«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث سلامتی در زینت (ادامه بحث کفش – شکل کفش – رنگ کفش) – ادامه معرفی بیماری خونریزی

 

روش درست کردن کفش اسلامی

 

از روایات استفاده می‌شود کفش می‌تواند اسلامی و غیر اسلامی باشد. البته این کفشی که امروزه در دنیا وجود دارد، همان کفش اسلامی است. دنیا از اسلام این مسائل را یاد گرفته است.

کفش حتما باید پاشنه داشته باشد. کفش های یهود بدون پاشنه بوده است ولی کفش مسلمانان، حتما باید پاشنه داشته باشد که امروزه در این دنیا به این شکل درست می‌شود.

«لزوم تعقیب النعلین» که عقب به معنای پاشنه است. در عربی به پاشنه «کعب» گفته می‌شود.

در روایت آمده است:

إِنِّي لَأَمْقُتُ الرَّجُلَ لَا أَرَاهُ مُعَقَّبَ‌ النَّعْلَيْن‌[1]

یعنی از مردی که کفش بدون پاشنه پوشیده است، بدم می‌آید.

این روایت ظهور در کراهت، بلکه بالاتر از آن دارد. البته بیشتر این روایت ناظر به سلامتی است و چنین شخصی به خودش رحم نکرده است.

به کفش کف صاف، «مَلس» هم گفته می‌شود.

کفشی که پاشنه ندارد، حتما ضرر دارد و الا امام(ع) بدشان نمی‌آمد. به نظرم حداقل ضرر کفش بدون پاشنه، کمر درد است.

خداوند برای پای انسان پاشنه قرار داده است.

اگر اندازه‌ی پاشنه به اندازه‌ی صدق باشد کافی است.

کفش باید خَسر و خمیدگی داشته باشد.

طرف چپ در کفش پای راست و طرف راست پای چپ، باید خمیدگی داشته باشد.

کفش یهود و مسیحیان هم پاشنه ندارد و هم راست است ولی کفش اسلامی باید خمیدگی داشته باشد.

کفش هایی که خمیدگی ندارد، «مَمسوحه» نام دارد.

در روایت آمده است:

كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَلَيَّ نَعْلٌ‌ مَمْسُوحَةٌ فَقَالَ هَذَا حِذَاءُ الْيَهُودِ فَانْصَرَفَ مِنْهَالٌ فَأَخَذَ سِكِّيناً فَخَصَّرَهَا بِهَا[2]

یعنی نزد امام صادق(ع) بودم و کفش صاف و بدون خمیدگی داشتم فرمود این کفش یهود است پس رفت و چاقو گرفت و بریدگی به کفش داد و به آن پهلو داد و خم کرد.

همانطور که پلوی انسان خمیدگی دارد، کفش هم باید خمیدگی داشته باشد. پا همانطور که پاشنه و خمیدگی دارد، کفش هم باید پاشنه و خمیدگی داشته باشد.

در روایت دیگر آمده است:

لَا تَحْتَذُوا الْمَلْسَ‌ فَإِنَّهَا حِذَاءُ فِرْعَوْنَ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَ الْمَلْس‌[3]

یعنی کفش ملس نپوش زیرا کفش فرعون است و او اولین کسی بود که ملس پوشید.

امروزه تعبیر «ملس» برای کفش آخوندی یا همان نعلین به کار برده می‌شود. در نجف به نعلین، «ملس» یا «مدس» می‌گویند.

کفش صاف و بدون خمیدگی و پاشنه، ملس است.

کفش باید قبال داشته باشد.

«قبال» چیزی است که روی پا را می‌گیرد و باعث نگه داشتن پا درون کفش می‌شود. البته اصل قبال، دو بند به حالت ضبدری است ولی هرچه روی پا را بگیرد قبال است.

شاید قبال، شامل بند پشت پا هم بشود.

در روایت آمده است:

وَ كَانَتْ مُعَقَّبَةً مُخَصَّرَةً مِنْ وَسَطِهَا لَهَا قِبَالانِ‌ وَ لَهَا رُءُوسٌ فَقَالَ هَذَا حَذْوُ النَّبِيِّ ص‌[4]

یعنی کفش پیامبر(ص) پاشنه داشت و در وسط آن خمیدگی وجود داشت و دو بند داشت و انگشتان را می‌پوشانید.

