«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/11/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه درد فرج – اُبنه – بیماری های زنان و زایمان(نازایی)
صحبت راجع به فرج درد است. گر چه مورد روایت مرد است اما اطلاقی هم دارد که شامل مرد و زن میشود.
روایت علت فرج درد را بیان میکند. اگر شخصی در جائی برهنه باشد، حتی اگر کسی نباشد سبب ابتلا به فرج درد میشوند. زیرا جن و شیاطین وجود دارند. شخص فکر میکند در خانه تنها است و برهنه میشود یا افرادی در حمام های عمومی برهنه میشوند.
دعاء
درمان فرج درد دعاء است. در روایت آمده است:
حَجَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع بِالْمَدِينَةِ وَ إِذَا بِالْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ يَشْكُو إِلَيْهِ وَجَعَ الْفَرْجِ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع إِنَّكَ كَشَفْتَ عَوْرَتَكَ فِي مَوْضِعٍ مِنَ الْمَوَاضِعِ فَأَعْقَبَكَ اللَّهُ هَذَا الْوَجَعَ وَ لَكِنْ عَوِّذْهُ بِالْعُوذَةِ الَّتِي عَوَّذَ بِهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَبَا وَائِلَةَ ثُمَّ لَمْ يَعُدْ قَالَ لَهُ الْمُعَلَّى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا الْعُوذَةُ؟ قَالَ قُلْ بَعْدَ أَنْ تَضَعَ يَدَكَ الْيُسْرَى عَلَيْهِ وَ تَقُولَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْلَمْتُ وَجْهِي إِلَيْكَ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ لَا مَلْجَأَ وَ لَا مَنْجَى مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَإِنَّكَ تُعَافَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى[1]
یعنی راوی میگوید حج انجام دادم و بر امام صادق(ع) وارد شدم در مدینه و معلی بن خنیس از درد آلت شکایت میکرد امام فرمود تو در جائی برهنه شده ای و خداوند تو را به این درد مبتلا کرد ولی با عوذه حضرت میر که برای ابو وائله خواند تعویذ کن سپس درد عود نکرد معلی عرض کرد آن عوذه چیست؟ فرمود بعد از اینکه دست چپ خود را بر محل درد گذاشتی بگو اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْلَمْتُ وَجْهِي إِلَيْكَ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ لَا مَلْجَأَ وَ لَا مَنْجَى مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ان شاء الله خوب میشوی.
معنای این روایت این است که چون معلی بن خنیس برهنه شده است مبتلا به فرج درد شده است. حتی در حالت مجامعت یک ملافه ای روی خود انداخته شود تا مبتلا به فرج درد نشوند.
فرج درد با دارو حل نمیشود.
شاید بسم الله گفتن در هنگام برهنه شدن در عدم ابتلا به فرج درد موثر باشد.
عرض کردم این روایات از دو جهت اطلاق دارد. شاید شامل مرد و زن بشود اگر چه خطاب به مرد باشد.
از تعلیل روایت عمومیت بدست میآید ولی خیلی مطابق قواعد اصولی ما نیست. همچنین این روایت اختصاص به آلت ندارد و شامل بیضه ها هم میشود. کمتر موردی است که خود آلت به تنهایی درد بگیرد. همچنین کشف آلت در هرجا ممکن است به درد منجر شود هر چند فرد تنها باشد و نگاه کننده وجود نداشته باشد.
جن در همه جا وجود دارد. ولی دو دستهی خوب و بد دارند. هر دو دسته به مسئله کشف عورت حساس هستند. البته شاید موردی که فرد برای زنا کشف عورت کند استثناء باشد.
اُبنه
افرادی که مفعول واقع میشوند به مرور زمان مبتلا به عدم استقامت در برابر این عمل میشوند. افرادی هستند که مراجعه میکنند و میگویند وقتی جوان یا مردی را میبینم نمیتوانم صبر کنم. افرادی که زیاد چنین کاری با آن ها بشود شهوت از آلت به مقعد آن ها منتقل میشود.
در روایت آمده است:
مَنْ أَمْكَنَ مِنْ نَفْسِهِ طَائِعاً يُلْعَبُ بِهِ أَلْقَى اللَّهُ عَلَيْهِ شَهْوَةَ النِّسَاء[2]
یعنی کسی که به اختیار خود را در اختیار دیگران قرار بدهد خداوند شهوت زنان را بر او مسلط خواهد کرد.
