی نزد امام باقر(ع) داخل شدم درحالیکه پاپوش سفید شده داشتم فرمود این چه پاپوشی است که پوشیده ای عرض کردم همینطوری پوشیده ام فرمود آیا نمیدانی پاپوش های تراشیده و سفید از لباس جباران است و آن ها اولین کسانی بوده اند که پاپوش سفید پوشیده اند و پاپوش قرمز لباس پادشاهان ایران است و پاپوش سیاه از لباس بنی هاشم است و لباس پایمبران (ع) است.
بعید نیست که این روایت قابل اعتماد باشد ولی امروزه چون پاپوش استفاده نمیشود، ثمره ای ندارد.
پاپوش شامل جوراب نمیشود.
فوائد خف
پیشگیری از سل
لُبْسُ الْخُفِّ أَمَانٌ مِنَ السِّلِ
یعنی پوشیدن پاپوش ایمنی از بیماری سل است.
پیشگیری از جذام
إِدْمَانُ لُبْسِ الْخُفِ أَمَانٌ مِنَ الْجُذَامِ قَالَ قُلْتُ فِي الشِّتَاءِ أَمْ فِي الصَّيْفِ قَالَ شِتَاءً كَانَ أَوْ صَيْفاً
یعنی مداومت بر پوشیدن پاپوش ایمنی از جذام است.
البته قید مداومت در پیشگیری از سل و جذام توسط پاپوش وجود دارد.
قوت بینایی
در چند روایت آمده است:
لُبْسُ الْخُفِّ يَزِيدُ فِي قُوَّةِ الْبَصَر
یعنی پوشیدن خف قوت بینایی را زیاد میکند.
انگشتر
پوشیدن انگشتر مستحب است و سنت پیامبر(ص) است و انگشتر او از نقره بود.
در روایت آمده است:
لَا تَخَتَّمُوا بِغَيْرِ الْفِضَّةِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَا طَهُرَتْ كَفٌّ فِيهَا خَاتَمُ حَدِيدٍ
یعنی با غیر نقره انگشتر به دست نکنید زیرا پیامبر(ص) فرمود دستی که در آن انگشتر آهنی باشد پاک نمیشود.
یکی از ادلهی نجاست بهداشتی آهن، همین روایت است.
انگشتر در دست راست باشد
در روایت آمده است:
يَا عَلِيُّ تَخَتَّمْ بِالْيَمِينِ فَإِنَّهَا فَضِيلَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمُقَرَّبِينَ قَالَ بِمَ أَتَخَتَّمُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ بِالْعَقِيقِ الْأَحْمَرِ فَإِنَّهُ أَوَّلُ جَبَلٍ أَقَرَّ لِلَّهِ تَعَالَى بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِيَ بِالنُّبُوَّةِ وَ لَكَ بِالْوَصِيَّةِ وَ لِوُلْدِكَ بِالْإِمَامَةِ وَ لِشِيعَتِكَ بِالْجَنَّةِ وَ لِأَعْدَائِكَ بِالنَّار
یعنی ای علی انگشتر را به دست راست انداز زیرا فضیلتی از جانب خداوند برای مقربین است عرض کرد به چه انگشتر درست کنم فرمود با عقیق سرخ زیرا اولین کوهی است که شهادت به ربوبیت خداوند و پیامبری من و جانشینی تو و امامت فرزندان تو و اهل بهشت بودن شیعهی تو و اهل جهنم بودن دشمنان تو داده است.
عقیق با رنگ های دیگر مانند سفید و زرد هم وجود دارد ولی بهتر از همه، عقیق سرخ است.
آثار عقیق
عاقبت به خیری
مَنْ تَخَتَّمَ بِفَصٍّ مِنَ الْعَقِيقِ خَتَمَ اللَّهُ لَهُ بِالْحُسْنَى وَ نِعْمَ الْفَصُّ الْبِلَّوْر
یعنی کسی که نگینی از عقیق به دست کند خداوند خاتمهی او را نیکو قرار میدهد و نگین بلور و شفاف چه خوب نگینی است.
