«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث پاکیزگی – معرفی داروی مفرِّح و داروی خواب آور

 

صحبت راجع به تخلی و آداب آن است. چه کنیم که تخلی موجب سلامتی باشد.

 

مخفی بودن تمییز کردن بینی و آب دهان انداختن

پنهان شدن هنگام تخلی مطلوب است و ستر عورت از واجبات است و نگاه کردن به عورت دیگران هم حرام است. این راجع به الزامات و امور اعتباریه و وجوب و حرمت است و حتما هم منافع و مصالح و حکمت هایی در آن وجود دارد ولی چیزی که بیشتر از آن است و وارد مسئله‌ی بهداشت می‌شود، این است که تمییز کردن بینی یا آب دهان انداختن هم قانون دارد و نمی‌شود هرجایی آب دهان انداخت یا بینی خود را تمییز کرد. این کارها باید پنهان باشد و نباید در معرض دید دیگران باشد. بعضی اشخاص هرجا که باشد دستمال را در می‌آورد و بینی خود را تمییز می‌کند که در اسلام مطلوب نیست بلکه انسان باید حتی الامکان این مسائل را پنهان کند.

روایت داریم که پیامبر(ص) برای تمییز کردن بینی یا انداختن آب دهان لباسی روی سر می‌انداخت این کار را پنهانی انجام می‌داد، بلکه در روایات می‌فرماید بهتر است انسان برای این کار جائی برود که کسی او را نبیند ولی اگر در جمع باشد و مجبور شود که هیچ ولی در صورت امکان باید جائی را انتخاب کند که کسی حضور نداشته باشد.

دو روایت در این زمینه داریم:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَنَخَّعَ‌ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ النَّاسُ غَطَّى رَأْسَهُ ثُمَّ دَفَنَهُ وَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَبْزُقَ فَعَلَ مِثْلَ ذَلِكَ وَ كَانَ ص إِذَا أَرَادَ الْكَنِيفَ غَطَّى رَأْسَهُ.[1]

یعنی هنگامی که پیامبر(ص) زمانیکه می‌خواست بینی را تمییز کند در جائیکه مردم حضور داشتند سر خود را می‌پوشاند و آن را دفن می‌کرد و زمانیکه آب دهان می‌انداخت همین کار را انجام می‌داد.

مِنْ‌ فِقْهِ‌ الرَّجُلِ‌ ارْتِيَادُ مَكَانِ الْغَائِطِ وَ الْبَوْلِ وَ النُّخَامَةِ يَعْنُونَ ع أَنْ لَا يَكُونَ ذَلِكَ بِحَيْثُ يَرَاهُ النَّاس‌[2]

یعنی از نشان فقیه و کسی که مقید به احکام شرع است و از نشانه‌ی فهم شخص مخفی کردن مکان تخلی و آب دهان و بینی است که کسی او را نبیند.

حتی استفاده از دستمال هم مناسب نیست بلکه این کار باید پنهانی انجام شود. چقدر در اسلام ظرائفی راجع به رعایت نظافت وجود دارد. این ها در سلامتی هم دخیل هستند.

از این روایت به دست می‌آید که مردم باید جای مخصوصی برای این کار داشته باشند و کسی آن ها را نبیند زیرا آب بینی و آب دهان همیشه پر از میکروب است به خصوص افراد بیمار که آب دهان آن ها سمی و کثیف است و به خصوص افرادی که مبتلا به بیماری سل هستند که هرجا آب دهان آن ها بیفتد تبیدل به گرد می‌شود و به وسیله‌ی هوا دیگران را مبتلا می‌کند.

 

مکان های ممنوع برای تخلی

در آب یا داخل آب(مطلق آب اعم از راکد یا جاری)

در مورد آب راکد تو معنا قابل تصور است. یکی اینکه انسان از بیرون آب به داخل آب ادرار کند و دیگری اینکه انسان از داخل آب ادرار کند.

فَإِنَّ لِلْمَاءِ أَهْلا[3]

یعنی همانا برای آب اهالی و ساکنانی است.

