«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/10/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بو درمانی (بوئیدن بوی خوش – گل – میوه) – ناخن گرفتن – معرفی بیماری هپاتیت
بو درمانی
صحبت راجع به سنخ جدیدی از درمان مانند عطر درمانی یا روغن درمانی است. امروز درمان از راه استشمام و بوییدن بوهای خوش است.
این روشی در درمان است که شاید در طب های دیگر مطرح نیست بلکه فقط در طب اسلامی وجود دارد. بوییدن عطر، گل یا میوه خود درمان است که از روایات این معنا استفاده میشود.
از مجموع روایات استفاده میشود که پیامبر(ص) و اهل بیت ( ع) استشمام بوی خوش را جزء اساس زندگی و سلامتی میدانند.
فوائد استشمام بوهای خوش
خوش بو شدن نفَس
همانگونه که خوش بو بودن دهان با مسواک زدن مطلوب است، خوش بو بودن نفس هم مطلوب است با استشمام بوهای خوش. چون انسان در معرض بوهای بد است، نفسش بد بو میشود که این نقص است. راه درمان بدبویی نفس، استشمام بوی خوش است که بالمجاوره نفس را خوش بو میکند.
خوش کردن نفس
استشمام بوی خوش انسان را خوشحال و خوش میکند.
درمان لاغری
استشمام بوی خوش، لاغری را درمان میکند.
أَمَّا اللَّوَاتِي لَا يُؤْكَلْنَ وَ يُسْمِنَ فَالنُّورَةُ وَ الطِّيبُ وَ لُبْسُ الْكَتَّان[1]
یعنی چیزهایی که خورده نمیشوند ولی چاق میکنند یکی نوره و دیگری بوی خوش و لباس کتان و نرم.
تقویت قلب
إِنَّ الرِّيحَ الطَّيِّبَةَ تَشُدُّ الْقَلْبَ وَ تَزِيدُ فِي الْجِمَاع[2]
یعنی بوی خوش قلب را تقویت میکند و همبستری را زیاد میکند.
صحبت از عطر نیست بلکه صحبت از بوی خوش است. بوی خوش غیر از استعمال عطر است.
گاهی میفرماید:
الطِّيبُ يَشُدُّ الْقَلْب[3]
یعنی استعمال عطر قلب را تقویت میکند.
در روایت دیگر آمده است:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمِسْكِ هَلْ يَجُوزُ اشْتِمَامُهُ فَقَالَ إِنَّا لَنَشَمُّه[4]
یعنی از امام صادق(ع) در مورد جواز استشمام مسک سوال شد فرمود ما مسک را بو میکنیم.
بوییدن عطر مهم است زیرا امام(ع) میفرماید ما عطر را بو میکنیم. بنابراین صحبت از عطر مالیدن نیست. به همین جهت مستحب است که سبیل معطر شود زیرا فائدهی آن استشمام دائمی عطر است.
در روایت آمده است:
الطِّيبُ فِي الشَّارِبِ مِنْ أَخْلَاقِ النَّبِيِّينَ ع وَ كَرَامَةٌ لِلْكَاتِبَيْن[5]
یعنی معطر کردن سبیل از اخلاق نبیین و گرامی داشتن فرشتگان است.
در روایت دیگر آمده است:
إِنِّي لَأُحِبُّ لِلرَّجُلِ إِذَا قَامَ بِاللَّيْلِ أَنْ يَسْتَاكَ وَ أَنْ يَشَمَّ الطِّيبَ فَإِنَّ الْمَلَكَ يَأْتِي الرَّجُلَ إِذَا قَامَ بِاللَّيْلِ حَتَّى يَضَعَ فَاهُ عَلَى فِيهِ فَمَا خَرَجَ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ شَيْءٍ دَخَلَ جَوْفَ ذَلِكَ الْمَلَكِ[6]
یعنی برای مرد دوست دارم هنگامی که در شب بیدار میشود مسواک بزند و عطر بو کند زیرا فرشته ای میآید و دهانش را روی دهان شخص قرار میدهد پس آنچه از قرآن میخواند داخل آن ملک میشود.