برآورده شدن حاجت
مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقِيقِ قُضِيَتْ حَوَائِجُه
یعنی کسی که عقیق به انگشت کند حوائجش برآورده میشود.
خلاصی از غم و اندوه
تَخَتَّمُوا بِخَوَاتِيمِ الْعَقِيقِ- فَإِنَّهُ لَا يُصِيبُ أَحَدَكُمْ غَمٌّ مَا دَامَ ذَلِكَ عَلَيْه
یعنی انگشتر عقیق به دست کنید زیرا مادامیکه در دست باشد هیچ یک از شما مبتلا به اندوه نمیشوید.
بنابراین انگشتر عقیق، درمان هم و غم است.
در روایت دیگر آمده است:
قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَيَّ الْفُصُوصِ أُرَكِّبُ عَلَى خَاتَمِي- فَقَالَ يَا بَشِيرُ أَيْنَ أَنْتَ عَنِ الْعَقِيقِ الْأَحْمَرِ- وَ الْعَقِيقِ الْأَصْفَرِ وَ الْعَقِيقِ الْأَبْيَضِ- فَإِنَّهَا ثَلَاثَةُ جِبَالٍ فِي الْجَنَّةِ- إِلَى أَنْ قَالَ فَمَنْ تَخَتَّمَ بِشَيْءٍ مِنْهَا مِنْ شِيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ- لَمْ يَرَ إِلَّا الْخَيْرَ وَ الْحُسْنَى وَ السَّعَةَ فِي الرِّزْقِ- وَ السَّلَامَةَ مِنْ جَمِيعِ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ- وَ هُوَ أَمَانٌ مِنَ السُّلْطَانِ الْجَائِرِ- وَ مِنْ كُلِّ مَا يَخَافُهُ الْإِنْسَانُ وَ يَحْذَرُهُ
یعنی به امام باقر(ع) عرض کردم چه نگینی در دست کنم فرمود ای بشیر کجائی از عقیق سرخ و عقیق زرد و عقیق سفید زیرا سه کوه در بهشت هستند تا جائیکه فرمود کسی از شیعهی پیامبر (ع) که با چیزی از آن سه انگشتر به دست کند، چیزی غیر از خیر و نیکی و وسعت رزق و سلامتی از تمامی انواع بلا نمیبیند، انگشتر عقیق ایمنی است از سلطان ستمکار و هرچه انسان از آن میترسد.
از جمله بلاها، بیماری ها است و بیشتر، بیماری ها مراد است، که انگشتر عقیق آن ها را دفع میکند.
البته شاید انگشتر عقیق به نحو اقتضاء است یعنی اگر گناهی مانع از اثر آن نشود، آثار در روایت مترتب میشود.
در روایت دیگر آمده است:
مَرَّ بِهِ رَجُلٌ مَجْلُودٌ فَقَالَ أَيْنَ كَانَ خَاتَمُهُ الْعَقِيقُ أَمَا إِنَّهُ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ مَا جُلِد
یعنی از کنار امام باقر(ع) شخصی که شلاق خورده بود رد شد، امام (ع) فرمود انگشتر عقیق او کجاست؟ اگر انگشترش همراه او بود شلاق نمیخورد.
در روایت دیگر آمده است:
الْعَقِيقُ حِرْزٌ فِي السَّفَرِ
یعنی عقیق، حرز در سفر است.
در روایت دیگر آمده است:
مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقِيقِ لَمْ يَزَلْ يَنْظُرُ إِلَى الْحُسْنَى مَا دَامَ فِي يَدِهِ وَ لَمْ يَزَلْ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ وَاقِيَة
یعنی کسی که انگشتر عقیق به دست کند تا هر زمان که به دست دارد، دائما به نیکی نگاه میکند و دائما از جانب خداوند محافظت میشود.
بیشتر یقیق از یمن میآید گرچه عقیق از هند و خراسان هم داریم.
