«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/01/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: داروی زانو درد – ادامه بحث پاکیزگی – وسائل پاک کننده
داروی زانو درد
داروی بسیار مفید و موثر و مورد نیاز است. خیلی مبتلا به پا درد و زانو درد میشوند که در بزرگسالان بیشتر است.
امروزه حتی جوان ها به درد زانو مبتلا میشوند. بیماری شایع و درد شایع و در طب جدید تقریبا لاعلاج است.
کپسول هایی از آمریکا میآورند که از استخوان مرده درست میشود ولی باز هم فائده ندارد.
قسمتی از درمان زانو درد در روایت آمده است که شیطرج است.
• • شیطرج پنج واحد
• • فلفل یک واحد
• • دارچین دو واحد
• • انجدان رومی دو واحد
آسیاب بشوند و به آن ها عسل اضافه بشود و به شکل کپسول درآورده شود و اندازهی یک فندق صبح ناشتا و یک فندق شب موقع خواب استفاده شود.
شیطرج چوب هایی از هندوستان است که به اسم شیطرج هندی است ولی تشخیص این گیاه قدری سخت است. ممکن است نوع تقلبی باشد. چوب های هرز شده را به عنوان شیطرج میفروشند. شیطرج اصل زمانی که آسیاب میشود تبدیل به پشمک میشود و به راحتی قابل آسیاب شدن نیست.
شیطرج اگر خیلی کهنه یا خیلی تازه باشد تبدیل به پشمک نمیشود. برای تبدیل کردن پشمک ها به پودر قدری حوصله میخواهد و قدری مرور زمان نقش دارد. شاید پشمک ها اگر حدودا یک ماه بماند بتوان با آسیاب کردن آن ها را تبدیل به پودر کرد.
در روایت مفضل آمده است:
فَهَذَا يَغُورُ فِي الْمَفَاصِلِ فَيَسْتَخْرِجُ الْفُضُولَ الْغَلِيظَةَ مِثْلَ الشَّيْطَرَج[1]
یعنی این در مفاصل داخل میشود و فضولات غلیظ را از آن ها را خارج میکند مانند شیطرج
شیطرج زوائدی که داخل مفاصل است را خارج میکند.
فلفل رطوبت را برطرف میکند و تسکین دهندهی درد است. در روایات بیشتر فلفل سیاه آمده است ولی تجربه نشان داده است که فلفل قرمز هم همان تاثیر را دارد.
این دارو برای مشکلات زانو به خصوص آب آوردن زانو مناسب است.
این دارو چون فلفل دارد قابل خوردن نیست و تند است و به آن عسل اضافه میشود که به شکل کپسول در بیاید تا قورت داده شود و نباید جویده شود زیرا تندی فلفل آزار دهنده است.
شاید برای مینیسک و رباط هم بی تاثیر نباشد ولی آن ها نیاز به جا انداختن دارد.
این دارو برای نقرس خیلی عالی است و شاید درمان شاخص نقرس شیطرج باشد البته در روایت صراحت ندارد بلکه برای زوائد مفصل است.
برای ساییدگی مفصل هم خوب است و برای ساییدگی مرکب یک مفاصل وجود دارد که در جلد سه خواندیم و بحث آن مفصل خوانده شد.
مرکب یک مفاصل غضروف ساز است ولی داروی شیطرج درمان کل مشکلات مفصل که از جملهی آن ساییدگی است.
بله، میتوانید به آن مومیایی هم اضافه کنید. البته مومیایی باید مقدار کم باشد زیرا نباید در هر روز بیشتر از یک دانه گندم مصرف شود زیرا عقیمی میآورد.
سورنجان در روایات وارد نشده است.
مومیایی در روایت به همین لفظ آمده است. افرادی که در عمل همبستر شدن ضعیف میشوند، عسل با اندازهی یک گندم مومیایی مصرف کند نیرویی که از دست داده شده برمیگردد.
