«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
95/01/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بهداشت و سبک زندگی اسلامی
امروز در دنیا سبکهای زندگی مختلفی وجود دارد. در کشورهای اسلامی تا صد یا دویست سال گذشته سبک زندگی اسلامی حاکم بوده ولی بعد از انقلاب صنعتی در غرب رفتهرفته مردم به سبک زندگی غربی گرویدند و این اتفاق وحشتناکی است زیرا آثار بدی دارد. مردم سبک زندگی اسلامی را فراموش کردند و حتی زیر سؤال رفت. زمان و کار زیادی لازم است تا مردم به یک سبک زندگی عادت کنند، شاید از زمان پیامبر (ص) صدها سال طول کشید تا سبک زندگی مردم اسلامی شود و این نتیجه تبلیغ پیامبر (ص) و ائمه (ع) و علما بوده است. البته غرب هم سرمایهگذاری و تلاش زیادی کرد تا سبک زندگی غربی را جایگزین کند. سبک زندگی مسئله پیچیدهای است و موارد زیادی را شامل میشود ازجمله خوراک، بهداشت. سبک زندگی اسلامی دقائق و ظرایف بیشتری دارد و درزمانی که رسانه و وسایل ارتباطجمعی وجود نداشت تلاش بسیاری صورت گرفت تا این سبک فراگیر شود ولی متأسفانه امروز همه این زحمات بر باد رفت و امروز مردم غرب را مرجع خود میدانند برای مثال اگر در اسلام توصیهشده که در شب ایستاده آب ننوشند، مردم به غرب نگاه میکنند که آیا این مسئله را تأیید میکنند یا نه. این تغییرات در دو شکل انجام شد، یک شکل آن ارائه توصیهها و دستورات در مقابل و خلاف سفارشهای اسلام است، برای مثال در اسلام توصیهشده به خوردن دو وعدهغذا در شبانهروز شده ولی علم غربی میگوید تعداد وعدهها باید سه یا بیشتر باشد، در اسلام توصیهشده حتماً شام خورده شود ولی در طب غربی توصیه به نخوردن شام میشود، در اسلام سفارش به نمک شده ولی طب جدید از مصرف نمک نهی میکند، بنده تحقیق کردم و دیدم حدود صد و پنجاه یا دویست مورد مانند اینها وجود دارد. شکل دیگر این است که بهطور واضح با سفارشهای اسلام مخالفت نمیشود ولی چون مردم به علم غرب عقیده دارند اگر توصیهای را در اسلام ببینند که در علم غربی تأیید نشده هرچند خلاف آنهم گفته نشده باشد، مردم به آن توصیه اسلامی توجه نمیکنند و به آن عمل نمیکنند، برای مثال در روایت توصیهشده که در شب ایستاده آب نوشیده نشود و علم غربی در این مورد هیچ تفاوتی قائل نیست ازاینرو مردم هم این توصیه را جدی نمیگیرند، یا اینکه در اسلام توصیهشده که در بین الطلوعین نخوابید و یا بعد از شام و نماز عشا بخوابید ولی علم غربی در این مسئله تفاوتی نمیبیند و میگوید هر کاری که خواستید میتوانید انجام دهید، ازاینرو مردم هم خیلی اهمیت نمیدهند. البته مردم هنوز به پیامبر (ص) و ائمه (ع) عقیده دارند و اگر بدانند که با عمل به این سفارشها کمتر بیمار میشوند، دوباره مردم به سبک زندگی اسلامی رو میآورند. برای مثال با مختصر تبلیغی که در این مدت انجام شد بسیاری از مردم تصمیم گرفتند که دو وعده در شبانهروز غذا بخورند.
البته تنها علت از بین رفتن سبک زندگی اسلامی، انقلاب صنعتی نیست بلکه عوامل دیگری هم به آن کمک کرده، یکی از این عوامل تصوری اشتباه است که در بین مردم به وجود آمده، این تصور که انسان مؤمن و دیندار کسی است که تارکدنیا است و به ظاهر و بهداشت اهمیت نمیدهد. اگر جوانی سرمه بکشد و با موهای روغنزده و با لباس شیک و زیبا در جامعه ظاهر شود کسی نمیگوید که او جوانی مؤمن و دیندار است و شاید خلاف آنهم گفته شود، درحالیکه امام رضا (ع) میفرمایند: «من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فليكتحل.»[1] یعنی «کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد پس سرمه بکشد.» همچنین پیامبر (ص) مقید به روغنمالی موها و شانه کردن بود و فرق باز میکرد تا جایی که اگر کسی از مردم میپرسید که پیامبر (ص) کیست مسلمانان میگفتند همانکه موهای مرتبتری دارد. پیامبر (ص) میفرمایند: «من اتخذ شعرا فلم يفرقه فرقه الله بمنشار من نار.»[2] یعنی «کسی که مو نگه میدارد و فرق در موهای خود باز نکند خداوند سرش را با اره آتشین نصف میکند.»
