«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/12/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث پیشگیری و درمان جذام
صحبت راجع به بیماری جذام است. عرض شد جذام یک شاخص است و دو منشا دارد. یک منشا درونی که همان ژن است و یک منشا بیرونی که همان میکروب و ویروس است.
لحن روایات تغییر میکند. گاهی میگوید نیست انسانی مگر اینکه ژن جذام دارد. در اینجا صحبت از میکروب و ویروس نیست زیرا این دو همیشه داخل بدن نیستند. و گاهی میفرماید ناخن ها را بگیرید تا از جذام ایمن باشید. در اینجا صحبت از ژن نیست بلکه صحبت از چیزی است که زیر ناخن پنهان میشود. روایات میفرماید شیطان زیر ناخن ها است. یا روایتی میفرماید موهای بینی مانع از جذام است. کار موهای بینی جلوگیری از غبار و میکروب به داخل بدن است.
بنابراین جذام دو منشا ژنتیکی و میکروبی دارد.
خصوصیتی در جذام است که در بیماری های دیگر نیست. جذام هم نماد بیماری های ژنتیکی و هم نماد بیماری های میکروبی است به همین جهت یک شاخص برای کل بیماری ها است. و به همین جهت بیماری محوری است.
درمان بیماری جذام به وسیلهی عامل سرماخوردگی است. ویروس سرما خوردگی ژن جذام را سرکوب میکند. درمان ها و پیشگیری های جذام گاهی جنبهی ژنتیکی جذام را سرکوب میکند و گاهی از جنبه میکروبی آن جلوگیری میکند. عمده درمان جذام همان سرما خوردگی است.
الان در دنیا درمان بیماری های ژنتیکی با همین ویروس سرما خوردگی صورت میگیرد. هیچ چیز نمیتواند داخل ژنتیک بشود غیر از همین ویروس سرما خوردگی است.
این ویروس خیلی ریز است و میتواند داخل ژن بشود و مواد زائد و فاسد را از آن خارج کنند. امروزه هر مشکل و جهش ژنتیکی به وجود بیاید با داخل کردن ویروس سرما خوردگی آن را درمان میکنند. این فقط به خاطر یک کلام پیامبر (ص) است که میفرماید:
مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ بِهِ عِرْقٌ مِنَ الْجُذَامِ فَإِذَا أَصَابَهُ الزُّكَامُ قَمَعَه[1]
یعنی هر کسی ژن جذام دارد که با زکام نابود میشود.
افرادی که مبتلا به مشکلات ژنتیکی هستند سرما نمیخورند.
ائمه سفارش میکردند که اگر کسی سرما خورد به ما خبر دهید و وقتی خبر میدادند شکر خدا میگفتند زیرا خود سرما خوردگی نوعی بهبودی محسوب میشود.
اگر الان شاهد مشکلات ژنتیکی هستیم به جهت درمان بی رویه و به سرعت سرما خوردگی است. فرصت به ویروس سرما خوردگی نمیدهد که کار خود را انجام بدهد و تعدیل ژنتیکی ایجاد کند.
در روایتی آمده است:
الزُّكَامُ جُنْدٌ مِنْ جُنُودِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَبْعَثُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الدَّاءِ فَيُزِيلُه[2]
یعنی زکام سربازی از سربازان خداوند است که خداوند این سرباز را روی بیماری میفرستد تا آن را برطرف کند.
در این روایت صحبت از جذام نیست بلکه صحبت از بیماری است. به همین جهت است که بنده عرض میکنم جذام نمادی از تمام بیماری های ژنتیکی است. اول آن بیماری ها جذام است.
«یبعثه علی الداء» یعنی داخل بدن تغییراتی انجام میدهد. ویروس در داخل بدن تغییراتی انجام میدهد که همان بحث ژنتیک است.
مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ وُلْدِ آدَمَ إِلَّا وَ فِيهِ عِرْقَانِ عِرْقٌ فِي رَأْسِهِ يُهَيِّجُ الْجُذَامَ وَ عِرْقٌ فِي بَدَنِهِ يُهَيِّجُ الْبَرَصَ فَإِذَا هَاجَ الْعِرْقُ الَّذِي فِي الرَّأْسِ سَلَّطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ الزُّكَامَ حَتَّى يَسِيلَ مَا فِيهِ مِنَ الدَّاءِ وَ إِذَا هَاجَ الْعِرْقُ الَّذِي فِي الْجَسَدِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ الدَّمَامِيلَ حَتَّى يَسِيلَ مَا فِيهِ مِنَ الدَّاءِ فَإِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ بِهِ زُكَاماً وَ دَمَامِيلَ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعَافِيَةِ وَ قَالَ الزُّكَامُ فُضُولٌ فِي الرَّأْسِ[3]
یعنی هر کسی دو ژن دارد. ژنی در سر که محرک جذام است و ژنی در بدن که بیماری پیسی را به هیجان میآورد. هنگامی که ژن در سر هیجان پیدا کند خداوند بر آن زکام مسلط میکند تا اینکه بیماری از آن خارج شود و اگر ژن بدن به حرکت درآید خداوند بر آن جوش ها را مسلط میکند تا آنچه از بیماری درون بدن است خارج شود پس هنگامی که یکی از شما زکام و جوش دید خداوند را سپاس گوید بر عافیت و پیامبر فرمود زکام فضولات در سر است.
