«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث پاکیزگی – معرفی داروی مسخن

 

ادامه بحث تخلی به سمت قبله

صحبت راجع به جهت تخلی بود. روایت می‌فرماید:

إذا دخلت المخرج فلا تستقبل القبلة ولا تستدبرها، ولكن شرقوا أو غربوا [1]

یعنی هنگامی که داخل بیت الخلاء شدی رو به قبله یا پشت به قبله نکن ولی به سمت شرق یا غرب باش.

آیا تخلی به سمت شرق یا غرب تخلی کردن موضوعیت دارد و حکمت دارد یا اینکه صرفا تخلی نباید به طرف قبله باشد؟ یعنی مراد این است که تخلی به سمت قبله نباشد یا اینکه شرق و غرب موضوعیت دارد و مطلوب است؟

احتمال دارد که شرق و غرب مطلوب باشد و اگر اینگونه باشد داخل در موضوعات تکوینی و امور حقیقیه و در علل و معلولات است و مربوط به سلامتی انسان می شود و منفعت و مصلحت خواهد داشت و رو به قبله بودن هم ضرر دارد یا صرفا برای رعایت احترام است.

ولی هدف این است که صرفا تخلی رو به قبله نباشد و شرق وغرب موضوعیت ندارد و می‌توانیم با هم جمع کنیم و بگوییم مراد حفظ احترام قبله است و در اینصورت ارتباطی به بحث سلامتی ارتباطی نخواهد داشت و فقط معلوم می‌شود که تخلی به سمت قبله ضرر خواهد داشت.

راجع به مسجد داریم:

مَنْ‌ تَنَخَّعَ‌ فِي‌ مَسْجِدٍ ثُمَّ رَدَّهَا فِي جَوْفِهِ لَمْ تَمُرَّ بِدَاءٍ إِلَّا أَبْرَأَتْهُ.[2]

یعنی خلط گلو داشته باشد و به داخل برگرداند خلط از مرضی عبور نمی‌کند مگر اینکه آن را برطرف کند.

ولی در اینجا دلیل نداریم که اگر انسان به قبله احترام گذاشت و به سمت قبله تخلی نکرد برای او سلامتی به ارمغان می‌آورد و نهایتا این کار ثواب دارد.

دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع وَ فِي مَنْزِلِهِ كَنِيفٌ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ بَالَ‌ حِذَاءَ الْقِبْلَةِ ثُمَّ ذَكَرَ فَانْحَرَفَ عَنْهَا إِجْلَالًا لِلْقِبْلَةِ وَ تَعْظِيماً لَهَا لَمْ يَقُمْ مِنْ مَقْعَدِهِ ذَلِكَ حَتَّى يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ.[3]

یعنی ... کسی که به سمت قبله ادرار کند و سپس یادش بیاید و به جهت اجلال و تغظیم قبله هتش را تغییر دهد از جای خود بلند نمی‌شود مگر اینکه خداوند او را می‌آمرزد.

این در فضای گناه و آمرزیدن گناه است. البته ادله‌ی زیادی داریم که یک رابطه و علت و معلولیتی میان گناه و بیماری وجود دارد.

احتمال ضرر در تخلی به سمت قبله وجود دارد همانطور که احتمال دارد اگر به سمت شرق و غرب بنشیند نفع داشته باشد ولی دلیلی نداریم و باید آمار و بررسی ها چیزی را بیان کنند.

 

تخلی درحال روبرو یا پشت به قرص ماه یا آفتاب

در بحث قبله می‌توانستیم بگوییم برای تعظیم و تقدیس است ولی در اینجا دیگر این مسئله مطرح نیست و آفتاب و ماه هیچ تقدیس و احترامی ندارند و مانند باقی مخلوقات خداوند هستند بنابراین حتما مربوط به بحث بهداشت و سلامتی می‌شود.

لَا يَبُولَنَّ أَحَدُكُمْ وَ فَرْجُهُ بَادٍ لِلْقَمَرِ يَسْتَقْبِلُ بِهِ.[4]

یعنی ادرار نکنید درحالی که مستقیم نور ماه به آن بتابد و رو به آن باشد.

