«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/12/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث پیشگیری و درمان جذام – پیسی
مگس و جذام
صحبت راجع به بیماری های پوستی بود که اولین و مهم ترین بیماری، بیماری جذام است. درباره بیماری جذام انواع درمان ها و مومن ها ذکر شد. به مسئله «مگس» رسیدیم.
از روایات استفاده میشود که تمام موجودات از روی حکمت خلق شده است. خیلی از زنادقه اعتراض میکرده اند که وجود درنده ها و حیوانات موذی چگونه با حکمت سازگار است. امام در جواب فوائد آن ها را ذکر میکردند. پاسخ های متفاوتی درباره حکمت وجود مگس بیان شده است.
امام در جواب حاکمی که از حکمت مگس میپرسید فرمود تا جباران و متکبران را خوار کند.
مگس در پیشگیری از بیماری جذام مفید است. در روایتی آمده است که یک بال مگس سمی و بال دیگر آن درمان آن است. بنابراین اگر داخل آب یا غذا افتاد آن را کامل فرو ببرید.
ما مگس را به عنوان ناقل میکروب و بیماری میدانیم با این وجود خود مگس سالم باقی میماند. حتما در بدن مگس یک حکمتی وجود دارد.
یک احتمال این است که بدن مگس در مقابل میکروب مقاوم شده است. چون بدن مگس با میکروب دائما در تماس است در برابر میکروب ها مقاوم شده است و این مسئله از پدران به صورت ژنتیکی منتقل شده است.
احتمال دیگر این است که بدن مگس آنتی باکتریال قوی داشته باشد. یعنی میکروب ما دامی که به پاها چسبیده باشد زنده است و هنگامی که به بدن مگس میرسد از بین میرود.
روایات احتمال دوم را تایید میکند. زیرا در روایات آمده است که یک بال مگس پادزهر است و درمانِ میکروبِ موجود در بالِ دیگر مگس است.
در روایت به بال مگس اشاره شده است ولی احتمال دارد قسمتی از بدن مگس مراد باشد.
احتمال دیگر این است که مگس دو بال داشته باشد. یکی بال ظاهر که ناقل میکروب است و یکی بال مخفی مگس که پادزهر آن است.
یک مدتی شایع شده بود که قسمتی از مگس درمان سرطان است و روایت میفرماید یک بال مگس شفاء است و این بالی است که محافظ مگس است و شاید درمان تمام بیماری ها باشد.
باید بررسی کرد که بال مگس از چه موادی تشکیل شده است که میتواند درمان باشد. اگر این مسئله ثابت شود باب جدیدی در درمان باز میشود.
شاید روزی درمان سرطان در بال مگس پیدا بشود. در رادیوهای اروپایی شنیدم که یک قسمتی از مگس درمان سرطان است.
مگس در معرض کل انواع میکروب است. معقول نیست که متاثر به هیچ کدام نباشد بنابراین معقول این است که در بدن مگس پادزهری است که باعث ایمنی او در برابر تمام بیماری ها است.
در روایت آمده است:
إِذَا وَقَعَ الذُّبَابُ فِي إِنَاءِ أَحَدِكُمْ فَلْيَغْمِسْهُ فِيهِ فَإِنَّ فِي إِحْدَى جَنَاحَيْهِ شِفَاءً وَ فِي الْآخَرِ سَمّاً لِأَنَّهُ يَغْمِسُ جَنَاحَهُ الْمَسْمُومَ فِي الشَّرَابِ وَ لَا يَغْمِسُ الَّذِي فِيهِ الشِّفَاءُ فَاغْمِسُوهَا لِئَلَّا يَضُرَّكُم[1]
یعنی هنگامی که مگس در ظرف شما افتاد آن را کامل فرو ببرید در ظرف زیرا در یکی از بال های آن شفاء و در دیگری زهر است زیرا مگس در ظرف بال زهر دار خود را در آب فرو میکند و بالی که درمان است را وارد آب نمیکند پس تمام مگس را وارد آب کنید تا ضرری به شما نرسد.
