«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/02/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث پاکیزگی(غسل مس میت-غسل میت-غسل جمعه) – معرفی داروی تقویت عصب
غسل مس میت
صحبت راجع به سفارشات اسلام در مورد پاکیزگی است.
یکی از موارد غسل مس میت است. از روایات استفاده میشود بدن انسان یا حیوان زمانیکه میمیرد کثیف و آلوده میشود.
تمامی آفت بدن و بیماری های بدن روی بدن ظاهر میشود و در اینصورت دست زدن به بدن مرده سبب آلودگی و کثیفی میشود و سریع به تمام بدن سرایت میکند به همین جهت میفرمایند باید کل بدن شسته بشود.
این مسئله از رازهای بهداشت اسلامی است.
بشر تصور دارد در صورت دست زدن به مرده فقط دست کثیف میشود ولی در طب اسلامی و در بهداشت اسلامی میفرماید اگر دست به مرده خورده بشود تمام بدن کثیف میشود.
این از رازهای بهداشت اسلامی است و شاید پیشرفت علم این مسئله را ثابت کند.
در روایت آمده است:
وَ عِلَّةُ اغْتِسَالِ مَنْ غَسَلَهُ أَوْ مَسَّهُ فَطَهَارَةً لِمَا أَصَابَهُ مِنْ نَضْحِ الْمَيِّتِ لِأَنَّ الْمَيِّتَ إِذَا خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْهُ بَقِيَ أَكْثَرُ آفَتِهِ فَلِذَلِكَ يُتَطَهَّرُ مِنْهُ وَ يُطَهَّر[1]
یعنی علت وجوب غسل برای مرده شور یا کسی که به مرده دست میزند پاکیزگی است به جهت پاشیدن آبی که روی میت ریخته میشود زیرا هنگامیکه روح از بدن مرده خارج میشود و بیشتر آفات مرده باقی میماند به همین جهت کسی که به مرده دست میزند باید غسل کند و بدن مرده را هم باید پاک کرد.
از این روایت استفاده میشود خود روح و جان باعث تمییزی و پاکیزگی است و خروج روح از بدن سبب آلودگی بدن است و زمانیکه جان خارج میشود آفت آن روی بدن باقی میماند.
راجع به حیوان ائمه(ع) میفرمایند که نیاز به غسل نیست زیرا پوست نوع حیوانات با مو یا پشم یا پر پوشیده است به همین جهت غسل واجب نمیشود.
از امام رضا(ع) نقل شده است:
فَإِنْ قَالَ فَلِمَ لَمْ يَجِبِ الْغُسْلُ عَلَى مَنْ مَسَ شَيْئاً مِنَ الْأَمْوَاتِ غَيْرَ الْإِنْسَانِ كَالطَّيْرِ وَ الْبَهَائِمِ وَ السِّبَاعِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ قِيلَ لِأَنَّ هَذِهِ الْأَشْيَاءَ كُلَّهَا مُلَبَّسَةٌ رِيشاً وَ صُوفاً وَ شَعَراً وَ وَبَراً هَذَا كُلُّهُ زَكِيٌّ طَاهِرٌ وَ لَا يَمُوتُ وَ إِنَّمَا يُمَاسُّ مِنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي هُوَ زَكِيٌّ مِنَ الْحَيِّ وَ الْمَيِّت [2]
پس اگر گفت چرا غسل بر کسی که به مرده های غیر انسان مانند پرندگان و چهارپایان و درندگان و غیر آن دست بزند واجب نیست گفته میشود زیرا این موارد با پر و پشم و مو و کرک پوشیده شده است و این ها طاهر هستند و نمیمیرند و همانا به چیز پاک از آن ها دست خورده میشود چه حیوان زنده و چه مرده باشد این اجزاء پاک هستند.
از بعضی روایات استفاده میشود که بعد از مس مردهی حیوانات صرفا دست شسته بشود و غسل نیاز نیست.
روش غسل میت همان روش غسل جنابت است که گفته شد.
غسل میت
دو علت برای شستن میت متصور است.
روایت قبلی فرموده است که بدن مرده کثیف میشود و پر از آفت میشود بنابراین یکی از احتمالات برای علت شستن بدن مرده میتواند وداع دیگران با میت است.