اگر مردم به این سفارشها عمل کنند هم کمتر بیمار میشوند و هم در تبلیغ اسلام بسیار مؤثر خواهد بود، وقتی مردم دنیا ببینند که فرد مسلمان زیبا و تمیز است بیشتر به اسلام ترغیب میشوند.
مورد سوم کوتاهی از طرف مبلغان است، عدم تبلیغ احادیث و سفارشهای طبی و بهداشتی. امروزه روی منبرها درباره واجبات و عقاید و مسائل مختلف تبلیغ میشود ولی درباره سفارشهای طبی و بهداشتی چیزی گفته نمیشود. درحالیکه ائمه (ع) آن را تبلیغ کردهاند و بیش از ده هزار حدیث در این زمینه داریم. اگر این مسائل گفته شود و مردم ببیند که با رعایت این سفارشها مشکلات آنها حل میشود، بیشتر به اسلام و سبک زندگی اسلامی ترغیب میشوند.
نکته چهارم در فاصله گرفتن مردم از سبک زندگی اسلامی، جهل بشر امروزی است، کسانی که امروزه دنیا را در دست دارند. این افراد اطلاعات کمی دارند و پی به حکمت بسیاری از سفارشها نمیبرند و ازاینرو در بسیاری از موارد تفاوتی قائل نیستند و بلکه مردم را به سمتی ترغیب میکنند که خلاف سفارشهای پیامبر (ص) است. برای مثال علم امروز بشر هنوز نمیداند که تفاوت زمان در روزهای ماه و هفته و ساعات روز چیست، اگر از همبستری در یک روز یا ساعت خاص نهی شده، چون علت را نمیدانند توجه نمیکنند. امروزه کمتر کسی به سفارشهای ائمه (ع) و پیامبر (ص) عمل میکنند بهجز مؤمنین و علما و افراد مسن که از قدیم این مسائل را یاد گرفتهاند.
مسئله دیگری هم هست که از همه خطرناکتر است ولی خیلی مشخص نیست. احکام اسلامی دو جنبه دارند یکی اعتباری و دیگری واقعی و حقیقی. برای مثال برای هر فرد مسلمان واجب است که نماز بخواند وگرنه عقاب خواهد شد، این یک امر اعتباری است و قراردادی است، مانند پولهای کاغذی که ارزش آنها قراردادی است و خود آن کاغذ ارزش واقعی ندارد. از طرف دیگر احکام شرعی یک جنبه حقیقی دارد که همان منافع و مفاسدی است که در عمل کردن یا نکردن به این احکام وجود دارد، برای مثال نماز و روزه به علت فواید آن و حرام بودن شراب به علت ضررهای آن است و نیز اگر کسی وضو بگیرد یا غسل کند تمیز خواهد شد. فقهای ما جنبه واقعی و حقیقی احکام را مدنظر قرار ندادند و به جنبه اعتباری پرداختند. تقریباً نیمی از روایات ما درباره امور حقیقی و واقعی است اما فقها تمام این روایات را وارد امور اعتباری کردهاند و این روایات را در مسئله استنباط وارد میکنند و نیمی از آنها را قبول میکنند و نیمی دیگر را رد میکنند و این کار خطرناکی است و سبب شده که نیمی از روایات بیاستفاده شوند. برای مثال درباره خمر در روایت آمده که روی پا یا دست کسی خمر ریخت و امام فرمودند که بشویید و فقها اینگونه استنباط کردند که خمر نجس است، از طرفی در روایاتی آمده اشکالی ندارد که با لباس آلوده به خمر نماز خوانده شود، در این حالت فقیهی فتوا میدهد که خمر نجس نیست و روایاتی که سفارش به شستن کردهاند را رد میکند و یا برعکس فقیه روایت شستن را قبول میکند و روایات دیگر را رد میکند. درحالیکه این روایت مربوط به امور حقیقی و واقعی است و مربوط به بهداشت و تمیزی میشود، بهعبارتدیگر مراد از شستن خمر، نجس بودن آن نیست بلکه رعایت تمیزی و بهداشت است و درعینحال میتوان با آن نماز خواند چون نجس نیست؛ بنابراین اعتباری دانستن همه روایات و واردکردن آنها در قالب استنباط، اشتباه است و به این معنی است که تمام کلام ائمه (ع) درباره فقه است و در مورد امور واقعی مانند بهداشت و طب چیزی نگفتهاند و نظری نداشتهاند از طرفی اگر اینطور به روایات نگاه کنیم در بیشتر موارد روایات تعارض میکنند و در این حالت نمیتوان برای اخبار متعارض حجیت و اعتبار قائل شد و به آن عمل کرد.