«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/12/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث پیشگیری و درمان جذام
صحبت راجع به بیماری جذام است. روایات متعدد و زیادی درباره پیشگیری و درمان جذام آمده است. همچنین با انحاء مختلف الفاظ وارد شده است.
کلمه «اذهاب»
گوشت گاو
گوشت گاو برای بیماری پیسی و جذام درمان است. البته گوشت گاو در روایات نهی شده است و بیماری زا است. ولی در خصوص پیسی و جذام درمان است. در روایت آمده است:
مَنْ أَكَلَ مَرَقاً بِلَحْمِ بَقَرٍ أَذْهَبَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ الْبَرَصَ وَ الْجُذَام[1]
یعنی کسی که خورشتی که با گوشت گاو درست شده است بخورد خداوند از او بیماری برص و جذام را میبرد.
ظاهر این روایت این است که گوشت گاو دارو و درمان است و به معنای پیشگیری نیست. زیرا اذهب به معنای برطرف کردن شئ موجود است.
سوره انعام
در روایت آمده است:
دَخَلْتُ الْمَدِينَةَ فَأَتَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اعْتَلَلْتُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي بِالْحَجِّ وَ أَتَيْتُكَ مُسْتَجِيراً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي مِنْ عِلَّةٍ أَصَابَتْنِي وَ هِيَ الدَّاءُ الْخَبِيثَةُ قَالَ أَقِمْ فِي جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ فِي حَرَمِهِ وَ أَمْنِهِ وَ اكْتُبْ سُورَةَ الْأَنْعَامِ بِالْعَسَلِ وَ اشْرَبْهُ فَإِنَّهُ يَذْهَبُ عَنْكَ[2]
یعنی داخل مدینه شدم و خدمت امام صادق(ع) رفتم و عرض کردم حج را بهانه کرده ام تا خدمت شما برسم به خاطر مرضی که مبتلا شده ام و آن بیماری خبیثه (جذام) است فرمود در جوار رسول الله (ص) و در حرم آن حضرت بمان و سوره انعام را با عسل بنویس و بنوش زیرا بیماری را از تو میبرد.
شاید از روایات دیگر برداشت بشود که مراد از «داء خبیث» جذام است زیرا بیماری صعب العلاج و بدخیم است.
بیماری خبیث بیماری است که چهره انسان را خراب میکند.
احتمال است که بگوییم بیماری بدخیم، آن مرضی است که در هر زمانی لاعلاج باشد مثلا امروزه بیماری سرطان را میتوان بیماری خبیث نامید. ولی چون اسلام به ظاهر انسان و سلامت ظاهر انسان اهمیت میدهد احتمال اینکه مراد از بیماری خبیث، مرضی باشد که چهره انسان را خراب میکند، بیشتر است.
بیشتر موارد سفارش شده است که شسته شدهی سوره، در ظرف شیشه ای ریخته بشود.
لفظ «نفع»
داروی شافیه موسی بن عمران
تقریبا بعد از داروی پیامبر، داروهای شافیه و داروی جامع امام رضا مهمترین داروهای طب اسلامی است. در روایت داروی شافیه آمده است:
وَ هُوَ الْمَاءُ الْأَصْفَرُ الَّذِي يَكُونُ فِي الْبَطْنِ وَ الْجُذَام[3]
یعنی داروی شافیه برای آب زردی که در شکم جمع میشود مفید است و برای جذام مفید است.
معادل آب زرد «سیروس کبدی» است. آبی که در شکم جمع میشود که به آن «حبن» هم میگویند. شکم مانند سنگ سفت میشود. امروزه درمان خاصی برای سیروس کبدی ندارند.
در این روایت تصریح شده است که برای جذام مفید است. البته بیماری های زیادی در این روایت ذکر شده است که داروی شافیه درمان آن ها است.
اگر کسی در داروی شافیه ورزیده بشود و نحوه استفاده آن را بلد باشد در مقابل هیچ بیماری عاجز نخواهد بود. داروی شافیه پیچیدگی هایی دارد و برای هر بیماری یک روش خاصی از استعمال دارد.