بنابراین مسئله‌ی جهت نیست. داخل خانه مهم نیست و اگر نور ماه به آن بیفتد کار مناسبی نیست. درحقیقت مراد این است که ماه و آفتاب فرج را نبیند.

درحالتی که انسان پشت به ماه و آفتاب است آلت برای آن ها ظاهر نمی‌شود و همچنین مقعد انسان در هر حالتی برای ماه و آفتاب ظاهر نمی‌شود در عین حال از همه‌ی حالات نهی شده است. بنابراین حقیقتا این مسئله وارد بحث بهداشت و نفع و ضرر می‌شود زیرا این «نواهی تنزیهیه» خواهد بود.

نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يَسْتَقْبِلَ الرَّجُلُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ بِفَرْجِهِ‌ وَ هُوَ يَبُولُ.[5]

یعنی پیامبر(ص) در حال ادرار کردن فرج انسان روبروی آفتاب یا ماه قرار بگیرد.

در این روایت پشت به آفتاب یا ماه بودن و مقعد و مدفوع کردن نیامده است.

در روایت دیگر آمده است:

نَهَى‌ أَنْ‌ يَبُولَ‌ الرَّجُلُ‌ وَ فَرْجُهُ بَادٍ لِلشَّمْسِ أَوْ لِلْقَمَر[6]

یعنی پیامبر(ص)‌ از ادرار کردن در حالت ظهور داشتن آلت برای آفتاب و ماه نهی کرد.

در این روایت ظهور آمده است بنابراین ادرار به سمت آفتاب و ماه داخل دستشوئی با پشت دیوار اشکالی ندارد.

در روایت دیگر آمده است:

لَا تَسْتَقْبِلِ‌ الْهِلَالَ‌ وَ لَا تَسْتَدْبِرْهُ.[7]

رو به ماه و پشت به ماه تخلی نکن.

این روایت مطلق است یعنی حال ظهور و عدم ظهور و استقبال و استدبار و هم آلت و مقعد را شامل می‌شود.

بنابراین بحث احترام و تقدیس نیست بلکه بحث بهداشت و سلامتی است یعنی اگر کسی رو به ماه و آفتاب یا پشت به آن ها، چه داخل دستشوئی یا بیرون دستشوئی و چه آفتاب به آلت بتابد یا نتابد ضرر دارد و این از اسرار طب اسلامی است و به مرور زمان علم باید اثبات کند که این حالات چه تاثیری بر انسان دارد.

اگر مسئله‌ عرفی باشد، داخل دستشوئی استقبال و استدبار ماه و آفتاب صادق نیست ولی از اطلاق روایات می‌توان استفاده کرد که استقبال و استدبار حقیقی مراد است و عرف ملاک نیست.

 

تخلی در حالت استقبال یا استدبار به باد

مَا حَدُّ الْغَائِطِ قَالَ لَا تَسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ لَا تَسْتَدْبِرْهَا وَ لَا تَسْتَقْبِلِ‌ الرِّيحَ‌ وَ لَا تَسْتَدْبِرْهَا[8]

یعنی ازامام حسن (ع) در مورد محدوده‌ی تخلی سوال شد فرمود رو به قبله و پشت به آن و رو به باد و پشت به آن ننشین.

به شکلی که از استدبار و استقبال قبله نهی شده است از استدبار و استقبال به سمت باد هم نهی شده است و روایت از لحاظ سند هم معتبر است.

بعضی می‌گویند علت منع از این کار ترشح کردن ادرار به بدن و لباس است. این توجیه برای استقبال معقول است ولی برای پشت به باد بودن چه؟ می‌گویند که چون همیشه به همراه باد ملائکه هستند بنابراین برای احترام این کار را انجام ندهید.

آیا این احتمالات و توجیهات درست است؟ احتمال ترشح ادرار فقط در صورت رو به باد صادق است زیرا اگر پشت به باد باشد، باد ادرار را از انسان دور می‌کند. مدفوع هم در دوحالت مشکل ترشح را ندارد.

