«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

94/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درمان تقطیر – درمان بی اختیاری ادرار – درمان شب ادراری

 

درمان تقطیر

 

بحث امروز راجع به تقطیر است. تقطیر به معنای قطره قطره آمدن ادرار است. البته علت این امر خللی است که در پروستات به وجود می‌آید. پروستات مانند شیر آب عمل می‌کند. به حسب اراده شخص گاهی جلوی ادرار را می‌گیرد و گاهی ادرار را خارج می‌کند. گاهی همانطور که شیر آب خراب می‌شود پروستات هم کار خود را به خوبی انجام نمی‌دهد و ادرار قطره قطره خارج می‌شود.

گاهی نیز تقطیر به جهت ورم پروستات است. زمانی که پروستات ورم می‌کند باعث می‌شود که مقداری ادرار بعد از تخلی باقی بماند و زمانیکه شخص از جا بر می‌خیزد چند قطره ادرار باقی مانده خارج می‌شود.

در خانم ها چون پروستات وجود ندارد علت تقطیر یا ضعف مثانه است که توانایی تخلیه مناسب را از دست می‌دهد یا به جهت افتادگی مثانه است که در این صورت مثانه پایین تر از سطح مجرای ادرار قرار می‌گیرد و بعد از بلند شدن چند قطره‌ی باقی مانده خارج می‌شود.

تقطیر بیشتر در افراد مسن وجود دارد. بر اثر مرور زمان یا کارهایی که نباید انجام بدهند تقطیر به وجود می‌آید که شرح آن را قبلا دادیم. مثلا ادرار خود را نباید نگهدارند یا عمل همبستری را نباید طولانی کنند و یا بعد از همبستری باید به سمت راست بخوابند.

این بیماری تا جائی می‌رسد که به «سلس» تبدیل می‌شود که به آن بی اختیاری ادرار گفته می‌شود.

داروهایی است که تولید منی را کم می‌کند مانند کراویا و تخم کاهو و شاهدانه و سداب و مانند این ها.

تقطیر برای وضو و نماز مشکل ساز می‌شود یا برای نجاست و پاکی مشکل درست می‌کند.

درمان تقطیر در روایات متعدد است.

سنجد

در روایتی آمده است:

الْغُبَيْرَاءِ لَحْمُهُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ جِلْدُهُ يُنْبِتُ الْجِلْدَ وَ عَظْمُهُ يُنْبِتُ الْعَظْمَ وَ مَعَ ذَلِكَ فَإِنَّهُ يُسَخِّنُ الْكُلْيَتَيْنِ وَ يَدْبُغُ الْمَعِدَةَ وَ هُوَ أَمَانٌ مِنَ الْبَوَاسِيرِ وَ التَّقْطِيرِ «1» وَ يُقَوِّي السَّاقَيْنِ وَ يَقْمَعُ عِرْقَ الْجُذَام[1]

یعنی گوشت سنجد گوشت می‌رویاند و پوست آن پوست می‌رویاند و استخوان آن استخوان را می‌رویاند و با این حال کلیه ها را گرم می‌کند و معده را دباغی می‌کند و ایمنی از بواسیر و تقطیر است و دو ساق پار محکم می‌کند

در این روایت «تقطیر» دارد و در نسخه‌ی دیگر «تقتیر» دارد که این دو معنای متضاد دارند. تقتیر به معنای عدم خروج ادرار است و تقطیر به معنای قطره قطره خارج شدن است.

شاید بین این دو دسته روایات جمع کرد زیرا هر دو بیماری علت واحدی دارد زیرا ورم پروستات باعث می‌شود که ادرار خارج نشود و در این صورت یک مقدار ادرار در مثانه می‌ماند و بعد از بلند شدن یا در حال راه رفتن چند قطره خارج می‌شود. و گاهی هم به جهت خللی که در پروستات گاهی چند قطره ادرار خارج می‌شود. مهم این است که خللی که در پروستات وجود دارد را سنجد درمان می‌کند.

هر زمان که سنجد را مصرف کنند این خاصیت ها را دارد.

این روایت بیشتر پیشگیری را مطرح کرده است. افرادی که می‌خواهند مبتلا به پروستات نشوند سنجد مصرف کنند. از این که هسته هم در روایت آمده است معلوم می‌شود که سنجد باید با هسته آن مصرف بشود تا این آثار را داشته باشد. یعنی قدر متیقن

آسیاب شده‌ی سنجد یبوست می‌آورد ولی سویق آن سبب یبوست نمی‌شود.