مومیایی یک شیرهی سیاهی است که از کوه خارج میشود. بر اثر تابش آفتاب، کوه ترک میخورد و یک مادهی سیاهی خارج میشود. کوه هایی که خیلی از سال روی آن برف مینشید بهترین مومیایی دارد.
در روایات وارد شده است که بهترین مومیایی برای قلههای کوه های کلیمانجارو در آفریقا است. این کوه ها در تمام سال برف دارند.
در درجهی دوم کوه های هیمالیا است.
الان شاید بهترین چیزی که به دست ما میرسد برای کوه های بلتستان پاکستان است زیرا جزو کوه های هیمالیا است. برای ما میآورند ولی الان خیلی گران شده است.
الان جدیدا هر کیلو چیزی در حدود سه تا چهار میلیون تومان است.
ولی همین کوه های ایران هم مانند کوه های هزار مسجد خراسان، کرمانشاه و سلسله جبال زاگرس دارد و از آنجا هم میآورند.
مومیایی دو گونه است. مایع آن مالیدنی و جامد آن خوردنی است. شاید در کشورهای دیگر برای بدست آوردن مومیایی پای آهویی را میشکنند و رها میکنند و آهو میرود جایی که مومیایی است و پای خود را به آن میمالد و خوب میشود.
الان مومیایی که میآید بوی ادرار بز کوهی و آهو دارد زیرا این حیوانات خیلی از این ماده استفاده میکنند.
مگر مومیایی کرمانشاه و مومیایی مناطق غرب که بوی ادرار ندارد حالا شاید در آن مناطق آهو نیست یا اینکه صعب العبور است.
مومیایی برای شکستگی خوب است. اگر روی محل شکستگی بمالند خیلی سریع ترمیم میشود.
باید این دارو به قدری مصرف شود تا درد زانو برطرف شود.
مومیایی ایران کیلویی در حدود صد تا دویست هزار تومان است و بیشتر خوردنی میآید و مالیدنی کمتر میآید. همین مومیایی خوردنی را هم میتوان با روغن زرد یا روغن زیتون آب کرد و مالیده شود.
اگر کسی مشکلی هم ندارد مومیایی بمالد پاهای او گرم و تقویت میشود زیرا مومیایی شدیدا گرم است.
حکمت خداوند این است که در سردترین جا که قله های کوه ها است ماده ای قرار داده است که خیلی گرم است. با یک دانه گندم از مومیایی انسان حس میکند که بدنش داغ میشود.
در مکه مومیایی زیاد است و همهی حاجی ها میآورند.
مواظب باشید زیرا خیلی وقت ها ریشهی درخت زرشک را به جای مومیایی میفروشند و به آن «زک» میگویند.
امروزه به مومیایی کوهی مومیایی سنگ میگویند ولی به مومیایی زرشک ، «مومیایی زک» میگویند.
مومیایی سنگی با حرارت آب نمیشود ولی در روغن حل میشود.
ادامهی بحث پاکیزگی
تاسیس قاعدهی کلی در مورد پاکیزگی
مستفاد از مجموع روایات این است که باید پاکیزه باشیم. البته مقدار پاکیزگی و حد و اندازهی آن هم مشخص است.
از روایات بدست میآید که امت اسلام باید پاکیزه ترین ملت روی زمین باشند. هیچ ملتی به این مقدار غسل و وضوء و شستو شو ندارد.
بحث وجوب و حرمت نیست ولی از ما خواسته شده است و جزء اساس دین ما است.
البته روایات متعددی در این زمینه داریم.
پیامبر(ص) میفرماید یکی از وظائف پیامبران وادار کردن مردم به رعایت پاکیزگی است. اگر بشر به طبع خود رها شود به سمت کثیفی میرود.
این مسئله دیده شده است. در عراق مقداری مشکل درست شد و حاکمان آن اهمیت ندادند کسانی که رفتند دیدند نجف و کربلا چگونه بود.
بعد از جریان صدام پاکیزگی رها شد و آشغال ها در خیابان ها رها شد.
