«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

94/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: پیشگیری و درمان جذام

 

صحبت راجع به بیماری جذام است. به طور کلی بیماری های پوستی مطرح است.

صحبت راجع به جذام در طب اسلامی اهمیت فراوان دارد و بلکه در طب اسلامی بیماری شاخص جذام است. سختی و درمان و پیشگیری بقیه بیماری ها با جذام سنجیده می‌شود.

اگر درباره پیشگیری از جذام صحبت می‌شود، پیشگیری از خیلی از بیماری ها و بلکه از تمام بیماری ها است. با پیشگیری از بیماری جذام در حقیقت از تمامی بیماری ها پیشگیری شده است.

در روایات خیلی جذام مطرح شده است گویا همه چیز حول جذام می‌چرخد.

یک قسمت از پیشگیری ها اختیاری است. کارها و مصرف داروها و غذاهایی که انسان باید اولویت بدهد تا مبتلا به جذام نشود.

امروز درباره پیشگیری های غیر اختیاری و نشانه های بیماری جذام و دیگر بیماری ها صحبت می‌کنیم.

کثرت العطاس(زیاد عطسه زدن)

در روایات اهمیت زیادی برای عطسه ذکر شده است. هم در رابطه با سلامتی و هم در رابطه با جنبه های دیگر سلامتی. مثلا در روایات آمده است که عطسه نشان صداقت و درستی صحبت است. در روایت آمده است:

هُوَ أَمَانٌ‌ مِنَ‌ الْمَوْتِ‌ ثَلَاثَةَ أَيَّام‌[1]

یعنی عطسه برای سه روز امان از مرگ است

یک ایمنی و نشانه است که شخص عطسه کننده تا سه روز زنده است. یا اینکه اگر بیمار عطسه کند نشانه بهبودی او است:

الْعُطَاسُ لِلْمَرِيضِ‌ دَلِيلُ‌ الْعَافِيَةِ وَ رَاحَةٌ لِلْبَدَن‌[2]

یعنی عطسه زدن برای بیمار نشانه عافیت و راحتی بدن است.

عطسه در سرما خوردگی به جهت این است که خود سرما خوردگی درمان است.

در روایت دیگر آمده است:

الْعُطَاسُ‌ يَنْفَعُ‌ فِي الْبَدَنِ كُلِّهِ مَا لَمْ يَزِدْ عَلَى الثَّلَاثِ فَإِذَا زَادَ عَلَى الثَّلَاثِ فَهُوَ دَاءٌ وَ سُقْم‌[3]

یعنی عطسه زدن برای کل بدن مفید است مادامی که از سه تجاوز نکند و اگر از سه بیشتر شد مرض و بیماری است.

خود عطسه یک مشکل محسوب می‌شود اگر از سه تجاوز کند یا اینکه نشانه بیماری است.

در یک روایت آمده است که آیا نمی‌بینید که به واسطه عطسه کل بدن می‌لرزد؟ نشان این است که عطسه برای کل بدن مفید است.

در روایت دیگر آمده است:

كَثْرَةُ الْعُطَاسِ‌ يَأْمَنُ صَاحِبَهَا مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ أَوَّلُهَا الْجُذَامُ وَ الثَّانِي الرِّيحُ الْخَبِيثَةُ الَّتِي تَنْزِلُ فِي الرَّأْسِ وَ الْوَجْهِ وَ الثَّالِثُ يَأْمَنُ نُزُولَ الْمَاءِ فِي الْعَيْنِ وَ الرَّابِعُ يَأْمَنُ مِنْ شِدَّةِ الْخَيَاشِيمِ‌ وَ الْخَامِسُ يَأْمَنُ مِنْ خُرُوجِ الشَّعْرِ فِي الْعَيْنِ قَالَ وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ يَقِلَّ عُطَاسُكَ فَاسْتَعِطْ بِدُهْنِ الْمَرْزَنْجُوشِ قُلْتُ مِقْدَارُ كَمْ قَالَ مِقْدَارُ دَانِقٍ‌ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ خَمْسَةَ أَيَّامٍ فَذَهَبَ عَنِّي‌[4]

یعنی زیاد عطسه کردن برای صاحب آن از پنج چیز امینی می‌آورد که اولین آن ها جذام است، باد خبیثی که در سر و صورت نازل می‌شود (لقوه)،

آیا عطسه مصنوعی(مثلا با انفیه عطسه درست کند) خاصیت عطسه حقیقی را دارد؟ بعید نیست که عطسه مصنوعی مفید باشد. چون در عطسه نوعا میکروب ها را از بدن طرد می‌کند.