جالب این است که سوال هم از مدفوع شده است هر چند مراد از غائط، تخلی است.

به نظر می رسد این مسئله هم قابل درک و فهم نیست و نیاز به بررسی و تحقیق و آمار دارد و مربوط به بهداشت می‌شود و فقط بحث ترشح نیست زیرا در بیشتر موارد مانند پشت به باد بودن و در مدفوع کردن ترشح وجود ندارد.

 

علت خروج ادرار و مدفوع از انسان چیست؟

در بهشت مسئله‌ی تخلی وجود ندارد. در روایات آمده است زمانیکه حضرت آدم(ع) از بهشت به زمین نازل شد و از غذاهای زمین را خورد یک احساس و دردی در شکمش به وجود آمد که آن را نمی‌شناخت. به دستشوئی احتیاج پیدا کرد.

إِنَّ آدَمَ لَمَّا أُهْبِطَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ أَكَلَ مِنَ الطَّعَامِ وَجَدَ فِي بَطْنِهِ‌ ثِقَلًا فَشَكَا ذَلِكَ‌ إِلَى‌ جَبْرَئِيلَ‌ ع فَقَالَ يَا آدَمُ فَتَنَحَ‌ فَنَحَّاهُ فَأَحْدَثَ وَ خَرَجَ مِنْهُ الثِّقَل‌[9]

یعنی هنگامی که حضرت آدم (ع) از بهشت نازل شد و از غذا خورد در شکم خود سنگینی احساس کرد و به جبرئیل(ع) شکایت کرد گفت تکان بخور و تکان خورد (سرفه کرد) پس قضاء‌ حاجت صورت گرفت و سنگینی از او خارج شد.

انسان در حقیقت ابتداء نیاز به تخلی ندارد و در شرائط زمین به وجود آمده است. خیلی ها اشکال می‌کردند و مرتب از ائمه(ع) می پرسیدند که چگونه امکان دارد در بهشت غذا خورده می‌شود ولی تخلی وجود ندارد؟ می‌فرمودند در همین دنیا بچه در شکم مادر تغذیه می‌کند ولی غیر از موارد، نادر مدفوع و ادرار ندارد. انسان هم در بهشت تخلی ندارد.

مراد از بهشت یقنیا باغات این زمین نیست و ممکن است به احتمال ضعیف بهشت برزخی مراد باشد که ارواح مومنین بعد از مرگ به آنجا می‌روند و این مقدار مسلم است که حضرت آدم(ع) هوایی آمده است و از بالا نازل شده است زیرا تمام آیات و روایات می‌فرمایند «هبط» یعنی از بالا نازل شده است. بنابراین بهشتی که حضرت آدم (ع)‌ از آنجا آمده است یا باید در کره ای دیگر باشد یا اینکه به وسیله‌ای از بالا آمده باشد.

شاید از یک قسمتی در اطراف و غرب زمین که بهشت برزخ می‌گویند خارج شده باشد و روایات می‌فرمایند «جنة الخلد» نبوده است زیرا کسی از آن جا خارج نمی‌شود. ممکن است در کره ای دیگر وجود داشته است و یا جائی در همین زمین بوده مانند بهشت برزخی که در غرب زمین است همانطور که جهنم برزخ در غرب زمین است و ارواح کافرین به آنجا منتقل می‌شوند.

