«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

94/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه درمان سنگ – مُدِر – بیماری پروستات و درمان آن

 

صحبت راجع به سنگ کلیه و سنگ مثانه تمام شد آخرین درمان آن عقرب بود که در روایت آن معلوم نشده است که عقرب چگونه استفاده می‌شود.

طبق تحقیقی که کردم روغن عقرب برای گوش مفید است و سوخته عقرب برای سنگ مثانه و چه بسا برای پروستات خیلی مفید و موثر است.

در روایت می‌فرماید عقرب برای درد مثانه و سنگ خوب است ولی نمی‌فرماید چگونه مصرف شود.

اگر کسی عقرب را زغال کند و بسوزاند و در یک کپسولی قرار بدهد و مصرف کند شاید پروستات و سنگ مثانه را درمان کند. البته بنابراین که حرام نباشد چون جزو مسوخات است و احتمالا حرام است و شاید سوخته آن به جهت «استحاله‌ی موضوع» تغییر کند و شاید حکم آن هم تغییر کند البته خوردن خود خاکستر هم مکروه است.

سم عقرب اگر وارد خون بشود بد است و اگر خورده بشود شاید انقدر ضرر نداشته باشد.

البته روایت در احتجاج نقل شده است و احتجاج طبرسی هم سند به آن صورت ندارد.

شاید روایت بیشتر از جهت الزام خصم به آنچه او قبول دارد باشد. یعنی چون خود ابی العوجاء طبیب بوده است و قبول داشته است که عقرب برای سنگ خوب است امام هم به همین اعتقاد با او احتجاج کرده است.

بعضی عقرب را در یک روغن می‌اندازند و بعد از مدتی روغن را صاف می‌کنند و روی پروستات می‌مالند و یا جوری آن را به پروستات تزریق می‌کنند و می‌گویند که درمان می‌کند علاوه بر این می‌گویند که برای فلج هم خوب است.

 

مُدِر(ادرار آور)

 

در کتاب ها و طب سنتی خیلی چیزها به عنوان مدر معرفی می‌شود ولی در روایات فقط دو چیز به عنوان مدر مطرح شده است.

ترب

یکی از چیزهایی که سبب ادرار می‌شود ترب است. مفاد بیشتر روایات این است که ریشه ترب مدر است.

در روایت آمده است:

عَنْهُ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ حَنَانٍ قَال‌:

كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى‌ الْمَائِدَةِ فَنَاوَلَنِي فُجْلَةً فَقَالَ لِي يَا حَنَانُ كُلِ الْفُجْلَ فَإِنَّ فِيهِ ثَلَاثَ خِصَالٍ وَرَقُهُ يَطْرُدُ الرِّيَاحَ وَ لُبُّهُ يُسَرْبِلُ الْبَوْلَ وَ أُصُولُهُ تَقْطَعُ الْبَلْغَم[1]

یعنی با امام صادق (ع) بر سر سفره بودم و خداوند به من ترب داد و به من فرمود ترب بخور زیرا در آن سه خصلت وجود دارد برگ ترب باد را بیرون می‌کند و ریشه آن مدر است و شاخه های آن بلغم را قطع می‌کند.

در روایت دیگر آمده است:

كُلِ‌ الْفُجْلَ‌ فَإِنَّ وَرِقَهُ يُمْرِئُ وَ لُبُّهُ يُسَرْبِلُ الْبَوْلَ وَ أُصُولُهُ تَقْطَعُ الْبَلْغَم[2]

یعنی ترب بخور زیرا برگ آن غذا را امراء می‌کند و ریشه آن ادرار را خارج می‌کند و ساقه آن بلغم را قطع می‌کند.

روایت دیگری می‌فرماید:

الْفُجْلُ‌ أَصْلُهُ‌ يَقْطَعُ‌ الْبَلْغَمَ‌ وَ لُبُّهُ يَهْضِمُ وَ وَرَقُهُ يُحَدِّرُ الْبَوْلَ تَحْدِيراً[3]

یعنی ساقه ترب بلغم را قطع می‌کند و ریشه ترب غذا را هضم می‌کند و برگ ترب ادرار آور شدید است.