در روایتی از امام رضا(ع) آمده است:
مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ التَّنَظُّفُ وَ التَّطَيُّبُ وَ حَلْقُ الشَّعْرِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَة[2]
یعنی ار اخلاق پیامبران رعایت پاکیزگی است ....
بنابراین علاوه بر وظایف دیگر مانند دین و اعتقاد مردم، مسئلهی پاکیزگی هم از وظایف پیامبران است.
این مسئله در تمام شرایع بوده است و در شریعت ما که کامل ترین شریعت است تاکید بیشتری شده است.
اگر حساب شود غسل های مستحب خیلی زیاد است و به ذهن خطور میکند که پاکیزه ترین دین اسلام است. غسل های افراد در ماه مبارک رمضان که یک شب در میان غسل مستحب است، در شب قدر دو مرتبه غسل آمده است و شب و روز عید فطر غسل وارد شده است.
ولی اگر مسلمان ها در این مسئله کوتاهی کنند، دین اشکالی ندارد.
در روایت آمده است:
إنّ الإسلام نظيف فتنظّفوا فإنّه لا يدخل الجنّة إلّا نظيف[3]
همانا اسلام پاکیز است پس پاکیزگی را رعایت کنید و فقط انسان پاکیزه وارد بهشت میشود.
انسانی که رعایت پاکیزگی نمیکند وارد بهشت نمیشود.
در روایت دیگر آمده است:
تنظّفوا بكلّ ما استطعتم فإنّ اللَّه تعالى بنى الإسلام على النّظافة و لن يدخل الجنّة إلّا كلّ نظيف.[4]
یعنی ... خداوند اسلام را روی پاکیزگی بنا نهاد ...
وقتی کتاب فقه را باز میکنید، اولین بحث آن طهارت است. وضوء و تمییز کردن بدن و رعایت نجاسات و شستن بدن و لباس و مانند آن است.
پاکیزگی اول دین ما است و اسلام روی پاکیزگی بنا شده است.
بنابراین پاکیزگی جزء اسلام بلکه اساس اسلام است و بالاتر از اسلام ایمان است. مسئلهی ایمان هم مشروط به پاکیزگی است. ایمان کامل نمیشود مگر با رعایت پاکیزگی.
در روایت مشهور است:
النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَان[5]
یعنی نظافت از ایمان است.
نظافت جزء ایمان است و ایمان بدون پاکیزگی ناقص است و کامل نیست.
بنابراین ما تکلیفی غیر از واجبات و محرمات داریم و آن رعایت پاکیزگی است و اگر واجب شرعی نباشد حتما واجب بهداشتی است.
در روایت آمده است:
إن الله يحب الناسك النظيف[6]
یعنی خداوند انسان ظریف و پاکیزه را دوست دارد.
در روایت دیگر آمده است:
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ لَهُ بُرْدَانِ مَعْزُولَانِ لِلصَّلَاةِ لَا يَلْبَسُهَا إِلَّا فِيهَا وَ كَانَ يَحُثُ أُمَّتَهُ عَلَى النِّظَافَةِ وَ يَأْمُرُهُمْ بِهَا[7]
یعنی پیامبر(ص) ... امت خود را به رعایت پاکیزگی وادار میکرد و به آن امر میکرد.
در روایت دیگر آمده است:
إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الرَّجُلَ الْقَاذُورَةَ قِيلَ وَ مَا الْقَاذُورَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الَّذِي يَتَأَفَّفُ بِهِ جَلِيسُه[8]
یعنی خداوند از انسان کثیف بدش میآید و عرض شد قاذوره چیست؟ فرمود کسی که همنشین او از او بدش میآید.
از خیلی از روایات استفاده میشود مقصد بسیاری از تکالیف پاکیزگی است. خلال کردن و غسل کردن و وضوء گرفتن به خاطر پاکیزگی است.
تَخَلَّلُوا فَإِنَّهُ مِنَ النَّظَافَة ...[9]
یعنی خلال کنید زیرا از پاکیزگی است...