در ادامه روایت داروی شافیه میفرماید:
وَ إِذَا أَتَى عَلَيْهِ سَبْعَةَ عَشَرَ شَهْراً يَنْفَعُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْجُذَامِ بِدُهْنِ الْأَكَارِعِ أَكَارِعِ الْبَقَرِ لَا أَكَارِعِ الْغَنَمِ يُؤْخَذُ مِنْهُ قَدْرَ بُنْدُقَةٍ يَنْفَعُ عِنْدَ الْمَنَامِ وَ عَلَى الرِّيقِ وَ يُؤْخَذُ مِنْهُ قَدْرَ حَبَّةٍ فَتَدْهُنُ بِهِ جَسَدَكَ يُدْلَكُ دَلْكاً شَدِيداً وَ يُؤْخَذُ مِنْهُ شَيْءٌ قَلِيلٌ فَيُسْعَطُ بِهِ بِدُهْنِ الزَّيْتِ زَيْتِ الزَّيْتُونِ أَوْ بِدُهْنِ الْوَرْدِ وَ ذَلِكَ فِي آخِرِ النَّهَارِ فِي الْحَمَّام[4]
یعنی هنگامی که هفده ماه از خاک شدن داروی شافیه در زیر خاکستر گذشت به اذن خداوند نافع از جذام است به همراه روغن پاچه گاو نه پاچه گوسفند به اندازه یک فندق هنگام خواب و ناشتا و اندازه یک دانه که با آن روغن مالی شدید میشود و یک مقدار کمی از این دارو با روغن زیتون یا روغن گل سرخ حل شود و با آن سعوط انجام شود و این کار در آخر روز در حمام باشد.
امروزه پاچه گاو مصرفی ندارد ولی طب اسلامی از همین چیزهایی که مورد توجه نیست برای درمان استفاده میکند. پاچه باید روی آتش قرار بگیرد تا روغن آن بالا بیاید و جدا شود. یک مقداری روغن روی آب میآید. اندازه دو قاشق غذاخوری روغن پاچه باشد.
اولین مرحله مصرف داروی شافیه با روغن پاچه گاو، شب باید باشد.
درمان جذام سخت است. چندین مرحله دارد که در روایت آمده است.
چون روغن مالی با یک دانه باید صورت بگیرد معلوم میشود که محلی که آسیب دیده است باید مالیده بشود. بینی یا انگشتان دست و پا از اولین جاهایی است که به جذام مبتلا میشود.
مراد از حمام، اتاق گرمی است که بخار داشته باشد.
طین الحریر(یا طین الحِیَر)
«حِیَر» به معنای جایی است که آب در آن جا جمع شده است و فروکش کرده است. در جریان به آب بستن قبر امام حسین (ع)، متوکل آب رود را به طرف قبر امام رها کرد تا قبر از بین برود و آب دوری بر گرد قبر زد و فروکش کرد به همین جهت گفته شد «حار» و از همین جهت به اطراف قبر امام «حائر» گفته میشود. در روایت آمده است:
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَشَكَا إِلَيْهِ أَنَ بَعْضَ مَوَالِيهِ أَصَابَهُ الدَّاءُ الْخَبِيثُ فَأَمَرَهُ أَنْ يَأْخُذَ طِينَ الجير [الْحَيْرِ] بِمَاءِ الْمَطَرِ فَيَشْرَبَهُ قَالَ فَفَعَلَ ذَلِكَ فَبَرَأ وَ عَنْهُ ع أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ شَيْءٍ أَنْفَعَ لِدَاءِ الْخَبِيثِ مِنْ طِينِ الْحَرِيرِ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ نَأْخُذُهُ قَالَ تَشْرَبُهُ بِمَاءِ الْمَطَرِ وَ تَطْلِي بِهِ مَوْضِعَ الْأَثَرِ فَإِنَّهُ نَافِعٌ مُجَرَّبٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى[5]
یعنی مردی نزد امام صادق(ع) آمد و از مرض خبیث که بعض شیعیان گرفتار شده بودند شکایت کرد امام امر فرمود تا از تربت امام حسین با آب باران بنوشند و آن ها این کار را انجام دادند و خوب شدند. و از امام صادق (ع) شده است که فرمود هیچ چیز مفید تر برای جذام از تربت امام حسین نیست عرض شد چگونه استفاده کنیم فرمود آن را با آب باران بخور و محل جذام را با گل حریر بمال زیرا نافع است ان شاء الله.
مراد از «طین الحریر» یا «طین الجیر» یا «طین الحیر» همان تربت امام حسین(ع) است.