ولی روایات قبلی بیشتر است. و اعتبار آن هم بیشتر است. برقی از بعض از عده ای از اصحاب نقل کرده است. درمورد کلینی آمده است که وقتی می‌گوید «عده من اصحبنا» معتبر است زیرا در اصحاب حتما افرادی هستند که ثقه هستند وجود دارد شاید این مسئله را به برقی هم تعمیم داد یعنی وقتی برقی می‌گوید «عده من اصحابنا» حتما بین آن ها افراد ثقه ای وجود داشته اند که آن ها از حنان نقل کرده اند و حنان هم ثقه است.

آن چه معروف است که ریشه ترب مدر است و برگ ترب هضم کننده است.

معروف این است که ترب سیاه خیلی موثر است. اما تجربه و در عمل دیدیم ترب سفید قوی تر است.

در کشورهای مختلف ترب سفید دیده ام. ترب قرمز و سیاه اخیرا آمده است و قدیم نبوده است. البته ترب سیاهی که در قدیم بوده است نیز خوب است البته به شکل سیاه امرزی بزرگ نبوده است. معلوم می‌شود یا اصلاح ژنتیکی شده است و یا اینکه کود شیمیایی می‌دهند.

درمورد طبع ترب خیلی اطلاعی ندارم ولی ترب باید گرم باشد و خربزه سرد است. بعضی می‌فرمایند که چون در روایات آمده است که کمک به عمل همبستر شدن می‌کند باید گرم باشد ولی فکر نمی‌کنم که چنین قانونی وجود داشته باشد ولی معروف است که می‌گویند «هر کس خربزه می‌خورد پایه لرزش هم باید بنشیند» که نشان می‌دهد سرد است.

خربزه

مورد دوم که در روایت به عنوان مدر ذکر شده است خربزه می‌باشد

در روایت آمده است:

يَغْسِلُ‌ الْمَثَانَةَ وَ يُدِرُّ الْبَوْل[4]

یعنی مثانه را می‌شوید و سبب خروج ادرار می‌شود.

خربزه ای که این خصوصیات را دارد یعنی جنبه درمانی دارد، خربزه‌ی معطر است و هندوانه عطر ندارد.

خربزه را نباید در فصل سرما خورد.

 

بیماری پروستات

 

بحث حصر البول و بحث پروستات بیماری شایعی است. بیماری پروستات درمان سختی دارد و یک سری داروهای شیمیایی می‌دهند و باید دائما مصرف بشود و تاثیر آن چنانی هم ندارد.

گاهی به اسم «حصر البول» و گاهی به اسم «تقتیر» و گاهی به اسم «تقطیر» و گاهی به اسم «حصاه» هم می‌آید.

تمییز دادن بین سنگ و پروستات در روایات کمی نیاز به تامل دارد.

در مورد پروستات بیشتر مسئله پیشگیری مطرح است تا درمان آن. علل و اسباب پروستات در روایات مطرح است. علل و اسباب پروستات در این جمع می‌شود که انسان زمان همبستر شدن را زیاد طولانی نکند و حتی الامکان زود ختم کند.

لَا يُطِيلُ الْمَكْثَ عَلَى‌ النِّسَاءِ [5]

مکث بر زنان را طولانی نکند.

یا اینکه همبستر نشوید بدون خارج شدن آب. افرادی که بخصوص وارد سن می‌شوند چون عمل همبستر شدن کم می‌شود مثلا ماهی یک بار، در سدد جبران هستند و جلوی منی را می‌گیرند که این باعث پروستات می‌شود.

سفارش های دیگری است مانند اینکه بعد از همبستر شدن به سمت راست بخوابید و یا اینکه بعد از عمل همبستر شدن سریع ادرار کنید.

قانون این است که وقتی شهوت به اوج رسید جلوی آن را نگیرید. به همین جهت سفارش شده است که مقدمات را زیاد کنید.

بیشتر مراد از زود انزالی این است که به عمل همبستری هم نمی‌رسد. یا اینکه چند لحظه بعد از دخول انزال می‌شود. این یک بیماری است.