مرد نیروی فاعلی است و زن نیروی قابلی است. زن دوست دارد با او این کار را بکنند ولی اگر مرد به اختیار این کار را انجام بدهد خداوند او را مانند زن ها قرار میدهد که دوست دارند مفعول واقع شوند.
چون این مواردی چیزی نیست که ائمه تصریح کنند به کنایه مطرح میشود «العاقل یکفیه الاشاره». البته روایاتی داریم که میفرمایند لواط همین بازی کردن ها است و عمل دخول از لواط بالا تر است و کفر محسوب میشود.
در روایت دیگر آمده است:
ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَنْكُوحَ مِنَ الرِّجَالِ فَقَالَ لَيْسَ يُبْلِي اللَّهُ بِهَذَا الْبَلَاءِ أَحَداً وَ لَهُ فِيهِ حَاجَةٌ إِنَّ فِي أَدْبَارِهِمْ أَرْحَاماً مَنْكُوسَةً وَ حَيَاءُ أَدْبَارِهِمْ كَحَيَاءِ الْمَرْأَةِ[3]
یعنی به امام صادق (ع) عرض کردم مردانی هستند که مفعول واقع میشوند امام فرمود خداوند کسی را به این بلاء مبتلا نمیکند درحالیکه از آن انتظار داشته باشد. بر اثر کار لواط برای مرد رحم به وجود میآید ولی عکس رحم خانم ها است. شکافی که در آن ها پیدا میکند مانند شکاف خانم ها است.
این روایت قرینه بر این است که لواط با دخول همراه است.
در روایت دیگر آمده است:
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي ابْتُلِيتُ بِبَلَاءٍ فَادْعُ اللَّهَ لِي فَقِيلَ لَهُ إِنَّهُ يُؤْتَى فِي دُبُرِهِ فَقَالَ مَا أَبْلَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَذَا الْبَلَاءِ أَحَداً لَهُ فِيهِ حَاجَةٌ[4]
یعنی مردی نزد امام باقر(ع) آمد و عرض کرد به بلائی گرفتار شدم، برای من دعاء کن. به امام گفته شد او مفعول واقع میشود امام فرمود خداوند کسی را به این بلاء مبتلا نمیکند که از او انتظار نیکی میرود
در غرب مرد با مرد و زن با زن ازدواج میکند. با اون ها صحبت میکنند و میپرسند چرا این کار را کرده اید. میگوید من احساس نمیکنم مرد هستم و نیاز یک زن دارم. چون زیاد با زن ها محشور بوده اند.
در روایت دیگر آمده است:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أُحِبُّ الصِّبْيَانَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَتَصْنَعُ مَا ذَا قَالَ أَحْمِلُهُمْ عَلَى ظَهْرِي فَوَضَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ وَ وَلَّى وَجْهَهُ عَنْهُ فَبَكَى الرَّجُلُ فَنَظَرَ إِلَيْهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَأَنَّهُ رَحِمَهُ فَقَالَ إِذَا أَتَيْتَ بَلَدَكَ فَاشْتَرِ جَزُوراً سَمِيناً وَ اعْقِلْهُ عِقَالًا شَدِيداً وَ خُذِ السَّيْفَ فَاضْرِبِ السَّنَامَ ضَرْبَةً تَقْشِرُ عَنْهُ الْجِلْدَةَ وَ اجْلِسْ عَلَيْهِ بِحَرَارَتِهِ فَقَالَ عُمَرُ فَقَالَ الرَّجُلُ فَأَتَيْتُ بَلَدِي فَاشْتَرَيْتُ جَزُوراً فَعَقَلْتُهُ عِقَالًا شَدِيداً وَ أَخَذْتُ السَّيْفَ فَضَرَبْتُ بِهِ السَّنَامَ ضَرْبَةً وَ قَشَرْتُ عَنْهُ الْجِلْدَ وَ جَلَسْتُ عَلَيْهِ بِحَرَارَتِهِ فَسَقَطَ مِنِّي عَلَى ظَهْرِ الْبَعِيرِ شِبْهُ الْوَزَغِ أَصْغَرُ مِنَ الْوَزَغِ وَ سَكَنَ مَا بِي[5]
یعنی مردی نزد امام صادق(ع) آمده و عرض کرد من پسرها را دوست دارم امام فرمود چه میکنی؟ عرض کرد آن ها را روی کمر خود قرار میدهم امام دست خود را روی پیشانی قرار دادند و صورت خود را برگرداند و مرد گریه کرد و گویا امام به او نگاه رحمت کرد و فرمود وقتی به شهر خود مراجعه کردی یک شتر نر چاق بخر و دست و پا و گردن او را محکم ببند و با شمشیر طوری به کوهان شتر بزن تا پوست آن کنده شود و با همان گرمی روی آن بنشین و مرد گفت به شهر مراجعه کردم و آن کار را انجام دادم و از من چیزی مانند مارمولک و کوچک تر از آن روی پشت شتر افتاد و از آنچه گرفتار بودم نجات یافتم.