بوییدن گل
بوییدن گل هم مطلوب است و امر به این کار شده ایم و یک جور درمانی است. البته گرفتن گل به دست، زینت محسوب میشود ولی بوییدن آن به خصوص برای سلامتی مهم است.
در روایات از گل به ریحان تعبیر میشود.
در روایت آمده است:
إِذَا أُتِيَ أَحَدُكُمْ بِرَيْحَانٍ فَلْيَشَمَّهُ وَ لْيَضَعْهُ عَلَى عَيْنَيْهِ فَإِنَّهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِذَا أُتِيَ أَحَدُكُمْ بِهِ فَلَا يَرُدَّه[7]
یعنی هنگامی که شخصی برای شما گل آورد آن را بو کنید و بر روی دو چشم خود بگذارید زیرا گل از بهشت است و اگر شخصی برای شما گل آورد آن را رد نکند.
امر پیامبر(ص) به بوییدن گل است.
قرار دادن گل روی چشم هم نقشی در درمان دارد.
در روایات چیزهایی ذکر شده است که از بهشت است. مثلا روی کاسنی هر روز قطره ای از بهشت میریزد یا در رودخانهی فرات هر روز دو ناودان از بهشت میریزد یا هلیلهی سیاه از بهشت است.
کسی کتابی در مورد موجودات بهشتی نوشته است.
شاید مراد بهشتی باشد که در این دنیا قرار دارد. ارواح مومنین هم به بهشت این دنیا میروند.
گل از جمله چیزهایی است نباید رد شود مانند عسل و عطر و روغن که نباید رد بشوند.
روایات متعددی میفرماید که گل اگر آورده شد آن را ببوسید و صلوات بر پیامبر(ص) بفرستید.
گل دادن به شخص اکرام و احترامی برای شخص محسوب میشود.
البته چون آمده است گل را بو کنید و روی چشمان قرار بدهید و ببوسید، استفاده میشود مراد گلی است که بوی خوش داشته باشد. بعضی از گل ها بوی بدی دارند و فکر نمیکنم بو کردن آن خصوصیتی داشته باشد.
خود لغت ریحان هم به گل خوش بو اطلاق میشود.
انواع گل
بیشترین تاکید روایات روی گل یاس است.
در روایت آمده است:
الرَّيْحَانُ وَاحِدٌ وَ عِشْرُونَ نَوْعاً سَيِّدُهَا الْآس[8]
یعنی گل های خوشبو بیست و یک نوع است که سید آن ها گل یاس است.
از حضرت امیر(ع) نقل شده است:
حَبَانِي رَسُولُ اللَّهِ بِالْوَرْدِ بِكِلْتَا يَدَيْهِ- فَلَمَّا أَدْنَيْتُهُ إِلَى أَنْفِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- أَمَا إِنَّهُ سَيِّدُ رَيْحَانِ الْجَنَّةِ بَعْدَ الْآس[9]
یعنی پیامبر(ص) به من با دو دستش گل محمدی هدیه داد هنگامی که نزدیک بینی کردم حضرت (ص) فرمود همانا گل محمدی بعد از گل یاس، سید گل های بهشت است.
در روایت دیگر میفرماید:
مَنْ أَرَادَ أَنْ يُرِيحَ فَلْيَشَمَّ الْوَرْدَ الْأَحْمَر[10]
یعنی کسی که میخواهد بوی مرا استشمام کند، گل سرخ را بو کند.
در روایت دیگر آمده است:
شَمُّوا النَّرْجِسَ وَ لَوْ فِي الْيَوْمِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي الْأُسْبُوعِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي الشَّهْرِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي السَّنَةِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي الدَّهْرِ مَرَّةً فَإِنَّ فِي الْقَلْبِ حَبَّةً مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ شَمُّهُ يَقْلَعُهَا[11]
یعنی گل نرگس را بو کنید اگر در روز یک مرتبه باشد یا در هفته یک بار یا در ماه یک بار یا در سال یک بار یا در زندگی یک بار زیرا در قلب دانه ای از جنون و جذام و پیسی است که بوییدن نرگس آن را میکند.
معلوم میشود که بوییدن گل نرگس، درمان ژنتیکی هم میباشد.