البته انسان هزاران ژن دارد و این دو ژن هم وجود دارند. الان به این مسئله «جهش ژنتیکی» میگویند.
در روایت آمده است:
مَنِ افْتَتَحَ طَعَامَهُ بِالْمِلْحِ وَ خَتَمَهُ بِالْمِلْحِ رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَيْسَرُهَا الْجُذَام[4]
یعنی کسی که غذای خود را با نمک آغاز و تمام کند خداوند از او هفتاد نوع بلاء را بر میدارد که ساده ترین آن ها جذام است.
این روایت دلیل این است که جذام نماد بیماری ها است. بیماری هایی که منشا آن یکی است و منشا ژنتیکی دارند.
در اینجا اشکالی وجود دارد. این روایت میفرماید دو ژن یکی در سر و یکی در بدن وجود دارد. ولی امروزه معروف است که ژن در تمام سلول های بدن وجود دارد و مختص به سر و بدن نیست.
برای حل این مسئله میتوانیم بگوییم «عرق» به معنای ژن نیست. «تکه گوشت» و «رگ خونی» نیز عرق نامیده میشود. یا اینکه بگوییم تئوری یکسان بودن ژن در تمام سلول های بدن درست نیست.
معلوم نیست تئوری یکسان بودن ژن در تمام سلول های بدن صحیح باشد. میگویند چون انسان از تقسیم سلولی به وجود میآید ژن در تمام سلول ها وجود دارد.
احتمال دارد بگوییم اولین آثار بیماری جذام در سر و بینی است یا اینکه مایعات اضافی که شامل جذام میشود در سر تجمع پیدا میکند. یا اینکه بگوییم ژن ها محل های مختلفی دارد. مثلا سر ژن جذام دارد ولی ژن برص ندارد یا بدن ژن برص دارد و ژن جذام ندارد.
اگر بگوییم عرق به معنای رگ است کل رگ ها را شامل میشود. و یک رگ نداریم ولی ژن میتواند یکی باشد.
شاید از این روایت مسئله «وحدت ژنتیکی» را به دست آورده اند.
ژن هایی مانند ژن سلول های بنیادین که با ژن بقیه ژن ها متفاوت است و قابلیت صفر شدن را دارند یعنی اختصاص به عضوی پیدا نکرده اند. مانند ژن موجود در ناف که میتواند تبدیل به هر عضوی بشود. بنابراین بین ژن ها و سلول ها حتما تفاوتی وجود دارد و نمیتوان گفت ژن ها در تمام سلول ها یکی و مشابه است.
بنابراین بعید نیست که ژن های مغز تفاوت با بقیه ژن ها داشته باشد همان چیزی که این روایت بیان میفرماید.
در روایت دیگری آمده است:
مَا مِنْ إِنْسَانٍ إِلَّا وَ فِي رَأْسِهِ عِرْقٌ مِنَ الْجُذَامِ فَيَبْعَثُ اللَّهُ عَلَيْهِ الزُّكَامَ فَيُذِيبُهُ وَ إِذَا وَجَدَ أَحَدُكُمْ فَلْيَدَعْهُ وَ لَا يُدَاوِيهِ حَتَّى يَكُونَ اللَّهُ يُدَاوِيه[5]
یعنی هر انسانی در سر خود ژن جذام دارد پس خداوند بر آن زکام را میفرستد تا آبش کند و هنگامی که یکی از شما زکام گرفتید رهایش کنید و مداوا نکنید تا اینکه خداوند آن را مداوا کند.
عرق جذام را آب میکند به معنای خارج کردن مواد اضافی و فاسد از ژن است. بنابراین افرادی که مبتلا به بیماری های ژنتیکی میشوند به جهت مخالفت با این روایت است. سرما خوردگی وارد بدن میشود و بعد از سه یا پنج روز خود به خود خارج میشود.
البته شاید تقییدی باشد. یعنی مراد این باشد که درمان نکنید مگر با داروی امام کاظم (ع). سرما خوردگی بیشتر حالت پیشگیری دارد. هم حالت جذام و هم حالت سرما خوردگی را درمان میکند.
مشکل در درمان سرما خوردگی این است که اگر درمان شود پیشگیری جذام نمیشود ولی داروی امام کاظم هم پیشگیری سرما خوردگی است و هم درمان جذام است. بنابراین داروهایی که در روایت آمده است مشکلی ندارند.