بدن مرده شسته میشود تا آفت های بدن مرده به دیگران سرایت نکند.
این احتمال معقول و تا حدودی متصور است.
ولی روایات احتمال دوم را مطرح میکنند و آن طهارت و پاکیزگی برای ملاقات با ملائکه و خداوند متعال است به همین جهت باید میت را بشویند و پاکیزه کنند.
در روایت آمده است:
قَالَ فَلِمَ أُمِرَ بِغُسْلِ الْمَيِّتِ قِيلَ لِأَنَّهُ إِذَا مَاتَ كَانَ الْغَالِبُ عَلَيْهِ النَّجَاسَةَ وَ الْآفَةَ وَ الْأَذَى فَأَحَبَّ أَنْ يَكُونَ طَاهِراً إِذَا بَاشَرَ أَهْلَ الطَّهَارَةِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ يَلُونَهُ وَ يُمَاسُّونَهُ فِيمَا بَيْنَهُمْ نَظِيفاً مُوَجَّهاً بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَيْسَ مِنْ مَيِّتٍ يَمُوتُ إِلَّا خَرَجَتْ مِنْهُ الْجَنَابَةُ فَلِذَلِكَ أَيْضاً وَجَبَ الْغُسْل[3]
چرا به غسل میت امر شده است؟ زیرا زمانیکه میمیرد نجاست و کثافت و آلودگی و مواد آسیب رسان بر بدن او غالب است پس خوب است که از این ها پاک باشد هنگامی که با اهل طهارت از ملائکه ملاقات میکند که کارهای او را به عهده دارند و به او دست میزنند و به سوی خداوند میرود تا اینکه وجه خداوند را بطلبد و برای او شفاعت شود
جسم است که کثیف و آلوده میشود و چون در تماس با فرشتگان خواهد بود و آن را به سمت خداوند میبرند تا برای او شفاعت بشود باید پاک و تمییز باشد.
زمانیکه انسان میمیرد، ملائکه متولی امور او میشوند.
شاید از این روایت استفاده بشود که شاید ملائکه مادی هم باشند زیرا تماس برای ماده است و برای روح نیست و شاید معانی دیگر مراد باشد.
در روایت دیگر آمده است:
وَ عِلَّةُ غُسْلِ الْمَيِّتِ أَنَّهُ يُغَسَّلُ لِأَنَّهُ يُطَهَّرُ وَ يُنَظَّفُ مِنْ أَدْنَاسِ أَمْرَاضِهِ وَ مَا أَصَابَهُ مِنْ صُنُوفِ عِلَلِهِ لِأَنَّهُ يَلْقَى الْمَلَائِكَةَ وَ يُبَاشِرُ أَهْلَ الْآخِرَةِ فَيُسْتَحَبُّ إِذَا وَرَدَ عَلَى اللَّهِ وَ لَقِيَ أَهْلَ الطَّهَارَةِ وَ يُمَاسُّونَهُ وَ يُمَاسُّهُمْ أَنْ يَكُونَ طَاهِراً نَظِيفاً مُوَجَّهاً بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُطْلَبَ بِهِ وَ يُشَفَّعَ لَهُ وَ عِلَّةٌ أُخْرَى أَنَّهُ يَخْرُجُ مِنْهُ الْمَنِيُّ الَّذِي مِنْهُ خُلِقَ فَيُجْنِبُ فَيَكُونُ غُسْلُهُ لَهُ [4]
یعنی و علت غسل میت این است که از آلودگی ها و کثیفی ها و بیماری ها(عامل بیماری ها مانند میکروب و ویروس) تمییز و پاکیزه شود و از علت های دیگر(خون و چرک و استفراغ و جنابت و مانند آن) که به بدنش اصابت میکند و آلوده میکند و میت با ملائکه ملاقات میکند و با اهل آخرت مباشرت میکند و مستحب است زمانیکه نزد خداوند وارد میشود و اهل طهارت (ملائکه) را ملاقات میکند و آن ها مس کند، پاکیزه و طاهر باشد در حالیکه به سمت خداوند میرود....
بنابراین چون بدن میخواهد با ملائکه در تماس باشد باید طاهر و پاکیزه باشد.
احتمال اول هم این است که به جهت تماس اهالی میت با بدن میت و جلوگیری از بیمار شدن اهالی میت، باید غسل میت انجام شود.