مراد از قلب، قلب صنوبری نیست، قلب عبارت است از بستهی ژنتیکی انسان است که حافظ صفات انسان است و نگهدارندهی اعمال و حسنات انسان است و این همان چیزی است که بعد از مرگ از انسان باقی میماند.
مراد از «حبه» در این روایت همان «ژن» است که گاهی هم از ژن به «عِرق» تعبیر میشود.
در روایت دیگر میفرماید:
و لا يؤخر شم النرجس فإنه يمنع الزكام في مدة أيام الشتاء و كذلك حبة السوداء[12]
یعنی بوئیدن گل نرجس را به تاخیر نینداز زیرا در طول زمستان از سرما خوردگی جلوگیری میکند، سیاهدانه هم اینگونه است.
بوئیدن میوه
بوئیدن میوه هم یک روش درمان است که شاید ملحق به بوئیدن گل و عطر بشود.
در روایت آمده است:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا رَأَى الْفَاكِهَةَ الْجَدِيدَةَ قَبَّلَهَا وَ وَضَعَهَا عَلَى عَيْنَيْهِ وَ فَمِهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ كَمَا أَرَيْتَنَا أَوَّلَهَا فِي عَافِيَةٍ فَأَرِنَا آخِرَهَا فِي عَافِيَةٍ[13]
یعنی پیامبر(ص) هنگامی که میوهی جدید میدید آن را میبوسید و روی چشمان خود قرار میداد سپس فرمود اللَّهُمَّ كَمَا أَرَيْتَنَا أَوَّلَهَا فِي عَافِيَةٍ فَأَرِنَا آخِرَهَا فِي عَافِيَةٍ.
بنابراین بوسیدن و گذاشتن روی چشم و دعای خاص، اثر بر روی سلامتی دارد.
در روایت دیگر آمده است:
إِذَا أَرَدْتَ أَكْلَ التُّفَّاحِ فَشَمَّهُ ثُمَّ كُلْهُ فَإِنَّكَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ أَخْرَجَ مِنْ جَسَدِكَ كُلَّ دَاءٍ وَ غَائِلَةٍ وَ سَكَّنَ مَا يُوجَدُ مِنْ قِبَلِ الْأَرْوَاحِ كُلِّهَا[14]
یعنی هنگامی که خواستی سیب بخوری، آن را بو کن و بخور زیرا اگر این کار را انجام دهی از بدنت تمام بیماری ها و مشکلات از بدنت خارج کرده ای و هرآنچه از درد وجود دارد ساکن میشود.
مراد از ارواح شاید جن یا میکروب و ویروس و یا شیطان باشد. هرچه جاندار باشد و به انسان آسیب برساند و گاهی هم ارواح در مورد بیماری های سخت استعمال میشود.
در روایت دیگر آمده است:
رَائِحَةُ الْأَنْبِيَاءِ رَائِحَةُ السَّفَرْجَلِ وَ رَائِحَةُ الْحُورِ الْعِينِ رَائِحَةُ الْآسِ وَ رَائِحَةُ الْمَلَائِكَةِ رَائِحَةُ الْوَرْدِ وَ رَائِحَةُ ابْنَتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ رَائِحَةُ السَّفَرْجَلِ وَ الْآسِ وَ الْوَرْدِ وَ لَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً وَ لَا وَصِيّاً إِلَّا وُجِدَ مِنْهُ رَائِحَةُ السَّفَرْجَلِ فَكُلُوهَا وَ أَطْعِمُوا حَبَالاكُمْ يُحَسِّنْ أَوْلَادَكُم[15]
یعنی بوی انبیاء بوی به است و بوی حورالعین بوی یاس است و بوی ملائکه بوی گل سرخ است و بوی دخترم فاطمه بوی به و یاس و گل سرخ است و خداوند پیامبری را مبعوث نکرده است مگر اینکه با آن بوی به قرار داده است پس به بخورید و به زنان باردار خود بخورانید تا اولاد شما زیبا شوند.
بنابراین بوییدن به مساوی با بوییدن پیامبران (س) است.
