«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/01/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: معرفی داروی سودابر، کثیفیها ازنظر بهداشت اسلامی
معرفی داروی سودابر
از نشانههای غلبه سودا یبوست مزاج، وسواس و شک و تردید، افسردگی است و شاید تیرگی مدفوع و ادرار و تیرگی رنگ و خشکی بدن هم از نشانههای آن باشند.
بهترین درمان سودا داروی سودابر است که عمدتاً از گیاه افطیمون درست میشود. امام صادق (ع) میفرمایند: «وهذا ينزف المرة السوداء مثل الأفتيمون»[1] یعنی «سودا را از بدن خارج میکند به شکل خونریزی مانند گیاه افطیمون» این گیاه به دور گیاهان دیگر مانند خارشتر میپیچد، ساقه باریک و تخم گرد دارد. افطیمون انواعی دارد و چندان تفاوتی ندارد و تجربه نشان داده که افطیمون ایران بهتر است. چون این گیاه تیغ دارد باید خوب آسیاب شود تا آسیب نزند ولی نباید الک شود. در داروی سودابر پنج واحد افطیمون استفاده میشود.
گیاه دوم که در این دارو استفاده میشود هلیله سیاه به مقدار سه واحد است و بعدازآن انواع ملینها مثل سنا مکی (دو واحد)، گل سرخ (دو واحد)، بسفایج (دو واحد) و فلوس (سه واحد). هلیله سیاه سودابر و هلیله زرد صفرابر است. در درمان غلبه سودا سه خط در روایات ما نشان دادهشده یکی افطیمون و دیگری استفاده از ملین، در این مورد میتوان بسته به شرایط از ملینهای مختلف استفاده کرد فقط پیامبر (ص) از استفاده از شبرم نهی فرمودهاند، خط سوم هم آن خط کلی است که امام صادق میفرمایند که من گرم را با سرد و سرد را با گرم و خشک را با مرطوب و مرطوب را با خشک درمان میکنم. چون سودا سرد و خشک است میتوان چیزهای گرم و تر را در دارو استفاده کرد. میتوان به این دارو صبر زرد هم اضافه کرد ولی در این صورت دارو بسیار تلخ خواهد شد و اگر بخواهید صبر زرد به آن اضافه کنید بهتر است که عسل هم به آن اضافه کنید. علاوه بر این هر چیز گرم را میتوان اضافه کرد مانند صمغ عربی، اوشق و ...، آمله (دو واحد) و بلیله (دو واحد) بسیار مفید است. همچنین میتوان تخم بادنجان هم اضافه کرد چون گرم و مرطوب است. چون این دارو مسهل است سبب کمی دلپیچه میشود. بهتر است این دارو ناشتا و بهاندازه یک فندق هرروز مصرف شود تا زمانی علائم سودا و یبوست برطرف شود.
سودا درمانهای دیگری هم دارد مثل داروی شافیه و سویق ولی بهترین درمان همان داروی سودابر است. همچنین نوره و فصد هم برای سودا مفید است.
کثیفیها ازنظر بهداشت اسلامی
سومین مورد منی است، در روایات تأکید شده به کثیف بودن منی تا حدی که به نظر میرسد از ادرار هم کثیفتر است ولی بهاحتمالزیاد علت این تأکید این بوده که مردم منی را کثیف نمیدانستند و اهمیت نمیدادند. در روایت آمده: «ذكر المني فشدده وجعله أشد من البول»[2] یعنی «امام صادق (ع) از منی یادکرد و سخت گرفتند روی منی و فرمودند کثیفتر از ادرار است.»
پیامبر (ص) به عمار فرمودند: «إنما يغسل الثوب من البول الغائط أو المني»[3] یعنی «پیراهن از ادرار و مدفوع و منی باید شسته شود.»