آب اهل و ساکن دارد و موجوداتی هستند مانند ملائکه یا چیزهای دیگر که در آب ساکن می‌شوند. حتما این کار ضرری دارد که به ما برمی‌گردد و حداقل از منافعی محروم می‌شویم و ملائکه به ما کمک نمی‌کنند.

اگر آب راکد در جائی باشد ممکن است شخصی بعد از ما از آن استفاده کند یا وضوء بگیرد یا آب بنوشد درحالیکه آب آلوده و بیماری زا شده است. اسلام می‌خواهد این چرخه‌ی بیماری از بین برود.

می‌شود استفاده که انسان نباید به هیچ وجه در آب ادرار کند؟ امروزه دستشویی ها به خصوص دستشوئی های فرنگی یک مقداری آب راکد دارد، آیا این کار در امروزه نهی شده است؟ از اطلاق روایات استفاده می‌شود که این کار مطلوب نیست به خصوص که در دستشوئی ها سیفون وجود دارد و در آن آب جمع می‌شود. این مسئله باید بررسی شود و باید مکانیزم آن را بدست بیاوریم و بفهمیم ساکن آب چه کسانی هستند و آیا در کاسه‌ی دستشوئی ساکن وجود دارد یا اینکه آن استثناء است و فقط ما می‌بینیم که دائما بیمار می‌شویم، ممکن است یکی از علت های بیمار شدن ما همین تخلی در آب باشد. دریا هم همین حکم را دارد و بیابد در آن ادرار کرد و روایات آن را خواهیم خواند.

ادرار کردن از داخل آب علاوه بر مشکلاتی که ذکر شد موجوداتی که داخل آب راکد هستند داخل بدن انسان می‌شوند و موجب بیماری «بلهاریزیا» یعنی ادرار خونی می‌شود. یک موجود ریز و تک سلولی به نام «آمیبا» وارد بدن می‌شود. این بیماری سخت است و برخی مواقع کشنده است و یکی از نشانه های آن خونریزی به همراه ادرار است.

الْمَاءُ لَهُ‌ سُكَّانٌ‌ فَلَا تُؤْذِهِمْ بِبَوْلٍ وَ لَا غَائِط[4]

یعنی برای آب ساکنانی است پس آن ها را با ادرار کردن و مدفوع اذیت نکنید.

این روایت مطلق است و تمام آب ها را از جمله آبی که داخل دستشوئی ها وجود دارد می‌شود.

در روایت دیگر آمده است:

وَ لَا فِي‌ مَاءٍ رَاكِدٍ وَ الْعِلَّةُ فِيهِ أَنَّهُ يُنَجِّسُهُ وَ يُقَذِّرُهُ فَيَأْخُذُ الْمُحْتَاجُ مِنْهُ فَيَتَوَضَّأُ مِنْهُ وَ يُصَلِّي بِهِ وَ لَا يَعْلَمُ أَوْ يَشْرَبُهُ أَوْ يَغْتَسِلُ بِه‌[5]

در آب راکد ادرار نکنید وعلت آن نجس شدن و کثیف شدن آن است و کسی که به آن احتیاج دارد از آن استفاده می‌کند و وضوء می‌گیرد ونماز می‌خواند یا می‌نوشد و یا غسل می‌کند.

مَنْ تَخَلَّى عَلَى قَبْرٍ أَوْ بَالَ قَائِماً أَوْ بَالَ‌ فِي‌ مَاءٍ قَائِماً أَوْ مَشَى فِي حِذَاءٍ وَاحِدٍ أَوْ شَرِبَ قَائِماً أَوْ خَلَا فِي بَيْتٍ وَحْدَهُ وَ بَاتَ عَلَى غَمَرٍ فَأَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ مِنَ الشَّيْطَانِ لَمْ يَدَعْهُ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَ أَسْرَعُ مَا يَكُونُ الشَّيْطَانُ إِلَى الْإِنْسَانِ وَ هُوَ عَلَى بَعْضِ هَذِهِ الْحَالاتِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَرَجَ فِي سَرِيَّةٍ فَأَتَى وَادِيَ مَجَنَّةَ فَنَادَى أَصْحَابَهُ أَلَا لِيَأْخُذْ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِيَدِ صَاحِبِهِ وَ لَا يَدْخُلَنَّ رَجُلٌ وَحْدَهُ وَ لَا يَمْضِي رَجُلٌ وَحْدَهُ قَالَ فَتَقَدَّمَ رَجُلٌ وَحْدَهُ فَانْتَهَى إِلَيْهِ وَ قَدْ صُرِعَ فَأُخْبِرَ بِذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَأَخَذَ بِإِبْهَامِهِ فَغَمَزَهَا ثُمَّ قَالَ- بِسْمِ اللَّهِ اخْرُجْ خَبِيثُ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ قَالَ فَقَامَ.[6]

