«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معرفی خمیردندان، کثیفی‌ها ازنظر بهداشت اسلامی

 

معرفی خمیردندان

این خمیردندان برای دندان، جرم دندان، لثه و غلبه بلغم مفید است، یکی از علل بدبویی دهان بلغم است. این دارو یک پودر است شامل چوب اراک (دو واحد آسیاب شده)، سعد کوفی (دو واحد)، اذخر (یک واحد)، عاقرقرحا (یک واحد)، هلیله زرد (یک واحد)، خردل (دو واحد) و میخک (یک واحد) است. می‌توان چیزهای دیگر مانند نمک و کف دریا (هرکدام یک‌چهارم واحد) هم به این ترکیب اضافه کرد که خاصیت سفیدکنندگی دندان دارند و اگر بخواهیم آن را تبدیل به خمیر کنیم می‌توان به آن عسل و سرکه اضافه کرد به‌اندازه‌ای که تبدیل به خمیر شود، سرکه و عسل برای دهان مفید است. از این ترکیب باید هفته‌ای دو بار استفاده کرد نه هرروز، زیرا این دارو قوی است. اگر بخواهیم آن را بیشتر استفاده کنیم باید مقدار میخک را کم کرد زیرا به لثه آسیب می‌زند. چوب اراک و سعد کوفی و اذخر را می‌توان همیشه استفاده کرد.

چوب اراک همان چوب‌هایی است که بیشتر در مکه رشد می‌کند و قسمت‌های مختلف دارد، قسمتی که زیر خاک قرار می‌گیرد خوش‌بو است اصل مسواک همین است، قسمت بیرونی آن شکل مسواک را دارد ولی آن بو را ندارد، در حال حاضر نوعی چوب مسواک در عطاری‌ها وجود دارد که از پاکستان می‌آید ولی مانند چوب مسواک مکه نیست و آن عطر و فواید را ندارد. امروزه خواص چوب اراک معلوم شده و در خمیردندان‌ها استفاده می‌شود.

در روایات بسیار سفارش به استفاده از سعد کوفی شده و برای دهان و دندان و مخصوصاً برای لثه مفید است. در روایت آمده کسی که از سعد کوفی در شستن دهان استفاده کند مبتلا به درد دندان نمی‌شود.

اذخر ساقه‌های زردی است که شبیه چوب جارو است و خوش‌بو است. از مستحبات احرام جویدن اذخر است.

در روایت آمده که سه چیز را باهم آسیاب کنید و با آن مسواک بزنید زیرا برای بلغم و لثه مفید است و برای بوی دهان هم مفید است، یکی از آن‌ها عاقرقرحا است. عاقرقرحا خوب زبان گز است و اگر دره‌ای از آن را روی زبان قرار دهید کل زبان سرد می‌شود. به‌جای عاقرقرحا ریشه ترخون را می‌فروشند که با آن تفاوت دارد و این حالت زبان گز بودن را ندارد. ترکیب دوم هلیله زرد است، هلیله زرد میکروب‌کش است و باعث برطرف شدن خلط و بلغم می‌شود. ترکیب سوم خردل است.

میخک اثر تسکین‌دهنده دارد و برای درد دندان مفید است. امروزه در دندان‌پزشکی برای بی‌حس کردن از میخک استفاده می‌کنند. اگر کسی دچار دندان‌درد شود با گذاشتن میخک روی دندان‌درد تسکین می‌یابد و اگر هم مشکل از لثه باشد لثه ترک می‌خورد و چرک خارج می‌شود.

اگر بخواهیم نمک اضافه کنیم بهتر است از نمک اندرانی یا نمک ترکی استفاده کرد که حالت بلوری دارد.

برای مسواک زدن می‌توان از چوب زیتون استفاده کرد زیرا درمان جرم دندان است.

بهترین زمان استفاده از این ترکیب و مخصوصاً ترکیب سه‌گانه ناشتا است. در روایات زمان مسواک زدن قبل از نماز است.

 

کثیفی‌ها ازنظر بهداشت اسلامی

 

ششمین مورد سگ است، سگ از نجاسات است و مسلم است که کثیف است، در روایت آمده: «تنزهوا عن قرب الكلاب فمن أصاب الكلب وهو رطب فليغسله وإن كان جافا فلينضح ثوبه بالماء.»[1] یعنی «بر حذر باشید از نزدیک شدن به سگ‌ها، اگر کسی بدنش یا لباسش به سگ اصابت کند اگر مرطوب باشد آن را بشوید ولی اگر خشک باشد روی پیراهن آب بپاشد.»