شلغم و بیماری جذام
این مطلب جزو اسرار ولوی است. به همین جهت ائمه سفارش میکرده اند که این مسئله کتمان شود. چرا شلغم باید کتمان شود؟ زیرا شلغم یک درمان پایه است. درحقیقت درمان یک طیف و یک طائفه از بیماری ها است. همانطور که جذام یک شاخص در بیماری ها است، شلغم که درمان آن است یک شاخص برای درمان یک طیف بیماری ها است.در روایت آمده است:
عَلَيْكَ بِاللِّفْتِ فَكُلْهُ يَعْنِي السَّلْجَمَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ لَهُ عِرْقٌ مِنَ الْجُذَامِ وَ اللِّفْتُ يُذِيبُه[6]
یعنی بر تو باد شلغم آن را بخور زیرا کسی نیست مگر اینکه ژن جذام دارد و شلغم آن را آب میکند.
روایات متعدد دیگری به همین معنا وارد شده است:
مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ بِهِ عِرْقٌ مِنَ الْجُذَامِ فَأَذِيبُوهُ بِأَكْلِ السَّلْجَم[7]
یعنی کسی نیست مگر اینکه ژن جذام در او است پس آن را با خوردن شلغم آب کنید.
ژن را نباید نابود کرد، زیرا این ژن برای بدن لازم است و جزو ترکیب های اصلی بدن است، بلکه آن را باید آب کرد. باید ژن لاغر بشود و مواد زائد آن خارج بشود.
تبدیل و جهش ژن به معنای تبدیل ژن به ژن دیگری است. روایات معنا میکند که تغییر آن به جمع شدن موادی در ژن است که کارایی آن را تغییر میدهد و سبب بیماری جذام میشود.
انسان اگر دستش ورم کرد نباید قطع شود و دور انداخته بشود بلکه باید درمان بشود. ژن هم همینگونه است. این مطلب خیلی دقیق است که این روایت به آن اشاره میکند. ژن باید اصلاح بشود، باید لاغر بشود و مواد اضافی آن از خارج بشود نه اینکه کاملا نابود بشود.
عَلَيْكُمْ بِالشَّلْجَمِ فَكُلُوهُ وَ أَدِيمُوا أَكْلَهُ وَ اكْتُمُوهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ فَإِنَّهُ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ بِهِ عِرْقُ الْجُذَامِ فَأَذِيبُوهُ بِأَكْلِه[8]
بر شما باد شلغم آن را بخورید و دائم و یا با نان بخورید و آن را کتمان کنید مگر از اهل آن زیرا هیچ کس نیست مگر اینکه در او ژن جذام است پس آن ژن را با خوردن شلغم آب کنید.
شلغم های بومی خوب است. این هایی که در بازار است تغییر ژنتیکی داده شده اند.
روایت دیگر میفرماید:
مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ فِيهِ عِرْقٌ مِنَ الْجُذَامِ فَكُلُوا الشَّلْجَمَ فِي زَمَانِهِ يَذْهَبْ بِهِ عَنْكُم[9]
یعنی هر کسی ژن جذام دارد پس شلغم را در زمانش بخورید تا از شما دور شود.
این روایت دلیل بر آن است که شلغم برای کل سال نیست بلکه فقط در زمان خودش که زمستان است باید مصرف شود. این هم یک رازی است.
فصل جذام، فصل سرما خوردگی است و فصل سرما خوردگی زمستان یعنی فصل شلغم است. وقتی انسان در معرض ابتلا به سرما خوردگی باشد معنای آن این است که در معرض ابتلا به جذام است. زمستان فصل شاهی است که سبب جذام است. شلغم هم در همین فصل است که جذام را مهار میکند.
سوال: دولت تصویب کرده است که به نان اسید فولیک و آهن اضافه کنند آیا راه کاری برای این امر دارید؟
جواب: رفقا باید همتی کنند و دنبال تولید نان ارگانیک باشند. در اصفهان و شمال این اتفاق افتاده است. نان بومی با تنور و گندم بومی و بدون مواد افزودنی و با خمیر ترش. ما کاری نمی توانیم کنیم غیر از تبلیغ.
سوال: مردی شصت و هفت ساله در ساق پای خود شدیدا احساس سرما میکند. علت و درمان آن چیست؟
جواب: بلغم از علت های این امر است. زیرا سرد و جامد است و علت هر سرمایی در بدن است. علت دیگر آن غلظت خون است. زیرا با غلظت خون، اعضاء به خوبی خون دریافت نمیکنند و سرد میشوند. خون باعث گرمی اعضا میشود. بلغم از حرکت خون ممانعت به عمل میآورد و اجازه رسیدن خون به اعضاء نمیدهد. همین مکانیزم در غلظت خون اتفاق میافتد. علت سوم سردی پا شاید ورمی باشد که در پاها یا در زانو وجود دارد. ورم به رگ ها فشار میآورد و رگ ها تنگ میشود.
این امر بیشتر به جهت وجود بلغم است.
علامت غلظت خون خواب رفتن دست و پا است.
مسئله گرفتگی رگ و تنگی رگ بیشتر برای افراد مسن است.