شهادت کرامتی است از خداوند تبارک و تعالی برای افرادی که شهید میشوند. شهید کثافت و آلودگی را ندارد و پاک است.
زمانیکه به شهدا نگاه میکنیم مانند کسی است که خواب است. آیهی قرآن میفرماید شهید زنده است. یعنی صفات زنده را دارد و صفات مرده که کثیفی و آلودگی از جملهی آن ها است را ندارد.
اثبات این معانی باید از راه علم باشد که چه اتفاقی در مورد شهید میافتد.
ائمه(ع) نوعا شهید هستند ولی شهید در میدان جنگ نیستند غیر از امام حسین (ع) که در میدان جنگ شهید شده است.
ائمه(ع) شهید هستند و پاک هستند و این حکم تعبدی است و وارد این مقولات نمیشویم زیرا بحث ما بهداشت است ولی این سوالات وجود دارد که آیا خون یا ادرار پیامبر(ص) نجس است؟
روایت داریم که شخص حجام خون پیامبر(ص) را خورد، پیامبر(ص) فرمود چرا این کار را انجام دادی ولی حالا که این کار را کردی جهنم بر تو حرام است چون خون پیامبر(ص) در بدن تو است و خون پیامبر(ص) در جهنم نمیشود.
این ها چه معانی و چه بحث هایی دارد کسی نمیداند و باید بررسی شود. خیلی از مسائل مانند علوم ائمه(ع) چیست و از چه راهی است و بدن های آن چگونه است باید بررسی شود.
روایت میفرماید بدن های آن ها سایه نداشته است. بدن های ائمه(ع) چه خصوصیتی داشته است که بدون سایه بوده اند؟ یا اینکه بدن های ائمه (ع) پاک است ولی چرا غسل داده میشدند؟ این بحث ها وجود دارد.
غسل جمعه
روایات روی غسل جمعه خیلی تاکید دارند و روایات عجیب و متعدد و زیادی در مورد غسل جمعه داریم. بلکه در بعضی از روایات کلمهی «واجب» آمده است.
بلکه در یک روایت آمده است که تارک غسل جمعه فاسق است. تا این حد تاکید و تشدید بر غسل جمعه شده است.
بعض روایات میفرماید که حضرت امیر(ع) اگر میخواست کسی را توبیخ کند آن شخص را به عاجز تر از تارک غسل جمعه معرفی میکرد:
كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا أَرَادَ أَنْ يُوَبِّخَ الرَّجُلَ يَقُولُ وَ اللَّهِ لَأَنْتَ أَعْجَزُ مِنَ التَّارِكِ الْغُسْلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ إِنَّهُ لَا يَزَالُ فِي طُهْرٍ إِلَى الْجُمُعَةِ الْأُخْرَى.[5]
یعنی حضرت امیر(ع) میخواست کسی را سرزنش کند میفرمود شما تنبل تر از تارک غسل جمعه هستی زیرا او تا جمعهی بعد در پاکیزگی است.
منشا سنت غسل جمعه
مفاد روایات این است که غسل جمعه برای پاکی است.
انصار کار میکردند و کشاورزی میکردند و آبیاری میکردند و شتر از راه دور میآوردند و باغ های خود را آبیاری میکردند و عرق میکردند و کثیف میشدند و بدبو به نماز جمعه میآمدند. به همین جهت بیشتر افراد نماز جمعه بدبو بودند و قابل تحمل نبود. پیامبر(ص) به آن ها دستور داد که غسل کنید و بعد نماز جمعه بیایید که بدبویی برطرف شود و نماز جمعه و اجتماع و محل اجتماع باید خوشبو باشد و معطر باشد و بوی بدی در آنجا نباشد.
در روایت آمده است:
فِي عِلَّةِ غُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ إِنَّ الْأَنْصَارَ كَانَتْ تَعْمَلُ فِي نَوَاضِحِهَا وَ أَمْوَالِهَا فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ حَضَرُوا الْمَسْجِدَ فَتَأَذَّى النَّاسُ بِأَرْوَاحِ آبَاطِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ فَأَمَرَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص بِالْغُسْلِ فَجَرَتْ بِذَلِكَ السُّنَّةُ.[6]
یعنی علت غسل جمعه این است که انصار با شترانی که آب میآوردند و گاو و گوسفند خود کار میکردند و برای نماز جمعه حاضر میشدند و مردم از بوی زیر بغل و بدن آن ها اذیت میشدند و پیامبر(ص) فرمود که غسل کنند و از آنجا غسل جمعه سنت شد.