در روایت آمده است:

الْجِمَاعُ‌ مِنْ‌ غَيْرِ إِهْرَاقِ الْمَاءِ عَلَى أَثَرِهِ يُورِثُ‌ الْحَصَاة[6]

جماع بدون اینکه منی خارج شود موجب حصاه یعنی سنگ کلیه یا مثانه می‌شود.

کلمه حصاه بیشتر به معنای سنگ است ولی در اینجا مراد از حصاه بیشتر پروستات است زیرا بعید به نظر می‌رسد که این عمل موجب سنگ بشود.

در روایت دیگر می‌فرماید:

مَنْ أَرَادَ أَنْ يَأْمَنَ الْحَصَاةَ وَ عُسْرَ الْبَوْلِ فَلَا يَحْبِسِ الْمَنِيَّ عِنْدَ نُزُولِ‌ الشَّهْوَةِ وَ لَا يُطِيلُ الْمَكْثَ عَلَى النِّسَاء[7]

یعنی کسی که می‌خواهد از سنگ و پروستات در امان باشد منی را هنگام نزول شهوت نگه ندارد و عمل همبستری را طولانی نکند.

وَ لَا تُجَامِعِ النِّسَاءَ إِلَّا وَ هِيَ طَاهِرَةٌ فَإِذَا فَعَلْتَ‌ ذَلِكَ‌ فَلَا تَقُمْ‌ قَائِماً وَ لَا تَجْلِسْ جَالِساً وَ لَكِنْ تَمِيلُ عَلَى يَمِينِكَ ثُمَّ انْهَضْ لِلْبَوْلِ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ سَاعَتِكَ شَيْئاً فَإِنَّكَ تَأْمَنُ الْحَصَاةَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى[8]

یعنی و با زنان مجامعت نکن مگر اینکه طاهر باشند و هنگامی که مجامعت کردی بلند نشو و ننشین ولکن به سمت راست خود متمایل شو و بخواب سپس بلافاصله ادرار کنید هنگامی که ساعتی گذشت ان شاء الله ایمن می‌شوی از پروستات.

ظاهرا مراد از حصاه پروستات است زیرا بعید است که چنین شخصی به سنگ مثانه یا پروستات مبتلا بشود. هر چند که اعتقاد ما این است که منی از کلیه عبور می‌کند.

کلیه باعث می‌شود که منی قطره قطره پرت شود. امام می‌فرماید اگر کلیه به شکل لوبیا نباشد خروج منی هیچ شهوتی ندارد.

رفلکس منی اگر صورت گیرد به مثانه است و رفلکس منی به کلیه بعید به نظر می‌رسد. منی در کمر ساخته می‌شود و بیضه ها آن را سفت می‌کنند.

خداوند می‌فرماید:

﴿خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِق‌ يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ﴾[9]

یعنی از آبى جهنده (مختلط از زوجين) آفريده شده است‌ آبى كه از ميان پشت و سينه‌ها خارج مى‌شود.

بنابراین در اینکه منی از کمر خارج می‌شود شکی نیست. ولی بیضه روی آن کارهایی انجام می‌دهد امروزه می‌گویند بحث انقسام کروموزمی در بیضه ها انجام می‌شود ولی معلوم نیست تا چه حدودی درست است چون می‌گویند تمام ساخت و انقسام منی در بیضه ها انجام می‌شود. در روایات آمده است که منی از سلول های کل بدن و اصل آن در کمر است.

برای تشخیص سلامت اسپرم باید به رنگ منی توجه کرد. اگر منی سفید رنگ است سالم و بارور است. اگر کدر باشد یا متمایل به سرخی باشد منی بارور نیست.

امروزه در آزمایش ها مشخصه رنگ جزو اولین چیزهایی است که ذکر می‌شود. در آزمایشات می‌آید رنگ منی سفید یا شیری و یا تیره و کدر است.

قانون ما این است که اگر منی کدر باشد بارور نیست حتی اگر تعداد یا حرکت اسپرم ها نرمال باشد. در قانون ما رنگ ملاک است و تعداد و حرکت مهم نیست.