یعنی ... کسی که در آب راکد ادرار کند ... مبتلا به آسیبی از ناحیه‌ی شیطان می‌رسد و او را رها نمی‌کند مگر اینکه خداوند اراده کند...

«قائما» می‌تواند صفت آب یا صفت انسان باشد. آب قائم به معنای آب راکد است.

شیطان به هر چیزی اطلاق می‌شود که از ناحیه‌ی نامعلوم و نامحسوس به انسان آسیب برساند.

الْبَوْلُ فِي الْمَاءِ الْقَائِمِ‌ مِنَ الْجَفَاءِ وَ نَهَى‌ عَنْهُ وَ عَنِ الْغَائِطِ فِيه‌[7]

یعنی ... از ادرار کردن در آب راکد نهی شده است و جفاء است...

بحث «آمیبا» برای آب راکد است ولی روایاتی داریم که از ادرار در آب جاری هم نهی کرده است.

«حصر البول» همان بیماری «بلها ریزی» هم می‌باشد چون در این بیماری ادرار به سختی می‌آید.

مَرَرْتُ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ص وَ هُمَا فِي الْفُرَاتِ مُسْتَنْقِعَانِ فِي إِزَارَيْنِ فَقُلْتُ لَهُمَا يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمَا أَفْسَدْتُمَا الْإِزَارَيْنِ فَقَالا لِي يَا أَبَا سَعِيدٍ فَسَادُنَا لِلْإِزَارَيْنِ أَحَبُّ إِلَيْنَا مِنْ فَسَادِ الدِّينِ إِنَ‌ لِلْمَاءِ أَهْلًا وَ سُكَّاناً كَسُكَّانِ الْأَرْض‌[8]

یعنی ... امام حسن و امام حسین علیهما السلام با شلوار داخل آب فرات رفتند عرض کردم شلوارتان را خراب کردید فرمودند خراب شدن لباس بهتر از خراب شدن دین است زیرا همانا برای آب اهل و ساکنانی است ...

در روایت عوالی اللئالی خواندیم که فرمود آب ساکنانی دارد و آن ها را با ادرار و غائط اذیت نکنید و این آب شامل تمام آب ها می‌شود چه جاری و چه راکد باشند.

أَنَّ الْبَوْلَ فِي الْمَاءِ الْجَارِي يُورِثُ‌ السَّلَسَ‌ وَ فِي الرَّاكِدِ يُورِثُ الْحَصْر[9]

یعنی ادرار کردن در آب جاری مبتلا به عدم کنترل ادرار می‌شود و ادرار کردن در آب راکد سبب قطع ادرار می‌شود.

حصر یا مشکل پروستات یا مشکل مثانه است یاهمان بیماری «بلها ریزی» است.

در آب لوله کشی فقها بحث دارند که آیا آب جاری است و یا آب کر است؟ این ها باید بررسی بشوند.

چه زمانی علم می‌خواهد این مطالب را بفهمد معلوم نیست و ما این مطالب را دست کم می‌گیریم درحالیکه هرکدام یک دانشگاه است. امروزه پروستات شایع شده است و نوعا آقایان مبتلا می‌شوند و شاید یکی از علت های آن همین ادرار کردن در آب راکد داخل دستشوئی ها یا دستشوئی فرنگی ها باشد.