علت و سبب غسل جنابت هم بخاطر پاکیزگی است.
عِلَّةُ غُسْلِ الْجَنَابَةِ النَّظَافَة ...[10]
یعنی علت غسل جنابت پاکیزگی است...
بنابراین هدف از این تکالیف پاکیزگی است و مقدمات به دست آوردن هدف پاکیزگی است.
خیلی کلمات «تمییز کنید»، «پاکیزه کنید»، «بشویید» در روایات وارد شده است.
نَظِّفُوا بُيُوتَكُم ...[11]
یعنی خانه های خود را تمییز کنید...
نَظِّفُوا طَرِيقَ الْقُرْآنقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا طَرِيقُ الْقُرْآنِ قَالَ أَفْوَاهُكُمْ قِيلَ بِمَا ذَا قَالَ بِالسِّوَاكِ.[12]
یعنی راه قرآن را تمییز کنید عرض شد ای رسول خدا راه قرآن چیست؟ فرمود دهان های شما ...
نَظِّفُوا مَرَابِضَ الْغَنَم ...[13]
یعنی جایگاه گوسفندان را تمییز کنید...
نَظِّفُوا أَفْنِيَتَكُم ...[14]
حیات خانه را تمییز کنید...
«افنیه» حیات خانه و اطراف خانه و حتی خیابان ها را شامل میشود. از ما خاسته شده حتی خیابان ها را تمییز و پاک کنیم.
کلمهی «اغسلوا» هم زیاد آمده است.
فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُم[15]
یعنی صورت و دستانتان را بشوئید.
اغْسِلُوا أَيْدِيَ الصِّبْيَانِ مِنَ الْغَمَرِ فَإِنَّ الشَّيَاطِينَ تَشَمُّهُ.[16]
یعنی دستان کودکان خود را بشوئید ...
قبل از غذا و بعد از غذا دستان را بشوئید و موارد زیادی سفارش به شستن شده است.
همه نشان میدهد ما تکلیفی غیر از بحث نجاسات و غسل و وضوء داریم و آن رعایت پاکیزگی است.
مقدار تمییز کردن بدن
از مجموع روایات استفاده میشود که نباید انسان حتی یک لحظه کثیف باشد. اگر یک لحظه کثیفی صدق کند بر انسان، او کثیف است وخداوند انسان کثیف را دوست ندارد.
حتی الامکان حتی یک لحظه هم انسان نباید کثیف باشد.
أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ مِنَ الرِّجَالِ الْقَاذُورَة[17]
یعنی خداوند از انسان کثیف بدش میآید
بنابراین باید نظافت رعایت بشود. به طور طبیعی بدن انسان به جهت تخلی و کار با کشاورزی و دام ها کثیف میشود ولی باید تکلیف این است که صبر نشود و فورا کثافت ها تمییز شود.
بنابراین تمییزی صرفا برای نماز نیست و باید همیشه عنوان تمییز بر انسان صادق باشد و عنوان کثیف بر او صادق نباشد.
با چه خود را تمییز کنیم؟
اصل تکلیف و اصل مطلوب معلوم شد. انسان باید تمییز باشد ولی وسیلهی آن چیست؟
خداوند متعال در مورد وسیلهی تمییز کردن دست بشر را باز گذاشته است.
در روایت آمده است:
تنظّفوا بكلّ ما استطعتم فإنّ اللَّه تعالى بنى الإسلام على النّظافة و لن يدخل الجنّة إلّا كلّ نظيف[18]
یعنی به هر وسیلهای خود را تمییز کنید ...
البته یک سری چیزهایی را در روایات ذکر میکنند که انشاءالله خواهیم خواند ولی قانون این است که هرچه بدست آمد و با هرشئ ممکن خود را تمییز کنید.
مثلا اگر کثافتی مانند خون یا منی یا فضولات به پیراهن بچسبد با سنگ برطرف شود. اگر صابون یا آب نباشد با هر وسیلهی ممکن تمییز شود.
