«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/08/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث سلامتی در زینت(مو و محاسن) – معرفی بیماری اسهال عفونی
صحبت راجع به موها و تراشیدن و زدودن مو میباشد.
دفن کردن مو
بعد از تراشیدن مو، خوب است که دفن بشوند. بعضی میگویند که مو جزئی از انسان است و قرار است محشور شود و به بدن برگردد بنابراین مانند خود انسان باید دفن شود. درمورد ناخن هم سفارش شده است که دفن شود.
احتمال دارد که دفن کردن مو به خاطر بهداشت باشد. در روایات خواندیم که مو، پناهگاه شیطان یعنی میکروب و ویروس است. به همین سبب، ناخن ها نیز باید دفن شوند زیرا حتما به میکروب آلوده است و ممکن است به انسان منتقل بشود. مثلا مرغی یا پرنده ای اگر این فضولات را بخورد، به بدن انسان بر میگردد.
به نظر احتمال دوم مراد است.
در روایت آمده است:
أَنَّهُ أَمَرَ بِدَفْنِ الشَّعْرِ، وَ الظُّفُرِ، وَ الدَّمِ، وَ الْحَيْضِ، وَ الْمَشِيمَةِ، وَ السِّنِّ، وَ الْعَلَقَة[1]
یعنی پیامبر(ص) به دفن کردن مو امر کرد.
مو آلوده است و خوردن آن حرام است و به راحتی تجزیه نمیشود و ماندگاری بالا دارد.
چند روز قبل بیماری مراجعه کرد که به جویدن مو مبتلا بود و معدهی او پر از مو شده بود و کاری نمیشد برای آن کرد زیرا از معده خارج نمیشود و اسیدهای معده هم اثری بر آن ها ندارند.
استفاده از مسهل ها و سناء مکی و سویق شاید مشکل تجمع موها در معده را حل کند.
امام باقر و امام صادق علیهما السلام نیز به دفن مو امر کرده اند. معلوم است که تماس با موها ضرر دارد و سبب آلودگی است.
موها هم باید دفن شود و رازی در این کار وجود دارد، در غیر اینصورت آتش زدن موها مشکلی نداشت و اگر مفید بود میفرمودند که موها را آتش بزنید.
بودایی ها مرده ها را آتش میزدند و امروزه هم خیلی ها در اروپا سفارش میکنند که بدن آن ها سوزانده شود، و به نظرشان هم کار خوبی میرسد ولی روایات از این کار نهی کرده اند به دلیل اینکه انسان معذب میشود.
ممکن است برای دفن کردن مو، علت های دیگری هم وجود داشته باشد بنابراین ما تابع دلیل هستیم.
تراشیدن و کوتاه کردن صُدغین(موهای ما بین چشم و گوش)
امروزه آرایشگر ها دو طرف سر را کوتاه میکنند. کوتاه کردن عارضین(دو طرف محاسن) نیز مستحب است.
در روایت آمده است:
لِيَأْخُذْ أَحَدُكُمْ مِنْ شَعْرِ صُدْغَيْه وَ مِنْ عَارِضَيْ لِحْيَتِه[2]
یعنی هریک از شما موی بین چشم و گوش و دو طرف محاسن خود را بگیرد.
در روایت دیگر آمده است:
خُذُوا مِنْ شَعْرِ الصُّدْغَيْنِ وَ مِنْ عَارِضَيِ اللِّحْيَةِ وَ مَا جَاوَزَ الْعَنْفَقَةَ مِنْ مُقَدَّمِهَا[3]
یعنی موهای بین چشم و گوش و دو طرف محاسن و موهای مابین چانه و لب پایین خود را بگیرید.
اخذ به معنای کوتاه کردن است مانند «اخذ الاظفار» که به معنای کوتاه کردن ناخن است.
کوتاه کردن مو از جلوی سر
از چهارصد اصولی که قبلا وجود داشت، شانزده اصل آن در مستطرفات سرائر ابن ادریس وجود دارد. یکی از آن ها اصل «زید نرسی» است که از کتاب های قدیمی شیعه است.