بیشتر مراد این است انسان داخل آب جاری یا راکد برود و ادرار کند ولی شاید اطلاق روایت جائی که انسان از بیرون داخل این آب ها ادرار می‌کند را نیز شامل بشود.

 

تخلی کنار رودخانه یا چاه آب یا زیر درختان میوه دار

نَهَى رَسُولُ اللَّهِ أَنْ يُتَغَوَّطَ عَلَى شَفِيرِ بِئْرِ مَاءٍ يُسْتَعْذَبُ مِنْهَا أَوْ شَطِّ نَهَرٍ يُسْتَعْذَبُ مِنْهُ أَوْ تَحْتَ شَجَرَةٍ مُثْمِرَةٍ.[10]

یعنی پیامبر(ص) از تخلی کردن کنار چاهی که از آن آب می‌خورند یا کنار رودی که از آن آب می‌خورند یا زیر درخت میوه دهنده نهی کرده است...

ادرار کردن سبب استقذار و پخش بیماری به دیگران می‌شود.

در علم اصول و در بحث «مشتق» بررسی می‌کنند درختی که میوه می‌دهد ولی الان میوه ندارد آیا درخت مثمره می‌باشد یا نه؟ به عبارت دیگر آیا مشتق خصوص «متلبس بالفعل» است یا اعم از «متبلس بالفعل و ما انقضی عنه المبدا» است. یک مصداق برای این بحث درخت مثمره است که البته از تعلیلی که در روایات وجود دارد به نظر می‌رسد خصوص متلبس بالفعل(یعنی درختی که الان میوه دارد) را شامل می‌شود و شامل «ما انقضی عنه المبدا» (یعنی درختی که الان میوه ندارد) نمی‌شود.

وَ إِنَّمَا نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يَضْرِبَ أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ خَلَاءَهُ تَحْتَ‌ شَجَرَةٍ أَوْ نَخْلَةٍ قَدْ أَثْمَرَتْ لِمَكَانِ الْمَلَائِكَةِ الْمُوَكَّلِينَ بِهَا قَالَ وَ لِذَلِكَ يَكُونُ الشَّجَرُ وَ النَّخْلُ أُنْساً إِذَا كَانَ فِيهِ حَمْلُهُ لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ تَحْضُرُه‌[11]

یعنی پیامبر(ص) از تخلی زیر درخت یا نخل خرمائی که ثمر داده است نهی کرد به جهت ملائکه ای که موکل بر آن درخت هستند به همین جهت درخت میوه دار و نخل حالت انس و خوشی و راحتی دارد اگر میوه داشته باشد زیرا ملائکه در آنجا حضور دارند.

درختی که میوه دارد سبب راحتی و خوشحالی و خوشی می‌شود زیرا ملائکه حضور دارند و اگر در آنجا تخلی شود ملائکه می‌روند و از نعمت محروم می‌شود.

اگر چاه اطراف درخت باشد بحث تخلی نیست زیرا مخفی است و شاید مشمول این روایت نشود ولی ممکن هم هست شامل شود و جای بررسی دارد.

إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَلَائِكَةً وَكَّلَهُمْ‌ بِنَبَاتِ‌ الْأَرْضِ‌ مِنَ الشَّجَرِ وَ النَّخْلِ فَلَيْسَ مِنْ شَجَرَةٍ وَ لَا نَخْلَةٍ إِلَّا وَ مَعَهَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَكٌ يَحْفَظُهَا وَ مَا كَانَ مِنْهَا وَ لَوْ لَا أَنَّ مَعَهَا مَنْ يَمْنَعُهَا لَأَكَلَتْهَا السِّبَاعُ وَ هَوَامُّ الْأَرْضِ إِذَا كَانَ فِيهَا ثَمَرَتُهَا.[12]

یعنی همانا برای خداوند متعال ملائکه ای که آن ها را موکل گیاهان زمین اعم از درخت و نخل قرار داده است و هیچ درخت و نخلی نیست مگر اینکه همراه او فرشته ای از طرف خداوند است که از آن و از میوه‌ی آن محافظت می‌کند و اگر فرشته ای نداشته باشد میوه ای باقی نمی‌ماند(پرنده ها و حشره ها آن ها را می‌خوردند) و حیوانات وحشی و جنبندگان زمین آن ها را می‌خوردند.