عطسه مصنوعی شاید اگر از سه بیشتر شود شاید بیماری نباشد زیرا ما می‌دانیم که بیماری نیست.

کثرت العطاس با کثرت سه عطسه ها درست می‌شود یعنی سه عطسه زده شود و دو ساعت بعد سه عطسه دیگر زده بشود. شاید هم کثرت العطاس به معنای این باشد که در یک مورد بیشتر از سه عطسه زده شود. یعنی کثرت هم با تعداد دفعات درست می‌شود و هم با تعداد عطسه.

موی بینی

نَبَاتُ‌ الشَّعْرِ فِي‌ الْأَنْفِ‌ أَمَانٌ مِنَ الْجُذَام‌[5]

یعنی روییدن مو در بینی امان از جذام است.

موهای داخل بینی مانند صافی عمل می‌کند به خصوص اگر آب بینی روی آن باشد. گرد و خاکی به موهای بینی می‌چسبد به صورت فضولات از بینی خارج می‌شود.

روییدن مو امر غیر اختیاری است ولی شاید هم اختیاری آن اراده شده باشد. زیرا اگر مو را کوتاه کنیم بیشتر می‌شود. می‌شود کاری کرد که رشد موهای بینی زیاد بشود.

در روایت آمده است موهایی از بینی را که ظاهر می‌شود بگیرید زیرا برای زیبایی بهتر است.

سرما خوردگی

لَا تَكْرَهُوا أَرْبَعَةً فَإِنَّهَا لِأَرْبَعَةٍ لَا تَكْرَهُوا الزُّكَامَ فَإِنَّهُ أَمَانٌ مِنَ الْجُذَامِ ‌[6]

از چهار چیز ناراحت نشوید زیرا مفید هستند از سرما خوردگی ناراحت نشوید زیرا ایمنی از جذام است

در جلد اول آمده است که بیماری هایی هستند که مفید هستند و نباید درمان بشوند. یکی از بیماری های مفید سرما خوردگی است. البته اگر سرما خوردگی به همراه تب باشد نیازمند درمان است.

چهل ساله شدن

إِذَا بَلَغَ‌ الْمُؤْمِنُ‌ أَرْبَعِينَ‌ سَنَةً آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْأَدْوَاءِ الثَّلَاثَةِ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ الْجُنُونِ ‌[7]

یعنی اگر مومن به چهل سال برسد خداوند او را از برص و جذام و جنون ایمن می‌کند.

البته این مسئله سه شرط دارد. مومن و چهل ساله باشد و به آنچه معصومین (ع) فرموده اند گفته اند عمل کند.

بعید نیست که اگر بنا بر مخالفت داشته باشد به جهت تاوان این کار، مبتلا به این بیماری ها بشود. بحث این مسئله بعدا خواهند آمد.

«لفظ لم یخف»

تا اینجا مواردی بود که در آن ها کلمه «ایمنی از جذام» آمده بود. حال روایاتی را خواهیم خواند که با کلمه «لم یخف» آمده است.

حوقله در هر صبح

در روایت آمده است:

مَنْ قَالَ‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ثَلَاثَ‌ مَرَّاتٍ‌ حِينَ‌ يُصْبِحُ‌ وَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حِينَ يُمْسِي لَمْ يَخَفْ شَيْطَاناً وَ لَا سُلْطَاناً وَ لَا جُذَاماً وَ لَا بَرَصاً قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ أَنَا أَقُولُهَا مِائَةَ مَرَّة[8]

یعنی هر کس هنگامی که صبح و شب می‌کند سه مرتبه بگوید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ از هیچ شیطانی و از سلطان و جذام و پیسی نمی‌ترسد امام کاظم فرمود که من این ذکر را صد مرتبه می‌گویم.