در این کتاب روایت شده است:
إِذَا أَخَذْتَ مِنْ شَعْرِ رَأْسِكَ فَابْدَأْ بِالنَّاصِيَةِ وَ مُقَدَّمِ رَأْسِكَ وَ الصُّدْغَيْنِ إِلَى الْقَفَا فَكَذَلِكَ السُّنَّةُ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ سَنَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي بِكُلِّ شَعْرَةٍ وَ طَاقَةٍ فِي الدُّنْيَا نُوراً يَوْمَ الْقِيَامَةِ اللَّهُمَّ أَبْدِلْنِي مَكَانَهُ شَعْراً لَا يَعْصِيكَ تَجْعَلُهُ زِينَةً لِي وَ وَقَاراً فِي الدُّنْيَا وَ نُوراً سَاطِعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تَجْمَعُ شَعْرَكَ وَ تَدْفِنُهُ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ لَا تَجْعَلْهُ إِلَى النَّارِ وَ قَدِّسْ عَلَيْهِ وَ لَا تَسْخَطْ عَلَيْهِ وَ طَهِّرْهُ حَتَّى تَجْعَلَهُ كَفَّارَةً وَ ذُنُوباً تَنَاثَرَتْ عَنِّي بِعَدَدِهِ وَ مَا تُبَدِّلُهُ مَكَانَهُ فَاجْعَلْهُ طَيِّباً وَ زِينَةً وَ وَقَاراً وَ نُوراً فِي الْقِيَامَةِ مُنِيراً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ زَيِّنِّي بِالتَّقْوَى وَ جَنِّبْنِي وَ جَنِّبْ شَعْرِي وَ بَشَرِيَ الْمَعَاصِيَ وَ جَنِّبْنِي الرَّدَى فَلَا يَمْلِكُ ذَلِكَ أَحَدٌ سِوَاك[4]
یعنی هنگامی که خواستی موهای خود را کوتاه کنی از موهای پیشانی و جلوی سر و دو طرف سر به سمت پشت سر شروع کن که سنت پیامبران (ع) است و بگو بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ سَنَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي بِكُلِّ شَعْرَةٍ وَ طَاقَةٍ فِي الدُّنْيَا نُوراً يَوْمَ الْقِيَامَةِ اللَّهُمَّ أَبْدِلْنِي مَكَانَهُ شَعْراً لَا يَعْصِيكَ تَجْعَلُهُ زِينَةً لِي وَ وَقَاراً فِي الدُّنْيَا وَ نُوراً سَاطِعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ بعد موها را جمع کن و دفن کن و بگو اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ لَا تَجْعَلْهُ إِلَى النَّارِ وَ قَدِّسْ عَلَيْهِ وَ لَا تَسْخَطْ عَلَيْهِ وَ طَهِّرْهُ حَتَّى تَجْعَلَهُ كَفَّارَةً وَ ذُنُوباً تَنَاثَرَتْ عَنِّي بِعَدَدِهِ وَ مَا تُبَدِّلُهُ مَكَانَهُ فَاجْعَلْهُ طَيِّباً وَ زِينَةً وَ وَقَاراً وَ نُوراً فِي الْقِيَامَةِ مُنِيراً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ زَيِّنِّي بِالتَّقْوَى وَ جَنِّبْنِي وَ جَنِّبْ شَعْرِي وَ بَشَرِيَ الْمَعَاصِيَ وَ جَنِّبْنِي الرَّدَى فَلَا يَمْلِكُ ذَلِكَ أَحَدٌ سِوَاك.
از جلوی سر تا انتهای سر را «مقدم» مینامند.
در ادامه میفرماید:
وَ ابْتَدِئْ بِالنَّاصِيَةِ وَ احْلِقْ إِلَى الْعَظْمَيْنِ النَّابِتَيْنِ الدَّانِيَيْنِ لِلْأُذُنَيْنِ وَ بِاللَّهِ التَّوْفِيق[5]
یعنی برای کوتاه کردن سر از جلوی سر شروع کنید تا استخوان دو طرف صورت که نزدیک گوش است.
باقی موها جزء محاسین و عارضین محسوب میشود.