 

علت بدبویی مدفوع

زمانیکه خداوند حضرت آدم (ع) را از گل خلق کرد و کالبد را روی زمین انداخت،‌ ملائکه درحال عبور و مشاهده می‌کردند و شیطان از دهان کالبد وارد و از مخرجش خارج می‌شد:

كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع أَسْأَلُهُ عَنْ عِلَّةِ الْغَائِطِ وَ نَتْنِهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ ع وَ كَانَ جَسَدُهُ طَيِّباً وَ بَقِيَ أَرْبَعِينَ سَنَةً مُلْقًى تَمُرُّ بِهِ الْمَلَائِكَةُ فَتَقُولُ لِأَمْرٍ مَا خُلِقْتَ وَ كَانَ إِبْلِيسُ‌ يَدْخُلُ مِنْ فِيهِ وَ يَخْرُجُ مِنْ دُبُرِهِ فَلِذَلِكَ صَارَ مَا فِي جَوْفِ آدَمَ مُنْتِناً خَبِيثاً غَيْرَ طَيِّب‌[10]

یعنی ... و ابلیس از دهانش داخل می‌شد و از مقعدش خارج می‌شد به همین علت درون آدم بدبو و بد و ناپاک شد.

این مسئله یک نماد کلی است و مراد ارتباط بدبویی با شیطان است. ما در جلد اول شیطان را به میکروب و ویروس معنا کردیم و میکروب وارد دهان انسان می‌شود و باعث می‌شود غذا فاسد شود و خود شیطان می‌گوید یکی از کارهای من فاسد کردن غذا است:

أَفْهَمُ الْكَلَامَ وَ أَنْهَى عَنْ الِاعْتِصَامِ وَ أَطُوفُ الْآجَامَ وَ آمُرُ بِقَطِيعَةِ الْأَرْحَامِ وَ أُفْسِدُ الطَّعَام‌[11]

یعنی شیطان می‌گوید ... به قطع رحم امر می‌کنم و غذا را فاسد می‌کنم...

امروزه در دنیا و در علم امروزی ثابت شده است که میکروب همراه غذا وارد می‌شود و داخل معده و روده ها غذا را فاسد و تجزیه می‌کند.

 

امکان عدم نیاز به تخلی و رفع بدبویی مدفوع

این همه اختراع و پیشرفت نتوانسته روشی به انسان بدهند که مدفوع بدبو نشود ولی مستفاد از روایات این است که این امر ممکن است زیرا در روایات می‌فرماید:

وَ لَا يُرَى لَهُ بَوْلٌ وَ لَا غَائِطٌ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ وَكَّلَ الْأَرْضَ بِابْتِلَاعِ مَا يَخْرُجُ مِنْهُ وَ يَكُونُ رَائِحَتُهُ أَطْيَبَ‌ مِنْ‌ رَائِحَةِ الْمِسْك‌[12]

یعنی ...بوی بول و غائط امام(ع) خوشبوتر از مشک است...

بنابراین امکان برطرف شدن بوی بد مدفوع وجود دارد و باید مکانیزم آن به دست بیاید.

حکمت دیگر بدبویی مدفوع انسان هم متکبر نشدن انسان است و با دیدن مدفوع بدبو بفمد و به یاد آورد که در چه مرتبه ای قرار دارد ولی آیا امکان برطرف کردن بدبویی وجود دارد؟ از روایات امکان آن ثابت کرده است ولی گمان نمی‌کنم تا به حال بشر در این مورد سعی کرده باشد.

بله، اینکه پیامبر(ص)‌ سایه نداشته است هم این سوال را در ذهن می‌آورد که آیا می‌شود سایه‌ی انسان نباشد؟ این روایات امکان این موارد را ثابت می‌کند مانند زنده کردن مرده که در قرآن آمده است گاوی بکشند و قسمتی از آن را به مرده بزنند تا مرده زنده بشود. مکانیزم عملی دارد و صرفا مسئله‌ی نبوت نیست زیرا اگر مسئله‌ی نبوت یا عصمت مطرح باشد اصلا نباید ادرار و مدفوع داشته باشند.

اگر مکانیزم نداشت خود بعض گاو را به مرده نمی‌زدند زیرا خود حضرت موسی(ع) (حضرت عیسی و حضرت علی علیهماالسلام) مرده را زنده می‌کرد و می‌گفت َ قُمْ‌ بِإِذْنِ‌ اللَّه‌[13] یعنی بلندشو به اذن خداوند.

حتی معجزات تابع قوانین خلقت هستند.