دعاء
در روایت آمده است:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَ هَذَا الَّذِي ظَهَرَ بِوَجْهِي- يَزْعُمُ النَّاسُ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَبْتَلِ بِهِ عَبْداً لَهُ فِيهِ حَاجَةٌ قَالَ فَقَالَ لِي لَقَدْ كَانَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ مُكَنَّعَ الْأَصَابِعِ فَكَانَ يَقُولُ هَكَذَا وَ يَمُدُّ يَدَيْهِ وَ يَقُولُ- يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ثُمَّ قَالَ لِي إِذَا كَانَ الثُّلُثُ الْأَخِيرُ مِنَ اللَّيْلِ فِي أَوَّلِهِ فَتَوَضَّ وَ قُمْ إِلَى صَلَاتِكَ الَّتِي تُصَلِّيهَا فَإِذَا كُنْتَ فِي السَّجْدَةِ الْأَخِيرَةِ مِنَ الرَّكْعَتَيْنِ الْأُولَيَيْنِ فَقُلْ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ- يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ يَا مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِي مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ اصْرِفْ عَنِّي مِنْ شَرِّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ اذْهَبْ عَنِّي بِهَذَا الْوَجَعِ- وَ تُسَمِّيهِ فَإِنَّهُ قَدْ غَاظَنِي وَ أَحْزَنَنِي وَ أَلِحَّ فِي الدُّعَاءِ قَالَ فَمَا وَصَلْتُ إِلَى الْكُوفَةِ حَتَّى أَذْهَبَ اللَّهُ بِهِ عَنِّي كُلَّه[6]
به امام صادق(ع) عرض کردم این چیزی که در صورت من ظاهر شده است مردم گمان میکنند خداوند کسی را به این بیماری مبتلا نمیکند در صورتیکه مفید باشد راوی میگوید امام فرمود مومن آل فرعون هم مبتلا به جذام بود و انگشتان او خورده شده بود و با همان انگشت اشاره میکرد و میگفت يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ سپس فرمود در اول یک سوم آخر شب وضو بگیر و نماز شب بخوان و در سجده آخر در دو رکعت اول این دعاء را بخوان يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ يَا مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِي مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ اصْرِفْ عَنِّي مِنْ شَرِّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ اذْهَبْ عَنِّي بِهَذَا الْوَجَعِ و اسم بیماری را بگو فَإِنَّهُ قَدْ غَاظَنِي وَ أَحْزَنَنِي و در دعا اصرار کن راوی گفت به کوفه نرسیده بودم که درمان شدم.
در روایت داریم که آب باران اگر با چیز دیگری مثلا با خاک مخلوط بشود مفید نیست.
درمان بیماری جذام
حقیقت و مکانیزم بیماری جذام چیست؟ در بیماری جذام یک پیچیدگی دارد. در روایات دو تعبیر وجود دارد. یک تعبیر به «عِرق» آمده است. در روایت آمده است:
أَنَّ السِّلْقَ يَقْمَعُ عِرْقَ الْجُذَام[7]
یعنی برگ چغندر ژن جذام را میکند.
حرکت، هیجان، زدن، تعبیراتی است که درباره جذام در روایات آمده است. در روایت آمده است:
اتَّقُوا الْغُدَدَ مِنَ اللَّحْمِ فَلَرُبَّمَا حَرَّكَ عِرْقَ الْجُذَام[8]
یعنی غده های گوشت را نخورید زیرا چه بسا عرق جذام را به تحریک در آورد.
در روایت دیگر آمده است:
نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ التَّخَلُّلِ بِالرُّمَّانِ وَ الْآسِ وَ الْقَصَبِ وَ هُنَّ يُحَرِّكْنَ عِرْقَ الْآكِلَة[9]
یعنی پیامبر از خلال کردن با چوب انار و مورد و نی نهی فرمود زیرا ژن جذام را تحریک میکند.
در روایت دیگر میفرماید:
لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ بِهِ عِرْقٌ مِنَ الْجُذَامِ فَإِذَا هَاجَ دَفَعَهُ اللَّهُ بِالزُّكَام[10]
یعنی کسی نیست مگر اینکه در او عرق جذام است و هنگامی که به هیجان آید خداوند آن را با زکام دفع میکند.
در روایت دیگر آمده است:
مَنْ أَكَلَ الْجِرْجِيرَ بِاللَّيْلِ ضَرَبَ عَلَيْهِ عِرْقُ الْجُذَامِ مِنْ أَنْفِهِ وَ بَاتَ يَنْزِفُ الدَّم[11]
یعنی کسی که در شب شاهی بخورد بر او عرق جذام زده میشود از بینی او و در آن شب بینی او خون ریزی میکند.
در روایت دیگر آمده است:
مَنْ أَكَلَ الْجِرْجِيرَ ثُمَّ نَامَ يُنَازِعُهُ عِرْقُ الْجُذَامِ فِي أَنْفِه[12]
یعنی کسی که شاهی بخورد و بخوابد عرق جذام در بینی او با او به منازعه میپردازد.