معلوم می‌شود که درختی که میوه دارد محافظ دارد و از آن نگهداری می‌کند و حیوانات و حشرات آن ها را تلف نکنند تا به دست انسان نرسد.

آفت زدن هم به جهت حکمتی است.

 

تئوری اسلامی درباره موجودات خیر جهان

هرچه بلد شدیم این بود که میکروب و باکتری وجود دارد و انسان و غذا ها و میوه ها را آلوده می‌کند ولی این روایت می‌فرماید در مقابل این ها ملائکه (استعمال ملائکه یا از باب توسعه‌ی استعمال است یا حقیقتا خود ملائکه هستند) هم وجود دارند که در مقابل باکتری ها و ویروس ها، موجودات مفید و نافع هستند که هنوز علم این موجودات خیر و مفید را کشف نکرده است و به مکانیزم و دستگاه های بدن آن ها و شکل و قیافه‌ی آن ها علم پیدا نکرده است .

هر گیاهی یک فرشته دارد که نشان می‌دهند این موجودات هم مانند میکروب و ویروس زیاد هستند و نیاز به کشف و بحث و تحقیق دارد که بشر به این موجودات هم علم پیدا کند.

به نظر من طب اسلامی درهای علم را روی ما باز می‌کند. بحث میکروب و ویروس در روایات ما آمده است که در جلد اول بحث کردیم و به نظرم غربی ها هم از همین روایات ما، این مطالب را گرفتند و رفتند و بررسی کردند و مشاهده کردند.

در مورد موجودات مفید هم این بحث ها وجود دارد. همانطور که میکروب و ویروس و باکتری را تضعیف می‌کنیم و آنتی باکتریال و آنتی ویروس درست می‌کنیم می‌توانیم تقویت کننده‌ی این موجودات مفید را هم تولید کنیم تا حضور و فعالیت آن ها بیشتر شود و بتوانند از ما دفاع کنند و بشر در این زمینه هنوز هیچ کاری نکرده است.

بله، ممکن است با خواندن قرآن یا ذکر تقویت بشوند.

بله، این روایت شامل همه‌ی مزارع می‌شود.

ما متوجه شدیم که با تخلی در اطراف این گیاهان فرشتگان از آنجا می‌روند و دیگر حضور پیدا نمی‌کنند ولی جذب کننده های آن ها چیست را هنوز بررسی نکردیم. در روایات وجود دارد در خانه ای که قرآن باشد ملائکه حاضر می‌شوند یا در خانه ای که ذکر خداوند زیاد بشود ملائکه حاضر می‌شوند و هنوز درک بشر به این مسائل نرسیده است و یک روزی بشر به این مسائل خواهد رسید و ما بعد می‌گوییم بله در کتاب و روایات ما این مطالب وجود دارد. ولی ما باید پیش قدم شویم. این یک کشفی است اگر کسی بتواند این مطالب را بدست آورد که این موجودات چه موجوداتی هستند و چه چیزی باعث تقویت این موجود ات و جلب این موجودات می‌شود و چه استفاده هایی می‌شود از این موجودات در راستای سلامتی و بهداشت انجام داد خیلی مهم است. این یک تئوری اسلامی است.

 

تخلی روی قبر و داخل قبرستان

امروزه در قبرستان دستشوئی می‌سازند که خیلی خطرناک است و سبب جنون می‌شود.

لَا تَشْرَبْ وَ أَنْتَ قَائِمٌ وَ لَا تَبُلْ فِي مَاءٍ نَقِيعٍ وَ لَا تَطُفْ بِقَبْرٍ وَ لَا تَخْلُ فِي بَيْتٍ وَحْدَكَ وَ لَا تَمْشِ فِي نَعْلٍ وَاحِدٍ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ أَسْرَعَ مَا يَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ عَلَى بَعْضِ هَذِهِ الْأَحْوَالِ وَ قَالَ إِنَّهُ مَا أَصَابَ أَحَداً شَيْ‌ءٌ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فَكَادَ أَنْ يُفَارِقَهُ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.[13]

یعنی ... روی قبر تخلی نکن ... چیزی که به انسان اصابت کند در این حالات دیگر او را رها نمی‌کند مگر اینکه خداوند بخواهد.