در روایت آمده: «سألت أبا عبد الله عليه السلام عن لحم الكلب، فقال: هو مسخ قلت: هو حرام؟ قال: هو نجس، أعيدها عليه ثلاث مرات»[2] یعنی «از امام صادق (ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، امام فرمودند مسخ است، گفتم آیا حرام است؟ امام پاسخ داد نجس است، سه مرتبه پرسیدم.» البته بعضی گفته‌اند که مسیخ جن است نه مسیخ انس. یکی از دلایلی که برای کثیف و مضر بودن سگ بیان می‌شود این است که پیامبر (ص) به حضرت امیرالمؤمنین (ع) امر فرمود وقتی وارد شهر (مکه یا مدینه) شدید هر سگی که می‌بینید بکشید[3] و هر قبری که دیدید خراب کنید و با زمین یکسان کنید. اگر سگ ظرفی را بلیسد یا از آن چیزی بخورد آن را باید با خاک شست سپس چند مرتبه با آب شست.

 

هفتمین مورد خوک است، در قرآن آمده: ﴿وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ﴾[4] یعنی «از بنی‌اسرائیل و نصارا بعضی را به شکل میمون و بعضی را به شکل خوک درآوردیم.» با توجه به این آیه خوک هم مانند سگ مسیخ است. خوک حیوان کثیفی است و هر چیزی را می‌خورد حتی مدفوع. در روایت آمده: «سألته عن خنزير شرب من اناء كيف يصنع به ؟ قال: يغسل سبع مرات.»[5] یعنی «از امام کاظم (ع) سؤال کردم اگر خوک از ظرفی آب خورد چه کنیم؟ امام پاسخ دادند آن ظرف را باید هفت مرتبه شست.»

 

هشتمین مورد کافر است، کافر کسی است که منکر خداست و مشرکین و بت‌پرستان را نیز شامل می‌شود و شاید یهود و نصارا و کسانی را که خوک و شراب می‌خورند را شامل شود. در قرآن آمده: ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ﴾[6] یعنی «مشرکین نجس هستند و نباید به مسجد نزدیک شوند.» در این آیه مراد از نجس، کثیف بودن است.

در روایت آمده: «أبي بصير عن أحدهما (عليهما السلام) في مصافحة المسلم اليهودي والنصراني قال، من وراء الثوب فإن صافحك بيده فاغسل يدك.»[7] یعنی «ابو بصیر از امام می‌پرسد درباره مسلمانی که با یهودی یا نصرانی مصافحه می‌کند از پشت لباس، امام فرمودند اگر با دست خودش مصافحه کرد دستش را بشوید.» در این روایت صحبت از نجاست و نماز نیست زیرا اشاره نشده که دست مرطوب باشد بلکه حتی اگر دست خشک هم باشد باز کثیف می‌شود و باید دست را شست.

انسان کافر چون رعایت پاکیزگی را نمی‌کند و از نجاسات پرهیز نمی‌کند ازاین‌جهت کثیف است.

در روایت آمده: «سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن سؤر اليهودي والنصراني فقال: لا.»[8] یعنی «از امام سؤال کردم درباره باقی‌مانده غذای یهودی و نصرانی، امام پاسخ دادند نخورید.»

در روایت آمده: «سألت أبا جعفر عليه السلام عن آنية أهل الذمة المجوس، فقال: لا تأكلوا في آنيتهم ولا من طعامهم الذي يطبخون ولا في آنيتهم التي يشربون فيها الخمر.»[9] یعنی «از امام سؤال شد درباره مجوس، امام فرمودند با آن‌ها غذا نخورید و در ظرف‌های آن‌ها غذا نخورید و غذای آن‌ها را نخورید و در ظرف‌هایی که در آن غذا می‌پزند از آن استفاده نکنید و ظرف‌هایی که با آن مشروب می‌خورند از آن استفاده نکنید (مگر اینکه با آب شسته شود).»

در روایت در مورد کنیز نصرانی آمده که دستش را بشوید بعد می‌تواند دست به ظرف‌ها بزند. بعضی روایات مانند این روایت دال بر نجاست عرضی است و بعضی روایات دال بر نجاست ذاتی هستند.

شاید نجس‌ترین موجود روی زمین ناصب است، ناصب کسی است که با اهل‌بیت دشمنی دارد.