معلوم میشود که دائره ای از کوهان باید کنده شود. کنده شدن کوهان هم کافی است البته باید مقدار معتد به باشد. و شخص به شکل عریان روی آن بنشیند.
در روایت دیگر آمده است:
شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْأُبْنَةَ فَمَسَحَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى ظَهْرِهِ فَسَقَطَتْ مِنْهُ دُودَةٌ حَمْرَاءُ فَبَرَأ[6]
یعنی مردی به امام صادق(ع) از بیماری ابنه شکایت کرد امام پشت او را مسح کرد و از او کرمی قرمز رنگ سقوط کرد و او خوب شد.
شاید این بیماری با دعای من و امثال من خوب نشود و دعاء معصوم میخواهد. خوب است که اگر شتری میخواهند نحر کنند قبل از کشتن این کار را انجام دهند تا شخصی را از این مشکل نجات دهند.
وقتی درمان را شروع میکنید خواهید دید افراد کمی نیست که به این بیماری مبتلا هستند.
مردانی که آلت زنانه دارند به جهت این است که در رحم منطقه ای است که برای پسران و منطقه ای است که برای دختران است. اگر نطفه پسر یا دختر در منطقهی مخالف منقعد بشود احساس های جنس مخالف را پیدا میکند و عرب ها به این دخترها «مسترجله» میگویند.
روایتی داریم که میفرماید شخصی که فاعل است بعد از مدتی میل به مفعول شدن پیدا میکند.
بیماری های زنان و نازایی
نازایی
علل ناباروری
نازایی علل و اسباب متعددی دارد. تنبلی تخم دان امروزه عمومی شده است که معلول داروهای شیمیایی است.
علت دیگر نازایی کیست هایی است که در تخم دان تولید میشود.
علت دیگر چسبندگی لوله رحم است. لوله ای که از تخم دان به سمت رحم میآید. اگر لوله بسته باشد عمل انتقال تخمک محقق نمیشود.
علت دیگر وجود فیبرم در رحم است. ورم ها دو جور است. گاهی در داخل دیواره رحم است که به آن «فیبروم» میگویند و اگر جدا از رحم باشد «میوم» میگویند.
گاهی عفونت رحم یا کم کاری تیروئید و کم خونی و عدم آمادگی رحم موجب نازایی میشوند. دیواره رحم طوری است که نطفه را نمیتواند نگه دارد.
نازایی در آقایان گاهی به خاطر بسته شدن مجاری اسپرم و عدم تولید آن یا عدم حرکت آن و یا واریکوسل و ورم بیضه ها میباشد.
درمان ناباروری
روش های متفاوتی در طب اسلامی وجود دارد. امروزه در طب جدید عمل جراحی و لقاح مصنوعی انجام میدهند. باید توجه داشت که همه چیز دست خداوند است. طب اسلامی هیچ کس را مایوس نمیکند زیرا به خداوند اتکاء دارد. در روایت است اگر خداوند بخواهد نطفه روی سنگ منعقد میشود مانند نطفه شتر حضرت صالح که در کوه منقعد شده است.
خوردن ریز غذاهایی که در سفره یا بیرون سفره ریخته میشود
بنابر روایات خوردن ریز غذاها درمان کل بیماری ها است. در روایت آمده است:
وَ رَأَى النَّبِيُّ ص أَبَا أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيَّ يَلْتَقِطُ نُثَارَةَ الْمَائِدَةِ فَقَالَ ص بُورِكَ لَكَ وَ بُورِكَ عَلَيْكَ وَ بُورِكَ فِيكَ فَقَالَ أَبُو أَيُّوبَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِغَيْرِي قَالَ نَعَمْ مَنْ أَكَلَ مَا أَكَلْتَ فَلَهُ مَا قُلْتُ لَكَ [7]
یعنی پیامبر ابو ایوب را دید که ریزه غذاها را از سفره جمع میکند پیامبر فرمود خدا برای تو و بر تو و در تو برکت دهد ابو ایوب عرض کرد ای رسول خدا برای غیر من چه؟ فرمود بله برای هرکس که آنچه تو خوردی بخورد این برکت وجود دارد.