اسپند

برای افرادی که مبتلا به تقطیر هستند و کنترلی بر ادرار ندارند مفید است. اما برای افرادی که پروستات دارند و تقطیر بعد از ادرار کردن صورت می‌گیرد مفید نیست چون اصلا اجازه خروج ادرار را نمی‌دهد. برای افرادی مفیدی است که غده پروستات آن ها به هر علتی مانند تصادف یا ام اس، شل شده است.

در روایت آمده است که اسپند به مقدار لازم مثلا 100 گرم، شش مرتبه با آب سرد شسته شود و سپس یک مرتبه با آب گرم شسته شود و بعد از آن در سایه خشک شود. معلوم می‌شود که بعد از هربار شستن، خشک کردن لازم نیست و فقط یک بار در انتها در سایه باید خشک شود. در یک ظرف گذاشته می‌شود و هم زده می‌شود و آب آن خارج می‌شود این یک مرتبه شستن محسوب می‌شود. بعد از خشک شدن با روغن گل سرخ آغشته شود. اسپند نباید جویده شود زیرا سمی است و باید درسته مصرف شود و درسته هم خارج بشود. البته روایت به جویده نشدن تصریح ندارد و بنده این را عرض می‌کنم چون از روایات استفاده می‌شود که اسپند نباید آسیاب شده باشد و باید درسته مصرف شود. روغن خوردن اسپند بدون جویده شدن را آسان می‌کند. مقدار مصرف اسپند به نظر می‌رسد که یک مثقال باشد که در صبح ناشتا به مدت چهارده روز است. اسپند درمان خیلی از بیماری ها است و برای همبستر شدن هم مفید است.

در زمان گذشته می‌گفتم که روغن جل همان روغن جلجلان یا همان کنجد است ولی بعدا متوجه شدم که روغن جل همان روغن گل است. چون در عربی گاف وجود ندارد به صورت «جل» نوشته می‌شود.

در روایت آمده است:

شَكَا عَمْرٌو الْأَفْرَقُ إِلَى الْبَاقِرِ ع تَقْطِيرَ الْبَوْلِ فَقَالَ خُذِ الْحَرْمَلَ‌ وَ اغْسِلْهُ بِالْمَاءِ الْبَارِدِ سِتَّ مَرَّاتٍ وَ بِالْمَاءِ الْحَارِّ مَرَّةً وَاحِدَةً ثُمَّ يُجَفَّفُ فِي الظِّلِّ ثُمَّ يُلَتُّ بِدُهْنِ جُلٍّ خَالِصٍ ثُمَّ يُسْتَفُّ عَلَى الرِّيقِ سَفّاً فَإِنَّهُ يَقْطَعُ التَّقْطِيرَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى[2]

یعنی عمر افرق به امام باقر (ع) از قطره قطره آمدن بول شکایت کرد امام فرمود اسپند را بگیر و شش بار با آب سرد و یک بار با آب گرم یک مرتبه بشوید سپس در سایه خشک شود سپس با روغن گل خالص چرب شود و ناشتا بدون آب و تنها خورده شود زیرا این دارو تقطیر را قطع می‌کند.

«سف» یعنی خشک و بدون آب خوردن

انسان تا صبحانه نخورد ناشتا محسوب می‌شود هرچند که دارو مصرف کرده باشد.

در نقل دیگر آمده است دهن خل و سرکه روغنی ندارد بنابراین درست همان روغن گل است.

روش تهیه روغن گل سرخ

گل سرخ را در ظرفی می‌گذارند و روی آن روغن زیتون یا کنجد می‌ریزند و به مدت یک ماه می‌ماند که می‌تواند در معرض آفتاب از پشت شیشه هم قرار بگیرد و بعد از آن روغن صاف شود که تبدیل به روغن گل سرخ می‌شود. برای بهبود کیفیت روغن می‌توانند گل ها را نیم کوب کنند و همچنین می‌توانند بعد از یک ماه و صاف کردن روغن دوباره گل ها را عوض کنند.

نمی‌دانم که اسپند فشار را بالا می‌برد ولی اگر فشار را بالا می‌برد می‌توان در کنار آن از داروی فشار خون هم استفاده کرد.

گل سرخ گلی است که پرهای ریز و قرمز دارد و گل محمدی نیست. به گل سرخ، گل صد پر هم می‌گویند به نظرم همین گل هایی است که از آن گلاب می‌گیرند. گل محمدی رنگ های مختلفی دارد و پرهای بزرگی دارد ولی گل سرخ فقط قرمز رنگ است و پرهای ریز دارد.

گل سرخ کاشان و شهر های دیگر مسهل شدید است و عطر دارد ولی گل سرخ تبریزی عطر ندارد و اسهال ندارد و تنها فایده آن محرک شهوت زنان است که به همین جهت گران تر است.