لفظ «لم یصبه»

حوقله بعد از نماز

در روایت آمده است:

إِذَا صَلَّيْتَ‌ الْمَغْرِبَ‌ وَ الْغَدَاةَ فَقُلْ‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ مَنْ قَالَهَا لَمْ يُصِبْهُ جُذَامٌ وَ لَا بَرَصٌ وَ لَا جُنُونٌ وَ لَا سَبْعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاء[9]

یعنی هنگامی که نماز مغرب و نماز صبح خواندی هفت مرتبه بگو بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ زیرا هر کس این ذکر را بگوید جذام و پیسی و جنون و نه هفتاد نوع بلاء به او اصابت نمی‌کند.

لفظ «وقایه»

ریزه غذاها

در روایت آمده است:

رَأَى النَّبِيُّ ص أَبَا أَيُّوبَ‌ الْأَنْصَارِيَ‌ يَلْتَقِطُ نُثَارَةَ الْمَائِدَةِ فَقَالَ ص بُورِكَ لَكَ وَ بُورِكَ عَلَيْكَ وَ بُورِكَ فِيكَ فَقَالَ أَبُو أَيُّوبَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِغَيْرِي قَالَ نَعَمْ مَنْ أَكَلَ مَا أَكَلْتَ فَلَهُ مَا قُلْتُ لَكَ أَوْ قَالَ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَقَاهُ اللَّهُ الْجُنُونَ وَ الْجُذَامَ وَ الْبَرَصَ وَ الْمَاءَ الْأَصْفَرَ وَ الْحُمْق‌[10]

یعنی پیامبر ابا ایوب را مشاهده کرد که ریزه غذاهای سفره را می‌خورد فرمود خداوند به تو و در تو و بر تو برکت عنایت فرماید ابو ایوب عرض کرد غیر من چه؟ فرمود هر کس آنچه تو کردی انجام دهد برای او نیز برکت است و هر کس کار تو را انجام دهد خداوند او را از جنون و جذام و پیسی و آب زرد و حمق نگه می‌دارد.

وقایت به معنای پیشگیری است.

لفظ «دفع»

برآورده کردن حاجت مومن

در روایت آمده است:

قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ‌ تَدْفَعُ‌ الْجُنُونَ وَ الْجُذَامَ وَ الْبَرَصَ‌[11]

یعنی برآورده کردن نیاز مومن جنون و جذام و پیسی را دفع می‌کند.

دفع نیز به معنای پیشگیری است.

سوره نحل

در روایت آمده است:

مَنْ قَرَأَ سُورَةَ النَّحْلِ‌ فِي كُلِّ شَهْرٍ كُفِيَ الْمَغْرَمَ فِي الدُّنْيَا وَ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَايَا أَهْوَنُهُ الْجُنُونُ وَ الْجُذَامُ وَ الْبَرَصُ ‌[12]

یعنی اگر کسی در هر ماه سوره نحل را بخواند از تاوان و مشکل دنباله دار در دنیا و همچنین از هفتاد نوع بلا که ساده ترین آن ها جنون و جذام و پیسی است کفایت داده می‌شود.

جذام در بیماری ها محوریت دارد. بنابراین شاخص بیماری ها جنون و جذام و پیسی است.

صدقه

در روایت آمده است:

إِنَّ الصَّدَقَةَ لَتَدْفَعُ‌ سَبْعِينَ بَلِيَّةً مِنْ بَلَايَا الدُّنْيَا[13]

یعنی صدقه هفتاد نوع از بلاهای دنیا را دفع می‌کند.