خوردن ریزه غذاها واکسیناسیون طبیعی است چون اندک میکروبی به آن ها میچسبد و چون تعداد آن ها کم است بدن قدرت سرکوب آن ها را دارد و با سرکوب کردن آن میکروب ها برای مقابله با آن ها ورزیده میشود.
در روایت دیگر آمده است:
أَكَلْنَا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا رُفِعَ الْخِوَانُ تَلَقَّطَ مَا وَقَعَ مِنْهُ فَأَكَلَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ يَنْفِي الْفَقْرَ وَ يُكْثِرُ الْوَلَد[8]
یعنی نزد امام صادق(ع) غذا خوردیم هنگامی که سفره جمع شد آنچه ریخته بود را میل کرد و فرمود این ریزه غذاها فقر را از بین میبرد و فرزندان را زیاد میکند.
الان بیشتر تعبیرات در روایات کثرت آمده است ولی مراد از آن ناباروری است. اگر کسی فرزند نمیآورد با خوردن خورده غذاها فرزند دارد میشود.
چه ارتباطی بین درمان ناباروری و خورده غذاها وجود دارد نیاز به تامل و بررسی دارد. این مسئله چیزی نیست که به این راحتی به دست بیاید. شاید کمک ملائکه باشد. البته ملائکه هر محرک خیری در جهان که در راستای خیر عمل میکند ملائکه هستند.
خوردن تخم مرغ
در روایت آمده است:
إِنَّ نَبِيّاً مِنَ الْأَنْبِيَاءِ شَكَا إِلَى اللَّهِ قِلَّةَ النَّسْلِ فِي أُمَّتِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ يَأْمُرَهُمْ بِأَكْلِ الْبَيْضِ فَفَعَلُوا فَكَثُرَ النَّسْلُ فِيهِم[9]
یعنی پیامبری به خداوند از کم بودن نسل در امت خود شکایت کرد پس خداوند به او گفت که امت را امر به خوردن تخم مرغ کند پس این کار را انجام دادند و جمعیت دیگر را زیاد کرد.
تخم پردندگان دیگر را نیز شامل میشود. البته مراد از تخم مرغ هم نوع محلی آن است نه تخم مرغ های محلی.
در روایت دیگر آمده است:
أَكْثِرُوا مِنَ الْبَيْضِ فَإِنَّهُ يَزِيدُ فِي الْوَلَد[10]
یعنی زیاد تخم پرندگان بخورید زیرا فرزند را زیاد میکند.
در روایت دیگر آمده است:
كَثْرَةُ أَكْلِ الْبَيْضِ تَزِيدُ فِي الْوَلَد[11]
یعنی زیاد خوردن تخم پرندگان فرزند را زیاد میکند.
البته مراد این است که تخم مرغ را غذای خود قرار بدهند و با نان بخورند. در روایت آمده است:
إِنَّ نَبِيّاً مِنَ الْأَنْبِيَاءِ شَكَا إِلَى رَبِّهِ قِلَّةَ النَّسْلِ فِي أُمَّتِهِ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَأْمُرَهُمْ بِأَكْلِ الْخُبْزِ بِالْبَيْض[12]
یعنی پیامبری از کم بودن نسل در امت خود به خداوند شکایت کرد خداوند فرمود آن ها را به خوردن تخم مرغ با نان امر کن.
مرغ مستحب است که سیاه باشد. چون قرار دادن مرغ سیاه در خانه مستحب است. مرغ خوک پردندگان است. البته تخم مرغ هم نهی شده است ولی در اینجا به عنوان دارو است و شاید دارو عوارضی هم داشته باشد. مثلا تخم مرغ سبب گرفتگی نفس میشود. قانون خوردن تخم مرغ این است که در روز یک دانه نباید کامل خورده بشود ولی عرض کردم که این جا به عنوان دارو مطرح است.