از طرفی هم مراد این است که با هر وسیلهای که میتوان کشف کرد یا درست کرد که برای تمییزی خوب باشد را تهیه کنیید.
اگر شوینده یا صابونی میتوان تولید کرد باید انجام شود فقط مضر نباشد.
چیزهایی باید تولید شود که تمییزی را به طور واقعی به ارمغان بیاورد.
خود روایات اسلامی تمییز کنندهایی مانند آب و خاک و آفتاب و دیگر چیزها را ذکر میکند.
آب
اولین و بهترین شوینده آب است. بهترین وسیله برای تطهیر و تمییز کردن بدن و برای ایمن شدن از ضرر باکتری ها و ویروس ها است.
قرآن در خصوص آب باران میفرماید که خواهیم خواند.
پیامبر(ص) میفرماید:
الْمَاءُ يُطَهِّرُ وَ لَا يُطَهَّر[19]
یعنی آب تمییز میکند و تمییز نمیشود
چیزهای کثیف و نجس را تمییز میکند ولی اگر خود آب کثیف شود و نجس شود پاک نمیشود.
اینکه آب مطهر است شکی نیست ولی آب مراتبی دارد.
آب باران
آب باران در صورتیکه هوا صاف باشد و آلوده نباشد، بهترین پاک کننده و تمییز کننده است.
قرآن میفرماید:
وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدام[20]
یعنی و آبى از آسمان برايتان فرستاد، تا شما را با آن پاك كند و پليدى شيطان را از شما دور سازد و دلهايتان را محكم، و گامها را با آن استوار دارد
ما شیطان را به باکتری و میکروب و ویروس معنا کردیم یا اینکه یکی از مصادیق شیطان این ها هستند.
«رجز» وسیلهای است که شیطان به وسیلهی آن به انسان آسیب میرساند.
وسیله هایی مانند آنزیم های باکتری میتواند رجز باشند که با آب باران برطرف میشود.
آسیبی که شیطان و میکروب و ویروس میزند و آنزیم های شیطان و زهری که شیطان تولید میکند و کثافتی که میکروب و شیطان تولید میکند را برطرف میکند.
در جلد اول بحث «رجز» مفصل گذشت. معنای آن کار و فعل نیست بلکه آلودگی و کثافت و آنزیم و امثال این ها است.
وسیلهای که با آن شیطان انسان را بیمار میکند رجز است.
یعنی آب باران علت بیماری را برطرف میکند.
در جلسات گذشته خواندیم که یکی از کثافت ها خود شیطان و میکروب و ویروس است. البته خود شیطان کثیف نیست و مراد آنزیم ها و زهرهایی است که تولید میکند.
بحث تطهیر است و خصوصیت آب باران این است که تطهیر میکند. بحث وضوء و نجاست نیست زیرا نجاست با غیر آب باران هم برطرف میشود.
چیزی که خصوص آب باران آن را برطرف میکند آلودگی ها است.
آب آسمان «نیتروژنه» است و با خود «نیتروژن » میآورد.
یک جلد کتاب که همان جلد اول است در مورد علل و اسباب بیماری است که یکی از آن ها میکروب و ویروس است.
ما تابع صدق هستیم و باید آب باران صدق شود و اگر آبی باشد که خصوصیات آب باران را داشته باشد و تولیدی باشد، آب باران صادق نیست.
در استنباطات ما، تابع صدق هستیم.
پس آب باران پاک کننده است و بهترین پاک کننده است و شاید اولین مرتبهی آب ها باشد. آب باران قدرت پاک کنندگی دارد حتی اگر مقداری با خاک مخلوط بشود.
در روایات آمده است که آب باران اگر با خاک هم مخلوط بشود تمییز کننده و پاک کننده است.
البته میفرمایند بهترین آب باران، آب بارانی است که به زمین نرسیده است که باید جمع شود.