امام(ع) به اسحاق که کفشدوز بود این کفش را داد تا مانند آن کفش بدوزد.

«عقب» در زبان عربی به معنای پاشنه است.

گره زدن بند روی کفش خوب نیست. مثلا بند روی کفش دو تکه نباشد تا مجبور باشیم آن را گره بزنیم، بلکه بند یک تکه باشد و برای کوچک کردن آن بند را گره بزنیم.

در روایت آمده است:

أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى نَعْلٍ‌ شِرَاكُهَا مَعْقُودَةٌ فَتَنَاوَلَهَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَحَلَّهَا ثُمَّ قَالَ لَا تَعْقِدْ[5]

یعنی امام صادق(ع) به نعلی نگاه کرد که دو بند آن گره خورده بود خود امام (ع) گره کفش را باز می‌کرد و از گره زدن نهی می‌کرد.

در روایت دیگر آمده است:

كَانَ أَبِي يُطِيلُ‌ ذَوَائِبَ‌ نَعْلَيْه‌[6]

یعنی امام باقر(ع) اطراف کفش را بلند می‌کرد.

«ذوائب» قسمتی است که روی پا را می‌پوشاند. باید به قدری بلند باشد که به زمین برسد.

مراد کفش های بندی است و شاید قیطونی را هم شامل شود.

 

رنگ کفش

رنگ کفش ارتباط با سلامتی انسان دارد. این چیزی نیست که علم به آن برسد بنابراین باید حتما از ائمه یا انبیاء صادر شده باشد.

 

نهی از رنگ مشکی برای کفش

الان افسردگی فراگیر شده است به خصوص در اروپا که یکی از علت های اساسی آن، رنگ مشکی برای کفش است. نمی‌دانم چرا با وجود نهی شدید، در میان مردم رنگ مشکی برای کفش متداول شده است.

در روایت آمده است:

أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى بَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ عَلَيْهِ‌ نَعْلٌ‌ سَوْدَاءُ فَقَالَ مَا لَكَ وَ لِلنَّعْلِ السَّوْدَاءِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهَا تُضِرُّ بِالْبَصَرِ وَ تُرْخِي الذَّكَرَ وَ هِيَ بِأَغْلَى الثَّمَنِ مِنْ غَيْرِهَا وَ مَا لَبِسَهَا أَحَدٌ إِلَّا اخْتَالَ فِيهَا[7]

یعنی امام صادق(ع) به بعض اصحابی که کفش سیاه داشتند نگاه کرد فرمود تورا با کفش سوداء چه کار است آیا ندانستی که برای بینای مضر است و آلت را سست می‌کند و سبب هم و غم است و خیلی گران است و هیچ کس کفش مشکی نمی‌پوشد مگر اینکه تکبر می‌کند.

در روایت آمده است که لباس مشکی و کفش مشکی لباس متکبران است.

خواهیم خواند، قرینه ای است که معلوم می‌شود نهی از مشکی برای زنان نیست.

معنای «نعل» چیست؟

کلمه «نعل» در عرب برای دمپایی استعمال می‌شود و از نظر بحث لغوی شامل کفش های امروزی می‌شود زیرا «نعل» را به «حذاء» معنا می‌کند که به معنای کفش است یا حداقل شامل کفش هم می‌شود.

نعل با جوراب و خف متفاوت است.

در روایت آمده است:

يَا سَدِيرُ مَا هَذِهِ النَّعْلُ احْتَذَيْتَهَا[8]

یعنی نزد امام صادق(ع) داخل شدم درحالیکه کفش سفید داشتم حضرت فرمود ای سدیر این چه کفشی است که پوشیده ای

از نعل به «احتذیت» تعبیر شده است بنابراین نعل و حذاء یکی هستند.