در روایت آمده: «عَنْ عَلِيٍّ ص أَنَّهُ قَالَ فِي الْمَنِيِّ يُصِيبُ الثَّوْبَ يَغْسِلُ مَكَانَهُ فَإِنْ لَمْ يَعْرِفْ مَكَانَهُ وَ عَلِمَ يَقِيناً أَنَّهُ أَصَابَ الثَّوْبَ غَسَلَ الثَّوْبَ كُلَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ يَعْرِكُ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ يَغْسِلُ وَ يَعْصِرُ»[4] یعنی «حضرت امیرالمؤمنین درباره منی که به پیراهن اصابت میکند فرمودند مکان آن را بشویند ولی اگر مکان آن مشخص نبود و یقین پیدا کردند که منی به پیراهن برخورد کرده، سه مرتبه کل آن را بشویند و آن را مالش شدید دهند و فشار دهند» در این روایت گفتهشده که لباس آلوده به منی سه بار شسته شود درحالیکه برای ادرار دو بار شستن هم کافی است، شاید به نظر بیاید که منی از ادرار کثیفتر است ولی شاید علت این باشد که منی به لباس میچسبد و بهراحتی جدا نمیشود ولی ادرار بهراحتی با آب شسته میشود.
در روایت آمده: «وسألته عن الرجل يكون له الثوب قد أصابته الجنابة فلم يغسله ، هل يصلح النوم فيه؟ قال : يكره.»[5] یعنی «علی بن جعفر از برادرش امام کاظم (ع) سؤال نمود درباره مردی که منی به پیراهن او اصابت کرد و آن را نشسته، آیا درست است که در آن بخوابد؟ امام فرمودند این کار خوب نیست.» هیچیک از فقها فتوا به مکروه بودن یا حرام بودن این عمل ندادهاند و آنچه در این روایت مطرحشده بحث کثیفی است.
در روایت دیگر آمده: «وسألته ، عن الفراش يصيبه الاحتلام كيف يصنع به؟ قال : إغسله ، فإن لم تفعل فلا تنم عليه»[6] یعنی «از امام پرسیدم درباره (فرش) دشک که احتلام به آن اصابت میکند، چکار کنم؟ امام فرمودند آن را بشوی و اگر آن را نشستی روی آن نخواب.» میدانیم که آلوده بودن رختخواب گناه نیست ولی چون کثیف است و پاکیزگی برای مؤمن مهم است باید آن را شست.
چهارمین مورد مذی است، در روایت آمده: «سألته عن المذي يصيب الثوب فقال: ينضحه بالماء إن شاء»[7] یعنی «از امام درباره مذی که به پیراهن اصابت کند سؤال کردم، امام فرمودند روی آن آب بپاش اگر بخواهی.»
در روایت دیگر آمده: «سألت أبا عبد الله عليه السلام عن المذي يصيب الثوب فليتزق به قال: يغسله ولا يتوضأ»[8] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال شد درباره مذی که به پیراهن اصابت میکند و به آن میچسبد، امام فرمودند آن را بشوید ولی لازم نیست وضو بگیرد.» میدانیم که مذی نجس نیست و برای نماز اشکالی ایجاد نمیکند ولی چون کثیف است توصیه به شستن شده است.
امام صادق (ع) میفرمایند: «إن سال من ذكرك شئ من مذي أو ودي وأنت في الصلاة فلا تغسله ولا تقطع الصلاة ولا تنقض له الوضوء وإن بلغ عقيبك فإنما ذلك بمنزلة النخامة وكل شئ يخرج منك بعد الوضوء فإنه من الحبائل أو من البواسير وليس بشئ، فلا تغسله من ثوبك إلا أن تقذره.»[9] یعنی «اگر چیزی از آلت مرد خارج شود، از مذی یا ودی، در حین نماز، آن را نشوی و نماز را قطع نکن و وضو هم باطل نشده، حتی اگر به پاشنه پا برسد، این مانند آب دهان و آب بینی است، هر چیزی که بعد از وضو از شما خارج شود از حبائل است یا از بواسیر و مهم نیست و لازم نیست آن را از لباس بشویید مگر اینکه آن را کثیف بدانی.»