در روغن گل سرخ از گل سرخ معطر استفاده می‌شود. در روایات هر جا که «ورد» بیاید یا «جل» بیاید که برای درمان گفته است مراد همین گل سرخی است که بیان کردیم.

آن هایی که نمی‌توانند خود را نگه دارند و روی ادرار خود کنترل ندارند از این دارو باید مصرف کنند ولی افرادی که بعد از قضاء حاجت چند قطره خارج می‌شود از پروستات است و نباید از این دارو مصرف کنند زیرا ادرار آن ها که باسختی خارج می‌شد بعد از مصرف این دارو دیگر ادرار آن ها خارج نمی‌شود.

«تَنَحنُح» به معنای تکان خوردن است که به جهت همین مستحب است که اگر قطرات بول باقی مانده باشد خارج بشود.

سَلَس (عدم قطع شدن ادرار)

 

ادرار بدون اختیار خارج می‌شود و ادرار دائما جریان دارد. حکم این افراد این است که می‌توانند نماز بخوانند ولی برای هر نماز باید وضوء بگیرند.

عامل سلس مشکلات پروستات است که باعث می‌شود پروستات شل شود و اختیاری روی ادرار وجود نداشته باشد.

درمان سلس

داروی مرکبی است به نام داروی ابن مسعود که برای تقویت حافظه نیز مفید است.

لِحِفْظِ الْقُرْآنِ‌ وَ الْحَدِيثِ وَ يَقْطَعُ الْبَوْلَ وَ الْبَلْغَمَ وَ يُقَوِّي الظَّهْرَ يُؤْخَذُ عَشْرَةُ دَرَاهِمَ قَرَنْفُلٍ وَ كَذَلِكَ مِنَ الْحَرْمَلِ وَ مِنَ الْكُنْدُرِ الْأَبْيَضِ وَ مِنَ السُّكَّرِ الْأَبْيَضِ يُسْحَقُ الْجَمِيعُ وَ يُخْلَطُ إِلَّا الْحَرْمَلَ فَإِنَّهُ يُفْرَكُ فَرْكاً بِالْيَدِ وَ يُؤْكَلُ مِنْهُ غَدْوَةً زِنَةُ دِرْهَمٍ وَ كَذَا عِنْدَ النَّوْم[3]

یعنی برای حفظ قرآن و حدیث و بلغم را قطع می‌کند و کمر را تقویت می‌کند ده درهم(سی و دو گرم و نیم) میخک و همین مقدار اسپند و کندر سفید و شکر سفید نیز به همین مقدار آسیاب شوند غیر از اسپند به اندازه سه گرم و بیست و پنج صدم درهم در صبح ناشتا و هنگام خواب مصرف بشود.

از مجموع روایات استفاده می‌شود که اسپند را نباید آسیاب کرد بلکه باید با دست مالیده بشود که اصطلاحا به آن «کف مال» می‌گویند. یک مواد سمی روی اسپند وجود دارد که با کف مال کردن می‌ریزد و شستن نیازی ندارد.

این دارو در هر روز شش گرم و نیم مصرف می‌شود که تقریبا در چهل روز مصرف می‌شود.

شکر سفید همان شکر سرخ است که صاف شده است.

این دارو در کتاب طب الائمه به عنوان داروی تقطیر آمده است.

مرکب چهار

در روایت مرکب چهار آمده است:

وَ لِمَنْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَحْبِسَ بَوْلَهُ [4]

یعنی و برای کسی که نمی‌تواند بول خود را نگه دارد.

 

شب ادراری

 

علت بیشتر شب ادراری ایستاده نزدیکی کردن پدر و مادر است.