تمام عطرهای بازار شیمیایی است و شما مضطر به استفاده نکردنید نه اینکه اضطرار داشته باشید که استفاده کنید زیرا ضرر دارد.
عطر عود را میتوان بدست آورد هرچند گران است. بنده در مکه میخواستم بخرم یک شیشهی کوچک پانصد تا ششصد هزار تومان بود.
عطر زعفران هم میشود تهیه کرد. عده ای از زعفران اسانس تهیه کنند. دیدم شخصی را که از زعفران عطر خوشبویی تهیه کرد و اسانس آن را تهیه کرد.
اگر کسی طالب باشد، به دست میآورد. یکی از مشکلات کشور، اشتغال است. با همین طب اسلامی میتوانیم اشتغال درست کنیم. یک نفر برود گیلان، آب باران تهیه کند و به جای آب معدنی، آب باران که درمان کل بیماری ها است تهیه بدهد.
صبح دو لیوان و شب دو لیوان به مدت یک هفته که میشود چهارده لیوان که برای هر نفر که تجویز شود، کل بیماری های او برطرف میشود.
عرض شد که میتوان آهوی ظبی و یا درخت عود را میتوانند در ایران تکثیر کنند. یا درخت مسواک را در اینجا و در بندر عباس یا چابهار یا سیستان و در جاهای گرم و هرجا که شن است پرورش دهند.
این همه ایجاد اشتغال میکند و مشکلات مردم را برطرف میکند.
اگر با الکل اسانس بگیرند درست نیست، با روش های دیگر شاید با آب بشود اسانس گرفت، بنده بلد نیستم.
بله میتوان با دستگاه اسانس گرفت.[با دستگاهی که با بخار و چرخش سریع و بعد از سه تا چهار ساعت اسانس بالا قرار میگیرد و جدا میکنند]
بله میتوان از گلاب استفاده کرد ولی عطر بالحکومه هستند مانند اینکه بگوییم «خادم العالم عالم» زیرا عطر اصلی چهار چیز است.
مراد از گل قرمز همان گل محمدی است.
ناخن گرفتن
ناخن گرفتن هم باعث سلامتی است و هم باعث زینت و زیبایی است. گاهی ناخن نگرفتن هم باعث زینت است.
از روایات استفاده میشود که ناخن گرفتن یک امر فطری است زیرا فطرت انسان ناخن گرفتن را میطلبد زیرا زشت است که ناخن های انسان بیش از حد بلند شود.
در روایت آمده است:
قِيلَ لِإِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ الرَّحْمَنِ تَطَهَّرْ فَأَخَذَ مِنْ أَظْفَارِهِ ثُمَّ قِيلَ لَهُ تَطَهَّرْ فَنَتَفَ تَحْتَ جَنَاحَيْهِ ثُمَّ قِيلَ لَهُ تَطَهَّرْ فَحَلَقَ هَامَتَهُ ثُمَّ قِيلَ لَهُ تَطَهَّرْ فَاخْتَتَنَ[16]
یعنی به ابراهیم (ع) خلیل الرحمن گفته شد پاک کن پس ناخن های خود را گرفت سپس گفته شد پاک کن موهای زیر بغل را گرفت سپس گفته شد پاک کن سر خود را کوتاه کرد سپس گفت پاک کن پس ختنه کرد.
حضرت ابراهیم (ع) پاکیزگی را با فطرت خود درک کرد و ناخن خود را گرفت.
پیامبر(ص) بر ناخن گرفتن تاکید داشت و ضررهای نگرفتن ناخن را بیان کرده است.
فوائد ناخن گرفتن
سلامتی
تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ يَمْنَعُ الدَّاءَ الْأَعْظَمَ وَ يُدِرُّ الرِّزْقَ[17]
یعنی ناخن گرفتن از بیماری عظیم جلوگیری میکند و رزق را سرازیر میکند.
اعظم بیشتر به معنای سخت و شدید و بزرگ است و به معنای معظم بیماری هم میتواند باشد.
زینت
قُصُّوا أَظَافِيرَكُمْ فَإِنَّهُ أَزْيَنُ لَكُم[18]
یعنی ناخن های خود را کوتاه کنید زیرا برای شما زیباتر است.