اصل غسل جمعه به جهت پاکیزگی است. عرض کردم اسلام مساوی با سلامتی است و احکام اسلام روی بهداشت و سلامتی بناء شده است.
معلوم میشود در هر محل جمع شدن و در هر اجتماعی باید این مسئله رعایت شود.
در مورد وارد شدن به مکه خیلی غسل داریم مانند غسل ورود حرم و ورود خانهی خدا و غسل طواف و مانند آن که حکمت آن همان محل جمع بودن است.
اگر کسی در این محل ها بیاید و از کثیفی و بوی بد بینی خود را بگیرد وجههی خوبی ندارد.
لزوم غسل جمعه برای تمام افراد
غسل جمعه برای همه لازم است ولی اصل سنت واقع شدن و شروع آن، مسئلهی انصار بوده است مانند تحریم خمر که علت آن این بوده است که ابوبکر خمر خورد و در مسجد شعر خواند و مرثیه برای کشته های مشرکین در جنگ بدر خواند و خداوند فرمود:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون[7]
یعنی اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا بدانيد چه مىگوييد ...
شروع تحریم خمر این مسئله بوده است و غسل جمعه را پیامبر(ص) اولین بار در مسئلهی انصار فرموده است و معنای آن این نیست که غسل جمعه فقط برای افرادی باشد که میخواهند نماز جمعه بیایند باشد.
اسلام پاکیزه است و این همه روایت راجع به غسل جمعه نشان می دهد که غسل جمعه برای پاکیزگی است.
طاهر و طیب بودن
ما دو نوع پاکیزگی داریم. یک نوع شستن بدن از کثافات است و یک نوع پاکیزگی وجود دارد که به آن «طیب» میگویند. یعنی بدن پاک و تمییز است ولی شسته میشود تا طیّب شود.
یک طاهر و یک طیب داریم. دستی که یک بار شسته شود پاک میشود ولی اگر چند بار شسته شود براق و طیب میشود.
وضوء گرفتن در بار اول انسان را پاک میکند ولی چند بار وضوء گرفتن انسان را طیب میکند و گفته اند:
أَنَّ الْوُضُوءَ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ وَ مَنْ جَدَّدَ وُضُوءَهُ مِنْ غَيْرِ حَدَثٍ آخَرَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تَوْبَتَهُ مِنْ غَيْرِ اسْتِغْفَار[8]
یعنی وضوء بر وضوء نور بر روی نور است ...
هیچ شرع و دیانتی غسل جمعه را ندارد و هر کسی نباید بیش از یک هفته حمام نرفته باشد که اگر به آن غسل حیض و جنابت و مستحبی را هم اضافه کنیم معلوم میشود که اسلام دین پاکیزه است.
مراد از جمعه چیست
در عربی جمعه دو معنا دارد. جمعه به معنای روز جمعه و هفته میباشد. شاید ملاک روز جمعه نباشد و اگر جمعه نشد روزهای دیگر این غسل باید انجام شود.
اگر روز جمعه آب پیدا نشود، پنجشنبه غسل را انجام دهد.
در یک روایت آمده است که هر هفت روز یک بار باید غسل انجام شود و بشوید.
ملاک هفته است واگر روز جمعه خصوصیت دارد به جهت نماز جمعه است و از روایات استفاده میشود که خود روز جمعه خصوصیتی ندارد.
ثواب برای غسل در هفته یک بار است.
میفرماید روز جمعه غسل کنید از طلوع آفتاب تا اذان ظهر، اگر نشد بعد از ظهر و اگر نشد شب و اگر نشد شنبه و اگر هم نشد یکشنبه غسل انجام دهید.
معلوم میشود روز جمعه در غسل جمعه خصوصیت ندارد.
ائمه (ع) میفرمایند که اگر معلوم شود روز جمعه آب نیست روز پنجشنبه غسل کنید.
روایت قضاء غسل جمعه نفرموده است و بحث ما کثیفی است و بحث فقه نمیکنیم.