 

مراد از رنگ مشکی چیست؟

آیا مراد از کفش مشکی، کفش رنگ شده با رنگ مشکی است یا مراد کفشی است که از چرم سیاه رنگ تهیه شده است؟ چرم به رنگ های متفاوتی مانند سفید و قهوه ای و مشکی وجود دارد. چرم «خز» که سگ آبی است، سیاه رنگ است یا چرم گوسفند سیاه رنگ، خاکستری یا سیاه است.

بعید نیست که شامل هردو شود ولی قرینه ای وجود دارد که مراد از مشکی، چرم مشکی رنگ است زیرا در روایت فرموده است «وهی باغل الاثمان» یعنی گران تر است. چرم سگ آبی گیر نمی‌آید بنابراین گران هم است. احتمال هم دارد رنگ مشکی هم در آن زمان گران بوده است.

اگر مردم رنگ کفش را از مشکی تغییر دهند دچار ضعف چشم نمی‌شوند و نیاز به عینک کمتر می‌شود.

سستی آلت مشکل حاد امروزی است. خوب است تجربه شود زیرا در روایت آمده است که رنگ های دیگر آلت را سفت می‌کند.

امروزه بچه ها هم چنین مشکلاتی دارند و این معلول کفش مشکی پوشیدن توسط پدران است.

بشر امروز هم به هم و غم مبتلا است.

 

حکمت نهی از رنگ مشکی برای کفش

شاید حکمت این اثرات منفی، جذب کل طیف های نور توسط رنگ مشکی است که سبب گرم شدن پا می‌شود. بعید نیست که گرم شدن پا سبب این مشکلات باشد. امروزه می‌گویند موقع خواب جوراب پوشیده نشود زیرا سبب ضعف چشم می‌شود.

بنابراین خود گرم شدن پا این مشکلات را به وجود می‌آورد.

خون، خود به خود به سمت پا درجریان است و پا به مقدار نیاز گرم می‌شود و کمی سرما هم مفید است، اگر سرما خوب نبود، خداوند زمستان را قرار نمی‌داد بنابراین خود سردی هم در فصل خودش مفید است.

راه رفتن با کفش مشکی ضرر دارد، چون خون در پا جمع می‌شود و موجب گرمی پا می‌شود ولی شاید برای شخصی که دراز کشیده یا نشسته است گرم کردن پا مشکلی نباشد بنابراین «کُرسی» مشکلی ندارد.

حکمتی که در مورد تفاوت کفش مشکی و رنگ های دیگر مطرح می‌شود چیزی است که عقل ما درک می‌کند بنابراین شاید حکمت دیگری وجود داشته باشد. بله، داریم که نگاه کردن به کشف سیاه هم و غم می‌آورد.

بله، کراهت رنگ مشکی برای «خف»، در سفر استثناء شده است.

 

آیا کراهت مشکی فقط برای مردان است؟

قرینه ای وجود دارد که ضررهای کفش مشکی برای مردان است زیرا در روایت «ترخی الذکر» دارد و این برای زن صادق نیست. ولی از طرف دیگر چون «تضعف البصر» دارد اختصاص برداشته می‌شود زیرا شخص کور اگر مرد هم باشد دیگر این جمله برای او صادق نیست. بنابراین، کفش مشکی بینایی را ضعیف می‌کند برای کسی که بینایی داشته باشد و ذکر را سست می‌کند برای کسی که ذکر داشته باشد.

 

رنگ های سفارش شده برای کفش

رنگ سفید

در روایت آمده است:

دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَلَيَّ نَعْلٌ بَيْضَاءُ فَقَالَ يَا سَدِيرُ مَا هَذِهِ النَّعْلُ احْتَذَيْتَهَا عَلَى عِلْمٍ قُلْتُ لَا وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ مَنْ دَخَلَ السُّوقَ قَاصِداً لِنَعْلٍ بَيْضَاءَ لَمْ يُبْلِهَا حَتَّى يَكْتَسِبَ مَالًا مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ قَالَ أَبُو نُعَيْمٍ أَخْبَرَنِي سَدِيرٌ أَنَّهُ لَمْ يُبْلِ تِلْكَ النَّعْلَ حَتَّى اكْتَسَبَ مِائَةَ دِينَارٍ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ‌[9]

یعنی نزد امام صادق(ع) داخل شدم درحالیکه کفش سفید داشتم فرمود ای سدیر این چه کفشی است آیا می‌دانی؟ عرض کردم نه فدایت شوم فرمود کسی که وارد بازار شود به نیت خریدن کفش سفید، کفشش کهنه نمی‌شود مگر اینکه مال معتدبه بدست می‌آورد از راهی که گمان نمی‌کرده است.