آیا این اختلاف در تعبیر است؟ یعنی یک شئ واحدی است که همان جهش ژن جذام باشد یا اینکه هر کدام از تعبیرات، خلل مستقلی در ژن انسان است؟
گاهی ژن آسیب میزند به شکل حرکت، و گاهی به شکل هیجان و اضطراب است. هنوز علم به این مسئله نرسیده است و فقط میداند «جهش ژن» اتفاق میافتد در حالیکه روایات تعبیرات مختلفی درباره ژن دارد.
«ضرب» شاید به شکل درد و بیماری باشد. در مورد رگ خونی میگویند یضرب ولی در مورد ژن چگونه «ضرب» معنا میشود؟ این مسئله نیازمند بررسی است.
این روایت از میکروب و ویروس صحبت نمیکند زیرا میفرماید در همه افراد وجود دارد درحالیکه میکروب و ویروس در همه افراد نیست.
از مجموع روایات استفاده میشود که جذام دو عامل دارد. یکی از دو عامل درون انسان قرار دارد که همان ژن جذام باشد. عامل دیگر در بیرون بدن است که همان میکروب و ویروس است. در روایت آمده است:
فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَكَ مِنَ الْأَسَد[13]
یعنی از شخص جذامی فرار کن همانگونه که از شیر فرار میکنی.
علت فرار عدم انتقال میکروب از فرد جذامی است. چیزی که امروز به آن میکروب و ویروس میگویند. بحث سرایت در جلد اول مفصلا آمد که آیا سرایت وجود دارد و اگر وجود دارد در چه شرائطی اتفاق میافتد؟
بنده استفاده کرده ام که جذام دو عامل دارد که باید هر دو با هم متحد باشند تا عوارض جذام ظاهر بشود. در طب جدید میگویند که ممکن است ژن جذام حرکت کند ولی شاید تا ده سال حالت کمون و مخفی داشته باشد.
جهش ژن عوامل خاص به خود را دارد. آنچه در جلد اول آمده است که امروز بعضی از آن ها را دوباره خواندیم باعث تحریک ژن جذام میشود. نسبت به میکروب نیز عامل خاص به خود را دارد. اگر کسی با فرد جذامی هم صحبت شود میکروب وارد بدن میشود و این غیر از تحریک ژن جذام است.
روایتی که میفرماید انسان اگر چهل ساله شد دیگر مبتلا به جذام نمیشود علت آن این است که با رعایت کردن سفارشات معصومین کارهایی که باعث تحریک ژن جذام میشود را انجام نمیدهد. بنابراین بدن او بعد از چهل سال که اطلاعات اسلامی او کامل شود و عقل او کامل شد از تحریک ژن جذام خود داری میکند و مبتلا به جذام نمیشود.
گاهی روایات از سرکوب کردن، آب کردن جذام صحبت کرده اند. ژن جذام چگونه آب میشود؟ از روایات استفاده میشود که داخل ژن یک موادی به وجود میآید و باعث تحریک ژن میشود و ویروس سرماخوردگی وارد این ژن میشود و مواد زائد را به شکل آب بینی از بدن خارج میکند.
سوال: علت و درمان کیست ابرو چیست؟
جواب: علت کیست خون و مشکلات و غلبه خون است و درمان کیست اگر ظاهر باشد تخم کتان با سرکه به مدت یک هفته بمالند ان شاء الله ترک میخورد و مواد آن بیرون میآید و خشک میشود.
سوال: علت و درمان رفتن غذا در نای چیست؟
جواب: این مسئله معلول خللی است که در زبان کوچک به وجود میآید و گاهی به علت بزرگ شدن زبان کوچک است و درمان آن غرغره کردن با سرکه است.
سوال: علت و درمان دفع پرتوئین توسط کلیه چیست؟
جواب: کلیه فقط اجازه خروج آب را میدهد. کلیه چیزی در حدود دو میلیون لوله ریز دارد. ولی گاهی خللی در این لوله ها به وجود میآید که علاوه بر آب قند و پرتوئین و خون را دفع کند. این بر اثر سردی در عمل کلیه است. بیشتر لوله ها بسته میشود و فشار به آن ها میآید و وسیع تر از حد نرمال میشوند و چیزهای دیگری غیر از آب نیز دفع میشوند.
درمان آن داروی مسخن، مرکب چهار و زنیان با مغز گردو است.