موهای صورت و سبیل
حداقل موهای صورت، صدق مو به اندازه یک جو و حداکثر موهای صورت به اندازهی یک مشت است. بلند کردن موهای صورت مانند یهودی ها و داعشی ها درست نیست و پیامبر(ص) شدیدا نهی کرده است تا جائیکه فرموده است اگر موی محاسن بیشتر از یک قبضه باشد در آتش جهنم است.
سفارشاتی که راجع به سر است مانند بیست و سه مرتبه شانه کردن در مورد محاسن هم آمده است و حتی سفارش بیشتر شده است.
در روایت آمده است:
تَسْرِيحُ الْعَارِضَيْنِ تَشُدُّ الْأَضْرَاسِ وَ تَسْرِيحُ اللِّحْيَةِ يَذْهَبُ بِالْوَبَاءِ وَ تَسْرِيحُ الذُّؤَابَتَيْنِ يَذْهَبُ بِبَلَابِلِ الصَّدْرِ وَ تَسْرِيحُ الْحَاجِبَيْنِ أَمَانٌ مِنَ الْجُذَامِ وَ تَسْرِيحُ الرَّأْسِ يَقْطَعُ الْبَلْغَم[6]
یعنی شانه کردن دو طرف محاسن دندان ها را تقویت میکند و شانه کردن محاسن وبا را از بین میبرد و شانه کردن دو طرف شقیقه حدیث نفس را از بین میبرد و شانه کردن دو ابرو جذام را از بین میبرد و شانه کردن سر بلغم را از بین میبرد.
میشود یک روش درمانی بدون دارو از روایات استفاده کرد. اعمال کوچک که آثار بزرگی دارد.
بیشتر مراد از «وباء» تب است.
در روایت دیگر آمده است:
وَ الْمَشْطُ لِلِّحْيَةِ يَشُدُّ الْأَضْرَاس[7]
یعنی شانه کردن لحیه(قسمت پایین محاسن) دندان ها را محکم میکند.
شاید مراد از لحیه شامل «عارضین» هم بشود.
در مورد محاسن تاکید شده است که زیاد شانه زده شود. در سر، شانه کردن شاید به مقدار صدق و به اندازهی مرتب شدن مو باید شانه کرد، ولی در محاسن شانه زدن به تعداد زیاد وارد شده است و از مقولهی زینت شاید خارج میشود و وارد درمان و پیشگیری از بیماری ها میشود.
در روایت آمده است:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُسَرِّحُ تَحْتَ لِحْيَتِهِ أَرْبَعِينَ مَرَّةً وَ مِنْ فَوْقِهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يَقُولُ إِنَّهُ يَزِيدُ فِي الذِّهْنِ وَ يَقْطَعُ الْبَلْغَم[8]
یعنی پیامبر(ص) زیر لحیهی خود را چهل مرتبه و از بالای آن هفت مرتبه شانه میکرد و میفرمود این کار ذهن و ذکاوت و قدرت تفکر را زیاد و بلغم را قطع میکند.
اینکه بلغم را قطع میکند به این معنا است که حداقل یک چهارم بیماری ها را درمان میکند.
خوب است که رفقاء کتابی در مورد «درمان بدون دارو» بنوسید. درمان باید با اصلاح سبک زندگی باشد. به جای دادن داروی بلغم زدا، به بیمار گفته شود محاسن را چهل مرتبه از زیر و هفت مرتبه از رو شانه کند.
معلوم میشود شانه کردن مو تنها برای زیبایی نیست بلکه برای بهره مندی از خواص دارویی آن نیز هست مانند سفت شدن دندان ها و برطرف کردن بلغم.
در روایات محل تمرکز بلغم سینه است.