نسبت به زن ناخن نگرفتن زینت است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلرِّجَالِ قُصُّوا أَظَافِيرَكُمْ وَ لِلنِّسَاءِ اتْرُكْنَ فَإِنَّهُ أَزْيَنُ لَكُنَّ[19]
یعنی پیامبر(ص) به مردان فرمود ناخن های خود را کوتاه کنید و زنان فرمود ناخن ها را رها کنید زیرا برای شما زیباتر است.
البته خانم ها چون زیر ناخن را تمییز میکنند و بیشتر از مردان اهمیت میدهند، از جهت سلامتی مشکلی ندارد.
قص شاید با قیچی باشد ولی تقلیم با ناخن گیر باشد.
معرفی بیماری هپاتیت حاد
هپاتیت یک بیماری حاد کبدی است که بر اثر عوامل سمی یا بر اثر عوامل عفونی و آلودگی و باکتری است. به هر دو قسم در روایات اشاره شده است.
در روایت آمده است:
شَرِبَ رَجُلٌ قَائِماً فَرَآهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ أَ يَسُرُّكَ أَنْ تَشْرَبَ مَعَكَ الْهِرَّةُ فَقَالَ لَا قَالَ قَدْ شَرِبَ مَعَكَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مِنْهُ الشَّيْطَانُ[20]
یعنی مردی ایستاده آب خورد پیامبر(ص) دید و فرمود آیا اگر گربه ای به همراه تو آب بخورد خوشحال میشوی؟ عرض کرد نه، فرمود همانا شیطان که بدتر از گربه است با تو آب خورد.
این روایت بیانگر بیماری هپاتیت از ناحیهی میکروب و ویروس است.
ایستاده خوردن آب موجب سیروس کبدی میشود که میتواند هپاتیت باشد.
علامت هپاتیت، زرد شدن بدن و مایعات بدن، بزرگ شدن کبد، احساس فشار در سمت راست شکم، اختلالات عمومی است.
هپاتیت عفونی گاهی تک گیر و گاهی همه گیر است که به آن ناقل میگویند. هپاتیت تحت تاثیر شیطان و به تعبیر امروزی ویروس است که ناشی از غذای آلوده به مدفوع مبتلایان به هپاتیت است.
یکی از راه های انتقال، خون است و از راه زخم هم منتقل میشود.
روایات بیشتر تاکید روی ایستاده آب خوردن در شب میکند
علائم هپاتیت عفونی بی اشتهایی، تهوع، تب، حالت کوفتگی، بی قراری، بزرگ و حساس شدن کبد که اگر دست بخورد ناراحت میشود، بزرگی غده های لنفاوی، بزرگی طحال، گاهی خارش شدید و کهیر و استهال است.
هپاتیت سمی بر اثر ورود مواد سمی از طریق استنشاق و هوا یا از راه دهان یا از راه جذب پوستی است.
علائم هپاتیت ویروسی تهوع، اسهال، استفراغ، یرقان و نارسایی کبدی است.
درمان
بهترین درمان هپاتیت مرکب یک است. چون هپاتیت یکی از مصادیق یرقان است و مرکب یک درمان یرقان است. تجربه شده است و مرکب یک به شکل معجزه آسا هپاتیت را درمان میکند.
علاوه بر آن استفاده از کاسنی و در خصوص هپاتیت عفونی، استفاده از داروی جامع با آب عسل برای حداقل سه شب تجویز میشود که کل موارد عفونی را درمان میکند.
استفاده از صافی خون هم چون مجاری کبد را باز میکند و جلوی بزرگ شدن کبد را میگیرد مناسب است.
داروی طحال نیز کبد را کوچک میکند زیرا گیاهی دارد به نام «اگیر ترکی» که خاصیت آن کوچک کردن کبد است.
گاهی نیاز است که داروی پیامبر(ص) هم تجویز بشود.
نوع ویروس و شدت و ضعف ویروس را با A که از همه قویتر است نشانه گذاری میکنند. هپاتیت B که مقدار مصرف دارو در این دو باید حداقل پنج روز باشد و هپاتیت C که از همه ضعیف تر است و مقدار استفاده دارو در این نوع حداقل سه روز است.