پنجمین مورد خون است، خون نجس است و باید شسته شود. خون ازنظر کثیفی مراتبی دارد، مرتبه اول خون حیض و نفاس و استحاضه است، مرتبه دوم خون دیگران، مرتبه سوم خون خود شخص، مرتبه چهارم خون سگ و خوک و کافر، مرتبه پنجم خون حیوان حرامگوشت، مرتبه ششم خون ریخته شده، مرتبه هفتم خون باقیمانده در ذبیحه، مرتبه هشتم خون حشرات. مواردی که شمرده شد همه کثیف هستند ولی همگی نجس نیستند.
در روایت آمده: «إن كان الدم حمصة فلا بأس بأن لا تغسله، إلا أن يكون الدم دم الحيض فاغسل ثوبك منه»[10] یعنی «اگر خون بهاندازه یک نخود باشد اشکالی ندارد و آن را نشویید مگر اینکه خون حیض باشد در این صورت باید لباس را بشویید.»
در روایت آمده: «عن المرأة الحائض أتغسل ثيابها التي لبستها في طمثها؟ قال: تغسل ما أصاب ثيابها من الدم وتدع ما سوى ذلك»[11] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال شد درباره خانمی که در حال حیض است، امام فرمودند لباسهایی که در ایام حیض پوشیده را بشوید، آنجا که خون به آن اصابت کرده و باقی آن لازم به شستن نیست.»
امام صادق (ع) میفرمایند: «دمك أنظف من دم غيرك إذا كان في ثوبك شبه النضح من دمك فلا بأس وإن كان دم غيرك قليلا أو كثيرا فاغسله.»[12] یعنی «خون خودت پاکتر از خون دیگران است، اگر در لباست مقدار کمی خون پاشیده شده باشد اشکالی ندارد ولی اگر خون دیگران باشد، چه کم باشد چه زیاد آن را بشوی.» ازنظر حکم شرعی خون خود شخص و خون دیگران هر دو نجس است و اگر کم باشد میتوان با آن نماز خواند ولی اگر زیاد باشد باید شسته شود، ولی در این روایت صحبت از کثیفی است نه نجاست و طهارت و بین خون شخص و دیگران تفاوت قائل شده.
خون کافر و خوک و سگ هم نجس هستند هم متنجس هستند، چون اینها حلالگوشت نیستند و خون جهنده دارند خون آنها نجس است و از طرف دیگر خود اینها نیز نجس هستند و خون آنها با آنها در تماس است. شاید بتوان گفت که خون کافر علاوه بر دلایل ذکرشده، چون خون دیگران هم بهحساب میآید پس ازنظر نجاست مرتبه بالاتر دارد و شاید از خون حیض و نفاس هم نجستر باشد و در مورد سگ و خوک هم چون از دو جهت نجس هستند، شاید بتوان آنها را ازنظر نجاست در مرتبه بالاتر از دیگر خونها دانست، یا اینکه چون روایات تأکید بر خون حیض و نفاس دارد، خون کافر و سگ و خوک را در مرتبه بعد از خون حیض و قبل از خون دیگران قرار داد.
در مورد حیوان حلالگوشت دو نوع خون وجود دارد یکی خون ریخته شده که معلوم است کثیف است ولی خونی که داخل ذبیحه میماند نجس نیست و ازنظر کثیفی در مرتبه بعد قرار دارد.
در مورد خون حشرات در روایت آمده: «سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن دم البراغيث ... قال: ... ينضحه ولا يغسله.»[13] یعنی «درباره خون کک از امام صادق (ع) سؤال شد، امام فرمودند روی آن آب بپاشند و لازم نیست بشویند.» ممکن است که خون کک خون انسان باشد ولی درهرحال کثیفی کمتری دارد زیرا نیاز به شستن ندارد.
در روایت آمده: «وسألته عن الدمل يسيل منه القيح ، كيف يصنع؟ قال : إن كان غليظاً أو فيه خلط من دم فاغسله كل يوم مرتين غدوة وعشية ، ولا ينقض ذلك الوضوء»[14] یعنی «از امام کاظم (ع) سؤال شد درباره دمل که از آن چرک خارج میشود که چهکار کنند، امام فرمودند اگر چرک غلظت دارد یا همراه با خلط و خون باشد هرروز دو بار بشوی، یکبار صبح و یکبار شب و این وضو را باطل نمیکند.»