 

نهمین مورد مردار است، اگر مردار انسان یا حیوان بگندد و بدبو شود کثیف است و حتی طبع انسان هم از آن تنفر دارد ولی اگر هنوز به این مرحله نرسیده باشد، با توجه به روایات این هم کثیف است و اگر چیزی به آن برخورد کند باید بشویند. در روایت آمده: «سألته عن الرجل يصيب ثوبه جسد الميت فقال: يغسل ما أصاب الثوب.»[10] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال کردم درباره کسی که لباسش به بدن مرده اصابت کرده، امام فرمودند آن قسمتی که به مرده اصابت کرده را بشوید.» البته در این روایت مراد از مردار، مرده حیوانی است که خون جهنده دارد.

در روایت آمده: «قَالَ عَلِيٌّ ع فِي الزَّيْتِ وَ السَّمْنِ إِذَا وَقَعَ فِيهِ شَيْ‌ءٌ لَهُ دَمٌ فَمَاتَ فِيهِ اسْتَسْرِجُوهُ فَمَنْ مَسَّهُ فَلْيَغْسِلْ يَدَهُ وَ إِذَا مَسَّ الثَّوْبَ أَوْ مَسَحَ يَدَهُ فِي الثَّوْبِ أَوْ أَصَابَهُ مِنْهُ شَيْ‌ءٌ فَلْيَغْسِلِ الْمَوْضِعَ الَّذِي أَصَابَ مِنَ الثَّوْبِ أَوْ مَسَحَ يَدَهُ فِي الثَّوْبِ يَغْسِلُ ذَلِكَ خَاصَّةً‌»[11] یعنی «حضرت امیرالمؤمنین (ع) درباره روغن زیتون و روغن زرد فرمودند چیزی که خون جهنده دارد در آن بیافتد و بمیرد، امام پاسخ دادند آن را مصرف نکنید و آن را در چراغ بریزید و برای روشنایی استفاده کنید و اگر کسی به آن مردار یا روغن دست بزند، دستش را بشوید و اگر به پیراهن برخورد کرد یا دستی که به آن اصابت کرده به پیراهن مسح کرد آن محل را بشوید یا آنجایی که دستش را پاک کرد در آن قسمت از پیراهن فقط آن محل را بشوید.»

در روایت آمده: «إِنْ كَانَ شَيْئاً مَاتَ فِي الْإِدَامِ وَ فِيهِ الدَّمُ فِي الْعَسَلِ أَوْ فِي زَيْتٍ أَوْ فِي السَّمْنِ وَ كَانَ جَامِداً جُنِّبَ مَا فَوْقَهُ وَ مَا تَحْتَهُ ثُمَّ يُؤْكَلُ بَقِيَّتُهُ وَ إِنْ كَانَ ذَائِباً فَلَا يُؤْكَلُ»[12] یعنی «اگر چیزی در ادام (چیز خوردنی) بمیرد و خون جهنده داشته باشد، در عسل یا روغن‌زیتون یا روغن زرد و جامد باشد آنچه بالا و پایین آن است دور بریزند و مابقی را بخورند ولی اگر مایع باشد نباید خورده شود.» از این روایات استفاده می‌شود که مردار کثیف است.

در روایت آمده: «سُئِلَ عَنِ الزَّيْتِ يَقَعُ فِيهِ شَيْ‌ءٌ لَهُ دَمٌ فَيَمُوتُ قَالَ الزَّيْتُ خَاصَّةً يَبِيعُهُ لِمَنْ يَعْمَلُهُ صَابُوناً‌.»[13] یعنی «از حضرت امیرالمؤمنین (ع) سؤال شد درباره روغن‌زیتون که در آن حیوانی که خون جهنده دارد در آن بیافتد و بمیرد، امام فرمودند بفروشد به کسی که از آن صابون درست کند.» علاوه بر کثیف بودن مردار و اجازه تبدیل روغن‌زیتون کثیف شده با مردار به صابون، از این روایت معلوم می‌شود که صابون از روغن‌زیتون درست می‌شود.

 

دهمین مورد موش است، موش ازنظر شرعی نجس نیست اما اگر با چیز مرطوبی برخورد کند باید آن را شست. در روایت آمده: «إن وقعت فأرة في الماء ثم خرجت فمشت على الثياب فاغسل ما رأيت من أثرها وما لم تره انضحه بالماء.»[14] یعنی «اگر موشی در آب بیافتد سپس خارج شود و روی لباس‌ها راه رفت آنچه از اثر پایش می‌بینی بشوی اما آنجا که اثر پای موش نداشته باشد فقط آب روی آن بپاش.»