تهلیلات از قرآن

در روایت آمده است:

عَلَّمَنِي‌ حَبِيبِي‌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌ ص دُعَاءً وَ لَا أَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَى دَوَاءِ الْأَطِبَّاءِ قِيلَ وَ مَا هُوَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ سَبْعٌ وَ ثَلَاثُونَ تَهْلِيلَةً مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ أَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ سُورَةً مِنَ الْبَقَرَةِ إِلَى الْمُزَّمِّلِ مَا قَالَهَا مَكْرُوبٌ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ كَرْبَهُ وَ لَا مَدْيُونٌ إِلَّا قَضَى اللَّهُ دَيْنَهُ وَ لَا غَائِبٌ إِلَّا رَدَّ اللَّهُ غُرْبَتَهُ وَ لَا ذُو حَاجَةٍ إِلَّا قَضَى اللَّهُ حَاجَتَهُ وَ لَا خَائِفٌ إِلَّا آمَنَ اللَّهُ خَوْفَهُ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِي كُلِّ يَوْمٍ حِينَ يُصْبِحُ آمَنَ قَلْبَهُ مِنَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ دَفَعَ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَهْوَنُهَا الْجُذَامُ وَ الْجُنُونُ وَ الْبَرَصُ وَ أَحْيَاهُ اللَّهُ رَيَّاناً وَ أَمَاتَهُ رَيَّاناً وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ رَيَّاناً وَ مَنْ قَالَهَا وَ هُوَ عَلَى سَفَرٍ لَمْ يَرَ فِي سَفَرِهِ إِلَّا خَيْراً وَ مَنْ قَرَأَهَا كُلَّ لَيْلَةٍ حِينَ يَأْوِي إِلَى فِرَاشِهِ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ سَبْعِينَ مَلَكاً يَحْفَظُونَهُ مِنْ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ حَتَّى يُصْبِحَ وَ كَانَ فِي نَهَارِهِ مِنَ الْمَحْفُوظِينَ وَ الْمَرْزُوقِينَ حَتَّى يُمْسِيَ وَ مَنْ كَتَبَهَا وَ شَرِبَهَا بِمَاءِ الْمَطَرِ لَمْ يُصِبْهُ فِي بَدَنِهِ سُوءٌ وَ لَا خَصَاصَةٌ وَ لَا شَيْ‌ءٌ مِنْ أَعْيُنِ الْجِنِّ وَ لَا نَفْثِهِمْ وَ لَا سِحْرِهِمْ وَ لَا كَيْدِهِمْ وَ لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي الدُّنْيَا مَرْزُوقاً بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ آمِناً مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ وَ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ لَمْ يَخْرُجْ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا حَتَّى يُرِيَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي مَنَامِهِ مَقْعَدَهُ مِنَ الْجَنَّةِ[14]

یعنی حضرت علی فرمود پیامبر به من دعائی آموخت که با آن به دوائی احتیاج پیدا نخواهم کرد عرض شد آن چه دعائی است؟ فرمود سی و هفت تهلیل از قرآن است و از بیست و چهار سوره است از بقره تا مزمل هیچ مکروبی نیست که با خواندن آن کرب آن برطرف می‌شود و مدیون دینش ادا می‌شود و غائب بر می‌گردد و صاحب حاجت حاجتش برآورده می‌شود و کسی که ترس دارد ایمن می‌شود و کسی که هر روز صبح بخواند از شقاق و نفاق و هفتاد نوع بلاء ایمن می‌شود که ساده ترین آن ها جذام و جنون و برص است. سیراب زندگی خواهد کرد و از دنیا می‌رود و سیراب داخل بهشت می‌شود و در سفر به غیر از نیکی چیز دیگری نمی‌بیند و هر کس شب هنگام رفتن به رخت خواب بخواند هفتاد ملک برای حفاظت او موکل می‌شود و روز بعدش نیز جزو محافظت شده ها و روزی داده ها خواهد بود و هر کس این آیه ها را بنویسد و با آب باران بشوید و بخورد به هیچ بیماری و معلولیت و نقصی مبتلا نمی‌شود و مبتلا به آسیب ها و مکرهای جنیان محفوظ خواهد ماند و کل بلایا و بیماری ها از او دفع خواهد شد و رزق و روزی در بهترین حال خواهد بود و از هر شیطانی و جبار و ظالمی ایمن خواهد بود و از دنیا نمی‌رود مگر اینکه جایگاه او در بهشت نشان داده می‌شود.