این روایت درباره آب و نوشیدنی ها صحبت میکند و طعام را شامل نمیشود.
وقتی هر دو بال وارد آب میشود، اثر بال شفاء غالب میشود و حداقل کاری که انجام میدهد زهر را خنثا میکند. ولی ما انتظار داریم که بال شفاء به تنهایی درمان باشد.
اگر بتوانیم تشخیص بدهیم که کدام بال شفاء است میتوانیم به عنوان درمان از آن استفاده کنیم. مثلا افرادی که سرطان آن ها «متاساز» یعنی فراگیر شده است را با آن درمان کنیم.
اینکه فرموده است بال دیگر شفاء است به معنای این است که فقط پاد زهر نیست بلکه درمان است. البته در انتها میفرماید «تا ضرر نرساند» معلوم میشود که به عنوان پادزهر است نه درمان.
اینکه فرمود یکی از دو بال شفاء است احتمال دارد که بال شفاء در هر مگس متفاوت است. معلوم نیست که کدام بال زهر و کدام بال شفاء است و برای تشخیص آن باید مشاهده شود کدام بال را داخل آب میکند.
در روایت دیگر آمده است ایستادن مگس روی غذا پیشگیری از جذام است. مکانیزم آن اندک بودن میکروب انتقالی از مگس است. کاری که در واکسن انجام میشود. بدن با مقابله کردن با میکروب اندک مگس، مهارت دفع بیماری ها را به دست میآورد. نشستن مگس روی غذا واکسن طبیعی است که باعث مقاوم شدن بدن میشود.
در روایت قبلی صحبت از بال شفاء شده است ولی در این روایت صحبت از میکروبی بودن پاهای مگس است که سبب پیشگیری از جذام میشود.
در روایت آمده است:
لَوْ لَا الذُّبَابُ الَّذِي يَقَعُ فِي أَطْعِمَةِ النَّاسِ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ لَأَسْرَعَ فِيهِمُ الْجُذَام[2]
اگر نبود مگسی که روی غذاها مینشیند در حالیکه مردم خبر ندارند، به سرعت مبتلا به جذام میشدند.
میکروبی که مگس منتقل میکند پادزهر و مقابله با جذام است.
مردم سعی میکنند که مگس روی غذا ننشیند ولی باز در موارد غفلت مگس روی غذا مینشیند و این نشستن مراد است.
روایت دیگر میفرماید:
لَوْ لَا أَنَّ النَّاسَ يَأْكُلُونَ الذُّبَابَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ لَجُذِمُوا أَوْ قَالَ لَجُذِمَ عَامَّتُهُم[3]
یعنی اگر مردم مگس را نمیخوردند بدون اینکه متوجه باشند به جذام مبتلا میشدند یا اکثر آن ها مبتلا میشدند.
از این روایت استفاده میشود که بدن مگس درمان است.
در یکی از کشورهای عقب افتاده دیدم که بچه ها مگس ها را میکشند و میخورند.
امام سجاد میفرماید خودم دیدم مگس روی نجاست مایع مینشیند و بعد روی لباس مینشیند و تصمیم گرفتم لباس مجزا برای نماز قرار بدهم ولی دیدم پیامبر یک لباس داشت. به همین جهت لباس مخصوص نماز قرار ندادم. معلوم میشود که نجاست با مگس منتقل نمیشود.
از مجموع روایت استفاده میشود که مگس مفید است. اگر نگوییم که مگس درمان بیماری های گوناگون است، میتوانیم بگوییم که قسمتی از مگس درمان بیماری های انتقلی توسط خود مگس است.