در روایت آمده است:
عِلَّةُ غُسْلِ الْعِيدَيْنِ وَ الْجُمُعَةِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنَ الْأَغْسَالِ لِمَا فِيهِ مِنْ تَعْظِيمِ الْعَبْدِ رَبَّهُ وَ اسْتِقْبَالِهِ الْكَرِيمَ الْجَلِيلَ وَ طَلَبِهِ الْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِهِ وَ لِيَكُونَ لَهُمْ يَوْمَ عِيدٍ مَعْرُوفٍ يَجْتَمِعُونَ فِيهِ عَلَى ذِكْرِ اللَّهِ فَجَعَلَ فِيهِ الْغُسْلَ تَعْظِيماً لِذَلِكَ الْيَوْمِ وَ تَفْضِيلًا لَهُ عَلَى سَائِرِ الْأَيَّامِ وَ زِيَادَة فِي النَّوَافِلِ وَ الْعِبَادَةِ وَ لِيَكُونَ ذَلِكَ طَهَارَةً لَهُ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَة[9]
یعنی علت غسل عیدین و جمعه و غیر از آن از غسل ها تعظیم خداوند است ... و طهارت از جمعه تا جمعه باشد.
طهارت شرعی نیست بلکه به معنای پاکیزگی است و عرض کردم به جهت نماز جمعه نیست و بر همه واجب است:
سَأَلْتُهُ عَنِ الْغُسْلِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى عَبْدٍ أَوْ حُرٍّ.[10]
یعنی از غسل جمعه سوال کردم فرمود بر هر مرد و زن و عبد و آزادی واجب است.
مضمون این روایت متواتر است.
معلوم است که بر زن و بنده نماز جمعه واجب نیست بنابراین نماز جمعه مستقل از غسل جمعه است و به یکدیگر ارتباط ندارد.
بله روز جمعه روز عید است و همه میخواهند نماز جمعه شرکت کنند و گفتیم اصل مشروعیت غسل جمعه پاکیزگی در نماز جمعه بوده است.
در روایت معتبر آمده است:
سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ فَاتَهُ الْغُسْلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ قَالَ يَغْتَسِلُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّيْلِ فَإِنْ فَاتَهُ اغْتَسَلَ يَوْمَ السَّبْتِ.[11]
یعنی از مردی که غسل جمعه را از دست داده بود سوال شد فرمود بعد از ظهر تا شب غسل کند و اگر نشد روز شنبه غسل کند.
روایات به این معنا متعدد است.
در روایت دیگر آمده است:
قَالَ لِأَصْحَابِهِ إِنَّكُمْ تَأْتُونَ غَداً مَنْزِلًا لَيْسَ فِيهِ مَاءٌ فَاغْتَسِلُوا الْيَوْمَ لِغَدٍ فَاغْتَسَلْنَا يَوْمَ الْخَمِيسِ لِلْجُمُعَةِ.[12]
یعنی امام صادق(ع) به اصحاب خود فرمود فردا به جائی میرسید که آب نیست امروز برای فردا غسل کنید پس ما روز پنجشنبه برای روز جمعه غسل کردیم.
معلوم میشود جمعه خصوصیتی ندارد و غسل در پنجشنبه و شنبه هم میشود انجام داد.
در روایت دیگر داریم که هر روز که نتوانستی غسل کنی در فردای آن روز غسل کن که هممهی روزها را شامل میشود.
در روایت آمده است:
يَا عَلِيُّ عَلَى النَّاسِ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ سَبْعَةِ أَيَّامٍ الْغُسْلُ فَاغْتَسِلْ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ وَ لَوْ أَنَّكَ تَشْتَرِي الْمَاءَ بِقُوتِ يَوْمِكَ وَ تَطْوِيهِ فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ مِنَ التَّطَوُّعِ أَعْظَمَ مِنْه[13]
یعنی ای علی(ع) بر مردم در هر هفت روز یک روز غسل لازم است پس هر روز جمعه غسل کن اگر چه آب را بخری و در آن روز گرسنه بمانی زیرا مهم تر از غسل جمعه نیست.
یک مطلوب دیگری وجود دارد که این غسل در روز جمعه باشد. بنابراین «تعدد مطلوب» وجود دارد. مانند نماز که نماز خواندن و خواندن در مسجد و خواندن به صورت جماعت هرکدام مطلوب هستند.