در روایت دیگر آمده: «سألته عن الفأرة والكلب إذا أكلا الخبز أو شماه أيؤكل ؟ قال: يطرح ما شماه ويؤكل ما بقي.»[15] یعنی «از امام کاظم (ع) سؤال شد درباره موش و سگ اگر قسمتی از نان بخورند یا بو کنند آیا خورده می‌شود؟ امام پاسخ دادند آن قسمت که بو کردند را دور بریزید و مابقی را بخورید.»

همچنین پیامبر (ص) نهی فرمودند از خوردن باقی‌مانده غذا و آبی که موش از آن خورده است[16] .

 

یازدهمین مورد درندگان هستند، درندگان مانند گرگ و شغال و پلنگ و شیر و مانند این‌ها ازنظر شرعی نجس نیستند ولی روایات ما آن‌ها را کثیف حساب می‌کنند. در روایت آمده: «سألته هل يحل أن يمس الثعلب والأرنب أو شيئا من السباع حيا أو ميتا؟ قال: لا يضره ولكن يغسل يده.»[17] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال کردم آیا جایز است انسان به روباه یا خرگوش یا درندگان چه مرده یا زنده دست بزند، امام فرمودند ضرری ندارد ولی دستش را بشوید.» اگر مرده حیوان مو داشته باشد مشکلی ندارد که به آن دست بزنید و گربه هم از درندگان است.

 

دوازدهمین مورد خمر است، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «إذا أصاب ثوبك خمر أو نبيذ مسكر فاغسله إن عرفت موضعه فإن لم تعرف موضعه فاغسله كله»[18] یعنی «اگر خمر یا نبیذ مست‌کننده به پیراهن اصابت کند، آن را بشوی، اگر محل آن را میدانی همان‌جا را بشوی و اگر محل آن را نمی‌دانی همه لباس را بشوی.»

در روایت آمده: «سألت أبا عبدالله (ع) عن الخمر والنبيذ والمسكر يصيب ثوبي ، أغسله أو أصلى فيه؟ قال : صلّ فيه إلا أن تقذره فتغسل منه موضع الأثر ، إن الله تبارك وتعالى إنما حرم شربها»[19] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال کردم درباره خمر و نبیذ مسکر که به لباسم اصابت می‌کند آیا آن را بشویم یا در آن نماز بخوانم؟ امام فرمودند نماز بخوان مگر اینکه آن را کثیف حساب کنی، پس محل اثر (جایی که رنگ گرفته) را بشوی، خداوند فقط نوشیدن آن را حرام کرده.» با توجه به این روایت صحبت نجاست نیست زیرا اگر چیزی نجس باشد اگر اثر آن مشخص باشد یا نباشد فرقی نمی‌کند.

در روایت آمده: «سأل أبا عبد الله (عليه السلام) عن الفقاع فقال: لا تشربه فإنه خمر مجهول فإذا أصاب ثوبك فاغسله.»[20] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال شد درباره آب جو، امام فرمودند آن را نخورید زیرا این خمری است که شناخته‌شده نیست و اگر به لباست اصابت کرد آن را بشوی.»

 

سیزدهمین مورد عرق است، با توجه به روایات عرق بدن هم از کثیفی‌ها است البته لازم نیست انسان فوراً آن را بشوید مگر اینکه آن‌قدر زیاد شود که بو و رنگ لباس تغییر کند زیرا در این صورت عنوان کثیفی صادق می‌شود البته مواردی هم استثنا شده چه اثری داشته باشد چه نداشته باشد.

 

عرق حیوان نجاست‌خوار

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «لا تأكلوا لحوم الجلالات (وهي التي تأكل العذرة) وإن أصابك من عرقها فاغسله.»[21] یعنی «گوشت نجاست‌خوار را نخورید و اگر عرق بدنش به شما اصابت کرد آن را بشویید.»

پیامبر (ص) می‌فرمایند: «لا تشرب من ألبان الإبل الجلالة وإن أصابك شئ من عرقها فاغسله.»[22] یعنی «شیر شتران نجاست‌خوار را نخورید و اگر چیزی از عرق این شتران به شما اصابت کنید بشویید.»