اصل منی از کمر است و در بیضه کارهایی روی آن انجام می‌شود مانند تشکیل کروموزم یا تقسیم آن ها. ما نافی عمل بیضه روی منی نیستیم.

در روایت می‌فرماید:

الْمَنِيُّ يَنْزِلُ مِنْ‌ فِقَارِ الظَّهْرِ إِلَى الْكُلْيَةِ فَهِيَ كَالدُّودَةُ تَنْقَبِضُ وَ تَنْبَسِطُ تَرْمِيهِ أَوَّلًا فَأَوَّلًا إِلَى الْمَثَانَةِ كَالْبُنْدُقَةِ[10]

یعنی منی از ستون پشت نازل می‌شود به سمت کلیه و کلیه منقبض و منبسط می‌شود و منی را قطره قطره پرت می‌کند مانند تفنگ

احتمال هست که اگر منی را حبس کنند در کلیه سنگ تولید کند هر چند از روایات بیشتر پروستات استفاده می‌شود.

در روایت دیگر آمده است:

فَلَا تَقْرَبِ‌ النِّسَاءَ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ صَيْفاً وَ لَا شِتَاءً وَ ذَلِكَ لِأَنَّ الْمَعِدَةَ وَ الْعُرُوقَ تَكُونُ مُمْتَلِئَةً وَ هُوَ غَيْرُ مَحْمُودٍ وَ يَتَوَلَّدُ مِنْهُ الْقُولَنْجُ وَ الْفَالِجُ وَ اللَّقْوَةُ وَ النِّقْرِسُ وَ الْحَصَاةُ وَ التَّقْطِيرُ وَ الْفَتْقُ وَ ضَعْفُ الْبَصَرِ وَ رِقَّتُه[11]

یعنی در اول شب چه در تابستان و چه در زمستان با زنان همبستر نشو زیرا معده و رگ ها پر است و خوب نیست و سبب بیماری قولنج و فلج و لقوه(انحراف صورت) و نقرس(التهاب مفصل ها) و سنگ کلیه یا پروستات و قطره قطره آمدن ادرار و فتق کشاله ران و ضعف بینایی و تاری آن می‌شود.

از این روایت استفاده می‌شود که در اول شب همبستر شدن موجب حصاه می‌شود. حصاه یا به معنای سنگ کلیه یا به معنای پروستات است که احتمال بیشتر مراد پروستات است. البته تقطیر هم به معنای پروستات است.

در روایت دیگر آمده است:

إِذَا جَامَعَ الرَّجُلُ فَلَا يَغْتَسِلْ حَتَّى يَبُولَ مَخَافَةَ أَنْ يَتَرَدَّدَ بَقِيَّةُ الْمَنِيِّ فَيَكُونَ مِنْهُ دَاءٌ لَا دَوَاءَ لَه[12]

هنگامی که مرد همبستر شد غسل نکند تا اینکه ادرار کند زیرا خوف آن است که منی بازگردد و مبتلا به بیماری بشود که برای آن دوائی نیست.

 

درمان پروستات

 

اولین درمان قرآن است

كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ قَبِيلِي رَجُلٌ مِنْ مَوَالِيكَ بِهِ‌ حَصْرُ الْبَوْلِ‌ وَ هُوَ يَسْأَلُكَ الدُّعَاءَ أَنْ يَلْبَسَهُ اللَّهُ الْعَافِيَةَ وَ اسْمُهُ نَفِيسٌ الْخَادِمُ فَأَجَابَ كَشَفَ اللَّهُ ضُرَّكَ وَ دَفَعَ عَنْكَ مَكَارِهَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَلَحَّ عَلَيْهِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ يَشْفِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى[13]

یعنی به امام هادی نوشتم فدایت شوم که مردی است مبتلا به پروستات شده است و می‌خواهد دعا کنید تا خوب شود و نام او نفیس خادم است امام جواب دادند خداوند و زیاد و با اصرار قرآن بخوان زیرا درمان می‌شوی.