مطلوب اول این است که انسان در هفت روز یک غسل انجام دهد و مطلوب دوم این است که این غسل را در روز جمعه قرار بدهد.
از باب تعدد مطلوب اگر غسل را در روز جمعه قرار ندهد امر دوم را امتثال نکرده است ولی در هر روز که غسل کند امر اول را امتثال میکند.
در روایت دیگر آمده است:
فَإِنْ فَاتَكَ الْغُسْلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ قَضَيْتَ يَوْمَ السَّبْتِ أَوْ بَعْدَهُ مِنْ أَيَّامِ الْجُمْعَةِ وَ إِنَّمَا سُنَّ الْغُسْلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ تَتْمِيماً لِمَا يَلْحَقُ الطَّهُورَ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ مِنَ النُّقْصَان[14]
اگر در روز جمعه غسل نکردی روز شنبه یا بعد از آن از روزهای هفته غسل کن...
روز جمعه یکی است ولی فرمود «ایام الجمعه» معلوم میشود کلمهی جمعه بر هفته هم اطلاق میشود.
از روایات استفاده میشود که اگر کسی در روز جمعه میتوانست غسل کند ولی نکرد، میتواند در روزهای دیگر هم غسل انجام بدهد.
غسل در روزهای دیگر یا از باب «تعدد مطلوب» است یا از باب «وجوب القضاء بامر مستحدث» است. [یعنی قضاء داشتن عملی نیازمند دستور جدید دیگری غیر از حکم تشریع عمل است.]
از «فوت غسل» مطلق فوت مراد است مانند فوت نماز که مراد مطلق فوت است و فقط عدم تمکن از نماز را در نظر ندارد. اگر به هر دلیل مانند تنبلی هم غسل نکرد میتواند در روزهای دیگر غسل کند.
معرفی داروی تقویت عصب
داروی ترکیبی است. منظور از عصب، اعصاب بدن است. اعصاب بدن ارتباطی به اعصاب و روان هم دارد. این دارو در حقیقت اعصاب را شُل میکند.
تقویت به معنای صفت کردن نیست بلکه به معنای شل کردن و آرام کردن عصب است.
• بابونه سه واحد بابونه گیاه خوبی برای تقویت اعصاب است. افرادی که عصبی هستند و مشکل اعصاب دارند و حتی افرادی که مشکل کشیدگی عصب دارند میتوانند از دم کردهی بابونه به جای چای استفاده کنند. خستگی را برطرف میکند و اعصاب را تقویت میکنند و انسان را راحت میکند. بابونه زرد است که بابونهی شیرازی میگویند و پرسفید نداشته باشد.
• بادرنجبویه یک واحد گیاه خوبی است و آرام بخش و تقویت کننده است.
• کشمش دو واحد در روایات آمده است که الزَّبِيبُ يَشُدُّ الْعَصَبَ وَ يَذْهَبُ بِالنَّصَبِ وَ يُطَيِّبُ النَّفْسَ.[15] یعنی عصب را تقویت میکند و خستگی را برطرف میکند... هر نوع کشمشی خوب است ولی مویز بهتر است.
• تخم پیاز دو واحد در روایت آمده است الْبَصَلُ يَذْهَبُ بِالنَّصَبِ وَ يَشُدُّ الْعَصَب[16] یعنی پیاز خستگی را برطرف میکند و عصب را تقویت میکند... کل پیاز خوب است و فرقی نمیکند. پیاز و آب پیاز میکروب جذب میکند و قابل خشک کردن نیست.
• هلیلهی زرد دو واحد تقویت کنندهی عصب است و برای افرادی که ترس دارند هم مفید است.
• شوید یک واحد
آسیاب شوند و الک شوند و ظاهرا صبح ناشتا به اندازهی یک قاشق مربا خوری استفاده کنند که آرام بخش و تقویت کنندهی عصب است و شب هم میتوان استفاده کرد.
بله، اگر هم افتیمون اضافه کنید خوب است چون تقویت کنندهی عصب است ولی یک واحد باشد.
بله، اگر عسل هم اضافه کنید مانعی ندارد ولی تجربه نشان داده است که این دارو بدون عسل قوی تر است.