در روایت آمده است:
أَنَّهُ يُسَرِّحُ لِحْيَتَهُ مِنْ تَحْتُ إِلَى فَوْقُ أَرْبَعِينَ مَرَّةً وَ يَقْرَأُ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ مِنْ فَوْقُ إِلَى تَحْتُ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يَقْرَأُ وَ الْعَادِيَاتِ ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُمَّ سَرِّحْ عَنِّي الْهُمُومَ وَ الْغُمُومَ وَ وَحْشَةَ الصُّدُور[9]
یعنی پیامبر(ص) محاسن خود را از پایین به بالا چهل مرتبه شانه میکرد و سوره قدر را میخواند و هفت مرتبه از بالا به پایین شانه میزد و سوره عادیات را میخواند سپس میفرمود اللَّهُمَّ سَرِّحْ عَنِّي الْهُمُومَ وَ الْغُمُومَ وَ وَحْشَةَ الصُّدُور.
برای افرادی که محاسن ندارد، نفس مرور دادن شانه خوب است حتی برای خانم ها نیز خوب است. شخصی که مو ندارد برای اعمال حج تیغ را به سر خود میکشد بنابراین مرور دادن تیغ به تنهایی مطلوب است.
اگر این مسائل رعایت شود زندگی ما نظم خواهد گرفت. مانند شانه کردن محاسن که ریزه کاری و قانون خاصی دارد.
از این روایت معلوم میشود که شانه زدن محاسن میتواند هم و غم و وحشت را برطرف کند.
در روایت دبگر آمده است:
مَنْ سَرَّحَ لِحْيَتَهُ سَبْعِينَ مَرَّةً وَ عَدَّهَا مَرَّةً مَرَّةً لَمْ يَقْرَبْهُ الشَّيْطَانُ أَرْبَعِينَ يَوْماً[10]
یعنی کسی که محاسن خود را هفتاد مرتبه شانه کند و تعداد آن را بشمارد تا چهل روز شیطان نزدیک او نمیشود.
تراشیدن محاسن
محدودهی تراشیدن موی صورت از جهت کوتاهی باید از اندازهی دانهی جو کمتر نباشد و داشتن محاسن صادق باشد، برخی فقهاء نیز فتوا به حرمت تراشیدن ریش بیش از این مقدار داده اند. از جهت بلندی هم نباید از یک مشت بیشتر باشد.
در روایت آمده است:
مَرَّ بِالنَّبِيِّ ص رَجُلٌ طَوِيلُ اللِّحْيَةِ فَقَالَ مَا كَانَ عَلَى هَذَا لَوْ هَيَّأَ مِنْ لِحْيَتِهِ فَبَلَغَ ذَلِكَ الرَّجُلَ فَهَيَّأَ لِحْيَتَهُ بَيْنَ اللِّحْيَتَيْنِ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ ص فَلَمَّا رَآهُ قَالَ هَكَذَا فَافْعَلُوا[11]
یعنی شخصی با محاسن خیلی بلند از کنار پیامبر(ص) عبور کرد و پیامبر(ص) فرمود چه میشد اگر او محاسن خود را مرتب میکرد و این سخن به آن شخص رسید و محاسن خود را به اندازهی معتدل کوتاه کرد (بین اندازهی یک جو تا یک مشت) سپس نزد پیامبر(ص) حاضر شد، پیامبر(ص) فرمود این کار را انجام بدهید.
بنابراین نباید موی صورت از ته تراشیده شود و یا خیلی بلند بشود.
در روایت دیگر آمده است:
رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع قَدْ خَفَّفَ لِحْيَتَه[12]
یعنی امام باقر(ع) را دیدم که محاسن خود را کوتاه کرده بود.
در روایت دیگر آمده است:
مَا زَادَ مِنَ اللِّحْيَةِ عَنِ الْقَبْضَةِ فَهُوَ فِي النَّار[13]
یعنی ما زاد محاسن از یک مشت در آتش جهنم است.
روایات زیادی داریم که میفرماید نتراشیدن مو مطلوب است و این مسئله از سنت حنفیه، یعنی از سنت حضرت ابراهیم (ع) است و فطرت درست و سلیم است.
از روایات استفاده میشود که نتراشیدن لحیه منافع طبی دارد البته نوع منافع ذکر نشده است.
عامه در مسئله نتراشیدن موی صورت خیلی حساس هستند مانند داعشی ها که فکر میکنند انسان دین دار باید محاسن خیلی بلندی داشته باشد و سبیل های خود را بتراشد.