چند نکته در مورد جذام
مخفی بودن جذام تا یک سال در بدن بیمار
از روایات استفاده میشود که کمون جذام یک سال طول میکشد. یعنی بعد از یک سال عوارض آن ظاهر میشود. در روایت آمده است:
يُرَدُّ الْمَمْلُوكُ مِنْ أَحْدَاثِ السَّنَةِ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْوَضَحِ وَ الْقَرَن[4]
مملوک پس داده میشود تا یک سال از بیماری های جنون و جذام و پیسی و قرن(غده ای که در واژن زن به وجود میآید و مانع از همبستر شدن است)
این چهار مورد بیماری هایی هستند که ظاهر شدن عوارض آن میتواند تا یکسال به طول انجامد.
از این روایت استفاده میشود که این بیماری ها لا علاج است زیرا اگر قابل درمان بود حق فسخ وجود نداشت و توسط صاحب بعدی درمان میشد.
شیعیان مبتلا به جذام نمیشوند
در روایت آمده است:
يَا عَلِيُّ بَشِّرْ شِيعَتَكَ وَ أَنْصَارَكَ بِخِصَالٍ عَشْر ... وَ ثَامِنُهَا الْأَمْنُ مِنَ الْجُذَام[5]
ای علی به شیعیان و یاران خود به ده خصلت بشارت بده .... هشتمین آن ایمنی از جذام و برص و جنون است
در روایت دیگر آمده است:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْفَى شِيعَتَنَا مِنْ سِتِّ خِصَالٍ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ [6]
یعنی خداوند شیعیان ما را از شش خصلت دور کرد از جنون و جذام و برص و ...
ما میبینیم که شیعیان مبتلا به جذام میشوند. باید این اشخاص را به محب اهل بیت (ع) نامید. شیعیان صفات خاصی دارند.
حضرت امیر در راه بازگشت به خانه اشخاصی را دید که ایستاده اند. سوال کرد این ها چه کسانی هستند عرض شد شیعیان شما هستند. فرمود چرا نشانه های شیعیان را ندارند؟ عرض شد نشانه های شیعیان چیست؟ فرمود:
صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ عُمْشُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِيَامِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ عَلَيْهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِين[7]
زردی صورت از بیداری شب، تاری چشم از گریه و گود افتادگی شکم از گرسنگی و خشکی لبان از دعاء کردن
یا اینکه مخالفت با سفارشات ائمه باعث ابتلاء به بیماری ها باشد که روایتی به این مضمون داریم.
جذام عامل میکروبی دارد
روایتی میفرماید از جذامی فرار کن. معلوم میشود که بیماری مسری است. یا روایتی میفرماید یک یارد یا یک متر و نیم فاصله بین شخص و فرد جذامی باشد.
پیسی
در روایات، پیسی همراه جذام ذکر شده است. عوامل ابتلا به جذام و عوامل درمان جذام برای پیسی هم میباشد.
پیشگیری های مشترک بین جذام و پیسی
استفاده از نمک در اول و آخر غذا
سه یا هفت مرتبه حوقله بعد از نماز صبح و شب
ناخن و سبیل گرفتن در هر جمعه
استفاده از نوره و بعد از آن حنا مالیدن
برآوردن حاجت مومن
شستن پای عروس
دعاء قبیسه
سوره نحل
استفاده از ظرف عمومی برای نوشیدن آب
آب آسمان
صدقه دادن
چهل سالگی
مومن بودن
خوردن ریزه غذاها
سناء
درمان های مشترک جذام و پیسی
خورشت گوشت گاو با برگ چغندر
حجامت سر
داروی شافیه
درمان اختصاصی پیسی
شست سر با گل ختمی شفید یا گل ختمی به طور کلی. موها را نرم میکند و شوره سر و شپس سر را از بین میبرد و شاید برای سردرد هم مفید باشد.
گل ختمی آسیاب شود و استفاده شود و یا اینکه نیم ساعت تا یک ساعت با آب سرد خیسانده شود و استفاده شود. جوشانده بشود هم شاید خوب باشد باید امتحان کرد. هم کف میکند و هم تمییز میکند و نرم کننده موها است.