 

علت نگاه انسان به مدفوع در بیت الخلاء

فَالْإِنْسَانُ يَكُونُ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ وَ لَا يَصْبِرُ حَتَّى يَنْظُرَ إِلَى‌ مَا يَخْرُجُ‌ مِنْهُ قَالَ إِنَّهُ لَيْسَ فِي الْأَرْضِ آدَمِيٌّ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَكَانِ مُوَكَّلَانِ بِهِ فَإِذَا كَانَ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ ثَنَيَا بِرَقَبَتِهِ ثُمَّ قَالا يَا ابْنَ آدَمَ انْظُرْ إِلَى مَا كُنْتَ تَكْدَحُ لَهُ فِي الدُّنْيَا إِلَى مَا هُوَ صَائِرٌ.[14]

یعنی انسان در حال تخلی صبر نمی‌کند تا نگاه کند به آن چیزی که از آن خارج شده است امام(ع) فرمود در زمین انسانی نیست مگر اینکه دو فرشته با او هستند و زمانیکه در آن حال است گردن او را خم می‌کنند و می‌گویند ای آدمی زاد نگاه کن به آنچه برای او تلاش می‌کردی و خسته شدی به چه تبدیل شده است.

در روایت دیگر اینگونه می‌فرماید:

مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ بِهِ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ يُلَوِّي‌ عُنُقَهُ حَتَّى يَنْظُرَ إِلَى حَدَثِهِ ثُمَّ يَقُولُ لَهُ الْمَلَك‌ يَا ابْنَ آدَمَ هَذَا رِزْقُكَ‌ فَانْظُرْ مِنْ أَيْنَ أَخَذْتَهُ وَ إِلَى مَا صَارَ فَيَنْبَغِي لِلْعَبْدِ عِنْدَ ذَلِكَ أَنْ يَقُولَ- اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي الْحَلَالَ وَ جَنِّبْنِي الْحَرَامَ.[15]

یعنی ... ای آدمی زاد نگاه کن رزقت را از کجا بدست آوردی و به چه تبدیل شد پس برای عبد سزاوار است که بگوید خداوند حلال روزی من بگردان و حرام را از من دور بگردان.

 

معرفی داروی مسخن

     مغز گردو دو واحد

     زنیان دو واحد

     زردک یک واحد همان شقاقل است.

     پودر سنجد یک واحد

آسیاب و مخلوط شوند و به مقدار زیاد مثلا اندازه‌ی سه قاشق غذاخوری یا بیشتر شب موقع خواب مصرف شود.

مصرف این دارو فوائد متعددی دارد و منفعت شاخص آن گرم کردن کلیه است و حتی کلیه‌ای که از کار افتاده و شخص به دیالیز مبتلاء شده را به کار می‌اندازد.

نشانه‌ی ضعف کلیه ورم پا ها است زیرا کلیه نمی‌تواند آب بدن را به طور کامل ورم کند و آب بدن به سمت پا ها سرازیر می‌شود. اگر ضعف کلیه شدید باشد کل بدن ورم می‌کند.

این دارو ارتباط به سنگ کلیه ندارد ولی کلیه را از سردی و تنبلی خارج می‌کند و آن را فعال می‌کند.

این دارو برای بواسیر هم معرف است.


[1] عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور، ج2، ص181.
[2] ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص18.
[3] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج1، ص352.
[4] تهذیب الاحکام، ‌ شیخ طوسی، ‌ ج1، ص35.
[5] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج1، ص34.
[6] من لایحضرالفقیه، شیخ صدوق، ج4، ص4.
[7] من لایحضرالفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص26.
[8] من لایحضرالفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص26.
[9] قصص الانبیاء، راوندی، ص50.
[10] علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص275.
[11] بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، ج1، ص98.
[12] معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص102.
[13] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج62، ص66الفضائل، ابن شاذان، ج1، ص4.
[14] الکافی، کلینی، ج3، ص70، ط اسلامیه.
[15] من لایحضرالفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص23.