يُؤْخَذُ جُزْءَانِ مِنْ سُعْدٍ وَ جُزْءٌ مِنْ زَعْفَرَانٍ وَ يُدَقُ‌ كُلُ‌ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَى‌ حِدَتِهِ‌ وَ يُنْخَلُ السُّعْدُ بِحَرِيرَةٍ صَفِيقَةٍ وَ يُخْلَطَانِ جَمِيعاً وَ يُعْجَنَانِ بِعَسَلٍ مَنْزُوعِ الرَّغْوَةِ ثُمَّ يُبَنْدَقُ وَ يُكْتَبُ فِي جَامٍ جَدِيدٍ بِزَعْفَرَانٍ‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‌ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً يَمْلَأُ الْجَامَ مِنْ هَذِهِ الْآيَةِ مَرَّةً بَعْدَ أُخْرَى ثُمَّ يَغْسِلُهُ بِمَاءٍ بَارِدٍ وَ يَصُبُّ قِنِّينَةً نَظِيفَةً [وَ يُؤْخَذُ] رَقٌّ وَ يَكْتُبُ فِيهِ بِمِدَادٍ هَذِهِ الْآيَةَ وَ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ كَمَا أُنْزِلَتْ وَ آخِرَ الْحَشْرِ وَ آخِرَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ثُمَّ يَكْتُبُ‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‌ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ‌ الْآيَةَ وَ يَكْتُبُ يَا مَنْ هُوَ هَكَذَا لَا هَكَذَا غَيْرُنَا أَمْسِكْ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مَا يَجِدُ مِنْ غَلَبَةِ الْبَوْلِ وَ يُعَلِّقُ التَّعْوِيذَ عَلَى رُكْبَتَيْهَا إِنْ كَانَتْ أُنْثَى وَ إِنْ كَانَ غُلَاماً عَلَى مَوْضِعِ الْعَانَةِ وَ عَلَى إِحْلِيلِهِ وَ يُؤْخَذُ بُنْدُقَةٌ مِنْ تِلْكَ الْبَنَادِقِ وَ يَسْقِيهِ إِيَّاهَا حِينَ يَأْخُذُ مَضْجَعَهُ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ الْمُعَوَّذِ وَ لْيُقِلَّ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَ مَا يَجِدُ مِنْ غَلَبَةِ الْبَوْلِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَلْيَحُلَّ التَّعْوِيذَ لِئَلَّا يَعْتَرِيهِ الْحَصْر[5]

یعنی دو واحد سعد و یک واحد زعفران هر کدام جداگانه آسیاب شوند و سعد الک شود و با هم مخلوط شوند با عسل کف گرفته شده مخلوط شود و قرص تهیه شود و در یک ظرف شیشه ای با زعفران این آیه نوشته شود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‌ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً چند مرتبه نوشته شود و با آب سرد شسته بشود و آب آن در ظرفی تمییز ریخته بشود و در کاغذی با مداد این آیه قبل نوشته بشود به همراه سوره حمد و توحد سه مرتبه و معوذتین و آیت الکرسی همانطور که نازل شده است و آخر سوره حشر «لو انزلنا القرآن علی جبل» تا آخر سوره، و آخر سوره بنی اسرائیل و بنویسد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‌ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ‌ تا انتهای آیه و نوشته شود يَا مَنْ هُوَ هَكَذَا لَا هَكَذَا غَيْرُنَا أَمْسِكْ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مَا يَجِدُ مِنْ غَلَبَةِ الْبَوْلِ و این تعویذ را اگر دختر است روی زانو بسته شود و اگر پسر است روی عانت او یا آلت او بسته شود و یک قرص را با آبی که تهیه شده است را در هر شب بنوشد و در مدت درمان آب کمتر بخورد و هنگامی که درمان شد تعویذ را باز کند تا اینکه مبتلا به حبس ادرار نشود.

البته روایت مکارم الاخلاق است و سند معتبری ندارد ولی ما این را تجربه کردیم و خیلی ها با همین کار درمان شده اند.

 

سوال: نظر شما درباره استفاده از روغن کنجد به عنوان مصرف غذایی چیست؟

جواب: روغن زیتون در قرآن ذکر شده است و به عنوان روغن خوراکی آمده است. دومین روغن «پی گاو» است که خیلی تاکید شده است. بهترین روش تهیه روغن شحم را خواندیم که با چند تکه سنگ داغ باید آب بشود. مصرف شحم با برنج درمان اسهال است. سومین روغن روغن زرد گاوی است که در روایات با نام «سمن» آمده است. چهارمین روغن، روغن زرد گوسفندی است. در مرحله آخر روغن کنجد است که تاکیدی روی آن نیست ولی در روایات آمده است.

از روایات استفاده می‌شود که روغن دنبه را برای روشنایی استفاده می‌کردند. البته برای استفاده خوراکی بهتر از روغن های موجود در بازار است زیرا این ها از نفت تهیه می‌شود.

 

سوال: درمان بیماری لثه چیست؟(از سعد کوفی هم استفاده کرده است ولی بهبودی نیافته است)

جواب: بهترین درمان لثه خمیر حنظل است که از هندوانه ابوجهل درست می‌شود. ترکیبی درست می‌شود که اگر ندازه سر ناخن روی لثه مالیده شود کل بیماری های لثه را درمان می‌کند حتی اگر به مرحله عمل رسیده باشد. درمان بعدی مزمزه کردن عسل و سرکه است.و همچنین مسواک زدن با خردل و عاقرقرحا و هلیله زرد نیز مفید است.


[1] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج25، ص175.
[2] طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص68.
[3] المصباح، کفعمی، ص199.
[4] طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص78.
[5] مکارم الاخلاق، طبرسی، ص380.