افرادی که پروستات دارند قرآن زیاد بخوانند و اصرار بر خواندن قرآن داشته باشند ان شاء الله خوب می‌شوند.

در جلد دوم مفصل درمان با قرآن آمده است و مکانیزم آن بحث شده است. با قرآن خواندن شیطان دور می‌شود زیرا چیزی شدیدتر از خواندن قرآن برای شیطان نیست و در جلد اول خواندیم که شیطان یعنی میکروب و ویروس از علل اصلی بیماری هستند و دیگر اینکه با خواندن قرآن نیروهای خیر جهان که ملائکه هستند جذب می‌شوند و به انسان کمک می‌کنند و احتمالا در راستای درمان انسان کمک می‌کنند. البته خود قرآن فرکانس های نوری دارد و این فرکانس ها را اهل آسمان به وضوح می‌بینند و بعید نیست خود این فرکانس ها تاثیر درمانی داشته باشد.

درمان دیگر

روایتی می‌فرماید:

يَغْسِلُ‌ رِجْلَيْهِ‌ وَ يَكْتُبُ عَلَى سَاقِهِ الْيُسْرَى‌ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ إِلَى قَوْلِهِ‌ لِمَنْ كانَ كُفِر[14]

یعنی پاها را بشوید و روی ساق پای چپ بنویسد ففتحنا ابواب السماء تا لمن کان کفر.

آب آسمان

روایت دیگر می‌فرماید:

يَقْطَعُ عَنْهُ الْبُرُودَةَ وَ حَصْرَ الْبَوْلِ[15]

یعنی کسی که آب باران مصرف کند سردی و پروستات او قطع می‌شود

به همان شکلی که در جلد دو گفته شد یعنی صبح و شب یک لیوان تا هفت روز مصرف شود

مرکب یک

درباره مرکب یک آمده است:

وَ قَالَ إِنَّهَا تَنْفَعُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ ... الْأُسْر[16]

و فرمود این دارو(مرکب یک) به اذن خداوند برای بیماری حصر بول مفید است.

گفته اند که اسر سختی ادرار است که همان پروستات می‌باشد.

مرکب چهار

شاید بهترین درمان پروستات مرکب چهار است که به وضوح آمده است که درمان سختی ادرار است:

وَ هُوَ نَافِعٌ لِوَجَعِ الْخَاصِرَةِ وَ الْبَطْنِ وَ لِرِيَاحِ الْبَطْنِ وَ لِرِيَاحِ الْمَفَاصِلِ وَ لِمَنْ‌ يَشُقُ‌ عَلَيْهِ‌ الْبَوْلُ‌ وَ لِمَنْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَحْبِسَ بَوْلَه[17]

یعنی مرکب چهار برای پهلو درد و شکم درد و باد شکم و درد مفاصل و برای کسی که ادرار کردن برای او مشکل است و برای کسی که نمی‌تواند ادرار خود را نگه دارد مفید است.

مرکب چهار دو بیماری متضاد حصر بول و عدم کنترل ادرار را درمان می‌کند. هر دوی این بیماری ها معلول بیماری پروستات هستند.

البته مقدار مصرف صبح و شب به اندازه دو مثقال است تا زمانی که بهبودی پیدا بشود.

درمان شب ادراری مستقل است.

دعای مخصوص سختی ادرار

در روایتی آمده است:

كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ قَدْ سَقَطَتْ إِحْدَيْ يَدَيْهِ مِنْ‌ فَالِجٍ‌ بِهِ‌ وَ هُوَ يَطْلُبُ إِلَى أَبِي أَنْ يَدْعُوَ لَهُ دَعْوَةً وَ ذَكَرَ أَنَّ بِهِ حَصَاةً لَا يَقْدِرُ عَلَى الْبَوْلِ إِلَّا بِشِدَّةٍ فَعَلَّمَهُ أَبِي هَذَا الدُّعَاءَ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ امْسَحْ يَدَيْكَ الْمُبَارَكَتَيْنِ عَلَى يَدِي فَفَعَلَ فَقَالَ لَهُ أَبِي قُلْ هَذَا الدُّعَاءَ حِينَ تُصَلِّي صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ دُعَاءَ الْعَلِيلِ الذَّلِيلِ الْفَقِيرِ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ قَدِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ حِيلَتُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ مِنَ الْخَطِيئَةِ وَ الْبَلَاءِ دُعَاءَ مَكْرُوبٍ إِنْ لَمْ تُدَارِكْهُ هَلَكَ وَ إِنْ لَمْ تَسْتَنْقِذْهُ فَلَا حِيلَةَ لَهُ فَلَا تُحِطْ بِي يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ إِلَهِي مَكْرَكَ وَ لَا تُثْبِتْ عَلَيَّ غَضَبَكَ وَ لَا تَضْطَرَّنِي إِلَى الْيَأْسِ مِنْ رَوْحِكَ وَ الْقُنُوطِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ طُولِ الصَّبْرِ عَلَى الْأَذَى اللَّهُمَّ لَا طَاقَةَ لِي عَلَى بَلَائِكَ وَ لَا غَنَاءَ بِي عَنْ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ هَذَا ابْنُ نَبِيِّكَ وَ حَبِيبِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ بِهِ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ فَإِنَّكَ جَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِلْخَائِفِ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فَاكْشِفْ ضُرِّي وَ خَلِّصْنِي مِنْ هَذِهِ الْبَلِيَّةِ إِلَى مَا عَوَّذْتَنِي مِنْ عَافِيَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْكَ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ فَانْصَرَفَ الرَّجُلُ ثُمَّ أَتَاهُ بَعْدَ أَيَّامٍ وَ مَا بِهِ شَيْ‌ءٌ مِمَّا كَانَ يَجِدُ وَ قَالَ وَ أَمَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَنْ أَكْتُمَ ذَلِكَ وَ قَالَ أَخْبَرْتُ أَبِي بِعَافِيَةِ الرَّجُلِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ مَنْ كَتَمَ بَلَاءً ابْتُلِيَ بِهِ مِنَ النَّاسِ وَ شَكَاهُ إِلَى اللَّهِ أَنْ يُعَافِيَهُ مِنْ ذَلِكَ الْبَلَاءِ عِنْدَ هَذَا الدُّعَاء[18]

یعنی نزد پدرم امام باقر(ع) بودم و مردی بود که دستش فلج بود و از پدرم می‌خواست برای او دعا کند و مبتلا به پروستات بوده است یعنی نمی‌تواند ادرار کند مگر به سختی و پدرم به او این دعا را آموخت و این شخص به امام باقر عرض کرد دستت را بر بدم مسح کن و پدرم گفت موقع نماز شب موقع سجود این دعا را بخوان:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ دُعَاءَ الْعَلِيلِ الذَّلِيلِ الْفَقِيرِ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ قَدِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ حِيلَتُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ مِنَ الْخَطِيئَةِ وَ الْبَلَاءِ دُعَاءَ مَكْرُوبٍ إِنْ لَمْ تُدَارِكْهُ هَلَكَ وَ إِنْ لَمْ تَسْتَنْقِذْهُ فَلَا حِيلَةَ لَهُ فَلَا تُحِطْ بِي يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ إِلَهِي مَكْرَكَ وَ لَا تُثْبِتْ عَلَيَّ غَضَبَكَ وَ لَا تَضْطَرَّنِي إِلَى الْيَأْسِ مِنْ رَوْحِكَ وَ الْقُنُوطِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ طُولِ الصَّبْرِ عَلَى الْأَذَى اللَّهُمَّ لَا طَاقَةَ لِي عَلَى بَلَائِكَ وَ لَا غَنَاءَ بِي عَنْ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ هَذَا ابْنُ نَبِيِّكَ وَ حَبِيبِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ بِهِ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ فَإِنَّكَ جَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِلْخَائِفِ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فَاكْشِفْ ضُرِّي وَ خَلِّصْنِي مِنْ هَذِهِ الْبَلِيَّةِ إِلَى مَا عَوَّذْتَنِي مِنْ عَافِيَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْكَ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ

مرد رفت و بعد از چند روز آمده و هم فلج او و هم پروستات او خوب شده بود و فرمود دعا را کتمان کنید و به اهل آن بدهید و من به پدرم خبر دادم که مرد خوب شد پدرم فرمود کسی که بلاء را خود را کتمان کند و به خداوند بگوید که او را شفاء دهد خداوند او را با این دعاء درمان می‌کند.