 

تخلی در حمام

تخلی در حمام سبب فقر می‌شود و البته ملازمه ای بین فقر و بیماری هم وجود دارد و فقر بیماری هم می‌آورد. الان مشکل ما این است که در خانه های جدید حمام و دستشوئی را یک جا می‌سازند یا دستشوئی فرنگی را در حمام می‌گذارند.

وضوء گرفتن در دستشوئی که آب آن داخل دستشوئی برود سبب اختلاف اهل خانه می‌شود. نمی‌بینید انقدر اختلاف و طلاق زیاد شده است؟

ما خیلی با سبک زندگی اسلامی فاصله داریم. قدیمی ها خیلی روی جدایی چاه دستشوئی و چاه حمام و چاه آشپزخانه مقید بودند ولی حالا پیشرفت همه را یک کاسه کرده است.

 

معرفی داروی مفرح

این دارو برای افرادی است که هم و غم و مشکل دارند و یا افرادی که مبتلا به مصیبتی یا بلاء‌ شده اند که قابل تحمل نیست. این دارو انسان را خوش می‌کند و زد افسردگی و زد هم و غم است و خوشحال کننده است.

     بادرنجبویه دو واحد بنابراینکه همان باذروج باشد یا یکی از انواع آن باشد. گیاهی است که سبب خوشی انسان می‌شود و نارحتی و افسردگی او برطرف شود.

     بسباسه یک واحد پوست جوزبویا

     جوزبویا یک واحد

     آمله‌ی مقشره یک واحد

     زعفران یک دهم واحد اگر واحد پنجاه گرمی باشد یک مثقال یا پنج گرم می‌شود

آسیاب کنند و یک قاشق چایخوری بخورند و یا خیلی نرم آسیاب نشود و به شکل دم کرده بخورند که باعث انبساط نفس و راحتی می‌شود. مانند بقیه‌ی دم کرده ها دم شود و بستگی به نیاز دارد و اگر شخصی شدیدا ناراحت است غلیظ بخورد. به نظرم این چای اسلامی محسوب شود ولی چون زعفران دارد یک مقدار گران می‌شود.

باذروج معروف به سبزی حضرت امیر(ع) است. زعفران خوشی می‌آورد و کسی که زعفران می‌خورد به قدری می‌خندد که می‌میرد. به جای شکر عسل اضافه کنند به اندازه ای که طبع اقتضاء می‌کند.

 

معرفی داروی خواب آور

ریشه‌ی ایرساء دو واحد که همان زنبق است و در فارسی ایرساء و سوسن و آسمانجونی معروف است.

     زعفران یک دهم واحد

     گشنیز یک واحد برگ خشک یا تخم گشنیز یا ترکیب هردو

     برگ کاهو دو واحد

     تخم کاهو یک واحد

     برگ چغندر دو واحد

آسیاب و الک شود و یک ساعت قبل از خواب مصرف شود. خواب آور است و خواب بیمار را آرام می‌کند.


[1] الجعفریات، ابن اشعث، ص13.
[2] مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج1، ص249.
[3] الخصال، شیخ صدوق، ج1، ص613.
[4] عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور، ج2، ص187.
[5] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج77، ص195.
[6] الکافی، کلینی، ج6، ص533، ط اسلامیه.
[7] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج77، ص193.
[8] الکافی، کلینی، ج6، ص390، ط اسلامیه.
[9] عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور، ج2، ص187.
[10] الجعفریات، ابن اشعث، ص15.
[11] من لایحضرالفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص32.
[12] من لایحضرالفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص32.
[13] الکافی، کلینی، ج6، ص534، ط اسلامیه.