محور جذام است. این مطلب خود دانشگاهی است که باید بررسی بشود که چرا اصل و محور بیماری ها جذام است؟ از این روایت استفاده می‌شود که اگر از جذام پیشگیری بشود از تمام دیگر بیماری ها پیشگیری می‌شود.

با آب زعفران یا تربت امام حسین این آیات نوشته بشود و با آب باران شسته بشود و خورده شود.

آب آسمان

درباره آب آسمان آمده است:

...وَ لَا الْجُنُونُ وَ لَا الْجُذَامُ وَ الْبَرَص‌...[15]

یعنی کسی که آب باران (داروی پیامبر) بنوشد مبتلا به جنون و جذام و پیسی نمی‌شود.

سوره یس

در روایت آمده است:

مَنْ قَرَأَ يس فِي‌ عُمُرِهِ‌ مَرَّةً ... لَمْ يُصِبْهُ فَقْرٌ وَ لَا غُرْمٌ وَ لَا هَدْمٌ وَ لَا نَصَبٌ وَ لَا جُنُونٌ وَ لَا جُذَامٌ[16]

یعنی کسی که در طول عمر خود یک بار سوره یس بخواند .... مبتلا به فقر و بدهی و ریز آوار روی او و خستگی و دیوانگی و جذام نمی‌شود.

لفظ «ینفی»

کرفس

أَنَّهُ يُورِثُ‌ الْحِفْظَ وَ يُذَكِّي الْقَلْبَ وَ يَنْفِي الْجُنُونَ وَ الْجُذَامَ وَ الْبَرَص‌[17]

یعنی کرفس حافظه را تقویت می‌کند و قلب را تیز هوش می‌کند و جنون و جذام و برص را نفی می‌کند.

خاک مدینه

در روایت آمده است:

تُرْبَةُ الْمَدِينَةِ مَدِينَةِ رَسُولِ‌ اللَّهِ ص تَنْفِي الْجُذَام‌[18]

یعنی خاک مدینه رسول خدا (ص) جذام را نفی می‌کند.

به نظر می‌رسد مراد سکونت در مدینه است.

لفظ «صرف»

نماز اول ماه رجب

شاید از صرف، درمان هم مراد باشد. در روایت آمده است:

يَا سَلْمَانُ أَ لَا أُعَلِّمُكَ شَيْئاً مِنْ‌ غَرَائِبِ‌ الْكَنْزِ قُلْتُ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِذَا كَانَ أَوَّلُ يَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ تُصَلِّي عَشْرَ رَكَعَاتٍ تَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ ذُنُوبَكَ كُلَّهَا مِنَ الْيَوْمِ الَّذِي جَرَى عَلَيْكَ الْقَلَمُ إِلَى هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ وَقَاكَ اللَّهُ فِتْنَةَ الْقَبْرِ وَ عَذَابَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ صَرَفَ عَنْكَ الْجُذَامَ وَ الْبَرَصَ وَ ذَاتَ الْجَنْب‌[19]

یعنی ای سلمان آیا به تو از عجائب گنج بیاموزم؟ عرض کردم بله فرمود هنگامی که اول رجب شد ده رکعت نماز می‌خوانی که در هر رکعت یک بار سوره فاتحه و سه مرتبه سوره توحید می‌خوانی خداوند گناهان تو را تا زمانی که قلم نوشته باشد تا امشب می‌آمرزد و از فتنه قبر و عذاب روز قیامت نگه داشته می‌شوی و از تو جذام و برص و درد پهلو برداشته می‌شود.

لفظ «قمع»

سنجد

در روایت آمده است:

... يَقْمَعُ عِرْقَ الْجُذَام‌[20]

یعنی خوردن سنجد ژن جذام را سرکوب می‌کند.