قانون کلی می‌گوید اگر کسی به بیماری سخت مبتلا بشود نباید به کسی بگوید و از دیگران کتمان کند. چون مردم تحمل مسئله درمان را ندارند و به من خیلی می‌گویند که از بیماران فیلم بگیرید و تبلیغ کنید ولی من با استناد به این روایت می‌گویم این کار را نکنید.

فردی در اصفهان نطفه او صفر بوده است و بعد از درمان آمد سر کلاس گفت که خانم من دو ماهه است و همان شب خانم او سقط کرد. چشم خورد و ما می‌گوییم که اعلان نکنید.

سیاهدانه

در روایت آمده است:

شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنِّي‌ أَلْقَى‌ مِنَ‌ الْبَوْلِ‌ شِدَّةً فَقَالَ خُذْ مِنَ الشُّونِيزِ فِي آخِرِ اللَّيْل[19]

یعنی به امام صادق(ع) از سختی ادرار شکایت کردم فرمود سیاهدانه در آخر شب بخور.

مقدار استفاده از شونیز مشخص نشده است ولی باید به مقدار صدق مصرف بشود. مثلا چند دانه مصرف بشود سه یا پنج یا هفت دانه. ظاهرا بدون عسل باید مصرف بشود ولی اگر با عسل هم مصرف بشود شاید خوب باشد.

شونیز اگر زیاد باشد خوب نیست و روایات از قبل مشخص کرده است که بیشتر شماره هفت آمده است. کسی که زیاد سیاهدانه مصرف کند اثر معکوس دارد.

اسپند برای افرادی است که کنترل ادرار ندارند.

 

سوال: درمان گره عصب دست چیست؟

جواب: گاهی گره به معنای توده عصبی است که به آن زائده‌ی عصبی است که مانند یک غده سفت است. درمان آن یک گیاهی به نام غاریقون است که در روایات وارد شده است که گره زوائد عصبی را درمان می‌کند. باید آسیاب کنند و صبح ناشتا یک قاشق چایخوری مصرف کنند.

 

سوال: درمان پوست پوست شدن سر انگشتان یا کف دست که گاهی خون هم می‌آید چیست؟

جواب: علت پوست پوست شدن خشکی بدن که ناشی از غلبه صفراء یا سوداء است که درمان آن ریختن روغن بنفشه در ناف است که البته با مالیدن عسل هم برطرف می‌شود.

 

سوال: درمان سرطان پروستات چیست؟

جواب: درمان پروستات را الان داریم می‌خوانیم اما مانند بقیه سرطان ها درمان آن استفاده از «ثفا» و داروی پیامبر و ژل رویال است.


[1] المحاسن، برقی، ج2، ص524.
[2] المحاسن، برقی، ج2، ص524.
[3] المحاسن، برقی، ج2، ص524.
[4] الخصال، شیخ طوسی، ص443.
[5] طب الرضا، امام رضا ع، ص35.
[6] طب الرضا، امام رضا ع، ص27.
[7] طب الرضا، امام رضا ع، ص35.
[8] بحارالانوار، مجلسی، ج59، ص327.
[9] سوره طارق، آیه6و7.
[10] علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص101.
[11] بحارالانوار، مجلسی، ج59، ص327.
[12] الجعفریات، ابن اشعث، ص21.
[13] مکارم الاخلاق، طبرسی، ص379.
[14] مکارم الاخلاق، طبرسی، ص379.
[15] بحارالانوار، مجلسی، ج63، ص479.
[16] طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص75.
[17] طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص78.
[18] مهج الدعوات، سیدابن طاووس، ص324.
[19] مکارم الاخلاق، طبرسی، ص186.