در مرتبهی دوم آب بارانی است که روی پشت بام جمع میشود و از ناودان پایین میآید.
در روایت آمده است:
يَسِيلُ عَلَيَ مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ أَرَى فِيهِ التَّغَيُّرَ وَ أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ فَتَقْطُرُ الْقَطَرَاتُ عَلَيَّ وَ يَنْتَضِحُ عَلَيَّ مِنْهُ وَ الْبَيْتُ يُتَوَضَّأُ عَلَى سَطْحِهِ فَيَكِفُ عَلَى ثِيَابِنَا قَالَ مَا بِذَا بَأْسٌ لَا تَغْسِلْهُ كُلُّ شَيْءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُر[21]
یعنی آب باران به من میرسد و در آن تغییر میبینم و در آن آثار کثافت هایی میبینم و قطره ها روی لباس ها و بدنم میریزد و به من اصابت میکند و خانه ای که روی بام آن وضوء میگیرند و آب میگیرند و از سقف آب میچکد و روی پیراهن های ما میریزد امام(ع) فرمود اشکالی ندارد و آن را نشوی هر چیزی که با آب باران ملاقات کند پاک میشود.
آب جاری
آب رودخانه ها و آب جاری هم بعد از آب باران است زیرا عاصمیت و معصومیتی دارد و زود کثیف نمیشود مگر اینکه تغییر کند و کثیف کننده شود.
آب باران هم میتواند به جایی برسد که به جای تمییز کنندگی اشیاء را کثیف کند.
آب جاری وقتی تمییز نمیکند و کثیف میکند مثلا لباس سفید را سیاه میکند دیگر تمییز کننده نیست.
آب دریا
در روایت آمده است:
سَأَلْتُهُ عَنْ مَاءِ الْبَحْرِ أَ طَهُورٌ هُوَ قَالَ نَعَمْ.[22]
یعنی از امام صادق(ع) در مورد آب دریا سوال کردم که آیا تمییز کننده و پاک کننده است فرمود بله
در روایت دیگر آمده است:
قَالَ النَّبِيُّ ص لَمَّا سُئِلَ عَنْ مَاءِ الْبَحْرِ- هُوَ الطَّهُورُ مَاؤُهُ الْحِلُّ مَيْتَتُه[23]
یعنی ... آب دریا طهور و میتهی آن حلال است.
اگر ماهی مرده از دریا بگیرند هرچند هم تزکیه نمیشود حلال است.
آب چاه
در روایت آمده است:
كَتَبْتُ إِلَى رَجُلٍ أَسْأَلُهُ أَنْ يَسْأَلَ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَقَالَ مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ فَيُنْزَحُ مِنْهُ حَتَّى يَذْهَبَ الرِّيحُ وَ يَطِيبَ طَعْمُهُ لِأَنَّ لَهُ مَادَّةً.[24]
یعنی آب چاه واسع است و چیزی آن را فاسد نمیکند مگر اینکه بو یا طعم آن تغییر کند زیرا ماده دارد. باید از آن آب بکشند تا بو و طعم آن عوض بشود.
روایات به این معنا زیاد است و یک بابی در کتاب وسائل داریم.
پس آب چاه پاک کننده است مگر اینکه تغییر کند و ما از جهت پاکیزگی صحبت میکنیم و کاری به حکم شرعی نداریم.
آب درون قنات و لوله های آب، آب جاری محسوب میشوند چون جریان دارد.
شرط آب چاه این است که نباید نزدیک چاه فاضلاب باشد. چاه اگر نزدیک چاه فاضلاب باشد و بوی فاضلاب به آن برسد دیگر قابل استفاده نیست.
هر مادهی شیمیایی که به آب اضافه میکنند مانند کلر خوب نیست.
در دنیا شناخته شده است که اگر کلر روی بدن بریزد، بدن تاول میزند و کلر بدن را میسوزاند حالا اگر وارد بدن بشود اصلا خوب نیست.
البته کلر خود به خود بخار میشود ولی آثار آن میماند.