متنبی که شاعر بوده است گفته است:
ا غایه الدین ان تحفوا شواربکمیا امه ضحکت من جهلها الامم
یعنی آیا نهایت دین این است که سبیل های خود را کوتاه کنید؟ ای امتی که یک دنیا به جهل آن ها خندیده اند.
سفارش شده است که محاسن به صورت دایره ای شکل باشد.
در روایت آمده است:
رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ص وَ الْحَجَّامُ يَأْخُذُ مِنْ لِحْيَتِهِ فَقَالَ دَوِّرْهَا[14]
یعنی امام باقر(ع) را دیدم که حجام او را پیرایش میکرد، فرمود محاسن را دایره ای شکل کن.
در روایت دیگر آمده است:
رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَأْخُذُ عَارِضَيْهِ وَ يُبَطِّنُ لِحْيَتَه[15]
یعنی امام باقر(ع) را دیدم که دو طرف محاسن خود را میتراشید و به لحیهی خود شکم میداد.
تبطین به معنای دایره ای شکل کردن است. احتمال دارد که مراد شکم داشتن قسمت جلوی محاسن باشد و از «عُنفُقه» (ما بین لب پایین و چانه) عقب تر نباشد.
بیماری اسهال عفونی(گاسترو آنتریت عفونی)
منشا اسهال عفونی، خوردن غذاهای آلوده به باکتری و میکروب است. به همین جهت پیامبر(ص) تاکید بر بستن درب ظرف غذاها میکردند.
أَجِيفُوا أَبْوَابَكُمْ وَ خَمِّرُوا آنِيَتَكُمْ وَ أَوْكُوا أَسْقِيَتَكُمْ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَا يَكْشِفُ غِطَاءً وَ لَا يَحُلُّ وِكَاء[16]
یعنی درب هایتان را ببندید و ظرف های خود را بپوشانید و سر مشک آب را بگذارید زیرا شیطان پرده را بر نمیدارد و درب را باز نمیکند.
بنابراین سفارش داریم که غذای آلوده نخوریم و درب ظرف ها را بگذاریم تا غذاها آلوده نشود.
شیر آلوده
شیطان یعنی میکروب و ویروس ما بین پستان و کف ظرف است. بچه اگر مبتلا به اسهال خونی میشوند به جهت خوردن شیر آلوده است.
این بیماری ارتباطی به طبائع ندارد بلکه از بیرون بدن است. در روایت آمده است که همهی بیماری ها از درون است مگر بیماری هایی که به همراه تب است زیرا آن از بیرون بدن وارد میشود.
یخچال و هوای سرد فعالیت میکروب را کم میکند ولی باید به سفارشات حتی در یخچال عمل کنیم.
امام رضا (ع) زمان صرف غذا، دستان خود را میشست و برای او حوله میآورند و میفرمود برای دست زدن به حوله دستان خود را شستم.
ائمه نهایت دقت درباره آلودگی را میکرده اند.
بچه ای خواست غذا بخورد پیامبر(ص) دستش را گرفت و فرمود شیطان در دست شما است و مردی هم آمد و خواست غذا بخورد، پیامبر(ص) دستش را گرفت و فرمود شیطان در دست شما است و دستت را بشوی.
بنابراین دست و غذا و شیر آلوده راه انتقال میکروب است.
علائم اسهال خونی
سردرد، لرز، تب، (اسهال صفراوی تب و لرز ندارد)، درد عضلانی، حالت بهت و تهوع و دل پیچه و اسهال شدید و گاهی ابتلا به شک است، بوی بد اسهال.
درمان
بهترین درمان عسل است. فردی آمد عرض کرد برادرم مبتلا به اسهال شده است، پیامبر(ص) فرمود به او عسل بده، دوباره برگشت و گفت اسهال او بیشتر شد، پیامبر(ص) فرمود دوباره به او عسل بده، دوباره برگشت و عرض کرد خوب نشد، پیامبر(ص) فرمود به او عسل بده، خداوند راست گفت و شکم برادرت دروغ میگوید.
داروی جامع با آب عسل هم است و داروهای دیگر هم وجود دارد.