ژن جهش پیدا می‌کند. ژن در حال عادی خوب و ستون بدن است و اگر از حالت عادی خارج بشود مضر است و سنجد جهش ژن را سرکوب می‌کند.

لفظ «معافاه»

اسپند

در روایت آمده است:

مَنْ شَرِبَ‌ الْحَرْمَلَ‌ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً كُلَّ يَوْمٍ مِثْقَالًا لَاسْتَنَارَ الْحِكْمَةُ فِي قَلْبِهِ وَ عُوفِيَ مِنِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ دَاءً أَهْوَنُهُ الْجُذَامُ[21]

یعنی کسی که چهل روز، هر روز یک مثقال اسپند بخورد حکمت از قلب او روشن می‌شود و از هفتاد و دو بیماری که ساده ترین آن ها جذام است عافیت می‌یابد.

هر مثقال چهار گرم و شش دهم است. شاید شامل برگ اسپند نیز بشود. خود اسپند (تخم اسپند) سمی است. نباید آسیاب شود بلکه باید کف مال شود تا سم روی آن بریزد. چون باید خشک خورده شود در روایت با لفظ «شرب» آمده است.

روزه گرفتن ماه رجب

در روایت آمده است:

مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَةَ أَيَّامٍ‌ عُوفِيَ مِنَ الْبَلَايَا كُلِّهَا مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَص‌[22]

یعنی کسی که چهار روز از ماه رجب را روزه بگیرد از تمام بلاها که از آن ها جنون و جذام و پیسی است، عافیت می‌یابد.

لفظ «قمع» که با کلمه دانه وارد شده است

بو کردن گل نرگس

در روایت آمده است:

شَمُّوا النَّرْجِسَ‌ وَ لَوْ فِي الْيَوْمِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي الْأُسْبُوعِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي الشَّهْرِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي السَّنَةِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي الدَّهْرِ مَرَّةً فَإِنَّ فِي الْقَلْبِ حَبَّةً مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ شَمُّهُ يَقْلَعُهَا[23]

یعنی گل نرجس را بو کنید ولو در روز یا در هفته یا در ماه یا در سال و یا در طول زندگی یک بار باشد زیرا در قلب دانه ای از جنون و جذام و برص است که بو کردن نرجس آن را می‌کند.

شاید مراد از قلب، بسته ژنتیکی انسان است. شاید مراد از دانه، همان ژن باشد.

اگر خشک شده‌ی گل هم بو دارد کافی است.

لفظ «اذهاب»

گوشت گاو

در روایت آمده است:

مَنْ‌ أَكَلَ‌ مَرَقاً بِلَحْمِ بَقَرٍ أَذْهَبَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ الْبَرَصَ وَ الْجُذَام‌[24]

یعنی کسی که خورشتی با گوشت گاو بخورد خداوند از او برص و جذام را می‌برد.

گوشت گاو عوارض دارد و نهی شده است ولی درمان هم هست. درمانی است که عوارض دارد.


[1] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج12، ص89.
[2] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج2، ص656.
[3] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج2، ص656.
[4] مکارم الاخلاق، طبرسی، ص355.
[5] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص479.
[6] الخصال، شیخ صدوق، ج1، ص210.
[7] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج8، ص107.
[8] المحاسن، برقی، ج1، ص41.
[9] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج2، ص528.
[10] مکارم الاخلاق، طبرسی، ص146.
[11] الکافی، کلینی، ط دارالحدیث، ج7، ص290.
[12] ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص107.
[13] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج4، ص6.
[14] بحارالانوار، مجلسی، ج92، ص287.
[15] مهج الدعوات، سیدابن طاووس، ص357.
[16] ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص111.
[17] بحارالانوار، مجلسی، ج59، ص284.
[18] طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص105.
[19] اقبال الاعمال، سیدابن طاووس، ج2، ص637.
[20] الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص361.
[21] بحارالانوار، مجلسی، ج59، ص235.
[22] فضائل الاشهر الثلاث، شیخ صدوق، ص25.
[23] طب النبی، مستغفری، ص32.
[24] طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص104.