معرفی بیماری «لوسمی» (سرطان خون)
ALL یا ALM که دو نوع سرطان است که سلول ها شروع به تکثیر میکنند و در سرطان عادی توده تشکیل میشود ولی در سرطان خون، سلول های خون تکثیر و زیاد میشود.
ترکیبات خون زیاد است که در سرطان خون یک نوع آن مانند گلبول سفید یا پلاکت، زیاد میشوند و تناسب آن بیشتر از بقیه میشود. مثلا گلبول سفید 4 تا 10 باید باشد که اگر بیشتر بشود یا نشانهی عفونت و یا نشانهی سرطان خون است.
ازدیاد و زیاد شدن سلول های خونی در مرحلهی اول موضعی است مثلا در مغز استخوان یا در لَمف یا در باقی محل های خون ساز مانند طحال و کبد و غدهی تیموس که در جناق سینه است، زیاد میشود.
غدهی تیموس در زمانی که جنین در شکم مادر است، خون تولید میکند ولی بعد از آن تولید خونش متوقف میشود.
طحال گلبول قرمز تولید میکند.
مغز استخوان پلاکت تولید میکند.
گلبول های سرطانی از طریق جریان خون به جاهای دیگر منتقل میشوند و در آن جاها تکثیر میشوند. اگر گلبول سفید سرطانی شود، به قدری زیاد میشود که خون سفید میشود.
زیاد شدن ترکیبات خون، کار دستگاه خونساز را هم مختل میکند مثلا مغز استخوان تولید خون صورت نمیگیرد یا کار کبد و طحال را مختل میکند و به همین جهت گلبول سفید زیاد میشود.
بعد از مختل شدن کار دستگاه های خونساز، انسان مبتلا به کم خونی میشود. پلاکتی که باید 450 باشد، 50 یا 20 میشود.
علائم «لوسمی» نوع اول
میلوئید و لمفوئید دو نوع از سرطان است. لمفوئید با عبارت ALL شناخته میشود. A به معنای سرطان است، L مخفف لوسمی است و L دوم مخفف «لَمفاوی» است که عبارت ALL درست میشود.
میلوئید با عبارت ALM شناخته میشود. که M مخفف میلوئید است.
سرطان خستگی موجب خستگی مزمن، بی اشتهایی، رنگ پریدگی، کم خونی، تب خفیف، بزرگی طحال، دردهای استخوانی، ضایعات پوستی، خونریزی های خود به خود مانند لثه و بینی و روده،
علائم لوسمی نوع دوم
بزرگ شدن طحال و کبد و غدد لمفاوی و تمایل به خونریزی
لوسمی حاد به سرعت منجر به مرگ میشود که عفونت شدید همراه با تب، عفونت دهان و گلو و ریه و درد مفاصل و اختلالات خونی و خونریزی گلو و کلیه و روده از علائم آن است.
درمان
در افرادی که گلبول سفید خون زیاد است، علاوه بر داروهای سرطان خون باید داروی بلغم زدا و طریفل مصرف کنند و اگر نیاز شد از جامع با آب انغوزه استفاده کنند زیرا گلبول سفید از بلغم است.
داروی کل سرطان خون قرص خون است که باید به مقدار زیاد مصرف شود، داروی خونساز، داروی جامع امام رضا(ع) با آب باقلی بومی پخته شده، باقلی های ریز و بومی باید باشد، داروی جامع با آب تره و برگ چغندر و داروی پیامبر(ص) و داروی طحال.
طحال گلبول قرمز میکند و علاوه بر آن سلول های پیر را نابود میکند و از بدن خارج میکند و خون را صاف میکند. رگ هایی در طحال است که در آنجا گلبول های پیر و فاسد از بین میروند که گاهی یا بر اثر تراکم سلول های سرطانی یا مشکل دیگر، گلبول های سالم را هم دفع میکند و به شکل خونریزی معده یا بیشتر خونریزی روده ظاهر میشود.
در روایت آمده است که باید تره مصرف شود.