صابون های داخل بازار چند نوع است. برخی از الکل درست میشود و شیمیایی است. برخی مواد آن طبیعی مانند پی و روغن زیتون است. منتهی ماده شیمیایی «سود» اضافه میکنند تا تبدیل به صابون شود. ولی صابونی که ما آورده ایم از «اشنان» استفاده میشود که کار سود را میکند. روش تهیه آن سخت است. عده ای در شهر «بردسکن» کاشمر این کار را انجام میدهند.
شستن سر با گِل نهی شده است. در قدیم با گل سرشور سر را میشستند ولی روایات نهی کرده اند.
در روایت آمده است:
غَسْلُ الرَّأْسِ بِالْخِطْمِيِّ فِي كُلِ جُمُعَةٍ أَمَانٌ مِنَ الْبَرَصِ وَ الْجُنُون[8]
یعنی شستن سر با خطمی در هر جمعه ایمنی از برص و جنون است.
جمعه یعنی هفته، مراد شستن یک بار در هفته است.
بادمجان بورانی(آب پز)
در روایت آمده است:
عَلَيْكُمْ بِالْبَاذَنْجَانِ الْبُورَانِيِ فَهُوَ شِفَاءٌ يُؤْمِنُ مِنَ الْبَرَصِ وَ كَذَا الْمَقْلِيُّ بِالزَّيْت[9]
یعنی بر شما باد بادمجان آب پز زیرا درمانی است که ایمنی از پیسی میدهد همچنین بادمجان سرخ شده با روغن زیتون.
به نظر میرسد که مراد بادمجان آب پز است. در کشورهای عربی اینگونه است. متاسفانه در اینجا برای برگ اسفناج میگویند.
از روایت استفاده میشود که سرخ کردن با روغن زیتون مشکلی ندارد برخلاف تبلیغاتی که الان برای سرخ نکردن با روغن زیتون میشود.
ناخن گرفتن روز پنجشنبه
در روایت آمده است:
مَنْ أَرَادَ أَنْ يَأْمَنَ الْفَقْرَ وَ شِكَايَةَ الْعَيْنِ وَ الْبَرَصِ وَ الْجُنُونِ فَلْيُقَلِّمْ أَظْفَارَهُ يَوْمَ الْخَمِيسِ بَعْدَ الْعَصْرِ وَ لْيَبْدَأْ بِخِنْصِرِهِ مِنَ الْيَسَار[10]
یعنی کسی که میخواهد از فقر و چشم درد و پیسی و جنون ایمن باشد ناخن هایش را روز پنجشنبه بعد از عصر بگیرد و از ناخن کوچک سمت چپ شروع کند.
گوشت گاو با برگ چغندر
در روایت آمده است:
إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ شَكَوْا إِلَى مُوسَى ع مَا يَلْقَوْنَ مِنَ الْبَرَصِ وَ شَكَا ذَلِكَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ مُرْهُمْ فَلْيَأْكُلُوا لَحْمَ الْبَقَرِ بِالسِّلْق[11]
یعنی بنی اسرائیل از برص به حضرت موسی شکایت کردند و حضرت موسی به خداوند شکایت کرد وحی شد به بنی اسرائیل امر کن که گوشت گاو با برگ چغندر بخورند.
تربت امام حسین
شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْبَرَصَ فَأَمَرَ أَنْ يَأْخُذَ طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع بِمَاءِ السَّمَاءِ فَفَعَلَ ذَلِكَ فَبَرَأ[12]
یعنی مردی به امام صادق از برص شکایت کرد امر فرمود که از گل قبر امام حسین با آب آسمان بگیرد و انجام داد و خوب شد.
هم خورده بشود و هم مالیدن صورت بگیرد.
خورشت گوشت گاو با سویق خشک
مَرَقُ لَحْمِ الْبَقَرِ مَعَ السَّوِيقِ الْجَافِّ يُذْهِبُ بِالْبَرَص[13]
یعنی خورشت گوشت گاو به همراه سویق خشک پیسی را برطرف میکند.