بنابراین کفش سفید باعث رزق و روزی است.

در روایت دیگر آمده است:

مَنْ أَرَادَ لُبْسَ النَّعْلِ فَوَقَعَتْ لَهُ صَفْرَاءُ إِلَى‌ الْبَيَاضِ‌ لَمْ يَعْدَمْ مَالًا وَ وَلَداً وَ مَنْ وَقَعَتْ لَهُ سَوْدَاءُ لَمْ يَعْدَمْ غَمّاً وَ هَمّاً[10]

یعنی کسی که بخواهد کفش بپوشد و برای او کفشی زرد متمایل به سفید باشد مال و اولاد او از بین نمی‌رود و کسی که کفشش باشد هم و غم او از بین نمی‌رود.

در این روایت رنگ زرد متمایل به سفید آمده است بنابراین خاصیت رنگ سفید هم می‌تواند باشد.

از این روایت استفاده می‌شود که پوشیدن کفش سفید و کفش زرد متمایل به سفید، درمان نازایی است. زیرا در این روایت آمده است که بدون فرزند نمی‌ماند.

 

کفش زرد

تاکید بیشتر روی رنگ زرد است.

 

ادامه‌ی معرفی بیماری خونریزی

 

معایب پلاکتی

خونریزی گاهی بخاطر مشکلات دیواره‌ی رگ است. دیواره‌ی رگ، شکننده می‌شود و سبب خونریزی در دستگاه گوارش و بینی و روده و زیر پوستی می‌شود و گاهی بخاطر مشکلات پلاکتی است.

در عربی به پلاکت، «قرص، اقراص» گفته می‌شود. کار پلاکت بستن راه خروج خون است. پلاکت ها به هم می‌چسبند و پارگی را می‌پوشانند یا با ترشح موادی روی دیواره‌ی رگ، محل خروج خون را تنگ می‌کنند.

ممکن است در پلاکت ها مشکلی به وجود بیاید و کار خود را به خوبی انجام ندهند.

وقتی لخته و رسوبات خون روی دیواره‌ی رگ جمع شود، اجازه‌ی فعالیت به پلاکت نمی‌دهد و این رسوبات خونی و لخته های خون باعث شکنندگی رگ می‌شود.

بیماری «پورپورا ترومبوسیتوپنی» [Thrombocytopenia] که یک نوع مشکل پلاکتی است و باعث خونریزی و کبود شدن خود به خود شدن پوست می‌شود به خصوص در مخاطها است. علت این مشکل کمبود تولید پلاکت یا خارج شدن پلاکت از بدن به صورت زنده است که علت آن نیز اختلال در طحال است.

برخی سموم و داروهای شیمایی نیز علت این بیماری است.

هموفیلی عدم انعقادی، یکی دیگر از این نوع مشکلات است که انعقاد خون وجود مختل می‌شود و بیشتر در افراد مذکر به وجود می‌آید و خانم ها ناقل این بیماری هستند و به فرزند انتقال می‌دهند

یک ماده ای به نام «گلبولین» وجود دارد که ضد بیماری هموفیلی است و در خون کم می‌شود.

درمان

درمان هموفیلی، داروی قرص خون است که تقویت کننده‌ی پلاکت است و از همه‌ی انواع خونریزی را جلوگیری می‌کند و در زمستان دو مثقال و در تابستان یک مثقال باید مصرف شود. و برای برطرف کردن رسوبات سودائی و لخته‌ی خون، داروی سودابر و داروی لخته‌ی خون است که لخته ها را از بین می‌برد تا پلاکت ها کار خود را انجام بدهند.


[1] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص463.
[2] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص463.
[3] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص463.
[4] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص463.
[5] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص464.
[6] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص464.
[7] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص465.
[8] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص465.
[9] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص465.
[10] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص466.