 

عرق جنب

در روایت آمده: «سألت أبا عبد الله عليه السلام عن القميص يعرق فيه الرجل وهو جنب حتى يبتل القميص فقال: لا بأس وان احب ان يرشه بالماء فليفعل.»[23] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال شد درباره پیراهنی که انسان در آن عرق کند درحالی‌که جنب باشد تا جایی که پیراهن خیس شود، امام فرمودند اشکال ندارد ولی اگر دوست دارد روی آن آب بپاشد.»

در روایت آمده: «سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الثوب يجنب فيه الرجل ويعرق فيه فقال: أما أنا فلا احب أن انام فيه وان كان الشتاء فلا بأس ما لم يعرق فيه.»[24] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال شد درباره پیراهنی که انسان در آن جنب شود و در آن عرق کند، امام فرمودند من دوست ندارم در این پیراهن بخوابم، اگر زمستان باشد اشکالی ندارد مگر اینکه عرق کند.»

در روایت آمده: « قلت: لابي عبد الله عليه السلام رجل أجنب في ثوبه وليس معه ثوب غيره قال: يصلي فيه وإذا وجد الماء غسله.»[25] یعنی «به امام صادق (ع) عرض کردم کسی در پیراهنش جنب شده و پیراهن دیگری ندارد، امام فرمودند در آن نماز بخواند، اگر آب پیدا کند آن را بشوید.» اگر آب منی به لباس اصابت کند نمی‌تواند با آن لباس نماز بخواند و باید بدون لباس نماز بخواند، در این روایت بحث کثیفی عرق است که بهتر است شسته شود.

در روایت آمده: «يسأله عن الثوب الذي يعرق فيه الجنب ايصلي فيه؟ قال: ان كان من حلال فصل فيه وإن كان من حرام فلا تصل فيه.»[26] یعنی «از امام کاظم (ع) سؤال کردم درباره پیراهنی که جنب در آن عرق می‌کند، آیا می‌تواند در آن نماز بخواند، امام فرمودند اگر جنابت از حلال باشد می‌تواند در آن نماز بخواند و اگر از حرام باشد در آن نماز نخواند.»

 

عرق حائض

در روایت آمده: «قلت: لابي عبد الله عليه السلام المرأة تحيض تعرق في ثوبها فقال: تغسله، قلت فان كان دون الدرع أزار فانما يصيب العرق ما دون الازار قال لا تغسله.»[27] یعنی «از امام صادق سؤال شد درباره زن حائضی که در پیراهن خود عرق می‌کند، امام فرمودند آن را بشوید، سؤال شد اگر پیراهنی که در آن عرق کرده پیراهن دیگری هم روی آن باشد و عرق فقط لباس به زیر اصابت کند، امام فرمودند آن را نشوید.» اگر لباس زیر نجس باشد چون مرطوب است لباس رویی را هم نجس می‌کند و لازم است هر دو لباس شسته شود، بنابراین در این روایت صحبت از نجاست نیست بلکه صحبت از کثیفی است.


[1] الخصال، شيخ صدوق، ص۶۲۶.
[2] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۲۴۵.
[3] تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، ج۱، ص۲۶۱.
[4] سوره مائده، آیه۶۰.
[5] تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، ج۱، ص۲۶۱.
[6] سوره توبه، آیه۲۸.
[7] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۲، ص۶۵۰.
[8] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۳، ص۱۱.
[9] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۲۶۴.
[10] الاستبصار، شيخ طوسي، ج۱، ص۱۹۲.
[11] الجعفريات- الأشعثيات، محمد بن اشعث کوفی، ص۲۶.
[12] الجعفريات- الأشعثيات، محمد بن اشعث کوفی، ص۲۶.
[13] الجعفريات- الأشعثيات، محمد بن اشعث کوفی، ص۲۶.
[14] من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج۱، ص۷۴.
[15] تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، ج۱، ص۲۲۹.
[16] من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج۴، ص۴.
[17] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۳، ص۶۱.
[18] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۳، ص۴۰۵.
[19] قرب الإسناد، أبي العباس عبدالله بن جعفر الحميري، ص۱۶۳.
[20] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۳، ص۴۰۷.
[21] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۲۵۰.
[22] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۲۵۱.
[23] تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، ج۱، ص۲۶۹.
[24] تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، ج۱، ص۴۲۱.
[25] تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، ج۱، ص۲۷۱.
[26] الذكرى، الشهيد الأول، ص۱۴.
[27] تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، ج۱، ص۲۷۰.